// شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۲۱:۲۲

آیا نینتندو می‌تواند Wii U را در سال ۲۰۱۵ بر سر زبان‌ها بیاندازد؟

مهم نیست طرفدار سرسخت ایکس‌باکس هستید یا خوره‌ی عاشقِ پلی‌استیشن، اصولا اکثر گیمرها جای دنج و اختصاصی‌ای از قلب‌شان را برای نینتندو، کنسول‌ها و بازی‌هایش کنار گذاشته‌اند.
خیلی از این طرفداران ممکن است اصلا تاکنون سیستم‌های نینتندو را لمس هم نکرده باشند، اما چه کنند که حتی تماشای بازی‌های درخشانِ این کمپانی ژاپنی هم می‌تواند آدم را مبهوت و برده‌ی خود کند. شاید Wii U در آمار فروش به بدبختی افتاده باشد، اما کافی است به بازی‌هایی مثل Mario Kart 8،Super Smash Bros، Bayonetta 2، Capitan Toad: Treasure Tracker و Donkey Kong: Tropical Freeze  که همین سال پیش منتشر شدند، نگاه کنید تا واقعا درک کنید این محبتِ متفاوت نسبت به نینتندو نمایشی و غیرصادقانه نیست و در حقیقت از جایی واقعی سرچشمه می‌گیرد. این بازی‌های رنگارنگ و بی‌همتا را بگذارید کنار عناوین به ظاهر برجسته‌ی دیگر ناشرهایی صنعت که ماه‌های پایانی آخر سال ۲۰۱۴ عرضه شدند و همه یکی پس از دیگری سر از تعمیرگاه درآوردند، تا خیلی عمیق‌تر اهمیت بازی‌های نینتندو را حس کنید.اگر کنسول‌های نینتندو را از دوران N64 دنبال می‌کنید، حتما می‌دانید همه‌ی این انتشارها در یک چیز مشترک هستند؛ چیزی که به‌ هیچ‌وجه سورپرایزکننده هم نیست: بله، اینکه همه‌ی این بازی‌ها یا توسط نینتندو ساخته شد‌ه‌اند یا امتیازشان خریداری شده است. خب، این چیزی نبود که در ابتدا قول‌اش به مصرف‌کنندگان داده شد. در جریان رونمایی از دستگاه در مراسم E3، خودِ نینتندو به مشتریان اطمینان خاطر داد که وضعیت شرکت همانند همین ۱۵ سال گذشته خواهد بود، با این تفاوت که این بار، ناشرهای ثانویه نسبت به سه کنسولِ قبلی‌شان، حضور پررنگ‌تری روی Wii U خواهند داشت. اما چنین گفته‌ای فقط در بهترین حالت برای یک‌ سال بعد از عرضه‌ی Wii U در عمل دیده شد و بعد از آن Wii Uداران رسما برای همیشه از دیدن بازی‌های چندپلتفرمی روی دستگاه‌هایشان منع شدند. WiiU2015Spot1 در حالی که نینتندو چندین بازی شگفت‌انگیز در سال ۲۰۱۴ ساخته و عرضه کرده، اما کنسول به سختی به بحث و گفتگوهای محافل گیمی راه یافته است و این موضوع به طرز دردناکی قابل درک است. بالاخره نینتندو با Wii U خودش را در همان وضعیتی می‌بینید، که سگا با کنسول دریم‌کست داشت. هرچند که خوشبختانه برنامه‌های محافظه‌کارانه‌ی نینتندویی‌ها به علاوه‌ی عظمتِ بازی‌هایشان و ثروتی که از گذشته در خزانه دارند، به این معنی است که آنها به این زودی‌ها به سرنوشت سیاه سگا دچار نمی‌شوند. اما برخلاف لجبازی‌های آنها، نینتندو با تقلای بسیار برای تکرار نکات مثبت دوران Wii تاکنون به نتیجه‌ی فوق‌العاده‌ای دست پیدا نکرده است؛ در بهترین حالت، نسخه‌ی جدید Super Smash Bros همچون دمیدن نفس تازه‌ای، Wii U را دوباره در میان مصرف‌کنندگان در چشم قرار داد. اما در نهایت نینتندو برای جذب توجه‌ی بیشتر دست به دامن عروسک‌های Amiibo شد. بنابراین، اینجا است که به سوال دشواری که منتظرش بودیم، می‌رسیم: نینتندو برای تبدیل کردن Wii U به دستگاهی با ارزش و مناسب در سال ۲۰۱۵ چه کارهایی باید بکند؟ این چند سال اخیر نشان داد که نینتندو در بیرون کشیدن بزرگترین سلاح‌هایش ابایی ندارد- و آنها حتی این کار را خیلی زودتر از کنسول‌های قبلی‌شان کردند. تا اینجای کار، آنها نسخه‌ی مختلفی از مجموعه‌های بزرگ‌شان- که پیش‌تر به آنها اشاره کردیم- را وارد بازار کرده‌اند؛ با اینکه این مجموعه بازی‌ها، دلایل بیشتری برای سرمایه‌گذاری روی Wii U  هستند، اما در حقیقت این‌ها هم نتوانسته‌اند چندان ورق را برای کنسول نینتندو برگردانند. در سال ۲۰۱۵، آنها برای کشیدن ماشه‌ی دوتا از بزرگترین مجموعه‌هایشان آماده می‌شوند که البته شاید یکی‌شان دیگر آن تاثیری که در گذشته داشت را حالا از دست داده باشد. البته باز‌ی‌ای مثل Star Fox حسابی در بین طرفداران محبوب است، اما این مجموعه هم از برخی تصمیماتِ بد نینتندو رنج می‌برد. بعد از چندین نسخه‌ی عالی، نینتندو بلافاصله سرنوشت نسخه‌‌های بعدی را به سازنده‌های خارجی سپرد و نتایج ناامیدکننده‌ای را پس گرفت. حتی Star Fox: Command که به دست نینتندو و بعضی از سازندگان اصلی، برای کنسول دستی DS ساخته شده بود هم به چیزی فراتر از یک Star Fox معمولی تبدیل نشد. با اینکه فعلا برای نتیجه‌گیری خیلی زود است. ولی نسخه‌ی تازه‌ی Star Fox چیزی به نظر نمی‌رسد که بخواهد خریداران را به سوی کنسول جذب کند. WiiU2015Spot2 سلاح مخفی نینتندو برای ۲۰۱۵ (البته اگر بتواند آن را برای امسال آماده کند) بدون شک Legend of Zelda خواهد بود. با این نسخه، نینتندو به سنت قدیمی‌اش هم وفادار می‌ماند؛ نسخه‌ی کنسولی زلداها هر چهار یا پنج‌ سال یک‌بار منتشر می‌شوند. برای همین انتشار هر بازی همواره تبدیل به رویدادی بزرگ بوده و سر و صدای زیادی به راه انداخته است. با اینکه عرضه‌ی نسخه‌ی The Wind Waker در سال ۲۰۱۳ این سری را وارد مسیر دیگری کرد و برای همین آنها در رسیدن به قول‌هایشان درگذشته شکست خوردند، اما جدیدترین زلدا در نتیجه‌ی تمام چیزهایی که نینتندو از موفقیت درخشان A Link Between Worlds در سال ۲۰۱۳، یاد گرفتند، هم‌اکنون درحال ساخت است. قبل از این‌ها، نسخه‌ی Skyward Sword برای Wii خیلی ضدِ زلدا احساس می‌شد، چراکه تلاش‌اش برای خطی‌کردن مراحل جواب نداد و همچنین ترس‌ از واگذاری اختیار کامل به بازی‌کننده برای گشت‌و‌گذار در محیط‌ها به سبک و سنتِ این مجموعه، جلوی آن را از تبدیل شدن به یک زلدای واقعی گرفت. نسخه‌ی A Link Between Worlds شاید کمی زیادی آسان بود، اما حداقل دوباره یادمان آورد که فرمول واقعی زلدا قبل از اینکه قابل‌پیشبینی و سفت و سخت شود، چه حس و حالی داشت. هرچند که خیلی چیزها درباره‌ی اکشن‌های نقش‌آفرینی از سال ۲۰۱۱ تا امروز تغییر کرده است، حتی اگر ژانربندی زلدا کار سختی باشد. سال ۲۰۱۱ حامل بازی‌های ساختارشکنی مثل Dark Souls و  Skyrim بود. بازی‌هایی که برخلاف اینکه چقدر با زلدا متفاوت هستند، اما بالاخره قوانین ژانر را عوض کردند و انتظارات جدیدی را در مقابله با اکشن‌های فانتزی در ذهن‌مان کاشتند. برای نمونه Dark Souls  به طور کامل جای زلدا را برای خیلی از طرفداران قدیمی گرفت. در حالی که ماجراجویی‌های لینک هرگز اینقدر وحشیانه دشوار نبوده، اما ساخته‌ی استودیوی فرام‌سافت‌ور بی‌تردید توانسته همان روح آزادی و گشت‌و‌گذار و اکتشاف را که زمانی دلیل اصلی جذب طرفداران به نسخه‌های ابتدایی زلدا بود را وارد بازیِ خودش کند. نینتندو یک سری انتشارهای جالب‌توجه‌ی دیگر در سال ۲۰۱۵ دارد. بازی‌هایی مثل نسخه‌ی جدید Xenoblade، Kirby، Mario Maker و Splatoon  اما همه‌ی این بازی‌ها به نظر شبیه همان مسافرانی می‌رسند که تاکنون از ۲۰۱۲ سوار قطار Wii U می‌شدند و نمی‌توانستند تحول زیر و روکننده‌ و بزرگی ایجاد کنند. خیلی دور از ذهن است که نینتندو بتواند با یک بازیِ تنها، جنبش و حرکتِ از دست‌ رفته‌اش را باز گرداند، اما اگر یک بازی باشد که بتواند آنها را به رقابت نزدیک‌تر کند، آن فقط همین Legend of Zelda خواهد بود. فعلا باتوجه به تصاویر کوتاه و مختصری که از بازی از سوی ایجی آنوما دیده‌ایم- اگر نینتندو چشم‌اندازش را به سازندگان تحمیل نکند- به جای نسخه‌ای زیباتر از همان فرمت‌های ثابت‌شده‌ی قبلی، مطمئنا آخرین نسخه‌ی مجموعه می‌تواند به چیزی واقعا ویژه برای طرفداران تبدیل شود. این موضوع را نیز نباید فراموش کرد که موفقیت این نسخه در جذب بازی‌کننده‌ها به سوی Wii U با یک «شاید» بزرگ گره خورده است. چون با اینکه زلداها، جزیی از فرهنگ بازی‌های ویدیویی هستند، ولی آیا این روزها هم مصرف‌کنندگان، زلدا را به اندازه‌ی گذشته خواستنی و جذاب پیدا می‌کنند که برای تجربه‌اش دست به خرید کنسول بزنند؟ WiiU2015Spot3 سال ۲۰۱۵ یک جورهایی آخرین سالی است که نینتندو فرصت دارد تا پایه‌ی کاربران Wii U را گسترش دهد و اگر فهرست بازی‌های کنونی دستگاه نتواند مصرف‌کنندگان را برای خرید کنسول متقاعد کند، وظیفه‌ی این ماموریت سنگین بر گردن زلدا می‌افتد و تازه بعد از تمام این سال‌هایی که از حکمرانی نینتندو با Wii، پشت سر گذاشتیم، معلوم نیست زلدا از چقدر گیرایی بهره می‌برد و در میان مردم چقدر اهمیت دارد. حرف آخر اینکه، یک زلدای عظیم بی‌تردید می‌تواند Wii U‌ را به زندگی برگرداند و نام سیستم را بر سر زبان‌ها بیاندازد؛ اما برای این کار، نینتندو باید همه‌ی طرفداران را یک بار دیگر از اول شگفت‌زده کند. مطمئنا طرفداران زلدا در مقابل تغییرات مقاومت می‌کنند، اما اگر نینتندو می‌خواهد افراد بیشتری را به سوی سیستم‌اش بکشاند، جدیدترین نسخه‌ی این بازی باید همراه با پیشرفتی جدی، نفسگیر و شدیدا قابل‌اشاره وارد میدان شود؛ یک استایل هنری غیرمنتظره یا طراحی دوباره‌ی لینک یا معرفی سبک گیم‌پلی کاملا جدید. نمی‌دانم. اگر نینتندو می‌خواهد افراد بیشتری را به پایه‌ی کاربران Wii U اضافه کند، سال ۲۰۱۵ نیاز به زلدایی دارد که تمام انتظارات را همچون زلزله‌ای ویرانگر دست‌خوش تغییر کند. منبع: USgamer


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده