بررسی یک تئوری: فیلم «مریخی»؛ آیا میتوان با خوردن سیبزمینی زنده ماند؟
ناسا ۲۸ سپتامبر اعلام کرد که به مدارکی از وجود آب در لایههای زیرین سطح مریخ دست پیدا کرده است. «مریخی»، جدیدترین فیلم علمی-تخیلی ریدلی اسکات همان هفته اکرانش را آغاز میکند. آیا قرار گرفتن این دو اتفاق در نزدیکی یکدیگر کاملا تصادفی است؟ من که فکر نمیکنم. اگر «مریخی» فیلم فوقالعادهای بود، شاید چنین تئوری توطئهای از ذهنام هم عبور نمیکرد، اما همان طور که در دو بررسی جداگانه به زاویههای گوناگون فیلم پرداختیم، «مریخی» بیشتر از روایت یک داستان تاملبرانگیز و تنشزا دربارهی بقای یک فضانورد گرفتار در سیارهای متروکه، (۱) ویدیوکلیپی طولانی برای تبلیغات ناسا است و (۲) بیشتر از دانشمندان، به دانش و علم بها میدهد. بله، خیلیها از آن لذت بردند، فیلم در گیشه موفق بود و تا جایی پیش رفت که بسیاری آن را به فهرست علمی-تخیلیهای بهیادماندنی اسکات اضافه کردند، اما از طرفی دیگر، عدهای «مریخی» را فیلم قابلدفاعی نمیدانند و از آنجایی که نام ناسا در لحظه لحظهی فیلم حضور دارد، باید همهچیز را زیر سر این سازمان شرور (!) بدانیم.
اما در این مقاله قرار نیست پرده از چهرهی واقعی ناسا برداریم و خیالتان راحت باشد که دیگر کاری به خوب و بد بودن فیلم نداریم. بلکه در عوض میخواهیم تئوریهای علمی «مریخی» را بررسی کنیم و ببینم فیلم فارق از جنبههای هنریاش، آیا در زمینهی علمی درست است یا در ارائهی این هدف که تمرکز زیادی هم روی آن صرف کرده، شکست میخورد. قصد طعنه زدن به کیفیت فیلم را ندارم، اما این بررسی نیز قرار است مثل دوتای قبلی بوگندو و کثیف باشد. چون ما در بررسی تئوریهای علمی فیلم خیلی با پسماندهای انسانی و مدفوع سر و کار داریم. پس، ماسک به صورت بزنید و دستکش به دست کنید. چون قرار است ذرهبینمان را برای یافتن حقیقت به سمت چیزهای ناخوشایندی بگیریم. نگران نباشد! بعد از اتمام کار بلافاصله دستهایمان را قشنگ با آب و صابون خواهیم شست. چون اینطوری بهداشتیتره!
خب، ماجرا دربارهی گروهی از فضانوردان اکتشافی بر روی مریخ است که یک روز، طوفان خفن شنی از راه میرسد و کاسه و کوزههایشان را بهم میریزد. مارک واتنی، قهرمان داستان مجروح میشود. افراد تیمش که فکر میکنند او مُرده است، مارک را تنها میگذارنند و گاز فضاپیمایشان را به بیرون از این جهنم سرخ میگیرند. قبل از هرچیز، بگذارید بگویم که این صحنه یکی از غیر-علمیترین لحظات «مریخی» است. چون غلضت اتمسفر مریخ یک درصد اتمسفر زمین است. یعنی طوفانهای مریخ، بر روی زمین در حد یک نسیم ملایم صبحگاهی قدرت دارند. در واقع، مشکل اصلی در هنگام طوفانهای مریخ، نه قدرت آنها، بلکه بلند شدن ذرات شن است. تازه بدترین طوفانهای مریخ که هر ۵ سال یکبار اتفاق میافتند، خصوصیات لازم برای قرار گرفتن در طوفانهای نوع یک (۱۱۹ تا ۱۵۳ کیلومتر در ساعت) را هم ندارند. طوفانهای نوع یک این توانایی را دارند تا شما را زمین بزنند، اما نه به حدی که دیشهای ماهواره را از جا بکنند و مثل اتفاقی که برای واتنی افتاد شما را به پرواز در بیاورند.
اما خب، این فقط تنظیمات داستانی فیلم است و ما هیچ مشکلی با آن نداریم. بالاخره مت دیمونی که ما بر روی تمام پوسترهای فیلم میبینیم، باید طوری روی مریخ گرفتار شود، مگه نه؟! کار ما تازه از جایی شروع میشود که مارک از زیر شن بیرون میآید و باید تا وقتی که ناسا سخنرانی مراسم خاکسپاریاش را تمام میکند، از دانشاش برای زنده ماندن بر روی این سیارهی بیآب و علف استفاده کند. شاید راه حل چنین مشکلی در داستانهای علمیتخیلی/فانتزی دیگری مثل «سفر ستارهای» (Star Trek) مثل آب خوردن باشد، اما حتما خبر دارید که ما در «مریخی» با «علمی-تخیلی سخت» سروکار داریم و این یعنی همهچیز خیلی به واقعیت نزدیک است و خلاصه اینکه کاراکترهای حاضر در این دسته داستانها، به تکنولوژیهای چند صدسال آینده دسترسی ندارند و باید نان بازوی خودشان را بخورند.
خب، با این تفاصیر واتنی چگونه میتواند تا زمان رسیدن کمک، بدون قهوه و چیزبرگر بر روی مریخ دوام بیاورد؟ فکر کنم علم را دستکم گرفتهاید، وگرنه چنین سوالی نمیپرسیدید. چون اگر فیلم را دیده باشید، میدانید که واتنی از شانس خوبش، گیاهشناس است. یعنی اگر اسپایدرمن با قابلیتهای عنکبوتها حال میکند، واتنی هم در واقع گیاهی در قالب انسانی یا چیزی در این مایهها است. مارک بعد از اینکه غذای جسیکا چستین و بقیه را کش رفته و جیرهبندی میکند، وارد کار اصلیاش یعنی فراهم آوردن شرایطی برای کاشت، داشت و برداشت (حرفه و فن دوم راهنمایی!) سیبزمینی بر روی خاک مریخ میشود. بله، سیبزمینی! این ریشهی زشت اما پُرکاربرد و مسئلهی کاشت و خوردن سیبزمینی برای زنده ماندن یکی از چیزهایی است که میخواهم در ادامه دربارهاش حرف بزنم. چون حتما با خودتان میگوید عمرا اگه بشه با سیبزمینی زنده موند، مگه نه؟
زنده ماندن با سیبزمینی
در ظاهر شاید خوردن سیبزمینی با کمی قرص ویتامین برای بیش از ۴۰۰ روز مسخره و غیرواقعی به نظر برسد، اما میخواهید باور کنید یا نه، شما میتوانید رژیم روزانهی غذاییتان را با هیچچیز جز سیبزمینی پُر کنید و زنده بمانید. به قیافهی مظلوم و خاکی سیبزمینی نگاه نکنید. این ریشهی بدریخت قابلیت بدل شدن به غذاهای گوناگونی را دارد. از سیبزمینی سرخکرده با سس کچاپ گرفته تا سیبزمینی کوبیده، سیبزمینی کبابی و سوپ سیبزمینی. جدا از طیف غذاهایی که میتوان با سیبزمینی درست کرد، سیبزمینی غذای مقوی و انرژیزایی نیز است. به جز ویتامین A، ویتامین B-12، ویتامین E و کلسیم، سیبزمینی سرشار از کربوهیدرات، سودیوم، پتاسیم، پروتئین و دیگر مواد مغزی مهمی است که میتواند انسان را سرپا نگه دارد.
راستش، مردی به نام کریس ووی، رییس کمیسیون سیبزمینی ایالت واشنگتون (بله، سیبزمینیها هم کمیسیون دارند!)، که ظاهرا علاقهی بسیاری به سیبزمینی دارد، وارد عمل شده تا ثابت کند سیبزمینیها چه مواد غذایی مهمی در دنیا هستند و ما خیلی راحت آنها را دستکم میگیریم و به حق و حقوقشان احترام نمیگذاریم. این آقا به مدت ۶۰ روز چیزی به جز سیبزمینی نخورده است تا امکانپذیر بودن این تئوری را اثبات کند. اگرچه او موفق شده است، اما اگر میخواهید حق سیبزمینیها را با انجام چنین کاری در شهر یا روستای خودتان به گوش مردم برسانید، بهتر است نگاهی به پستهای وبلاگ این آقا بیاندازید تا متوجه شوید این اصلا کار سادهای نیست. با رسیدن به روز سوم، کاملا مشخص است که دوستمان به غلط کردم غلط کردم افتاده است. در بخشی از یادداشت روز سوم او میخوانیم: «دیشب روز سوم را به پایان رساندم و باید اعتراف کنم که تازه فهمیدم تا ۵۷ روز آینده باید سیبزمینی بخورم». او هرچه در کارش جلوتر میرود، همهچیز برایش خستهکنندهتر میشود. این نکته را نباید فراموش کنیم که او تقریبا روزی ۲۰تا سیبزمینی مصرف میکرده است. اما شرایط مارک واتنی خیلی فشردهتر است. چون او به خاطر کمبود منابع، اکثر اوقات مجبور میشد به فقط یک سیبزمینی در روز راضی شود. به نظر کافی نمیرسد؟ بله، همینطور است.
یک سیبزمینی متوسط چیزی حدود ۱۶۳ کالری دارد، درحالی که مردی مثل واتنی به ۲ هزار کالری در روز احتیاج دارد. اما قضیه به بدی چیزی که به نظر میرسد، نیست. یادمان باشد که واتنی بر روی مریخ گرفتار شده. سیارهای که قدرت نیروی جاذبهاش، یک سومِ زمین است. بنابراین، اگرچه او هرروز کارهای سنگین بسیاری برای زنده ماندن انجام میدهد، اما او خوشبختانه انرژی کمتری نسبت به زمین مصرف میکند. مثلا اگر وزن یک شی بر روی زمین ۱۵ کیلوگرم باشد، همان شی در مریخ ۶ کیلوگرم است. این را بهعلاوهی جیرهی غذایی باقیمانده از طرف تیمش و قرصهای ویتامین کنید تا به این نتیجه برسیم که اگر واتنی هوس پیتزا نکند، با این رژیم غذایی میتواند جان سالم به در ببرد. خلاصه به این سوال میرسیم که آیا کسی میتواند تنها با خوردن نان زنده بماند؟ بله. البته فقط برای شش ماه. چون بعد از آن او به خاطر کمبود ویتامین C از بین میرود. آیا کسی میتواند تنها با خوردن سیبزمینی زنده بماند؟ بله. حداقل شانس زنده ماندنتان با سیبزمینی بالاتر از نان است. به این ترتیب، «مریخی» از مرحلهی اول بررسیمان موفق بیرون میآید. ولی هنوز کارمان تمام نشده است. آیا واقعا میتوان در خاک مریخ سیبزمینی کشت کرد؟ چون اگر این یکی امکانپذیر نباشد، واتنی دیگر چیزی برای خوردن و زنده ماندن ندارد.
کشت سیبزمینی
اولین مانع در کشت سیبزمینی در مریخ به فاصلهی این سیاره از خورشید برمیگردد. مریخ نسبت به زمین یک و نیم بار دورتر از خورشید است و ۶۰ درصد از نور خورشید را دریافت میکند. بنابراین، گیاهان خیلی کندتر بر روی مریخ رشد میکنند. اما مشکل اصلی جلوی کار مارک واتنی به کمبود مواد مغذی در خاک مربوط میشود. برخلاف زمین که باکتریها، نیتروژن اتمسفر را برای ایجاد محیط مناسب رشد گیاهان فراهم میکنند، مریخ چنین قابلیتی را ندارد. اما خیالی نیست! چون بهترین گیاهشناس روی زمین راهحلی برای این مشکل دارد: مدفوع! مت دیمون برای حاصلخیز کردن خاکهایی که از سطح مریخ بیل زده است، از فضولات خودش استفاده میکند و حتی سری به مخزن توالت فضایی ایستگاه نیز که یکجورهایی همان فاضلاب زمین در شکل و شمایلی بستهبندیشده و شیکتری است زده و به مدفوع جسیکا چستین و اعضای دیگر تیم هم رحم نمیکند!
خب، حتما میپرسید ما میدانیم از پهن گوسفند و گاو برای حاصلخیزسازی زمینهای کشاورزی استفاده میکنند، اما اگر این فکر بکری است، چرا ما خودمان از فاضلابمان برای رشد بهتر خیار و هویج و گوجه فرنگی استفاده نمیکنیم؟ خب، باید بدانید که ما چنین کاری را میکنیم. بله، همین الان آن هویجی که در حال گاز زدنش هستید، ممکن است همین چند روز پیش از دل پسماندِ دل و رودهی شهروندانتان بیرون کشیده شده باشد. تهوعآور است اما فکر کردی به خاطر چی ما غذایمان را قبل از خوردن میشوریم؟
به هرحال، خوب است بدانید که استفاده از مدفوع انسان برای چنین مصارفی مربوط به هزاران سال پیش میشود که در آن زمان به عنوان «خاک شبانه» شناخته میشد. چون مدفوعها شبانه از چاههای مستراح جمعآوری میشده تا در روز برای حاصلخیزسازی زمین مورد استفاده قرار بگیرند. امروزه آنها اسم تکنولوژیک و علمیترِ «کود شیمیایی» را یدک میکشند. برای اینکه دقیقتر به اهمیت مدفوعهایتان پی ببرید باید بدانید که در سال ۲۰۱۳ از چیزی حدود ۵۵ درصد از مواد جامد فاضلابهای امریکا برای حاصلخیزسازی زمینهای کشاورزی استفاده شده است. تازه، کشاورزان بیشتر از اینها لازم دارند. متوجه شدید چی شده؟ دولت دارد از مدفوع شما پول درمیآورد و یک قرون از آن هم به دستتان نمیرسد!
خب، با وجود کود شیمیایی شاید همهچیز «اوکی» به نظر برسد، اما هنوز یک مشکل دیگر هم است. اکثر اوقات از مدفوعهای «بازیافتنشده» استفاده نمیکنند. چون هر انسانی دارای مقداری پاتوژن یا عامل بیماریزا است. از ویروس و باکتری گرفته تا انگل. ماجرا از این قرار است که بدن هر انسانی در برابر پاتوژنهای خودش مقاوم است، اما پاتوژنهای بقیه خیلی خطرناک هستند. بنابراین اگر در خاک پاتوژن وجود داشته باشد، عامل بیماریزا به گیاه منتقل میشود. به این ترتیب، اگر واتنی از مدفوع جسیکا چستین برای کاشت سیبزمینی استفاده کند، کارش تمام است. اما فضا باری دیگر به نفع واتنی وارد عمل میشود. واتنی در مریخ قرار دارد و این یعنی مدفوعهایی که از همکارانش به جا مانده توسط سرمای زیر صفر مریخ یخزدهاند. در نتیجه پاتوژنها از بین رفتهاند و واتنی مشکلی در استفاده از آنها نخواهد داشت. از قرار معلوم این بخش از «مریخی» هم «تقریبا» واقعی از کار درآمد. حواستان باشد گفتم «تقریبا». چون هنوز یک حفرهی دیگر در داستان «مریخی» داریم که باید پُر شود.
خاک مریخ
این عنصری است که اندی ویر در کتابش حرفی از آن نزده است. البته تقصیر او نیست. چون تازه بعد از انتشار کتاب بود که این حقیقت کشف شد. ماجرا از این قرار است که در ماه می ۲۰۰۸ روبات اکتشافی «فینیکس» در گشت و گذارش بر سطح مریخ برای اولینبار خاک سرخ این سیاره را از لحاظ شیمیایی مورد آزمایش قرار داد و فهمید که حدود ۶ دهم درصد از خاک مریخ از «پرکلرات» تشکیل شده است. اگر نمیدانید پرکلرات چیست، دلیلی برای نگرانی نیست. حتی ناسا هم باید برای فهمیدنش آن را گوگل میکرد! پرکلرات نمکی است که در سیستم متابولیک بدن خلل ایجاد میکند. پرکلرات اصولا در جذب ید و فعالیت غدد تیرویید اختلال ایجاد میکند و سبب تغییر حالت، اشتها، خواب و دمای فرد میشود. از پرکلرات در تولید سوخت موشک استفاده میشود. پس، فکر نکنم چیز خوبی برای سلامت آدم باشد.
راستی، پرکلرات یکی از دلایلی است که ما همین تازگیها در مریخ آب منجمد کشف کردیم. جهت اطلاع باید گفت آب شور به دمای سردتری برای یخزدن نیاز دارد. پرکلرات هم همان نمک است که در مریخ به عنوان عاملی ضد-یخزدگی عمل میکند و نقطهی انجماد آب را پایین میآورد. به این ترتیب، آب بر روی مریخ یخ میزند. چیزی که در بحث ما دربارهی پرکلرات اهمیت دارد این است که مصرف بالای آن به سرطان تیرویید ختم میشود. شاید ۶ دهم درصد مقدار زیادی به نظر نرسد، اما حداقل خیلی بیشتر از مقدار موجود در خاک زمین است. پس، مارک واتنی با خوردن سیبزمینیهای کاشته شده در خاک مریخ یا میمرد یا حداقل بدجوری مریض میشد. اما قبل از تایید کردن این مسئله باید ببینیم مارک دقیقا چقدر از خاک مریخ را قورت داده است!
طبق آمار آژانس مراقبت از محیط زیست، یک فرد معمولی بین سنین یک تا ۲۰ سال روزی ۱۰۰ میلیگرم خاک مصرف میکند. برای واتنی ۶ دهم این ۱۰۰ میلیگرم شامل پرکلرات است که به عبارتی میشود ۶ دهم میلیگرم پرکلرات در روز. از آنجایی که سیبزمینیها هم در همین خاک کاشته شدهاند، آنها هم حامل مقداری پرکلرات هستند که حداکثر میشود یک میلیگرم پرکلرات در روز. این عدد را در ۵۰۰ روزی که او در مریخ گرفتار شده بود کنید تا به مصرف ۵۰۰ میلیگرم پرکلرات در جریان یک و نیم سال برسیم. آیا واتنی باید میمُرد؟ نه. شاید این عدد بزرگی باشد، اما واتنی کماکان در محدودهی سالم ماجرا قرار دارد. چرا؟ چون طبق تحقیقات «آژانس مواد سمی و ثبت بیماری امریکا»، آنها دو گروه را برای ثبت تاثیر پرکلرات بر بدن انسان تشکیل میدهند. در گروه اول کسانی را داریم که برای ۱۴ روز، روزی ۳۵ میلیگرم پرکلرات مصرف میکنند و گروه دوم کسانی هستند که برای شش ماه، روزی ۳ میلیگرم پرکلرات استفاده میکنند.
نتیجه؟ هر دو گروه صحیح و سالم این آزمایش را به پایان رساندند. به این ترتیب، حتی اگر واتنی بیشتر از اینها در معرض پرکلرات قرار میگرفت هم اتفاقی برایش نمیافتاد. راستش را بخواهید، تحقیقات بیشتر نشان میدهد که برای تاثیرگذاری پرکلرات بر غدههای تیرویید، فرد باید مقدار زیادی از آن را در دورهی زمانی طولانیتری مصرف کند. پس، واتنی مانع آخر را هم با موفقیت پشت سر میگذارد. همانطور که بررسی کردیم، شاید تمرکز افراطی فیلم بر علم به روایت فیلم ضربه زده باشد، اما میبینیم که حداقل فیلم به قولی که داده بود وفا کرده و در نشان دادن یکی از مهمترین بخشهای علمی فیلم تا ته ماجرا رفته و چیزی را از قلم نیانداخته است. از زنده ماندن فقط با خوردن سیبزمینی آبپز گرفته تا توجه به نکات ریز علمی در کاشت آن در خاک غیرحاصلخیز مریخ و توجه به تاثیرات جانبی زندگی برای ۵۰۰ روز در چنین شرایطی. پس، باید اعتراف کرد «مریخی» در اثبات تئوریهای علمیاش سربلند بیرون میآید.
حالا شما بگویید؟ دربارهی این موضوع چه فکر میکنید؟ آیا میتوانید حفرهای در این سناریو پیدا کرده و عدم واقعی بودن علم فیلم را ثابت کنید؟
منبع: Reddit
تهیه شده در زومجی
نظرات