۱۰۰ فیلم سینمایی موردانتظار سال ۲۰۱۶ (قسمت پنجم)
۲۰- زن ناشناس (ژان پیر و لوک داردن)
این روزها همین که بدانیم فیلمی ساختهی برادران داردن است، برای قرار گرفتنش در فهرست موردانتظارهایمان کفایت میکند. استایلِ طبیعیگرایانه و انسانی این دو برادر آنقدر دقیق و باظرافت است که فیلمهایشان بدون اینکه در دام ملودرامهای آموزنده بیافتند، تماشاگران را در عمق زندگی کاراکترهایشان رها میکنند. حتی عنوانهای سادهی دو فیلم اخیرشان، «دو روز و یک شب» و «بچهای با یک دوچرخه» نیز خبر از داستانهای غیرجاهطلبانه اما عمیقا احساسی میدادند. آنها اگرچه با آخرین فیلمشان سومین جایزهی نخل طلایشان را برنده نشدند، اما کماکان باید «دو روز و یک شب» را با توجه به نقدهای درخشان، فروش خوب و یک نامزدی اسکار برای ماریون کوتیار یکی از موفقترین کارهایشان به حساب آورد. اگرچه اسم فیلم جدیدشان معماییتر از قبلیها است، اما به نظر میرسد آنها روش کاریشان را موبهمو در این یکی هم اجرا خواهند کرد.
۱۹-این فقط پایان دنیاست (زاویه دولان)
It’s Only The End Of The World
فیلم دربارهی نویسندهای است که برای اعلام رازی مهم به جمع خانوادهاش برمیگردد؛ او به زودی خواهد مُرد. زاویه دولانِ کانادایی با ساخت «مامی» در سال ۲۰۱۴، از یک «استعداد نو و امیدوارکننده» یک مرحله بالاتر رفت و به جمع یکی از «مهمترین کارگردانان» حال حاضر سینما پیوست. بهطوری که همه برای کار کردن با او صف کشیدند. از اَدل که کلیپِ «سلام»اش را دولان کارگردانی کرده گرفته تا جسیکا چستین که قرار است در اولین فیلم انگلیسیزبان او، «زندگی و مرگ جان اف.داناوان» بازی کند. اما زمان تولید این فیلم کمی عقب افتاد و دولان از این فرصت استفاده کرد تا سرش را با پروژهی دیگری گرم کند. او برای این فیلم فرانسویزبان، برخی از بهترین بازیگران فرانسوی را دور هم جمع کرده و باید دید دولان میتواند بعد از موفقیت «مامی» این سیر صعودی را ادامه دهد یا نه.
۱۸-شلیک آزاد (بن ویتلی)
این اکشنِ گانگستری به افراد یک باند خلافکاری ایرلندی میپردازد که تلاششان برای معاملهی اسلحه با یک باند بوستونی به بیراهه کشیده میشود و به خون و خونریزی و شلیک گلوله میانجامد. تاکنون جزییاتی که از جدیدترین فیلم بن ویتلی شنیدهایم، خیلی امیدوارکننده بوده است. بگذارید از مارتین اسکورسیزی شروع کنیم که نامش را به عنوان تهیهکنندهی اجرایی به فیلم قرض داده است. این یعنی فیلمنامه اینقدر خوب بوده که از یکی از استادانِ ژانر جنایی «اوکی» گرفته است. از سویی دیگر، بـری لارسن را در نقش مهمی داریم که این روزها به خاطر «اتاق» چپ و راست نامزد میشود و جایزه میگیرد. خودِ ویتلی هم قول یک فیلم جنایی آرامسوزِ زیبا را داده است و خلاصهی داستانی فیلم هم که حالوهوایی «سگهای انباری»وار دارد. دیگر چه میخواهید؟
۱۷-آدمهای خوب (شین بلک)
این کمدی جنایی که در لس آنجلسِ دههی ۱۹۷۰ جریان دارد، دربارهی کاراگاه خصوصی بدشانسی به اسم هولند مارچ و بادیگاردش جکسون هیلی است که باید برای حل کردن پروندهی یک دختر گمشده با هم کار کنند. وقتی تریلر «آدمهای خوب» منتشر شد، چیزهای زیادی برای هیجانزده شدن پیدا کردیم. اول از همه گروه بازیگران فیلم به رهبری راسل کرو و رایان گاسلینگ در سر و ظاهر پروتاگونیستهای قلدرِ دههی هفتادی عالی است. نکتهی دیگر این است که فیلم توسط شین بلکی نوشته و کارگردانیشده که از زمان «بوس بوس بنگ بنگ» بیش از یک دهه است که هیچ فیلم اریژینالی عرضه نکرده است. شین بلک با انتخاب غیرمنتظرهاش در کارگردانی «مرد آهنی۳» یکی از لذتبخشترین و متفاوتترین آثار مارول را ساخت که به یک انفجار میلیاردی در باکس آفیس ختم شد. اما همهی ما میدانیم که بلک وقتی در اوج تواناییشان قرار دارد که به خانهی اولش برگردد، آزادی خلاقانه داشته باشد و درجهبندی سنی مارولی هم دست و بالش را نبندد و اجازه داشته باشد تا بگذارد کاراکترهای دیوانهاش فحش بدهند و بکشند!
۱۶-شکارچیان ارواح (پاول فیگ)
وقتی ارواح به منهتن حمله میکنند، چهار زن برای مبارزه با آنها وارد عمل میشوند. ساخت قسمت جدیدی از «شکارچیان ارواح» به معنای واقعی کلمه برای دههها است که جریان دارد، اما وقتی بالاخره خبر ساخت فیلم جدید اعلام شد، طرفداران حسابی خشمگین شدند. چرا؟ چون در بازخوانی مجموعه تمام گروه مردانهی فیلم اول جای خودشان را به یک گروه زنانه دادهاند. چنین تصمیمی شاید در زمان دیگری، نگرانکننده و از ثانیهی اول اشتباه به نظر میرسید. اما درحال حاضر نباید فراموش کنیم که پاول فیگ کارگردان این فیلم است؛ کسی که با «ساقدوشها»، «حرارت» و «جاسوس» خودش را به عنوان سازندهی کمدیهای خندهدار و موفق متعددی ثابت کرده است؛ کمدیهایی که شخصیتهای اصلیشان را زنها تشکیل میدهند. آیا بازخوانی «شکارچیان ارواح» به معنی این است که هالیوود از ایده تهی شده؟ یا برعکس برای خنده گرفتن رو به ایدهها و روشهای جدید میآورد؟ باید صبر کرد و دید.
۱۵-نور بین اقیانوسها (دِرک سیانفرنس)
تام شربورن یک نگهدارِ چراغ دریایی است که همراه با همسرش ایزابل در سواحل غربی استرالیا زندگی میکنند. یک روز وقتی آنها دختر نوزادی را در یک قایق نجات پیدا میکنند، تصمیم میگیرند او را به فرزندی قبول کنند. دردک سیانفرنس واقعا گرایش و استعدادی در به تصویر کشیدن تراژدی و ملودرام دارد. «ولنتاین غمگین» که برای اولینبار او را به همگان معرفی کرد، نمایش عجیبی از ازدواجی در حال تجزیهشدن بود و «مکانی آنسوی کاجها» هم نمایش غیرمنتظرهی انتخابها و عواقبی بود که تا نسلها ادامه پیدا میکنند و زندگیها را تحت تاثیر قرار میدهند. «نور بین اقیانوسها» میتواند تبدیل به تغییر جالبی برای این کارگردان باشد. فیلم که یک اثر تاریخی محسوب میشود در سالهای بعد از جنگ جهانی اول جریان دارد. با حضور مایکل فاسبندر و آلیشیا ویکاندر باید انتظار تجربهی تاملبرانگیز و قدرتمندی را داشته باشیم.
۱۴-زندگی عالی (کلر دنیس)
این فیلم علمی-تخیلی دربارهی گروهی خلافکار است باید در جریان یک ماموریت خودکشیوار به امید یافتنِ منابع انرژی جایگزین به فضا سفر کنند و در تحقیقاتی که در تولیدمثل بشر انجام میگیرد، شرکت کنند. شاید هیچوقت فکر نمیکردیم کارگردان هنریای مثل کلر دنیس بعد از این همه آثارِ جشنوارهپسند سراغ ساختِ اولین فیلم انگلیسیزبانش در ژانر علمی-تخیلی با وجود یکعالمه جلوههای کامپیوتری برود. اما همیشه از حضور کسانی که روش داستانگوییهای هنرمندانهشان را در بازار فیلمهای جریان اصلی به کار میگیرند، استقبال میشود. حداقل اینطوری شاید فیلم های علمی تخیلی عمیقتری تحویل بگیریم. از بازیگران «زندگی عالی» باید به رابرت پتینسون و پاتریشیا آرکت که همین اواخر برای «پسرانگی» اسکار گرفت، اشاره کرد. «زندگی عالی» فقط به این دلیل در ردهی بالاتری قرار نگرفته که با توجه به مقدار بسیار زیاد جلوههای ویژه، احتمال دارد برای اکران ۲۰۱۶ آماده نشود.
۱۳-لا لا لند (دمیین شزل)
آخرین باری که در حد بلاکباسترها و تریلرهای خشونتبار برای یک فیلم موزیکال هیجانزده بودید، کی بود؟ شاید هیچوقت. اما این موضوع سال پیش با پیدا شدن سروکلهی غافلگیرکنندهی «ویپلش» تغییر کرد. دمینین شزل جوان طوری ضربات چوب بر سطح درام را به تصویر کشید و طوری کاراکترهایش را در نبردی خونبار به جان هم انداخت که در آخر فیلم از شدت هیجان گرگیجه گرفته بودیم. حالا شزل قصد دارد در همان ژانری که خوب چموخمش را میشناسد باقی بماند و یک موزیکال دیگر در قالب «لا لا لند» تحویلمان دهد. جاستین هورویتس که آهنگساز «ویپلش» بود بازگشته و شزل هم بعد از معروفشدنش، توانسته دو بازیگر درجهیک، یعنی رایان گاسلینگ و اما استون را جذب کند. این احتمال وجود دارد که «لا لا لند» به فاجعهای مشهور تبدیل شود، اما شزل کاری با «ویپلش» کرد که این موضوع خیلی خیلی بعید به نظر میرسد. اگر «لا لا لند» نیز بترکاند، شزل رسما به یک اسطوره تبدیل خواهد شد.
۱۲-جیسون بورن (پاول گرینگرس)
برخلاف تلاشهای بسیار جیمزباند و ایتن هانت، وقتی حرف از اکشنهای جاسوسی قرن بیست و یکمی به وسط باز میشود، جیسون بورن در ردهی اول قرار دارد. بعد از اینکه تونی گیلروی و جرمی رنر کنترل قسمت چهارم «بورن» را در دست گرفتند، نتیجه به چیزی در حد و اندازهی سهگانهی اصلی نرسید. اگرچه در ابتدا اینطور به نظر میرسید که شاید دیگر خبری از یک بورن کلاسیک نباشد، اما خبر رسید که مت دیمون با پاول گرینگرس همراه شده تا این مجموعه را دوباره به روزهای اوجش بازگرداند و جای خالیاش را در میان قسمتهای جدید «۰۰۷» و «ماموریت غیرممکن» پُر کند. فعلا چیز زیادی دربارهی داستان «جیسون بورن» نمیدانیم، اما مت دیمون که در کنار گرینگرس و کریستوفر رز (از نویسندگان قدیمی مجموعه) در نوشتن فیلمنامه دست داشته، گفته که تم اصلی ماجرا حول و حوش نگرانیهای دنیای معاصر، بحرانهای مالی سرتاسر دنیا و ادوارد اسنودن میگردد.
۱۱-زنان قرن بیستمی (مایکل میلز)
20thCentury Women
مایکل میلز تمام ویژگیهایی که فیلم اولش، Thumbsucker را به چیزی جذاب تبدیل میکرد را برداشت و با کمدی رومانتیکِ فراموشنشدنیاش «تازهکارها» بر آنها افزود و گسترش داد. اگرچه «تازهکارها» به مذاق همه خوش نیامد، اما به قول برخی منتقدان اگر بتوانید چشمتان را روی کلیشههای آگاهانهی بسیارش ببندید، با روایت جالبی دربارهی فراموش کردن از دست رفتهها و به آغوش کشیدنِ هویت، روبهرو میشوید. از قرار معلوم مگان الیسون و کمپانیاش که از طرفداران میلز هستند، روی پروژهی بعدی او سرمایهگذاری کردهاند. «زنان قرن بیستمی» داستان سه نسل از زنان بسیار متفاوتی است که در سانتا باربارای دههی ۱۹۷۰ زندگی میکنند. به نظر میرسد در «زنان قرن بیستمی» هم به سبک کارهای قبلی میلز با یک سری کاراکترهای رنگارنگ و آرمانهای بلندمتربهشان سروکار داریم.
۱۰-شهر گمشدهی زِد (جیمز گری)
این اکشن ماجراجویی زندگینامهای دربارهی گروهی از کاشفانِ بریتانیایی است که در جریان جستجویشان برای یافتنِ شهر گمشدهای در آمازون، یکی از همراهانشان ناپدید میشود. در میان شش فیلمی که جیمز گری ساخته است، چهارتایشان تریلرهای جنایی هستند. اما با اکران درام تاریخی «مهاجر» در سال ۲۰۱۳ بود که گری باز دوباره نامش به عنوان یکی از کارگردانان طراز اول سینما به دنیا یادآوری شد. اگرچه «مهاجر» نصف لیاقتش، نه فروخت و نه مورد توجه قرار گرفت، اما خوشبختانه جیمز گری برای ساخت اقتباسی از روی رمان «شهر گمشدهی زد» نوشتهی دیوید گرن بازگشته است. این کتاب روایتگر رویدادهای واقعی ماجراجوییهای پرسی فاوسِت است؛ کسی که در دههی ۱۹۲۰ آمازون را برای کشف شهر اسرارآمیزی زیر پا گذاشت و داستانِ وقایعی که بر او گذشته سرشار از موانع و مشکلات خطرناک بسیاری است. گشتوگذاری که در نهایت به ناپدید شدن او انجامید. از آنجایی که گری قبلا تواناییاش را ضبط تراژدی ثابت کرده باید دید با این فیلم چه کار میکند.
۹-داستان زندگی تو (دنیس ویلنوو)
بعد از سقوطِ چندین فضاپیمای بیگانه بر سطح زمین، یک متخصص زبانشناسی برای کشف هدف سفر این موجودات وارد کار میشود. از زمان نامزد شدن «ویرانشده» در اسکار، ویلنوو به کارگردان موردعلاقهی جدید خیلی از سینمادوستان تبدیل شده است. بعد از ادامهی موفقیتهایش با «محبوسان»، «دشمن» و «سیکاریو»، او برای ساخت دنبالهی بهشدت موردانتظار «بلید رانر» انتخاب شده است. اما قبل از آن، ویلنوو برای گرم کردن موتورهای علمی-تخیلیاش، سراغ اقتباس از روی رمانی از تد چیانگ رفته است. در تئوری، این هم یکی دیگر از صدها داستان حملهی موجودات فضایی به زمین است و اگر کارگردان دیگری به جز او، ساخت آن را برعهده داشت، شاید فیلم اینقدر در فهرست ما بالا نمیآمد. اما حساب ویلنوو جداست. او بارها ما را غافلگیر کرده و از همین رو باید انتظار داشته باشیم تا او عناصر و تمهای شگفتانگیزی را از دل این سوژهی کلیشهای بیرون بکشد.
۸-جنگ ستارگان: سرکش (گرت ادوادز)
فیلم که پیشدرآمدی بر اتفاقات «جنگ ستارگان: امیدی تازه» است، دربارهی گروهی از مبارزانِ شورشی امپراطوری است که قصد دارند طی عملیاتِ دشواری نقشههای ساخت دث استار را سرقت کنند و جلوی پیشرفت امپراطور پالپاتین در جنگ را بگیرند. «جنگ ستارگان» همینطوری از موردانتظارترین فیلمهای سال است. چه برسد به وقتی که قسمت جدیدش بعد از سالها هم نامش را در کتابهای رکورد ثبت کرد و هم هیجان طرفداران را بروزرسانی کرد و هایپشان را به سقف چسباند. اگرچه هنوز آتشبازی «نیرو برمیخیزد» به پایان نرسیده، اما دیزنی قصد دارد به محض فرو کش کردن گرد و خاک اپیزود هفتم، با یک قسمت فرعی باز دوباره آتش بازی خود را شروع کند! این درحالی است که به نظر میرسد با حضور گرت ادوارز که «گودزیلا»اش یکی از زیباترین بلاکباسترهای سال بود، قرار است با سیاهترین «جنگ ستارگان» روبهرو شویم!
۷-شیطان نئونی (نیکولاس ویندینگ رفن)
این تریلر ترسناک دربارهی مُدلی به اسم جسی است که به لسآنجلس نقلمکان میکند تا وارد دنیای مُد و فشن شود. اما سروکلهی زنان شروری پیدا میشود که میخواهند از سادهلوحی، جوانی و زیبایی جسی برای بهدست آوردن خواستههای خودشان سوءاستفاده کنند. آخرین فیلم نیکولاس ویندینگ رفنِ دیوانه، «فقط خدا میبخشد» بود که چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت و همین باعث شد تا از هیاهویی که این کارگردان با فیلم خارقالعادهی قبلیاش، «رانندگی» راه انداخته بود، کاسته شود. اما با «شیطان نئونی» به نظر میرسد ویندینگ رفن باز دوباره میخواهد ما را به بخش دیگری از دنیای فرا-خشونتبار، سورئال و الکترونیکِ ذهنیاش که با لامپهای اغواکنندهی نئون تزیین شده، دعوت کند. و برای این فیلم سراغ گروه فوقالعادهای از بازیگران که شامل اِل فانینگ، جنا مالون، بلا هیتکوت، کریستینا هندریکس و کیانو ریوز است رفته تا این داستان سیاه را به زیباترین شکل ممکن به تصویر بکشد.
۶-فروشنده (اصغر فرهادی)
فیلم به زن و شوهری میپردازد که درحال بازی در نمایش «مرگ فروشنده» نوشتهی آرتور میلر هستند. اصغر فرهادی یکی از هیجانانگیزترین کارگردانانی است که در این دهه کشف شده است. اگرچه فرهادی مدتی در سکوت به سر میبرد، اما اکران «دربارهی الی» برای اولینبار در امریکا باعث شد تا نام او باز دوباره سرزبانها بیافتد. بهطوری که حتی نویسندهی سایت ورایتی پیشنهاد داده بود که «دربارهی الی» در جوایز اسکار ۲۰۱۶ حضور داشته باشد. خلاصه بعد از غوغای «یک جدایی» و «گذشته»، فرهادی درحال سروسامان دادن به پروژههایش بود که فهمیدیم او قبل از جلوی دوربین بردن فیلم بعدیاش در اسپانیا، قرار است «فروشنده» را در ایران بسازد. جزییات بیشتری از داستان و حالوهوای فیلم به بیرون درز نکرده است اما از نظر ما مهم نیست که با یک درام اجتماعی دیگر طرف هستیم یا چیزی تجربیتر چون ما در هرصورت بیصبرانه منتظریم.
۵-درود بر سزار! (جوئل و ایتن کوئن)
فیلم دربارهی شخصی معروف به «درستکننده» در هالیوود دههی ۱۹۵۰ است که مشکلات ریز و درشت استودیوها و کمپانیها را با چک و لگد یا تاکتیکهای دیگر حل و فصل میکند. تا اینکه ستارهای که در یک فیلم گلادیاتوری بازی میکند، توسط سازمانی به نام «آینده» دزدیده میشود. همین الان که درحال خواندن این مطلب هستید، جدیدترین فیلم برادران کوئن اکرانش را آغاز کرده است. اما ما که هنوز فیلم را ندیدهایم. پس، «درود بر سزار!» کماکان جز موردانتظارترین فیلمهای ۲۰۱۶ باقی میماند. کوئنها همیشه عادت داشتهاند بعد از کارهای جدیشان، با ساخت کمدیهای دیوانهوار و مسخرهشان تعادل را حفظ کنند و «درود بر سراز!» درست بعد از «درون لویین دیویس» میآید. طبق معمول با یک کمدی معمولی طرف نیستیم. بلکه این خلاصهی داستانی دروازهی به درون اتفاقات عجیب و غریب و پیچیدهای است که فقط در سینمای برادران کوئن یافت میشود.
۴-ماشین جنگی (دیوید میشِد)
نتفلیکس علاوهبر ارائهی برخی از بهترین برنامههای تلویزیونی، به سرمایهگذاری روی فیلمهای گرانقیمت و محتوای بحثبرانگیز هم علاقه نشان داده است. کمدی «ماشین جنگی» نیز قرار است قدم در ردپای «جانوران بدونِ کشور» بگذارد که یکی از بهترین فیلمهای ۲۰۱۵ بود. «ماشین جنگی» روایت واقعی زندگینامهی استنلی مککریستال، ژنرال معروف امریکایی است که از سوی باراک اوباما به عنوان مسئول جنگ افغانستان انتخاب شد. اما به مرور زمان مککریستال به انتقاد از سیاستهای جنگی امریکا و رؤسایش پرداخت و پرده از برخی رازهای پشتپردهی جنگ برداشت. برد پیت بازیگر اصلی فیلم است و دیوید میشد که این اواخر فیلم پسا-آخرالزمانی و بینژانری «ولگرد» (The Rover) را ساخته بود، کارگردانی فیلم را برعهده دارد. با توجه به ۶۰ میلیون دلاری که نتفیلکس برای خرید فیلم خرج کرده، «ماشین جنگی» فیلم ریسکیای به نظر میرسد، اما اگر موفق شود، یک دلیل دیگر برای قبول نتفلیکس به عنوان غولِ تولید محتوا داریم.
۲-بیوزنی و ۳-سفرِ زمان (ترنس مالیک)
درحالی که «شوالیهی جامها» (Knight of Cups) بالاخره اواخر ۲۰۱۵ اکرانش را آغاز کرد، ما قبل از پایان سال ۲۰۱۶ شاهد چهار فیلم جدید از ترنس مالیک خواهیم بود. مهمترینشان درام عاشقانهای به نام «بیوزنی» است که در آستین تگزاس جریان دارد و دربارهی صنعت موسیقی است و شامل گروه بازیگران دیوانهواری از جمله رایان گاسلینگ، ناتالی پورتمن، رونی مارا، مایکل فاسبندر، کریستین بیل، کیت بلانشت و بنسیو دلتورو میشود و نوید تجربهی هیجانانگیز و متفاوتی را از سوی مالیک میدهد. سپس، به فیلمی به اسم «سفر زمان» میرسیم که موسیقی متنش توسط انیو موریکونه نوشته شده و در حقیقت شامل دو فیلم میشود. اولی نسخهای ۴۰ دقیقهای در فرمت آیمکس است که گویندگیاش برعهدهی برت پیت است و نسخهی طولانیترش توسط کیت بلانشت روایت میشود و از قرار معلوم، قرار است در ستایش تولید زمین تا سقوط نهاییاش باشد و مطمئنا بدجوری به مذاق طرفداران «درخت زندگی» خوش خواهد آمد. از آنجایی که اکران ۲۰۱۶ همهی اینها بارها مورد تایید قرار گرفته، امسال سال درخشانی برای مالیک خواهد بود.
۱-سکوت (مارتین اسکورسیزی)
دو پیرو دین مسیحیت وقتی برای یافتنِ مرشدشان و تبلیغ مسیحیت به ژاپن قرن هفدهم سفر میکنند، مورد آزار و اذیت و شکنجهی ساکنان آنجا قرار میگیرند. سال پیش در فهرست معرفی موردانتظارترین فیلمهای ۲۰۱۵ زومجی، «سکوت» در ردهی اول قرار داشت. اما فیلم به نوامبر ۲۰۱۵ که از سوی پارامونت اعلام شده بود نرسید. چون به دلیل کنارهگیری کن واتابه از پروژه و اجبار گروه برای فیلمبرداری دوبارهی صحنههای او، کار فیلمبرداری تا ماه می ۲۰۱۵ طول کشید. اگرچه دنیل دیلوییس به عنوان بازیگر شخصیت اصلی فیلم جایش را به لیام نیسن داد، اما خیالی نیست. نیسن این فرصت را دارد تا ثابت کند کارهای بیشتری به جز کتک زدن مردم از او برمیآید. این درحالی است که از «سکوت» به عنوان پروژهی آرزوهای اسکورسیزی یاد میشود که پروسهی تولیدش از سال ۱۹۹۱ شروع شده بود. همچنین «سکوت» را باید در ردهی کارهای مذهبی اسکورسیزی مثل «آخرین وسوسهی مسیح» قرار دارد که شاید باکس آفیس را منفجر نکند، اما در فصل جوایز غوغا خواهد کرد.
حالا که به پایان این مجموعه مقالات رسیدیم، موردانتظارترین فیلمهای شما چیست؟
منبع: Indiewire (با دخل و تصرف)
تهیه شده در زومجی
نظرات