اگر از طرفداران قدیمی بازی Mirror's Edge بودید و انتظار زیادی از نسخه‌ی جدید آن داشتید، خبرهای خیلی خوبی برایتان نداریم. «کاتالیست» آن بازی منحصر به فردی نیست که انتظارش را داشتیم، اما همچنان یک تجربه‌ی تازه و لذت‌بخش است. با بررسی Mirror's Edge Catalyst همراه باشید.

۲۰۰۸ سال خاطره‌انگیزی برای گیمر‌ها بود. انتشار بهترین GTA، آغاز مجموعه‌های خاطره‌انگیزی مثل Dead Space و Left 4 Dead،‌ چهارمین نسخه‌ی «متال گیر» و متولد شدن بازی‌های مستقل جاودانه‌ای مثل Braid و World of Goo همه در این سال جادویی اتفاق افتادند. اما کنار همه‌ی این نام‌های به یادماندنی، یک بازی متفاوت از استودیویی که کم‌کم داشت به واسطه‌ی ساختن «بتلفیلد» سر زبان‌ها می‌افتاد، نگاه‌ها را به خود جلب کرد. Mirror's Edge لزوماً بازی موفق و پرفروشی نبود (گرچه بازخوردهای بدی هم از طرف منتقدین دریافت نکرد) اما این کیفیت‌اش نبود که باعث متفاوت شدن آن شد. ایده‌ی یک بازی پارکور اول شخص، طراحی محیط منحصربه‌فرد و گیم‌پلی‌ای که ضربان قلب را سه رقمی می‌کرد به اندازه‌ی کافی نو و تازه بود که در میان همه‌ی آن غول‌ها دیده شود. «لبه‌ی آینده» از آن دست بازی‌هایی بود که یا عاشقش می‌شدید یا چند دقیقه هم نمی‌توانستید تحملش کنید. مشکلات کوچک و بزرگی که بازی داشت می‌توانست در یک دنباله رفع شود و تجربه‌ای بی‌نقص از این ورزش که پمپاژ آدرنالین است ارائه کند. اما این دنباله تا هشت سال منتشر نشد و وقتی که بالاخره رنگ واقعیت به خود گرفت،‌ از تصوراتمان فاصله‌ی زیادی داشت.

دانلود با رزولوشن SD360p | دانلود با رزولوشن HD720p

Mirror's Edge Catalyst با همه‌ی کمبودهایش نمی‌تواند با صفت ضعیف همراه شود. دایس فقط اگر کمی روند توسعه‌ی بازی را با نظم بیشتری پیش می‌برد و وقفه‌های طولانی و پروژه‌های دیگر مانع راه نمی‌شدند، محصول نهایی قطعاً بازی کامل و خوش‌ساخت‌تری بود. شاید اینکه نگاه‌های زیادی روی این بازی نبود باعث شد «کاتالیست» چه از لحاظ حجم تبلیغات بازی کم سر و صدایی باشد و چه از لحاظ روند ساخت پروژه‌ی دست و پا شکسته‌ای را شاهد باشیم. مشکلات اصلی بازی به دو دسته‌ی فنی و محتوایی مربوط می‌شود و باید خدا را شاکر باشیم که گیم‌پلی بازی دست‌نخورده باقی مانده و همچنان بهترین جنبه‌ی Mirror's Edge است. بازی از لحاظ گرافیک فنی حداقل روی کنسول‌ها در قعر چاه به سر می‌برد و ظاهراً رسیدن به نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه به معنای فدا کردن کیفیت بافت‌ها و افزایش زمان بارگذاری آن‌ها بوده است. داستان هم که چنگی به دل نمی‌زند و شخصیت‌های سوپر ماریو سه‌بعدی‌تر از کاراکتر‌های فرعی کاتالیست هستند. اما برای یک عاشق پارکور، بازی همه‌ی تلاشش را می‌کند که تجربه‌ی جذابی ارائه دهد و با ارفاق، در کارش موفق هم شده است.

بازی از جایی شروع می‌شود که فیت کانِرز، دختر دونده‌ای که در کودکی مادرش را در حادثه‌ای از دست داده و خواهرش را نیز گم کرده، از زندان آزاد می‌شود و به کمک دوستان قدیمی و جدیدش دوباره به گروه «دونده‌ها» می‌پیوندد. داستان کاتالیست در دیستوپیای «شهر شیشه‌ای» اتفاق می‌افتد، جایی که همه‌چیز و همه‌کس تحت نظارت گابریل کروگر است و فیت که دشمنی دیرینه‌ای با او دارد، وظیفه‌ی خودش می‌داند که علیه او مبارزه کند. در طول داستان با شخصیت‌هایی مواجه می‌شوید که بود و نبودشان تفاوت خاصی ایجاد نمی‌کند و به قدری پردازش ضعیفی دارند که پس از پایان بازی غیر از فیت و یکی دو نفر دیگر، شخص دیگری در ذهنتان نمی‌ماند. پیچش‌های داستانی در چنین اثری که تمرکزش را تمام و کمال روی گیم‌پلی گذاشته، در حد اتفاقات قابل پیش‌بینی‌ای هستند که نبودشان هم ضرری به داستان نمی‌رساند. کاتالیست مانند نسخه‌ی قبلی‌اش، از لحاظ داستان قوی ظاهر نمی‌شود و این اولین نقطه ضعف بازی است که از بازی سال ۲۰۰۸ به ارث رسیده است.

mirror's-edge-catalyst

همانطور که ضعف‌های بازی به نسل جدید منتقل شده، نقاط قوت و امضاهای Mirror's Edge نیز در نسخه‌ی جدید مشهود است

همانطور که ضعف‌های بازی به نسل جدید منتقل شده، نقاط قوت و امضاهای Mirror's Edge نیز در نسخه‌ی جدید مشهود است. کاتالیست خلاصه می‌شود به یک گیم‌پلی سریع، نرم و روان که پریدن از روی نرده‌های قرمز، دویدن روی دیوارها و سر خوردن از طناب‌هایی را که بر فراز شهر شیشه‌ای آویخته‌شده‌اند در آن لذت‌بخش‌ترین جنبه‌های بازی هستند. افزایش نرخ فریم بازی حداقل در نسخه‌ی کنسولی، اضافه شدن حرکات جدید و از همه مهم‌تر جهان‌باز شدن بازی، کاتالیست را حداقل از زمینه‌ی گیم‌پلی یک مرحله نسبت نسخه‌ی قبلی جلوتر برده است. پارکور روی سقف ساختمان‌ها و فرار کردن از دست مأموران همان لذت سابق را دارد و در کل با یک Mirror's Edge‌ واقعی طرف هستیم. جهان‌باز شدن بازی در زمانی که خیلی از استودیوها این تکنیک را روشی برای جذب مخاطب می‌دانند، در کاتالیست صرفاً یک حرکت بی‌هدف نبوده و شاید گیم‌پلی این بازی بهترین گزینه برای یک محیط باز و بزرگ است که بتوان در آن هر مسیری را که گیمر می‌خواهد انتخاب کرد. اوایل بازی شاید نتوانید با سرعت از موانع عبور کنید و گاهی به بن‌بست بخورید، اما پس از مدتی که نقشه‌ی شهر دستتان آمد، بدون وقفه ساختمان‌ها را رد می‌کنید. جهانِ باز کاتالیست اما با همه‌ی فوایدش، می‌توانست در مأموریت‌ها نقش پررنگ‌تری ایفا کند چرا که مرحله‌های داستانی بازی همچنان در یک محیط مشخص انجام می‌شوند و دست گیمر برای انتخاب راه‌های مختلف چندان باز نیست.

مراحل کاتالیست به چند بخش کلی تقسیم می‌شوند که با وجود کوتاه بودن نسبی بخش داستانی، تکراری نمی‌شوند و سازندگان توانسته‌اند به تعادل مناسبی بین طراحی مراحل و گیم‌پلیِ تقریباً سرراست بازی برسند. به شکل کلی مرحله‌ها تفاوت خاصی با هم ندارند و همه به طی کردن مسیری در زمان تعیین شده و رسیدن به یک مقصد خلاصه می‌شوند، اما هدفی که هر مرحله در داستان ایفا می‌کند و به خصوص تنوع محیط‌ها (چه سقف ساختمان‌های شهر شیشه‌ای باشد و چه محیط داخل برج‌ها) باعث شده مأموریت‌های خوبی را شاهد باشیم. دنیای جهان‌باز بازی هم پر است از  مراحل جانبی و کوچکتر که می‌تواند ساعت‌های زیادی به مدت زمان گشت و گذارتان در دنیای کاتالیست اضافه کند. مثلاً مسابقاتی در نقشه هستند که باید در آن‌ها طی زمان کوتاهی، از یک نقطه به دیگری برسید و رکوردتان را با دیگران مقایسه کنید. نکته‌ی جذاب این مسابقات این است که می‌توانید خودتان یک مسیر بسازید و آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. مراحل جانبی دیگر شامل از کار انداختن آنتن‌های مخابراتی کروگر و رساندن بسته‌های مختلف بدون دیده شدن یا ضربه زدن به بسته و کارهایی از این قبیل می‌شود. دنیای باز کاتالیست هویت تازه‌ای به بازی نمی‌دهد اما مأموریت‌های جانبی‌اش باعث می‌شود مدت بیشتری از بازی لذت ببرید.

mirror's-edge-catalyst2

سیستم ارتقای کاراکتر بازی شامل حرکات جدید در پرش‌ها، مبارزات و چند ارتقای کلی برای دنیای بازی می‌شود. با انجام مأموریت‌ها امتیاز XP به دست می‌آروید که می‌توانید با آن‌ها ارتقاها را خریداری کنید. به احتمال زیاد تا کمی پیش از انتهای بازی تمام قابلیت‌های فیت را باز خواهید کرد و مشکلی در مراحل سخت‌تر نخواهید داشت. مشکل جزئی این سیستم این است که بخش ارتقاهای مبارزات، تأثیر بسیار کمی روی ماهیت مبارزه‌های تن به تن دارند. این مبارزات از اساس بیهوده و بی‌هدف هستند و اضافه شدن یکی دو حرکت جدید تأثیری در بهبودشان نخواهد داشت. تصمیم سازندگان به حذف اسلحه نتیجه‌ی خاصی در بر نداشته و همچنان مانند نسخه‌ی هشت سال پیش، مشت‌ها و لگدها بدون هیچ فکر و برنامه‌ریزی‌ای روانه‌ی دشمن‌هایی می‌شوند که در سطح شهر می‌توان به راحتی آن‌ها را جا گذاشت و از دستشان فرار کرد. آن چند مرحله‌ی داستانی هم که مجبور هستید با پلیس‌ها مبارزه کنید، از ضعیف‌ترین بخش‌های بازی و مهر تأییدی بر این گفته هستند که کاتالسیت تمام خوبی‌ها و بدی‌های نسخه‌ی اول را عیناً به نسل جدید آورده و اثری از پیشرفتی بزرگ در آن نمی‌بینیم.

گرافیک فنی بسیار ضعیف و سیستم مبارزات خشک و بی‌روح از اصلی‌ترین نقاط ضعف بازی هستند

جایی که بازی لنگ می‌زند و حتی گاهی به آن تجربه‌ی ناب پارکور خدشه وارد می‌کند، گرافیک فنی بسیار ضعیف آن است. استودیوی دایس دقیقاً هیچ تلاشی برای ایجاد تعادل بین نرخ فریم بازی و کیفیت بافت‌ها نکرده و با بهانه‌ی فریم‌ریت بالاتر در نسخه‌های کنسولی، گرافیک فنی بازی را فدا کرده است. همه‌چیز از دور زیبا به نظر می‌رسد و هنگام دویدن سریع و گذر کردن از دیوارها، مشکل خاصی به چشم نمی‌خورد اما کافی است با دقت بیشتری به اطراف نگاه کنید و لحظه‌ای از فاصله‌ی نزدیک‌تر به اشیا نگاه کنید. کیفیت بسیار پایین بافت‌ها با زمان بارگذاری نسبتاً زیاد آن‌ها همراه شده و در نماهای باز و هنگامی که به دوردست نگاه می‌کنید، تصاویر مات و بی‌کیفیت پنجره‌ها و نماهای ساختمان‌ها را می‌بینید چند ثانیه‌ای طول می‌کشد تا بارگذاری شوند و همین تأخیر به شدت از تأثیرگذاری تجربه‌ی گیم‌پلی سریع بازی می‌کاهد. کیفیت پایین مدلسازی به ساختمان‌ها خلاصه نمی‌شود و چهره‌ی کاراکترها نیز ضعیف کار شده است. نسخه‌های کنسولی کاتالیست در زمینه‌ی فنی هیچ حرفی برای گفتن ندارند و جای تعجب است که دایس بازی را اینگونه روانه‌ی بازار کرده و وقت بیشتری روی گرافیک آن نگذاشته است.

mirror's-edge-catalyst3

از طرفی اما طراحی محیط، رنگ‌آمیزی خاص ساختمان‌ها و جو کلی بازی که از نکات منحصر به فرد Mirror's Edge به حساب می‌آمد، سر جای خودش باقی مانده و مانند گیم‌پلی تغییر خاصی را در آن‌ها شاهد نیستیم که البته این مورد، اصلاً یک نکته‌ی منفی به حساب نمی‌آید. کمی که در داستان پیش بروید، به مناطق دیگر شهر دسترسی پیدا می‌کنید که از لحاظ طراحی ساختمان‌ها و رنگ‌بندی، تفاوت قابل ملاحظه‌ای با محله‌های دیگر دارند و می‌توانید پس از مدتی قسمت‌های مختلف شهر شیشه‌ای را از یکدیگر تشخیص دهید. کاتالیست نقشه‌ی بزرگی ندارد اما همین شهر کوچک سرشار از موانع برای پریدن و دیوارها برای بالا رفتن است. بخش زیادی از بازی روی پشت‌بام‌ها می‌گذرد اما مناطقی روی زمین هم هست که چند مرحله را هم آن‌جا می‌گذارید و البته کنار همه‌ی این‌ها، قسمتی از زیرزمین شهر هم در دسترس است تا بازی متنوعی از لحاظ محیط قابل بازی را شاهد باشیم.

اگر از طرفداران نسخه‌ی قبلی باشید، با موسیقی متن بازی خاطره‌های زیادی دارید. بازی‌های این چنینی معمولاً آهنگ‌های خاطره‌انگیزی ندارند و بیشتر موسیقی متن آن‌ها برای افزودن چاشنی هیجان به گیم‌پلی استفاده می‌شود، اما Mirror's Edge با به خدمت گرفتن خواننده‌ها و گروه‌های موسیقی حرفه‌ای، از لحاظ شنیداری هویت خاصی به بازی داده است. استودیوی دایس در این نسخه نیز با Solar Fields، بند هموطن خود همکاری کرده و با اینکه دیگر خبری از آهنگ‌های اوریجینال که برای بازی ساخته‌شده‌اند نیست، اما همچنان بخش زیادی از وظیفه‌ی خلق جو و اتمسفر بازی را موسیقی آن بر دوش می‌کشد. همانطور که در رابطه با داستان بازی گفتیم، کاتالیست کاراکترهای چندان به‌یاد‌ماندنی‌ای ندارد اما حداقل صداگذاری آن‌ها به دقت کار شده و می‌توان دقت به جزئیات را در صداگذاری شخصیت اصلی مشاهده کرد.

mirror's-edge-catalyst4

Mirror's Edge Catalyst روی هم رفته، آن دنباله‌ای نیست که نسخه‌ی اول لیاقتش را داشت و از طرف دیگر اما یک بازی ضعیف و سرسری هم نیست. همین تناقض باعث می‌شود با محصول متوسطی رو به رو باشیم که نه طرفداران قدیمی‌اش را راضی می‌کند و نه برای مخاطبان جدید نکته‌ی به خصوص و ویژگی‌ خاصی دارد. کاتالیست گیم‌پلی سریع و دقیقی دارد اما داستان کلیشه‌ای و گرافیک ضعیفش اجازه نمی‌دهد از پارکور روی شهر شیشه‌ای لذت کاملی ببریم. اگر با بازی بدی طرف بودیم به راحتی می‌توانستیم نسخه‌ی آن را بپیچیم و بگذاریمش در گروه دنباله‌های ناموفق، اما حالا با اثری معمولی طرفیم نمی‌توان چندان آن را تحسین کرد اما ریزه‌کاری‌هایی از نسخه‌ی قبلی به ارث برده که همچنان آن را میان همه‌ی جهان‌بازهای امروزی متفاوت می‌کند. شاید هشت سال بین دو نسخه وقفه‌ای بسیار طولانی بود، شاید الکترونیک آرتز آزادی عمل زیادی به دایس نداده و حتی شاید سازندگان پروژه‌های دیگرشان را جدی‌تر گرفتند اما دلایل هرچه باشند، کاتالاسیت در حد یک بازی معمولی باقی می‌ماند و به یکی دیگر از آن ایده‌های هدررفته‌ای بدل می‌شود که خوب پرورش داده نشده‌اند.

[alert variation="alert-info"]برای تهیه بازی Mirror's Edge: Catalyst به فروشگاه PS Pro به آدرس www.pspro.ir مراجعه کنید.  [/alert]

تهیه شده در زومجی

زومجی چگونه یک بازی را بررسی می‌کند؟


منبع زومجی

Mirror's Edge Catalyst

برای یکی از بازی‌های خاصی که توانست نگاه‌های زیادی به خودش جلب کند و با وجود تمام ضعف‌هایش، یک ایده‌ی تازه را به نمایش بگذارد، Mirror's Edge Catalyst آن دنباله‌ای نیست که بتوانیم آن را پیشرفتی بزرگ بنامیم. گیم‌پلی البته همچنان لذت‌بخش و سریع است و به لطف دنیای جهان‌باز، با طیف وسیعی از کارهای جانبی طرف هستیم اما داستان لنگ می‌زند و بخش ضعیف مبارزات نیز هیچ پیشرفتی به خود ندیده است. «کاتالیست» شاید دنباله‌ی موفقی نباشد اما بازی بدی نیست و گیم‌پلیِ همچنان تازه‌اش می‌تواند دوست‌داران بازی‌های پلتفرمر سریع را به وجد بیاورد.
محسن وزیری

7

نقاط قوت

  • -گیم‌پلی اصیل، سریع، نرم و روان
  • -طراحی هنری خاص شهر و محیط‌های داخلی
  • -مأموریت‌های جانبی متنوع در سطح شهر

نقاط ضعف

  • -مکانیسم ضعیف مبارزات تن به تن
  • -داستان کلیشه‌ای و شخصیت‌های تک‌بعدی
  • -گرافیک فنی بسیار ضعیف در نسخه‌های کنسولی
  • -عدم پرورش ایده‌ی پارکور نسبت به نسخه‌ی اول
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده