بررسی بازی I Am Setsuna
اگر سبکهای مختلف بازیهای ویدیویی را در در یک هرم جای دهیم، میتوان گفت که سبک نقش آفرینی در راس این هرم قرار دارد. همچنین اگر نگاهی دقیقتر به این سبک داشته باشیم، میتوان گفت Jrpg عمیقترین و قدیمیترین زیر مجموعه نقش آفرینی به حساب میآید. وقتی به گذشته نگاه میکنیم، میبینیم که بازیهای Jrpg چقدر طرفدار داشته و هرکدام از آنها دنیا و داستانی جدید را برای مخاطبین خود بوجود میآوردند. برای مثلا سری Final Fantasy کمپانی اسکوئر انیکس که در نوع واقعا عالی است. حال در نقطهای از صنعت بازیهای ویدیویی هستیم که این سبک بیش از پیش کمرنگ شده و هواداران این سبک تشنه یک بازی Jrpg به یادماندنی هستند. حتی بازیهایی نظیر Final Fantasy نیز پا به عرصه نفش آفرینی مدرن گذاشته و دیگر پیرو اصالت خود نیستند. البته مقصر سازنده نیست. بازار و شرایط مخاطبین جوری است که باید به سمت سبک مدرن قدم برداشت.
با این وجود هرازگاهی شاهد یک سری بازی Jrpg از سوی سازندگان شرقی هستیم که بعضی از آنها را باید مدیون صنعت انیمه بود. زیرا بعضی از این بازیها همان داستان انیمه مورد نظر خود را روایت میکنند. از طرفی یک سری از بازیها همانند من ستسونا هستم «I Am Setsuna» سعی میکند با الهام از داستانهای انیمهای و فرهنگ ژاپن تجربهای جدید و نو را برای مخاطبین خود به ارمغان بیاورد. اسکوئر انیکس، ناشر بازی I Am Setsuna، بنظر میرسد هنوز مخاطبین قدیمی خود را فراموش نکرده و قصد دارد در کنار هواداران جدید، آنها را نیز با بازیهای نقش آفرینی اصیل شرقی خود راضی نگه دارد. I Am Setsuna بهترین داستان و روایت را برای مخاطبین ارائه میدهد. تیم سازنده سعی کرده با الهام از انیمه محافظ روح مقدس (Guardian of Sacred Spirit) داستانی جدید از نجات انسانها و مبارزه با شیطان و پلیدی را روایت کند.
داستان بازی در یک سرزمین برفی و حول یک مزدور به نام اندیر میچرخد. وی قول داده تا زمانی که زنده است مزدور بودن را رها نکرده و از دستورات و ماموریتهایش سرپیچی نکند. از طرفی در دنیای بازی دهکدهای وجود دارد که هر ده سال یکبار از بین مردماناش یک شخص برای قربانی شدن در راه نجات انسانها انتخاب میشود. حال چرا هر ۱۰ سال یک قربانی انتخاب میشود؟ در دنیای بازی، علاوهبر انسانها شیاطین و هیولاها نیز زندگی میکنند. در داستانها و افسانهها آمده که هر ۱۰ سال اگر شخص انتخابی برای قربانی شدن به همراه محافظین خود بتواند به سرزمین مورد نظر برسد، حمله هیولاها و شیاطین به دهکدهها به مدت ۱۰ سال به تعویق میافتد. مشکل این افسانه از زمانی شروع میشود که از آخرین قربانی ۱۰ سال نگذشته که دختری زیبا بنام ستسونا به عنوان قربانی انتخاب میشود و میبایست به سرزمین موعود جهت جلوگیری از حمله بی حد و اندازه هیولا برود. از آن سوی داستان، اندیر ماموریت میگیرد تا ستسونا را بنابر دلایل نامعلوم به قتل برساند.
در اولین لحظه ملاقات اندیر و ستسونا رویارویی این دو شخصیت به نحو کاملا خوب با دیالوگهایی زیبا به نمایش در میآید. جایی که اندیر فصل جدیدی از زندگی خود را به عنوان محافظ ستسونا آغاز میکند. بنظر میرسد اندیر برخلاق قولی که داده بود تصمیم میگیرد تا آخرین لحظه از این سفر طولانی در کنار ستسونا باقی مانده و از وی محافظت کند. قطعا در این راه همراهان دیگری نیز پیدا خواهید کرد. شخصیتهایی که هرکدام گذشتهی دردناک و مرموزی دارند. داستان I Am Setsuna سرشار از یاس و ناامیدی و تاریکی است که در دل مردمان جا خشک کرده است. تاریکی که شخصیت ستسونا مدام سعی بر از بین بردن آن دارد. او ناجی است که از دل مردم بیرون آمده تا پرده از حقیقت برداشته و هیولاها را یک بار برای همیشه از مردم دور نگه دارد. یکی از نکات مهم بازیهای Jrpg مربوط به موسیقی و ترکیب آن با داستان و گیم پلی بازی است. در I Am Setsuna موسیقی در روایت داستان و القا ناامیدی و تنهایی به خوبی بکار گرفته شده و در گیم پلی و مبارزات، این کار به بدترین شکل ممکن صورت گرفته است. وقتی در حال مبارزه هستید، موسیقی میتواند عاملی باشد که شما را از آن مبارزه خسته کند!
در طول بازی توهماتی به سراغتان میآید که شباهتهایی به توهمات کلود در Final Fantasy VII دارد
اگر جز آن دسته از مخاطبینی هستید که تا به حال بازیهای Jrpg را بازی نکرده و فکر میکنید I Am Setsuna بهترین گزینه برای ورود به این سبک است، باید بگویم سخت در اشتباه هستید. همانند روال بازیهای نقش آفرینی در ابتدای کار طی یک سری آموزش به شما نحوه مبارزه کردن و ذخیره سازی بازی آموزش داده میشود. در بازیهای Jrpg شما یک نوار زمان (معمولا در پایین صفحه به نمایش گذاشته میشود) وجود دارد که با پر شدن آن میتوانید به دشمنان خود حمله کنید. هر شخص فقط میتواند به یک نفر حمله کند. البته زمانی که نوبت به شما میرسد، میتوانید از طریق لیست دستورات حمله کردن و استفاده از آیتم یا تکنیکهای مختلف را انتخاب کنید. تمام اینها به شما بستگی دارد که آیا قصد دارید هم تیمی خود را پشتیبانی کرده یا به دشمن روبروی خود حمله کنید. باید طی زمان کوتاهی که برای تصمیم گیری دارید، استراتژی جنگی خود را پیاده سازی کنید. تمامی این قوانین برای دشمنان نیز صادق است. آنها نیز از نوار مربوطه برخوردار هستند و میتوانند ضربات خود را وارد کنند. به این نوع سیستم مبارزاتی، حمله بر اساس زمان (Attack Time Base) گفته میشود.
نکته یک بازی Jrpg دقیقا اینجاست که اگر این سیستم مبارزاتی به درستی پیاده سازی نشود، از لذت بازی کردن کاسته خواهد شد. در ابتدای کار مبارزات I Am Setsuna جذاب بنظر میرسند. ولی رفته رفته تمامی المانها دست به دست هم میدهند تا رضایت شما از این بخش کمتر و کمتر شود. مهمترین فاکتوری که باعث بروز این مشکل میشود، هوش مصنوعی نامتناسب است که در طول مبارزات شدیدا احساس میشود. دشمنان عادی در بازی از هوش مصنوعی پایینی برخوردار هستند. به نحوی که خیلی راحت بدون هیچ زحمتی حتی در قسمتهای پایانی بازی میتوانید آنها را از بین ببرید. در این میان یک سری باس فایت و دشمنهای ویژه در نظر گرفته شده که مبارزه کردن با آنها شدیدا شما را به چالش میکشد. البته این چالش بیشتر شبیه به یک نوع آزار و اذیت روحی است و بر عکس مبارزه با دشمنان عادی بازی، این مبارزات درجه سختی فوق بالایی بدارند. به حدی که شاید با تکضربه آنها شما کشته شوید.
در بعضی از باس فایتها باید به عقب برگشته و با کشتن دوباره دشمنان قبلی XP یا پول بدست بیاورید تا بتوانید شخصیت خود را لول آپ کنید و تجهیزات بهتری بخرید. همچنین ۳ نفر بیشتر نمیتوانند در تیم شما حضور داشته باشند. از اینرو یکی دیگر از ارکان مهم بازیهای Jrpg انتخاب درست هم تیمیها در طول مبارزات است که در I Am Setsuna به خوبی این اصل رعایت شده است. زیرا هر شخصیت از قدرت و تکنیک منحصر به فردی برخوردار است و دشمنان نیز نقاط ضعف خود را دارا هستند. برای مثلا اندیر یک سرباز و مزدور بوده و شمشیر وی بهترین همراهاش است. از طرفی شخصیت ستسونا یک جادوگر به حساب میآید و جادو بهترین راه مبارزه برای وی است. حال با توجه به دشمنان و این که بر روی آنها جادو بیشتر تاثیر میگذارد یا ضربات شمشیر، میتوانید چینش تیم خودتان را انتخاب کنید. از نظر لول آپ کردن اصلا نگران ضعیف ماندن سایر شخصیتهای لیست خود نباشید؛ چرا که شاید آنها در طول مبارزات حضور نداشته باشند و XP آخر هر مبارزه را دریافت نکنند، ولی باز لول آپ میشوند و قدرت آنها نیز افزایش پیدا میکند.
بازی به شما اجازه میدهد بدون درگیری در اکثر محیطها راه خود را ادامه دهید.
ضعف بازی در بخش مبارزات زمانی به اوجش میرسد که پای طراحیهای محیطی به وسط میآید. با ورود به اولین غار طراحی محیط برایم عادی بود. کمی گذشت و پس از رد کردن غار دوم، سوم و بقیه غارها به ترتیب دیدم که ظاهرا تمامی طراحیها به یک شکل است و فقط نوع راه ورود و خروج آنها و دشمنان فرق میکنند. در نتیجه حضور دشمنان خستهکننده که باید با آنها در محیطهایی تکراری و با یک موسیقی ضعیف مبارزه کنید، باعث میشود تا بخش مبارزات بازی عملکرد خیلی خوبی نداشته باشد.
معمولا بازیهای Jrpg از صداگذاری خاصی برخوردار نیستند. از اینرو با یک بازی کاملا دیالوگ محور روبرو خواهید بود. نحوه رد و بدل شدن دیالوگها بین شخصیتها و شوخیهایی که با یکدیگر انجام میدهند جالب است ولی در نقاطی از خط داستانی خیلی کش دار شده و عملا هیچ نکته جذابی در بین آنها مشاهده نمیشود. البته این تکراری بودن به لطف داستان بازی کاملا پوشیده شده و براحتی میتوانید آنها را تحمل کنید. شاید با خود بگویید خب دیالوگها را رد میکنیم! این طرز فکر در بازی I Am Setsuna شدیدا اشتباه است. در بعضی از نقاط بازی، اگر دیالوگها را به دقت دنبال نکنید، نمیدانید که در ادامه چه کاری باید انجام دهید یا به کجا سفر کنید. با تمام این تفاسیر نمیتوان توقع چندان زیادی از این بازی داشت. بازی که توسط یک استودیو متوسط ساخته شده و با تمام ایراداتاش هنوز حرفی برای گفتن دارد. «من ستسونا هستم»، علاوه بر افزودن تجربیات جدید به مخاطب، میتواند یک حس کاملا نوستالوژیک و قدیمی را در دل مخاطبین قدیمی این سبک ایجاد کند. شاید داستان و پایه و اساس آن نبرد بین انسانها و هیولاها باشد، ولی وقتی به این فکر کنیم که هدف اصلی داستان چیست، در مییابیم که در «من ستسونا هستم» حسهای هر یک از ما در دنیای واقعی در دل بازی گنجانده شده است. نا امیدی، ترس، شادی و شکست مواردی هستند که بارها و بارها با آنها روبرو شدهایم و هر بار درسی جدید از آنها آموختهایم یا خواهیم آموخت.
I Am Setsuna
نقاط قوت
- شخصیت پردازی بی عیب و نقص
- داستانی الهام گرفته شده ولی درگیر کننده
- استفاده درست از غم و اندوه در پایه و اساس بازی
نقاط ضعف
- هوش مصنوعی ضعیف
- مبارزات ناپایدار
- طراحیهای بد و خسته کننده
- استفاده نابجا از موسیقی در مبارزات بازی