ضعیف ترین جادوگران مجموعه هری پاتر
دنیای جادویی مجموعه هری پاتر (Harry Potter) مملو از جادوگران مختلف است که برخی از آنها قدرتهای خارقالعادهای داشته و میتوانند کارهای بزرگی را انجام دهند. با این حال در این دنیای بزرگ برخی جادوگران ضعیف نیز حضور دارند که هم در جناح شر و هم در جناح خیر چنین جادوگرهایی دیده میشود. در این مطلب به معرفی ۱۵ جادوگر ضعیف این سری خواهیم پرداخت و سپس در مقالهای دیگر قویترین جادوگرهای سری هری پاتر را نیز معرفی خواهیم کرد. با زومجی همراه باشید:
۱۵- پیتر پتیگرو
اگر بخواهیم لیستی از منفورترین کاراکترهای سری هری پاتر داشته باشیم، قطعا پیتر پتیگرو هم در آن لیست حاضر خواهد بود. وی که زمانی دوست جیمز پاتر، سیریوس بلک و ریموس لوپین بود، در نهایت به پدر و مادر هری خیانت کرد و باعث شد تا ولدمورت بتواند آنها را به قتل برساند. پتیگرو یک سری تواناییهای جادویی قابل ذکر، مخصوصا در زمینه جادوی سیاه داشته و برای مثال یک بار توانسته با جادویی ۱۲ فرد غیر جادوگر را به قتل برساند یا در انتهای فیلم چهارم این پتیگرو بود که توانست دوباره ولدمورت را زنده کرده و همچنین سدریک دیگوری را به قتل برساند.
با این حال در کتابها هم چندین بار اشاره شده است که وی بر خلاف دوستانش، هرگز جادوگر مستعدی نبود. برای مثال در کتاب سوم یک بار لوپین به هری و دوستانش میگوید که پیتر پتیگرو همواره به کمک دوستانش نیاز داشت یا در همان کتاب پروفسور مکگوناگل میگوید که پتیگرو همواره در دوئلها شکست میخورد و به هیچ وجه استعدادی را که دوستانش داشتند، نداشت.
۱۴- کرنلیوس فاج
کرنلیوس فاج در بسیاری از نسخههای هری پاتر وزیر جادو بود و این باعث میشود تا حس کنیم که وی حتما جادوگر قابل و قدرتمندی بوده است. با این حال در واقعیت اینگونه نیست و فاج به دلیل همین ضعفهایش هم همواره به آلبوس دامبلدور حسادت میکرد؛ چرا که بسیاری از اعضای سازمان سحر و جادو دامبلدور را لایق پست وزارت میدانستند ولی خود دامبلدور این سمت را قبل نمیکرد.
فاج حتی برای اینکه هم رده دامبلدور قرار بگیرد، به خودش جایزه مرلین را اعطا کرد که این جایزه در اصل به جادوگرانی داده میشود که کاری بسیار شجاعانه انجام داده باشند. به طوریکه دامبلدور این جایزه را پس از شکست دادن گریندلوالد دریافت کرد. یکی دیگر از اشتباههای فاج که نشان میدهد وی فرد بیخردی است، این بود که او حاضر نشد علیرغم گفتههای دامبلدور بازگشت ولدمورت را قبول کند و شاید همین امر هم باعث شد تا جان انسانها و جادوگرهای زیادی به خطر بیافتد.
همه این اقدامات دست به دست هم میدهند تا بتوانیم فاج را یک جادوگر ضعیف و یک وزیر نالایق خطاب کنیم.
۱۳- ریتا اسکیتر
ریتا اسکیتر خبرنگار روزنامه خبر روز (Daily Prophet) بود که هرگز نمیتوان وی را شخصیت محبوبی در سری هری پاتر قلمداد کرد. درست است که اسکیتر قادر بود هر زمان که بخواهد خودش را به شکل یک جانور در بیاورد و این قدرت قابل توجهی است، ولی وی از این تواناییاش برای گوش دادن به مکالمات خصوصی دیگران استفاده میکرد. وی همچنین با استفاده از معجون راستگویی بتیلدا بگشات را مجبور کرد تا اطلاعات خصوصیای از زندگی دامبلدور فاش کند و سپس آن اطلاعات را در کتاب «زندگی و دروغهای آلبوس دامبلدور» منتشر کرد.
اما مسالهای که بیشتر از همه باعث میشود وی را به عنوان یک جادوگر ضعیف بشناسیم این است که وی به جای تلاش برای یادگیر جادوهای مختلف، فقط مواردی را یاد گرفته است که بیشتر باعث بروز مشکلاتی برای دیگران میشوند و در نتیجه اسکیتر را میتوان کاراکتری بسیار خودخواه دانست که شاید اگر از تواناییهایش در راه درست استفاده میکرد، میتوانست به جادوگر نسبتا قدرتمندی تبدیل شود.
۱۲- سیموس فینیگان
سیموس یکی از دوستان هری بود که البته در مقطعی هم با او به مشکل خورد. با این حال وی هرگز جادوگر توانایی نبود و میتوان او را یکی از جادوگران ضعیف سری هری پاتر خطاب کرد که حتی تواناییهای محدودش را هم مدیون کمکهای هری است. سیموس همچنین کمی دست و پا چلفتی بود. از طرفی اینطور به نظر میرسید که چوب دستی وی توانایی خاصی در خارج کردن آتش از خودش داشت (!) و به همین دلیل هم فینیگان چندین بار آیتمهای مختلفی را ناخواسته به آتش کشیده بود و البته که این تواناییاش در نبرد پایانی و منفجر کردن پل هم به درد خورد.
البته سیموس پس از اینکه اختلافاتش را با هری کنار گذاشت و در کلاسهای «ارتش دامبلدور» شرکت کرد، جادوهای خیلی خوبی را یاد گرفت و شاید دلیل زنده ماندش در نبرد پایان کتاب هفتم هم همین جادوهایی بود که از هری یاد گرفت. اما در مجموع سیموس جادوگر متوسطی بود.
۱۱- روبیوس هاگرید
روبیوس هاگرید از آنجایی که یک نیمه غول بود، یک سری تواناییهای جادویی خاص داشت و از طرفی هم از حیث قدرت بدنی بسیار قوی و در مقابل برخی جادوها هم مصون بود. بهعلاوه هاگرید علاقه خاصی به حیوانات و نگهداری از آنها داشت که گاهی هم همین مساله باعث میشد خودش یا دیگران آسیب ببینند!
اما با تمام این تفاسیر، هاگرید در زمینه تواناییهای جادویی خیلی قوی نبود و البته نمیتوان وی را مقصر این موضوع دانست. چرا که در زمان تحصیل هاگرید در هاگوارتز تام ریدل وی را به باز کردن تالار اسرار متهم کرد و هاگرید از هاگوارتز اخراج شد. همچنین چوبدستی وی نیز شکست و با اینکه قطعات شکسته چوبدستی وی در داخل یک چتر قرار گرفتهاند و وی میتواند یک سری جادوهای ساده را انجام دهد، ولی به دلیل اینکه هرگز تحصیلاتش را تمام نکرد، قدرت جادوگری آنچنانی ندارد. برای مثال در صحنهای وی سعی میکند دادلی را تبدیل به یک خوک کند که فقط موفق میشود یک دم برای وی بسازد! البته با اینکه هاگرید در زمینه جادو حرف زیادی برای گفتن ندارد، ولی شجاعت و وفاداری او باعث شده تا کارهای مفید زیادی انجام دهد.
۱۰- تام، مسوول مهمانخانه
تام مسوول مهمانخانه است که هری در کتاب سوم پس از خارج شدن از خانه دورسلیها، به آنجا رفته و با فاج دیدار میکند. تام جادوگری است که به نظر میرسد فقط در جادوهای نظافتی و موارد مشابه توانایی دارد و در فیلم سوم شاهد هستیم که برای مثال وی بدون داشتن چوب میتواند آتش روشن کند یا احتمالا مواردی مثل پخت و پز را نیز با استفاده از جادو انجام میدهد.
با این حال تام در زمینههای دیگر جادوگری توانایی زیادی ندارد و البته اقتضای شغلش هم داشتن تواناییهای زیاد نیست. به نظر میرسد که جی.کی.رولینگ به نوعی تام صاحب مهمانخانه را در نقطه مقابل تام ریدل خلق کرده است که اسم کوچک هر دو آنها تام است ولی از نظر توانایی، این دو زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارند. یکی از موارد جالب در مورد شخصیت تام در فیلمها این است که ظاهر و بازیگر نقش وی در فیلمهای اول و سوم تفاوت بسیار زیادی با یکدیگر دارند.
۹- برادران کریوی
کالین و دنیس کریوی، دو برادری بودند که میتوان آنها را هم در زمره جادوگران ضعیف مجموعه هری پاتر قرار داد. نه پدر و نه مادر این دو برادر جادوگر نبودند و به همین دلیل هم آنها زمانی که وارد هاگوارتز شدند، از دیدن دنیای جادویی بسیار شگفتزده شدند. به طوریکه کالین هری پاتر را در حد یک قهرمان ستایش میکرد و همواره سعی داشت تا از او امضا یا عکس بگیرد. به دلیل همین علاقه هم بود که برادران کریوی وارد گروه ارتش دامبلدور شدند و سعی کردند جادوهای دفاعی را زیر نظر هری یاد بگیرند.
با این حال همواره در کتابها شاهد هستیم که این دو برادر هرگز توانایی خیلی خوبی در استفاده از جادوها نداشتند و برای مثال نتوانستند جادوی خلعسلاح را به درستی انجام دهند. البته بعدها زمانی فرا رسید که برادران کریوی به دلیل اینکه خون جادوگری نداشتند، از هاگوارتز اخراج شدند ولی در نهایت زمانی که اعضای گروه ارتش دامبلدور توسط سکههایشان احضار شدند، آنها دوباره علیرغم ضعفهایی که داشتند در نبرد حاضر شده و نشان دادند که شاید جادوگران خیلی خوبی نباشند، ولی شجاعت آنها قابل تحسین است.
۸- کورمک مکلاگن
کورمک هم یکی دیگر از اعضای گروه گریفندور بود که اعتماد به نفس بیش از حدی داشت و البته هرگز در حد یک جادوگر خوب مطرح نشد. وی توانایی نسبتا خوبی در بازی کوییدیچ داشت و حتی همزمان با ران در تست دروازهبانی هم شرکت کرد و عملکرد خوبی نیز داشت تا اینکه تحت تاثیر جادوی هرماینی، نتوانست توپ آخر را دفع کند. با این حال وی بعدها فرصت بازی در تیم را پیدا کرد و البته به جای اینکه کار خود را درست انجام بدهد، سعی کرد تا بیشتر به بقیه دستور بدهد.
اما اگر کوییدیچ را کنار بگذاریم، کورمک توانایی جادویی خاص و قابل تعریفی از خود نشان نداده بود. وی عمویی داشت که در وزارت سحر و جادو کار میکرد و کورمک نیز مدام خود را تحت حمایت وی میدید. با این حال حتی در یکی از فیلمها اشاره میشود که وی شاید مجبور شود یکی از پایهها را مجددا بخواند.
۷- سیبل تریلانی
سیبل تریلانی، استاد درس پیشگویی در هاگوارتز، یکی دیگر از شخصیتهای هری پاتر است که هرگز توانایی جادویی خاصی را از خود نشان نداد. وی علاقه خاصی داشت که هر ترم مرگ یکی از دانشآموزان را پیشگویی (!) کند و به جز مواردی که انگار به او الهام میشد (مثل پیشبینی مرگ ولدمورت به دست هری)، بقیه پیشگوییهای وی خیلی قابل استناد نبودند.
همچنین علاوه بر پیشگویی، در نبرد نهایی شاهد هستیم که تریلانی به جای استفاده از جادو برای مقابله با مرگخوارها، گویهایی را به سمت آنها پرتاب میکند که این صحنه هم نشان میدهد وی توانایی جادویی خاصی نداشت.
۶- اسکیبیور
پس از اینکه ولدمورت وزرات سحر و جادو را تصرف کرده و وزیر خودش را معرفی میکند، گروهی به اسم اسنچرها تشکیل میشوند که وظیفه آنها پیدا کردن جادوگرهای دو رگه و ماگلها است. در فیلم هفتم هری پاتر شاهد گروهی از اسنچرها هستیم که رهبری آنها برعهده یک عضو سابق گروه اسلیترین به اسم اسکیبیور است (در کتاب فنریر گریبک وظیفه رهبری گروه را برعهده دارد). درست است که اسکیبیور و گروهش در فیلم موفق به گرفتن هری، هرماینی و رون میشوند ولی دلیل این امر در اصل تعداد بیشتر اسنچرها در مقایسه با این سه نفر است.
با این حال پس از آن شاهد هستیم که اسکیبیور خیلی راحت در برابر بلاتریکس خلع سلاح میشود و در صحنهای دیگر، وی نویل لانگباتم را دست کم میگیرد و در نهایت همین مساله هم باعث میشود تا زمانی که پل توسط نویل و سیموس منفجر میشود، اسکیبیور هم کشته شود.
۵- زنوفیلیوس لاوگود
زنوفیلیوس لاوگود، پدر لونا لاوگود و سردبیر مجله کویبلر بود؛ مجلهای که البته به دلیل پرداختن به مسائل عجیب و غریب خیلی مورد توجه جامعه جادوگری قرار نمیگرفت و بیشتر افراد عجیب سراغ آن میرفتند. درست است که وی در فیلم هفتم اطلاعات درستی از یادگاران مرگ (Deathly Hallows) ارائه میدهد، ولی در زمینه تواناییهای جادویی به نظر میرسد که زنوفیلیوس حرف خاصی برای گفتن نداشته باشد.
برای مثال وی در بخشی جسمی را که در اصل یک Erumpent منفجرشونده و بسیار خطرناک است، به اشتباه شاخ یک Crumple-Horned Snorkack (نوعی موجود) تشخیص میدهد یا زمانی که هری و دوستانش در آخر کتاب هفتم به خانه وی میروند، شاهد هستیم که خانه لاوگود مورد حمله مرگخوارها قرار میگیرد و وی هیچ تلاشی برای مبارزه با آنها یا حداقل استفاده از چوب جادوییاش نمیکند.
۴- وینسنت کراب
دراکو مالفوی دو همراه و به نوعی محافظ داشت که هرچه از لحاظ فیزیکی عظیمجثه بودند، به همان میزان از نظر عقلی ضعف داشتند! یکی از این دو مخافظ وینسنت کراب بود. در توصیف کراب میتوان گفت که وی نمونه جادوگر دادلی دورسلی است! در طول فیلمها و کتابها شاهد هستیم که کراب مدام در حال خوردن یا مسخره کردن دانشآموزان دیگر گروهها است. پدر کراب یک مرگخوار بود و او از خانوادهای کاملا جادوگر میآمد که همین مساله هم باعث میشد که وی به خودش و خانوادهاش افتخار کند.
با این حال کراب از لحاظ تواناییهایی جادویی حرف خاصی برای گفتن نداشت و حتی در کتاب ششم شاهد هستیم که هم پروفسور اسنیپ و هم مکگوناگل اشاره میکنند که کراب موفق نشده امتحانات سمج (O.W.L) را با موفقیت پشت سر بگذارد و باید سال پنجم را دوباره بخواند. همچنین وی در پایان فیلم هشتم جادوی آتش را در اتاق نیازمندیها اجرا میکند که کنترل آن خیلی زود از دستش خارج شده و آتش سراسر اتاق را فرا میگیرد که این امر حتی میتوانست به قیمت کشته شدن دوستانش تمام شود!
۳- گرگوری گویل
خب به گرگوری گویل، دومین محافظ دراکو مالفوی رسیدیم. شخصی که در کتابها با ظاهری و هیکلی شبیه به گوریل توصیف شده که حتی از نظر عقلی، از کراب هم ضعیفتر است. به طوریکه در پایان کتاب اول، شاهد هستیم که هری، ران و هرماینی انتظار دارند که گویل به دلیل ضعیف بودن در درسها نتواند سال اول را با موفقیت پشت سر بگذارد که البته این اتفاق رخ میدهد. علاوه بر آن وقتی هری در کتاب دوم با خوردن معجون تغییر شکل به گویل تبدیل میشود، مالفوی به وی میگوید که انتظار نداشت که گویل خواندن و نوشتن بلد باشد.
البته گویل هم مانند کراب از خانوادهای جادوگر میآمد و پدرش هم یک مرگخوار بود و به این موضوع افتخار میکرد. با این حال او هم مانند دوستش نتوانست امتحانات سال پنجم را با موفقیت سپری کند و مجبور به تکرار سال پنجم شد.
۲- ماندانگاس فلچر
فلچر یکی دیگر از جادوگران ضعیف در سری هری پاتر است که بیشتر از آنکه با تواناییهای جادوییاش شناخته شود، با تواناییاش در دزدی کردن مشهور است. البته فلچر از آنجایی که داملبدور یک بار جان او را نجات داد، به وی وفادار بود و به دلیل همین وفاداری هم علیرغم میل باطنیاش وارد محفل ققنوس شده بود. دلیل حضور او در محفل هم روابطی بود که فلچر با افراد زیادی در دنیای جادوگری داشت.
در ابتدای فیلم هفتم و زمانی که اعضای مخفل به دنبال منتقل کردن هری به خانه ویزلیها هستند و تصمیم گرفتهاند با استفاده معجون تغییر شکل هفت نفر را به شکل هری در بیاورند، فلچر هم یکی از افرادی است که این معجون را میخورد و به هری تبدیل میشود. با این حال زمانی که گروه مورد حمله قرار میگیرد، وی فرار میکند و همین امر هم باعث میشود تا پروفسور مودی کشته شود. به علاوه پس از مرگ سیریوس بلک، فلچر بسیاری از لوازم با ارزش خانه وی را که اکنون متعلق به هری هستند، میدزد و به فروش میرساند.
۱- گیلدروی لاکهارت
اساتید درس دفاع در برابر جادوی سیاه معمولا سرنوشت خوبی در سری هری پاتر ندارند و همواره اتفاقی باعث میشود تا نهایتا یک سال در مدرسه دوام بیاورند. در کتاب و فیلم دوم استادی به اسم گیلدروی لاکهارت برای این سمت منصوب میشود که به لطف ماجراهایی که تعریف میکند و خودش را به عنوان یک قهرمان معرفی کرده، در ابتدا بسیار محبوب است. با این حال هنگامی که زمان عمل فرا میرسد، لاکهارت نشان میدهد که توانایی جادویی بسیار ضعیفی دارد.
برای مثال در یکی از صحنهها وی تعدادی پیکسی را در کلاس رها میکند و پس از آن در کنترل آنها به مشکل برخورد میکند تا اینکه در نهایت هرماینی به داد کلاس میرسد. یا در بخشی دیگر وی در دوئل با اسنیپ به طرز بدی شکست میخورد و پس از آنکه هری در مسابقه کوییدیچ سقوط میکند، در تلاشی نافرجام به جای اینکه استخوانهای دست وی را ترمیم کند، همه استخوانهای دست هری را از بین میبرد.
البته لاکهارت توانایی خوبی در استفاده از جادوی پاک کردن حافظه دارد ولی زمانی که سعی میکند این جادو را با استفاده از چوب شکسته رون روی هری و رون اجرا کند، باز هم ناکام میماند. در مجموع لاکهارت یکی از ضعیفترین و بدترین جادوگران مجموعه و اساتید دفاع در برابر جادوی سیاه است.
نظر شما در مورد این جادوگران چیست؟ آیا پیشنهادهای دیگری دارید؟
نظرات