بررسی بازی Outlast 2
یک سری بازیها یا فیلمهای ترسناک هستند که اثر زودگذری را روی مخاطب میگذارند و پس از مدتی هم میتوان حس ترس القا شده توسط آنها را فراموش کرد. اما دسته دومی از آثار ترسناک هم هستند که نه تنها در طول تجربه آنها ترس واقعی حس میشود، بلکه تاثیر فیلم یا بازی تا مدتها پس از اتمام آن هم روی مخاطب باقی میماند. نسخه اول Outlast در دسته دوم قرار میگرفت و حال نسخه دوم بازی، حتی پارا فراتر از این هم گذاشته و تبدیله به اثری شده که اثرش تا مدتهای بسیار طولانی دقیقا مانند جای یک زخم عمیق یا یک بیماری بد در وجودتان باقی مانده و میتواند به کابوستان تبدیل شود.
راستش را بخواهید شخصا طرفدار بازیها و فیلمهای ترسناک هستم ولی خب تا به امروز هیچ اثری نتوانسته بود تا این حد من را عذاب دهد؛ در طول تجربه بازی Outlast 2 حس زندانیای را خواهید داشت که در دل یک سیاهچال کاملا تاریک گیر افتاده و دیوارها روز به روز به او نزدیک و نزدیکتر میشوند. در طول تجربه بازی حس بندباز تازهکاری را داشتم که روی طناب کشیدهشده بین بلندترین برجهای جهان در حال قدم زدن است و یکی هم او را دنبال میکند تا هلش دهد! شاید حس کنید که صحبتهایم در مورد بازی اغراقآمیز است، ولی واقعا این چنین نیست و شاید حتی همین مثالها هم نتوانند عمق واقعی وحشت موجود در بازی را آنطور که باید و شاید منتقل کنند.
برای دانلود ویدیو از آپارات اقدام کنید - تماشا در یوتیوب
داستان بازی در مورد بلیک لانگرمن و همسرش است که برای پی بردن به راز قتل زنی باردار، به روستای در نزدیکیهای آریزونا میروند. اما سقوط هلیکوپتر حامل این دو باعث میشود تا این زن و شوهر از هم جدا شوند و وظیفه بلیک است که به دنبال همسرش گشته و وی را از دست افرادی که او را زندانی کردهاند، نجات دهد. البته این تنها خط داستانی موجود در بازی نیست و همزمان شاهد یک روایت دیگر نیز هستیم که آن در یک مدرسه جریان دارد و نقش اصلی آن هم دوباره بلیک است. یکی از ظرافتها و ویژگیهای خوب داستان بازی، نوع اتصال و سوییچ بین این دو خط داستانی است؛ به این صورت که مثلا در جایی وارد یک کمد در مدرسه میشوید و زمانی که در آن را باز میکنید متوجه میشوید که در روستا هستید. یا در مثالی دیگر، در جایی در آب غرق میشوید و سپس در داخل یک استخر در مدرسه به هوش میآیید. این نوع سوییچ کردن بین دنیا و داستانها، خیلی خوب از آب درآمده و یکی از ویژگیهای خوب بازی است.
البته پایانبندی داستان بازی میتوانست بهتر باشد به شرطی که سازندگان کمی بیشتر روی شخصیتپردازی کاراکترها کار میکردند. پس از تمام کردن بازی واقعا نمیدانید که باید خوشحال باشید یا نه و دلیل این حس دوگانه هم این است که شخصیتهای تاثیرگذار در پایانبندی بازی آنطور که باید و شاید معرفی نشدهاند که بدانیم چه حسی باید نسبت به آنها داشته باشیم. اما در مجموع، Outlast 2 داستان خوبی دارد و مخصوصا در قیاس با نسخه قبل پیشرفت قابل توجهی داشته است. داستان بازی شاید به شکلی نباشد که بتوان آن را جزو بهترین داستانها در بین بازیهای ترسناک دانست، ولی آنقدری خوب هست که بتواند برای ۵-۶ ساعت دلیل کافی به شما برای تجربه بازی بدهد.
در بازی شاهد دو روایت داستانی هستیم که نقش اصلی هر دو آنها بلیک است و یکی در محیط مدرسه و دیگری در روستایی نزدیک آریزونا روایت میشود
قطعا مهمترین مورد در بازی Outlast 2، ترس موجود در آن است. معمولا بازیهای ترسناک سراغ یک نوع خاصی از ترس رفته و بازی را با محوریت آن میسازند. با این حال سازندگان Outlast 2 به چنین چیزی بسنده نکرده و ترجیح دادهاند هر ترس قابل تصوری را از جامپ اسکر و ترس روانی گرفته تا صحنههای خشن و چندشآور در بازی قرار دهند و خب میتوان گفت که تصمیم آنها به بهترین شکل هم جواب داده و نتیجه آن، خلق یکی از وحشتناکترین بازیهای ویدیویی است. بگذارید اول از جامپ اسکرها شروع کنیم که معمولا کلیشهایترین راه ترساندن در بازیها هستند و البته اگر در جای درست استفاده نشوند، میتوانند تاثیر عکس داشته باشند. اما جامپ اسکرهای آوت لست 2 واقعا عالی و وحشتناک کار شدهاند. این قضیه هم دو دلیل دارد؛ اول اینکه از حیث کمیتی تعادل خوبی در استفاده از این نوع ترس را شاهد هستیم و سازندگان به هیچ وجه در استفاده از جامپ اسکرها زیادهروی نکردهاند و دوم اینکه معمولا جامپ اسکرها در جایی از بازی استفاده شدهاند که شخصیت اصلی در ضعیفترین و بیدفاعترین حالت ممکن قرار دارد و همین هم وحشت ناشی از این نوع ترس را چند برابر میکند. وای دوباره یاد آن سالن لعنتی افتادم!
در ابتدای متن هم اشاره کردم که Outlast 2، یکی از وحشتناکترین بازیهای ساختهشده تا به امروز است و قطعا دلیل رسیدن ترس و وحشت بازی به این سطح، وجود تنها جامپ اسکرها یا حتی صحنههای خشن و چندشآور نیست. بلکه عامل اصلی که باعث شده ترس موجود در این بازی واقعا بتواند در عمق وجود گیمر نفود کند و تا مدتها هم از ذهن وی پاک نشود، این است که در طول بازی همواره یک فشار و استرس خاص را حس خواهید کرد که به مرور هم بیشتر و بیشتر میشود. این فشار از همان ثانیههای اولی که وارد روستا میشوید شروع شده و حتی در لحظههایی که به ظاهر خطری شما را تهدید نمیکند، کماکان حس میشود. پس فکر میکنم نیازی به گفتن نباشد که این فشار و تنش در زمان حضور دشمنان تا چه حد زیاد است. برای مثال لحظهای را تصویر کنید که یک زن وحشتناک که سلاحی شبیه به یک صلیب بسیار بزرگ دارد، در کنارتان است و شما هم داخل بوتهها پنهان شدهاید و فقط لحظهای غفلت کافی است تا زن شما را تکهتکه کند. بازی چنین صحنههایی را آنقدر خوب خلق و فضاسازی کرده که واقعا حس میکنید این بلیک نیست که در بوتهها پنهان شده، بلکه شخص خودتان هستید که باید از دست دشمن پنهان شوید! از طرفی دیگر برای بودن این حس ترس، حتما لزومی به بودن موجود دیگری در محیط نیست. حتی همان راه رفتن ساده در تاریکی مطلق بازی با استفاده از حالت دید در شب دوربین هم به حد کافی ترسناک است و در کل بازی حتی اجازه نمیدهد که برای یک ثانیه هم احساس آرامش کنید و نفس راحتی بکشید. آثار خیلی کمی هستند که موفق میشوند حتی ترس را به درستی به مخاطب منتقل کنند و طبیعتا آثاری که بتوانند این ترس را در تمام طول مدت خود حفظ کنند کمتر هم هستند. اما Outlast 2 از همان ثانیههای آغازینش ترسی عجیب در گیمر ایجاد میکند و به مرور نه تنها این ترس را حفظ کرده، بلکه آن را بیشتر و بیشتر نیز میکند.
البته در زمینه ترس موجود در بازی، به یک موضوع انتقاد دارم و آن هم این است که سازندگان یک سری موارد نامتعارف را در بازی قرار دادهاند که قابل قبول نیست. یکی از این موارد خشونت علیه کودکان است که موردی کاملا اضافی در بازی به نظر میرسد. چرا که Outlast 2 حتی بدون اینچنین صحنههایی هم به حد کافی ترسناک و آزاردهنده است و وجود چنین مواردی کاملا بیهوده بوده و فقط با اعصاب و روان مخاطب بازی میکنند. شاید توجیح سازندگان از قرار دادن این صحنهها در بازی نشان دادن این قضیه باشد که کاراکترهای منفی بازی تا چه حد میتوانند پست باشند ولی باز هم به نظر من این توجیح هم منطقی نبوده و حتی بدون استفاده از چنین مواردی هم میشد چهره پست کاراکترها را به تصویر کشید.
گیمپلی بازی Outlast 2، هنوز هم شبیه به نسخه قبلی است. گشت و گذار در محیط بازی، تعقیب و گریزها، مخفی شدن از دست دشمنان و هر از گاهی هم پیدا کردن مثلا یک آیتم و قرار دادن در جای درست مواردی هستند که کلیت گیمپلی بازی را تشکیل میدهند. شاید بتوان اصلیترین بخش گیمپلی بازی را تعقیب و گریزها دانست. اما دقیقا همانطور که در نسخه اول بازی تعقیب و گریزها تا حدودی خشک بودند، در نسخه دوم نیز شاهد چنین مشکلی هستیم و حتی میتوان گفت که قضیه بدتر هم شده است. از آنجایی که محیطهای بازی نسبت به قبل بزرگتر هستند، تعقیب و گریزها گاهی به شکلی پیش میروند که مدت طولانی به دور خودتان میچرخید یا مدام کشته میشوید تا اینکه بتوانید در نهایت راه درست را پیدا کنید. در نتیجه تعقیب و گریزهای بازی بیشتر از اینکه هیجانانگیز باشند، اعصابخردکن و خستهکننده هستند. از طرف دیگر یکی از چالشهای نسخه قبلی بازی، کمیاب بودن باتری دوربین بود و همواره این استرس در گیمر وجود داشت که شاید باتری دوربین تمام شده و مجبور شود در تاریکی کامل محیطها را بگردد. با این حال در نسخه دوم باتری به تعداد بیشتری پیدا میشود و هرگز با کمبود باتری مواجه نخواهید شد. درست است که این قضیه تا حدودی بازی را راحتتر میکند، اما در Outlast 2 آنقدر بلایای مختلفی برایتان نازل میشود که داشتن یا نداشتن باتری فرقی به حالتان نخواهد کرد.
یکی از بهترین ویژگیهای بازی این است که یک حس ترس و استرس خاص از ابتدای بازی در آن وجود دارد و به مرور هم این حس بیشتر و بیشتر میشود
یکی دیگر از مسائلی که روی کیفیت گیمپلی بازی تاثیر منفی میگذارد، بالانس نبودن هوش مصنوعی دشمنان است. در طول بازی یک سری دشمن باسمانند وجود دارد که یکی از آنها همان زن با سلاح صلیب شکل است و از نمونههای دیگر میتوان مثلا به موجودی اشاره کرد که روی سر یک غول سوار شده و با تیرکمان از شما استقبال میکند. هوش مصنوعی این دشمنان کمی اغراقآمیز طراحی شده است و همین امر باعث شده تا پنهان شدن از دست آنها تقریبا غیرممکن باشد و تنها راه این است که پس از دیدن آنها، فرار کنید. حتی مثلا اگر بتوانید در بشکهای چیزی هم پنهان شوید، تنها چند ثانیه پس از بیرون آمدن رویت خواهید شد و دوباره فرار تنها گزینه شما خواهد بود. اما در نقطه مقابل دشمنان معمولی حضور دارند که اینها هم کاملا برعکس هوش مصنوعی تقریبا ضعیف یا حداقل میتوان گفت باگداری دارند. به این صورت که گاهی وقتی شما را دیدهاند و به سمتتان میآیند، میتوانید در داخل بشکه یا کمدی پنهان شوید و وی هم جوری رفتار میکند که انگار مخفی شدن شما را ندیده است. در کل هوش مصنوعی بازی آنطور که باید درست عمل نمیکند. در کل در زمینه گیمپلی، بازی هنوز هم مثل نسخه قبلی کمی خشک است و پیشرفت چندانی نداشته است.
Outlast 2 با موتور آنریل ساخته شده و گرافیک خوبی دارد. شاید هر از گاهی برخی محیطها کمی تکراری به نظر برسند، اما در مجموع نمیتوان منکر زیباییهای بصری بازی شد. کیفیت بافتها راضیکننده هستند و مخصوصا بازی در زمینه نورپردازی و گرافیک هنری عالی عمل کرده است و این ویژگی علاوه بر اینکه باعث زیباتر شده بازی شده، نقش مهمی را هم در ترسناکتر کردن آن ایفا کرده است. همانطور که پیشتر هم اشاره کردیم، تنوع محیطهای بازی نسبت به نسخه قبلی بسیار بیشتر شده و مکانهایی مثل مدرسه، روستا، یک جنگل یا حتی داخل یک معدن را در بازی شاهد هستیم که انصافا همگی این محیطها طراحی منحصربهفردی داشته و هریک به نوعی زیبا و صد البته وحشتناک هستند و اتمسفر عالیای را برای بازی خلق کردهاند. البته در این بخش هم میتوان به یک ضعف اشاره کرد و آن هم کمبود تنوع انیمیشنها است. برای مثال مهم نیست که شخصیت اصلی بازی به چه روشی آسیب ببیند، در همه حال کافی است تا زخم روی مچ دست او را بانداژ کنید تا سلامتیاش احیا شود. سازندگان اگر برای این بخش کمی انیمیشنهای بیشتری طراحی میکردند، قطعا نتیجه کار به چیز بهتری تبدیل میشود.
اما شاید اگر اصلیترین نقطه قوت بازی Outlast 2 را موسیقی و صداگذاری آن معرفی کنم اغراق نکرده باشم. درست است که «ترسناک بودن» ویژگی بارز اصلی این بازی است، ولی اگر صداگذاریها و موسیقیهای بازی تا این حد عالی نبودند، تقریبا نیمی از حس ترس موجود در بازی از بین میرفت. همان اوایل بازی صداگذاری همان زنی که پیشتر هم به وی اشاره کردیم، به شکلی است که حتی پیش از دیدن وی مو به تنتان سیخ میشود و متوجه میشوید که چیز وحشتناکی انتظارتان را میکشد. یا در بخش دیگری از بازی موجودی در حال خزیدن پشت سر شما است و صدای کشیده شدن بدن وی روی زمین آنقدر تاثیرگذار است که فقط میخواهید زودتر از آن محیط خارج شده و از شر آن صدا خلاص شوید. وقتی که یک بازی میتواند صرفا با استفاده از صدا چنین تاثیری روی فرد بگذارد، پس مشخص است که کارش را در این بخش کاملا درست انجام داده است. موسیقی بازی نیز دقیقا همان شرایط را دارد و آن هم نقش بسزایی در ترس موجود در بازی ایفا میکند.
در مجموع، در بازی Outlast 2 همه موارد و المانهای موجود برای رسیدن به یک هدف دست به دست هم دادهاند و آن هم خلق یکی از ترسناکترین بازیهای ویدیویی تاریخ است. پس از تجربه بازی به جرات میتوانم بگویم که بازی کاملا در رسیدن به این هدفش موفق بوده است و Outlast 2 از آن دست بازیهایی است که پس از تمام کردن آن، دیگر هرگز سراغش نخواهم رفت. البته نه به این دلیل که ساخته استودیو رد برلز بازی بدی باشد، بلکه به این دلیل که واقعا حاضر نیستم تحت هیچ شرایطی دیگر آن تنش و استرس و وحشت موجود در بازی را دوباره تجربه کنم. راستش را بخواهید شخصیت بلیک اگر از همان ابتدا میدانست که چه چیزی انتظارش را میکشد، پس از سقوط هلیکوپتر بیخیال همسر و همهچیز میشد و تا خود خانهاش فرار میکرد!
Outlast 2 بازی خوبی است و جزو ترسناکترین آثاری است که تا به امروز ساخته شده است. ولی به شخصه تجربه کردن آن را به کسی پیشنهاد نمیکنم. چرا که این بازی چیزی فراتر از یک بازی ترسناک معمولی است و میتواند باعث شود تا در طول تجربه آن و حتی پس از تمام کردنش، به معنی واقعی کلمه عذاب بکشید. با این حال اگر در زندگیتان به حد کافی استرس ندارید یا اینکه از اذیت کردن خودتان خوشتان میآید، جدیدترین ساخته رد برلز قطعا بازی مناسبی برای شما خواهد بود.
Outlast 2
نقاط قوت
- ترس و وحشت بینظیر
- گرافیک هنری و جلوههای بصری زیبا
- صداگذاریهای عالی که تاثیر زیادی در ترس بازی دارند
- موسیقی عالی
- داستان خوب
نقاط ضعف
- خشک بودن گیمپلی و تعقیب و گریزهای اعصابخورد کن
- ضعف هوش مصنوعی
- وجود یک سری موارد نامتعارف مثل خشونت علیه کودکان
نظرات