چگونه زومجی یک بازی را بررسی میکند؟
ما برای به نگارش درآوردن یک بررسی، بازی را با دقت از ابتدا تا انتها انجام میدهیم و زمان زیادی را برای ارزیابی تک تک بخشهای بازی صرف میکنیم تا بهترین خروجی ممکن را در اختیار کاربران خود قرار دهیم. مهمترین مورد برای زومجی، ارائهی بهترین نقد و بررسی است که شما میتوانید در سطح اینترنت پیدا کنید و برایمان مهم نیست که در بیشتر موارد، سریعترین مقاله را نسبت به مراجع دیگر در سایت قرار دهیم. به اتمام رساندن بازی و مطالعهی خارج از آن در مورد تیم، شرکت سازنده و روند ساخت آن جزو اولیتهای کاری زومجی است که مطمئنا سبب خواهد شد تا مخاطبان در هنگام مطالعهی بررسی، نه تنها از آن لذت ببرند، بلکه اطلاعات جامعی بدست آورند.
ما ۶ معیار را در بررسیهای خود در نظر میگیریم که از یک تا ده امتیازدهی میشوند. با این حال امتیاز نهایی به هیچ یک از نمرات بخشها مرتبط نیست و ارزش گذاری مخصوص به خود را دارد.
بیشتر بازیها دارای یک داستان و پسزمینهای هستند که کلیت ماجرا بر اساس آن پیش میرود. داستان یکی از ویژگیهای مهم هر بازی است که در تجربهی مخاطب، نقش مهمی را ایفا میکند. شیوهی روایت داستان، افت و خیزهای آن، شخصیت پردازی و دیالوگهای رد و بدل شده جزو اولیتهای اصلی سنجش ارزش داستان بازی هستند. برخی بازیها مانند عناوین ورزشی و ریسینگ، داستانی در پس خود ندارند و به خاطر همین، روند کلی بازی برای ما به جای داستان معیار قرار داده میشود.
گیمپلی یکی از هستههای اصلی بازی است که باعث خواهد شد یا بازیکن به بازی ادامهدهد یا از محصول دور شود. کنترل شخصیت، عملکرد عوامل مختلف بازی، شیوایی و نحوهی اجرای استاندارد بازی و جذاب بودن روایت بصری که بازیکن میتواند از طریق کنترلر آن را هدایت کند، المانهایی هستند که در بخش گیمپلی به آنها پرداخته میشود و بر اساس اینها، امتیازی داده میشود.
بعد از ظهور کنسول پلیاستیشن در سال ۱۹۹۴، گرافیک فنی با سرعت زیادی رشد کرد به طوری که در حال حاضر نه تنها یکی از هدفهای اصلی بازیسازان در ارائهی محصولاتشان بدل شده است، بلکه بیشتر گیمرها هم طالب گرافیکهای واقعیتر هستند. رزولوشن تصویر، کیفیت بافتهای محیطی، انیمیشنها، جزئیات اشیا، افکتها، نورپردازی و سایه پردازی، عوامل مهمی هستند که در بخش گرافیک فنی نقش مهمی دارند. عوامل دیگری مانند ثبات در نرخ فریم بازی، تخریبپذیری محیط و حتی هوش مصنوعی و واکنشهای شخصیتها، میتواند جزئی از معیار گرافیک فنی باشند.
بازیهای ویدیویی را به عنوان هنرهشتم هم میشناسند چرا که بازیهای ویدیویی اغلب ویژگیهای هنرهای دیگر مانند سینما، انیمیشن و نقاشی را در خود جای داده است. هر بازی را که مشاهده کنیم اثری از هنرهای مختلف را در آن مشاهده میکنیم. سازههای بازی، طراحی مراحل، طراحی انیمیشنها، ظاهر شخصیتها، لباسها، محیط و اتمسفر میتواند جزو اصلیترین عوامل گرافیک هنری عناوین است. برخی عناوین هم مانند Boarderlands یا افسانهی زلدا هم هستند که شاید از نظر فنی دارای بافتهای قوی و باکیفیت و انیمیشنهای حرفهای نباشد، اما به قدری در بخش هنری چشمنواز هستند که به خوبی جای گرافیک فنی را میگیرند.
جلوههای صوتی مانند موسیقی، در مواقعی میتواند ریتم بازی و حتی میزان هیجان کاربر را با بودن و نبودنش تغییر دهند. نوع موسیقی بازی و ارتباط مستقیم آن با گیمپلی و حتی گرافیک بازی، عامل مهمی است که در کیفیت نهایی محصول تاثیر بسزایی دارد. گاهی کیفیت موسیقی یک بازی به آهنگساز آن هم بازمیگردد چرا که در اغلب عناوینی که آهنگسازان معروف مانند هانز زیمر در آن حضور دارند، به معنای واقعی کلمه نمیتوان ایرادی بر اجرای موسیقی گذاشت مگر اینکه خود بازیسازان نتوانسته باشند تا موسیقی را در جای مناسب به کار ببرند اما به هیچ وجه به ارزش نهایی این المان مهم صدمهای نخواهد رسید. در هر صورت، چیزی که برای ما مهم است شیوهی اجرای موسیقی و عدم وجود تضاد بین نوع آن و تم کلی بازی است که عامل مهمی در ارزشگذاری ما خواهد بود.
برخی صداگذاری و موسیقی را با یکدیگر اشتباه میگیرند ولی این دو به شکل خیلی سادهای با هم تفاوت فاحش دارند. صداگذاری شخصیتهای بازی، افکتهای صوتی داخل بازی که شامل صدای شخصیتهای NPC یا عوامل طبیعی و غیرطبیعی خواهند بود، کیفیت و وضوح آنها از فواصل مختلف و وسعت فراگیری آنها، در نهایت باعث میشوند تا ما ارزشگذاری درستی را برای کلیت قضیه داشته باشیم.
گاهی شرکتهای بازیسازی، محصولی را ارائه میدهند که در هنگام مواجه با آنها، المانها و ویژگیهای بارزی را مشاهده میکنیم که نمیتوانیم بر روی آنها ایرادی وارد کنیم. این بازیها نه تنها به استانداردهای سبک خود وفادار هستند، بلکه پا را فراتر گذاشته و چیزهای جدیدی را معرفی میکنند که همه را انگشت به دهان خواهد کرد. این عناوین حتی تا جایی پیش میروند که تاثیرشان را به راحتی میتوان در بازیهای دیگر تا سالهای متمادی مشاهده کنیم.
این امتیاز نشانگر یک بازی فوقالعاده خواهد بود. ایرادات به شدت جزئی در بازی وجود دارد، اما به هیچوجه از ارزش بازی کم نخواهند کرد. سازندگان این عناوین تمام تلاش خود را برای ارائهی یک محصول استاندارد به کار بستهاند و لیاقت خود را برای دریافت امتیازی بالا نشان دادهاند.
نمرهی هشت هم نشانهای دیگر از یک بازی خوب است. سازندگان توانستهاند هستهی اصلی بازی را حفط کنند و در روایت کار خود موفق ظاهر شدهاند. در برخی المانهای بازی کمی و کاستیهایی مشهود است که میتوانست توسط سازندگان برطرف شود و محصول را لایق دریافت امتیاز بالاتر کند. تجربهی این دست بازیها به شدت توصیه میشود و خیلی کم پیش میاید عنوانی با این رده از یادها برود.
نمرهی هفت به بازیهایی تعلق میگیرد که در یک مسیر متوسط رو به خوب حرکت میکنند. سازندگان با اینکه تلاش خود را برای ارائهی محصول شایسته به کار بردهاند ولی بازیکنان در هنگام انجام بازی، حداقل با یک «اما» بزرگ مواجه خواهند شد. بازیکردن این عناوین چیزی از بازیکنان کم نخواهد کرد و میشود از ایرادهایی که این بازیها دارند، برای لذت بیشتر از وقتمان چشمپوشی کنیم.
بعضی بازیها شک برانگیز هستند. مارا در دو راهی قرار میدهند که فقط مسئلهی سلیقه و علاقه میتواند مارا از آن نجات دهد. بازی در نقاطی خوب عمل کرده است اما شاید در بخشهایی کاستیهای داشته باشد. قبل از خرید این بازیها باید اطلاعات خودمان را از محصولی که میخواهیم با آن مواجه شویم، زیاد کنیم و با دقت بیشتری به سمتش برویم.
نمرهی پنج حاصل یک تلاش ناموفق از سازندگان بازی است که باعث شده تا ایدههایی شاید خلاقانه و استاندارد تلف شوند. نمیگوییم که سمت این بازیها نروید، چرا که شاید المانهایی در آنها وجود داشته باشد که به نظر برخی جذاب بیایند.
به جز یک یا دو مورد از ویژگیهای بازی، بقیهی آنها در تعطیلات به سر میبرند و تجربهای ناقص را به مخاطب خود القا میکنند. اگر جزو گیمرهای هستید که تنها یک بعد از بازی شما را راضی میکند و برای مثال فقط گرافیک یا فقط داستان برایتان مهم است و اصلا کاری با بخشهای دیگر ندارید، انتخاب این بازیها بلامانع است.
عواملی مانند طراحی، اجرا و خصوصیات اصلی در یک محصول وجود دارد که باعث میشود گیمر انتخاب نهایی خود را بر اساس آنها داشته باشد. اما برخی بازیها با نادیده گرفتن این عوامل، محصولی را به بازار عرضه میکنند که از کیفیتی پایین برخوردار هستند و توصیه میشود فقط اگر در دوران بیبازی بودن گیر کردید، این عناوین را تهیه کنید.
سازندگان در دنیای خود گم شدهاند و خود آنها هم نمیدانند با ایدهها و کاری که میخواستند در محصولشان انجام دهند، چه کار کردهاند. این بازیها حتی اعصاب بررسیکنندگان را هم خورد میکند چرا که جز مشاهدهی یک سری ایدهها که در قاب پوسیدهی محصول نابود شده است، چیزی نمییابند.
شدیدا توصیه میکنیم سمت این بازیها نروید چرا که حتی در دست گرفتن کاور یا دیسک این عناوین و حتی ثانیهای وقت برای دانلود آنها، باعث تلف شدن زمان شما خواهد شد. هیچ چیز بارزی در این بازیها پیدا نمیکنید و سازندگان این عناوین ظاهرا سر شوخی را با مخاطبین خود باز کردهاند.
نظرات