بررسی بازی Sunset Overdrive
فیلمها، سریالها و صد البته بازیهای زیادی در سالهای اخیر به سوژهی آخرالزمان پرداختهاند. خوشبختانه ایدههایی خوبی نیز در این سالها مطرح شده تا همیشه شاهد زامبیهای تکراری و بمب اتم و از این دست فضاها نباشیم. اما اینبار با یک ایدهی کاملا متفاوت و عجیب طرف بودیم. در دنیای Sunset Overdrive (به اختصار SO) یک نوع نوشابهی انرژیزا به نام OverCharge Delirium XT، دنیا را در سال ۲۰۲۷ به مرز نابودی میکشاند و آخرالزمان داستان ما مصرف مردم از این نوشابه راه خود را آغاز میکند. شرکت Fizzco تولیدکنندهی این نوشیدنی انرژیزا با برپایی جشنی بزرگ و تبلیغات گسترده برای رونمایی از محصول خود، تمام مردم شهر را دور هم جمع کرده و در یک شب همه چیز را بر هم میریزد. شخصیت اصلی بازی یک کارگر ساده است که مشغول جمع کردن زبالههای این جشن است و حال و روز جالبی ندارد. خیلی زود همه با خوردن این نوشیدنی دچار تغییرات میشوند و تبدیل به موجوداتی عجیب میشوند و به سمت انسانها حمله میکنند! کمکم تمام مردم تبدیل به این موجودات میشوند و شخصیت اصلی بازی به سمت خانهی خود فرار میکند. شما خود قادر به ساخت این شخصیت و تعیین جنسیت او هستید. همه چیز بستگی به سلیقهی شما دارد و انتخابهای نسبتا پرتعدادی برای ساخت این شخصیت در اختیار خواهید داشت. شخصیت شما که در طول بازی به نام Player خطاب میشود، به سرعت به سمت خانهی خود فرار میکند. شهر در حال نابودی و شما با دستان خالی فقط باید با نهایت سرعت مشغول دویدن شوید.
از داستانی که مردمش با خوردن نوشابه آخرالزمان را رقم زدهاند و فضایی شاد و کارتونی که محیط بازی نمایانگر آن است، نباید انتظار یک داستان قدرتمند و اتفاقات منطقی داشت! به همین دلیل از همان دقیقهی اول بازی شخصیت شما توانایی پرشهای بلند، انعطاف پذیری بالا و کاملا مسلط به لیز خوردن از روی میلهها در ارتفاع بالا و ... است. روی سقف ماشینها پریده و ۱۰ متر به هوا پرتاب میشود و خیلی راحت از هر جایی که بخواهد میپرد. پس از چند دقیقه صاحب یک اسلحه شده و مثل یک حرفهای حتی وقتی در حال لیز خوردن روی میلهها است شروع به تیراندازی به موجودات عجیب و غریب بازی میکند. بازی از همان ابتدا به شدت سرگرمکننده به نظر میرسد و منطق در آن جای ندارد. نه در داستان و نه در گیمپلی! فقط باید از تجربهی سریع و سرگرمکنندهی آن لذت برد و انتظار از داستان را کاهش داد. البته این به آن معنا نیست که با داستان بدی طرف هستیم. اصلا اینطور نیست و داستان بازی نسبت به فضای Fun و سرگرمکنندهی خود بسیار مناسب است و وجود شخصیتهای جالب و طنزی که در جایجای بازی وجود دارد میتواند شما را راضی نگه دارد. به طور مثال برخی از قسمتهای بازی در قالب Easter Egg (نکات مخفی) به سریال Breaking Bad اشارات مختصری دارد و علاقهمندان به این سریال با شنیدن بعضی دیالوگها از خنده رودهبر خواهند شد. اصلا شاید علت نامگذاری یکی از شخصیتهای اصلی بازی به والتر (Walter) نیز همین باشد. او را همان ابتدای بازی ملاقات میکنید. شخصیت اصلی بازی به خاطر اوضاع بههم ریختهی شهر در خانهاش مخفی میشود و پس از ۱۷ روز مجبور به ترک خانه میشود. آن موجودات عجیب به سمت خانهی او حمله میکنند و والتر همان لحظه از راه فرا رسیده و شما را نجات میدهد. دقیقا در همان لحظه و بعد از ۱۷ روز؟ قرار شد به منطق بازی کاری نداشته باشیم! یک بار دیگر به دنیای SO نگاهی بیندازید و یک داستان جدی و منطقی را برای آن متصور شوید. اگر توانستید چنین ترکیبی را حتی در ذهن خود تحمل کنید، میتوانید از داستان و منطق SO نیز ایراد بگیرید. واقعا نمیتوان در چنین فضا و ساختاری از کلیشهها ناراضی بود و به آن ایراد گرفت. سازنده سعی داشته تا جای ممکن فضای جدی I Am Legend را با کامیک Tank Girl ترکیب کند تا چارچوب کلی فضای SO شکل بگیرد. همانطور که گفته شد، محیط بازی بسیار شاد طراحی شده و گشتوگذار در چنین محیطی مسلما جذاب خواهد بود. با یک بازی جهان آزاد (Open World) طرف بودیم. در SO برای جابجایی در محیط بازی به غیر از وجود گزینهی Fast Travel بر روی نقشه، میتوان به راحتی دوید و از هر مانعی گذر کرد. چیزی شبیه به حرکات پارکور که با حالات پیمایشی فانتزی و متنوعی ترکیب شده و میتوان به سرعت در محیط جا به جا شد. خوشبختانه وجود آن همه مسیر بر روی زمین و هوا دید را محدود نمیکند و به زیباییه محیط لطمهای وارد نمیشود. محیط بازی بسیار شلوغ و زیبا طراحی شده و رنگبندی روی دیوارها و شکل خانهها و خیابانها، خلاقیت بالای تیم هنری بازی را نشان میدهد. اگر از یک ارتفاع بلند به فضای شهر نگاه کنید از منظره لذت خواهید برد. ساختمانهایی که در دوردست دیده میشوند را کاملا حس خواهید کرد به اصطلاح از Draw Distance واقعا خوبی برخوردار است.عمدتا حس خواهید کرد که با یک فضای کارتونی طرف هستید. اشتباه نکردهاید! اما برخی مواقع نیز به اینکه محیط بازی جلوهای واقعی به خود گرفته شک میکنید.
متاسفانه بازی کمتر در شب دنبال میشود و تقریبا تمام مراحل داستانی در روز صورت میگیرند
به عبارتی شاهد ترکیبی از این دو بودیم ولی با توجه به باقی ماجرا میتوان گفت با یک شبه کارتون طرف هستیم. ماجرای طراحی بازی از آنجا آغاز میشود که با شلیک به دشمنان، آنها منفجر شده و افکتهای بسیار جالی و زیبایی را خواهید دید. افکتهایی که در جایجای بازی میبینید و حیف که باید اکثر آنها را در روز دید، چرا که تقریبا تمام مراحل داستانی بازی در طول روز دنبال میشود و فقط برخی مراحل فرعی بازی در شب رخ میدهند. هر اسلحه تاثیر متفاوتی روی دشمنان میگذارد و همچنین تنوع دشمنان باعث میشود شاهد افکتهای بسیار متنوعی باشیم. طراحی دشمنهای بازی نیز جالب است. ضمن داشتن تنوع بالا در ظاهر و اندازه، بعضا عملکردهای متفاوتی نیز با هم دارند. و اما در طراحی شخصیتها سعی شده تا بیشتر کارتونی به نظر برسند تا طبیعی! با وجود اینکه شاهد انیمیشنهای خوبی هستیم اما وقتی از نزدیک به آنها نگاه میکنید، شخصیتهای کارتونی را خواهید دید که در طراحی آنها به عنصر طنز توجه ویژهای شده است. حتی شما نیز میتوانید شخصیت خودتان را طوری طراحی کنید که با دنیای بازی همخوانی داشته باشد.
طراحی مراحل همیشه یکی از بخشهای مهم هر بازی است و این موضوع در بازیهایی که خطی نیستند و آزادی عمل را به بازیکن میدهند اهمیت بسیار بیشتری پیدا میکند. متاسفانه SO از طراحی مراحل ضعیفی برخوردار است. ماموریتها بعد از مدت کمی جذابیت خود را از دست داده و شما را خسته میکنند. همهی اهداف تکراری میشود و شما از نقطهای به نقطهی دیگر رفته تا چیزی را از جایی بردارید و به سمت نقطهی بعدی حرکت کنید. یا اینکه به سمت محلی رفته و چیزی را از بین ببرید. این ایدهها را در تمام بازیهای Open World دیدهایم و در قالب SO تنها در ابتدای بازی میتواند لذت بخش باشد. تا به حال جایی دیدید که ماموریتهای فرعی از داستانی جذابتر باشد؟ SO در کمال تعجب در برخی از مراحل فرعی خود،بازیکن را طوری سرگرم میکند که در طول داستان قادر به انجام چنین کاری نیست! البته اکثر ماموریتهای فرعی نیز ساختاری مشابه دارند و شاید پس از مدتی به سمت آنها هم نروید. اما تجربه بعضی از این مراحل خالی از لطف نیست. خوشبختانه در OS با وجود فضایی که همیشه سرگرمکننده و شاد است، میتوان با گشتوگذار و انجام کارهای مختلف سرگرم شد و تا حدودی از تکراری بودن مراحل و خستگی ناشی از آن فاصله گرفت.
اکثر اسلحهها نه از نظر ظاهر و نه از نظر عملکرد، شباهتی به سلاحهای واقعی ندارند!
پیمایش در محیط تا پایان بازی جذابیت خود را از دست نخواهد داد. سیستم ارتقا در بازی از ایدههای جذابی پیروی میکند که خود باعث تنوع در بازی میشود! شما ملزم به استفادهی زیاد از تمام اسلحههای خود هستید. اگر به اندازهای مشخص از یک اسلحه استفاده نکنید، قادر به ارتقای آن نخواهید بود. این ایدهی بسیار جالبی است. بهخصوص اینکه چند سلاح مختلف و جذاب را در طول بازی در اختیار خواهید داشت. طراحی سلاحها به طرز دیوانهواری عجیب است و از دیدن آنها تعجب خواهید کرد. آنها از نظر عملکرد نیز تفاوت عمدهای با سلاحهای واقعی دارند و خیلی خوب با فضای بازی هماهنگ شدهاند. به طور مثال نگاهی به اسلحهی Nothin' but the Hits بیندازید. کجای این شیء عجیب شبیه اسلحه است؟! به سمت ODها شلیک کنید تا عملکرد جالب این سلاح را ببینید. دیسکهای تعبیه شده روی این اسلحه به سمت دشمن حرکت کرده و به آنها اصابت میکند. یا اسلحهی Roman Candle که به وسیلهی آن میتوانید یک آتشبازی رنگارنگ را در میدان جنگ با دشمنان راه بیندازید!
استفاده از سلاحهای بازی نیز قواعد خاص خود را دارد. شما باید مدام حرکت کنید و کمتر پیش میآید که بتوانید سر جای خود ایستاده و با تمرکز بالا شلیک کنید! بازی شما را مجبور میکند که در تمام لحظات مبارزه، تحرک بالایی داشته باشید. از آن گذشته با استفاده از قابلیت Amp در بازی قادر به ترکیب حالات مختلف با سلاحهای مختلفی هستید که افکتها و تاثیرات متعددی را برجای خواهند گذاشت. Ampها نیز خود میتواند کمکی باشد تا از سلاح استفاده نکنید و با فعال کردن حالتهای مربوط به نبردهای تنبهتن (Melee)، با روشهای دیگری به جز شلیک به سمت دشمنان با آنها مبارزه کنید. به طور مثل به سرعت به سمت دشمن دویده و با ایجاد یک گردباد کوچک او را به سمت دیگری پرت کنید. به غیر از Ampهای مربوط به سلاحها و Melee، دو حالت Hero و Epic نیز وجود دارند که گزینهها و عملکردهای فراوانی را پیش روی شما خواهند گذاشت.
از تنوع خوب دشمنان گفتیم و از انواع آنها صحبتی نکردیم. دشمنهایی که از همان ابتدا با آنها روبرو میشوید OD نام دارند. آنها هشت نوع مختلف دارند که در روند بازی با همهی آنها روبرو خواهید شد. ODهایی مثل Popper، Herker، Blower و ... که مبارزه با آنها همیشه جذاب و لذتبخش است در اکثر مواقع چالش خاصی نیز در بر ندارد. برعکس آنها رباتهایی به نام Fizzco هستند که همانطور که از نامشان پیدا است، متعلق به همان شرکت ملعون هستند. مبارزه با آنها سختتر از مبارزه با انواع OD است و معمولا در مواقعی که قرار است بازی سختتر شود با آنها روبرو میشوید. آنها چهار نوع مختلف دارند که همه جور بمب و گلوله بر سر شما میریزند. مثل خیلی از دنیاهای آخرالزمانی، انسانهایی وحشی و غیر قابل کنترل نیز وجود دارند که از فرصت استفاده کرده تا در این دنیای نابود شده قدرت را به دست گیرند. Scapها نیز بعضا برای شما چالش ایجاد خواهند کرد. آنها نیز در مبارزه انواع مختلفی دارند. برخی تیراندازی میکنند و برخی از فاصلهی دورتر مواد منفجره به سمتتان پرتاب میکنند. باسفایتها هم بسیار جذاب هستند. در مجموع چند باسفایت بیشتر در بازی وجود ندارد، اما همانها میتوانند برخی از کمبودهای بازی را جبران کنند. صداگذاری بازی در سطح بسیار خوبی قرار دارد. همه چیز با فضای بازی هماهنگ است. از موسیقی گرفته تا صداگذاری شخصیتهای بازی که با آن دیالوگهای خوب و بعضا طنز کاملا جور درمیآید. هنگام مبارزه موسیقی ریتمی تند به خود میگیرد و هیجان به شدت بالا میرود. قطعاتی که برای این بازی در نظر گرفته شده شامل آثاری از گروههایی مثل The Blind Shake، Zig Zags، Cheap Time و ... هستند. یوری لاونتهال (Yuri Lowenthal) در نقش شخصیت مرد بازی و استفانی لملین (Stephanie Lemelin) در نقش شخصیت زن بازی کار صداگذاری را انجام دادهاند. هر دو کار خود را خوب انجام دادهاند و بستگی دارد شما جنسیت شخصیت اصلی را چه تعیین کنید تا کار خوب دیگری در صداگذاری شخصیتتان را از دست بدهید!
دیدگاه نویسندگان دیگر زومجی در مورد Sunset Overdrive چیست؟
امیررضا محمدخواه: بازی Sunset Overdrive را میتوان تا حدودی با بازی Dead Rissing 3 مقایسه کرد. در هر دو بازی شما با دنیایی از زامبیها و هیولاها رو به رو هستید که میتوانید برای سرگرمی ساعتها بدون اینکه پیشرفتی در خط داستانی بازی داشته باشید، با آنها مشغول شوید. در نگاه اول شاید این موضوع خیلی جالب و سرگرمکننده به نظر برسد ولی با گذشت زمان کم کم حنای بازی نزد شما رنگی ندارد و از بازی خسته میشوید. دلیل این امر هم واضح است: انجام کارهای تکراری بدون اینکه هدفی داشته باشید. ولی از نکات مثبت بازی نباید غافل شد. تنوع سلاحها،گیمپلی سریع و آزادی عمل در حرکت به اطراف، تنها گوشهای از ویژگیهای خوب این بازی به شمار میرود. Sunset Overdrive یک بازی کاملا سلیقهای است. با توجه به گرانی بازیهای نسل هشتم در ایران حتما قبل از خرید این بازی، سلیقهی خود را برای خرید آن در نظر بگیرد که بعدها از خرید آن پشیمان نشوید. م.ن ابراهیمپور: همیشه وقتی اسم آخرالزمان میآمد، ناخودآگاه ذهن سمت تاریکی و وحشت میرفت. چرا یک بار هم که شده این نام را با دنیایی رنگارنگ مخلوط نکنیم؟ خوب استودیو اینسومنیاک این کار را خیلی عالی انجام داد. آنها با همکاری مایکروسافت بازیای به نام Sunset Overdrive را خلق کردند که هر فکر و خیال تاریکی در مورد آخرالزمان داشتید به کلی زیر سوال میبرد. یک دنیای کاملا شاد و مفرح که نه تنها پایان دنیا مشکلی برای شخصیتهای درون بازی به وجود نمیآورد، بلکه اسباب شادی و سرگرمی آنها را نیز فراهم کرده بود. پایه و اساس کلی بازی به نوعی زامبی محور است، اما بر خلاف بازیهایی چون The Walking Dead که مشخص نیست زامبیها از کجا و از چه چیزی شروع به رشد کردند، در شهر سانست مردم با خوردن نوشابههای انرژیزایی که از سوی فردی به نام فیزکو (FizzCo) در شهر پخش شده بود، تبدیل به موجوداتی عجیب و البته نادان میشدند. قهرمان داستان که مسلما شما هستید باید در این شهر جان سالم به درد ببرید و فیزکوی شیطان صفت را نابود کنید. در طول بازی با افراد و گروههای زیادی رو به رو خواهید شد. از شخصی به نام والتر گرفته که مشغول به ساخت یک هلیکوپتر کوچک برای فرار است یا دانشجویان نابغه آکسفورد و حتی گروهی از ساموراییها که به کمک نیازمند هستند. متاسفانه چرخه شب و روز بازی به آن صورت دلنشین نیست. روزها و درهنگام درخشش خورشید مشغول به انجام ماموریتها میشوید و در هنگام شب آن هم هر وقت که خود شما دوست داشته باشید میتوایند ماموریتی به نام نایت دفنس (Night Defense) انجام دهید و از حمله دشمنان جلوگیری کنید. بازی تمام مربوط به این موجودات نمیشود، بلکه گروههای مختلف و رباتهای شرکت فیزکو نیز دشمنان شما محسوب میشوند. یکی از نکات دوست داشتنی بازی شخصیسازی آن است. میتوانید از جنس مذکر و مونث در سایزهای مختلف یکی را انتخاب و با لباسها و سلاحهای مختلفی که اینسومنیاک در اختیارتان قرار داده آن را تکمیل کنید. بازی از تعداد اسلحههای قابل قبولی برخوردار است، اما وقتی به اواسط بازی و جذابیت این تفنگها پی میبرید به خود میگویید که چرا اینسومنیاک اسلحههای بیشتری طراحی نکرده است. از آتشزا ها گرفته تا پرتاب کننده عروسکهای دوست داشتنی و البته منفجره، حتی اسلحهای در بازی وجود دارد که توپ بولینگ را سمت دشمن روانه میکند. گرافیک بازی در سطر بازیهای واقعگرایانه قرار ندارد اما از تمام طیفهای رنگی شاد بهره برده است. افکتهای خون و انفجار به زیبایی نمایان میشوند و در شلوغیها این امر حتی باعث جذابتر شدن گیمپلی شده است. از نظر فنی نیز بازی تا حد بسیار زیادی پولیش شده است و شاید افت فریم خیلی کمی را در آن مشاهده کنید. Sunset Overdrive جز آن دسته بازیهایی است که رنگ و لعابش ممکن است گول زننده باشد و فکر کنید برای کودکان طراحی شده، اما شوخیهای فراوان، خشونتهای طنزوار و حتی گفت و گوها و دیالوگهای شخصیتها تماما برای بزرگسالان است. این بازی مفرح و شاد متاسفانه دارای ماموریتهای اصلی و داستانی نسبتا کوتاه است و برای پر کردن وقت باید ماموریتهای فرعی را پیش بگیرید.
نکته: با توجه به اینکه تنها دو ماه از افتتاح زومجی میگذرد، بر خود واجب دیدیم که برخی از بازیهای بزرگ نسل هشتمی که قبل از افتتاح سایت منتشر شده بودند را نیز مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم تا هم آرشیو بخش بررسی بازیها را کاملتر کرده باشم و هم شما را در جریان کامل بازیهای ماههای گذشته قرار دهیم. چند بازی دیگر نیز به زودی مورد بررسی زومجی قرار خواهد گرفت. اگر بازی خاصی را مدنظر دارید با ما درمیان گذاشته تا در اولین فرصت به بررسی آن بپردازیم. ممنون!
تهیه شده در زومجیچگونه زومجی یک بازی را بررسی میکند؟
Sunset Overdrive
نقاط قوت
- گیمپلی سریع و پرجنب و جوش
- محیط شاد و رنگارنگ و پرجزئیات
- صداگذاری راضیکننده
- استفاده از Ampها و ترکیبهای زیاد برای تنوع در مبارزات
نقاط ضعف
- ماموریتهای تکراری و خستهکننده