گیشه: معرفی فیلم Unfriended
نظر منتقدان خارجی
سایت رولینگ استون که فیلم را دوست داشته، مینویسد: «چه نوع فیلمی کاملا بر روی نمایشگر کامپیوتر یک نوجوانِ بدبخت میگذرد؟ جواب «نادوست شده» است. یک تجربهی استرسزا در ژانر وحشت که موفق میشود هرچه حقهی سایبری در چنته دارد را به خوبی در عمل اجرا کند.» منتقد سان فرانسیسکو کرانیکل که فیلم را اصلا دوست نداشته، در نقدش میآورد: «کسی برای دوست نداشتن وجود ندارد، حتی دختر مُردهی داستان. در این فیلم هیچچیز به اندازهی کافی مهم به نظر نمیرسد». امتیاز متاکریتیک فیلم ۵۹ است.
یادداشت زومجی
در برخورد با «نادوستشده» آدم مطمئن نیست آیا باید آن را بهخاطر اینکه بهطرز مسخرهای خندهدار است، ببخشد و ضعفها و کاستیهایش را به پای سنتِ مزخرفِ اسلشرهای نوجوانمحورِ بنویسد، یا باید از آن بهخاطر اینکه جای فیلمهایی با ایدههای بهتر و لایقِ صفتِ مقدسِ «وحشتناک» را تنگ کرده است، متنفر بود. یک سری سازندههای فیلمهای مثلا ترسناک هستند که یک مشت بازیگر، ترجیحا نوجوان و ترجیحا از نوع اعصابخردکنهای وراج را در یک مکان در بسته میریزند و نیروی مرگباری را به جانشان میاندازند. تمام لذتی که میتوان از آنها بُرد این است که دسته جمعی یک شب تعطیل با چیس و پفک دور هم جمع شوید و به دیوانهبازیها و مرگهای غلوشدهی آنها بخندید و سرگرم شوید. تا این جای کار، مشکلی نیست. سر و کلهی مشکل از وقتی پیدا میشود که هالیوود هرساله به ساخت چنین فرمولهای امتحان پسدادهی بیخاصیتی چراغ سبز نشان میدهد، درحالی که یکعالمه کارگردانهای کاربلد با ایدههایی فوقالعاده آن بیرون باید تلف شوند و ما انتخاب دیگری نداریم جز اینکه چیزی مثل «نادوستشده» را به عنوان خوراک سینمایی ترسناکمان قبول کنیم. هرگز!
«نادوستشده» به عنوان یک و نیم ساعت سرگرمیِ کج و کولهی پاپکورنیِ که بهتر است دستهجمعی تماشا شود، قابلقبول است، اما بهشخصه در جریان تماشای فیلم مداوم به این فکر میکردم که اگر به خاطر مدیران استودیوها نبود، الان در حال تجربهی ترسی «حقیقی» بودم. البته این حرفها به این معنی نیست که با فیلم خوبی طرف هستیم و من بهطرز بیرحمانهای آن را فقط بهخاطر هالییودیبودن و سرگرمکنندهبودنش دوست ندارم. «نادوستشده» شاید به لطف سبک ظاهری مبتکرانهاش قابلدیدن باشد، اما اگر از آن فاکتور بگیریم، با همان ماجرای بارها گفتهشدهای طرف هستیم که اشتباهات گذشتگانش را تکرار میکند و حتی برای ثانیهای شگفتانگیز نمیشود.
در نگاه اول تجربهگرایی «نادوستشده» قلقلکدهنده است. در اینجا با فیلمی طرف هستیم که در زمان واقعی جلو میرود و هرچیزی که میبینیم به صفحهی کامپیوتر شخصیت اصلی قصه محدود شده است. دنیای فیلم، دسکتاپ دختری به اسم بِلر است و بقیهی شخصیتها را از طریق چت تصویری بلر با دوستانش میبینیم. به جز زمانهای اندکی که یکی از کاراکترها لپتاپش را برمیدارد و در خانه راه میرود، کارگردان و نویسنده آنها را مجبور کردند تا همیشه یکجا نشسته باشند و به صفحهی کامپیوتر زل بزنند. به این ترتیب، صد درصد فیلم به تماشای گفتگوهای طولانی آنلاین این گروه شش نفره که شامل ویدیوچت و پیامهای متنی میشود، خلاصه شده است. دسکتاپ بـلر همانطور که از یک دختر شلختهی بیکار و زندگی انتظار داریم، بهطرز واقعگرایانهای شلوغ و درهمبرهم است. یکطرف اسکایپ باز است و در طرفی دیگر، ویدیویی در یوتیوپ درحال پخش شدن است. و در حالی که صدای موسیقی در بکگراند میآید، او در اینترنت برای خودش ول میچرخد.
دنیای فیلم، دسکتاپِ دختری به اسم بـلر است و بقیهی شخصیتها را از طریق چت تصویری بلر با دوستانش میبینیم
«نادوستشده» اگر هیچی نباشد، حداقل کار بینظیری در شبیهسازی صفحهی کامپیوتر یک نوجوان و تعاملات آنلاین آنها با یکدیگر انجام میدهد. اگر در اسلشرهای معمول، کاراکترها برای خوشگذرانی به کلبه یا خانهای قدیمی میروند، اینجا شاهد نوع مُدرنتری از همان ولگردیهای آخرهفتهای چند دوست هستیم. تا اینجا بدون معرفی عنصر ترسآفرین، فیلم بیشتر شبیه بررسی مستندواری از اینکه چگونه اکثر نوجوانانِ امروز اوقات فراقتشان را میگذرانند، عمل میکند. اما بالاخره پیدا شدن سر و کلهی نیرویی ماوراطبیعه، به حرفهای خالهزنکی و تکراری این بچهها خاتمه میدهد و کاری میکند تا آنها قبل از اینکه یکییکی بمیرند، روز هیجانانگیزی را پشت کامپیوترهای عزیزشان بگذرانند!
در میان گفتگوهای تنبل و معمول اینترنتی کاراکترها، متوجه میشویم که یک سال پیش در چنین روزی، دختر نوجوانی به اسم لورا، بعد از اینکه ویدیوی آبروریزانهای از او روی اینترنت پخش شده بود، خودکشی کرده بود. بـلر و دوستانِ مغرورش در حال گپ زدن هستند که فردی ناشناس به کنفرانس ویدیویی آنها میپیوندد و خیلی زود معلوم میشود، انگار او به تمام اکانتهای آنلاینِ لورا دسترسی دارد. از اینجا به بعد «نادوستشده» به نسخهی جدیدی از فیلمهای «مقصد نهایی» تبدیل میشود که کاراکترها باید بهطرز وحشیانهای مرگشان را در آغوش بکشند، اما با این تفاوت که کیفیت پایین ویدیوهای استریمی، ما را از تماشای یکعالمه خون و دل و روده راحت میکند.
فیلم حداقل چهارتا مشکل اساسی دارد که از همان ابتدا مشخص میشوند: (۱) تمام شخصیتها طبق سنت اشتباه اینجور فیلمها حوصلهسربر، عصبانیکننده و غیرهمدلیبرانگیز هستند. این مسئله به حدی قوی است که ترسیدنِ آنها نه تنها یک ذره برایتان اهمیت ندارد و هیجان خلق نمیکند، بلکه بیینده بهطرز ناخواستهای خودش را در جبههی طرفدار آدمبـد داستان پیدا میکند. (۲) وقتی با آدمهایی که برایتان توصیف کردم، طرف هستیم، تماشای گفتگوهای آنلاینِ آنها چه جذابیتی میتواند داشته باشد؟، (۳) فیلم هیچ تلاشی نمیکند تا ایدهی خوبش را به نتیجهای خوب برساند و مهمتر از همه، (۴) فیلم شاید صفت ترسناک را یدک بکشد، اما بهخاطر دلایل فوق، فاقد هیجان، تعلیق، شوک و وحشت است. تمام اینها دست به دست هم میدهند تا «نادوستشده» حتی با زمان ۸۰ دقیقهایش، طولانی احساس شود و بعد از یک ساعت، چیز خاصی برای به دنبال کشیدن و هیجانزده کردن مخاطب نداشته باشد.
تمام شخصیتها طبق سنت اشتباه اینجور فیلمها حوصلهسربر، عصبانیکننده و غیرهمدلیبرانگیز هستند
من ترجیح میدادم هیولای فیلم روی نوجوانهایی بیگناه و دوستداشتنی تمرکز میکرد. اینطوری شاید شاهد تنش بیشتری میبودیم. میدانم، روح سایبریِ لورا برای انتقام برگشته، اما میشد ماجرای انتقام را بدون اینکه ضرری به داستان برسد، حذف کرد. آخه نمیدانم چگونه میتوان با کاراکترهایی که به خودکشی دیر یا زودِ لورا باور داشتند، ارتباط برقرار کرد؟! بله، نویسنده در پیامهای که بـلر تایپ و پاک میکند، سعی در شخصیتپردازی او دارد و میخواهد بگوید حداقل او در مقایسه با بقیه در یک سال گذشته کمی تغییر کرده، اما این کافی نیست. بازی نهایی آنها با روحِ لورا، به جای اینکه در طراحی تنشآفرین و کلاستروفوبیک احساس شود، بیشتر شبیه این میماند که کارگردان خواسته با جیغ و فریاد کرکنندهی شخصیتها، بیننده را به اضطراب برساند، که خب، اینطوری نمیشود! مرگهای اجتنابناپذیر بچهها که از راه میرسند، رضایتبخش نیستند. حتی در فیلمهای «مقصد نهایی» هم سازندگان مرگهای مبتکرانه و جالبی را برای کاراکترهایشان طراحی میکنند. «نادوستشده» نه تنها در این زمینه چیز ویژهای برای ارائه ندارد، بلکه بیینده را سرخورده هم رها میکند. بالاخره آدم دوست دارند این بچههای مغرور به شکلهای پیچیدهتری بمیرند، مگه نه؟!
اگر تاکنون متوجه نشده بودید، فیلم پیامها و حرفهایی هم برای گفتن دارد: اینکه اذیت و آزارهای اینترنتی، چیز بدی است! اینکه تمام این بچهها از تهدید، اذیت، وحشتزده شدن، هک شدن و دروغ شنیدن هراس دارند، اما در آن واحد این شش نفر جزو کسانی هستند که همین کارها را میکنند و با اینکه این بلاها را سر هم میآورند، اما بهترین دوستان یکدیگر هم هستند. و در نگاهشان این کارهای وحشتناک تا وقتی بد محسوب میشود که سر فرد دیگری بیاید و خودشان انجامدهندهی آن باشند، نه قربانی. شاید ترس واقعی «نادوستشده» نمایش این حقیقت جامعه باشد. اما این حرفها مفت نمیارزد، وقتی که فیلم حتی برای خودش هم احترام قائل نمیشود و کمتر از چند ثانیه، پایانی تقریبا غیرمنتظره را با یک «ترس ناگهانی» خراب میکند و تمام ایدهی خوب ۸۰ دقیقهی گذشته را در حرکتی ناشیانه و عجلهای دور میریزد. شاید ایدهی «نادوستشده» با پرداختی فوقالعاده به وحشتی روانپریشانه تبدیل میشد، اما در حال حاضر، با همان فرمول تکراری گذشته طرف هستیم که شاید شکل ظاهری متفاوتش، تنها نقطهی قوتش محسوب شود.
تهیه شده در زومجی
نظرات