موشکافی دومین تریلر فیلم «کاپیتان امریکا ۳: جنگ داخلی»

| | دانلود ویدیو با رزولوشن HD720p
حالا که نبرد بین ابرقهرمانان به جنگ دیوانهوار بین کمپانیها سرایت کرده، مارول بعد از غوغایی که دیسی با آخرین تریلر «بتمن علیه سوپرمن» راه انداخته بود، در دومین تریلر «جنگ داخلی» هرچه بود و نبود را روی دایره ریخت. از رونمایی از اسپایدرمن و نمایش کراسبونز گرفته تا برداشتن نقاب پلنگ سیاه و فاش کردن مقدار بیشتری از جزییات داستانی. با روی هم گذاشتن چیزهایی که از اولین و دومین تریلر «جنگ داخلی» میدانیم، کاملا میتوان مسیر داستان را پیشبینی کرد. اما نکتهی هیجانانگیز ماجرا این است که به نظر نمیرسد همهچیز به همین چیزهایی که میدانیم خلاصه شود و در حقیقت مارول شگفتیهایی را هم برای فیلم نهایی کنار گذاشته است. اگر احساس میکنید چیزهایی که در «جنگ داخلی» دیدید، آشنا به نظر میرسند، اشتباه نمیکنید. این به خاطر این است که یک فیلم عظیمجثهی دیگر هم وجود دارد که به عواقب خرابیهای بزرگ، جنگ دو ابرقهرمان و دسیسهچینیهای تبهکاری در پشت پرده میپردازد. اگرچه همیشه یکی از آرزوهای طرفداران کمیکبوکها این بوده که شاهد یک نبرد دیسی/مارولی در سینما باشند و هرگز چنین چیزی را دریافت نکردهاند، اما به نظر میرسد این دو کمپانی با اکران این دو فیلم قرار است بهطرز غیرمستقیمی به آن نبرد نزدیکتر شوند. اما در حال حاضر برای انتخاب برندهی این نبرد زود است. فعلا که «جنگ داخلی» بعد از مشت محکمی که از «بتمن علیه سوپرمن» خورد، تصمیم به استفاده از آیتم قدرتیاش کرده است: اسپایدرمن! بیایید نگاهی به نکات تازهی این تریلر بیندازیم:
در آغاز تریلر صدای کاپیتان امریکا بر روی مکانی یخزده و دورافتاده به گوش میرسد که میگوید: «تو این کار ما سعی میکنیم تا اونجایی که توان داریم آدما رو نجات بدیم». اولین چیزی که دربارهی این مکان به ذهنمان میرسد، این است که حتما با یکی دیگر از پایگاههای مخفیانهی هایدرا طرف هستیم. درحالی که این یکی ممکن است محل تولد دوبارهی باکی به عنوان سرباز زمستان باشد. نمیدانم چرا هایدرا برای ساختن مخفیگاههایش به محیطهای برفی و کوهستانی علاقه دارد. اما آنها باید برای ساختن پایگاههای بعدیشان تجدید نظر کنند. چون اینطوری کار دشمنانشان را آسان میکنند!
وارد پایگاه مذکور میشویم. این دو نگهبانِ رو به دیوار احتمالا دارند بهطور همزمان در را باز میکنند. حتما باید چیز ترسناکی پشت این در باشد که اینگونه از آن محافظت میشود؟ شاید در ظاهر به نظر برسد این دو از سربازانِ هایدرا هستند، اما نشان روی بازوهایشان میگوید که آنها نیروهای امنیتی روسیه هستند. سوالی که اینجا مطرح میشود، این است که آیا مقامات دولتی روسیه با هایدرا دستشان در یک کاسه است یا اینجا مکان دیگری است و ربطی به پایگاه محرمانه هایدرا ندارد؟
خب، از آنجایی که باکی خودمان پشت آن در نگهداری میشود، پس تمام اقدامات امنیتی هم منطقی به نظر میرسد. کاپیتان امریکا ادامه میدهد: «اما بعضیوقتها این به معنی همه نیست». در نگاه اول اینطور به نظر میرسد که باکی دوباره توسط روسها یا هایدرا دستگیر شده تا مورد شستشوی مغزی قرار بگیرد. اما عاقلانه نیست اگر باکی دوباره پس از اتفاقاتی که در پایان «کاپیتان امریکا ۲» افتاد، به حالت اولش برگردد. پس ظاهرا در این صحنه با یک فلشبک طرف هستیم؛ سکانسی که شاید قرار است پرده از روی اطلاعاتی که در تاریخ باقیمانده بردارد. راستی، با توجه به سیم و کابلهایی که وارد بدن باکی شده، به نظر میرسد او برای اینکه کوک باقی بماند باید شارژ شود! همچنین با توجه به جملهی کاپیتان متوجهی یکی دیگر از انگیزههای استیو راجرز برای کمک کردن به دوستش میشویم. مسئله این است که فقط وفاداری و رفاقت او را به جلو حرکت نمیدهد، بلکه کاپیتان از آنجایی که یک بار باکی را پشت سر گذاشته، نمیتواند خودش را راضی به انجام دوبارهی آن کند و باید او را نجات دهد. یادمان نرود که کاپیتان امریکا از مرام و مسلکِ قدیمی دوران جنگ پیروی میکند که دربارهی شرافت و وظیفه است و در چنین مکتبی پشت سر گذاشتن یک برادر کار خیلی شرمآوری است.
در پسزمینهی این نما یک اتاقک شیشهای زردرنگ و سایهای در درونش به چشم میخورد. او که حتما باکی نیست. چون محل شارژ کردن او شبیه سلیندر استوانهشکل بود و این یک جعبهی مربعیشکل شیشهای است. آیا کاپیتان امریکا در گشتوگذارش در اینجا از باقی ماندههای تلاشهای شوروی برای تولید ابرسربازانِ بیشتری پرده برمیدارد؟ و اگر اینطور باشد. آیا آنها هنوز زنده هستند و با دیدن نشان امریکایی کاپیتان با او دست به یقه شوند؟
اگرچه به زودی باید انفجار سازمان ملل را هم به خرابکاریهایی که به اسم تیم اونجرز نوشته میشود اضافه کرد. اما ژنرال راس در پروندهی قطوری که علیه فعالیت ابرقهرمانان درست کرده، فیلمهایی هم از برخی از مهمترین فاجعههایی که توسط اونجرز و سازمان شیلد سابق ایجاد شده هم گنجانده است. از تهاجم چیتوریها به نیویورک تا سقوط کشتی هوایی شیلد در واشنگتون دی.سی و حملهی اولتران به سوکوویا. (نمیدانم چرا دعوای هالک و هالکباست را حساب نکردهاند؟). خلاصه اینکه روی هم رفته ۲۷۴ نفر در جریان این سه فاجعه کشته شدهاند و بیش از ۴۹۵ میلیارد دلار هم خسارت مالی بر جای مانده است. که ارقام خیلی مناسب و معقولی است. راستش را بخواهید انگار ژنرال راس به مناسبت شب عید برای کاپیتان امریکا و بقیه ۵۰ درصد تخفیف قائل شده است. آخه، چگونه امکان دارد مجموع تلفات حملهی فضاییها، سقوط کشتی نازیها و ترکیدن یک شهر کامل کمتر از ۳۰۰ نفر کشته داشته باشد. انفجار یک بمب ساده در پاکستان ۵۰ نفر کشته بر جای میگذارد. تازه، دقیقا به چه دلیلی تمام اینها تقصیر انتقامجویان است. ماجرای نیویورک را که اول فضاییها شروع کردند و قضیهی نازیها هم تقصیر مقامات فاسد خودِ دولت بود که میخواستند مردم را ترور کنند. آیا ژنرال راس از این حقایق خبر دارد، یا به دلایلی خودش را به کوچهی علیچپ میزند؟ به نظر میرسد کاپیتان باید یک وکیل درست و حسابی بگیرد! چون دارند از سادگی او سوءاستفاده میکنند.
ما در تریلر قبلی رویدادی که ظاهرا برای مقصر جلوه دادن باکی طراحی شده است را دیده بودیم. انفجاری تروریستی در کنفرانس صلحی که تلفات زیادی به بار میآورد. اما نمای جدیدی که به این صحنه نسبت به اولین تریلر اضافه شد، تصویری از تیچالا یا پلک سیاه (با بازی چادویک بوزمن) است که نقاب به صورت ندارد و ظاهرا به عنوان رهبر کشور واکاندا در این اجلاس شرکت داشته و اصلا از این انفجار خوشحال به نظر نمیرسد! پس، از قرار معلوم این انفجار تروریستی نه تنها داستان کل فیلم را به حرکت میاندازد، بلکه پلنگ سیاه را هم مجبور میکند تا لباس به تن کرده و بعد از تیز کردن چنگالهایش وارد بازی ابرقهرمانان شود!
طبق معمول تونی استارک علاقهی خاصی به ورودهای هیجانانگیز دارد. در اینجا او به صورت معلق از هلیکوپتر به بیرون شیرجه میزند و لباس آهنین جدیدش هم شیک و تمیز به نظر میرسد. در این تریلر هم باز روی این موضوع تاکید میشود که تونی استارک قصد کرده تا فقط به «قانون» احترام بگذارد. چون مخفیکاریاش سر ساختن اولتران بدجوری به ضررش تمام شد. حالا او انگار بیشتر از بقیه به مرگ آن ۲۷۵ نفر فکر میکند و شبها برای خوابیدن مشکل دارد!
بر روی تصویری از یک ساختمان زیرآبی صدای تونی استارک را میشنویم که میگوید: «به خاطر همینه که اینجام. ما باید تحت نظر باشیم». یکی از چیزهایی این تریلر فاش میکند، این است که از قرار معلوم جو و آنتونی روسو تصمیم گرفتهاند تا «زندان ۴۲» را در فیلمشان وارد کنند. «زندان ۴۲» در کمیکبوکهای «جنگ داخلی» جایی است که ابرقهرمانانی که از زیر ثبت شدن نامشان شانه خالی میکنند، نگهداری میشوند.
استارک ادامه میدهد: «هر اتفاقی بیفته، من باهاتم». کاپیتان جواب میدهد: «متاسفم تونی. اگه شرایط درحال خراب شدن باشه، من نمیتونم نادیدهشون بگیرم». به عنوان زندانی که برای نگهداری ابرقهرمانان ساخته شده، ویژگیهای امنیتی ویژهای به چشم نمیخورد. به نظر میرسد در جایی از داستان تونی استارک بعد از مبارزه با کاپیتان (به کبودی زیر چشم او توجه کنید) به زندان میرود و چیزی دربارهی حال و روزش نشان میدهد که دیگر حوصلهی زندگی کردن هم ندارد!
تماشای پلنگ سیاه برای ثانیههایی طولانیتر و در حال پرشهای بلندش میخکوبکننده است. چندتا ابرقهرمان هستند که میتوانند یک موتور سیکلت پرسرعت را کلهپا کنند. خیز نهایی تیچالا که چنگالهای بلندش را به جلو پرتاب میکند واقعا دیدنی است. ظاهرا او حتما تقویتکنندهای-چیزی مصرف کرده که به چنین سرعتی رسیده است. به نظر میرسد پلنگ سیاه هم باور دارد که انفجار کنفرانس صلح زیر سر باکی است.
ما از نشانهگیری باکی با تفنگ به برخورد گلولهای به وار ماشین کات میزنیم. تریلر طوری تدوین شده که فکر کنیم این باکی است که رودی را سرنگون میکند. اما از کی تا حالا باکی میتواند چنین گلولهی زرد بزرگی شلیک کند؟ فقط دو نفر توانایی شلیک چنین آتشی را دارند. از آنجایی که یکی از آنها مرد آهنی است، تنها مضنونی که باقی میماند ویژن است. فقط او میتواند از درون الماس روی پیشانیاش چنین انرژی مهلکی را شلیک کند. خب، این به چه معنایی است؟ آیا ویژن تیمش را عوض میکند؟ یا او بهطرز غیرارادی درحالی که تحت کنترل کاراکتر دیگری است، به اعضای گروه خودی شلیک میکند؟ این درحالی است که در این تریلر باز دوباره روی مرگ رودی تمرکز میشود و این بار ما او را درحال سقوط کردن از فاصلهی بسیار دوری از زمین میبینیم. اما حتی با این وجود، مُردن او خیلی دور از ذهن به نظر میرسد.
کاملا مشخص است که دقیقا در این لحظه، این نبرد برای تونی استارک به چیزی شخصی تبدیل میشود. تا قبل از این صحنه، او برای چیزی مبارزه میکرد که فکر میکند برای آیندهشان بهتر است. اما به محض اینکه رودی به سمت زمین سقوط میکند، جنگ داخلی ابرقهرمانانِ وارد فاز جدیدی میشود و قضیه را پیچیدهتر و احساسیتر میکند و به این ترتیب، خدا به داد باکی برسد!
با توجه به پسزمینهی این نما، به نظر میرسد «مرگ» رودی در ادامهی همان نبرد بزرگ فرودگاه میآید که در پایان تریلر میبینیم. استارک میگوید: «من دربارهات اشتباه میکردم». و کاپیتان هم جواب میدهد: «تمام دنیا دربارهات اشتباه میکردن». در نگاه اول به نظر میرسد که با دیالوگی از آغاز دعوای کاپیتان و مرد آهنی طرف هستیم. اما شاید هم این تکه دیالوگی از پایانبندی فیلم است؛ جایی که استارک متوجه میشود دربارهی باکی اشتباه میکرده، او را میبخشند و آنها تبدیل به دو رفیقِ شفیق میشوند.
نماهایی از نبرد بیوهی سیاه و کاپیتان امریکا با نیروهای «کراسبونز» را میبینیم که ظاهرا درحال نفوذ به موسسه بیماریهای عفونی (IFID) در نیجریه هستند. به نظر میرسد این سکانس افتتاحیهی فیلم است و همان چیزی است که باعث میشود تا در پایان فیلم به اتفاق بزرگی تبدیل شود که ابرقهرمانان را سر عقل میآورد و مجبور به همکاری برای مبارزه با آن میکند. فقط سوال این است که چرا خبری از دیگر اعضای اونجرز در این سکانس نیست؟
کاپیتان میگوید: «این نباید با یه جنگ تموم بشه، تونی». و تونی با نگاهی غمگین و بادمجانی در زیر چشمش، با یک مشت جوابش را میدهد. با توجه به حالوهوای تونی و کبودی صورتش به نظر میرسد، این سکانس بعد از ماجرای رودی میآید و تونی به نقطهای رسیده که دیگر حوصلهی مذاکره کردن ندارد و فقط میخواهد سر به تن کاپیتان نباشد. راستی، در پسزمینهی این صحنه باز شاهد آن جعبهی شیشهای زردرنگ هستیم؟
تونی درحالی که از شانههایش موشک شلیک میکند، میگوید: «تو همین الان باعث شروع جنگ شدی». همانطور که در این فیلم قرار است با جلوهی دیگری از کاپیتان امریکا روبهرو شویم که تاکنون ندیدهایم؛ کاپیتان امریکایی که توانایی کنترل احساساتش را ندارد. تونی استارک را هم در وضعیت جدیدی خواهیم دید؛ عصبانی و تلخ. فقط نگاه کنید چگونه چشمان کلاهش او را به عنوان کاراکتری شرور نشان میدهد.
ظاهرا پلنگ سیاه و باکی در این فیلم اصلا دل خوشی از هم ندارند. معلوم نیست آیا این نبرد بعد از سکانس تعقیب و گریز با موتورسیکلت است یا نه، اما نکتهی مهم این نما این است که هلیکوپتری در پسزمینه درحال تیراندازی به پلنگ سیاه است. چه کسی در آن هلیکوپتر است؟ و آیا رابطهی بین این هلیکوپتر و آن یکی که کاپیتان در تریلر قبلی با دست به آن چسبیده بود، وجود دارد؟ هرچه هست، در این صحنه متوجه میشویم که لباس پلنگ سیاه ضدگلوله است و به همین سادگی یک ویژگی دیگر به قابلیتهای رهبر واکاندا اضافه میشود!
بعد از نمایی از بیوهی سیاه که بهطرز ناباورانهای درحال تماشای عواقب نبرد ابرقهرمانان در فرودگاه است، به یکی از بهترین صحنههای کل تریلر میرسیم؛ جایی که اسکارلت ویچ با استفاده از قدرتهای جهشیافتهاش، ویژن را مچاله میکند! این همان صحنهای است که باعث شده تا طرفداران باور داشته باشند، ویژن تحت کنترل اسکارلت ویچ به رودی شلیک میکند. این صحنه همچنین نمونهی مارولی صحنهی معروف آخرین تریلر «بتمن علیه سوپرمن» است؛ همانطور که بتمن ضربهی سوپرمن را بلاک کرد و خیال طرفداران را راحت کرد. این صحنه هم جواب کسانی است که میگفتند تیم کاپیتان چگونه میتواند در برابر تیم مرد آهنی که شامل یک خدای روباتیک میشود، دوام بیاورند. خب، بفرمایید! ظاهرا چیزهایی قویتر از خدا هم وجود دارد!
درست بعد از صحنهی قبلی، یکی دیگر از صحنههای خفن تریلر از راه میرسد؛ یکی از صحنههایی که فقط برای سکته انداختن طرفداران طراحی شده. ما میدانستیم که انتمن در فیلم حضور خواهد داشت، اما اینکه ببینیم او بر روی تیرِ هاوکآی سوار شود و یکی از صحنههای معروف کمیکبوکها را بازسازی کنند، موضوع دیگری است. انتمن روی دست مرد آهنی فرود میآید و این به معنای خطر بزرگی برای او تونی استارک است. چون ما در فیلم سولوی انتمن دیدیم که او میتواند وارد سیمپیچیهای لباس دشمن شده و آنها را دستکاری کند. البته بد نبود اگر میگذاشتند چنین صحنهای را به طور دستاول در خود فیلم میدیدیم!
کراسبونز را در اولین تریلر «جنگ داخلی» در پسزمینهی برخی صحنهها دیده بودیم، اما این برای اولین بار است که او را کانون توجه و در حال فرود آوردن یک مشت جانانه بر دندانهای عالی کاپیتان امریکا میبینیم!
تونی درحال نشانه گرفتن کف دستش به سمت کاپیتان: «دیگه هشدار نمیدم، بکش کنار». در نماهای پایانی اولین تریلر «جنگ داخلی» اینطور به نظر میرسید که کاپیتان و باکی، مرد آهنی را گوشهی رینگ انداختهاند و او را بهطرز ناجوانمردانهای مثل گربهای در گونی کتک میزنند. اما در این صحنه وقتی روی چهرهی کاپیتان کات میزنیم، او را درحال جمعوجور کردن خودش و با صورتی خونآلود میبینیم. انگار که تاکنون تونی فقط در حال بازی کردن با او بوده و قدرت واقعیاش را روی او خالی نکرده است. اما کاپیتان جواب میدهد: «من میتونم تمام روز به این کار ادامه بدم». به نظر میرسد این صحنه مدتی قبلتر از چیزی است که در اولین تریلر دیده بودیم. چون ظاهرا با پیدا شدن سروکلهی باکی، نوبت مرد آهنی است که در موضع ضعف قرار بگیرد.
و بالاخره به نمای پایانی تریلر میرسیم که نسبت به اولین تریلر، جلوههای ویژهی شیکتر و تمیزتری دارد و به نظر میرسد مرحلهی پسا-تولید فیلم هنوز فعال است. در قابی حماسی شاهد دویدن هر ۱۰ ابرقهرمانمان هستیم که از زمین و هوا به یکدیگر برخورد میکنند و این نشان میدهد که قرار نیست با یک نبرد معمولی طرف باشیم و در حقیقت هر دو تیم با تهدید جدی و خطرناکی طرف هستند. یکی از چیزهایی که از «جنگ داخلی» میخواهم، این است که نبرد این دو گروه دارای عواقب طولانیمدت و قابللمس باشد و اینطوری نباشد که وقتی به پایانبندی فیلم رسیدیم، چیزی نسبت به آغاز تغییر نکرده باشد. فعلا که با توجه به اینکه آنها به قصد کشت به جان هم افتادهاند، اینطور به نظر میرسد. چون خیلی جالب میشود به جای گروهی بینقص و مستحکم، با ابرقهرمانانی دربوداغان به پیشوازِ «جنگ اینفینیتی» برویم. بنابراین دومین تریلر با صحنهی ترسناکی ما را به نمای لوگو میفرستند... با این تفاوت که هنوز یک صحنهی دیگر باقی مانده است!
اگرچه به شخصه ترجیح میدادم حضور ناگهانی اسپایدرمن به یکی از شگفتیهای فیلم تبدیل میشد، اما مگر میشود شرکتی چنین موقعیتی برای تضمین فروش فیلمش داشته باشد و از آن استفاده نکند و مگر میشود یکی از دوستداشتنیترین کاراکترهای کمیکبوکی را با سر و ظاهر جدیدی ببینیم و خوشحال نشویم و به جایش دست به غرغر کردن بزنیم. اولین نکتهای که دربارهی حضور اسپایدرمن مورد توجه قرار میگیرد، این است که نحوهی معرفی او خیلی سرخوشانهتر از حالوهوای تاریکتر تریلر است. تمامیاش هم به خاطر این است که شاید خبری از این صحنه در فیلم نهایی نباشد و مارول این را فقط با هدف معرفی اسپایدرمن جدید به دنیا در تریلر گنجانده باشد. چون وقتی تونی میگوید: «خیلی خب، من دیگه صبرم لبریز شده» و وقتی اسپایدرمن رو به دوربین میگوید: «سلام، همگی»، انگار هر دو درحال شکستن دیوار چهارم و ارتباط برقرار کردن با طرفداران هستند. تونی با اشاره به لبریز شدنِ صبرش، حرف دل ما را میزند و منظور اسپایدی از «سلام همگی» فقط ابرقهرمانان حاضر در صحنه نیست. بلکه تمام طرفداران او در دنیای واقعی است.
نکتهی قابلتوجهی بعدی ظاهرِ جدید اسپایدی است که شاید کمیکبوکیترین ظاهر او در میان اقتباسهای سینماییاش است. شاید برخی از طرفداران لباس سیاهتر و پیچیدهتر او را ترجیح بدهند، اما راستش این نسخه با آن قرمزی پررنگ و چشمانِ کشیدهاش، یادآور اولین کمیکبوکهای اوست و مارول هم از طریق این حرکتِ شجاعانه برای استفاده از استایل قدیمی اسپایدی، او را بهطرز قابلتوجهای با اقتباسهای قبلی جدا میکند. این درحالی است که این حالت کارتونی نه تنها به اتمسفر غیرجدیِ دنیای سینمایی مارول میخورد، بلکه میتواند نشاندهندهی این نیز باشد که حتما با اسپایدرمن بذلهگو و بازیگوشتری هم طرف خواهیم بود که به هویت واقعیاش نزدیکتر است.
و بالاخره به چشمان شهلا و دلبرانهی (!) اسپایدی میرسیم. به محض اینکه دوربین روی او زوم میکند، چشمان عنکبوتی او نیز مثل لنز دوربین به سمت ما ریز میشود. این نشان میدهد چشمان او مثل گذشته ثابت نیست و ممکن است دارای انیمیشنهای مختلفی باشد. اولین چیزی که به ذهنمان خطور میکند، این است که آیا چشمان اسپایدی نیز مثل فیلم «ددپول» یا کمیکبوکهایش در طول فیلم با توجه به حالات صورتش تغییر میکند و احساسات زیر نقابش را منتقل میکند یا اینکه تونی استارک لباس ویژهای را برای او طراحی کرده که اجازهی زوم کردن را به او میدهد و حتما دارای تارپرتابکنهای پیشرفتهتری نیز است. خلاصه اینکه اسپایدرمن تام هالند خارقالعاده به نظر میرسد و باید دید این کاراکتر شوخطبع و انساندوست دقیقا چه نقشی را در جنگ مرگبارِ ابرقهرمانان بازی میکند. بیایید امیدوار باشیم که فیلم در وسط هرجومرج جنگ و دعوای انتقامجویان، به خوبی از پس معرفی و پرداخت اسپایدرمن و پلنگ سیاه برآید.
شما دربارهی دومین تریلر «کاپیتان امریکا ۳: جنگ داخلی» و چیزهایی که فاش کرد، چه فکر میکنید؟
تهیه شده در زومجی