// یکشنبه, ۲۹ فروردین ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۰۰

موشکافی دومین تریلر فصل ششم سریال بازی تاج و تخت- Game of Thrones

به تازگی دومین تریلر فصل ششم سریال «بازی تاج و تخت» منتشر شد که خبر از نبردهای تک‌تک کاراکترهای اصلی در فصل پیش‌رو می‌دهد. همراه زومجی و موشکافی نکات مهم این ویدیو باشید.

game-of-thrones-season-4-trailer-branj

آتش جنگ‌ ملت‌ها و تیغ‌کشی‌های شخصی در همه‌جای وستروس و ورای آن به چشم می‌خورد. دومین تریلر فصل ششم «بازی تاج و تخت» از برخورد ارتش‌ها و افراد هشدار می‌دهد. از بازی تاج و تختی که در آن یا می‌بری، یا می‌میری. تریلر اول فصل ششم سریال درباره‌ی از دست رفته‌ها و مواجه شدن با غم و اندوه‌های به جا مانده از گذشته و ترس از قدم گذاشتن به دوره‌ای جدید بود. این را می‌شد از موسیقی غمناکی که روی بدن تنهای جان اسنو بر روی برف‌ها پخش می‌شد و اشک‌های سرسی از دیدن جنازه‌ی یکی دیگر از بچه‌هایش تشخیص داد. آن تریلر درباره‌ی سرگردانی سانسا در جنگل‌های سرد شمال و پیاده‌روی ناامیدانه‌ی دنریس در بیابان‌های دریای دوتراکی بود. اما در تریلر جدید همه به جلو نگاه می‌کنند. به نبردی که در پیش دارند و باید برای آن آماده شوند. به همین دلیل آن ترانه‌ی سوزناک جایش را به هوهوی سربازان جنگ داده است. از یک طرف داووس باید با نگهبانان کماکان خائنِ شب روبه‌رو شود و از طرفی دیگر سرسی و جیمی باید آخرین چیزهایی که از عظمت و قدرتشان باقی مانده را با چنگ و دندان حفظ کنند. دنی نبرد شخصی خودش را با دوتراکی‌ها دارد و سانسا قرار است به الهام‌بخش انقلابِ یک ارتش بزرگ علیه لاشخورهای شمال تبدیل شود. و بله، آدرها در راه هستند. تمام اینها به این معناست که واقعا این فصل قرار است به چنان فصل دیوانه‌واری تبدیل شود که زنده رسیدنِ قهرمانانِ محبوب‌مان به تیتراژ پایانی اپیزود آخر تعجب‌برانگیز خواهد بود! اما چه چیزهایی از دومین تریلر این فصل فهمیدیم؟

 

image001

با کشته شدن فرمانده‌ی کل، تمام درجه‌بندی‌های نظامی نگهبانان شب به‌هم‌ریخته است. حالا کسانی را می‌بینیم که ظاهرا به سمت اتاقی که جنازه‌ی جان در آن نگهداری می‌شود، نشانه گرفته‌اند و تنها کسانی که سِر داووس برای محافظت از جان دارد، دو-سه‌تا از برادران وفادار جان، گوست و لانگ‌کلو است. سوال این است که آیا داووس با جنازه‌ی جان فرار می‌کنند یا تمام سیاه‌پوشان را به تپه‌ای از جنازه تبدیل می‌کند و آلی را هم به عنوان توت فرنگی روی آنها می‌گذارد؟

 

image002

اولین صدایی که می‌شنویم تورمندِ غول‌کش است که اعتراف می‌کند: «فکر می‌کردم جان اسنو کسیه که مردمم رو برای پشت سر گذاشتن شب طولانی رهبری می‌کنه، اما اشتباه می‌کردم». به نظر می‌رسد مرگ جان اسنو همان چیزی است که وحشی‌ها را راضی می‌کند تا برای آزادی وینترفل که یکی از اهداف بلندمدتِ جان بود، وارد عمل شوند. بالاخره تورمند با دیدن این خیانت از تمام وجود درک می‌کند که جان برای نجات مردمش خودش را در چه وضعیتی قرار داده بود. پس، باید دید آیا تا وقتی که به امید خدا جان اسنو برمی‌گردد، تورمند نقش رهبر جایگزین را پیدا خواهد کرد یا نه. راستی، اگر حواس‌تان نبود، سازندگان بعد از پنج ثانیه دوباره تاکید می‌کنند که جان اسنو هنوز مرده است.

 

image003

ظاهرا آن آقایان خیکی که پایین پله‌ها ایستاده‌اند اربابان بزرگ میرین هستند که به تیریون می‌گویند: «بازی دوست داری، مرد کوچک». این جمله تمام چیزی را که برای فهمیدن شرایط تیریون در میرین لازم است، خلاصه می‌کند. تیریون با سخت‌ترین چالش‌اش روبه‌رو شده است. او امیدوار بود تا با تبدیل شدن به مشاور دنی بالاخره یک نفس راحت بکشد و زندگی آرامی برای خودش جمع‌و‌جور کند. اما حالا مردمی که از گرسنگی در حال مرگ هستند، پسران هارپی که هرکس و ناکسی را ترور می‌کنند و ارتش‌هایی که میرین را محاصره کرده‌اند تنها میراثی است که دنی از خود به جای گذاشته است. آیا اربابان متکبر میرین که به دنبال هر بهانه‌ای برای دبـه کردن هستند، به حرف‌های یک کوتوله گوش می‌دهند؟ تعجبی ندارد که تیریون مجبور به روی آوردن به گزینه‌های خطرناکی می‌‌شود.

 

image006

در این نما لحظه‌ی خوبی بین گنجشک اعظم و جیمی لنیستر که حسابی تیپ زده است، رد و بدل می‌شود: مرد مذهبی ما از این می‌گوید که نباید در این مکان مقدس خون ریخته شود، اما جیمی با توجه به اینکه خدایان در سرتاسر وستروس بیشتر از هرکسی خون ریخته‌اند، جواب می‌دهد که آنها عین خیالشون هم نیست! به نظر می‌رسد این لحظه در ادامه‌ی نمایی است که ارتش های‌گاردن را به رهبری جیمی در جلوی پله‌های سپت جامع بیلور می‌بینیم و این دو فعلا در حال مذاکره برای خاتمه‌ی بدون خونریزی درگیری هستند. شاید لنیسترها و تایرل‌ها دل خوشی از هم نداشته باشند، اما آنها فعلا باید برای ایستادگی علیه «یاران مذهب» اختلافات را کنار بگذارند.

 

image007

image008

ملیساندرا شاید آدم‌های زیادی را جلوی روی ما به نام دین و خدا خاکستر کرده و با فرستادن استنیس به جنگی که نتیجه‌اش باخت بود، یکی از قهرمانان سریال را ازمان گرفته باشد، اما او هنوز ضدقهرمانِ کاریزماتیک و مرموزی است که دیدن بخش آسیب‌پذیر و حالت افسرده‌اش قلب آدم را به درد می‌آورد. اما تصویر ایستادن او در مقابل آتش که مدام تکرار می‌شود از این خبر می‌دهد که او بالاخره از شوک در می‌آید و برای جبران اشتباهاتش جان اسنو را احیا می‌کند یا جندری را از پارو زدن‌های بی‌انتهایش تا ابدیت نجات می‌دهد و در این اوضاع قاراشمیش تاثیر مثبتی بر جای می‌گذارد.

 

image010

دروگون چه می‌‌خواهد؟ آیا او در جستجوی مادرش است؟ یا به چنان هیولای وحشی بی‌احساسی تبدیل شده که فقط به دنبال یک لقمه نان در میان دوتراکی‌ها می‌گردد؟ از آنجایی که در ادامه‌ی تریلر دنی را در برابر کالِ جدید دوتراکی‌ها می‌بینیم، دروگون یا توسط دفاعِ جنگجویان صحرا فراری شده یا این نما مربوط به اپیزودهای پایانی فصل می‌شود. با توجه به اینکه دروگون در مقایسه با فصل قبل خیلی گنده‌تر به نظر می‌رسد و با توجه به اینکه فصل شش درست بعد از فصل گذشته شروع می‌شود، پس شاید احتمال دوم درست‌تر باشد.

 

image012

برن در این صحنه مثل کامپیوتری است که به شبکه‌ی اینترنتی وستروس وصل شده و از سرعت بالای زیرساخت اینترنت وستروس که به او اجازه‌ی دانلود فیلم‌های فول‌اچ‌دی تاریخ دنیا را می‌دهد، کف کرده است! اما صدایی (تو کی هستی؟) که روی تصویر برن می‌شنویم در آن واحد، هم اشاره به آریایی دارد که در حال آموزش دیدن توسط جیگن هگار برای یافتن خودِ واقعی‌اش هست و هم اشاره‌ای به کلا‌غ‌سه‌چشم که نقش مرشد برن را در یافتنِ هویت واقعی‌اش بازی می‌کند.

 

image014

دور ۳۶۰ درجه‌ی مادر اژدهایان دقیقا در فصل ششم به پایان می‌رسد و او به همان نقطه‌ای که سفرش را شروع کرده بود، برمی‌گردد. دنی نه تنها ارتشِ بزرگش را در پشت سرش ندارد و خبری از اژدهایانش در بالای سرش نیست، بلکه حالا جلوی کال جدید دوتراکی‌ها تمام غرور و عظمت ملکه‌بودنش را هم از دست می‌دهد. با این تفاوت که این دنی همان دختر لطیفِ فصل اول نیست که این چیزها او را به گریه می‌انداخت. اکنون او زن سرسختی است که مطمئنا می‌داند چگونه باید وضعیت را به نفع خودش تغییر دهد.

 

image016

حالا که حرف از برگشتن به نقطه‌ی صفر به میان آمد، آریا را می‌بینیم که با خوش‌ شانسی یک فرصت دوباره (که سه‌باره نخواهد شد) از جیگن هگار گرفته و به جارو زدن، شستن جنازه‌ها و گوش دادن به دستورات شاعرانه‌ی جیگن بازگشته است! هرچند او یک وظیفه‌ی جدید هم دارد: کندن صورت جنازه‌ها!

 

image019

به نظر می‌رسد زیاد طول نمی‌کشد تا دختر خسته و فراری در جنگل‌های شمال به نماد انقلاب استارک‌ها و هم‌پیمانانشان تبدیل شود. از قرار معلوم سریال کاملا خط داستانی انتقام‌جویانه‌ی بانو استون‌هارت از کتاب را به سانسا داده است. با توجه به اینکه نماهایی از خوشحالی فری‌ها در عروسی خونین را هم در این تریلر می‌بینیم، پس شاید در کنار بولتون‌ها، آنها نیز از خشمِ سانسا در امان نخواهند بود. راستی نشان دایروولف استارک روی سینه‌ی سانسا را داشته باشید که با چه جزییاتی گلدوزی شده. شاید کار خود سانسا باشد!

 

image023

شاید بعد از جان اسنو کسی که بیشتر از بقیه دل‌مان برایش می‌سوزد، جورا مورمونت است که اگرچه خودش را با خدمت به دنی رستگار کرد، اما باز مورد غضب او قرار گرفت و حالا هم که باید با مشکل تبدیل شدن به یک زامبی سنگی دست و پنجه نرم کند. شاید آنها گری‌اسکیل شیرین را درمان کرده باشند، اما وضعیت دست جورا به چنان مرحله‌ی چندش‌آوری رسیده که به نظر نمی‌رسد او شانسی برای رهایی داشته باشد. شاید دنی او را وقتی به یک زامبی تبدیل شد ببخشد که دیگر کار از کار گذشته است!

 

image025

با توجه به اتفاقات و جنگ‌های بزرگی که در جای‌جای دنیا جریان دارد، ممکن است فراموش کنیم این روزها مارجری و لوراس تا وقتی که به گناهانشان اعتراف نکرده‌اند، باید از مهمان‌نوازی گنجشک اعظم لذت ببرند. دیدن دوتا از زیباترین آدم‌های وستروس که به چنین وضع افتضاحی درآمده‌اند دست‌کمی از مرگ ندارد.

 

image026

زنده باد داووس! شاید نویسندگان جان اسنو را کشته باشند، اما خوشبختانه حداقل یکی را جایگزین او کرده‌اند تا گندکاری‌های دیگران را جمع‌و‌جور کند و به کارهای مهم‌تری رسیدگی کند. داووس نه تنها از به‌دست گرفتن شمشیر نمی‌ترسد، بلکه مرد تصمیم‌گیری و سیاست نیز است. ایستادن او در زیر پرچمِ استارک‌ها در این صحنه، نشان می‌دهد که او حتما از کسل‌بک خارج شده و به مسئول جمع‌آوری نیرو و جذب ارتشِ خاندان‌های شمال به انقلابِ سانسا تبدیل شده است. اگرچه قهرمان موردعلاقه‌ی جدیدمان در کارش مستحکم است، اما با توجه به تعداد فوق‌العاده زیاد دشمن و آدم‌هایی که در میدان نبرد کباب شده‌اند، نگرانی جدیدی داریم: نکند داووس هم چپه شود!

 

تریلر دوم Game of Thrones

ملیساندرا رسما از این به بعد به عنوان ترسناک‌ترین زن سرخ وستروس بدون رقیب نخواهد بود. اسم راهبه‌ی سرخ جدیدمان کینوارا است که فقط یک کشیش معمولی نیست، بلکه ظاهرا یکی از کشیش‌های اعظمِ معبد سرخ ولانتیس است. شاید او به عنوان یک کشیش اعظم جوان به نظر برسد، اما طبق نظریه‌های طرفداران کشیش‌های سرخ می‌توانند ظاهرشان را با جادو زیبا کنند. پس این از این! خلاصه اینکه به نظر می‌رسد او نقش مهمی را در این فصل برعهده دارد و آن‌قدر حیله‌گر به نظر می‌رسد که حتی وریس هم در حضور او زیاد احساس راحتی نمی‌کند. از آنجایی که نام اپیزود افتتاحیه‌‌ی این فصل «زن سرخ» است، پس باید انتظار داشته باشیم تا سریال در کنار ملیساندرا، روی داستان او نیز تمرکز کند.

 

image032

image033

جیمی با توجه به تازگی تصویر مرگ دخترش در آغوشش، ظاهرا برای آرامش به پوشیدن زره و گرم کردن سرش با سروسامان دادن به ارتش لنیسترها پناه آورده است. یا شاید هم به درخواست سرسی پاسخ داده است؛ بالاخره چه کسی بهتر از جیمی برای رهبری ارتش لنیستر. اما سوال این است که او علیه چه کسی می‌تازد؟ به احتمال زیاد این مربوط به جنگ با یاران مذهب نمی‌شود. چون آنها یک‌جورهایی به سربازان میدان نبرد نمی‌خورند. این در حالی است که در نمای دوم جیمی را در حال نزدیک شدن به گنجشک اعظم می‌بینیم که پشتش به اوست و نگهبانانش هم عصبانی به نظر نمی‌رسد. پس، ممکن است اتفاقات زیادی بین این دو بیفتد.

 

image035

تصاویر بیشتری از نبرد سربازانِ تارگرین با شمالی‌ها که این روزها همه مطمئن‌اند که مربوط به فلش‌بک «برج لذت» می‌شود.

 

image036

تامن شاید به پادشاه گربه‌باز مشهور باشد و هیچ بویی از جذبه‌ی فرمانروایانه نبرده باشد، اما خیالی نیست! او قرار است در فصل‌ پیش‌رو طی جلسات شستشوی مغزی سرسی متوجه‌ی توانایی‌هایش شود. سرسی هم از یک طرف به قدرت پادشاه در کنارش احتیاج دارد و هم می‌خواهد با باز کردن چشمانِ تامن از مرگ آخرین فرزندش جلوگیری کند.

 

image039 image040

سرسی  رو به تامن می‌گوید: «به‌شون نشون بده که ما با دشمنامون چه کار می‌کنیم». حتما منظورش خنجر زدن از پشت و آزاد کردن زامبی دست‌آموزش است. (هرچند عده‌ای فکر می‌کنند تصویر سایه‌‌های بالا شاید مربوط به فلش‌بک جیمی به زمان کشتن پادشاه دیوانه در قلعه‌ی سرخ باشد).

 

image042

image045

خب، حالا که نبرد کاراکترهای اصلی مشخص شد، به شاه شب و رفقایش کات می‌زنیم و صدای شوالیه‌ی پیاز را می‌شنویم که در صحنه‌ای که همچون لحظه‌ی آغاز آخرالزمان می‌ماند می‌گوید: «مردگان در راهند». سوال این است که آیا کسی برای حرف‌های ترسناک او تره خرد می‌کند؟ نگهبانان شب که وایت‌واکرها را از نزدیک دیده بودند، چنان بالایی را سر جان اسنو آوردند، چه برسد به کسانی که ندیده‌اید! دیگر نکته‌ی مهم این نما، این است که بازیگر نقش شاه شب نسبت به فصل قبل تغییر کرده و کمی وحشتناک‌تر شده است و همچنین برخی فکر می‌کنند شی سفیدرنگی که از پشت شاه شب آویزان است، همان «شیپور زمستان» مشهور است که توانایی نابودی دیوار را دارد. هرچند فکر می‌کنم فعلا خیلی برای فروپاشی دیوار زود است. اما می‌دانید چه چیزی ترسناک‌تر و هیجان‌انگیزتر از وایت‌واکرها است؟ دیدن وایت‌واکرهایی که با اعتمادبه‌نفسِ کامل به جنگ با آتش می‌روند!

 

image049

نمایی از مکس وان سیدو در نقش کلاغ‌سه‌چشم که با توجه به حال‌و‌هوای پس‌زمینه و جنازه‌ها ممکن است در حال تماشای صحنه‌ی «برج لذت» باشد.

 

image052

راستش را بخواهید رمزی بولتون فقط وقتی هیجان‌انگیز و دیوانه است که تحت فشار نباشد. در حال حاضر او به خاطر مشغله‌های ذهنی‌اش دل و دماغ قیافه گرفتن را هم ندارد. مهم‌ترین سوال‌مان این است که نویسندگان رمزی را چقدر زنده نگه می‌دارند؟ مطمئنا هرچه‌ او را بیشتر زنده نگه دارند و مجبور به کارهای بد کنند، تسویه حساب نهایی‌مان هم دل‌خنک‌کننده‌تر خواهد بود.

 

image054

آریا در کنار جارو کشیدن، مجبور است تحت فرمان استاد جیگن هگار تمرین کند و مثل دردویل مبارزه کردن با چشمان کور را هم یاد بگیرد.

 

image055

هارپی‌ها تا وقتی اربابشان را بر تخت فرمانروایی میرین نشانده و برده‌داری را به روزهای اوجش برنگردانند، بی‌خیال بشو نیستند. به نظرتان چه چیزی به دل این تروریست‌ها وحشت می‌اندازد؟ شاید دیدن برادر همان اژدهایی که دوستانشان را به آتش کشید!

 

image056

اگر چیزی که از تریلرها دیده باشیم درست باشد، قضیه از این قرار است که بریین و پاد (البته بیشتر بریین!) سانسا و تیان را هنگامی که پس از فرار گرفتار سربازان بولتونی می‌شوند، نجات می‌دهند و سانسا را با توجه به نشان ماهی تالی‌ها در پس‌زمینه‌ی این تصویر به خانواده‌ی مادرش می‌رساند. آیا این به این معنی است که پس از مدت‌ها انتظار سروکله‌ی بلک‌فیش پیدا می‌شود؟ احتمالش زیاد است. مخصوصا از آنجایی که تالی‌ها نیز ضربه‌ی سختی از عروسی سرخ خوردند و حالا هم بهترین سلاحشان را برای جذب خاندان‌های همسایه و آغاز نبرد دارند: سانسا. خب، یکی از سوال‌های جالبی که داریم، این است که آیا امکان دارد بریین و جیمی در جنگ علیه بولتون‌ها با همدیگر همراه شوند؟ احتمالش هست. اما می‌دانید چه چیزی جالب‌تر است؟ اینکه این درگیری آنها را در جبهه‌ی مخالف قرار دهد. احتمال اینکه بریین قولش را بشکند که خیلی خیلی پایین است، اما شاید جیمی مجبور به گرفتن تصمیمات سختی شود. از آنجایی که مارتین علاقه‌ی زیادی به داستان‌های عاشقانه‌ی تراژیک دارد (جان-یگریت)، بیایید امیدوار باشیم کسی از این دو نفر در این جنگ صدمه نبیند!

 

image057

یادتان می‌آید سرسی بین پایین انداختن سرش و خشونت، دومی را انتخاب کرد و یادتان می‌آید تهدید کرد که به دشمنانش نشان می‌دهد که لنیسترها با آنها چه می‌کنند؟ خب، چنین کاری می‌کنند: از زامبی‌شان می‌خواهد تا سرشان را با دست خالی جدا کند!

 

image059

تا قبل از این، جمله‌ی داووس درباره‌ی آمدن مردگان خوب بود، اما این جمله‌ی تیریون ("کارم همینه. می‌نوشم و می‌دونم") است که صدای هورای طرفداران را بلند می‌کند. کلا تیریون اولین کاراکتری است که جملات حکیمانه‌اش چپ و راست توسط طرفداران نقل‌قول می‌شود. پس، از آنجایی که او در این فصل بدتر از گذشته در وضعیت فشرده‌ای قرار گرفته، باید گوش‌مان را برای جملات قشنگ او‌ که دهان مخالفانش را می‌بندد آماده کنیم. این در حالی است که یکی از لذت‌بخش‌ترین عناصر این فصل که در مقایسه با اتفاقات بزرگ‌تر دست‌کم می‌گیریم داینامیکِ رابطه‌ی وریس و تیریون، دوتا از باهوش‌ترین و خوش‌زبان‌ترین کاراکترهای کل سریال سر اداره‌ی میرین است که بدجوری منتظرش هستم.

 

image061

تا دیروز همه با دیدن وحشی‌ها دماغشان را می‌گرفتند و پیف پیف می‌کردند، اما حالا آنها به خاطر تعدادشان، قدرتشان و اراده‌شان برای دور شدن از وایت‌واکرها، به یکی از بزرگ‌ترین برگ‌برنده‌های وستروس تبدیل شده‌اند. این در حالی است که ارتش آنها جدا از رابرت استرانگ، جیمی و بران، توسط یکی از بزرگ‌ترین جنگجویان سریال رهبری می‌شود. ناگفته نماند که تورمند در کنار داووس پتانسیل خوبی برای وارد شدن به فهرست کوچک قهرمانان دوست‌داشتنی سریال دارد.

 

image062

هرکاری خواستید بکنید، اما وان‌وان را عصبانی نکنید! دوباره این غول مهربان را در حال ترکاندن دروازه‌ی دیوار می‌بینیم. بیایید امیدوار باشیم در ادامه‌ی این صحنه آلی هم زیر پای وان‌وان بماند و قشنگ با زمین یکی شود! بالاخره کاری به جز آرزو کردن نداریم!

 

image063

ببین مارتین خوب گوش کن! جان اسنو رو کشتی هیچی بهت نگفتیم، اما جرات داری به موجود بی‌گناه و ساده‌ای مثل پاد بد نگاه کنی تا چنان انقلابی کنیم که حتی گنجشک اعظم هم به‌مون بپیونده! فهمیدی؟ بیایید امیدوار باشیم این بران است که دارد با پاد شوخی می‌کند. چون پاد یکی از معدود منابع خنده و شوخ‌طبعی سریال است و کشتن او یکی از تنها چیزهایی که در این دنیای تاریک برای لبخند زدن داریم را ازمان می‌گیرد.

 

image065 image067

بعد از دیدن دستی خونین بر دیوارهای میرین که قرار است نقشی نمادگرایانه بازی کند، به بازیگوشی تیریون در سیاه‌چال‌های میرین و محل نگهداری اژدهایان دنی می‌رویم. تیریون فکر می‌کند مخفی کردن بمب اتمی مثل یک اژدها و عدم استفاده از توانایی وحشت‌افکنی آن به چه دردی می‌خورد. پس، خودش آمده تا یکی از آنها را آزاد کند. شعار خاندان تارگرین چه بود؟ «خون و آتش». بله، دست خون‌آلود و شعله‌های آتش اژدها. میرین قرار است قدرت واقعی اژدهاسواران را ببیند.

شما درباره‌ی این تریلر چه فکر کردید؟

تهیه شده در زومجی


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده