ان صباح نور / آپوکالیپس چه کسی است؟
فقط چند روز به اکران «افراد ایکس: آپوکالیپس»، یکی از موردانتظارترین فیلمهای کامیکبوکی تابستان امسال باقی مانده است. فیلمی که اگرچه در زمرهی آثار دنیای سینمایی مارول و دیسی قرار نمیگیرد و از اموالِ کمپانی فاکس است، اما پر بیراه نیست اگر بگویم طرفداران بلاکباسترهای کامیکبوکی شاید بیشتر از هر چیز دیگری منتظر آن هستند. بالاخره اگر از دنبالکنندگان سری فیلمهای «افراد ایکس» باشید، میدانید که وقتی آنها خراب میکنند، بدجوری خراب میکنند، اما وقتی مثل «کلاس اول» و «روزهای گذشتهی آینده» توی خال میزنند، هیچ فیلم ابرقهرمان دیگری را نمیتوانید پیدا کنید که به اندازهی آنها درام عمیق و اکشنهای دیوانهوار را به این خوبی با هم مخلوط کرده باشد. با وجود بازگشت برایان سینگر برای کارگردانی «آپوکالیپس» تقریبا خیالمان راحت است که این فیلم تبدیل به یکی دیگر از موفقیتهای بزرگ فاکس میشود (هرچند از گوشه و کنار خبر رسیده که فیلم طبق انتظارات ظاهر نشده.) بالاخره اگر یکی از بزرگترین گلایههایمان به قسمت قبل، عدم ترسناک بودن آنتاگونیستش بود، آنها در این قسمت سراغ بزرگترین آنتاگونیست دنیای کامیکهای «افراد-ایکس» رفته و میوتنتِ قدرتمندی را بیرون کشیدهاند که نه تنها اسمش یادآور پایان دنیاست، بلکه از روی تریلرهای فیلم هم مشخص است که این میوتنت با بیدار شدن، واقعا مرگ و خرابی را با خودش به همراه میآورد. آپوکالیپس آنتاگونیست عظیمجثهای در کامیکها است، اما از آنجایی که بهطور جدی جدا از انیمیشنها در این فیلم ظاهر میشود، ما اطلاعات کمی دربارهی او داریم. بنابراین این سوال بین طرفداران ایجاد شده که فاز آپوکالیپس چیست؟ از کجا میآید؟ چطوری این همه قدرت به دست آورده؟ و چرا باید از همین الان نگران افراد-ایکس شویم؟
آپوکالیپس برای اولین بار به عنوان رییس ناشناس و سایهوارِ گروه «همپیمانان شیطان» در شمارهی پنجم سری کامیکهای «ایکس-فاکتور» وارد دنیای «افراد ایکس» شد. هدف آپوکالیپس و گروهش این بود که نژاد قدرتمندتری از میوتنتها را تشکیل دهند و تمام بشریت را از زمین ریشهکن کنند. آپوکالیپس برای رسیدن به این هدف، نوچههایش را مامور دستگیری مایکل نولان میکنند. مایکل نولان میتونت منحصربهفرد و بسیار قدرتمندی است که قابلیت افزایش و تقویت قدرت دیگر میوتنتها را دارد. در این زمان نولان با غرق کردن خودش در مواد مخدر سعی میکند قدرتش را از بین برده و مخفی نگه دارد. خلاصه اینکه آپوکالیپس با استفاده از نولان سربازانش را به میوتنتهای قویتری تبدیل میکند. اما نهایتا نولان که یکی از همپیمانان افراد ایکس است، تمام انرژی را به درون خودش جذب میکند و با این کار ماشین انتقالدهندهی انرژی آپوکالیپس را از بین میبرد. بعد از این اتفاقات است که افراد ایکس متوجه میشوند که آپوکالیپس شبیه هیچکدام از دشمنانی که تاکنون با آنها روبهرو شدهاند نیست. او نه تنها کهنترینشان است، بلکه احتمالا اولین میوتنت کرهی زمین محسوب میشود. فلسفهی اصلی آپوکالیپس این است که فقط بقا از آن قویترینها است. چرا؟ به دو دلیل؛ اول اینکه او در شرایطی رشد کرده و آموزش دیده که فقط قویترینها اجازهی زنده ماندن را داشتند و دوم اینکه اگر شما هم قابلیتهای فرا-میوتنتی آپوکالیپس را داشتید، شاید آنقدر مغرور میشدید که نمیتوانستید تحمل کنید دنیا توسط افراد ضعیف دیگری کنترل و رهبری میشود.
اگرچه آپوکالیپس برای اولینبار در کامیک «ایکس-فاکتور» معرفی شد، اما ما تقریبا چیزی دربارهی گذشته او نمیدانستیم. تا اینکه در کامیکی اختصاصی که «ظهور آپوکالیپس» نام داشت، مارول به کندو کاو او پرداخت. در این خط داستانی متوجه میشویم که آپوکالیپس ۳ هزار سال قبل از میلاد مسیح و در جریان اولین سلسهی مصر به دنیا آمده است. آپوکالیپس از آنجایی که با پوستی خاکستری رنگ به دنیا میآید، والدینش او را رها میکنند. اما مدتی بعد او توسط رییس صحرانشینانی معروف به «سند استورم»ها به نام «بــال» پیدا میشود. رهبر سند استورمها که متوجهی قدرت و آیندهی بزرگ آپوکالیپس شده است، تصمیم میگیرد تا او را به عنوان بچهی خودش بزرگ کند. اینجا بود که قبیلهی سند استورم اسم «ان صباح نور» را برای بچه انتخاب میکنند. با اینکه در دنیای واقعی این اسم به معنای «نور سپیدهدم» است، اما در کامیکهای مارول این اسم به معنای «اولین نفر» است.
در ادامه میفهمیم که فلسفهی سند استورمها برای نسلها همان «بقای بهترینها» بوده است و اینکه فقط قویترینها اجازهی باقی ماندن در جامعهشان را دارند. همانطور که بالاتر هم گفتم، این طرز فکر به یکی از خصوصیات شخصیتی آپوکالیپس تبدیل شد. بعد از اینکه روایت ریشههای آپوکالیپس با یک پرش زمانی روبهرو میشود، ما او را در جوانی و زمانی میبینیم که باید امتحان بلوغ برای تبدیل شدن به عضو ثابت قبیله را پشت سر بگذارد. طبق همان فلسفهی سند استورمها، جوانها در سن ۱۷ سالگی باید در نبردی که تا سر حد مرگ ادامه دارد، اهمیتشان را ثابت کنند. بچههایی که در کنار آپوکالیپس بزرگ شده بودند به قدرت و ظاهر فیزیکی او حسادت میکردند و علاقهی فراوان رییس قبیله به او هم مزید بر علت شد تا وقتی مبارزهی بلوغ آغاز شد، به جای اینکه رقبای او بهطور جداگانه حمله کنند، آنها برای کشتن آپوکالیپس دست به یکی کنند. آپوکالیپس اما در مبارزه پیروز میشود و بدون هیچ رحم و مروتی افراد قبیلهاش را میکشد. در ادامه بال، آپوکالیپس را به یک غار مرموز میبرد و اینجاست که ما از دلیل به فرزندی قبول کردن آپوکالیپس توسط بال و گذشتهی سند استورمها اطلاعاتی به دست میآوریم.
با اینکه این روزها سند استورمها یک قبیلهی کوچک هستند، اما در گذشته آنها جامعهی خیلی بزرگی محسوب میشدند. در این دوران بود که فضاپیمایی در آسمان نمایان میشود. قسمتی از آن جدا میشود و سقوط میکند. سند استورمها در جریان جستجوی فضاپیما، مرد مجروحی را پیدا کرده و از او پرستاری میکنند. به محض اینکه این مرد سلامتیاش را به دست میآورد، معلوم میشود که او تبهکاری به اسم کانگِ فاتح است که در جریان یکی از سفرهایش در زمان در مصر باستان سقوط کرده است. خلاصه اینکه او با استفاده از سلاحهای پیشرفتهاش مصر باستان را فتح میکند، خودش را فرعون مینامد و سند استورمها را به بردگی میکشد. این وسط، کانگ که از محل فضاپیمایش خبر ندارد، به سند استورمها دستور میدهد که جای آن را به او بگویند. سند استورمها امتناع میکنند و کانگ هم دستور قتلعام آنها را میدهد. اگرچه اکثر سند استورمها کشته میشوند، اما تعدادی از آنها به رهبری بال فرار میکنند و از آن زمان تاکنون از دست کانگ فراری هستند.
بال همچنین فاش میکند که تصویر آپوکالیپس در فضاپیمای کانگ کندهکاری شده است. بنابراین آپوکالیپس فکر میکند که هدف اصلی کانگ دستگیری و استفاده از او بوده است. اگرچه در ابتدا این فقط به تصورات آپوکالیپس خلاصه میشود، اما با حملهی سربازان کانگ به محل اختفای قبیلهی سند استورمهای بال مشخص میشود که چنین چیزی حقیقت دارد. از آنجایی که در این لحظه بال و آپوکالیپس در اردوگاه حضور ندارند، جنگ بین افراد کانگ و سند استورمها به کشته شدن تمامی نیروهای دو طرف نبرد ختم میشود. این نبرد باعث سقوط تخته سنگها و بسته شدن راه خروجی همان غاری که بال و آپوکالیپس در آن هستند میشود. در حالی که این دو در غار زندانی شدهاند، مشخص میشود که آپوکالیپس بدون آب و غذا میتواند زنده بماند، اما بال میمیرد. آپوکالیپس که حسابی عصبانی شده، موفق میشود از غار خلاص شود و تصمیم میگیرد تا انتقامش را از کانگ بگیرد. خلاصه آپوکالیپس در ظاهر یک برده، خودش را به ژنرال اصلی کانگ، آزیمندیاس نزدیک میکند و عاشق نِفری، خواهر او میشود. نفری وقتی شکل و ظاهر واقعی آپوکالیپس را میبیند، رابطهشان را به هم میزند و به برادرش پناه میبرد. ان صباح نور که قلبش را توسط دختری که دوست داشت شکسته پیدا میکند، حسابی خشمگین میشود و همین باعث میشود تا قابلیتها و قدرتهای مخفیاش بیرون بریزند. اینجاست که او نام آپوکالیپس را برای خودش انتخاب میکند و تمام اشرافزادههای مصر را از لب تیغ میگذراند. در این هرجومرج کانگ فاتح به زمان خودش فرار میکند و آزیمندیاس هم در باقیماندهی فضاپیمای کانگ مخفی میشود. آپوکالیپس او را پیدا کرده و با قدرتهای جدیدی که به دست آورده، او را به بردهای سنگی اما زندهای تبدیل میکند که تا ابدیت باید تاریخ نبردها و سفرهای اربابش را ثبت و ضبط کند.
از اینجا به بعد است که آپوکالیپس شروع به سفر به نقاط مختلف دنیا میکند و با سر زدن به جامعههای بدوی، آنها را مجبور میکند تا او را به عنوان خدا بپرستند و از آنجایی که فلسفهی او «بقای بهترینها» است، آنها را مجبور به جنگ با یکدیگر میکند تا از بینشان بهترین تمدنها را کشف کند و این وسط ضعیفترینها نیز به تاریخ بپیوندند. در جریان همین سفرها است که آپوکالیپس به فضاپیمایی از «سلستیال»ها (Celestial) برمیخورد؛ سلستیالها موجوداتی روباتشکل هستند که از آنها به عنوان یکی از اولین موجودات زندهی دنیای مارول یاد میکنند. آپوکالیپس با استفاده از تکنولوژی فوقپیشرفتهی سلستیالها نیروهای بیشتری به دست میآورد. یکی از خفنترین قدرتهای جدید آپوکالیپس این است که میتواند ظاهر فیزیکی خودش را به هرچیزی که دوست دارد تغییر دهد. از تغییر اندازهاش گرفته تا تبدیل کردن دستش به یک سپر دفاعی یا بازوکا!
اکنون او دوباره راه میافتد تا تمدنهای بیشتری را به پرستش خودش وا دارد. در این بین او سربازانی به نام «سواران تاریکی» را به وجود میآورد. اما شاید بزرگترین مخلوق آپوکالیپس منهای چهار سوارش، «مستر سینیستر» است. نیتینیل اسکس، دانشمندی است که علاقهی فراوانی به بررسی و مطالعه دربارهی تکامل انسانها دارد. اگرچه میوتنتها در این خط زمانی، یعنی دههی ۱۸۵۰ وجود داشتند، اما اکثرشان به خاطر تفاوتهای فیزیکیشان مشخص میشدند و به همین دلیل معمولا منزوی بودند یا زندانی میشدند. بهطوری که میوتنتها هنوز آن موجودات تحسینبرانگیز آینده نبودند و به عنوان موشهای آزمایشگاهی مورد استفادهی دکتر اسکس قرار میگرفتند. در این زمان بود که اسکس با آپوکالیپس آشنا میشود. اسکس باور دارد که آپوکالیپس اولین موتنت بزرگ تاریخ بشریت است و به او کمک میکند تا با ساختن بیماری مرگباری تمام موجودات ضعیف زمین را ریشهکن کند و آپوکالیپس هم با استفاده از قدرتهایش دکتر اسکس را به میوتنتِ نامیرایی با تواناییهای تلهکنیسیس تبدیل میکند و این آغازی بود بر وحشتپراکنی آپوکالیپس در دنیای مدرن. آپوکالیپس از زمان اولین رونماییاش تاکنون خطرناکترین دشمنِ افراد ایکس بوده است. از هوش فرابشریاش گرفته تا توانایی تغییر اندازهی مولکولهای بدنش و تغییر ظاهر و فرم فیزیکیاش. اگر از مشتهای وولورین استخوانهای تیز و برنده بیرون میآید، آپوکالیپس میتواند در یک چشم به هم زدن دستش را به هر سلاحی که میخواهد تبدیل کند. پس، اینطور که به نظر میرسد باید انتظار رونمایی بزرگی از یکی از کهنترین و مرگبارترین آنتاگونیستهای کامیکبوکی در جدیدترین فیلم «افراد ایکس» داشته باشیم.
منبع: Comics Explained
تهیه شده در زومجی
نظرات