تئوری داغ Game of Thrones: در صورت مرگ تامن، وارث تخت آهنین کیست؟

اگرچه فقط سه اپیزود از آغاز فصل جدید «بازی تاج و تخت» گذشته است، اما آمار تعداد جنازه‌ها‌یی که‌ در حال تلنبار شدن روی یکدیگر هستند، خبر از سال پرباری در این زمینه می‌دهند. به‌طوری که بازگشتِ یک فرمانده‌ی کل در مقابل مرگ و میرها اصلا به چشم نمی‌آید. مثلا نگاه کنید سریال در همین آغاز کار چگونه سر سه‌تا از قدرتمندترین رهبرانِ وستروس را زده است؛ از روس بولتون به‌علاوه‌ی همسر چاق و نوزادِ وارثش بگیرید تا بیلون گریجوی که آخرین بازمانده‌ی جنگ پنج پادشاه بود و بالاخره جادوی زالوهای ملیساندرا اثرش را کرد و البته دوران مارتل، رهبر ویلچری دورن که فرصت پیدا نکرد در حد نسخه‌ی کتابی‌اش مشهور و مرموز شود. مطمئنا اگر این روزها از طرفداران سریال بپرسید که مهم‌ترین مرگ اخیر «بازی تاج و تخت» متعلق به چه کسی بوده است، یکی روس بولتون را نام می‌برد. چرا؟ چون باعث شده تا آدم گندتری در قالب پسرش تمام قدرت را به‌دست بیاورد. یا دیگری دوران مارتل را نام می‌برد. چون نشانه‌ای از خرابکاری ادامه‌دار سازندگان در اقتباس خط داستانی دورن است!

 قبل از هرچیز باید بدانیم که مسئله‌ی جانشینی در خانواده‌های سلطنتی چیز بسیار پیچیده‌ای است. در ظاهر همه‌چیز ساده به نظر می‌رسد: بچه‌ی فلان پادشاه جای او را می‌گیرد. اما در واقعیت آن‌قدر ماجرا به خاطر مرگ و میرها و ازدواج‌ها پیچیده است که سر آدم را درد می‌آورد. بگذارید اولین گزینه‌ای که به عنوان جانشین تامن به ذهن‌مان می‌رسد را خط بزنیم: دنریس تارگرین. حقیقت این است که اگر براتیون‌ها کاملا نابود شوند، شما نمی‌توانید تخت آهنین را به خاندان سلطنتی قبلی تقدیم کنید. مگر اینکه دنی به زور آن را بگیرد. پس طرفداران دنی به این سادگی‌ها به آرزویشان نمی‌رسند. بنابراین برای جایگزین کردن تامن باید به درون شجره‌نامه‌ی خانواده‌ی براتیون شیرجه زده و ببینیم چه کسی با چه کسی ازدواج کرده و خاندان‌ها چگونه در هم ترکیب شده‌اند. راستی، بگذارید همین‌جا بهترین جانشین تامن را از میان برداریم؛ منظورم جندری، پسر حرامزاده‌ی رابرت براتیون و تنها کسی است که از قتل‌عام حرامزاده‌های رابرت به دست سرسی جان سالم به در برده است. اما از آنجایی که او هنوز یک حرامزاده است، برای اینکه بتواند به تخت آهنین تکیه بزند، باید توسط پادشاه قانونی اعلام شود. کاملا مشخص است که چنین چیزی عمرا اتفاق بیفتد. نکته‌ی کنایه‌آمیز و ناعادلانه‌ی ماجرا این است که خون براتیون در رگ‌های جندری جاری است، اما در تامن نه!

رابرت براتیون کسی بود که بعد از شورش‌اش تخت پادشاهی را به زور به چنگ آورد. حاصل ازدواج او و ملکه سرسی سه فرزند بود. جافری و میرسلا مرده‌اند و فقط تامن باقی مانده است. اگر پیش‌گویی جادوگر جنگلی درست باشد که تاکنون همین‌طور بوده است، پس پادشاه خوش‌قلبِ ۱۳ ساله‌ی وستروس زیاد دوام نخواهد آورد. از لحاظ قانونی بعد از تامن تخت آهنین باید به استنیس براتیون برسد. البته اگر او در نزدیکی وینترفل از سرما یخ نزده باشد و خوراک گرگ‌ها نشده باشد. بعد به شیرین برایتون. البته اگر بتوانیم خاکسترهایش را جمع کرده و او را دوباره زنده کنیم! بعد به کوچک‌ترین برادر خانواده رنلی برایتون. البته اگر او توسط یک قاتلِ سایه‌وار کشته نشده بود. همین‌جا نسل براتیون‌ها به پایان می‌رسد و براساس شجرنامه‌ی وسیع براتیون‌ها شما برای پیدا کردن شاخه‌ای از خانواده‌ی براتیون که تاکنون دوام آورده است باید به پدربزرگِ پدربزرگِ پدربزرگِ پدبزرگِ پدربزرگِ رابرت مراجعه کنید. حدود ۱۵۰ سال قبل از اینکه رابرت به دنیا بیاید، نجیب‌زاده‌ای به اسم کوروِن براتیون با زنی به اسم لِین ازدواج کرد که حاصلش شش فرزند بود. یکی از آنها آریون، پدربزرگِ پدربزرگِ پدربزرگِ پدربزرگِ رابرت بود. فرزند دیگری که شاخه‌اش تاکنون دوام آورده است الیانا بود که با لرد متین ازدواج کرد. بله، لرد متین لنیستر! متین پدر جیسون. جیسون پدر دیمون. دیمون پدر جرولد. جرولد پدر تایتوس لنیستر بود. اولین پسر تایتوس چه کسی بود؟

بله، درس حدس زدید. تایوین لنیستر، بزرگ خاندان لنیستر و دست پادشاه می‌توانست بر تخت آهنین بنشیند. البته اگر او در حالی که روی توالت نشسته بود مورد اصابت تیرِ تیریون قرار نمی‌گرفت. به این ترتیب، حق پادشاهی وستروس به بزرگترین پسرش می‌رسد: جیمی لنیستر. خب، جیمی گزینه‌ی خوبی به نظر می‌رسد. فقط مشکل این است که او فرمانده‌ی گارد پادشاهی است. این وظیفه‌ای برای تمام عمرتان است. یعنی وقتی آن را انتخاب می‌کنید، شما حتی برای پادشاه شدن هم نمی‌توانید آن را رها کنید. مطمئنا سرسی از او می‌خواهد که فرمانروایی کند. اما طبق معمول شرافت جیمی به او اجازه نمی‌دهد که حتی اگر می‌توانست قوانین را دور بزند، وظیفه‌ی اصلی‌اش را ترک کند. نفر بعدی گزینه‌ای حتی بهتر از جیمی است. انتقال بی‌دردسر قدرت به تیریون یکی از مثل آب‌خوردن‌ترین اتفاقاتی است که ممکن است در آینده‌ی «بازی تاج و تخت» اتفاق بیفتد. بالاخره او نشان داده که بهتر از هرکسی توانایی رهبری یک سرزمین را دارد. اما مشکل این است که تیریون هم‌اکنون به خاطر کشتنِ جافری به مرگ محکوم شده. او رسما خیانتکاری است که در محاکمه به وسیله‌ی مبارزه شکست خورده و فراری است. تازه حتی اگر تیریون از تمام این جرایم آزاد شود و حتی اگر او میرین را برای رهبری نداشت، سرسی گلوی تک‌تک مردم وستروس را برای جلوگیری از رسیدن برادرش به تخت آهنین پاره می‌کرد. بماند که تیریون الان با اژدهایان رفیق شده. آخه کدام آدم عاقلی آنها را با یک تخت تیز و خسته‌کننده عوض می‌کند. نفر بعدی کیست؟

سرسی! بله، چشمانتان اشتباه نمی‌بینند! در حال حاضر از طریق یکی از غیرقابل‌تصورترین شجره‌نامه‌هایی که فکرش را می‌کنید، وارث به‌حق تخت آهنین و فرمانروای بعدی هفت پادشاهی مادر تامن است. چیزی که باعث می‌شود مغزمان در رابطه با این افشا منفجر شود، این است که فرمانروایی سرسی فقط از نظر پیچیدگی شجره‌نامه‌ای هیجان‌انگیز نیست، بلکه این اتفاق با توجه به شرایط این روزهای سریال، یک دینامیتِ داستان‌گویی هم است. یک لحظه تصورش کنید: سرسی از ترس اینکه پیش‌گویی جادوگر جنگلی در رابطه با از دست دادن تمام داشته‌هایش به حقیقت تبدیل می‌شود باید در جایگاه پادشاه قرار بگیرد. نکته‌ی ترسناک ماجرا این است که او در حالی بر تخت آهنین می‌نشیند که تمام فرزندانش توسط مرگ از او گرفته شده‌‌اند. این یعنی کسی که از اولین فصل سریال به دنبال پیروزی در بازی تاج و تخت بود به هدفش می‌رسد، اما در زمانی که این موفقیت دیگر هیچ لذتی برایش نخواهد داشت.

شاید داستان اما طوری دیگر جلو برود. ما در اپیزود سوم دیدیم که تامن گول حس پدرانه و حرف‌های خوشگل گنجشک اعظم را خورد. آیا ممکن است گنجشک اعظم حمایت پادشاه را هم به سمت خودش جذب کند؟ اگر این‌طور بشود، سرسی باید هرچه زودتر در موقعیتی قرار بگیرد که کسی جرات چپ نگاه کردن به او را هم نداشته باشد. پیش‌گویی جادوگر جنگلی بالاخره به حقیقت می‌پیونند، پس چرا خودِ سرسی تامن را خلاص نکند؟! در هر صورت، وقتی سرسی بر تخت آهنین تکیه بزند با زنی طرف خواهیم بود که به جنون کشیده شده، اما قدرتمندترین فرد وستروس هم محسوب می‌شود. دیگر فکرش را کنید او چگونه از قدرتش برای آتش‌افروزی و نابودی دشمنان و اصلا هرکسی که دلش بکشد استفاده می‌کند. آیا تمام اینها به این معنی است که سرسی با فرمانروایی احتمالی‌اش خوش می‌گذارند؟ لزوما نه. از یک طرف  آمدن زمستان و وایت‌واکرها وستروس را تهدید می‌کند و از طرفی دیگر دنی هر لحظه ممکن است سوار بر اژدهایانش در قدمگاه پادشاه فرود بیایید. این در حالی است که در دوران پسا-کودتای دورن، سند اسنیک‌ها به دنبال یک شورش و انتقام حسابی هستند. شاید هم سرسی به فرمانروای بی‌پروا و جنون‌آمیزی که فکرش را می‌کنیم تبدیل نشود. بلکه تبدیل به ملکه‌‌ی قاطعی شود که بعد از پادشاهان بی‌خاصیتی مثل رابرت، جافری و تامن خصوصیات لازم برای خانه‌تکانی وستروس را دارد (که بعید است!).

منبع: Mashable

تهیه شده در زومجی