استودیو گیرباکس، بازی Battleborn را با سر و صدای زیادی عرضه کرد و حسابی روی آن مانور داد. خود بازی اما بر خلاف تبلیغاتش، حرف زیادی برای گفتن ندارد و فعلاً ناقص به نظر می‌رسد. با بررسی Battleborn همراه زومجی باشید.

در این که سبک اکشن اول شخص پرطرفدارترین سبک بازی‌های رایانه‌ای است شکی نیست. شاید این بازی‌ها بهترین نباشند، اما همیشه پرفروش بوده‌اند و گیمرها معمولاً بدون توجه به بخش داستانی و تک‌نفره‌ی آن‌ها،‌ چنین بازی‌هایی را فقط برای بخش چند نفره خریداری می‌کنند. همین امر سبب شده در سال‌های اخیر شاهد افزایش عرضه‌ی بازی‌هایی باشیم که سازنده در آن‌ها کمتر به داستان توجه کرده و با تمرکز زیاد روی قابلیت‌ها آنلاین بازی، اثری تولید کرده که به اتصال دائم اینترنت نیاز دارد و فقط تجربه‌ی چندنفره ارائه می‌کند. بازی‌های صرفاً آنلاین هم کم‌کم جای خودشان را در کنسول‌ها پیدا کرده‌اند و همین امسال شاهد بازی‌هایی هستیم که با قیمت کامل ۶۰ دلاری، فقط شامل بخش چندنفره هستند. مهم‌ترین مسئله اما مانند همیشه، کیفیت بازی‌هاست. اینکه بازی فقط شامل مولتی‌پلیر آنلاین باشد به خودی خود هیچ اشکالی ندارد و آثار بسیار شاخصی هم در این زمینه تولید شده،‌ اما بازی مورد بحث ما در این زمینه کمی لنگ می‌زند. Battleborn آن بازی تماماً آنلاین ۶۰ دلاری نیست که به خاطرش هیجان‌زده شوید و فریب وعده‌های «ترکیب سبک MOBA با اکشن اول شخص» و «اقتباس از کاراکترهای بازی تاج و تخت»اش را بخورید.

| | دانلود از شاتل‌لند | تماشا در یوتیوب

گیرباکس در سری Borderlands نشان داد می‌تواند یک بازی اول شخص بسازد که هم نوآورانه باشد، هم گیم‌پلی و گرافیک جذابی داشته باشد و هم سرشار از شوخی‌ها و دیالوگ‌های بامزه باشد. بتلبورن در بهترین حالت فقط همان شوخی‌ها را به ارث برده و اثری از گیم‌پلی درگیرکننده و حتی گرافیک کارتونی در آن دیده نمی‌شود. نوآوری‌هایش هم به سرعت رنگ می‌بازد و اگر همان سه چهار ساعت اول از بازی خوشتان نیامده، انتظار چیز جدیدی را تا انتهای حالت داستانی و حتی بخش چندنفره نداشته باشید. بهترین جنبه‌ی بازی همانی است که در تبلیغات رویش مانور زیادی داده شده بود: کاراکترها. ۲۵ شخصیت با ویژگی‌هایی کاملاً متفاوت که کشف قابلیت‌های هر کدام و تجربه‌ی بازی‌ با آن‌ها لذت‌بخش‌ترین تجربه‌ای است که بتلبورن می‌تواند ارائه کند. این کاراکترها در پنج گروه تقسیم شده‌اند که البته واقعاً تفاوتی هم نمی‌کند اسم گروهشان چیست، چون اینجا مثل برخی بازی‌های نقش آفرینی با نژادهای متفاوت طرف نیستید و گروه‌ها فقط از لحاظ داستانی از یکدیگر جدا می‌شوند. وقتی از داستان صحبت می‌کنیم، منظورمان همان کلیشه‌ی شر علیه خیر است که به فضا و موجودات عجیب و غریب کشیده شده.

بتلبورن در بهترین حالت یک شوتر عادی با کاراکترهای بامزه است و در بدترین حالت، اتلاف پول و وقت

سازندگان بازی جرئت زیادی به خرج دادند که کاراکترهای بازی خودشان را با شخصیت‌های بازی تاج و تخت مقایسه کرده‌اند. ایده‌ی اولیه‌ی آن‌ها این بود که این پنج گروه چندان دل خوشی از هم ندارند اما باید برای غلبه بر دشمن واحد، با یکدیگر کنار بیایند. بله،‌ این ایده‌ی بدی نیست اما برای یک بازی که کلاً در شلیک به ربات‌ها و حفاظت از مناطق و مبارزه با غول آخر خلاصه شده، مقایسه شدن با چنین اثری فقط تحقیر خودش است. بخش «داستانی» بازی از هشت مرحله تشکیل شده و همانطور که انتظار می‌رود، آن‌ها بیشتر مراحلی آموزشی هستند و غیر از مرحله‌ی اول، حتی تفاوتی نمی‌کند با چه قهرمانی آن‌ها را بازی کنید. جنبه‌ی مثبت قضیه اینجاست که این مراحل را می‌توانید به صورت چندنفره آفلاین به شکل اسپلیت اسکرین و آنلاین انجام دهید. لذت‌بخش‌ترین حالت بازی زمانی است که با دوستانتان یک تیم تشکیل داده‌اید و هرکدام با قهرمان متفاوتی به جان دشمن‌های بازی افتاده‌اید، چون بازی به خودی خود چیزی برای عرضه ندارد و خودتان باید هر طور شده جذابش کنید.

ption id="attachment_134328" align="aligncenter" width="790"]انیمیشن بتلبورن می‌تواند اثر بسیار موفق‌تری از خود بازی باشد. انیمیشن بتلبورن می‌تواند اثر بسیار موفق‌تری از خود بازی باشد.

هیاهو و هرج و مرجی که در بازی با آن مواجه می‌شوید، با یک منوی ارتقا به شکل دی‌ان‌ای چندبرابر می‌شود. با امتیازهای XP که با کشتن دشمن‌ها و انجام کارهای خواسته شده در هر مأموریت و بخش چندنفره به دست می‌آورید، می‌توانید تا ۱۰ مرحله کاراکتر خود را بروزرسانی کنید و به او قابلیت‌های جدیدی بدهید. این منوی ارتقا با اینکه وسط بازی ظاهر می‌شود و همین مساله خواندن توضیحات هر ارتقا را کار دشواری کرده است، تأثیر محسوس و ملموسی روی گیم‌پلی بازی دارد. بهتر است قبل از شروع بازی با یک کاراکتر جدید، تمام مشخصات و توضیحات ارتقای ده‌ مرحله‌ای او را در منوهای بازی بخوانید و با اطلاعات کامل وارد بازی شوید. این ارتقاها مربوط به قابلیت‌های ویژه‌ی هر کاراکتر، سرعت جابه‌جایی او، اسلحه‌ی همیشگی‌اش و موارد دیگر می‌شود. به عنوان مثال کاراکتر گالت (Ghalt) همیشه یک اسلحه‌ی عادی (عادی نسبت به سلاح دیگر کاراکترها!) در دست دارد که با یک ارتقا می‌توانید روی آن یک چشمی بگذارید که در مبارزات از راه دور حسابی به کار می‌آید. سیستم ارتقا و شخصی‌سازی کاراکترها در بتلبورن با دقت کار شده و حداقل در این زمینه که همان بخش MOBAی بازی است، سازندگان توانسته‌اند موفق شوند.

سیستم ارتقای کاراکترها پیاده‌سازی قابل قبولی دارد اما استفاده از آن حین بازی گاهی مشکل‌ساز می‌شود. سیستم ارتقای کاراکترها پیاده‌سازی قابل قبولی دارد اما استفاده از آن حین بازی گاهی مشکل‌ساز می‌شود.

گیم‌پلی بازی ظرفیت آن را ندارد که در رقابت با حریفانش که کم هم نیستند، سر بلند بیرون بیاید. در واقع بتلبورن تنها یک گیم‌پلی ساده و بدون هیچ نوآوری ارائه می‌کند، بعد از چند ساعت به خودتان می‌آیید و می‌بینید که در تمام مدت فقط دستتان روی دکمه‌ی شلیک بوده و گاهی هم از چند قابلیت ویژه‌ی کاراکتر خود استفاده کرده‌اید. نه خبری از مأموریت‌های جذاب در بخش تک‌نفره است و نه بخش چندنفره آن محتوای غنی برای یک بازی تماماً آنلاین را دارد. بله، برای بتلبورن هم  لازم است اتصال دائم به اینترنت داشته باشید. گیم‌پلی بازی متأسفانه فاقد آن ظرافت و ریزه‌کاری‌هایی است که گیمر را مجاب به ادامه‌ی بازی کند و اگر آن صداگذاری‌های بامزه و کاراکترهای باحال نبودند، به سرعت از تجربه‌ی بازی خسته می‌شدید. مشکلات زمانی چند برابر می‌شوند که وارد بخش چندنفره می‌شوید و تنها با سه حالت و شش نقشه مواجه می‌شوید. کمبود حالات بازی را می‌توان یک جورهایی نادیده گرفت، چون گیمرهایی که بیشتر وقتشان را در مولتی‌پلیر می‌گذارنند معمولاً به یک حالت علاقه‌ی بیشتری دارند و بیشتر آن را بازی می‌کنند، اما فقط شش نقشه؟ آن هم برای یک بازی که عملاً بخش داستانی ندارد و تمام تمرکزش روی مبارزات چندنفره‌ی آنلاین است. گیرباکس مشخصاً وعده‌ی افزودن محتوای بیشتر به بازی را داده اما چیزی که در زمان انتشار شاهدش بودیم، یک بازی ناقص بود.

اگر گیم‌پلی را مهم‌ترین عنصر سازنده‌ی یک بازی بنامیم، بیراه نگفته‌ایم. شاید برای بسیاری، داستان اصلی‌ترین عامل جذب شدن آن‌ها به سمت یک بازی باشد و عده‌ای هم گرافیک برایشان اهمیت بالایی دارد. اما در نهایت همه‌چیز به گیم‌پلی باز می‌گردد، پیش پا افتاده‌ترین داستان‌ها و ساده‌ترین گرافیک‌ها وقتی با یک گیم‌پلی عالی همراه شوند، تجربه‌ای بی‌نقص را به ارمغان خواهند آورد. خب، بتلبورن تقریباً در تمام این زمینه‌ها لنگ می‌زند و در نهایت تأسف گیم‌پلی آن ضعیف‌ترین جنبه‌اش است. بارها گفته‌ایم که بازی در وهله‌ی اول باید به هر نحوی که شده، سرگرم‌کننده باشد. سرگرمی هرگز به این معنی نیست که همیشه با یک بازی خوشحال و سرسری طرف باشیم، بازی‌هایی بوده‌اند که داستانی چندلایه و گیم‌پلی‌ای پیچیده داشته‌اند اما بسیار لذت‌بخش بوده‌اند. بتلبورن هرچقدر هم که سعی کند با کاراکترهایش بامزه باشد، اما در هسته‌اش آن شور و شوق ظاهری‌‌اش دیده نمی‌شود. گیم‌پلی بازی خشک و بی‌روح است و نمی‌توان هویتی برای آن قائل شد. اگر تنها بازی می‌کنید، بعید است احساسی خاصی از بازی دریافت کنید و هنگام بازی با دوستان هم باید روحیه‌ی رقابتی بالایی داشته باشید تا بتوانید بازی را برای خودتان جذاب کنید. مشکل اصلی این است که بتلبورن کار خاصی برای سرگرم‌کردن مخاطبش نمی‌کند و همه‌چیز را به خود گیمر واگذار می‌کند.

battleborn

بتلبورن به راحتی می‌توانست با همین میزان محتوا، یک بازی Free-to-Play باشد

بتلبورن در نگاه اول اما جذاب و بامزه به نظر می‌رسد و آن هم به خاطر گرافیک هنری بازی است که واقعاً حرفه‌ای کار شده و روی آن وقت گذاشته شده است. ابتدای بازی با یک انیمیشن کارتونی تقریباً طولانی مواجه می‌شوید که داستان کلی را بازگو و برخی از کاراکترها را معرفی می‌کند. بتلبورن اگر یک سریال کارتونی بود قطعاً موفقیت بیشتری از حالت فعلی‌اش کسب می‌کرد. در واقع سه قسمت کمیک از بتلبورن به شکل انیمیشن منتشر شده که اگر بگوییم از کل بازی جذاب‌تر هستند اغراق نکرده‌ایم. کات‌سین‌های معدود بازی تواسط موتور ساخت بازی رندر به صورت همزمان رندر می‌شود و همان گرافیک ساده‌ی بازی را دارند، شاید اگر شاهد کات‌سین‌های کارتونی بودیم مراحل داستانی جذابیت بیشتری پیدا می‌کردند. گرافیک بتلبورن مانند Borderlands از تکنیک سل‌شید (Cel Shade) استفاده نمی‌کند و در عوض، مدل‌ها با چندضلعی‌های بسیار کمتری ساخته شده‌اند که به آن حالت کارتونی می‌دهد. به این سبک Low Poly یا چندضلعی‌‌های کم می‌گویند که مناسب حال و هوای شاد و خوشحال بازی است. چون مشکلات گیم‌پلی و کمبود محتوای بازی کافی نبود، در زمینه‌ی گرافیک هم شاهد ضعف‌هایی در بازی هستیم که نه در خور نام گیرباکس هستند و نه آن پولی که بابت بازی پرداخت می‌کنید. گرافیک فنی بازی حرف چندانی برای گفتن ندارد و افکت‌های انفجار، بافت‌ها و افت فریم شما را از جنبه‌ی گرافیکی بازی هم ناامید می‌کنند.

بتلبورن به راحتی می‌توانست یک بازی رایگان Free-to-Play باشد که محتوای اضافه‌اش چه در هنگام انتشار بازی و چه در ماه‌های پس از عرضه، با قیمتی معقول به فروش برسد. اما گیرباکس ۲۰ دلار هم برای سیزن پس بازی از شما می‌گیرد که دیگر عملاً انگیزه‌ای برای خرید بازی نداشته باشید. کاراکترهای جذاب این توانایی را ندارند که ضعف‌های بنیادین گیم‌پلی بازی را بپوشانند و جذابیت ظاهری نسبی بازی هم نمی‌تواند گیمر را پای بازی نگه دارد. اگر گیرباکس فکری به حال محتوای کم بازی و کیفیت پایین گیم‌پلی بازی کند، بتلبورن می‌تواند تبدیل به یکی از نام‌های شاخص سبک «شوتر قهرمانی» (Hero Shooter) شود، چرا که ایده‌ی اولیه‌ و تنوع شخصیت‌هایش برگ برنده‌ی بالقوه‌ای هستند که باید پیشرفت کنند و کامل‌تر شوند. تا آن موقع، شاهکار بلیزارد را بازی کنید و ببینید چطور یک بازی می‌تواند انقدر سرگرم‌کننده باشد.

تهیه شده در زومجی

زومجی چگونه یک بازی را بررسی می‌کند؟


منبع زومجی

Battleborn

ترکیب دو سبک تقریباً نزدیک به هم، زمانی نتیجه می‌دهد که هرکدام از آن‌ها از نهایت ظرفیت‌های خود استفاده کرده باشند و به خوبی پیاده‌سازی شده باشند. Battleborn تکلیف‌اش با خودش مشخص نیست، نه یک شوتر قوی است نه یک MOBA درگیرکننده. گیم‌پلی خسته‌کننده‌ی بازی فاقد جذابیت لازم برای لذت بردن طولانی‌مدت از آن است و با اینکه استودیوی گیرباکس در ساخت و طراحی کاراکترها و سیستم ارتقای آن‌ها کم نگذاشته،‌ این مورد به خودی خود نمی‌تواند ضعف‌های ریشه‌ای بازی را جبران کند. بتلبورن به وضوح در مقابل رقبای خود کم می‌آورد و محتوای کم نسبت به قیمت آن، ارزش خرید این بازی را بسیار کاهش می‌دهد.
محسن وزیری

6.5

نقاط قوت

  • - تعدد و تنوع کاراکترها و سلاح‌های آن‌ها
  • - سیستم ارتقا کامل و جامع کاراکترها
  • - شوخی‌های کلامی بامزه
  • - بخش چندنفره‌ی نسبتاً جذاب (حداقل چند ساعت اول بازی)

نقاط ضعف

  • - تعداد بسیار کم حالات بخش چندنفره و نقشه‌ها
  • - گیم‌پلی خسته‌کننده و تکراری
  • - گمراه‌کننده بودن ارتقای کاراکتر در میان بازی
  • - محتوای محدود نسبت به قیمت ۶۰ دلاری
  • - گرافیک فنی ضعیف
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده