توضیحات امی هنیگ در رابطه با ویژگی های بازی Star Wars استودیو ویسرال گیمز

امی هنیگ در ابتدای امر به این نکته اشاره می‌کند که پروسه خلق داستان جدید از مجموعه «جنگ ستارگان» شامل واکاوی فیلم‌های این مجموعه و بررسی امکان تطبیق دادن ایده‌ها با المان‌های بازی‌های ویدیویی است و وی در زمان نگارش داستان بازی‌های Uncharted نیز از این روش بهره برده است:

دلیل همکاری نزدیک با کمپانی لوکاس‌فیلم این است که ما در حال نگارش داستانی تازه با شخصیت‌ها، تکنولوژی‌ها و موجودات جدید براساس جهان جنگ ستارگان هستیم. تمامی این موارد باید به تایید افراد آشنا به این جهان برسند. صادقانه بگویم روشی که برای خلق داستان بازی جنگ ستارگان در پیش گرفته‌ام بسیار شبیه آنچه که برای نگارش داستان بازی‌های آنچارتد انجام دادم، است. در مورد آنچارتد باید بگویم که اگر قصد دارید تجربه‌ای اکشن، ماجرایی و عامه‌پسند ارائه دهید، لازم است که فیلم‌های این سبک را واکاوی کرده و عناصر آن‌ها را در قالب گیم‌پلی تعاملی بازسازی کنید. هدف نهایی بازی‌های جنگ ستارگان این است که پس از پایان یافتن بازی، بازیکن تصور کند که یک فیلم جنگ ستارگان را تجربه کرده است. من هم دقیقا در ساخت بازی جدید جنگ ستارگان همین هدف را دنبال می‌کنم. این به چه معناست؟ معنای این جمله پی‌ریزی درست است. به عبارت دیگر باید روند وقوع حوادث، موانع، نقض‌ها و موارد از پیش برنامه‌ریزی شده را بشناسید. لازم است که با تمامی عناصر تشکیل‌دهنده یک داستان جنگ ستارگان آشنا باشید.

در ادامه با اینکه امی هنیگ جزئیات تازه‌ای از بازی جنگ ستارگان استودیو ویسرال گیمز ارائه نمی دهد، اما به این نکته اشاره می‌کند که این بازی بی‌شباهت به سری «آنچارتد» نخواهد بود. این شباهت از آن جهت است که المان طنز و مفرح بودن، یا به بیان تاد استاشویک، دستیار امی هنیگ، «شادی ضروری» در هر دو مجموعه «آنچارتد» و «جنگ ستارگان» قابل مشاهده است. یکی دیگر از ویژگی‌های مثبت مجموعه فیلم‌های جنگ ستارگان که امی هنیگ در بررسی‌هایش متوجه شده، وجود گروه بازیگران اصلی است که از نظر اهمیت در داستان و زمان حضور در فیلم یکسان هستند و به واسطه وجود ویژگی گروه بازیگران اصلی در فیلم‌های جنگ ستارگان، این ویژگی در بازی ویسرال گیمز نیز وجود خواهد داشت:

ویژگی که با اشتیاق و علاقه به دنبال آن بودم، وجه تمایز فیلم‌های جنگ ستارگان نسبت به دیگر فیلم‌های اکشن ماجراجویی است. اولین موردی که متوجه آن شدم، این است که همواره گروه بازیگران اصلی در فیلم‌های این مجموعه دیده می‌شود. احتمالا می‌گویید که در فیلم‌های ایندیانا جونز ( Indiana Jones) نیز شخصیت‌های متفاوتی وجود دارد، اما تمامی آن‌ها شخصیت‌های جانبی هستند. اما در فیلم‌های جنگ ستارگان، این دسته از شخصیت‌ها گروهی از پروتاگونیست‌ها را تشکیل می‌دهند. اگر با این دید سه‌گانه اولیه جنگ ستارگان را بررسی کنید، متوجه خواهید که به یک اندازه داستان شخصیت‌های لوک، ویدر، هان و لیا را روایت می‌کنند.

در Star Wars Rebels، و بازی ما نیز این سنت رعایت خواهد شد. پیدا کردن راهی برای استفاده از این ویژگی در داستان و گیم‌پلی بخشی از روند ساخت بازی است. داستان نباید تنها با محوریت یک شخصیت باشد، زیرا در این صورت دیگر جنگ ستارگان نیست. شخصیت‌ها باید در لحظات مختلف و به موازات یکدیگر عمل کرده و همکاری داشته باشند. شخصیت‌ها تنها به دلیل همکاری و انجام وظایف‌شان به موازات یکدیگر توانستند از Death Star فرار کنند. شخصیت‌ها همواره از نظر تعداد و سلاح پایین‌تر از دشمنان قرار می‌گیرد، به همین دلیل باید باهوش‌تر بوده، از روش‌های مبتکرانه استفاده کرده و با یکدیگر همکاری کنند. چالش پیش‌روی ما استفاده از این ویژگی در گیم‌پلی به نحوی است که بازیکن تجربه‌ای حقیقی دریافت کند. این ویژگی نه تنها جزئی از داستان که در گیم‌پلی نیز تاثیرگذار است. به همین دلیل است که واکاوی و بازسازی لازم است.

با این وجود که شایعاتی مبنی بر استفاده از سبک نقش‌آفرینی با محوریت «هان سولو» دربازی جنگ ستارگان محصول ویسرال گیمز در فضای مجازی پخش شده ،یکی از نویسنده‌های این بازی اعلام کرده که این شایعه صحت ندارد. کمپانی الکترونیک آرتز که بنا به عقد قرارداد با کمپانی دیزنی انحصار بازی‌های مجموعه جنگ ستارگان را در اختیار گرفته است، ساخت بازی‌های متعددی از این سری از جمله دنباله Star Wars Battlefront را در دستور کار دارد.

منبع: GameSpot