گزارش باکس آفیس: قسمت آخر مجموعه Resident Evil در جایگاه چهارم
|
انگار موفقیت فیلمهای ترسناک با به پایان رسیدن سال ۲۰۱۶ به آخر خط نرسید و این ویروس دوستداشتنی به سال جدید هم سرایت کرده است. «گسست» (Split)، جدیدترین اثر ام. نایت شیامالان این هفته نه تنها برای دومین هفتهی متوالی صدر جدول را در تصاحب خود نگه داشت، بلکه با کسب ۲۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دوام بسیار خوبی را هم تجربه کرد. این رقم بیشتر از افتتاحیهی ۲۵ میلیون دلاری فیلم قبلی شیامالان یعنی «ملاقات» (The Visit) محسوب میشود. افت فروش ۳۴ درصدی فیلم نسبت به هفتهی قبل هم سقوط خیلی کمی برای هر فیلمی با افتتاحیهی ۴۰ میلیون دلاری محسوب میشود و خبر از اتفاقات شگفتانگیزی میدهد که دارد برای این فیلم میافتد.
محصول کمپانی بلامهواس و یونیورسال که مورد توجه منتقدان قرار گرفت و اکران پرسروصدایی را هم تجربه کرد، هفتهی قبل با آغاز ۴۰ میلیون دلاریش موفق شد لقب بهترین افتتاحیهی یک فیلم ترسناک اورجینال را از زمان «کلاورفیلد» (Cloverfield) در سال ۲۰۰۸ به دست بیاورد. بعد از اکران فیلم اما نه تنها سروصدای فیلم کم نشد، بلکه روز به روز به آن اضافه هم شد و نتیجهی عناصر داستانی و پایانبندی بحثبرانگیز فیلم به سبک بهترین فیلمهای شیامالان کاری کرد تا تبلیغات دهان به دهان فیلم قدرت بگیرد و خیلی به فروش مفت و مجانی آن کمک کند. تمام اینها کاری کرد تا حالا شیامالان با این تریلر بسیار ارزانقیمت همان اعداد و ارقامی را به دست آورد که قبلا با محصولاتِ گرانقیمتِ دیزنی کسب میکرد.
این فیلم که جیمز مکآووی و آنا تیلور جوی را به عنوان بازیگران اصلیاش دارد تاکنون ۷۸ میلیون دلار در خانه فروخته و بارش را بسته تا به یکی از پرفروشترین فیلمهای شیامالان در گیشهی امریکای شمالی تبدیل شود. اگرچه عبور از درآمدهای ۲۹۱ میلیون دلاری «حس ششم» (The Sixth Sense) و ۲۲۸ میلیون دلاری «نشانهها» (Signs) غیرممکن است، اما «گسست» این شانس را دارد تا به راحتی درآمد ۹۵ میلیونی «ناشکستنی» (Unbreakable)، درآمد ۱۱۴ میلیونی «روستا» (The Village) و ۱۳۰ میلیونی «آخرین هواشکن» (The Last Airbender) را پشت سر بگذارد و به سومین فیلم پرفروش این کارگردان بدل شود. در مقایسه باید به فیلم «کینه» (The Grudge)، محصول ۲۰۰۴ اشاره کرد که در دومین هفتهی اکرانش که مصادف با هالیووین هم بود با ۴۴ درصد افت فروش (از ۴۱ میلیون دلار به ۲۲ میلیون) مواجه شد و قسمت اول «احضار» (The Conjuring) هم در دومین هفتهی نمایشش ۴۶ درصد افت فروش (از ۴۱ میلیون دلار به ۲۲ میلیون) را تجربه کرد و در نهایت کارش را با ۱۳۷ میلیون دلار درآمد خانگی به اتمام رساند.
در حال حاضر تحلیلگران فکر میکنند اگر فیلم هفتهی بعد بتواند در مقابل «حلقهها» (Rings) مقاومت کند و از کشتاری که «پنجاه طیف تاریکتر» (Fifty Shades Darker)، «فیلم لگو بتمن» (The Lego Batman Movie) و «جان ویک: فصل دوم» (John Wick: Chapter 2) در دهم فوریه به راه میاندازند جان سالم به در ببرد، این شانش را دارد تا پایان اکرانش به ۱۳۵ میلیون دلار درآمد خانگی دست پیدا کند؛ درآمدی که برای چنین فیلمی موفقیت فکاندازی خواهد بود و یک رکورد جدید برای استودیوی بلامهواس به همراه خواهد آورد. اگر موفقیت «ملاقات» که اولین فیلم خوب شیامالان بعد از مدتها بود به «گسست» کمک کرده باشد، حالا تصور کنید موفقیت «گسست» چه تاثیری روی فیلم بعدی شیامالان خواهد داشت! پرفروشترین فیلم بلامهواس تا این لحظه «فعالیت فراطبیعی ۳» (Paranormal Activity 3) با ۱۰۷ میلیون دلار درآمد است که تا دو هفتهی دیگر توسط «گسست» شکسته خواهد شد. بعد از آن باید صبر کرد و دید آیا فیلم میتواند مجموع درآمد جهانی ۲۰۷ میلیونی «فعالیت فراطبیعی ۳» را هم پشت سر بگذارد یا نه. «گسست» تاکنون ۲۳/۷ میلیون دلار هم از کشورهای خارجی به دست آورده و روی هم رفته ۱۰۱ میلیون دلار در خزانه دارد که همهی اینها نتیجهی پروژهای ۹ میلیون دلاری است. اولین پدیدهی ۲۰۱۷ اینجاست!
اما حالا که کارمان با صدرنشین تمام شد، بگذارید یکراست برویم سراغ تازهاکرانها. این هفته سهتا تازهاکران داشتیم. اولی «هدف یک سگ» (A Dog’s Purpose) است که در هفتههای اخیر جنجال زیادی را در رسانههای امریکایی ایجاد کرده است. ماجرا از این قرار است که ویدیویی از پشت صحنهی فیلم منتشر شده است که نشان از بدرفتاری احتمالی با بازیگر سگ فیلم دارد. البته این موضوع ثابت نشده و خود سازندگان هم ادعا میکنند حقیقت اصلی چیزی که در ویدیو به نظر میرسد نیست. با این حال انتظار میرفت که فیلم به خاطر این موضوع با استقبال ضعیفی روبهرو شود. «هدف یک سگ» اما ۱۸ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد. از آنجایی که فیلم فقط مقداری کمتر از پیشبینی ۲۰ میلیونی تحلیلگران فروخته است، به نظر نمیرسد این ویدیو تاثیر منفی زیادی روی فروش آن داشته است. روی هم رفته افتتاحیهی ۱۸ میلیون دلاری یک درام ۲۲ میلیون دلاری غیرفرانچایزی که هیچ ستارهی بزرگی هم ندارد، یک موفقیت محسوب میشود.
دومین تازهاکران هفته اما «رزیدنت اویل: فصل آخر» (Resident Evil: The Final Chapter)، محصول کمپانی سونی است. ششمین و احتمالا آخرین قسمت این مجموعهی اکشن/ترسناک/علمی-تخیلی/ویدیو گیمی ۱۵ ساله خیلی شبیه به سری «دنیای زیرین» (Underworld) عمل کرده است. هر دو اکشنهایی با قهرمان اصلی زن و از محصولات سونی هستند که دنبالههایشان این ماه با فاصلهی نه چندان زیادی از یکدیگر عرضه شدند و هر دو در گیشهی خانگی توفیقی کسب نکردند. هر دو فرانچایز قبلا با افتتاحیههای بالای ۲۰ میلیونی کارشان را شروع میکردند و هر دو حالا باید به افتتاحیههای زیر ۱۵ میلیون دلار راضی باشند. «رزیدنت اویل: فصل آخر» افتتاحیهاش را با کسب ۱۳/۸۵ میلیون دلار آغاز کرد؛ رقمی که کم و بیش برابر با پولی بود که قسمت دوم، سوم و چهارم در روز افتتاحیهشان کسب کرده بودند.
«گسست» با آغاز ۴۰ میلیون دلاریش موفق شد لقب بهترین افتتاحیهی یک فیلم ترسناک اورجینال را از زمان «کلاورفیلد» به دست بیاورد
در مقایسه باید گفت افتتاحیهی فیلمهای «رزیدنت اویل» به ترتیب سال انتشار ۱۷/۷ میلیون در ۲۰۰۲، ۲۳ میلیون در ۲۰۰۴، ۲۳/۶ میلیون در ۲۰۰۷، ۲۶ و نیم در ۲۰۱۰ و ۲۱ میلیون در ۲۰۱۲ بودهاند. اگر «فصل آخر» که نقدهای ضعیفی هم دریافت کرده در حد و اندازهی این مجموعه ظاهر شود، میتواند فروش نهایی ۲۷ تا ۳۱ میلیونی آن را پیشبینی کرد. خبر خوب اما این است که این فیلمها در تمام طول این مدت با کمک سینماروهای خارجی زنده مانده بودند. «فصل آخر» هم که ۴۰ میلیون دلار خرج ساختش شده تاکنون ۷۸ و نیم میلیون دلار در دنیا فروخته و هنوز فرصت قابلتوجهای هم برای افزایش این عدد دارد. البته که فیلم قرار نیست به درآمدهای ۲۴۰ و ۲۹۶ میلیون دلاری پرفروشترین قسمتهای مجموعه دست پیدا کند، اما حداقل آنقدر خواهد فروخت تا به زودی مجموع درآمد کل مجموعه را از مرز یک میلیارد دلار عبور بدهد.
در نهایت به آخرین تازهاکران این هفته درام ماجرایی «طلا» (Gold)، فیلم جدید متیو مک کانهی میرسیم که قبل از اکران یکی از مدعیان احتمالی اسکار به نظر میرسید. این فیلم که با نقدهای متوسط و رو به منفی و بدون هیچ سروصدا و هیجانی راهی سینماها شد، موفق به کسب چیزی بیشتر از ۳/۴ میلیون دلار نشد. کمپانی واینستین اما در زمینهی تبلیغات و شناساندن فیلمهای فصل جوایزش، تمام انرژیاش را روی «شیر» (Lion) گذاشته بود. حرکتی که با ۶ نامزدی این فیلم که شامل بهترین فیلم اسکار هم میشود جواب داد. اما در عوض دو فیلم دیگرش یعنی «موسس» (The Founder) و «طلا» نادیده گرفته شدند. این رقم همچنین به معنی بدترین افتتاحیهی مککانهی هم است و از آنجایی که با فیلم بسیار خوبی طرف نیستیم، نباید انتظار داشت دوام آوردن آن در جدول را هم داشت.
«رزیدنت اویل: فصل آخر» افتتاحیهاش را با کسب ۱۳/۸۵ میلیون دلار آغاز کرد
در زمینهی اخبار فیلمهای قدیمی جدول بگذارید با «اشخاص پنهان» (Hidden Figures) شروع کنیم که حالا که رسما یکی از نامزدهای بهترین فیلم اسکار محسوب میشود، با شتاب به اکران فوقالعادهاش ادامه میدهد. این کمدی/درام ۲۵ میلیون دلاری در چهارمین هفتهی نمایشش ۱۴ میلیون دلار دیگر فروخت و مجموع درآمد خانگیاش را به رقم بزرگ ۱۰۴ میلیون دلار رساند. دستیابی فیلم به چنین رقمی هرطوری که حساب کنید یک موفقیت غولپیکر محسوب میشود و حتی تحلیلگران معتقدند که فیلم شانس این را دارد تا پشت سر «ددپول»، به دومین فیلم پرفروش کمپانی فاکس در سال ۲۰۱۶ تبدیل شود. درست پشت سر «اشخاص پنهان» اما «لا لا لند» (La La Land) قرار دارد که بعد از اینکه هفتهی پیش با کسب ۱۴ نامزدی اسکار حسابی ترکاند، این هفته حدود ۱۳۰۰تا سالن سینمای جدید به ۳ هزارتای قبلی اضافه کرد و ۱۲ و نیم میلیون دلار کسب کرد. این موزیکال عاشقانهی ۳۰ میلیون دلاری تاکنون ۱۰۶ و نیم میلیون در خانه و ۲۲۳ میلیون دلار در دنیا فروخته است. اگر «لا لا لند» بتواند خودش را به ۱۲۰ میلیون دلار درآمد خانگی برساند، پشت سر مجموعههای «هانگر گیمز» (Hunger Games)، «گرگ و میش» (Twilight) و «واگرا» (Divergent) تبدیل به پرفروشترین فیلم کمپانی لاینزگیت میشود و حتی میتواند با ۱۵۱ میلیونی شدن، «واگرا»ها را نیز پشت سر بگذارد.
خبر بد برای طرفداران زند کیج و رفقایش اما این است که قسمت جدید «سه ایکس» بعد از یک هفته که از نمایشش میگذرد از ردهی دوم به ششم سقوط کرد. این دنبالهی اکشن که ستارهی اصلیاش وین دیزل است در دومین هفتهی اکرانش ۸/۲ میلیون دلار کسب کرد و به مجموع درآمد خانگی ۳۳/۴ میلیون دلار دست پیدا کرد. با این وضعیت فیلم احتمالا کارش را با درآمدی کمتر از ۵۰ میلیون دلار به اتمام خواهد رساند. البته که فیلم شرایط بهتری در خارج از کشور دارد و تاکنون بیش از ۹۰ میلیون دلار از سینماهای خارجی به دست آورده است. این در حالی بود که «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» در هفتمین هفتهی اکرانش ۵/۱ میلیون دلار کسب کرد و به مجموع درآمد جدید ۵۲۰ میلیون دلار رسید. اگر این فیلم بتواند برای چند هفتهی دیگر سینماهایش را حفظ کند، شانس این را دارد تا از مجموع درآمد ۵۳۴ میلیون دلاری «شوالیهی تاریکی» (The Dark Knight) عبور کند. راستی، «روگ وان» تاکنون ۵۱۰ میلیون دلار هم در کشورهای خارجی فروخته که روی هم رفته به معنی یک میلیارد و ۳۰ میلیون دلار درآمد جهانی است. رقمی که آن را به بیست و یکمین فیلم پرفروش تاریخ تبدیل میکند.
جدول ۱۰ فیلم برتر هفته
۱ | Split | ۲۶/۲ میلیون دلار |
۲ | A Dog's Purpose | ۱۸/۳ میلیون دلار |
۳ | Hidden Figures | ۱۴ میلیون دلار |
۴ | Resident Evil: The Final Chapter | ۱۳ میلیون دلار |
۵ | La La Land | ۱۲ میلیون دلار |
۶ | xXx: The Return of Xander Cage | ۸/۲ میلیون دلار |
۷ | Sing | ۶/۲ میلیون دلار |
۸ | Rogue One: A Star Wars Story | ۵/۱ میلیون دلار |
۹ | Monster Trucks | ۴/۱ میلیون دلار |
۱۰ | Gold | ۳/۴ میلیون دلار |
نگاهی به برخی فیلمهای تازهاکرانشدهی این هفته:
رزیدنت اویل: فصل آخر
Resident Evil: The Final Chapter
درست همزمان با قسمت هفتم سری بازیهای «رزیدنت ایول» که قرار است فصل جدیدی را در فرانچایز کپکام آغاز کند، ۱۵ سال بعد از آغاز سری فیلمهای «رزیدنت اویل»، فیلم جدید قرار است این مجموعهی سینمایی را به پایان برساند. «رزیدنت اویل» که از آن به عنوان موفقترین فیلمهای ویدیو گیمی تاریخ از لحاظ تجاری یاد میکنند، شاید هیچوقت به فیلمهای باکیفیت و باارزشی تبدیل نشده بودند، اما طرفداران پروپاقرص خودشان را دارند. قسمت جدید این فیلمها که «فصل آخر» نام دارد بلافاصله بعد از اتفاقات فیلم قبلی، «قصاص» (Retribution) آغاز میشود. آلیس (میلا یوویچ) تنها بازماندهی چیزی که قرار بود به سد مقاوم انسانها علیه مردگان تبدیل شوند است. او حالا باید به جایی که تمام این اتفاقات از آنجا آغاز شده بود برگردد: راکون سیتی. جایی که کمپانی آمبرلا دارد تمام نیروهایش را برای اجرای آخرین حملهشان برای نابودی آخرین بازماندگان آخرالزمان گرد هم آورده میآورد. اما آیا فیلم آخر «رزیدنت اویل» موفق شده این مجموعه را با یک خداحافظی باشکوه بدرقه کند؟
منتقد شیکاگو سانتایمز که کم و بیش از فیلم راضی است مینویسد: «باور دارم که این فیلم طرفداران "رزیدنت اویل" را ناامید نخواهد کرد، بلکه احتمالا تازهواردان به این مجموعه را هم ترقیب میکند تا به عقب رفته و فیلمهای اول را هم تماشا کنند». نویسنده لس آنجلس تایمز در نقدش میآورد: «"رزیدنت اویل: فصل آخر" که تعداد کشتههایش بیشتر از مقدار آیکیویش است، فیلم خشونتبار و احمقانهی مفرحی است. تازهواردان به این اقتباسهای ویدیو گیمی ممکن است احساس کنند در حال له شدن زیر خفنبازیهای آلیس و موسیقی متالِ تپندهی پاول هسلینگر هستند، اما کسانی که ۵ فیلم قبلی را دیدهاند، کاملا احساس بازگشت به خانه را دارند». منتقد هالیوود ریپورتر در یادداشتش میآورد: «آلیس کماکان یک نیروی فیزیکی غیرقابلتوقف باقی مانده است و قادر است به سرعت یک جین آدمبد مسلح را در حالی که وارونه آویزان است خلع سلاح کند و یوویچ همهی اینها را باورپذیر بازی میکند. اکشن از ابتدا تا پایان بیتوقف است، اما هرگز به خاطر تدوین آشفتهی فیلم هیجانانگیز نمیشود و در عوض به یک سری اتفاقات غیرقابلفهم و شلخته سقوط میکند». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۵۴ است.
طلا
Gold
کنی ولز با بازی متیو مککانهی اکتشافگری است که دربهدر دنبال یک فرصت دوباره میگردد. او با گروهی زمینشناس در سفری شگفتانگیز همراه میشود تا در جنگلهای کشفنشدهی اندونزی به دنبال طلا بگردند. اگرچه پیدا کردن طلا سخت است، اما سختتر از آغاز سفری در پرقدرتترین اتاقهای وال استریت برای تبدیل کردن آن به اسکناس است. متیو مککانهی چند وقتی است که از دوران رنسانسش فاصله گرفته است و در برطرف کردن عطش دیوانگانش ناتوان بوده است. اگرچه او همیشه بهترین جاذبهی فیلمهای ضعیفش است، اما این به تنهایی کافی نیست. «طلا» هم انگار به جمع فیلمهای اخیرش پیوسته است. فیلمی که اگرچه بازیهای درخشانی دارد و یک بازی متفاوت دیگر به کارنامهی مککانهی اضافه میکند، اما روی هم رفته با استقبال گستردهای روبهرو نشده، ولی همزمان فیلم بدی هم به نظر نمیرسد. منتقدان آن را نسخهی سطح پایینتری از منابع الهامش مثل «گرگ والاستریت» و «کلاهبرداری امریکایی» توصیف کردهاند که در بدترین حالت سرگرمکننده است.
جیمز براردینلی که سه ستاره به فیلم داده میآورد: «متیو مککانهی هنرنمایی بسیار پرانرژیای ارائه میدهد. حتی وقتی او برای اسکار نامزد هم نمیشود، خیالمان راحت است که هنرنمایی او حداقل جالبتوجه خواهد بود. درست مثل کریستین بیل، مککانهی هم استعداد خاصی برای دفن کردن خودش درون کاراکتر و ساختن شخصیت منحصربهفردی برای تمام نقشهایی که قبول میکند دارد». منتقد ورایتی در نقدش میآورد: «"طلا" یکی از آن فیلمهایی است که هر اتفاقی برای آن میتوانست بیفتد. بعضیها حتما آن را به خاطر ریسکهایی که در زمینهی تغییر لحن گرفته و حرکت خطرناکش بین واقعگرایی و هجو به عنوان یک فاجعه نامگذاری میکنند، اما فیلم برای کسانی که کاراکترها از هرچیز دیگری برایشان اهمیت دارد، "طلا" بهطور آشفتهای سواری سرگرمکنندهای است». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۴۹ است.
نظرات