قسمت دوازدهم ماجراهای تن تن و میلو، گنجهای راکام (در فرانسوی Le Trésor de Rackham le Rouge و در انگلیسی Red Rackham's Treasure) نام دارد که از فوریه تا سپتامبر ۱۹۴۳، در روزنامه Le Soir به چاپ میرسید. این داستان، دقیقا ادامه داستان قبلی یعنی راز اسب شاخدار است که در آن تن تن به همراه کاپیتان هادوک، دوپونت و دوپونط و پروفسور تورنسل (در نسخه انگلیسی پروفسور کلکولوس) راهی دریای کارائیب میشوند تا گنج دزد دریایی معروف با نام راکام سرخپوش را پیدا کنند. این داستان، پس از اتمام، توسط انتشارات کسترمن به صورت یک کتاب منتشر شد و از بسیاری جهات، از گنجهای راکام به عنوان یکی از مهمترین داستانهای مجموعه تنتن یاد میشود.
در این کتاب است که ما برای اولین بار با شخصیت فوقالعاده دوستداشتنی، باهوش و حواسپرت ماجراهای تنتن یعنی پروفسور تورنسل آشنا میشویم و همچنین در این داستان است که کاپیتان هادوک، به کمک تورنسل، قصر مولینسار (در انگلیسی قصر مارلین اسپایک)، خانه اجدادی خود را، پس میگیرد و از این داستان به بعد است که محل سکونت اصلی شخصیتهای داستان، به قصر مولینسار تبدیل میشود. در این داستان، که اولین داستان دو قسمتی مجموعه تنتن نیز محسوب میشود، به دلیل حضور پروفسور تورنسل، که دانشمندی فوقالعاده باهوش است اما کمی حواسپرتی دارد و گوشهایش نیز سنگین است، شاهد طنز بسیار جذابی هستیم که این طنز در دیگر کتابهای تنتن نیز ادامه پیدا میکند.
اگر سری مقالههای تنتن زومجی را دنبال کرده باشد، حتما میدانید که هرژه برای خلق شخصیتها و مکانهای داستانهایش، از افراد و مکانهای واقعی الهام میگرفت. داستان در رابطه با پروفسور ترایفون تورنسل (در نسخه انگلیسی، کاتبرت کلکولوس) نیز دقیقا به همین منوال است و حتی در رابطه با این پروفسور دوستداشتنی، الهام هرژه از دیگر الهامهایش معروفتر و ملموستر است. پروفسور آگوست پیکارد، که یک دانشمند سویسی بود، در سال ۱۹۵۳ موفق شد رکورد عمیقترین سفر دریایی را به نام خود ثبت کند و هرژه نیز برای ساخت شخصیت پروفسور تورنسل، از این دانشمند الهام گرفته بود. نام کوچک این شخصیت، در نسخه فرانسوی، ترایفون است. ترایفون، نام کوچک یک نجار محلی بود که هرژه آن را برای تورسنل انتخاب کرد. در زمانی نیز که هرژه در روزنامه Le Vingtième Siècle مشغول به کار بود، همکاری داشت که دارای مشکل شنوایی بود و همین مساله باعث شد که هرژه، تورنسل را با مشکلات شنوایی خلق کند.
هرژه در طول طراحی ماجراهای تنتن، تعدادی فریم را خیلی دوست داشت که اکثر این فریمها، فریمهایی بودند که در یک فریم، چند اتفاق مختلف را میشد تماشا کرد. همانطور که در داستان خرچنگ پنجه طلایی مطالعه کردید، در آن کتاب، هرژه فریمی را که در آن دشمنان تنتن از فریاد کاپیتان هادوک ترسیدند، بسیار دوست داشت. در کتاب گنجهای راکام نیز، فریم زیر، فریم مورد علاقه هرژه محسوب میشد:
دلیل علاقه هرژه به این فریم، این بود که در یک طراحی، سه اتفاق را میتوان مشاهده کرد. پهلو گرفتن کشتی در ساحل، آوردن قایق توسط تنتن، دوپونت و دوپونط و آغاز اکتشاف در جزیره، همه در یک فریم نشان داده شدهاند.
یکی دیگر از فریمهای بسیار قابل توجه این داستان، فریم پانورامای زیر است. هرژه این فریم را در بیشترین عرضی که میتوانست، طراحی کرد تا بتواند یک دید کلی به خواننده از ابعاد جزیره بدهد:
در داستان راز اسب شاخدار، ما با قصر مولینسار آشنا میشویم. قصر آبا و اجدادی کاپیتان هادوک که در نسخه انگلیسی کتاب از آن با نام مارلین اسپایک هال نام برده میشود. در مقاله قبلی، اشاره کردیم که هرژه برای طراحی این قصر، از قصر de Cheverny الهام گرفته است و همچنین از تصویری که روی یک بروشور قرار داشت، این قصر را طراحی کرده است با این حال با از بین بردن بالهای کناری مدل اصلی، قصر را کمی کوچکتر کرده است تا کمی باورپذیرتر بشود.
زمانی که شخصیتهای داستان وارد جزیره میشوند، با انواع و اقسام سورپرایزها مواجه میشوند. از استخوانهای آدم تا یک مجسمه عجیب از سر فرانسیس هادوک تا یک جنگل. نکته بسیار بامزه اما در این بخش از داستان، وجود طوطیهایی است که دشنامهای سر فرانسیس هادوک را فریاد میزنند. یک نکته بسیار جالب (که البته هرژه به آن به صورت مستقیم اشاره نمیکند) در رابطه با گذشته کاپیتان هادوک است. با توجه به اسناد و مدارکی که وجود دارد، به نظر میرسد سر فرانسیس هادوک، جد کاپیتان هادوک، علاوه بر دشنام، به مشروبات الکلی نیز اعتیاد داشت و از همین شواهد میتوان دریافت که این دو خصیصه، در خانواده هادوک، موروثی است.
بسیاری از منتقدین، کتاب گنجهای راکام را یک کتاب جدا نمیدانند و آن را بخشی از یک داستان واحد (به همراه کتاب راز اسب شاخدار) میدانند و به همین دلیل اکثر آنها نظراتی مشابه به نظراتشان در راز اسب شاخدار به کتاب دارند. با این حال آنها جملگی از معرفی شخصیت پروفسور تورنسل تعریف کردند و وی را سومین و آخرین عضو اصلی خانواده تنتن برشمردند. همچنین بسیاری از منتقدین، معتقد بودند که این کتاب، از این جهت بسیار دارای اهمیت است که تنتن، میلو، هادوک و تورنسل، در کنار هم جمع میشوند و در یک خانه مشترک به زندگی در کنار هم میپردازند و در حقیقت دایره شخصیتهای اصلی داستان، اینگونه تکمیل میشود.
در سال ۱۹۵۷، استودیوهای بلویژن، پنجمین اقتباس از فصل دوم خود از مجموعه تنتن را به داستان گنجهای راکام اختصاص داد. این اپیزود توسط ری گووسنز کارگردانی شد و مایکل «گِرِگ» رگنییر، وظیفه نویسندگی آن را بر عهده داشت. وی بعدها تبدیل به سردبیر مجله تنتن شد.
در سال ۱۹۹۱، دَهُمین قسمت از مجموعه انیمیشنهای تنتن که توسط استودیو فرانسوی الیپس و استودیو فرانسوی نلوانا ساخته شده بود، به این داستان اختصاص داشت و زمان آن نصف زمان دیگر قسمتها بود.
در سال ۲۰۱۱ نیز، فیلم ماجراهای تنتن: راز اسب شاخدار که توسط استیون اسپیلبرگ ساخته شد و پیتر جکسون وظیفه تهیه کنندگی آن را بر عهده داشت، اکران شد که از این داستان، داستان خرچنگ پنجه طلایی و داستان راز اسب شاخدار الهام گرفته شد. همزمان با اکران فیلم، یک بازی ویدیویی نیز بر اساس این فیلم منتشر شد.
نظرات