گزارش باکس آفیس: دکتر استرنج، سوپرمن را پشت سر گذاشت و فیلم جدید Ring شکست خورد
|
در جریان آخرهفتهی موسوم به «سوپربول» بالاخره «حلقهها» (Rings)، قسمت جدید مجموعهی امریکایی «حلقه» که قرار بود در نوامبر ۲۰۱۵ اکران شود، پس از تغییر سهباره و چهاربارهی زمان اکرانش روی پردهی سینماها رفت که کاش هیچوقت نمیرفت! چون فیلم نه تنها توسط منتقدان مورد استقبال قرار نگرفت، بلکه آنقدر زور نداشت که «گسست» (Split) را در سومین هفتهی اکرانش شکست بدهد. اکثر فیلمهای ترسناک تا هفتهی سومشان به پایان کارشان میرسند، اما ساختهی ام. نایت شیامالان به چنان استثنایی تبدیل شده است که حتی در هفتهی سومش هم اجازهی نفس کشیدن را به رقبایش نمیدهد. «حلقهها» که با بودجهی ۲۵ میلیون دلار تهیه شده، ۱۳ میلیون دلار در آخرهفتهی افتتاحیهاش کسب کرد.
اگرچه آخرهفتهی سوپربول معمولا با توجه به فیلمهایی مثل «پیامرسانان» (The Messengers)، «زن سیاهپوش» (The Woman in Black)، «وقتی غریبهای تماس میگیرد» (When a Stranger Calls) و... زمان پررونقی برای اکران فیلمهای ژانر وحشت بوده، اما خب، همانطور که گفتم «گسست» ناگهان طوری به یک موفقیتِ غولپیکر تبدیل شد و طوری دارد سهم بقیه را تصاحب میکند که «حلقهها» را شوکه کرده است. جدا از تمام اینها قابلذکر است که وقتی فیلمی مثل «حلقهها» به خاطر آیپی شناختهشدهاش چراغ سبز میگیرد و نمایشش را با رقم کمتری نسبت به فیلم ترسناک دیگری مثل «بایبایمن» (The Bye Bye Man) آغاز میکند، اینجاست که سران استودیوها باید متوجه شوند که قبل از چراغ سبز دادن به اینجور فیلمها، اول تحقیق کنند که آیا فلان آیپی هنوز مثل گذشته شناختهشده است یا نه.
افتتاحیهی «حلقهها» نشان میدهد که اینطور نیست. چون به ازای هرکسی که از ساخته شدن یک فیلم جدید «حلقه» هیجانزده بوده، چهار نفر به این فکر میکردهاند که چرا چنین فیلمی باید ساخته شود؟ قسمت اول «حلقه» به کارگردانی گور وربینسکی، پدیدهی ترسناک غیرمنتظرهای در سال ۲۰۰۲ بود. آن فیلم ۴۸ میلیون دلاری که با ۱۵ میلیون دلار نمایشش را آغاز کرده بود، در نهایت ۱۲۹ میلیون در امریکای شمالی و ۲۴۸ میلیون دلار در دنیا فروخت. دلیل اصلی چنین استقبالی این بود که با فیلم منحصربهفردی سروکار داشتیم. «حلقه» همان فیلمی بود که موفقیتش روند بازسازیهای پرتعداد غربی از روی آثار آسیایی را کلید زد. «حلقهها» اما هیچکدام از ویژگیهایی که زمانی این مجموعه را مهم میکردند، ندارد و چیزی بیشتر از تلاش کورکورانهای برای ریبوت یک نام فراموششدهی دیگر نیست که بهتر بود همینطوری فراموششده رها میشد. «حلقهها» حتی در سادهترین شکل ممکن هم قادر به شگفتزده کردن تماشاگران نیست. چون فیلمی که زمانی به خاطر ویژگیها و قوانین خاص منبع ترسش شناخته میشد، حالا فیلمی است که حتی خلاصهقصهاش هم تکراری است. اگر «حلقهها» در حد و اندازهی «حلقه ۲» بفروشد، میتوان فروش خانگی ۲۹ میلیون دلاری آن را پیشبینی کرد. خبر نسبتا خوب برای تهیهکنندگان «حلقهها» اما این است که فیلم تاکنون ۲۸ میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته است.
دومین تازهاکران مهم این هفته اما «فضای بین ما» (The Space Between Us)، محصول استودیوی STX بود که بعد از چندین تاخیر بالاخره روی پردهی سینماها رفت. این درام رومانتیک که ظاهرا برخلاف ظاهر و خلاصهقصهاش چندان علمی-تخیلی نیست، به خاطر عدم داشتن ستارههای بزرگ (متاسفم، اما گری اولدمن نام بفروشی نیست)، نقدهای ضعیف و عدم ایجاد علاقه در مخاطبان شکست خورد. این فیلم که آسا باترفیلد و بریت رابرتسونِ جوان را در نقشهای اصلیاش دارد تنها موفق به کسب ۳ میلیون و ۸۲۰ هزار دلار از دو هزار و ۸۱۲ سالن سینما شد. در دورانی که فقط فیلمهای خیلی خیلی بزرگ در سینماها مورد توجه قرار میگیرند، تحلیلگران شانس کمی را برای «فضای بین ما» قائل بودند. اما با وجود این، انتظار میرفت که این فیلم علمی-تخیلی به خاطر هدف قرار دادن نوجوان و جوانان، مورد استقبال آنها قرار بگیرد که اینطور نشد.
دیگر اکران جدید هفته «کمدین» (The Comedian) است که در کنار امثال «موسس» (The Founder) و «طلا» (Gold) در دسته آثاری قرار میگیرد که از آنها به عنوان مدعیان اسکاری یاد میکنند که به این مراسم نرسیدند. این درام که توسط تیلور هکفورد کارگردانی شده، رابرت دنیرو را به عنوان ستارهی اصلیاش در نقش یک استندآپ کمدین مسن دارد. فیلم اما نقدهای اکثرا ضعیفی دریافت کرد و با توجه به عدم حضور در فصل جوایز، مطمئنا اکران بیسروصدایی را پشت سر خواهد گذاشت و هنوز نیامده ناپدید خواهد شد. حداقل «موسس» نقدهای خوبی دریافت کرد، اما «کمدین» درست مثل «طلا» فقط قادر به کسب یک میلیون و ۱۰۰ هزار دلار شد.
در زمینهی اخبار فیلمهای قدیمی باید از «گسست» شروع کنیم که برای سومینبار متوالی (و احتمالا آخرینبار) صدرنشین جدول باقی ماند. تریلر ام. نایت شیامالان پس از تجربهی ۴۳ درصد افت فروش، ۱۴ و نیم میلیون دلار دیگر کسب کرد. این رقم مجموع درآمد خانگی محصول ۹ میلیون دلاری استودیوی بلامهواس را بعد از ۱۷ روزی که از آغاز اکرانش میگذرد به ۹۸ میلیون دلار میرساند. «گسست» همچنین ۱۴۲ میلیون دلار هم در دنیا فروخته است. «گسست» این پتانسیل را دارد تا به زودی به پنجمین فیلم شیامالان تبدیل شود که به فراتر از ۱۰۰ میلیون دلار درآمد خانگی دست پیدا میکند و بعد از آن آماده میشود تا بعد از «حس ششم» (۲۹۱ میلیون در سال ۱۹۹۱) و «نشانهها» (۲۲۷ میلیون در سال ۲۰۰۲)، به سومین فیلم پرفروش کارنامهی این کارگردان هم بدل شود. فعلا باید صبر کرد و دید فیلم هفتهی بعد با آغاز اکران «پنجاه طیف تاریکتر» (Fifty Shades Darker)، «دیوار بزرگ» (The Great Wall) و «برو بیرون» (Get Out) چگونه عمل خواهد کرد. راستی لازم به ذکر است که «گسست» اولین فیلم شیامالان از زمان «حس ششم» و اولین فیلم استودیوی یونیورسال از زمان «بچهی ناف کامپتون» (Straight Outta Campton) در سال ۲۰۱۵ است که موفق به سه صدرنشینی متوالی شده است. رکورد شگفتانگیزتر فیلم اما این است که «گسست» از زمان «هانیبال» (Hannibal) در سال ۲۰۰۱، اولین فیلم ترسناکی است که سه هفتهی پیاپی صدرنشین بوده است. حالا که حرف از یونیورسال شد بگذارید از «هدف یک سگ» (A Dog’s Purpose) بگویم که در دومین هفتهی نمایشش ۱۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار کسب کرد و بعد از ۱۰ روزی که از اکرانش میگذرد به مجموع درآمد خانگی ۳۳ میلیون دلار دست پیدا کرد. این رقم خوبی برای پروژهای ۲۲ میلیون دلاری محسوب میشود.
در این میان دوتا از غولهای بلامنازعِ فصل اسکار یعنی «لا لا لند» و «اشخاص پنهان» به فروش بیوقفهشان ادامه دادند. کمدی/درام استودیوی فاکس ۱۰ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و مجموع درآمدش را به رقم خارقالعادهی ۱۱۹ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار رساند. این رقم «اشخاص پنهان» را بالاتر از «لا لا لند» قرار میدهد؛ فیلمی که این هفته در حالی که خودش را به عنوان پیشتازِ اسکار معرفی کرد، ۷ میلیون و ۴۵۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموع فروش خانگی ۱۱۸ میلیون دلار دست پیدا کرد. این موزیکال تاکنون ۲۶۸ میلیون دلار در دنیا فروخته که آن را به دوازدهمین فیلم پرفروش تاریخ استودیوی لاینزگیت بدل میکند. حالا که جمع فیلمهای اسکاری جمع است باید به «شیر» (Lion) هم اشاره کرد که اگرچه تا دو هفته پیش در اعماق جدول به سر میبرد، اما ۶ نامزدی اسکار که شامل بهترین فیلم هم میشود به فیلم کمک کردند تا ۳ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار بفروشد و مجموع درآمد خانگیاش را به ۲۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار برساند.
فیلم ویدیو گیمی «رزیدنت اویل: فصل آخر» (Resident Evil: The Final Chapter) در دومین هفتهی اکرانش با ۶۷ درصد افت فروش روبهرو شد و ۴ و نیم میلیون دلار فروخت تا به این ترتیب به سرنوشت تیره و تار اما نه چندان غیرمنتظرهای دچار شود. این دنباله که ۴۰ میلیون خرج ساختش شده، تاکنون ۲۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در گیشهی داخلی فروخته است. خبر خوب این است که فیلم همین الانش ۱۱۵ میلیون دلار از سرتاسر دنیا در خزانه دارد و حتی اگر موفق نشود به بزرگترین ارقام این مجموعه (۲۴۲ میلیون و ۲۹۶ میلیون) دست پیدا کند، کماکان یک موفقیت عالی برای کمپانی سازندهاش محسوب میشود. و بله، این هفته بهطور رسمی مجموع درآمد کل مجموعهی «رزیدنت اویل» از مرز یک میلیارد دلار عبور کرد.
«لا لا لند» تاکنون ۲۶۸ میلیون دلار در دنیا فروخته که آن را به دوازدهمین فیلم پرفروش تاریخ استودیوی لاینزگیت بدل میکند
«روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» در هشتمین هفتهی نمایشش ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموع درآمد جدید ۵۲۴ میلیون دلار دست پیدا کرد. بلاکباستر استودیوی لوکاسفیلم تاکنون ۵۱۴ میلیون دلار هم از کشورهای خارجی کسب کرده که مجموع درآمد جهانی آن را به یک میلیارد و ۴۱ میلیون دلار میرساند و به این ترتیب آن را به بیست و چهارمین فیلم پرفروش تاریخ جهان بدل میکند. این در حالی بود که انیمیشن «موآنا» هم یک میلیون در خانه و ۱۰ میلیون از خارج به دست آورد و به مجموع درآمد جهانی جدید ۵۵۳ میلیون دلار دست یافت. «دکتر استرنج»، جدیدترین فیلم ابرقهرمانی مارول هم به لطف اکران قویاش در ژاپن (۹ و نیم میلیون دلار تا پایان هفتهی دوم)، به مجموع فروش جهانی ۶۶۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. این به این معناست که «دکتر استرنج» همین الان موفق شده از مجموع درآمد ۶۶۸ میلیون دلاری «مرد پولادین» (Man of Steel) عبور کند و به ششمین فیلم پرفروش کامیکبوکی تاریخ که به داستان ریشهای یک ابرقهرمان میپردازند بدل شود. بالاتر از «دکتر استرنج»، «جوخهی انتحار» قرار گرفته است که درآمد ۷۴۵ میلیون دلاریاش خیلی بیشتر از آن است که این فیلم شانس پشت سر گذاشتن آن را داشته باشد.
جدول ۱۰ فیلم برتر هفته
۱ | Split | ۱۴/۵ میلیون دلار |
۲ | Rings | ۱۳ میلیون دلار |
۳ | A Dog's Purpose | ۱۰/۸ میلیون دلار |
۴ | Hidden Figures | ۱۰/۱ میلیون دلار |
۵ | La La Land | ۷/۴ میلیون دلار |
۶ | Resident Evil: The Final Chapter | ۴/۵ میلیون دلار |
۷ | Sing | ۴ میلیون دلار |
۸ | Lion | ۴ میلیون دلار |
۹ | The Space Between Us | ۳/۸ میلیون دلار |
۱۰ | Triple X: The Return of Xander Cage | ۳/۷ میلیون دلار |
نگاهی به برخی فیلمهای تازهاکرانشدهی این هفته:
حلقهها
Rings
سومین قسمت از مجموعهی امریکایی «حلقه» قصد داشته در راستای موج اخیر بازسازیها و بازخوانیهای هالیوود، این مجموعهی ترسناک را که زمانی حسابی مشهور و روی بورس بود باری دیگر سر زبانها بیاندازد و مجموعهی جدیدی را کلید بزند، اما با توجه به چیزی که از واکنش منفی اکثر منتقدان به نظر میرسد، «حلقهها» فیلم ضعیفی است که بهتر بود فراموش میشد. داستان این قسمت به دختر جوانی به اسم جولیا میپردازد که دوستش هولت درگیر خردهفرهنگی دربارهی یک نوار ویدیویی مرموز میشود؛ نواری که میگویند تماشاکنندگانش هفت روز بعد از دیدن آن میمیرند. دختر که نگران دوستش شده سعی میکند تا با فدا کردن خودش، او را نجات دهد و در همین جریان کشف تازهای میکند. فیلمی درون فیلم این نوار ویدیویی وجود دارد که هیچکس تاکنون آن را ندیده بوده است. در این میان او در جستجوی دوستش سر از دانشگاه او درمیآورد و متوجه میشود کسی به اسم استاد براون یکی از طبقات مخفی ساختمان دانشگاه را بهطور کامل به بررسی و مطالعهی این ویدیوی عجیب اختصاص داده است.
منتقد هالیوود ریپورتر که فیلم را اصلا دوست نداشته میآورد: «"حلقهها" دارای چندتا ترس خوب اما ناچیز است: مگسی که وارد سیگاری که استاد براون در حال کشیدن است میشود؛ گرافیتی رعبآوری که در داخل سردابه میبینیم و جیرجیرکهایی که سروکلهشان در اواخر فیلم پیدا میشود. اما این لحظات خوبِ ناچیز هیچوقت فیلم را تا قبل از ۹۰ ثانیهی پایانیاش به سر اصل مطلب نمیرسانند. چیزی را لو نمیدهم، اما باید بدانید که پایانبندی دیروقت فیلم هم به زور پایانبندی محسوب میشود». پیتر تراویس از رولینگ استون که هیچ ستارهای به فیلم نداده مینویسد: «اگر میتوانستیم فیلمهای مزخرف را به خاطر شکنجهای که بر تماشاگرانشان تحمیل میکنند مجازات کنیم، پس "حلقهها" باید اعدام میشد... قرار بوده که ما چنین یاوهگویی مضحکی را به عنوان زمینهچینی فیلم بعدی سری "حلقه" قبول کنیم، اما کور خواندهاید! بهترین نقدی که بر این فیلم میتوان نوشت همان دو کلمهای است که هولت دربارهی ویدیو برای جولیا مسیج میکند: "تماشا نکن". نصحیت خوبی است». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۲۴ است.
فضای بین ما
The Space between Us
یکی از فیلمهای دوران بلوغ که به خاطر عناصر علمی-تخیلیاش خیلی وقت بود انتظارش را میکشیدیم، خوب از کار در نیامده است. ظاهرا «اصلا» خوب از کار در نیامده! داستان فیلم دربارهی پسر جوانی به اسم گاردنر الیوت (آسا باترفیلد) است که مادر فضانوردش که برای کمک به کلونیسازی بر روی مریخ به این سیاره رفته بوده، در حال به دنیا آوردن او میمیرد. الیوت بدون اینکه هویت پدرش را بداند بزرگ میشود و در حالی به سن ۱۶ سالگی میرسد که فقط با ۱۴ نفر در تمام عمرش آشنا شده است. گاردنر در جریان جستجویش برای پیدا کردن سرنخی دربارهی پدرش و سیارهی مادریاش، بهطور آنلاین با دختری خیابانی به اسم تالسا آشنا میشود. گاردنر در ابتدا خیلی مشتاق است تا شگفتیهای زمین را بهصورت دستاول تجربه کند، اما خیلی زود دانشمندان به این نتیجه میرسند که بدن او نمیتواند اتمسفر زمین را تحمل کند و اجازهی ترک مریخ را ندارد.
نویسنده اینترتینمنت ویکلی که از فیلم راضی نیست مینویسد: «"فضای بین ما" تلاش میکند تا قصهی عاشقان جوان را به معنای واقعی کلمه به اوجهای جدیدی ببرد، اما قبل از این کار با کله به درون زمینی از کلیشههای سانتیمانتالِ رومانتیک سقوط میکند». جیمز براردینلی که دو ستاره به فیلم داده میآورد: «"فضای بین ما" همان چیزی است که وقتی یک ایدهی امیدوارکننده توسط فیلمنامهای احمقانه و مبتذل خراب میشود... "فضای بین ما" فرصتهای بیشماری برای بررسی موضوعات جالبتوجهای دارد، اما در عوض در همان مسیر تقلیدیاش از روی دیگر آثار دوران بلوغ باقی میماند و هرچه به پایان نزدیکتر میشود، مصنوعیتر میشود». منتقد سن فرانسیسکو کرانیکل در یادداشتش میآورد: «فیلم یک لحظه شما را مجبور به اهمیت دادن میکند و لحظهی بعد کاری میکند تا به چیزی که قرار بود به آن اهمیت بدهید بخندید. دوربین بعضیوقتها طوری جایگذاری شده است که بازیگران را در حال ضبط کردن احساساتشان بگیرد... اما این احساسات آنقدر افراطی و غیرطبیعی هستند که ناگهان تمام چیزی که داریم میبینیم در ابتدا جعلی و در ادامه مسخره و مضحک احساس میشود». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۳۳ است.
نظرات