بررسی بازی Guilty Gear Xrd Revelator
میگویند در دنیای ما هر گلی بویی دارد. این دربارهی بازیهای ویدیویی هم، صرفنظر از سبکشان، صدق میکند. همانطور که Call of Duty با Battlefield و FIFA با PES متفاوت است، بازیهای مبارزهای هم هرکدام برای خودشان دنیایی ساختهاند. Mortal Kombat که آن را با خشونت و بیرحمی میشناسیم، همتایی شرقی به نام Tekken دارد که خودش را با فضایی ملایمتر و شخصیتهایی آرامتر معرفی کرده است؛ شخصیتهایی که پاندا و دایناسور هم در بینشان پیدا میشود! در آنسو Street Fighter با حالوهوای مسابقاتی و کمی خشکاش طرفداران سرسختی را دور خودش جمع کرده و Super Smash Brothers هم توانسته طعم دعوا و کتککاریهای دوستانه را (!)، با حضور شخصیتهای محبوب گیم، به طرفداراناش بچشاند. در این میان، بازیهایی هم در سبک مبارزهای حضور دارند که با وجود شایسته بودنشان آنقدرها در معرض دید نیستند و سری Guilty Gear، ساختهی کمپانی ژاپنی آرک سیستم ورکس (Arc System Works)، جزو همین دسته است.
گیلتی گیر البته مجموعهی جدیدی نیست و از قضا نزدیک به دو دهه از عمرش میگذرد؛ اما این سری آنقدر خاص و عجیب و غریب است که هر کسی به سراغاش نمیرود. بازی Guilty Gear Xrd Revelator، تازهترین نسخهی منتشر شدهی گیلتی گیر و موضوع اصلی این نوشتار، هم چنین ویژگیهای منحصربهفردی را از پیشینیاناش به ارث برده است؛ اما آنها را بهشکلی جذابتر و دلنشینتر به مخاطباناش عرضه میکند؛ آنقدر دلنشین که میشود از همین نسخه وارد این مجموعه شد و به جمع طرفداران پروپاقرصاش پیوست.
بازی Guilty Gear Xrd Revelator دومین نسخه از سری Xrd گیلتی گیر است و دنبالهی بازی Guilty Gear Xrd Sign به شمار میرود. رولیتر حدود یک سال و نیم قبل برای دستگاههای آرکید منتشر شد و از حدود ۱۰ ماه پیش هم به کنسولهای پلیاستیشن 3 و پلیاستیشن 4 راه پیدا کرد. رایانههای شخصی ویندوزی نیز بهواسطهی فروشگاه استیم از اواخر پاییز میزبان این بازی مبارزهای شدند و اولین بروزرسانی آن را در بهمنماه دریافت کردند که همین، فرصت مناسبی را برای بررسی کردن بازی فراهم کرد.
گرافیک کمنظیر بازی اولین موردی است که جلب توجه میکند
رولیتر که سازندهاش اصرار دارد نام آن را بهشکل -Revelator- بنویسد، کموبیش همان نسخهی ساین است که با کیفیت بهتر و محتویات بیشتر همراه شده است. با نگاه به Xrd گرافیک کمنظیر آن اولین موردی است که جلب توجه میکند. سری پیش رویمان یک فایتینگ دوبعدی است که از گرافیک سهبعدی بهره میبرد؛ بهمعنای اینکه مبارزات تنها در دو بعد اتفاق میافتند؛ درحالیکه شخصیتها و المانهای محیط، سهبعدی طراحی شدهاند. صدالبته که این رویکرد تازهای در بازیهای همسبک نیست؛ اما کمپانی ژاپنی رولیتر و ساین را با گرافیک سل-شیدینگِ فوقالعادهای همراه کرده که مانندش را با چنین کیفیتی در سبک مبارزهای ندیدهایم. بهلطف این حرکت، شخصیتهای این دو بازی با آنکه سهبعدیاند، از یکسو حالوهوای دوبعدی و اسپرایت-مانند دارند و از طرفی نسبت به فایتینگهای انیمهای معمول، از جمله سری BlazBlue (ساختهی دیگر آرک سیستم)، در زمین مبارزه بیشتر به چشم میآیند. اکسآرد همچنین هوای بینایی مخاطباناش را دارد و کسانی که به فضای رنگارنگ و پرزرقوبرق BlazBlue و بازیهای مشابهاش حساسیت دارند هم به احتمال فراوان از آن راضی خواهند بود.
کاراکترهای اکسآرد نسبتاً پرجزئیاتاند و در عوض، جلوههای ویژه، شامل آتش، برق و موارد اینچنینی، ساده و در عین حال زیبا کار شدهاند. پسزمینههای بازی هم زنده هستند و مانند استریت فایتر، هرچند با شدت کمتر، نسبت به رویدادهای حین مبارزه واکنش نشان میدهند. انیمیشنهای شخصیتها روان و هنرمندانه طراحی شدهاند و بهطور خلاصه، در اینجا با یک «انیمهی تعاملی» درست و حسابی سروکار داریم که بهلطف چیرهدستی آرک سیستم در بهکارگیری موتور آنریل انجین 3، دستیافتنی شده است.
گرافیک اکسآرد با رولیتر یک گام دیگر پیشرفت کرده است. نورپرداریها بهتر شده و زمینهای مبارزه بعضا بازنگری شدهاند؛ ضمن اینکه تعدادشان هم افزایش یافته است. از یکسو شخصیتهای بازی هم اکنون طی زدوخورد گرد و خاکی میشوند و دست و پایشان خراشیدگی برمیدارد. نسخهی پیسی رولیتر همچنین در مقایسه با ساین بهینهتر شده و روی سیستمهای بسیاری، روانتر از آن اجرا میشود. مشخصات سیستم حداقل بازی نسبت به نسخهی پیش تغییری نداشته و همان کارت گرافیک GeForce GTX 560 یا Radeon HD 7770 در آن درج شده که البته ما توانستیم در کنار کارت اصلیمان بازی را، در رزولوشن و جزئیات پایینتر، با HD 6570 هم بهشکلی قابل قبول اجرا کنیم. از لحاظ گرافیکی، تنها مواردی که بودنشان کمی توی ذوق میزند یکی نرم نبودن حرکتهای پیش از آغاز مبارزه است (زمانی که شخصیتها برای هم شاخوشانه میکشند)؛ درحالیکه خود بازی و نرمافزارها افت محسوسی را در نرخ فریم نشان نمیدهند. کاستی دیگر هم تداخلهایی است که گاهی در صحنههای پایانی مبارزه وجود دارد؛ ولی خوشبختانه این موارد آزاردهنده نیستند و تأثیری هم روی گیمپلی بازی نمیگذارند.
رولیتر از لحاظ شنیداری هم سنگ تمام گذاشته است
ساختهی آرک سیستم نهتنها در زمینهی دیداری حرفهای زیادی برای گفتن دارد، بلکه از لحاظ شنیداری هم برای مخاطباناش سنگ تمام گذاشته است. این البته اتفاق تازهای نیست؛ چرا که نام گیلتی گیر از اساس با موسیقی گره خورده و «دایسوکه ایشیواتاری» (Daisuke Ishiwatari)، خالق مجموعه و کارگردان Xrd، خودش یک آهنگساز است. درواقع نام بسیاری از شخصیتهای گیلتی گیر و همینطور اسامی حرکتهای آنها به گروههای مطرح موسیقی و ترانههایشان اشاره دارد که خودش گویای جایگاه این هنر در ساختهی ایشیواتاری هست.
در حالت کلی، سری اکسآرد موسیقیهایی پرانرژی را در دلاش جا داده که گویی بیشترشان برای آن ساخته شدهاند تا در کمترین زمان، ضربان قلبمان را بالا ببرند. (اینکه باید از بابتاش خوشحال باشیم یا نه را نمیدانیم!) در میان موسیقیهای پسزمینه، هر کاراکتر بازی برای خودش یک آهنگ ویژه دارد که تلاش شده تا با شخصیتاش همخوانی داشته باشد؛ مثلاً «سول» (Sol)، یکی از دو کاراکتر اصلی گیلتی گیر، یک جایزهبگیر آمریکایی است و شجاعت و بیکله بودن او در آهنگاش، که رگههایی از ژانر وسترن درون خودش دارد، نمود پیدا کرده؛ یا «مِی» (May)، از شخصیتهای قدیمی مجموعه، کاراکتری شاد و سرخوش است و این سرزندگی در موسیقی ویژهی او هم منعکس شده؛ بهشکلی که با شنیدن آن احتمالاً به یاد بازیهای سونیک و آهنگهای خاطرهانگیزشان میافتید.
از همان لحظهای که صفحهی آغازین رولیتر پیش رویمان نقش میبندد، بازی با موسیقی زیبایی پذیرای ما میشود و در ادامه هم با آهنگهای بیکلام و گهگاه باکلاماش و همینطور المانهای موسیقایی همراهیمان میکند. نسخهی جدید اکسآرد موسیقیهای گوناگونی را در سبکهای متال و راک شامل میشود که در اولین برخورد، با نمونههای موجود در ساین تفاوتی ندارند؛ اما از آنجا که در رولیتر با چند شخصیت جدید سروکار داریم و آنها هم هرکدام تکآهنگهای خودشان را دارند، در کل با گزینههای بیشتری روبهرو هستیم. ضمناً حدود ۵۰ موسیقی هم از گوشهوکنار گلیتی گیر در بخش گالری گنجانده شده (بیشتر از دو برابر موسیقیهای اضافی ساین) که با پول رایج درون بازی میتوان آنها را آزاد و به مجموعهی آهنگهای پیشفرض اضافه کرد.
رولیتر در زمینهی صداگذاری شخصیتها هم عملکرد خوبی دارد؛ هرچه باشد صداپیشگی ژاپنیها در انیمهها و بازیها، زبانزد خاص و عام است. نسخهی دوم اکسآرد هم از این نعمت بیبهره نیست و کاراکترهایاش با همان کیفیتی که از چنین ساختهای انتظار میرود صداگذاری شدهاند.
کاراکترهای رولیتر صداگذاری انگلیسی نشدهاند
سوای زیر بودن بیش از حدِ آوای بعضی شخصیتها بر اساس استانداردهای ما، شاید در اینجا تنها یک کاستی وجود داشته باشد: برخلاف ساین، در رولیتر صداگذاری انگلیسی برای کاراکترها انجام نشده و آنها فقط ژاپنی صحبت میکنند. با آنکه معمولاً یک اثر با زبان اصلیاش لطف دیگری دارد، اما بازهم این موردی نیست که بهسادگی بتوانیم با آن کنار بیاییم؛ بهویژه که در ساین، گویندگان انگلیسیزبان بهخوبی از عهدهی وظیفهیشان برآمده بودند. بزرگترین مشکلی که در اینجا به وجود میآید، دشوار شدن پیگیری بخش داستانی رولیتر است که دربارهی آن صحبت خواهیم کرد. البته در آنسو گزارشگر بازی، که صدایاش اِکوی خاصی دارد و بازیکن را از منوی انتخاب شخصیت گرفته تا پایان مبارزهها همراهی میکند، به انگلیسی حرف میزند. در این میان، حرکاتی مانند حمله، گام برداشتن و جابهجا شدن ناگهانی (Dash) بهشکلی جالب صداگذاری شدهاند و المانهای پسزمینه (دریا، باد و …) هم صداهایی دارند که گرچه تکرار شونده و معمولی هستند؛ اما محض تنوع میتوانید گاهی موسیقی را قطع کنید و به آنها گوش بسپارید.
از این دیدنیها و شنیدنیها که بگذریم، داستان بازی فرصتی پیدا میکند تا خودی نشان دهد. از دیرباز عادت کردهایم که در سبک مبارزهای انتظار روایت چفتوبستداری نداشته باشیم و به داستان، تنها به چشم بهانهای برای درگیر شدن شخصیتها با یکدیگر نگاه کنیم؛ اما اکسآرد از ساختههایی است که تلاش میکند تا در چنین فضایی، ماجرایی جذاب را برایمان بازگو کند.
در حالت کلی، سری گیلتی گیر ویژگیهای انیمههای شونن (پسرانه) را دارد و در کنار پرهیاهو و اغراقآمیز بودن، که از خصوصیات بارز بیشتر این انیمهها است، «ظرافتی شرقی» را در دلاش جا داده است. گیلتی گیر دنیایی را به تصویر میکشد که در آن، انسانها توانستهاند سرچشمهی جدیدی از انرژی را کشف کنند. در پی دستیابی به این انرژی، که نام «جادو» (Magic) برایاش انتخاب میشود، بشریت پروژهای را کلید میزند که به خلق شدن گونهای از حیات به نام Gear میانجامد؛ اما Gearها، که از کلونسازی یا در مواردی تبدیلسازی موجودات زنده، از جمله انسان، به وجود میآیند، در نهایت بهعنوان سلاحهای کشتارجمعی مورد استفاده قرار میگیرند. در این میان، یک Gear با نام «جاستیس» (Justice) یا «عدالت» بر ضد انسانها شورش میکند و نبردهایی بین این دو نژاد راه میافتد که از آنها با عنوان «جنگهای صلیبی» (Crusades) یاد میشود. اساس ساختهی ایشیواتاری را همین نبردها و پیامدهایشان شکل داده است.
داستان گیلتی گیر شاید در اولین نگاه تکراری و کلیشهای به نظر برسد؛ اما روایت آن بهصورتی است که دستکم با سری جدید اکسآرد، امروز هم میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد. در اولین نسخهی اکسآرد ما با یک Gear روبهرو میشویم که ناگهان به تمام دنیا اعلان جنگ میدهد! در این میان سول و کای (Ky)، نمادهای مجموعه، را داریم که مانند «ریو» و «کن» استریت فایتر رفیق و رقیب یکدیگر هستند و رفاقتشان گاهی به سمت رابطهی پدرکشتگی «اسکورپین» و «ساب-زیرو» سوق پیدا میکند! از طرفی، مانند نسخههای گذشته، پای دنیایی موازی با نام «بکیارد» (Backyard) یا «حیاطخلوت» هم در میان است؛ جایی که سرچشمهی جادو و منبع «اطلاعات و دادههایی» به شمار میرود که جهان درون بازی بر پایهی آنها ساخته شده است. در سوی دیگر، بخشی از داستان را بحثهای فلسفی شکل میدهد و یکی-دو شخصیت هم در جمع مبارزها هستند که توانایی سفر کردن در طول زمان را دارند! همانطور که میبینید، قضیه پیچیدهتر از این حرفها است و تنها با یک داستان پیشپاافتادهی نجات دادن دنیا طرف نیستیم.
آرک سیستم بازیهای اکسآرد را با یک بخش داستانی به نام Story Mode همراه کرده که گرافیک آن کموبیش همانی است که در حالت اصلی بازی میبینیم. بخش Story Mode جایی میان دو رسانهی انیمه و رمان تصویری (Visual Novel) قرار میگیرد و جالب اینجا است که عملاً ذرهای گیمپلی ندارد. در حالت ایدهآل، تنها کاری که اینجا باید انجام دهید آن است که گیمپد را کنار بگذارید و ضمن استراحت دادن انگشتانتان، ماجراهای اکسآرد را بهشکل اپیزودیک دنبال کنید. البته بخش آرکید، بهرسم معمول بازیهای مبارزهای، در سری گنجانده شده و حین تعدادی مبارزه، داستانهای کوتاهی را دربارهی شخصیتها بازگو میکند؛ اما در نهایت اصل ماجرا به Story Mode بازمیگردد که پس از به پایان رساندناش احتمالاً دید متفاوتی نسبت به کاراکترها پیدا خواهید کرد. طبیعتاً این حالت بازی بهدلیل قابل تعامل نبودناش باب میل خیلیها نیست؛ ولی از طرفی بازیکن را مجبور نمیکند تا به هر بهانهای هر چند دقیقه یکبار با هوش مصنوعی دست به یقه شود و همین فرصت خوبی برای بازگویی داستان فراهم کرده است.
بخش داستانی بازی حدودا ۵ ساعت زمان میبرد
رولیتر با Story Mode نخست گزیدهای چند-دقیقهای از اتفاقات نسخهی قبلی را پخش میکند و سپس ماجرایی را که ساین آغاز کرده بود ادامه میدهد؛ درحالیکه اینبار حالوهوای بخش داستانی کمی از رمان تصویری فاصله گرفته و بیشتر بهسوی انیمه متمایل شده است. حالت Story Mode رولیتر از ۹ فصل تشکیل شده و تماشا کردن آن حدوداً ۵ ساعت زمان میبرد. بخش عمدهای از این ساعات شامل دیالوگهای شخصیتها است و جای خالی صداگذاری انگلیسی درست همینجا است که احساس میشود. جملههای ژاپنی بازی گهگاه سریع ادا میشوند و اگر سرعتمان در خواندن متون انگلیسی بالا نباشد، احتمالاً بسیاری از زیرنویسها را از دست خواهیم داد. (البته میشود زیرنویسها را از حالت نمایش خودکار خارج کرد یا آنکه با فشار دادن دکمهای به دیالوگهای پیشین سر زد؛ اما این حرکات با ذات Story Mode چندان همخوانی ندارد) راستی سازندگان رولیتر، همانند ساین، یک فرهنگنامه برای بازیشان در نظر گرفتهاند که در آن میتوانیم با زیر و بم دنیای گیلتی گیر آشنا شویم. این فرهنگنامه علاوه بر منوی اصلی بازی، گهگاهی در حالت داستانی هم قابل استفاده است و با فشردن یکی-دو کلید، ما را در جریان معنای اصطلاحات بهکاررفته قرار میدهد.
بازی سریع، متعادل و عمیق است
اما همهی اینها به کنار؛ تا زمانی که یک بازی مبارزهای گیمپلی راضیکنندهای نداشته باشد، گرافیک، موسیقی و داستان هیچکدام نمیتوانند مخاطب را پای آن نگه دارند. خوشبختانه آرک سیستم ورکس و بهویژه اعضای «تیم رد» (Team Red، تیم داخلی آرک سیستم که گیلتی گیر را توسعه میدهد) کارشان را بهخوبی بلدند و اینبار هم تواناییهایشان را در زمینهی گیمپلی نشان دادهاند. رولیتر در یک کلام یک فایتینگ «سریع، متعادل و عمیق» از نوع فانتزی و تک-به-تک است که کامبوها یا حرکات زنجیروار طولانی دارد؛ ضمن اینکه بین بازیهایی جا میگیرد که آشنا شدن با آنها آسان و مسلط شدن بهشان وقتگیر و دشوار است. ساختهی ایشیواتاری و گروهاش همچنین یکی از بهترین بخشهای آموزشی را در سبک مبارزهای دارد و از همان دقایق آغازین، تازهواردان را بهخوبی راهنمایی میکند.
گیمپلی رولیتر و کلاً اکسآرد یک ویژگی جالب دارد: هم فایتربازهای کارکشته و هم تازهکارها میتوانند از آن لذت ببرند. درواقع لازم نیست که سازوکارهای بازی را کاملاً درک کنید تا بتوانید از حرکاتتان سر ذوق بیایید. حتی اگر حالوحوصلهی تمرین کردن کامبوها و کلنجار رفتن با فنون مختلف را ندارید، رولیتر با شرایطی به شما امکان میدهد تا آنها را با کمترین زحمت، در زمین مبارزه اجرا کنید.
رولیتر همانند ساین بر اساس گیمپلی ۶ کلیدی (از یک دیدگاه، ۵ کلیدی) ساخته شده؛ بهمعنای اینکه سوای استیک آنالوگ و کلیدهای جهتنما (دی-پد)، با ۶ دکمهی اصلی سروکار داریم. از میان این ورودیها پنج تایشان به حمله اختصاص دارد؛ یعنی چهار کلید برای حملات اصلی، که از ابتدا به انتهای چیدمان استانداردشان سرعتشان کمتر و در عوض قدرت و بردشان بیشتر میشود، و یکی هم برای «حملهی داست» (Dust Attack) که با آن میتوانید حریف را به هوا پرتاب و سپس کامبو-باران کنید! در کنار این پنج کلید، دکمهای هم جهت دست انداختن حریف یا تشویق کردن او در نظر گرفته شده و دفاع کردن هم مانند رسم معمول با نگه داشتن جهت عقب یا عقب-پایین انجام میشود. با مجموعهی همین کلیدها و جهتنما-استیک میشود همهی حرکات و سازوکارهای بازی را اجرا کرد و دکمههای آزاد کنترلر هم میتوانند در نقش میانبر انجام وظیفه کنند.
هم حرفهایها و هم تازهکارها میتوانند از رولیتر لذت ببرند
یکی از تفاوتهای اصلی گیلتی گیر، بهویژه خانوادهی اکسآرد، با سریهایی مانند مورتال کامبت و استریت فایتر تحرک و پویایی بیشتر آن است. اغلب شخصیتهای اکسآرد جنبوجوش زیادی دارند و حرکاتی مانند دویدن، دَش زدن در هوا (Air Dash) و پرش دوتایی (Double Jump) طی مبارزات فراوان به کار گرفته میشوند. از آنجا که بعضی از این حرکات نیازمند دابلکلیک کردن روی دکمهها هستند و با استیکهای گیمپد چندان جالب از کار نمیآیند، برای بازی کردن ساین و رولیتر بهتر است که گیمپدتان دی-پد دقیق و راحتی داشته باشد. راستی حالت تکنفرهی اکسآردها را میتوانید با صفحهکلید هم تجربه کنید؛ ولی پیشنهاد میکنیم که اگر به انگشتانتان رحم نمیکنید دستکم هوای کیبوردتان را داشته باشید و از خیر بازی کردن آنها به این شکل بگذرید. این را هم بگوییم که بازی علاوه بر استاندارد XInput، با گیمپدهای مبتنی بر DirectInput (استاندارد قدیمی ویندوز برای پشتیبانی از کنترلرها) هم سازگاری دارد؛ اما نه با همهی آنها. در نتیجه اگر نتوانستید بهدرستی از گیمپدتان استفاده کنید، باید سراغ نرمافزارهایی مانند X360CE بروید.
فنون شخصیتهای گیلتی گیر اکسآرد نه اندک هستند و نه مانند مجموعهی تکن فهرستهایی طولانی را به خودشان اختصاص دادهاند؛ بلکه میتوان گفت که تعدادشان طوری تنظیم شده که از یکسو دست بازیکن بسته و گیمپلی خشک نباشد و از طرف دیگر به خاطر سپردن آنها زمان و انرژی زیادی از مخاطب نگیرد. (هرچند طبیعتا استفادهی بهجا از آنها نیاز به تجربه دارد) بیشتر حرکتها پیچیدگی خاصی هم ندارند و دستکم به نظر نمیرسد که حین اجرا کردن آنها آرتروز بگیریم! البته اکسآرد، مانند تکن و مورتال کامبت، تا اندازهای راه را برای باتن-مشینگ (فشار دادن تصادفی و پیاپی کلیدها، به امید پیروز شدن) باز میگذارد؛ اما این کار در رقابتهای جدی سود چندانی ندارد و اتفاقاً میتواند برای بازیکن گران تمام شود. حالا که بحث مقایسه شد، بگوییم که هنرهای رزمی واقعی تقریباً جایی در گیلتی گیر ندارند و از این لحاظ، اکسآرد در نقطهی مقابل بازیهایی مانند تکن و استریت فایتر (که با وجود فانتزی بودناش نیمنگاهی به سبکهای رزمی دارد) قرار میگیرد.
بازی زیر ظاهر سادهاش پیچیده است
اکسآرد هستهی گیمپلیاش را از نسخههای پیشین به ارث برده و از اینرو در آن با سه نمودار اصلی «سلامت» (Health)، «انفجار» (Burst) و «تنش» (Tension) روبهرو میشویم؛ همینطور یک نمودار دیگر که «سطح RISC» (یا R.I.S.C. Level) نام دارد و در زیر خط سلامت جا گرفته است. در نخستین ساعات بازی نیازی نیست که با کاربرد این نمودارها و جزئیاتشان کاملاً آشنا باشید؛ اما زمانی که به جزئیات دقیق شوید و به دنبال یادگیری اصولی اکسآرد بروید، میبینید که این مجموعه، ویژگیهای پیچیدهای را زیر ظاهر سادهاش پنهان کرده است؛ مثلاً اینکه نمودار سلامت کاراکترها مقیاسبندی شده و هرچه مقدارش کمتر میشود، ضربههای حریف هم آسیب کمتری به آن میزند؛ یا آنکه RISC با دفاع کردن موقتاً پر میشود و در نهایت روی ضربهها اثر میگذارد.
سری Xrd اساسا تهاجمی است
از دید کلی، اکسآردها بازیهایی تهاجمیاند و رولیتر هم بهنوعی هوای آنهایی را که بیشتر حمله میکنند دارد. یکی از جاهایی که بازی خوی تهاجمیاش را بهخوبی نشان میدهد، نمودار Tension است. این نمودار با پیشروی کردن و همینطور ضربه زدن به حریف آرامآرام پر میشود و در سطوح مختلفاش امکان دستیابی به فنون ویژه، حملات قویتر و دفاع بهتر را فراهم میکند. از طرفی اگر بازیکن از درگیری طفره برود و مدام عقبنشینی کند، بازی پس از هشداری او را جریمه و نمودار Tension را کاملاً خالی میکند. در این میان، Roman Cancel از قابلیتهای جالبی است که بهلطف نمودار تنش دستیافتنی میشود. با این قابلیت میشود حملهی در حال اجرا یا حین بازیابی (Recovery) را فوراً متوقف و گذر زمان را برای لحظهای، که خودِ اجرا کننده شاملاش نمیشود، کند کرد. در نتیجهی اینها میتوان کامبوهایی را پیادهسازی کرد که در حالت معمول عملی نیستند یا حتی میشود در لحظهی آخر از دام حریف فرار کرد. در آنسو نمودار Burst، که حین مبارزه بهآرامی پر میشود و بهویژه با ضربه خوردن بازیکن سرعت بیشتری به خودش میگیرد، هم بهتنهایی میتواند شر یک کامبوی طولانی را از سر او کم کند.
سازوکارها میتوانند نتیجه مبارزه را بهناگهان تغییر دهند
رولیتر هم مانند ساین ویژگیهایی را در دلاش جا داده که بهطور ناگهانی میتوانند نتیجهی مبارزه را تغییر دهند؛ مثلاً زمانی که سطح سلامت یک کاراکتر از حد معینی کمتر شود، قدرت فنون «اوردرایو» (Overdrive) او افزایش پیدا میکند. همینطور چنانچه دو حریف همزمان به یکدیگر ضربه بزنند ممکن است بازی وارد حالتی موقت به نام Danger Time شود که در آن، هم قدرت حملات دو طرف افزایش مییابد و هم هر بازیکن میتواند با زدن ضربهای بهموقع، سرعت اتفاقات اطرافاش را آهسته و کامبویی طولانی را سر حریف نگونبختاش خراب کند. (البته با تمام اینها خیلیها اصلاً از Danger Time دل خوشی ندارند!) در اکسآردها قابلیتی به نام Instant Kill هم وجود دارد که اندکی به فیتالیتیهای مورتال کامبت شبیه است. البته Instant Kill برعکس فیتالیتیها نه در پایان مبارزه، بلکه حین آن انجام میشود؛ ضمن اینکه برخلاف ناماش به اصول فایتینگهای شرقی پایبند است و عملاً کسی در آن کشته نمیشود. با اجرای موفقیتآمیز Instant Kill، که فرآیندی دو مرحلهای دارد، کاراکتر حریف طی میانپردهای سینمایی با خاک یکسان میشود و راند فعلی درجا به سود دیگری به پایان میرسد! این میانپرده به کاراکتر انتخابی بستگی دارد و معمولاً انیمهای، اغراقآمیز و گاهی خندهدار است؛ طوری که اگر اهل شوخیهای انیمهای باشید احتمالاً تا مدتها با دیدن Instant Killها لبخندی روی لبهایتان مینشیند و اگر هم دل خوشی از اغراقهای ژاپنیها نداشته باشید (که در این صورت اصولاً نباید به سراغ گیلتی گیر بیایید) ممکن است با تماشای میانپردهها گیمپد را به گوشهای بیندازید و با عباراتی نهچندان دوستانه، از خجالت سازندگان بازی دربیایید!
گفتیم که بازی بخش آموزشی (Tutorial) درستودرمانی دارد. البته ساین هم در این بخش، خوب و حتی کاملتر ظاهر شده بود؛ اما متنها و دیالوگهایی طولانی آن با حوصلهی کاربر چندان سر سازگاری نداشتند. در آنسو آموزشهای رولیتر جذابتر از کار درآمده و تازهواردها را بهشکلی نوآورانه با اصول پایهای بازی آشنا میکند.
بازی تازهواردها را بهشکلی نوآورانه با اصولاش آشنا میکند
تیم رد در بخش آموزشی رولیتر «جک-او ولنتاین» (Jack-O' Valentine) را به استقبال بازیکنان فرستاده که یکی از ۶ شخصیتی است که با نسخهی دوم به مجموعهی اکسآرد اضافه شدهاند. جک-او ویژگیها و تواناییهای خاصی دارد که او را به انتخاب مناسبی برای مربیگری تبدیل کرده و یکیشان این است که میتواند زمین مبارزه را از خدم و حشماش، که موجوداتی کوچک و «بامزه» هستند، پر کند! کار بازیکن این است که پس از توضیحات کوتاهی که به او داده میشود، حرکاتی را اجرا کند و با این موجودات درگیر شود. بخش آموزشی رولیتر به این شکل ادامه پیدا میکند و طی زمان کوتاهی، مخاطب را در جریان اصول جابهجا شدن، دفاع، حمله و یکی-دو مورد دیگر قرار میدهد.
اما Tutorial رولیتر، برخلاف ساین، بسیاری از گوشهوکنارهای بازی را کشفنشده باقی میگذارد و اینجا است که نوبت به محتویات آموزشی دیگر میرسد. همانند نسخهی قبل، بخشی به نام Combo وجود دارد که با آن میشود حرکات ویژه و تعدادی کامبوی پیشفرض را بهتفکیک شخصیتها یاد گرفت. بازیکن میتواند در این قسمت با فنون مختلف آشنا شود، شیوهی اجرا شدن آنها را، آنهم با حرکات دقیق استیک، ببیند و بارها و بارها تمرینشان کند. بخش بعدی Mission است که در آن، فرد در موقعیتهای خاصی که طی مبارزههای واقعی پیش میآیند، قرار میگیرد و شیوهی روبهرو شدن با آنها را فرا میگیرد. رولیتر بهرسم معمول بازیهای مبارزهای از حالت Training هم بهره میبرد که در آن میشود مقابل یک کتکخور کاربلد (!)، حریف تمرینی یا هوش مصنوعی قرار گرفت و حرکات و فنون را با کمترین دردسر تمرین کرد. مانند دیگر بازیها در اینجا هم میتوان پارامترهای مختلف را تغییر داد و مناسبترین شرایط را برای پیادهسازی تکنیکها فراهم کرد. در این میان، نسخهی جدید اکسآرد یک بخش «پرسش و پاسخ» نوشتاری یا FAQ هم دارد که در ساین وجود نداشت. بخش FAQ، که از منوی حین مبارزه قابل دسترسی است، به بعضی از مشکلات متداول بازیکنان پاسخ و راهکارهایی را به آنها پیشنهاد میدهد. ضمناً بخشی از محتوای آموزشی بهجای Tutorial در این پرسش و پاسخها قرار گرفته و درواقع بین این دو تقسیم شده است. شما با مطالعه کردن FAQ میتوانید سازوکارهای دیگری از بازی را هم فرا بگیرید؛ اما در نهایت برای آنکه زیر و بم رولیتر را دربیاورید باید به راهنماها و Wikiهای آن مراجعه کنید.
حالت Stylish قابلیت دیگری برای تازهکارها است
سوای موارد بالا، رولیتر یک قابلیت جدید را هم برای تازهواردها در نظر گرفته است: حالتی با نام Stylish Mode که در کنار ورودیهای استاندارد (Technical Mode) قرار میگیرد. با Stylish Mode میشود بدون فشردن هیچ دکمهای جلوی برخی ضربات را گرفت، با باتن-مشینگ کامبوهایی را روی حریف پیاده کرد و با کمک یک کلید اختصاصی، فنون ویژه را با میانبرهای سادهای اجرا کرد. البته این امتیازها بیحسابوکتاب هم نیست و محدودیتهایی برای بهکارگیری آنها در نظر گرفته شده؛ از جمله اینکه با انتخاب کردن Stylish Mode آسیبهای شدیدتری به بازیکن وارد میشود و حین پیادهسازی آسان فنون هم فاز آسیبناپذیری کاراکتر بعضا از میان میرود.
سازندگان رولیتر علاوه بر Stylish Mode المانهای دیگری را هم به گیمپلی اکسآرد اضافه کردهاند. اکنون هر شخصیت یک حرکت اوردرایو قابل تقویت دارد که میتوان با خالی کردن نمودار Burst قدرت آن را اضافه کرد. همچنین تکنیکی به نام Blitz Attack معرفی شده که با آن میشود حرکت دفاعی Blitz Shield را (حرکتی برای دفع کردن ضربه با استفاده از نمودار تنش که نخستینبار در ساین رونمایی شد) ادامه داد و با یک حملهی متقابل به پایان رساند. در این میان، تغییراتی هم در جهت متعادلسازی بهتر شخصیتها انجام شده تا بالانس بازی حتی از گذشته هم بیشتر شود.
یکی از مواردی که ذات جالب و دیوانهوار گیلتی گیر را بهخوبی نشان میدهد، ویژگیهای شخصیتهای آن است. کاراکترهای مجموعه شدیداً ژاپنیوار طراحی شدهاند و منحصربهفرد بودن از سر و رویشان میبارد. این کاراکترها بعضا سلاحهای عجیبی هم دارند که با حالوهوایشان همخوانی دارد؛ مثلاً یکی از آنها با لنگر کشتی وارد میدان میشود، دیگری حریفاناش را با چوب و توپ بیلیارد کتک میزند و آن یکی هم ترجیح میدهد تا با موهایاش دمار از روزگار آنها دربیاورد! شخصیتها در زمینهی گیمپلی هم تفاوتهای چشمگیری با هم دارند و هرکدامشان حسوحال متفاوتی را منتقل میکنند. بهعنوان مثال، جک-او بازی را بهنوعی به سبک MOBA پیوند میزند، مِی در وسط خشکی سوار بر «آقای دلفین» به حریفاش میتازد و سین (Sin) هم حین اجرای فنون ویژه کالُری مصرف میکند و گرسنه میشود! خلاصه مبارزهای بازی آنقدر منحصربهفرد و پرظرافت هستند که باید حسابی برایشان زمان بگذارید؛ ضمن اینکه شناخت داشتن روی یکی از آنها تضمینی بر این نیست که بتوانید با ویژگیهای دیگری هم کنار بیایید.
بیشتر شخصیتهایی که در ساین میبینیم از سالها پیش در سری حضور داشتهاند و اینبار با طراحی بهتر پیش رویمان صف کشیدهاند. رولیتر هم جمعی ۶ نفره از کاراکترهای قدیمی و جدید گیلتی گیر را به اکسآرد اضافه کرده و مجموعاً ۲۳ شخصیت قابل انتخاب را شامل میشود. جک-او، جانی (Johnny)، جم (Jam)، رِیوِن (Raven)، کوم هائهیون (Kum Haehyun) و دیزی (Dizzy) کاراکترهایی هستند که با رولیتر به اکسآرد پا گذاشتهاند؛ اما مشکل اینجا است که کوم هائهیون و دیزی را تنها میشود با خریداری محتوای دانلودیشان آزاد کرد. آرک سیستم این حرکت را در نسخهی کنسولی بازی هم انجام داده بود؛ اما دستکم آنجا میشد در اولین روزها این دو کاراکتر را بهرایگان دریافت کرد. در آنسو پیسیبازها متأسفانه باید بازی را با قیمت نسبتاً بالای ۵۰ دلار از استیم خریداری کنند و برای دسترسی به هرکدام از دو کاراکتر فوق هم ۵ دلار بپردازند. در همین حال نسخهی پلیاستیشن 4، که بهطور رسمی ۶۰ دلار ارزش دارد، در فروشگاههای آنسوی آب با قیمت ۲۰ دلار هم پیدا میشود که همین ما را به فکر فرو میبرد؛ بهویژه که چندی پیش نظارهگر رونمایی از محتوای دانلودی جدید رولیتر با نام Revelator 2 یا Rev 2 هم بودیم که خریداریاش هزینه جداگانهای را بر بازیکنان تحمیل خواهد کرد.
بازی ۲۳ (منهای ۲) شخصیت قابل انتخاب دارد
رولیتر همان حالتهای بازی را دارد که ساین هم داشت. در وضعیت آفلاین، بازیکن حالت معروف آرکید را در دسترس دارد؛ بخشی که اینبار Episode نام گرفته و طی دو-سه میانپرده و چند مبارزه با هوش مصنوعی، داستانهای کوتاهی را با محوریت شخصیتهای انتخابی بازگو میکند و بهتر است پیش از بخش داستانی اصلی، با کاراکترهای مختلف تماماش کنیم. بعد حالت Versus را داریم که برای بازی تکنفره و دونفرهی آفلاین در نظر گرفته شده و سپس به M.O.M میرسیم؛ حالتی که المانهای نقشآفرینی دارد و در آن باید با وجود یک نمودار سلامت که اول مبارزات پر نمیشود، با هوش مصنوعی روبهرو شویم. در این میان، حین مبارزهها آیتمهای مختلفی را به دست میآوریم که میتوانیم از آنها برای شخصیسازی کاراکترها و ارتقا دادنشان استفاده کنیم. بخش M.O.M نسبت به ساین تغییراتی داشته و در مقایسه با آن، دست فرد را در انتخاب حریفها بیشتر باز میگذارد. در همهی این حالات، بارگذاری مراحل سرعت خوبی دارد و از استریت فایتر 5 بسیار بهتر است؛ بهویژه اینکه دیدارهای برگشت یا Rematch بسیار سریع آغاز میشوند و نیازی نیست که برای آمادهسازیشان صبر کنیم. هوش مصنوعی هم، با آنکه مقابل باتن-مشینگ از فاصلهی نزدیک چندان تعریفی ندارد و تفاوت دو درجهی دشواری آخرش هم به نسبت زیاد است، مانند نسخهی اول راضیکننده است و در کل همآورد قابلی برای مخاطب به شمار میرود.
بخش آنلاین جزء مهمی از بازیهای مبارزهای است و این در مورد رولیتر هم صدق میکند. بازی، مانند ساین، کلاً دو حالت آنلاین دارد: یکی مبارزهی معمولی یا Player Match و دیگری ردهبندی یا Ranked Match. در حالت Ranked Match فهرستی از بازیکنان بههمراه سطحشان به نمایش درمیآید و میتوان برای ارتقا دادن رده با آنها مبارزه کرد. البته در عمل، بالا یا پایین بودن سطح تراز لزوماً ارتباطی به مهارت فرد ندارد؛ ضمن اینکه در اینجا بازیکنان، خودشان حریفشان را انتخاب میکنند که همین باعث کاهش ارزش ردهبندی میشود و در نهایت، این حالت را به حاشیه میراند. بههرحال بخش اصلی بازی Player Match است؛ بخشی که اتفاقاً نسبت به ساین یک امتیاز جالب دارد و آنهم به Roomها یا همان اتاقهایاش بازمیگردد.
بخش آنلاین شبیه به محیط یک آرکید طراحی شده
سازندگان رولیتر Roomهای آنلاین بازی را شبیه به محیط آرکید یا گیمسنتر طراحی کردهاند که از قضا واقعاً خوب از کار درآمده و در میان بازیهای همسبک و غیرهمسبکاش تجربهی متفاوتی را رقم زده است. در این محیط، هر بازیکن بهشکل یک آواتار ساده و بامزه ظاهر میشود و میتواند با نشستن پای دستگاههای آرکید درون اتاق، با دیگران مبارزه کند یا آنکه رقابتهایشان را از نزدیک ببیند و در کنار گفتوگوی متنی، با انجام دادن حرکاتی جالب با کاربران دیگر تعامل داشته باشد. در اینجا امکانِ دعوت کردنِ دوستانِ رولیتر-باز برای بازیکنها فراهم است و حتی یک توپ فوتبال هم در گیمسنترهای رولیتر هست تا آنهایی که همبازی پیدا نکردهاند بتوانند کمی به آن لگد بزنند! البته نسخهی پیسی رولیتر نسبت به نسخهی کنسولی اتاقهای خلوتتری دارد و هرکدام آنها حداکثر میزبان چهار جفت دستگاه، جمعا هشت بازیکن، میشود.
نسخهی پیسی رولیتر Netcode (کدنویسی شبکه) خوبی دارد و میتواند مبارزات آنلاین روان و دلچسبی را برای بازیکنان فراهم کند؛ کاری که استریت فایتر 5 چندان در آن موفق نبوده است. البته کیفیت اتصال در نهایت به سرویسدهندهی اینترنت بازمیگردد و طبیعتاً اگر ارتباط با سرورها تأخیر بالایی داشته باشد، بازی نمیتواند کاری از پیش ببرد. (خب، گاهی هم میتواند؛ اما باید مبارزه را بهشکل حرکتآهسته تجربه کنید!) رولیتر کیفیت اتصال را با یک علامت در کنار اسامی بازیکنان حاضر و تأخیر موجود را حین مبارزه و برحسب تعداد فریم نمایش میدهد. نسخهی دوم اکسآرد برای ما در بهترین حالت نزدیک به ۵ فریم تأخیر داشت که با توجه به نرخ ۶۰ فریم بر ثانیهای بازی، با تأخیری در حدود ۸ صدم ثانیه روبهرو بودیم؛ عددی که گرچه برای بازیهای مبارزهای کمی زیاد است، اما با توجه به مهجور بودن «پینگ» در اینترنت کشورمان، بد هم نیست. بههرحال در شرایط مناسب، همان تأخیر پنج فریمی مبارزهای کمنقص و دلپذیر را برایمان فراهم میکرد؛ ضمن اینکه تاخیری که بازی نشان میدهد همیشه دقیق نیست و سرویسدهندهی شما هم ممکن است تجربهی بهتر یا ضعیفتری را برایتان رقم بزند. این را هم بگوییم که بهدلیل یکسان بودن اصول گیمپلی رولیتر با نسخههای پیشین گیلتی گیر، در بخش آنلاین با بازیکنهایی روبهرو خواهید شد که با کولهباری از تجربه وارد گود میشوند و تلاش میکنند تا با کلکسیونی از کامبوهای طولانی، بازی را بهسرعت برق و باد به پایان برسانند؛ بنابراین برای وارد شدن به این بخش خیلی عجله نداشته باشید.
تعداد بازیکنان آنلاین رولیتر در مقایسه با رقیبانی مانند استریت فایتر 5 بسیار کمتر است که این کمبود نفرات، خودش را در رایانههای شخصی بیشتر نشان میدهد؛ چرا که بازیهای مبارزهای معمولاً روی کنسولها بازار پررونقتری دارند، اما در رولیتر امکان بازی بین-پلتفرمی (یا همان کراس-پلی) میان کنسول و پیسی فراهم نیست. در این میان، گویا در آنسوی آبها بیشتر دارندگان نسخهی پیسی مشکل خاصی با پیدا کردن همبازی نداشته و ندارند؛ اما برای ما اینطور نبود و یافتن Room در حالت معمولی و حریف در حالت Ranked، معمولاً به حداکثر دو-سه نتیجه محدود میشد که بعضیهایشان هم حین مبارزه تأخیر قابل قبولی نداشتند. اینترنت موبایل نیز عملاً غیر قابل استفاده بود و جستجوی اتاقها با آن، یکبار هم به نتیجه نرسید. ظاهراً بازی Roomهایی را که پینگشان بهوضوح بالا است اصلاً در لیست نمایش نمیدهد و این تفاوت نتایج قاعدتاً به همین دلیل است. ضمناً آنطور که ما دیدیم، برعکس بعضی گفتهها و همچنین برخلاف نسخهی کنسولی، نسخهی پیسی رولیتر در بخش آنلایناش قفل منطقهای ندارد و چنانچه با معیارهای خودش (که چند و چونشان درست مشخص نیست) کیفیت اتصال با یک Room یا کاربر را مناسب تشخیص دهد، آن را به بازیکن معرفی میکند؛ چه این مورد در خاور دور قرار داشته باشد و چه در قارهی آمریکا. البته بخشی از دارندگان بازی در کشورهای مختلف، مشکلاتی جدی را در بخش آنلاین تجربه کردهاند که بعضا با باز کردن پورتهای مورد استفادهی استیم در روتر و فایروال (که دردسرهای خودش را دارد) حل شدهاند.
بازیهای مبارزهای در درازمدت پتانسیل فراوانی برای خستهکننده شدن دارند و گنجاندن آیتمهای قابل آزادسازی در آنها میتواند این مشکل را تا اندازهای کمرنگ کند. در همین راستا، آرک سیستم رولیتر را هم مانند ساین با آیتمهای مختلفی (شامل موسیقی، طرحهای هنری، «رنگبندی» کاراکترها و همینطور یکی از شخصیتها که در ابتدا قابل انتخاب نیست) همراه کرده که میتوان با پول رایج بازی آزادشان کرد. پول درون بازی با کامل کردن حالتهای مختلف آن، از جمله بخش آموزشی و داستانی، و همینطور مبارزه کردن با هوش مصنوعی و بازیکنان دیگر به دست میآید. نسخهی جدید اکسآرد یک بخش «ماهیگیری» هم دارد؛ حالتی که در ساین نبود و به کاربران امکان میدهد تا با خرج کردن مقداری پول، آیتم یا آیتمهایی تصادفی به دست بیاورند. (البته برخلاف آنچه ممکن است به نظر برسد، این بخش در قالب مینی-گیم اجرا نشده و عملاً تعاملی نیست) سازندگان رولیتر بخش جدیدی را هم برای علاقهمندان صنعت انیمه و حواشیاش در نظر گرفتهاند که در آن میشود مجموعهای دیجیتال از مجسمههای کاراکترهای بازی را جمعآوری و آنها را با آیتمهای بهدستآمده از ماهیگیری، سفارشیسازی کرد.
رولیتر پیسی در کنار امتیازهای فراواناش کاستیهایی هرچند جزئی هم دارد که بعضیهایشان اکسآردها را از زمان ساین همراهی میکنند؛ مثلا همانند نسخهی قبلی، رزولوشن از داخل بازی قابل انتخاب نیست و باید فایلهای INI مربوط به تنظیمات را مستقیماً دستکاری کرد. در این میان، سوای حرکات عجیبی که گاهی از گرافیک فنی سر میزند، نشاگر ماوس هم پیشتر با خیالی راحت روی صفحه جاخوش میکرد که خوشبختانه این مشکل آزاردهنده مدتی است که با بروزرسانی اول بازی حل شده است.
سوای اینها، یک پیسی گیمرِ وطنیِ عشقِ ژاپن برای لذت بردن از رولیتر دو مشکل اصلی پیش رویاش دارد: یکی قیمت بالای نسخهی پیسی (درصورتی که بخواهد بازی را قانونی تهیه کند) و دیگری هم وضعیت اتصال اینترنت. در مورد دومی که کاری از دستمان برنمیآید؛ ولی دربارهی دیگری یادآوری میکنیم که بازی، با آنکه تقریباً از هر جهت از ساین بهتر است، واقعاً قیمت بالایی دارد و پیشنهاد دادن آن با هزینهی ۵۰ دلاریاش اصلاً کار آسانی نیست. اما همانطور که انتظار میرود، بازی در استیم روسیه و … با قیمتهای بسیار پایینتری (تا حدود یک سوم قیمت اصلی) پیدا میشود که با وجود ریسک خریداری از آنها، بهای بسیار معقولتر و مناسبتری را برای ما فراهم میکند. همچنین اگر عجلهای ندارید، بد نیست که تا اندکی مانده به راهیابی نسخهی بعدی بازی (همان Guilty Gear Xrd Revelator 2 که در کمال تعجب، یک ماه پس از انتشار رولیتر برای پیسی، رونمایی شد) به استیم منتظر بمانید تا ببینیم آرک سیستم چه خوابی برایمان دیده است! تا اینجا میدانیم که نسخهی کنسولی Revelator 2 اوایل خردادماه به کشورهای غربی راه پیدا میکند. این بازی-بستهی الحاقی، که خود رولیتر را هم شامل میشود، ۴۰ دلار قیمت دارد و دارندگان رولیتر هم میتوانند با خرید یک محتوای دیجیتالی ۲۰ دلاری بازیشان را به آن برورسانی کنند. وضعیت نسخهی پیسی Rev 2 هنوز درست مشخص نیست؛ اما قاعدتاً قیمتاش در همین حد و اندازهها است.
در نهایت، -Guilty Gear Xrd -Revelator بازی شگفتانگیزی است و نسخهی پیسی آن از بهترینهای سبک مبارزهای در رایانههای شخصی به شمار میرود. اگر بعضی کملطفیهای آرک سیستم ورکس نبود، رولیتر فرصت بیشتری برای درخشیدن پیدا میکرد؛ اما در هر صورت اگر اهل بازیهای مبارزهای هستید و گوشه چشمی به دنیای انیمه دارید یا آنکه از دلباختگان این هنرید و گاهی هم به سبک فایتینگ سر میزنید، رولیتر میتواند یکی از بهترین تجربیات گیمینگتان را رقم بزند.
بررسی بازی Guilty Gear Xrd Revelator
نقاط قوت
- گرافیک هنری کمنظیر
- گیمپلی روان، عمیق و هیجانانگیز
- بیش از ۲۰ کاراکتر منحصربهفرد و متعادل
- موسیقیهای استادانه و سازگار با حالوهوای بازی
- پوشش دادن هر دو طیف بازیکنان تازهوارد و حرفهای
- بهینگی بیشتر نسبت به نسخهی پیشین
- محتوای آموزشی جذاب، نوآورانه و ارزشمند
- بخش آنلاین خلاقانه بههمراه Netcode خوب
- داستان گیرا (با توجه به سبک بازی)
- حالت جدید Stylish
نقاط ضعف
- قیمت بالای بازی و لزوم خریداری DLCهای جداگانه برای آزادسازی دو تن از شخصیتها
- نبود صداگذاری انگلیسی برای کاراکترها
- ضعف در حالت Ranked Match
- مشکلات گرافیکی جزئی