بررسی بازی Oxenfree
چند سالی است که استودیوهای مستقل پروژههایی با سرمایهگذاری کم را شروع میکنند و آثاری قوی و خوشساختی را میسازند که مورد توجه منتقدین و بازیکنان قرار میگیرد. بازی Oxenfree یکی از این بازیهای خوشساختی است که در سال گذشته عرضه شد ولی زیر سایه بازیهایی چون Inside قرار گرفت و کمتر توسط بازیکنان دیده شد. استودیو تازه تأسیس Night School اولین تجربه حرفهای خود را شروع کرده است. این استودیو توسط شن کرانکل و پسرخالهاش آدام هینز تأسیس شده است؛ این دو، پیش از تأسیس استودیوی Night School در دو کمپانی دیزنی و تلتیل گیمز فعالیت میکردند. آنها برای پیدا کردن عوامل ساخت بازی با مجله Backstage که یک مجله کارآفرین در حوزه برندینگ است، دست به همکاری زد. بازی Oxenfree در سبک ماجراجویی ترسناک توسعه یافته و مانند بازیهای شرکت تلتیل گیمز دیالوگ محور است و تمام اتفاقات بازی بسته به انتخابهای بازیکن در طول بازی، پیش میرود.
داستان بازی روایتگر چند دوست است که برای تفریح و خوشگذرانی به جزیرهای متروک سفر میکنند
داستان بازی روایتگر چند دوست است که برای تفریح و خوشگذرانی به جزیرهای به نام Edwards Island میروند و در این جزیره توسط ارواح محاصره میشوند. شخصیت اصلی بازی Alexandra نام دارد که دوستانش او را الکس صدا میزنند؛ الکس در طول بازی یک رادیو با خود حمل میکند که با شنیدن صداهای مرموزی از این رادیو درگیر اتفاقات عجیب و غریبی میشود که سرنوشت تمام دوستان الکس را تغییر میدهد. شخصیتپردازی الکس به خوبی طراحی شده است که ما در طول بازی با رفتار و گذشته او آشنا میشویم و در طول بازی با انتخاب دیالوگهای مختلف میتوان حس الکس را نسبت به دوستانش متوجه شد. بازی Oxenfree شاید داستان کلیشهای داشته باشد اما نوع روایت، اتفاقات و چالشهای مختلف آن، این بازی را با دیگر بازیها متمایز میکند. داستان بازی بسیار خوب و روان روایت میشود و بازیکن از ابتدای بازی، درگیر ماجرای الکس و دوستانش میشود. درگیریها و نقاط عطف داستان، در جریانات بازی به خوبی در جای خود قرار گرفتهاند و بازیکن تا انتهای بازی کنجکاو است که بداند چه اتفاقاتی قرار است برای الکس رخ دهد.
گیمپلی بازی Oxenfree بیشتر دارای دو عنصر گفتاری و حرکتی در محیط جزیره ادواردز است و در طول بازی، بازیکنان با انتخاب دیالوگهای مختلف و برگزیدن هرکدام نوع تفکر و حس خود را نسبت به وقایع مختلف در بازی با دوستان خود در میان میگذارند. رادیوی الکس را میتوان تنها پازل بازی تلقی کرد که بازیکن با چرخاندن دکمه رادیو به سمت چپ یا راست، به فرکانس مورد نظر دسترسی پیدا میکند. به نظرم سازندگان میتوانستند پازلهای متعددی را در طول بازی قرار بدهند تا بازیکنان بیشتر درگیر اتفاقات مرموز بازی بشوند اما این کار انجام نشده است. بازی Oxenfree، دارای سیستم تصمیمگیری است که بازیکن با انتخاب راههای مختلف، سرنوشت بازی را تغییر میدهد. بخشهایی در بازی وجود دارد که بازیکن باید یکی از دوستانش را انتخاب کند و به سمت هدفی که تعیین شده بروند؛ این اتفاق باعث خواهد شد که روند پیشروی داستان تغییر کرده و اتفاقات داستان به طرز دیگری رقم بخورد.
بازیکن تا انتهای بازی کنجکاو خواهد بود که چه اتفاقاتی قرار است برای کاراکتر اصلی بازی رخ دهد
سازندگان کار جالبی در بازی Oxenfree انجام دادهاند که بازیکن میتواند نوع رابطه الکس با دوستان خود را تعیین کند. به عنوان مثال در ابتدای بازی، بازیکن میتواند رابطه الکس را با شخصیت Jonas به عنوان برادر ناتنی یا دوست صمیمی خود معرفی کند که این انتخاب در طول بازی رعایت خواهد شد و بقیه افراد او را به این عنوان خواهند شناخت. گیمپلی بازی دارای نکات منفی است که میتوان به زمان کم انتخاب دیالوگهای بازی اشاره کرد؛ این اشکال در مواقعی که جملات انتخابی کمی طولانی هستند بیشتر حس میشود. در بعضی از بخشهای بازی، طولانی بودن صحبتهای شخصیتها با یکدیگر بسیار خستهکننده است. به طوری که بازیکن هر چه زودتر دوست دارد از اتفاقات پیش رو با خبر شود اما گفت و گوهای طولانی بین کاراکترها میتواند کمی این حس کنجکاوی را کاهش دهد. همچنین، مشکلات کوچکی در کنترل کردن الکس وجود دارد که در بعضی مواقع آزاردهنده است. چند باگ نیز در طول بازی دیده شده است که بازیکن باید به صورت کامل از بازی بیرون آمده و دوباره بازی را اجرا کند. البته با بروزرسانیهایی که برای بازی منتشر شده، این مشکل رفع شده است اما در بعضی مواقع این باگها همچنان وجود دارند. برای بازی Oxenfree چندین پایان طراحی شده است که بازیکنان بسته به انتخابهای خود با یک پایان روبرو خواهند شد که میتواند پایانی تلخ داشته باشد یا پایانی خوش. متأسفانه برای تماشای پایانهای دیگر بازی باید از اول بازی را انجام داد و هیچ سیستم ریلود یا rewind در بازی تعبیه نشده است.
استودیو Night School در بازی Oxenfree از موتور Unity استفاده کرده است که آنها توانستهاند از این موتور به خوبی استفاده کنند. سازندگان، محیط جزیره ادواردز را به صورت یک پارک جنگلی طراحی کردهاند و با قرار دادن اتفاقات مختلف در تمام نقشه بازی، بازیکن حداقل یکبار در تمام نقاط نقشه قرار میگیرد. گرافیک بازی Oxenfree به صورت کارتونی کار شده است که از نظر من سازندگان بهترین حالت گرافیکی را برای این بازی در نظر گرفتهاند. محیط بازی دارای مناظر زیبا و چشمنواز جنگلی است و طراحان توانستهاند گرافیکی زیبا با اتمسفری جذاب را برای بازی Oxenfree طراحی کنند و نمره قبولی را در این بخش کسب کنند.
سازندگان وظیفه ساخت موسیقی را برعهده یکی از آهنگسازان نام آشنای کشور آمریکا یعنی SCNTFC قرار دادهاند. او در نواختن سازهای الکترونیکی تبحر دارد و در بازی Oxenfree نیز از این نوع ساز استفاده کرده است. SCNTFC برای هر منطقه از نقشه بازی یک قطعه خاص ساخته است که حس حضور در آن منطقه را به بازیکن به خوبی القا میکند. همچنین، او توانسته است با موسیقی خود حس رمزآلود و دلهرهآور موقعیتهای مختلف را با گیمپلی بازی هماهنگ کند. جالب است بدانید که پس از تمام شدن جریانات مختلف بازی، او موسیقی آرامی را در بازی قرار داده که نشاندهنده پایان یک شب کابوسوار الکس و دوستانش است. صداگذاری بازی Oxenfree بهترین بخش این بازی محسوب میشود. صداپیشگان به خوبی از پس نقش خود برآمدهاند و به خوبی حس ترس و استرس را میتوان در صدا و واکنش آنها درک کرد. صدای وزیدن باد در بین درختان جنگل یکی از مواردی است که نشان میدهد سازندگان چقدر برای این بخش وقت گذاشتهاند.
بررسی بازی Oxenfree
نقاط قوت
- داستان روان و درگیرکننده
- سیستم انتخاب دیالوگ و تصمیمگیری
- موسیقی متن بازی
- گرافیک چشمنواز
- صداگذاری پرجزئیات
نقاط ضعف
- زمان کم انتخاب دیالوگ
- نبود سیستمی برای تغییر تصمیمگیری یا پایان بازی
- مشکلات فنی در گیمپلی
- تعداد کم پازلها
نظرات