گزارش باکس آفیس: مرد عنکبوتی در صدر جدول و ۵ میلیاردی شدن درآمد خالقان مینیون ها

بله، باید یک گزارش باکس آفیس دیگر را هم با «واندر وومن» (Wonder Woman) شروع کنیم. با اینکه معمولا اکران‌های جدید بعد از یکی-دو هفته جایشان را به فیلمی مهم‌تر می‌دهند و اخبار فروششان در اولویت بالاتری قرار می‌گیرند، اما «واندر وومن» از آن نمونه‌های نادری است که در طول شش هفته‌ی گذشته آن‌قدر شگفت‌انگیز ظاهر شده است که نمی‌توان زودتر از همه سراغ آن نرفت. مخصوصا این هفته که این فیلم بالاخره رسما موفق شد سرعت فروشِ «نگهبانان کهکشان: جلد ۲» (Guardians of Galaxy Vol 2) را پشت سر بگذارد و برای به دست آوردن لقب پرفروش‌ترین فیلم تابستان ۲۰۱۷ در گیشه‌ی خانگی خیز بردارد. اگرچه «واندر وومن» این هفته به مصاف با «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming) رفته بود اما با تمام قدرت در مقابلش ایستادگی کرد و بدون کوچک‌ترین عقب‌نشینی‌ای با ۳۵ درصد افت فروش مواجه شد و ۱۰ میلیون و ۱۳۵ هزار دلار فروخت. این باز دوباره افت فروش بسیار پایینی محسوب می‌شود و این رقم کافی بود تا مجموع درآمد خانگی فیلم را بعد از ۳۸ روزی که از اکرانش می‌گذرد، به ۳۶۸ میلیون و ۷۸۶ هزار دلار برساند. این به این معنی است که «واندر وومن» مجموع درآمد «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (The Secret Life of Pets)، «کتاب جنگل» (The Jungle Book)، «تک‌تیرانداز آمریکایی» (American Sniper) و «ددپول» (Deadpool) را در آمریکای شمالی پشت سر گذاشته است. در حال حاضر «واندر وومن» پشت سرِ «نگهبانان کهکشان ۲»، در رده‌ی دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی/کامیک‌بوکی که از کاراکترهای بتمن، مرد عنکبوتی یا آیرن‌من بهره نمی‌برد قرار می‌گیرد.

اگر «دنیای ژوراسیک» (Jurassic World) را به عنوان فیلمی با شخصیت اصلی زن حساب کنید (چون فیلم از لحاظ فنی داستان کاراکترِ برایس دالاس-هاوارد بود)، پس این تابستان بعد از «در جستجوی دوری» (Finding Dory) در سال پیش، سومین سال متوالی است که فیلمی با محوریت یک شخصیت زن، در رده‌ی اول پرفروش‌ترین فیلم تابستان قرار می‌گیرد و اگر «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» (Jurassic World: The Fallen Kingdom) و اپیزود نهم «جنگ ستارگان» (Star Wars) بتوانند این روند را ادامه بدهند، آن موقع حداقل تا سال ۲۰۲۰، صدرنشین پنج تابستان متوالی، فیلم‌هایی با شخصیت‌های اصلی زن خواهند بود. اگر «واندر وومن» بتواند از «نگهبانان کهکشان ۲» عبور کند و پیتر پارکر و گرو هم نتوانند به او برسند، از زمان «آرواره‌ها» (Jaws) که سنت بلاک‌باسترهای تابستانی را شروع کرد، این اولین‌باری است که ساخته‌ی یک کارگردان زن، در رده‌ی اول جدول فروش تابستانِ گیشه‌ی خانگی قرار می‌گیرد.

البته قابل‌ذکر است که شکستِ احتمالی «نگهبانان کهکشان ۲» از «واندر وومن» آن را به یک ناامیدی تبدیل نمی‌کند، بلکه «واندر وومن» را به یک شگفتی تمام‌عیار تبدیل می‌کند. درست همان‌طور که شکست «اونجرز: دوران اولتران» (Avengers: Age of Ultran) در مقابل «دنیای ژوراسیک» یک شکست تجاری محسوب نمی‌شد. «نگهبانان کهکشان ۲» همین الانش با کسب ۸۵۸ میلیون دلار از سرتاسر دنیا و دریافت نقدهای مثبت از منتقدان، موفقیت بزرگ دیگری برای مارول محسوب می‌شود. «واندر وومن» در حال حاضر بدون احتساب نرخ تورم، پشت سر درآمد ۳۸۱ میلیون دلاری «هری پاتر و یادگاران مرگبار: قسمت ۲» (Harry Potter and the Deathly Hallows part II)، درآمد ۴۴۸ میلیون دلاری «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (The Dark Knight Rises) و درآمد ۵۳۴ میلیون دلاری «شوالیه‌ی تاریکی» (The Dark Knight) در رده‌ی چهارم پرفروش‌ترین فیلم‌های برادران وارنر در گیشه‌ی خانگی قرار دارد. همچنین این فیلم ۷۴۵ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار هم از سرتاسر دنیا فروخته است و با عبور از درآمد ۷۴۲ میلیون دلاری «ماتریکس بارگذاری مجدد» (Matrix Reloaded) و ۷۴۵ میلیون دلاری «جوخه‌ی انتحار» (Suicide Squad)، پشت سر درآمد ۸۲۱ میلیون دلاری «تلقین» (Inception) در رده‌ی دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های برادران وارنر که شامل بتمن، جی. کی. رولینگ یا تالکین نمی‌شوند قرار می‌گیرد. هدف بعدی «واندر وومن» پشت سر گذاشتن مجموع درآمد ۷۴۷ میلیون دلاری «افراد ایکس: روزهای گذشته‌ی آینده» (X-Men: Days of Future Past)، درآمد ۷۵۸ میلیون دلاری «مالفیسنت» (Maleficent) و درآمد ۷۵۷ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز» (The Amazing Spider-Man) است.

مهم‌ترین تازه‌اکران گسترده‌ی این هفته اما «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» است که در آخرهفته‌ی افتتاحیه‌اش ۱۱۷ میلیون دلار فروخت و سونی را به یک موفقیت بسیار مورد نیاز رساند. این رقم بدون احتساب نرخ تورم، در بین «مرد عنکبوتی» (۱۱۴ میلیون در سال ۲۰۰۲) و «مرد عنکبوتی ۳» (۱۵۱ میلیون در سال ۲۰۰۷) در جایگاه دوم بهترین افتتاحیه‌های تاریخ سونی قرار می‌گیرد و حتی با احتساب نرخ تورم هم هنوز در جایگاه سوم قرار دارد. و به نظر می‌رسد سونی بالاخره در تلاش دوم موفق شد به هدفش برسد. آن هم از طریق ساختنِ فیلم اسپایدرمنی کم‌خرجی با ابعاد کوچک‌تر و با محوریت دوران دبیرستان پیتر پارکر که قرار بود در سال ۲۰۱۰ آن را بسازد. چون اگر یادتان باشد «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز» در ابتدا به عنوان فیلم جمع‌و‌جور‌تری نسبت به دیگر بلاک‌باسترها که بیشتر روی روابط عاشقانه تمرکز داشت معرفی شد که شامل مقداری اکشن هم برای تریلرها می‌شد. یک چیزی در مایه‌های «گرگ و میش» اما با تار عنکبوت. اما از جایی به بعد سونی تصمیم گرفت تا آن ریبوت ۸۰ تا ۱۰۰ میلیونی را به یک ریبوت ۲۳۴ میلیون دلاری تبدیل کند که در واقع بازسازی نسخه‌ی تیره و تاریک‌تر قسمت اول «مرد عنکبوتی» سم ریمی بود.

آن فیلم به موفقیت نسبتا خوبی دست پیدا کرد (۲۶۲ میلیون در خانه/۷۵۷ میلیون در دنیا)، اما نتوانست تماشاگران را برای دنباله‌اش هیجان‌زده نگه دارد. و در ادامه سونی با تبلیغاتِ «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲» به عنوان قسمت راه‌اندازِ دنیای سینمایی خودش، خرابکاری کرد و در نهایت فیلم فقط ۷۰۹ میلیون دلار در دنیا فروخت. اگرچه ما هنوز نمی‌دانیم که «بازگشت به خانه» بیشتر از «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز» می‌فروشد یا نه، اما سونی از لحاظ بودجه در شرایط مطمئن‌تری به سر می‌برد (این فیلم فقط ۱۷۵ میلیون خرج برداشته) و طرفداران و مخاطبان هم از همین حالا به دنبال دنباله هستند. در این میان، کسانی که فیلم را دیده‌اند، می‌گویند فیلم با صحنه‌ای به پایان می‌رسد که از لحاظ مقدمه‌چینی اتفاقات آینده، در کنار پایان‌بندی «بتمن آغاز می‌کند» و کارت دلقکی که جیم گوردون به بتمن می‌دهد قرار می‌گیرد. بله، «بازگشت به خانه» تماما یک ساخته‌ی مارولی بود که شامل یک رابرت داونی جونیور هم می‌شد و سونی فقط وظیفه‌ی سرمایه‌گذاری و پخش فیلم را برعهده داشت تا حداقل از این طریق به موفقیت تجاری‌ای که خیلی به آن نیاز داشت دست پیدا کند. ظاهرا بعضی‌وقت‌ها تنها راه پیروزی، حساب باز کردن روی کمک دیگران است.

«بازگشت به خانه» در حقیقت از زمان اکران «اسپکتر» (Spectre) در اکتبر ۲۰۱۵، اولین بلاک‌باستر جهانی سونی محسوب می‌شود و اگرچه این استودیو با فیلم‌هایی مثل «کلاهبرداری آمریکایی» (American Hustle)، «هتل ترنسلوانیا» (Hotel Transylvania) و «نفس نکش»‌ (Don’t Breathe) به موفقیت دست پیدا کرده و با «رزیدنت ایول: آخرین فصل» (Resident Evil: The Final Chapter) و «اسمورف‌ها: دهکده‌ی گم‌شده» (Smurfs: The Lost Village) پول خوبی از خارج از کشور به جیب زده، اما خیلی وقت بود که به موفقیتِ بی‌حرف و حدیثی در سرتاسر دنیا دست پیدا نکرده بود. اگر به «بازگشت به خانه» به عنوان فیلمی از دنیای سینمایی مارول نگاه کنیم، پس مضرب فروشش در گیشه‌ی خانگی چیزی نزدیک به ۲/۴، ۲/۷ یا بالای ۳ خواهد بود. این یعنی «بازگشت به خانه» در بدترین حالت ۲۸۰ میلیون دلار و در بهترین حالت بالای ۳۵۰ میلیون دلار در خانه خواهد فروخت.

اما در زمینه‌ی اخبار فیلم‌هایی قدیمی از «من نفرت‌انگیز ۳» شروع می‌کنیم که در دومین هفته‌ی اکرانش با ۵۳ درصد افت فروش مواجه شد و ۳۳ میلیون و ۹۹۹ هزار دلار فروخت و روز دهم نمایشش را با کسب تقریبا ۱۵۰ میلیون دلار در خانه به پایان رساند. این افت فروش جایی بین افت فروش ۵۷ درصدی «مینیون‌ها» (Minions) و ۵۱ درصدی «زندگی مخفی حیوانات خانگی» قرار می‌گیرد (البته با درآمدی بیشتر). با این حال اگر «من نفرت‌انگیز ۳» بتواند با همین فرمان جلو برود، کارش را با کسب چیزی بین ۲۳۲ تا ۲۷۱ میلیون دلار در خانه به اتمام خواهد رساند. رقمی که کماکان حدود سه برابرِ بودجه‌ی ۸۰ میلیونی‌اش است. این در حالی است که این انیمیشن همین الانش ۴۴۷ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار از سرتاسر دنیا کسب کرده است که شامل افتتاحیه‌ی ۶۶ میلیون دلاری رکوردشکنانه‌اش در چین هم می‌شود. راستی استودیوی ایلومینیشن از سال ۲۰۱۰ تاکنون بیش از ۵ میلیارد دلار از سرتاسر دنیا کسب کرده است که شامل ۵۴۶ میلیون با «من نفرت‌انگیز»، ۱۸۸ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار با «هاپ» (Hop)، مبلغ ۳۵۰/۸ میلیون با «لوراکس» (The Lorax)، مبلغ ۹۷۵/۸ میلیون با «من نفرت‌انگیز ۲»، یک میلیارد و ۱۶۷ میلیون با «مینیون‌ها»، ۸۷۶/۵ میلیون با «زندگی مخفی حیوانات خانگی» و ۶۳۳/۲ میلیون با «آواز بخوان» (Sing).

«بچه راننده» (Baby Driver) دیگر فیلم در حال اکران سونی هفته‌ی دوم خوبی را پشت سر گذاشت و با کسب ۱۲ میلیون و ۷۵۰ هزار دلار (۳۸ درصد افت فروش) مجموع درآمد ۱۲ روزه‌اش را به ۵۶ میلیون و ۸۸۳ هزار دلار رساند. این فیلم هنوز هیچی نشده، پرفروش‌ترین فیلم ادگار رایت در گیشه‌ی خانگی محسوب می‌شود و به زودی از درآمد ۸۰ میلیونی «هات فاز» (Hot Fuz) هم عبور می‌کند تا به پرفروش‌ترین فیلم او در دنیا هم تبدیل شود. «بچه راننده» احتمالا حداقل تا زمان اکشن بزرگ‌سالانه‌ی «بلوند اتمی» (Atomic Blonde) در دو هفته‌ی آینده، در جدول دوام خواهد آورد. این فیلم که انسل الگورت، لیلی جیمز، کوین اسپیسی، جان هم و جیمی فاکس را به عنوان بازیگران اصلی‌ و فرعی‌اش دارد، احتمالا اکران داخلی‌اش را با کسب چیزی دور و اطراف ۸۵ تا ۹۰ میلیون دلار به پایان می‌رساند.

در همین حین «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» (Transformers: The Last Knight) مبلغ ۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دیگر در سومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد. ساخته‌ی مایکل بی که با ۲۱۷ میلیون دلار بودجه تهیه شده، بعد از ۱۹ روزی که اکرانش گذشته به ۱۱۸ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار درآمد خانگی دست پیدا کرده است. این درآمد اصلا خوبی برای «آخرین شوالیه» نیست و حتی امکان دارد این فیلم اکران خانگی‌اش را پایین‌تر از درآمدهای ۱۳۸ میلیونی «پسران بد ۲» (Bad Boys II) و ۱۳۴ میلیونی «راک» (Rock) به پایان برساند. این در حالی است که این فیلم بدون شک در عبور از درآمد ۱۹۸ میلیونی «بندر هاربر» (Pearl Harbor) و ۲۰۰ میلیونی «آرماگدون» (Armageddon) شکست خواهد خورد. با این حال «آخرین شوالیه» تاکنون ۳۷۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار از کشورهای خارجی به دست آورده که فقط ۲۱۸ میلیون دلارش از صدقه‌سری چین است. این یعنی «آخرین شوالیه» تاکنون روی هم ۴۹۴ میلیون و ۶۱۰ هزار دلار از سرتاسر دنیا به جیب زده است. تحلیلگران فکر می‌کنند «آخرین شوالیه» از درآمد جهانی ۵۵۳ میلیون دلاری «آرماگدون» عبور خواهد کرد تا کماکان هر پنج فیلم پرفروش مایکل بی، فیلم‌های ترنسفورمر باقی بمانند. اما احتمالا بیشتر از آن نخواهد فروخت و اگرچه هنوز فیلم در ژاپن و اسپانیا اکران نشده، اما به نظر می‌رسد ۶۰۰ میلیونی شدن فیلم دیگر تضمین شده نیست. این اتفاق شوکه‌کننده‌ای است و امیدواریم که استودیوها را متوجه سازد که دیگر نمی‌توانند با حساب باز کردن روی فروش‌های خارجی، روی ادامه دادن مجموعههای خسته پافشاری کنند.

از سوی دیگر «ماشین‌ها ۳» (Cars 3) در چهارمین هفته‌ی اکرانش ۵ میلیون و ۶۳۶ هزار دلار دیگر فروخت به مجموع ۲۴ روزه‌ی ۱۳۳ میلیون و ۷۳۳ هزار دلار دست پیدا کرد. این یعنی این انیمیشنِ ۲۰۰ میلیون دلاری احتمالا اکران خانگی‌اش را با کسب چیزی حدود ۱۵۰ میلیون دلار به پایان می‌رساند که آن را بعد از «دایناسور خوب» (Good Dinosaur) در رده‌ی دوم بدترین فروش خانگی پیکسار قرار می‌دهد، اما خبر خوب این است که «ماشین‌ها ۳» به آرامی در حال گسترش تعداد سینماهایش در دنیاست و تاکنون ۱۹۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار از سرتاسر جهان کسب کرده است و هفته‌ی بعد هم اکرانش را در پنج منطقه‌ی جدید شروع خواهد کرد.

کمدی «خانه» (The House) در دومین هفته‌ی اکرانش ۴ میلیون و ۸۱۵ هزار دلار فروخت و مجموع درآمد ۱۰ روزه‌اش را به ۱۸ میلیون و ۶۳۰ هزار دلار رساند. این یعنی «خانه» اکران خانگی‌اش را با کسب چیزی حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیون دلار به پایان خواهد رساند که آن را به کم‌درآمدترین فیلم جریان اصلی ویل فرل تبدیل خواهد کرد. «خانه» تاکنون ۵ میلیون دلار هم در کشورهای خارجی فروخته است. در خبرهای بهتر باید از «بیماری بزرگ» (The Big Sick)، محصول آمازون و لاینزگیت بگویم که ۲۵۵ سالن دیگر به تعداد سینماهایش اضافه کرد و ۳ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار کسب کرد و مجموع فروش ۱۷ روزه‌اش را به ۶ میلیون و ۹۲۰ هزار دلار رساند. تریلر انتقام‌محور «فریب‌خوردگان» (The Beguiled) تعداد سینماهایش را به ۹۴۱ سالن افزایش داد و ۲ میلیون دیگر به دست آورد. درام گاتیکِ سوفیا کاپولا بعد از ۱۰ روزی که از نمایشش گذشته، ۷ میلیون و ۴۳۵ هزار دلار فروخته است. پس آره، به نظر می‌رسد «فریب‌خوردگان» قرار است پشت سر درآمد ۴۴ و نیم میلیونی «گم‌شده در ترجمه» (Lost in Translation) و درآمد ۱۵/۹ میلیونی «ماری آنتوانت» (Marie Antoinette) به سومین فیلم پرفروش او در خانه تبدیل شود.

تمام اینها در حالی بود که «دزدان دریایی کاراییب ۵» (Pirates of the Caribbean: Dead Men Tell No Tales) یک میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دیگر در هفتمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به ۱۶۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار درآمد خانگی دست پیدا کرد. این فیلم تاکنون ۷۳۴ میلیون دلار از سرتاسر دنیا کسب کرده است. «مومیایی» (The Mummy)، محصول یونیورسال هم یک میلیون و ۱۶۰ هزار دلار دیگر در پنجمین هفته‌ی اکرانش فروخت و به درآمد ۷۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در گیشه‌ی خانگی رسید. با این حال اکشن ۱۲۵ میلیون دلاری تام کروز تا حالا ۳۰۶/۶ میلیون در خارج از آمریکا فروخته که به معنای ۳۸۳/۶ میلیون دلار فروش جهانی و عبور رسمی آن از درآمد ۳۷۶ میلیونی «لبه‌‌ی فردا» (Edge of Tomorrow) است.

در ادامه می‌توانید جدول ۱۰ فیلم پرفروشباکس آفیسرا مشاهده کنید:

Spider-Man: Homecoming

پیتر پارکر (تام هالند) بعد از اتفاقات «کاپیتان امریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War) و بعد از اینکه طعم لذت‌بخش ورجه و وورجه‌ی آزادانه و مبارزه با تارهایش را چشیده، آرام و قرار ندارد. از یک طرف درگیر زندگی‌ شخصی و درسی و عاشقانه‌اش است و از طرف دیگر دوست دارد به دل خیابان‌های نیویورک بزند و بعد از اینکه حسابی حوصله‌ی آدم‌بدها را با جوک‌هایش سر بُرد، آنها را با تارهایش باندپیچی کند و هرچه زودتر به جمع انتقام‌جویان بپیوندد. اما تونی استارک فکر می‌کند فعلا برای او زود است و فعلا او باید سرش را با مبارزه‌های کوچک گرم کند و تجربه کسب کند. تا اینکه سروکله‌ی مردی با لباسی مکانیکی معروف به والچر (مایکل کیتون) پیدا می‌شود؛ کسی که با دلیل خوبی دل خوشی از تونی استارک ندارد. هرکسی می‌داند که در سال‌های اخیر در زمینه‌ی فیلم‌های مرد عنکبوتی کمبود نداشته‌ایم، اما تفاوت این یکی، حضور مرد عنکبوتی‌اش در دنیای سینمایی مارول بود. بعد از سه‌گانه‌ی سم ریمی انتظارات طرفداران از همان ابتدا خیلی از فیلم‌های عنکبوتی بالا رفت و بعد از شکستِ فیلم‌های مارک وب، سونی و مارول ماموریت سختی برای راضی کردن طرفداران داشتند. اما آیا آنها موفق شده‌اند؟

ریچارد روپر از شیکاگو سان‌تایمز که فیلم را خیلی دوست دارد می‌نویسد: «بهترین نکته‌ی "مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه" این است که عنکبوتی هنوز بیشتر از یک مرد، یک بچه است. او حتی با وجود قدرت‌های فرابشری‌اش، هنوز بی‌تابی، معذب‌بودن، اشتیاق، عدم اطمینان و بعضی‌‌وقت‌ها بلندپروازی‌های خطرناک نوجوانی را دارد که تازه دارد دنیایش را درک می‌کند». کیتی والش از شیکاگو تریبیون که از فیلم راضی است می‌آورد: «آیا ما واقعا یک اسپایدرمن دیگر لازم داریم؟ این سوالی است که هر چند سال یک‌بار با اعلام خبر انتخاب یک بازیگر جوان دیگر برای نقش این ابرقهرمان تارافکن در ریبوت دیگری از این کاراکتر کامیک‌بوکی محبوب از خودمان می‌پرسیم. "مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه" ثابت می‌کند که اگرچه ما لزوما به یک فیلم اسپایدرمنی دیگر نیاز نداریم، اما اگر آن فیلم قرار است این‌قدر مفرح و تازه باشد، چرا که نه و با کمال میل یک اسپایدرمن جدید را در برنامه‌ی فیلم تابستان‌مان می‌پذیریم». جیمز براردینلی از ریل‌ویوز که دو و نیم ستاره به فیلم داده می‌نویسد: «اگر "مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه" شش ماه قبل عرضه می‌شد، شاید با آن خیلی مهربانانه‌تر برخورد می‌کردم. اما از آن موقع تاکنون ژانر ابرقهرمانی با دو فیلم دگرگون‌کننده‌ی "لوگان" و "واندر وومن" دچار تحولات اساسی‌ای شده است. در نتیجه متریال کلیشه‌ای روایت "بازگشت به خانه" به سادگی قابل‌قبول نیست. این فیلم کهنه به نظر می‌رسد. اگرچه بخش‌های پیتر پارکری فیلم لذت‌بخش هستند، اما آنها فقط یکی از قسمت‌های این فیلم هستند. هر وقت پیتر لباس عنکوبتی‌اش را به تن می‌کند، ما دقیقا می‌توانیم لحظه به لحظه‌‌ی چیزهایی را که می‌خواهیم ببینیم پیش‌بینی کنیم. فیلم از کمبود نوآوری رنج می‌برد؛ حتی پیچش بزرگ پایانی فیلم هم بیشتر از اینکه غافلگیرمان کند، خنده‌دار است. پیچشی که انگار از یک سوپ اوپرای بد سر از این فیلم در آورده است». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۷۳ است.