بررسی بازی Sonic Mania
سگا برای خیلی از ما جزو آن کمپانیهای دوستداشتنی صنعت بازیسازی است و یادآور خاطرات خوش. البته سگا سالها است که از دوران طلاییاش دور شده است، اما یکی از رفتارهایی که این کمپانی ژاپنی مدتها است در پیش گرفته و با آن بهخوبی خودش را در دل طرفداراناش جا داده است، مدارا کردن با آنها در ساخت بازیهای Fan-made (ساختهشده به دست هواداران) است. این همراهی حتی اگر گزینهای باشد که سگا بهناچار به سراغاش رفته است، باز هم میتواند نتایج خوبی به همراه داشته باشد و بازی Sonic Mania، جدیدترین نسخه عرضهشدهی مجموعهی Sonic، هم بیشک یکی از همین نتایج خوب است.
برای دانلود ویدیو از آپارات اقدام کنید | تماشا در یوتیوب
درواقع Sonic Mania یا «سونیک منیا» دستپخت خود سگا نیست؛ بلکه طرفداراناش با کمک و پشتیبانی این کمپانی زحمت ساخت آن را کشیدهاند. سونیک جدید بهدست استودیوهای هدکنن (Headcannon) و پگوداوست گیمز (PagodaWest Games) و با کارگردانی کریستین وایتهد ساخته شده و از این جهت اثری غربی است؛ اما جالب اینجا است که این استودیوها توانستهاند روح سری سونیک را بهخوبی در Sonic Mania جای دهند. این بازی برای پلی استیشن 4، ایکس باکس وان، نینتندو سوییچ و پی سی (که این بررسی بر اساس آن نوشته شده) منتشر شده است تا هوادارهای جوجهتیغی آبیرنگ سگا بتوانند از پلتفرمهای اصلی به آن دسترسی داشته باشند.
درواقع Sonic Mania دستپخت خود سگا نیست
سونیک منیا را میتوانیم دنبالهای مستقیم بر بازیهای Sonic the Hedgehog 3 و Sonic & Knuckles بدانیم؛ دنبالهای که گرچه بهتازگی به دست ما رسیده، اما گویی سالها پیش ساخته شده است و اخیراً خبرش را به ما دادهاند. البته سازندگان و ناشر بازی هم بر چنین دیدگاهی صحه میگذارند؛ چه با اخبار پیش از انتشارشان، چه با شباهتهای انکارناپذیر بازی با نسخههای کلاسیک و چه با ویدیوی آغازین آن که نسخه جدید را در جایگاهی بعد از «سونیک 3» و «سونیک و ناکلز» قرار میدهد. با این حساب، ما با یک سونیک در سبک پلتفرمینگ دوبعدی روبهرو هستیم که قرار است خاطرات گذشته را برای مخاطبین قدیمیاش زنده کند و تازهواردین را هم به سفری به دنیای اصیل و شگفتانگیز سونیک در سالهای طلاییاش ببرد.
یک بازی سونیک اصیل چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ داستان را همین اول میتوانیم کنار بگذاریم؛ چرا که همانطور که برای نجات دادن پرنسس پیچ در بازیهای ماریو یا رساندن Super Meat Boy به محبوباش نیازی به داستانپردازی نیست، از سونیک هم انتظار نمیرود که برایمان ماجرای خاصی تعریف کند. همینقدر کافی است که بدانیم دکتر روباتنیک یا همان اگمن، دشمن دیرینهی سونیک، دوباره به دنبال کسب قدرت است و سریعترین جوجهتیغی دنیا هم تلاش میکند تا او را در این کار ناکام بگذارد. اما در سایر موارد، بازی تازه از راه رسیده چطور ظاهر شده است؟
بازی Sonic Mania شدیداً حال هوای نسخههای قدیمی را دارد
در کل، بازی Sonic Mania شدیداً حالوهوای نسخههای قدیمی مجموعه را دارد؛ از گیمپلی و گرافیکاش گرفته تا موسیقیها و کاراکترهایاش. بازی پیش رویمان درجهی دشواری قابل انتخاب ندارد، اما همانند Sonic & Knuckles میتوان آن را با شخصیتهای گوناگون آغاز کرد و به پایان رساند. تیم دونفره سونیک و تِیلز (روباه دو دُم دوستداشتنی)، سونیک، تیلز و ناکلز (رقیب و رفیق صخرهنورد سونیک) چهار گزینهای هستند که میتوانیم برای ماجراجوییمان انتخاب کنیم و ۱۲ مرحله اصلی بازی را با یکی از این انتخابها پشت سر بگذاریم. در این میان، طراحی مراحل برای ناکلز، نسبت به مراحل مختص سه گزینه دیگر، تفاوتهایی دارد تا با ویژگیهای خاص او هماهنگی داشته باشد. از طرفی مانند گذشته، گزینهی پیشفرض بازی، «تیم سونیک و تیلز» است که در این حالت هدایت تیلز را هوش مصنوعی بر عهده میگیرد. البته همانند نسخههای کنسول سگا جنسیس، درواقع تیلز صرفاً حرکات سونیک را تکرار میکند که خودش هم کمک بزرگی برای شکست دادن دشمنان و جمع کردن حلقهها است؛ همانهایی که علاوه بر اینکه گرفتنشان امتیاز دارد بهنوعی نقش خط سلامت را هم بازی میکنند و زمانی که سونیک حلقهای در اختیار نداشته باشد یک ضربه دشمن کافی است تا کارش را بسازد. جمع کردن هر ۱۰۰ حلقه هم تعداد «جانهای» سونیک را یک واحد افزایش میدهد که البته نگه داشتن حلقهها در میان مراحل پرهیاهوی بازی کار آسانی نیست.
ذخیرهسازی بازی بهطور خودکار و با پشت سر گذاشتن هر مرحله انجام میشود و چنانچه جانهایتان تمام شود، امتیازتان را از دست میدهید و باید بازی را نه از آخرین چکپوینت، بلکه از اول همان مرحله دنبال کنید؛ ضمن توجه به اینکه مانند گذشته، هر مرحله به دو اکت (Act) تقسیم شده است. در آخر هر یک از این اکتها هم یک باس انتظارتان را میکشد که بعداً در موردش صحبت خواهیم کرد.
اولین موردی که در Sonic Mania جلب توجه میکند شباهت فراوان گرافیک آن به نسخههای کلاسیک است. البته طراحی پسزمینهها و انیمیشن کاراکترها نسبت به سونیک 3 پیشرفت داشته، اما در نگاه اول ظاهر کلی بازی کموبیش همانی است که در سالهای دور دیده بودیم. این گرافیک ممکن است در نظر آنهایی که با سونیک آشنایی یا میانهی خوبی ندارند کمارزش جلوه کند، اما بیشک باب میل طرفداران قدیمی مجموعه است و فضای بازی در همان دقایق نخست آنها را جذب میکند.
بازی هم چشمنواز است و هم گوشنواز
سونیک منیا نهتنها به سبک خودش چشمنواز است، بلکه همانطور که از مجموعهی باسابقهی سگا انتظار میرود گوشنواز هم هست. بازیهای Sonic همیشه به داشتن موسیقیهای دلنشین، شاد و پرانرژی معروف بودهاند و نسخهی جدید هم از این قاعده پیروی میکند. آهنگسازی و ریمیکس موسیقیهای Sonic Mania را «تی لوپس» بر عهده داشته که از نزدیک به یک دهه پیش، ریمیکس کردن آهنگهای سونیک را در یوتیوب انجام میداده است. بهلطف او در بازی جدیدِ قدیمیمان هم میتوانیم آهنگهای خاطرهانگیزی مانند تم Green Hill Zone را بشنویم و هم موسیقیهای تازهای را که در میانشان تم عربی و نیمه-وسترن هم پیدا میشود! در این میان، افکتهای صوتی بازیهای قدیمی مجموعه هم (شامل صدای پریدن، جمع کردن و از دست دادن حلقهها و همینطور قطعهی کوتاه پیروزی بر باسها) سرجایشان هستند و عیش بازیکن را تکمیل میکنند. در آنسو آهنگهای حین باس فایت هم هیجانی دوچندان به بازی میبخشند و پاورآپها (حباب، ضدضربه شدن و …) هم افکتها و موسیقیهای مناسب خودشان را دارند. خلاصه اینکه در اینجا هیچ کم و کاستی وجود ندارد و اکنون میتوانیم به سراغ مهمترین مورد، یعنی گیمپلی برویم.
سونیک از حرکتی جدید به نام «دراپ دش» بهره میبرد
گیمپلی بازی جدید سونیک اساساً با نسخههای کلاسیک، بهویژه همان نسخهی سوم و همراه با ناکلز، یکسان است. همانند گذشته تیلز توانایی پرواز و شنا کردن دارد و ناکلز هم از دیوار راست بالا میرود و روی هوا سُر میخورد. سونیک البته اینبار یک حرکت جدید به نام «دراپ دش» (Drop dash) دارد که با نگه داشتن کلید پرش در میان زمین و آسمان، فعال میشود. این قابلیت به جوجهتیغی ما امکان میدهد که پس از فرود آمدن روی زمین، بدون فوت وقت و در قالب توپ-مانندش بهسرعت به سمت جهت دلخواه حرکت کند. هرچند دراپ دش کمی بدقلق است و ممکن است در مراحل پیچیدهی بازی چندان به کارتان نیاید.
از شخصیتها که بگذریم نوبت به مراحل بازی میرسد. سونیک منیا مجموعهای از مراحل متنوع را شامل میشود که بعضیهایشان مانند Stardust Speedway و Flying Battery Zone نسخههایی تغییر یافته از مراحل بازیهای پیشین هستند و برخی هم، از جمله سرزمین وسترن Mirage Saloon Zone و محیط استودیویی Studiopolis Zone، اختصاصا برای سونیک منیا ساخته شدهاند. در برخی نقدها از طراحی مراحل بازی بهخوبی تعریف و تمجید شده است؛ در حالی که بعضی کاربران از این موضوع گله دارند و حتی سطح بازی را تا حد یک اثر Fan-made پیش پا افتاده پایین میآورند. این دیدگاه نسبت به Sonic Mania واقعاً کملطفی است، اما از طرفی اگر بخواهیم منصفانه به قضیه نگاه کنیم باید اعتراف کنیم که طراحی مراحل آنقدرها هم که بعضی میگویند کمنقص نیست.
بازی پتانسیل بالایی برای تحمیل کردن شکستهای غیرمنصفانه دارد
اگر از هواداران مجموعه باشید میدانید که حلقههای سونیک در مواردی نمیتوانند جان او را نجات دهند؛ از جمله: در زمان پرت شدن از پرتگاهها، به پایان رسیدن زمان پیش از اتمام مرحله و گیر افتادن بین دو سطح و له شدن. خب، این مورد آخر دقیقاً همانی است که در برخی مراحل میتواند بارها برای بازیکن پیش بیاید. مسلماً در بازیهای سونیک قرار نیست سرمان را پایین بیندازیم و بدون هیچ نگرانی پیش برویم، ولی در سونیک منیا چیدمان بعضی المانها و زمانبندی جابهجایی اجزای متحرک طوری انجام شده که پتانسیل بالایی برای تحمیل کردن شکستهای غیرمنصفانه (Cheap death) به بازیکن دارد. مثلا در Oil Ocean Zone، قرار گرفتن تیغههای معروف سری در کنار یک ماسماسک که مرتبا در حال پرتاب شدن و سقوط کردن است شرایط مناسبی را برای تنبیه کردن مخاطب بهشکلی افراطی فراهم میکند. با توجه به پررنگ بودن نقش المان سرعت در مجموعه، کاملاً محتمل است که بازیکن، حتی پس از آنکه چم و خم زمین را یاد گرفت، روی تیغهها فرود بیاید. در این حالت طبیعتاً سونیک حلقههایاش را (با فرصتی کوتاه برای بازیابی تعدادی از آنها) از دست میدهد که انتظارش هم میرود. اما ممکن است قضیه به همینجا ختم نشود و به قول فایتربازها پس از Hit-stun شدن، سونیک یکراست به زیر المان کنار تیغهها بیفتد و همان موقع هم، در حالی که بازیکن بهدلیل تأثیر ضربه هنوز نمیتواند حرکت کند، بخش متحرک روی سر جوجهتیغی نگونبخت سقوط کند و کارش را بسازد.
امکان انتخاب سونیک، تیلز، ناکلز و تیم سونیک و تیلز برای بازیکن فراهم است
شاید فکر کنید که این دیگر اغراقآمیز است، ولی این مورد و موارد مشابهاش ممکن است بارها و بارها برایتان پیش بیاید و در گرماگرم بازی و سرعت گرفتن سونیک، ناگهان بازی را به کامتان تلخ کند. البته گیر افتادن در میان اجزای متحرک صفحه و باخت فوری ناشی از آن از دیرباز در سری سونیک وجود داشته، ولی بهوضوح به نظر میرسد که در برخی مراحل سونیک منیا این پدیده از حالت متعادلاش خارج شده و مخاطب باید انتظار سیلی از باختهای دردناک را داشته باشد که چندان (یا اصلاً) تقصیری در آنها ندارد؛ بهویژه که سونیک، با آنکه سریعترین جوجهتیغی دنیا است، اما «صفر تا صدش» کمی زمان میبرد و در مواقع بحرانی گاهی بهاندازهی کافی سریع جابهجا نمیشود. البته در آنسو شماری از مراحل Sonic Mania، حتی مراحل پایانی، آنقدر روان پیش میروند و این مورد آنچنان در آنها کمرنگ است که حکم نوعی دلجویی را دارند. سوای این، طراحی مسیرهای مختلف مراحل بهخوبی انجام شده و همانند نسخههای کلاسیک جاها و راههای زیادی برای کشف کردن خواهید داشت که این مورد بهسهم خودش ارزش تکرار بازی را افزایش میدهد.
همانند نسخههای کلاسیک، مناطق زیادی برای کشف کردن خواهید داشت
سازندگان سونیک منیا تلاش کردهاند تا با اضافه کردن برخی المانهای جدید به محیطهای آشنای پیشین، تنوع بیشتری به بازی ببخشند. مثلاً در بازی با مادهای ژلاتینی روبهرو خواهید شد که شبیه به ترامپولین عمل میکند و پریدن روی آن خالی از لطف نیست. یا در جایی دیگر سونیک باید موقتاً وارد پسزمینه شود و بخشی از مرحله را از آنجا جلو ببرد. در این میان یک مرحله را هم سوار بر هواپیما آغاز خواهید کرد و از آنجا با دشمنان درگیر خواهید شد که در نوع خودش جالب است. البته در نهایت این المانها با وجود جذاب بودنشان در حد ویژگیهای جدید «دنبالهی سونیک 3» ظاهر میشوند و آنقدرها هم نوآورانه به شمار نمیآیند. اما یک بخش از Sonic Mania هست که واقعاً خلاقانه و متنوع است و آنهم باس فایتهای بازی است.
باسهای بازی متنوع، جالب و بعضا اعصابخردکن هستند!
باسهای بازی در یک کلام پرتنوع، جالب و بعضا اعصابخردکن هستند! همانطور که گفتیم در پایان هر اکت یک باس انتظار شما را میکشد و اینجا جایی است که سونیک منیا نشان میدهد اصلاً بازی آسانی نیست؛ بلکه درواقع یکی از ویژگیهایی که نسخهی جدید سونیک از دوران بازیهای Retro به ارث برده دشواری و چالشبرانگیز بودن است. باس فایتهای بازی آمیختهای از الگوهای آشنا و ناآشنای نسخههای پیشین هستند و رویارویی با هر «غولآخر» راه و اصول خودش را دارد. مثلاً در پایان یکی از اکتها ناگهان سونیک خودش را پشت یک دستگاه میبیند که باید در مینی گیمی تتریس-مانند، با دکتر اگمن به رقابت بپردازد و با او اصطلاحاً Match 3 (در اینجا Match 4) بازی کند! یا در جایی دیگر با یک ربات روبهرو میشویم که مانند نینجاها شوریکن پرتاب میکند و حملات اشتباه سونیک را با جای دادن او در یک قالب یخ تر و تمیز پاسخ میدهد. در بازی حتی سر و کارمان به متال سونیک (رباتی که اگمن بر پایه ویژگیهای سونیک ساخته) هم میافتد. اما این تنوع تنها یک روی سکه است و باسها یک نیمه تاریک هم دارند.
برخی از باسهای سونیک منیا واقعاً چالشبرانگیزند و این به خودی خود، بهویژه در این زمانه که بخش بزرگی از بازیها بازیکن را تا پایانبندی هل میدهند و تلاش میکنند تا مخاطبان بعضا بیحوصلهیشان طعم تلخ شکست خوردن را تا جای ممکن نچشند، ویژگی قابل تحسینی است. اما مشکل از جایی آغاز میشود که بخشی از باس فایتها آنقدرها که باید منطقی و منصفانه نیستند. منظور این نیست که باس نباید بتواند سونیک را در تنگنا قرار دهد؛ بلکه دقیقاً باید این کار را بکند. اما طبیعتاً مقابله با باسها نیازمند آزمون و خطا است و بازی باید بهشکلی منطقی این فرصت را به بازیکن بدهد. این مورد در تعدادی از باس فایتها رعایت شده و بازیکن میتواند بدون برخوردهای افراطی، بهشکلی معقول برآوردی از حریفاش به درست بیاورد و نقاط ضعف و قدرت او را پیدا کند. اما در مواردی وضعیت آنطور که باید و شاید نیست و تلاش برای محک زدن باس فوراً با سرکوب شدن همراه میشود و سونیک را با گرفتن یک جاناش، و نه حلقهها، یکراست از زمین مبارزه بیرون میاندازد. بهعبارتی همان Cheap death که قبلاً به آن اشاره کردیم در مورد برخی باس فایتها هم صدق میکند.
سونیک منیا اصلاً بازی آسانی نیست
طبیعتاً بازیکن باید از شکستهایاش درس بگیرد تا در رویاروییهای بعدیاش با باس، عملکرد بهتری جلوی او داشته باشد، اما گاهی بازی درست به مخاطباش نشان نمیدهد که اشکال کارش کجا بوده؛ تا جایی که حتی شرایط ظاهری متناقض به خود میگیرد. همین باعث میشود که نقش شانس و «آزمون و خطاهای مرگبار» در باس فایتها از حد خودش فراتر برود؛ واقعیتی که میتواند روی راضیکننده بودن پیروزی هم اثر بگذارد و آن حسی را که شکست دادن یک غولآخر چالشبرانگیز باید داشته باشد در مخاطب ایجاد نکند. البته این مورد تنها در بخشی از باس فایتها دیده میشود، اما اینکه برای شکست دادن یک باس بارها تلاش کنید و نظارهگر له شدنهای ناگهانی سونیک باشید و پس از پیروزی و دقایقی دیگر، باس بعدی را در همان رویارویی نخست از میان بردارید چندان جالب نیست. بله، درواقع دشواری باس فایتها هم لزوماً با آن شیبی که انتظار میرود افزایش پیدا نمیکند و چه بسا که در برخی نبردهای پایانی از مراحل میانی کار آسانتری پیش رو داشته باشید. حتی ممکن است که در اولین برخورد با یک باس بهخوبی از پس او بربیایید، ولی اگر بعداً دوباره با او روبهرو شدید، تعجب کنید که چطور پیشتر او را از سر راه برداشته بودید. این همان نقش بعضا پررنگ شانس و گنگ بودن بعضی باس فایتها است که این بخش بازی را از بینقص بودن دور میکند. خلاصه بعضی از باسهای بازی آنقدر اعصابخردکن ظاهر شدهاند که حتی نویسنده وبسایت PCGamesN مقالهای دربارهی آنها نوشته و از خجالتشان درآمده است!
مواردی که تا اینجا گفتیم دربارهی حالت اصلی بازی یا Mania Mode بود که یکبار تمام کردن آن باید هفت-هشت ساعتی سرگرمتان کند. Sonic Mania در این بخش داستانیاش یک نوع حالت همکاری (Co-op) هم دارد که مورد جدیدی نیست. در این حالت (که منحصر به تیم دونفره سونیک و تیلز است) یک بازیکن میتواند در میانهی بازی، کنترل تیلز را بهجای هوش مصنوعی بر عهده بگیرد و به بازیکن اصلی کمک کند. البته همانند گذشته این یک کو-آپ واقعی نیست؛ بهطوری که کاراکتر اصلی همان سونیک است و تیلز عملاً در حاشیه قرار دارد که در چنین شرایطی ایفا کردن نقش او برای هرکسی جالب نیست. تیلز عملاً فناناپذیر است و تا زمانی که سونیک سرپا باشد هر بلایی که سرش بیاید پس از لحظاتی دوباره به صفحه بازخواهد گشت. البته از آنجایی که روباه دو دم ما میتواند دست سونیک را بگیرد و او برای چند ثانیه به پروازی دو نفره ببرد، بازی بهجای او در نقش دوم هم خالی از لطف نیست.
بازی در کنار حالت داستانی، دو بخش رکوردزنی و رقابتی هم دارد
سونیک جدید بهجز Mania Mode دو حالت دیگر هم دارد: یکی Time Attack و دیگری Competition. اولی، همانطور که از ناماش برمیآید، نوعی رکوردزنی است که در آن میتوانید یکی از مراحلی را که تمام کردهاید انتخاب و تلاش کنید که در کوتاهترین زمان ممکن، با شخصیت موردنظرتان آن را از ابتدا تا انتها طی کنید. بازی یک لیدربورد آنلاین هم دارد تا بتوانید رکوردتان را با دیگران مقایسه کنید. حالت بعدی هم صفحه را به دو نیم میکند تا دو بازیکن بتوانند پای یک سیستم بنشینند و با کاراکتر انتخابیشان و در مرحلهی موردنظر با یکدیگر مسابقه دو بدهند. البته در این حالت نسبت تصاویر تغییر میکند که ظاهر جالبی به بازی نمیبخشد. راستی این را هم بگوییم که بخش داستانی بازی یک پایان ویژه هم دارد که برای آن باید به سونیک طلایی یا همان سوپر سونیک تبدیل شده باشید. برای این کار بایستی هفت زمرد معروف یا همان Chaos Emeralds را به دست بیاورید که از طریق مراحل ویژه، که در دل مراحل اصلی بازی پنهان شدهاند، قابل دسترسی هستند. در این مراحل ویژه باید در فضایی سهبعدی یک UFO را دنبال کنید و با جمعآوری گویهایی آبیرنگ و افزایش دادن سرعتتان، به آن برسید و زمرد را بقاپید. البته این کار آسانی نیست و حتی پیدا کردن این مراحل هم خودش زمان و انرژی میبرد، اما راهکارهایی هستند که با آنها میتوانید آسانتر از پس این کار بربیایید! بهجز اینها تعدادی مرحلهی امتیازگیری هم در بازی وجود دارد که با داشتن تعداد حلقه کافی در حین رسیدن به چکپوینتهای درون مراحل، میتوانید وارد آنها شوید. این مراحل همانهایی هستند که در قدیم دیده بودیم؛ همانهایی که سونیک در آنها در فضایی سهبعدی حرکت و گویهای آبیرنگ و حلقه جمع میکند و تلاش میکند که به توپهای قرمزرنگ برخورد نکند. متأسفانه بر خلاف گذشته، مراحل پینبال در این نسخه جایی ندارند.
در این میان، نسخهی پیسی بازی با مشکلی دست و پنجه نرم میکند که صدای بسیاری از خریداران را درآورده است و آن هم چیزی نیست جز بهرهگیری از سیستم امنیتی Denuvo. احتمالاً باخبر هستید که نسخهی کامپیوتر Sonic Mania نسبت به نسخههای کنسولی با تأخیر منتشر شد. این تأخیر در کنار مجهز شدن بازی به دنوو آشوبی در صفحه استیم بازی راه انداخته است و کاربران سیلی از دیدگاههای منفی را روانهی سگا کردهاند؛ سگایی که در کمال تعجب ادعا میکند که اشاره نشدن به وجود دنوو سهواً در صفحهی استیم بازی رخ داده است. در این میان، بعضی کاربران از بابت مشکلاتی که Denuvo در اجرای بازی برایشان پیش آورده گلایه میکنند و برخی نیز صرفاً با دیدن نام دنوو بازی را میکوبند و گفتههایی نهچندان دوستانه را نثار ناشر ژاپنی میکنند. البته ما در تجربهیمان از نسخهی پیسی با مشکل خاصی روبهرو نشدیم که بتوانیم آن را به سیستم امنیتی بازی نسبت دهیم، ولی شرایط برای هر پیسی متفاوت است. حالا که صحبت از مشکل شد بگوییم که بازی، مانند بسیاری از آثار دیگر، اصلاً از گیمپدهای DirectInput پشتیبانی نمیکند و متاسفانه امکان استفاده از نرمافزارهایی مانند x360ce را هم به کاربر نمیدهد تا بتوان این کنترلرها را در بازی به کار گرفت. استفاده از کنترلرهای ایکسباکس (استاندارد XInput) هم برای بعضی کاربران مشکلساز بوده که سگا در بیانیهای از آنها دلجویی کرده است و باید دید که چه کاری در این مورد انجام خواهد داد.
بررسی کردن بازیهایی که حالوهوای خاطرهانگیز دارند از جهاتی منتقد را در تنگنا قرار میدهد. از یک سو خاطرات خوش میتواند کفه ترازو را به یک سو سنگین کند و از طرف دیگر در نقد اثر باید زمان حال و الزاماتاش را هم در نظر داشت. سونیک منیا بازی بسیار خوبی است و بهشکلی موفقیتآمیز پلی به گذشته درخشان سونیک زده است، اما اینکه بگوییم تنها بازی خوب این مجموعه در دهه اخیر بوده است منصفانه نیست. اگر خاطرتان باشد، حدود ۶ سال پیش بازی Sonic Generations را از تیم سونیک داشتیم؛ همانی که دنیاهای دوبعدی و سهبعدی مجموعه را بههم پیوند زد و تعریف و تمجیدهای فراوانی را برانگیخت. البته میانگین نمرات Generations از Mania کمتر شد و به اندازهی نسخهی اخیر مورد توجه قرار نگرفت، ولی آن بازی را میتوانیم در کنار Sonic Colors جزو نسخههای احیاگر سری بدانیم (بدون در نظر گرفتن بازی Sonic & All-Stars Racing Transformed با توجه به سبک متفاوت آن). درواقع Sonic Generations قربانی مشکلات فنی و باگهای ریز و درشتاش شد؛ وگرنه با تنوعی که در ذاتاش داشت و سرگرمکننده و هیجانانگیز بودناش در عین بهرهمندی از عناصر خاطرهانگیز، قاعدتاً باید فرصت بیشتری برای درخشیدن پیدا میکرد.
سازندگان سونیک منیا واقعاً کار بزرگی انجام دادهاند، اما اینکه فقط ساختهی آنها را در این سالها پررنگ کنیم و بخواهیم سونیک همیشه همان جوجهتیغی قدیمی باقی بماند، از ترس اینکه مبادا از ذاتاش دور شود، مانند این است که بخواهیم فرزندانمان در همان سن و سال خردسالی بمانند و بزرگ نشوند. از یکسو تیم سونیک تا امروز افت و خیزهای فراوانی داشته و گاهی با اثری مانند Generations ما را امیدوار ساخته و گاهی با ساختهای چون اپیزود اول Sonic the Hedgehog 4 امیدمان را بر باد داده است. به هر حال، امیدواریم که بازی Sonic Forces که آبانماه امسال عرضه میشود، بتواند موفقیتی را که Sonic Mania در بازسازی نسخههای کلاسیک مجموعه به دست آورده، با ساخت اثری امروزی تکرار کند.
در پایان، اگر از طرفداران پروپاقرص سونیک هستید و دلتان برای نسخههای کلاسیک آن لک زده است، بازی Sonic Mania ساختهای است که اصولاً نباید از دستاش بدهید. اما برخی کاستیها یا از دید بعضی، «ویژگیهایی» که در این بازی به چشم میخورد، باعث میشود پیشنهاد کنیم که تا کاهش قیمت آن صبر کنید. بههرحال اگر سالها است که چشمبهراه چنین اثری بودهاید، شاید بتوانید چند ماه دیگر هم دندان روی جگر بگذارید.
Sonic Mania
نقاط قوت
- دارا بودن روح سری سونیک، بر خلاف بسیاری از بازیهای مجموعه
- امکان تجربه کردن بازی با سه شخصیت مختلف
- بهرهگیری از موسیقیهای گوشنواز و خاطرهانگیز
- طراحی خوب مراحل، اعم از جدید و قدیم
- باس فایتهای متنوع و چالشبرانگیز
- ارزش تکرار مناسب برای هواداران دوآتشه
نقاط ضعف
- پتانسیل تحمیل باختهای غیرمنصفانه فراوان به بازیکن
- نقش پررنگ شانس و «آزمون و خطای مرگبار» در شماری از باس فایتها
- مشخص نبودن پسزمینه از دشمنان و المانهای قابل تعامل در برخی موارد