بررسی بازی Shadow of the Colossus
بازیسازان بزرگ، هریک با ساخت آثاری خاص یا لقبی مخصوص شناخته میشوند. برای مثال هیدیو کوجیما را با سری متال گیر دوستداشتنیاش میشناسیم یا از آن طرف شینجی میکامی را پدر سبک ترس مینامیم و از تاد هاوارد انتظار بازیهای نقشآفرینی جهانباز عالی داریم. با این حال به عنوان یک نظر شخصی، فومیتو اوئدا را به عنوان بازیسازی میشناسم که هدفش خلق بازیهایی منحصربهفرد و خاصی است که نمونه مشابهشان را کمتر میتوان در بین بازیهای دیگر پیدا کرد. قطعا گیمرهای امروزی اوئدا را با بازی The Last Guardian و پروسه ساخت طولانی آن به ذهن سپردهاند اما این بازیساز که از قضا آثار کمی هم در کارنامهاش دیده میشود، پیش از این بازیهایی چون Ico و Shadow of the Colossus را هم خلق کرده است که در این بین، Shadow of the Colossus مقام و جایگاه ویژهای دارد؛ در واقع شاید بهترین تعبیر برای Shadow of the Colossus، این باشد که بگوییم این اثر خاصترین بازی در بین بازیهای خاص فومیتو اوئدا است! به بهانه انتشار نسخه پلیاستیشن 4 این بازی که توسط استودیو بلوپوینت توسعه یافته، سراغ بررسی آن رفتهایم. ابتدا شما را دعوت میکنیم تا بررسی ویدیویی بازی را تماشا کنید تا در ادامه بیشتر به جزییات این اثر بپردازیم.
دانلود ویدیو از آپارات | تماشا در یوتیوب
Shadow of the Colossus خاصترین بازی در بین بازیهای خاص فومیتو اوئدا است
زمانی که Shadow of the Colossus روی پلیاستیشن 2 منتشر شد، از هر نظر اثری عالی و حتی انقلابی به شمار میرفت. از یک طرف بازی از روایت داستانی بهره میبرد که شباهت چندانی به سبک روایت بازیهای رایج آن دوران یا حتی بازیهای پس از خودش نداشت و این یکی از ویژگیهای منحصربهفرد Shadow of the Colossus بود. به هر حال ما عادت کردهایم داستانهایی را عالی خطاب کنیم که با تمام جزییات ریز و درشتشان به ما منتقل شوند و پیچ و تاب زندگی شخصیتهای مختلف را بررسی کنند. اما در Shadow of the Colossus از این خبرها نیست و بازی چند شخصیت محدود، چند کلوسی عظیمجثه و چند صحنه سینمایی محدود دارد که در نگاه اول، خیلی برای روایت داستانی تاثیرگذار کافی به نظر نمیرسند اما زمانی متوجه داستان عالی این بازی میشوید که پس از کشتن تمام کلوسیها به پایان احساسی بازی برسید و چنان تحت تاثیر آن قرار بگیرید که لذت تجربه Shadow of the Colossus و همچنین کیفیت بالای داستان خاص آن تا مدتها از ذهنتان پاک نشود؛ در وصف داستان بازی همین بس که به شخصه با اینکه به دلیل بازی کردن نسخه پلیاستیشن 2 از پایان بازی خبر داشتم، اما بازهم پس از تمام کردن نسخه PS4 کار سختی در کنترل احساساتم داشتم!
اما خاص بودن Shadow of the Colossus در آن زمان فقط به داستان محدود نمیشد و بازی از نظر گیمپلی هم اثری متفاوت نسبت به آثار دیگر به شمار میرفت؛ به هر حال وقتی در ابتدای بازی شخصیت اصلی را شمشیر به دست مشاهده کردیم، انتظار داشتیم تا سوار اسب دوستداشتنی وی یعنی آگرو شده و دشمنان زیادی را برای نجات دادن جان یک دختر تکه پاره کنیم. ولی خب در Shadow of the Colossus از این خبرها نیست و در طول گشت و گذار در محیط بازی، با دشمن سادهای که بتوان مثل آثار رایج هک اند اسلش یا اکشن با چند ضربه او را از پا درآورد روبهرو نخواهید شد. در عوض بازی شما را به مبارزه با ۱۶ غول بیشاخ و دم به اسم کلوسی دعوت میکند که مبارزه با هریک از آنها، بیشتر از اینکه شبیه به یک مبارزه اکشن باشد شبیه به حل یک پازل است. چرا که اولا باید محل کلوسی را روی نقشه پیدا کرده و به آن برسید و سپس پس از پیدا کردن نقاط ضعفش، راهی برای رسیدن به آن نقطه ضعف پیدا کنید و در نهایت کلوسی را از پا درآورید. این مراحل در ترکیب باهم مبارزات بازی را به تجربهای بسیار لذتبخش تبدیل میکنند و مبارزه با هریک از این کلوسیها، به یک تجربه منحصربهفرد و فراموشنشدنی تبدیل میشود.
حتی پس از گذشت ۱۳ سال از انتشار نسخه اصلی کماکان گیمپلی بازی آن حس تازگی و جذابیت را حفظ کرده است
پیش از این در بررسی بازی Okami هم به این موضوع اشاره کرده بودم که گیمپلی، معمولا المانی است که در طول زمان خودش را نشان میدهد. منظورم از این حرف این است که زمان، ثابت میکند که یک بازی ویدیویی گیمپلی خوبی داشته یا خیر. چرا که اگر بازی پس از گذشت چندین سال از انتشار کماکان جذابیتش را حفظ کند، این نشان میدهد که آن بازی گیمپلی خوبی داشته که پس از گذشت سالها و با وجود انتشار آثار جدیدتر هم توانسته لذت اولیه را حفظ کند. خب خبر خوب این است که Shadow of the Colossus از پس این امتحان زمان به خوبی برآمده و هنوز هم گیمپلیاش به اندازه همان زمانی که ساعتها وقتمان را پای نسخه پلیاستیشن 2 آن سپری میکردیم، لذتبخش و عمیق است. مبارزه کردن با هریک از کلوسیهای بازی هیجانی غیرقابل وصف دارد و هنوز هم از پا درآوردن این موجودات و یک قدم دیگر نزدیک شدن به احیای جان معشوق شخصیت اصلی، لذتی شیرین بهمان هدیه میکند. این، اتفاقی عالی برای یک بازی ریمستر است که بتواند پس از گذشت ۱۳ سال از نسخه اصلی کماکان از بعد گیمپلی جذاب باقی بماند و خب این مساله نشان میدهد که ساخته فومیتو اوئدا چه کیفیت بالایی داشته که هنوز هم پس از سپری شدن این همه زمان ارزشهایش را از دست نداده است.
با وجود همه این ویژگیهای خیلی مثبت و دوستداشتنی و با اینکه به دلیل حس نوستالژیک خاص بازی و همچنین علاقه عمیقی که شخصا به این اثر دارم ایراد گرفتن از آن برایم سخت است، اما Shadow of the Colossus یک سری مشکلات دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. اصلیترین مشکل بازی که از همان اولین دقایقی که بخواهید از یک سکو بالا بروید یا با یک کلوسی مبارزه کنید خودش را نشان میدهد، مربوط به زاویه دوربین بازی است. شاید در حالت نرمال و زمانی که مثلا سوار بر آگرو در حال گشت و گذار در محیط بازی هستید، این مساله خیلی به چشم نیاید و آزاردهنده نباشد اما کافی است در حال بالا رفتن از بدن یک کلوسی باشید و حرکات ناگهانی و عجیب و غریب دوربین، گیر کردن آن پشت بدن کلوسی و از دید خارج شدن شخصیت اصلی را مشاهده کنید تا متوجه شوید که چرا میگویم این ایراد، غیرقابل چشمپوشی است. در واقع همین مساله باعث میشود تا گاهی به دلیل دیده نشدن شخصیت اصلی از روی بدن کلوسیها سقوط کنید و مجبور شوید مجددا راهی را که برای رسیدن به نقطه آسیبپذیر این موجودات به سختی طی کرده بودید، از نو تکرار کنید که خب اتفاق جالبی نیست.
البته باید این را اضافه کنم که زاویه دوربین بازی به هیچ وجه افتضاح هم نیست. یعنی نباید انتظار داشته باشید که در تک تک دقایق مبارزههای بازی یا در حین پشت سر گذاشتن دقایق اندک پلتفرمر و بالا رفتن از محیطها از این حیث اذیت شوید و به همین دلیل هم نمیتوان آن را یک ایراد خیلی بزرگ که به تجربه بازی آسیب جدی وارد میکند دانست. با این حال این مشکل وجود دارد و راستش را بخواهید از نسخه اصلی Shadow of the Colossus به نسخه فعلی هم منتقل شده است. پس اگر در زمان PS2 با این مساله کنار آمده باشید، در این نسخه هم مشکلی با آن نخواهید داشت. دیگر مسالهای که بد نیست به آن اشاره کنیم، یک سری باگهای جزئی هستند و هر از گاهی شاهد فرو رفتن شخصیت اصلی در بدن کلوسیها یا انیمیشنهای نهچندان جالب آگرو هستیم که البته خیلی کم پیش میآیند و به همین دلیل هم نمرهای بابت آنها از بازی کم نمیکنیم.
اما از این موارد که بگذریم، وقتی با یک بازی ریمستر طرف هستیم، مهمترین سوالی که پیش میآید این است که بازی تا چه حد نسبت به نسخه اصلی خود پیشرفت داشته است. بگذارید همین ابتدا خیالتان را با گفتن اینکه نسخه پلیاستیشن 4 بازی Shadow of the Colossus یکی از بهترین ریمسترهای منتشرشده تا به امروز است راحت کنم! این ادعا به هیچ وجه اغراقآمیز نیست چرا که کافی است همان دقایق آغازی بازی را با نسخه اصلی Shadow of the Colossus مقایسه کنید تا متوجه شوید که این اثر، بیشتر یک بازسازی تمام عیار و درست حسابی است تا یک ریمستر ساده. البته این مساله را تیم سازنده هم اعلام کرده و گفته بود که به دلیل دسترسی نداشتن به بسیاری از منابع نسخه اصلی و غیرقابل استفاده بودن آنها، اکثر بخشهای بازی را از نو خلق کردهاند و این مساله به وضوح در بازی دیده میشود.
گرافیک بازی آنقدر عالی است که بتوانیم آن را یکی از بهترین ریمسترهای منتشرشده تا به امروز خطاب کنیم
در واقع Shadow of the Colossus روی پلیاستیشن 4، نه تنها چیزی از یک اثر نسل هشتمی کم ندارد که به جرات میتوانم بگویم گرافیک بازی از برخی آثار جدید منتشرشده در این نسل هم بهتر است. زمانی که سوار بر آگرو در محیط بسیار زیبای بازی حرکت میکنید، کیفیت مناظر دوردست، بناهای مختلف، محیطهای متنوع از جنگلی گرفته تا صحرایی که به نظر میرسد نمیتوان پایانی بر آن متصور بود، حسابی به چشم میآید و همین مساله باعث شده تا نسخه فعلی بازی جهانی بینهایت زیبا و چشمنواز داشته باشد. بهعلاوه کیفیت طراحی شخصیتهای هرچند محدود بازی و کلوسیها بسیار عالی است و مخصوصا جزییات ریزی مثل موی کلوسیها به شکلی بسیار طبیعی خلق شدهاند و هنگام بالا رفتن از بدن این موجودات این مساله به وضوح دیده میشود.
پیشتر در طول متن از این گفتیم که Shadow of the Colossus در زمان خودش اثری انقلابی بود و شیوهای نوین از گیمپلی یا روایت داستان را تقدیم مخاطب میکرد. اما شاید مهمترین تاثیری که این بازی در آن زمان داشت، اثبات این ادعا بود که بازیهای ویدیویی هم شاخهای از هنر هستند. درست است که هدف از یک بازی ویدیویی ارائه سرگرمی برای مخاطب است اما برخی بازیسازان پا را فراتر از این موضوع گذاشته و در کنار ارائه سرگرمی، از بعد هنری هم اثری لایق احترام خلق میکنند و Shadow of the Colossus هم یکی از همین دست آثار است. نه فقط به دلیل زیباییهای بصری و حتی صوتی که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد، که به دلیل مواردی مثل قدرت تاثیرگذاری بالای بازی در مخاطب یا اتمسفر کلی بینظیر بازی Shadow of the Colossus چیزی از یک اثر هنری کم ندارد و اصلا به همین دلیل هم توانسته پس از گذشت این همه سال جایگاه خاص خودش را در بین بازیهای ویدیوی حفظ کند و دقیقا همانطور که مثلا یک تابلوی نقاشی زیبا هرگز قدیمی نمیشود یا یک قطعه موسیقی روحنواز هرگز حتی پس از گذشت سالهای طولانی هم به اثری آزاردهنده تبدیل نمیشود، Shadow of the Colossus هم پس از گذشت ۱۳ سال هنوز زیباییهای هنریاش را حفظ کرده و شاید حتی اگر چند ۱۳ سال دیگر هم از انتشار این بازی بگذرد، این حس از بین نرود.
اما یکی دیگر از دلایلی که Shadow of the Colossus را به اثری عالی از بعد هنری تبدیل کردهاند، موسیقی بینقص بازی است. موسیقی بازی هر زمان که لازم باشد حس و حالی حماسی پیدا کرده و از این طریق گوشتان را نوازش میکند و در مواقعی که به دور از درگیری با کلوسیها هستید هم موسیقی به ریتمی آرامشبخش سوییچ کرده و از این طریق همسو با زیباییهای بصری بازی، با احساساتتان بازی میکند. حتی در مواقع لزوم موسیقی به درستی از بازی رنگ میبازد و اجازه میدهد غرق سکوت عجیب دنیای خالی از سکنه بازی و غرق صدای پای اسبتان شوید که در این دنیا، تنها همدم و یاور شما در طول بازی است. راستی تا یادم نرفته به این موضوع هم اشاره کنم که آگرو، در بازی Shadow of the Colossus چیزی فراتر از یک اسب ساده است که شما را به اینور و آنور میبرد و این مساله را به مرور زمان در بازی بهتر هم درک خواهید کرد و قدرت سازندگان را در خلق یک ارتباط عاطفی عجیب بین شخصیت اصلی بازی و این اسب بدون هیچ اشاره مستقیم، تحسین خواهید کرد.
قطعا از توضیحاتی که تا به الان در مورد Shadow of the Colossus دادهام، به این نتیجه رسیدهاید که تجربه مجدد این بازی چقدر برایم لذتبخش بوده است. به عنوان بخش پایانی بررسی بازی Shadow of the Colossus، همین بس که فرقی نمیکند در گذشته این ساخته بینظیر فومیتو اوئدا را تجربه کرده باشید یا نه؛ Shadow of the Colossus اثری است که حتی اگر قیمتی معادل یک بازی کامل یعنی ۶۰ دلار هم داشت نباید بازی کردن آن را از دست میدادید چه برسد به اینکه بازی با قیمت ۴۰ دلار منتشر شده و از نظر گرافیکی هم چیزی از بازیهای روز دنیا کم نداشته باشد. مخصوصا که لذت تجربه بازی در درجههای سختی بالاتر و مسائل اینچنینی باعث میشوند که بازی ارزش تکرار خوبی هم داشته باشد.
پس اگر از طرفداران قدیمی بازی هستید، این فرصت تجدید خاطره با بازی را از دست ندهید و اگر هم قبلا شانس بازی کردن این اثر را نداشتید، مطمئن باشید که یکی از بهترین و هنریترین بازیهای ویدیویی را از دست دادهاید.
این بازی روی پلتفرم پلیاستیشن 4 بررسی شده است.
Shadow of the Colossus
نقاط قوت
- گیمپلی خاص و منحصربهفرد که کماکان جذاب و گیرا است
- روایت داستانی متفاوت و تاثیرگذار بازی
- گرافیک هنری شدیدا چشمنواز بازی
- موسیقیهای عالی
- پیشرفت فنی و بصری بسیار زیاد در مقایسه با نسخه اصلی
- رابطه عاطفی خاص بین شخصیت بازی و آگرو، اسب وی
نقاط ضعف
- مشکلات دوربین که گاهی به تجربه بازی آسیب میزنند
نظرات