نگاهی به اطلاعات بازی Spider-Man؛ مرد عنکبوتی با طعم اینسامنیاک
به جرات میتوان گفت اسپایدرمن یکی از بزرگترین ابرقهرمانهای شناخته شده است و هر سال هم بزرگتر از قبل میشود. به لطف مارول، شما میتوانید او را در پردههای نقرهای سینما شادابتر از گذشته ببینید، میتوانید او را روی صفحه تلویزیون تماشا کنید، کمیکهای مختلف او را بخوانید و تعدادشان هم انقدر زیاد است که شمردن آنها اصلا کار آسانی نیست. اما خب طی این سالها، او نقش کمرنگی در یکی از مهمترین صنعتهای امروزه دنیا داشته است؛ صنعت بازیهای ویدیویی. حتی با اینکه چندین نسخه از بازیهای مختلف این شخصیت تا امروز منتشر شده است، اما این بازیها به آن صورت نتوانستند درخششی در حد و اندازه نام اسپایدرمن داشته باشند. اما حالا زمان آن رسیده تا شرایط برای اسپایدرمن تغییر کند. آن هم به دست استودیو کار بلدی به نام Insomniac Games. اگر طرفدار اسپایدرمن باشید و یک گیمر هم باشید، همیشه آرزو میکردید که یک بازی از این قهرمان محبوب در حد و اندازه سری بازیهای Arkham بتمن ساخته شود. خب اینطور هم شد و اینسامنیاک قرار است این آرزو را برآورده کند. اما خب اینکه به اندازه سری Arkham و شاهکارهای راکاستدی بزرگ باشد یا خیر، باید صبر کرد.
با تجربهای که اینسامنیاک گیمز دارد و قابلیتهای فانتزی و جذاب اسپایدرمن، ترکیب این دو میتواند یک بازی خوب را رقم بزند. این استودیو سعی کرده در این بازی دست به کارهای بزرگ بزند. نه فقط اسپایدرمن عالی تقدیم طرفداران کند، بلکه داستانی شایسته از پیتر پارکر را هم روایت کند. اینکه فقط در نقش شخصیتی که ماسک بر صورت دارد و به انجام ماموریت بپردازید ممکن است تا انتها جذاب باشد، اما اینکه در کنار آن داستانی از نگاه خود پیتر پارکر را دنبال کنید، میتواند جذابیت بازی را دو چندان کند. افرادی که اسپایدرمن را میشناسند، خوب میدانند که پیتر پارکر، درست به اندازه زمانی که در نقش اسپایدرمن حاضر میشود، مشکلات خود را دارد. روابطش با دوستان و اطرافیان یا به طور کلی، زمانی که میخواهد یک فرد عادی باشد همیشه دردسرهای شیرینی برای طرفداران به ارمغان میآورد. استودیو اینسامنیاک قصد دارد از این زندگی پیتر پارکر، به عنوان یک بخش هیجانانگیز در بازی خود استفاده کند. اما این استودیو چطور قرار است از این موارد، اثری سرگرم کننده خلق کند؟
دنیای بازی پویا طراحی شده است، چه وقتهایی که روی زمین راه میروید و چه وقتهایی که روی سقف آسمان خراشها در حال حرکت هستید، این پویایی را حس خواهید کرد
همانطور که از نام اسپایدرمن پیدا است، قرار نیست همانند بسیاری از بازیهای دیگر کل بازی را روی زمین دنبال کنیم، بلکه این بار ساختمانها و آسمان خراشهای نیویورک از مهمترین بخشهای بازی هستند. آسمان خراشهایی که به نوعی، نمایش قدرت و ثروت افرادی هستند که فکر میکنند دست هیچ شخصی به آنها نخواهد رسید. اما ما در این شهر، پیتر پارکر را داریم، فردی که بسیاری از این افراد شرور زمانی او را جدی نمیگرفتند. اما در این بازی، ۸ سال از اسپایدرمن شدن پیتر پارکر میگذرد و بارها و بارها با افراد شرور دست و پنجه نرم کرده است و سعی کرده تا به آنها نشان دهد در این شهر خبری از داشتن قلمرویی بزرگ نیست که هر کاری دلشان میخواهد در آن انجام دهند. با توجه به این که ۸ سال از شکوفایی تواناییهای پیتر میگذرد، پس قرار نیست در این بازی نگاه خاصی به گذشته پیتر پارکر داشته باشیم، اما استودیو سازنده با ریزهکاریهای جذاب و منحصر به فرد خود بازیکنان را از گذشته پیتر مطلع کرده است. به طور مثال هنگامی که وارد خانه او میشوید، روی در و دیوار پر است از عکسهای مختلف خاله می و عمو بن. یا حتی عکسهای دوستان او نظیر هری اسبرون یا مری جین واتسون. حتی شما قادر هستید مواردی نظیر رادیو اسکنر پلیس پیتر را که او چندین سال قبل برای مطلع شدن از حوادث مختلف استفاده میکرد مشاهده کنید. از آن جالبتر میتوان به دفترچه پیتر اشاره کرد که زمانی انواع و اقسام ابزار برای استفادههای مختلف از تار خود را در آن طراحی میکرد. همچنین میتوان روزنامههای قدیمی و جدیدی را مشاهده کرد که روی صفحه اول آنها، میتوان تصویر افراد شرور مختلفی نظیر اسکورپین، الکترو، رینو و بسیاری دیگر را مشاهده کرد.
یکی از جذابیتهای بازی، همین آپارتمان پیتر پارکر است. یک خانه کوچک و تنگ، اما با حسی خوب و پر از اشارههای ریز و درشت به فیلمها و کمیکها و شخصیتهای درون بازی. از بیرون خانه صدای مردم، صدای ترافیک و صدای آژیر پلیسها و آمبولانسها و آتشنشانیها همیشه به گوش میرسد. صدای گزارشهای پلیس، گوشهای صدای تلویزیون و حتی نور خورشید که در خانه میتابد، شما را شیفته این مکان میکند. اما این آرامش را که کنار بگذارید، هرج و مرج اصلی بیرون از خانه است، جایی شلوغ، جایی که ویلسون فیسک به دنبال به دست آوردن قدرت بیشتر است. هرجا که برجهای زیادی دارد و هر جا که اشخاص بزرگی به دنبال قدرت هستند، میتوانید نام آنها را به شکلی درشت و بزرگ روی ساختمانهایشان ببینید.
صحنههای سینمایی، میان پردهها و گیمپلی کاملا یک پارچه هستند و حتی از نظر گرافیکی به سختی متوجه تغییر بین آنها خواهید شد
نویسنده گیماینفورمر که این بازی را تجربه کرده است، یکی از نکات جذاب بازی را یکپارچه بودن بین صحنههای سینمایی و گیمپلی میداند. به طوری که دفعه اولی که بازی را تجربه کرد، بدون اینکه متوجه شود، بدون اینکه حتی شاهد تغییر کیفیت بین صحنههای سینمایی و گیمپلی باشد، جان خود را در بازی از دست داد، چرا که فکر میکرد هنوز در حال تماشای یک میانپرده است و متوجه نشده بود که بازی روی گیمپلی تغییر کرده است. یکی از پرکاربردترین دکمههای بازی، دکمه R2 است چرا که با استفاده از آن با تارهای خود تاب خواهید خورد. تاب خوردن اسپایدرمن به لطف تارهایش، یکی از اصلیترین هستههای بازی است که استودیو اینسامنیاک گیمز به خوبی به آن پرداخته تا پویایی تاب خوردن اسپایدرمن را به بهترین شکل ممکن در بازی پیاده کند. شما همانند نسخههای قدیمی این سری، با یک کاراکتر کاغذی طرف نیستید که وزن، سرعت و حتی اتفاقت پیرامون وی را در هنگام تاب خوردن حس نکنید. حتی تمامی حرکات او در هنگام تاب خوردن با تارها، از چرخیدن بین ساختمانها گرفته تا فرود آمدن به زمین، با حرکات ژیمناستیک جالبی ادغام شدهاند تا شاهد یک اسپایدرمن خشک و خالی و بیروح نباشیم. شاید در تریلرها، تاب خوردن با تار بسیار پیچیده به نظر برسد، اما برعکس، به راحتی این کار قابل درک و فهم است و خیلی زود با ریتم تاب خوردنهای مرد عنکبوتی هماهنگ خواهید شد.
پس از تاب خوردن، میتوان با دکمه L3 سراسیمه و شتابان شیرجه زد و با استفاده از این کار در شرایط خاص، نیروی حرکتی بیشتری در اسپایدرمن ایجاد کرد. در هنگام شیرجه زدن یا تاب خوردن، با زدن دکمه X در هر لحظهای که بخواهید، اسپایدرمن تارهای جدیدی ایجاد میکند تا بتوانید با ایجاد حرکات سریعتر، مسیرهای متنوعتری را برای خود مهیا کنید. برایان اینتیهار، کارگردات خلاق بازی Spider-Man، در مورد این حرکات شخصیت بازی میگوید:
۸ ساله که پیتر پارکر به اسپایدرمن تبدیل شده، بنابراین شما با یه مردعنکبوتی خام که تازه باید یاد بگیره چه کاری انجام بده طرف نیستین. اون به خوبی با قابلیتهای خودش برای جا به جایی و رفت و آمد در هر شرایطی کوک شده و همه چیزو مث کف دستش بلده. ما اصلا شرایطی رو ایجاد نکردیم که به خاطر خام بودن اون، حرکات سریع و مسیرهای متنوعی رو که دوست دارین با هیجان و سرعت پیش ببرید متوقف کنیم. اگر مستقیما با یه ساختمون برخورد کنید، قرار نیست شاهد سقوط یا ضربه دیدن اسپایدرمن باشید، بلکه اون طبق شرایط و بسته به زاویههای خاص، روی این ساختمون راه خواهد رفت. زمانی هم که بالاترین نقطه ساختمان یعنی سقف آن برسید، دو انتخاب پیش روی شما قرار داره. یا میتونید به حرکت سریع خودتون ادامه بدید و روی سقفها راه برید و با پرشهای کوتاه از این سقف به آن سقف بپرید، یا اینکه با استفاده از یه دکمه در بالای برج، به شکل یک منجنیق با تارهای اسپایدرمن به پرواز در بیایید و مسیر و حرکات سریعی رو که بعد از برخورد به ساختمان متوقف شده بودن ادامه بدید.
برای هر شرایطی، چه روی زمین، چه روی هوا و چه در لا به لای آسمان خراشها، گیمپلی بازی با تنوع بالایش دستتان را برای هر کاری باز میگذارد
البته اگر شما بالای یک برج باشید که اطراف آن هیچ ساختمانی قرار ندارد یا هیچ چیزی نیست که روی آن بپرید، نمیتوانید به شکلی تخیلی تارهای خود را پرتاب کنید و به تاب خوردن ادامه دهید. آن بازیهای قدیمی این سری را که اسپایدرمن تارهایش را بدون منطق در آسمان پرتاب میکرد و تاب میخورد به یاد دارید؟ دیگر خبری از آن نیست و با یک بازی منطقیتر طرف هستیم. سازندگان برای هر شرایطی، عکسالعملهای مختلفی را در اختیار بازیکنان قرار دادهاند. میتوانید خیلی عادی از برج پایین بیایید، یا میتوانید با پرتاب تار به خانههای کوچکتر پایین ساختمان به شکلی سریع به پایین بپرید. به قول رایان اسمیت، کارگردان بازی در اینسامنیاک، برای هر اتفاق و شرایطی، یک جنبه فیزیکی وجود دارد که کارتان را راه میاندازد.
این مورد برای مبارزات بازی هم صادق است. همانطور که اشاره شد، شما با یک مرد عنکبوتی تازه کار رو به رو نیستید و او خیلی چیزها را تا به حال یاد گرفته و شما هم به عنوان یک گیمر، دیگر بسیاری از اصول مبارزه و نبردها را میدانید. بنابراین سازنده بازی تلاش کرده تا زمانی که کنترل اسپایدرمن را در مبارزات در دست میگیرید، با یک سوپرهیروی کار بلد طرف باشید. بنابراین قرار نیست برای یادگیری قوانین بازی چند مرحله خسته کننده را پشت سر بگذارید. از همان ابتدای بازی، در اوج اکشن و درگیریهای نفسگیر، بازی آموزشهای لازم را به شما خواهد داد و دیگر خودتان هستید و اسپایدرمن و مشتی دشمن ریز و درشت. اینتیهار، کارگردان خلاق بازی میگوید:
انواع و اقسام موقعیتها در مبارزات پیش روی شما قرار داره. میتونید روی زمین به یک دشمن حمله کنید، دشمنی دیگه رو به هوا پرتاب کنید و اون بالا با مشت و لگد به سراغش برید و این وسط به یکی دیگه تار پرتاب کنید و وقتی کارتون با اون شخص تو هوا تموم شد، با پرتاب تار، به سرعت با جفت پا برید تو شکم یه دشمن و در نهایت با گجتهای مختلفتون و با تعامل با محیط کارش رویکسره کنید. اساس مبارزات بازی، نبردهای تن به تن هستن، اما ما واقعا میخواستیم شما رو از زمین بکنیم و با قرار دادن قابلیتهای آکروباتیک، گجتها و تارها، حس واقعی مرد عنکبوتی رو براتون به ارمغان بیاریم. نبردها در زمین و هوا با ترکیب هم دیگه، اتفاقات جالبی رو رقم میزنن، مخصوصا اگر پای تارهای اسپایدرمن در میان باشه. یکی از نکاتی که باید بدونید اینه که همانند سری بازیهای Arkham Batman، اسپایدرمن هم از قانون نکشتن دشمن پیروی میکنه. تو خیلی از شرایط، وقتی که کارتون با درب و داغون کردن دشمنا تموم شد، با کمک تارهای اون این دشمنان رو زندانی میکنید که این کار به خودی خود نسبت به روش و شرایط محیطی که توش قرار دارید متنوع و جالب خواهد بود.
با اینکه انیمیشنهای اسپایدرمن در نبردهای مختلف بسیار متنوع کار شده است، اما تمامی این مبارزات با یکی دو دکمه انجام میشوند. تنوع ضربات اسپایدرمن هم بستگی به فضا و موقعیت دارد. حرکات مرد عنکبوتی در مبارزات همانند زمانی که بین ساختمانها حرکت میکند بسیار روان است. برای مثال اگر دشمنی از او فاصله داشته باشد، با یک حرکت سریع توسط تارهایش خود را به آنها نزدیک و مشت یا لگدی به سمت آنها روانه میکند. حس عنکبوتی او، که همانند یک آیکون بالای سرش به تصویر کشیده میشود، شما را از حملههای دشمنان اطرافتان آگاه میکند. حالا این حمله میتواند در یک نبرد تن به تن باشد یا اینکه شخصی از فاصله دور قصد شلیک به سمتتان را داشته باشد. حال اگر چند دشمن در اطرافتان باشند، حرکات اسپایدرمن بیش از پیش شما را به خود خیره میکند، چرا که همانند یک توپ بازی پینبال، از اینور به آنور میپرد و این کار به قدری روان است که شاید گاهی تمرکزتان روی یک دشمن را گم کنید و بخواهید همه را به یک باره گوشمالی دهید. این سردرگمیهای دوست داشتنی را که کنار بگذاریم، نبردها حسی فوقالعاده دارند و انتخابهای بسیار زیادی را پیش روی بازیکنان قرار میدهند. اگر عملکرد خیلی خوبی در نبردها از خود نشان دهید، این شانس به شما دست خواهد داد تا با آهسته شدن صحنه و فشار دادن دکمههای مثلث و دایره، حرکت نهایی یا به قول معروف، فینیشر خود را روی دشمنان پیاده کنید تا بیش از پیش محو انیمیشن جذاب بازی شوید.
بازی فقط در مورد اسپایدرمن نیست، بلکه در مورد شخص پیتر پارکر هم است. نه تنها او، بلکه در بخشهایی از بازی کنترل مری جین را هم در اختیار میگیرید
اما بازی همیشه در مورد اسپایدرمن نیست، بلکه در مورد پیتر پارکر و رابطه او با اطرافیانش هم است. یکی از مهمترین روابط پیتر، وجود «عمه می» در بطن داستان بازی است. یکی از نکات جالب بازی این است که به خوبی میتوان تفاوت پیتر پارکر را با اسپایدرمن متوجه شد. یعنی زمانی که در لباس اسپایدرمن نیستید، متوجه رفتارهای بعضا ناشیانه و بی دست و پا گونه پیتر خواهید شد. زمانی که در لباس اسپایدرمن هستید، همه چیز بوی اکشن و هیجان میدهد و زمانی که با خود پیتر سر و کار دارید، تعامل با محیط و مردم بخش مهم این قسمت از بازی را تشکیل میدهند. طبق تجربه صورت گرفته، به نظر میرسد که انسانها در محیط بازی، مخصوصا اشخاص مهم بازی، بیحرکت و بیروح نیستند و در محیط کارهای طبیعی از آنها سر میزند تا شرایط قابل باورپذیرتر شود. از طرف دیگر، مری جین نیز در بازی حضور دارد و از قضا میداند که پیتر مرد عنکبوتی است و طبق گفته سازنده، این مری جین، با نسخه کمیکهای اسپایدرمن کمی فرق دارد و به عنوان یک ژورنالیست در «دیلی باگل» کار میکند. اینتیهار، کارگردان بازی میگوید:
چیزی که بییشتر از همه مارو از وجود مری جین هیجان زده میکنه اینه که این کاراکتر و قوس داستانی اون، فراتر از یک سری میان پرده است. اون در برخی از بخشهای بازی یه کاراکتر قابل بازی است و گیمپلی و ماموریتهای منحصر به فرد خودشو داره.
یک مقایسه کوچک بین این بازی و فیلمهای اسپایدرمن سم ریمی. در یک بخش اسپایدرمن از بالای سر مری جین به پایین میرود و خب.. نه به آن چیزی که فکر میکنید ختم نمیشود، بلکه مری جین به اون یک دستور و ماموریت جدید میدهد.
جان پاکت، نویسنده ارشد استودیو میگوید:
مثل خیلی از ما، مری جین کار خودشو از صفر شروع کرد و خودش رو بالا کشید. اون باید مخارج زندگی خودشو با تلاش در بیاره و از طرفی اسپایدرمن رو هم همیشه کنارش داره. اونا عاشق هم هستن، اما اوضاع کمی پیچیده است و تو این بازی، هر دوی اونا، روی کارهای به خصوص خودشون تمرکز کردن.
یکی دیگر از اشخاص فرعی بازی، مایلز مورالز است که در کمیکها به اسپایدرمن تبدیل میشود. در این بازی او ۱۵ سال سن دارد و طرفدار شدید اسپایدرمن است. همچنین برای طرفداران این سری باید گفت که خانواده آزبرن هم در بازی حضور دارند.
نیویورکی که استودیو اینسامنیاک گیمز طراحی کرده، یک زمین بازی پهناور برای جنب و جوشهای اسپایدرمن با تارها و بالا و پایین رفتن از در و دیوار است. ارتفاعات بازی که شامل انواع و اقسام ساختمانها میشوند، به خوبی اجازه قدرتنمایی اسپایدرمن را به او میدهند و از طرفی، فقط بحث ارتفاع نیست و دنیای بازی روی زمین هم جذاب و عالی به نظر میرسد. زمانی که روی زمین راه میروید، مردم دیگر با اسپایدرمن کنار آمدهاند و او شخصیتی عجیب نیست، بلکه آن را از خودشان میدانند. مثلا این وسط یک شخص داد میزند؛ What Up, G!?? یا حتی در گوشهای یک زن اسپایدرمن را میبیند و از شما میخواهد تا با او یک عکس بگیرید. البته برخیها هم کاری به کار شما ندارند و کار خودشان را میکنند. برخی مغازه دارند و برخی کنار خیابان غذا میفروشند. شهری که سازنده بازی طراحی کرده، بسیار بزرگ و همچنین پر از آبجکتها و جریان زندگی است. نکته دوست داشتنی ماجرا این است که وقتی به ارتفاع پرواز میکنید، هیچ کدام از آنها، از اشیا گرفته تا آدمها، به ناگهان ناپدید نمیشوند و از بالا میتوان رفت و آمد آدمها و ماشینها را دید.
نیویورکی که سازنده بازی خلق کرده است، بسیار بزرگ و پرجزییات است
حتی هنگامی که نقاط جدیدی را در دنیای بازی کشف میکنید، XP به شما تعلق میگیرد و میتوان سطح اسپایدرمن را بالا برد. هر سطحی که بالا میرود، Skill Pointهایی به دست میآورید تا تواناییهای مرد عنکبوتی را افزایش دهید. مثلا بخشی به نام Boost وجود دارد که شتاب و سرعت شروع پرشهای شما را افزایش میدهد یا میتوان سرعت تاب خوردن را بالا برد. البته شاید یکی از سوالهای شما در مورد دنیای بازی این باشد که آیا خبری از گروه اونجرز در بازی خواهد بود؟ بله! نه اینکه آنها شخصا در بازی حضور داشته باشند، اما اشارههای مستقیم یا غیر مستقیمی به آنها خواهد شد. برای مثال، ساختمان Sanctum Sanctorum شخصیت دکتر استرنج و سفارت واکاندا از بلک پنتر به خوبی در بازی به چشم میخورند. البته انتظار آن شهر نیویورکی را که در کمیکهای اسپایدرمن دیدهاید نداشته باشید اما اساس شهری که اینسامنیاک خلق کرده است فرق مشهودی با آن ندارد. از طرفی بازی قابلیت Fast Travel هم دارد، اما نه اینطور که هر نقطهای را خواستید روی آن کلیک کنید و خود را در آنجا ببینید. برای انجام این کار شما باید از مترو استفاده کنید. اگر میخواهید از نقطهای به نقطه دیگر بروید (که با توجه به بزرگ بودن نقشه این کار گاهی نیاز است) باید حتما مترو را پیدا کنید و سوار شوید.
طبق سنت بسیاری از بازیها، یک نقشه کوچک، در گوشه سمت چپ تصویر وجود دارد که خیابانها و ماموریتهایی را که تعدادشان هم کم نیست نشان میدهد. یکی از نکات جالب بازی این است که اسپایدرمن یک کوله پشتی به همراه دارد که شامل آیتمهای مختلف، عکسها و فایلهای صوتی میشوند. یکی از روشهایی که بیشتر با داستان گذشته پیتر در دنیای بازی آشنا میشوید، همین فایلهای صوتی و عکسها هستند. مثلا یکی از عکسهای جالبی که خواهید دید، اولین پرتابهای تار او است. یکی دیگر از بخشهای جالب بازی، وجود متریالهایی برای ساخت و ساز است. همانطور که میدانید، پیتر پارکر یک دانشمند است و میتواند گجتهای خود را بسازد یا آپگرید کند. حتی او میتواند لباسهای خودش را بسازد. اینسامنیاک به لطف همین قابلیت، سعی کرده تنوع زیادی به بازی بدهد و بازیکنان هر جور که خودشان مایل هستند به ارتقا اسپایدرمن بپردازند. اسمیت، کارگردان بازی میگوید:
با سیستم تکنولوژی موجود تو دنیای بازی که در اختیار اسپایدرمن قرار میگیره، میخواستیم مطمئن بشیم تا بازیکنا با توجه به گجتها و لباسها، انتخابهای خودشون و حتی شیوه بازی منحصر به فرد خودشون رو داشته باشن و کاراکتر اسپایدرمن رو به خواسته خودشون شخصیسازی کنند. ما روی لباسها و گجتها تمرکز کردیم چرا که موقعیتی عالی رو برای ما خلق میکنن تا امکانات جذاب و سرگرم کنندهای رو تو بازی قرار بدیم؛ چیزی که استودیو ما به خوبی در این زمینه شناخته شده است. این موارد سرگرم کننده با ترکیب شخصیت اسپایدرمن کاملا جفت و جور میشن و کاملا درگیرشون میشید.
آیا میتوانیم در کنار سری آرکام بتمن، اسپایدرمن را هم به جمع بازیهای ابرقهرمانی خوب اضافه کنیم؟
طبق سنت همیشگی بازیهای جهانباز، در کنار مراحل اصلی شاهد مراحل و ماموریتهای فرعی زیادی در Spider-Man خواهیم بود. بسیاری از متریالهایی که پیتر با آنها به ساخت ابزار میپردازد، از طریق همین مراحل فرعی به دست میآیند. یعنی اگر میخواهید با ابزار بیشتر، به گیمپلی متنوعتری برای مراحل اصلی دست پیدا کنید، باید مراحل فرعی را نیز پشت سر بگذارید. یکی از چالشبرانگیزترین فعالیتهایی که میتوانید در طول بازی انجام دهید، مربوط به پایگاههای Kingpin هستند. هر کدام از آنها، پر از دشمنانی هستند که مبارزه با آنها را یا میتوان با مخفیکاری پیش برد یا با شلوغکاریهای همیشگی اسپایدرمن. اگر بازیهای اینسامنیاک مثل Sunset Overdrive را بازی کرده باشید، میدانید که این استودیو در خلق گجتهای متنوع که در هیچ بازی دیگری هم تجربه نکرده باشید مهارت خاصی دارد. در بازی Spider-Man نیز استودیو چیزی در این زمینه کم و کسر نگذاشته است. با فشار دادن دکمه L1، چرخهی گجتهای اسپایدرمن روی صفحه نمایان میشود. ابزاری مثل سیم، بمب تار یا پرتاب کننده تارهای معمولی برای اسیر کردن دشمن. یکی از مهمترین مصرفهای این ابزار، برای انجام موفقیتآمیز مخفیکاری است. برای مثال با ابزاری مثل Trip Wire میتوان شخصی را به سمت یک دیوار کشاند و آن را بازداشت کرد. از طرفی بمبی از تارهای اسپایدرمن به شما کمک میکند چندین دشمن را همزمان اسیر تارهای او کنید. ابزاری دیگری به نام Spider-Drone وجود دارد؛ عنکبوتی دیسک مانند با عملکردی شبیه به پهپاد که در آسمان منفجر میشود تا بارانی از تارهای عنکبوت را روی دشمنان بریزد و آنها را نسبت به هر عکسالعملی ناتوان کند. بر خلاف پرتاب تار، استفاده از دیگر ابزار اسپایدرمن نامحدود نیست و باید در استفاده از آنها با دقت عمل کنید. البته لازم به یادآوری است که اسپایدرمن هیچ شخصیتی را در این بازی نمیکشد و به شهروندان هم آسیبی نمیرساند. یکی دیگر از بخشهای جالب بازی، زمانی است که روی نقشه شاهد اخطارهای قرمز رنگی خواهید بود. این اخطارها نشان دهنده جرایم کوچکی مانند دزدی هستند. انجام تمامی این اخطارها روی نقشه کاملا اختیاری است. برای مثال یکی از این اتفاقات مربوط به دزدی ۵ ۶ خلافکار از یک جواهر فروشی است. همانند همه دزدیها، شخصی در یک ماشین نشسته است و منتظر است دیگران کارشان تمام شود و بزنن به چاک! زمانی که در حال تعقیب ماشین هستید، باید خود را به سقف ماشین برسانید و با پریدن روی آن منتظر یک سری QTE باشید یا اینکه به دنبال راهی برای متوقف کردن آنها بگردید.
به طور کلی، استودیو اینسامنیاک سعی کرده تا آن راهی را برود که استودیو راکاستدی سه شاهکار از سری Batman Arkham را تحویل داد. بعد از مدتها که آنها یک بازی درست و حسابی به دور از تمامی فیلمها و کمیکها تحویل بازیکنان دادند، اینسامیاک نیز دقیقا چنین راهی را پیش گرفته است تا یکی از محبوبترین شخصیتهای ابرقهرمانها را به دنیای بازیها بیاورد؛ آن هم از راهی درست، هیجان انگیز و جذاب. هنوز نمیتوان گفت این بازی یک شاهکار خواهد بود یا خیر، اما این را میدانیم که به زودی شاهد یک بازی هیجانانگیز از اسپایدرمن خواهیم بود. بازی Spider-Man در تاریخ شانزدهم شهریورماه (۷ سپتامبر) به صورت انحصاری برای پلیاستیشن 4 منتشر خواهد شد و احتمالا بخش بزرگی از نمایش E3 سال جاری پلیاستیشن را به خود اختصاص خواهد داد.
نظرات