نگاهی به وضعیت حال و آینده ایکس باکس؛ به این پلتفرم امیدوار باشیم یا خیر؟
به عنوان کسی که همیشه ایکس باکس را دوست داشتم، همچنان نسل هشتم برای من از سمت ایکسباکس خسته کننده پیش میرود، نسلی که هر سال منتظر اتفاقی هیجانانگیز از سوی سران ایکسباکس هستم. نسلی که هر سال منتظر مراسم E3 هستم تا ببینم واقعا مایکروسافت برای بیرون آمدن از این منجلاب چه کاری انجام میدهد؛ اما در نهایت با یک مشت بازی رو به رو میشوم که در طول سال هیچ موفقیتی نمیتوانند کسب کنند. نمونش همین Sea of Thieves که مایکروسافت چپ و راست به عنوان یکی از بزرگترین بازیهای این نسلش با آن پُز میداد، به هیچ جا نرسید. البته طبق معمول باید یک سری نکات را بگویم که منظورم را اشتباه نگیرید. مایکروسافت توانسته آثار خوبی عرضه کند، از سری Forza که کمتر از شاهکار نمیتوان به آن گفت تا بازی فوقالعاده متفاوتی مثل Cuphead یا حتی سرویسهای بینظیری که در صنعت گیم بسیار تک هستند. اما خب عملکرد کلی را باید در نظر بگیریم، عملکردی نه چندان مطلوب که برای شخصی مثل من، هیچ جذابیتی در کارهای مایکروسافت دیده نمیشود؛ حداقل تا اینجا، تا بازیهایی که امروز عرضه کرده است.
اوضاع انحصاریهای مایکروسافت شدیدا خراب است، شدیدا خراب! این وضع تا کجا پیش خواهد رفت؟
مسئله این بود که با رفتن دان متریک و با سر کار آمدن فیل اسپنسر، کمی امیدهایمان نسبت به آن دوران گوهربار اوایل نسل بهتر شده بود، اما مشکل اینجا بود که باید تا چند سال بعد، اثرات اشتباهات او را تحمل میکردیم و مسئله بدتر این است که فیل اسپنسر هر چیزی را درست کرده است جز وضع بازیهای فرستپارتی و انحصاری ایکسباکس. او یک کنسول فوقالعاده خوش ساخت به نام ایکسباکس وان ایکس عرضه کرد، کلی سرویسهای فوقالعاده مانند Backward Compatibility و Xbox Game Pass را ارایه کرد، اما شرایط بازیهای انحصاری این کمپانی، به شدت افتضاح است. همه چیز از سال ۲۰۱۶ شروع شد، از لغو شدن بازی Fable Legends. اثری که شاید ظاهر خوبی داشت، اما یک فیبل نبود، نه آن فیبلی که در نسخههای اول و دوم تجربه کرده بودیم. سپس موضوع بدتری به میان آمد، لغو ساخت یکی از مورد انتظارترین بازیهای یکی از بهترین بازیسازهای صنعت گیم، یعنی Scalebound، آخرین اثر کامیا که از آن به عنوان یکی از بلندپروازانهترین پروژههای خود یاد میکرد. کاری نداریم که این بازی چه محتوایی داشت و آیا موفق میشد یا خیر، اما کنسل شدن آن شدیدا ضد حال بود.
از آن سال به بعد، ذرهبینها بیشتر و بیشتر روی مایکروسافت متمرکز شد، چه کار داشت میکرد؟ هدفش چه بود؟ اصلا آیا به صدای طرفداران و حتی مخالفانش گوش میداد؟ حالا حتی اوضاع بدتر است. در روزهایی که بسیاری از بازیها را فقط به خاطر میانگین نمراتش میسنجند، بازیهای اخیر مایکروسافت مانند Sea of Thieves و State of Decay 2 چندان عملکرد خوبی از خود در این زمینه نشان ندادند. خب حالا چه میشود؟ آیا این مایکروسافت درست شدنی است یا نه؟ سایت Windows Central اخیرا مطلبی در این مورد منتشر کرده است. این مطلب که توسط جز کوردن نوشته شده، میتواند بهترین جواب را به این سوالات ما نسبت به هر سایت دیگری بدهد، چرا که او رابطه نزدیکی با بخش ایکسباکس مایکروسافت دارد و بیشتر از هر شخص دیگری به عنوان یک رسانه میتواند ما را روشن کند. پس مطلبی که مطالعه میکنید، از سوی نویسنده سایت ویندوز سنترال برداشت شده است.
مایکروسافت انتقادات را شنیده است
مهم است به این موضوع اشاره کنیم که مایکروسافت کاملا صدای انتقادات نسبت به عملکرد فرست پارتیهایش شنیده است؛ بلند و واضح. فیل اسپنسر خودش نیز همانند طرفداران، بر این عقیده است که بخش ایکسباکس نیاز شدیدی به بازیهای بیشتری دارد، بازیهایی در سبک نقش آفرینی، بازیهایی با پشتیبانی سازندگان ژاپنی، و از همه مهمتر، این کمپانی نیاز دارد روی ساخت تجربههایی جدید و عمیق سرمایهگذاری کند.
اگر نظر شخصی من را بخواهید، من به عنوان طرفدار ایکسباکس، اصلا از راهی که فرستپارتیهای این کمپانی پیش میبرند راضی نیستم. مایکروسافت بازیهای خوبی در این نسل منتشر کرد، اما شاهکار نبودند. بازیهایی مانند Ryse که از نظر من قطعا یک بار ارزش تجربه کردن را دارد، یا Quantum Break که میتوانست بیخیال بخش سریالی خود شود و روی بزرگتر کردن خود بازی تمرکز داشته باشد. از طرفی دیگر، بازیهایی هستند که همیشه میآیند و تنوع شدیدی روی آنها مشاهده نمیکنیم. بازیهایی مثل سری Halo که در دو قسمت آخر، بخش داستانی به شدت ضعیفی ارایه دادهاند (البته بخش چند نفره آن فوقالعاده است). از طرفی سری Gears of War با اینکه بهترین شوتر خالص سوم شخصی است که میشناسم، اما واقعا نیاز به تنوع و ریسک دارد. سری Forza، چه موتور اسپورت و چه هورایزن، هر دو بینظیر هستند، اما یک تغییر خوب بین این دو احساس میشود.
Crackdown آخرین بازی از سری آثاری است که مایکروسافت بیش از حد آنها را بزرگ کرده است. دزدان دریایی و زامبیها خراب کردند؛ آیا این بازی موفق میشود؟ شک دارم!
متاسفانه بعد از Gears of War 4 مایکروسافت دیگر بازی به شدت خوش نام و نشانی نداشته است. چه بخواهد یک IP جدید باشد چه قدیمی، مایکروسافت شدیدا عقب است. البته با فورتزا کاری نداریم و آنها مدتها است که تبدیل به سلطان سبک ریسینگ شدهاند. در این مدت که جای خالی آثار بزرگی خالی است، مایکروسافت مانور زیادی روی بازیهای مختلف داد. یکی از آنها Sea of Thieves بود. این بازی با اینکه سازنده خوش نام و نشانی داشت، و حتی با اینکه بازی نسبتا پر طرفداری از آب درآمد، اما من اصلا احساس نکردم که با یک بازی متفاوت، بزرگ و تاثیرگذار طرف هستیم؛ حداقل در آن حدی که تبلیغش را میکردند. این بازی میتوانست به مراتب بهتر و بزرگتر باشد، اما حالا حس میکنم تبدیل به یک درس بزرگ برای اثری به نام Skulls and Bones شده است؛ اثری با محوریت دزدان دریایی که یوبیسافت مشغول ساخت آن است و تاخیر هم خورده است تا ساختمانش به خوبی شکل بگیرد و سپس عرضه شود. Sea of Thieves تلاش داشت تا یک بازی آنلاین همکاری چند نفره باشد، اما وقتی بازیهایی مانند Monster Hunter در این زمینه توانستهاند عمق بیشتری داشته باشند و آیتمهای متنوعتر، هیجان بیشتر و تجربهای عمیقتر خلق کنند، بازی استودیو ریر خیلی راحت فراموش میشود. همچنین در این بین بازی ReCore از دیگر آثاری بود که مایکروسافت روی آن تاکید داشت، اما از همه نظر ناقص بود، البته نمیگویم بازی بدی ساختند، اما کامل و هیجانانگیز نبود. اخیرا هم بازی State of Decay 2 عرضه شد که خب، نمیگویم بازی بدی است، اما پر است از باگ و البته خسته کننده. یک بازی ناقص که انگار مجبور بودهاند انقدر زود منتشرش کنند. از طرفی هم حالا فقط Crackdown 3 مانده است، از بازیهایی که مایکروسافت روی آنها مانور میداد، فقط همین مانده است و بس. حالا با توجه به عملکرد اخیر بازیهای آنها، آیا باید توقع زیادی نسبت به این بازی داشته باشیم؟ من که ندارم!
E3 2018 زمان آن است که مایکروسافت بازیهای خفنی نشان دهد. چه میخواهد هیلو و گیرز باشد، چه IP جدید؛ هر چه هستند، باید خفن باشند. دیگر انحصاریهای تو خالی مثل State of Decay و Crackdown 3 جوابگو نیست
البته مایکروسافت بازیهای موفق هم داشته است. بهترین بازیهای این نسل مایکروسافت، بیشتر مربوط به بازیهای هنری و متفاوتی هستند که بازیکنان را وارد یک دنیای دیگر کردهاند، یک دنیای جدید، یک دنیای فانتزی. یکی از این بازیهای موفق، چیزی نیست جز Ori and the Blind Forest، و دیگری بازی بینهایت متفاوت یعنی Cuphead است. اما خب مشکلی در صنعت گیم و در بین یک سری گیمرها وجود دارد. خیلیها بازیهای موفق را تنها مربوط به آثاری بسیار بزرگ AAA میبینند و تعداد این افراد هم کم نیست. یک بازی مستقل کوچک، یا آثاری مانند Cuphead که واقعا به خوبی روی آنها کار شده است، به چشم آنها نمیآید. البته بحث فقط بازیهای مایکروسافت نیست، بازیهایی مانند Celeste یا موارد مشابه، با این که بینظیر هستند، اما مورد توجه خیلیها قرار نمیگیرند. بخواهیم یا نخواهیم، بخش اعظمی از موفقیت در این صنعت هم به چنین افرادی بستگی دارد و مایکروسافت باید از این موضوع آگاه باشد. آنها در کنار اینکه بازیهای هنری فوقالعاده را باید عرضه کنند، باید دنبال بازیهای بسیار بزرگ باشند.
چهطور ماجرا به اینجا کشید؟
کاملا واضح است که مایکروسافت نمیخواهد و دوست ندارد که رقابت را به سونی و دیگر کمپانیهای این صنعت واگذار کند. درست است که آنها به شدت عقب ماندهاند، اما قطعا قصد کناره گیری از آن را هم ندارند. یکی از مواردی که مایکروسافت با آن به خوبی نشان داد از این صنعت دست نمیکشد، عرضه کنسول قدرتمند Xbox One X است. این کنسول، نه فقط برای پاسخ به رقبا بود، بلکه بیشتر از آن، برای آن طرفدارانی بود که در اوایل نسل هشتم با یک کنسول بسیار ضعیف و گران رو به رو شدند که خیلی زود بازنده شد. حتی اگر کمی دقت کنیم، مایکروسافت از نظر نرمافزاری و سیستم عامل، به شدت از رقابیش بهتر عمل کرده است. اما بازیها و مشکلات و انتقاداتی که دور و بر آن میچرخد، به آیندهنگری ضعیف، بد شانسی و قمارهای اشتباه این کمپانی مربوط میشود.
دان متریک و رییس بخش ویندوز در آن زمان، به راحتی کشتی قدرتمند ایکسباکس در نسل هفتم را به یک کشتی به گل نشسته در نسل هشتم تبدیل کردند
اما همانطور که گفته شد، مایکروسافت به خوبی انتقادات را شنیده است. برای همین، مایکروسافت بخش ایکسباکس و سرگرمیهای خود را دوباره سازماندهیکرد. برای شروع، رییس سابق بخش «ویندوز و دیوایسها» را کنار گذاشتند و نقش فیل اسپنسر را ارتقا دادند تا جایگاه بخش بازیهای مایکروسافت پر رنگتر و جدیتر دنبال شود. حال ویندوز و موارد مربوط به آن به چند بخش تقسیم شدهاند. یکی از این بخشها Expriences & Devices نام دارد که تحت نظر راجش جاها، معاون اجرایی این کمپانی اداره میشود. همچنین بخش Clound and AI تحت نظر اسکات گاتری به کار خود ادامه میدهد. خالق محصولات سرفیس یعنی پانوس پانی، حالا رهبر و رییس بخش محصولات کمپانی است و در نهایت، فیل اسپنسر رهبر کل بخش بازیهای مایکروسافت را برعهده گرفت که چنین جایگاهی در کمپانی مایکروسافت، برای اولین بار است که اجرا شده است.
هدر دادن بودجه ایکس باکس برای موارد بیمصرفی مانند برنامههای تلویزیونی و ورزشی به جای ساخت بازیهای انحصاری بیشتر یا موارد مفیدتر، از جمله شاهکارهای دان ماتریک بود
در گذشته، رییس بخش ایکسباکس یعنی دان متریک و رییس تیم ویندوز یعنی تری مایرسان، یکی از بزرگترین دردسرهایی بودند که جلوی پیشرفت بخش گیمینگ مایکروسافت را میگرفتند. نویسنده این مطلب، به این موضوع اشاره کرده است که او دائما سرزنشهای افرادی را که در کمپانی مشغول کار بودند میشنید و همه مقصر را این دو شخص میدانستند. این دو فرد، دقیقا همان افرادی هستند که باعث شدند ایکسباکس به چنین جایگاهی برسد و نتواند آنطور که باید، رشد کند و در برابر رقبایش قد علم کند.
یکی از مشکلات گذشته که دقیقا مربوط به دن متریک و نری مایرسان میشد، این بود که بودجههای محدودی به بخش بازیهای انحصاری ایکسباکس میرسید. این بودجههای محدود در آن زمان به بازیهایی نظیر Quantum Beak و Ryse: Son of Romeختم شدند و باقی بودجه برای بخشهای دیگر خرج شد، بخشهای به درد نخوری که حتی حالا دیگر خبری از آنها نیست و هیچ تاثیری نداشتند. اما حالا که فیل اسپنسر رهبری بخش بازیها را در دست دارد و مستقیما با ساتیا نادلا، رییس کمپانی مایکروسافت در ارتباط است، این موضوع و مشکلات مربوط به بودجه باید حل شده باشد. نویسنده این مطلب، اعلام کرده است که قطعا و بدون شک، بودجه بسیار کلانی برای بخش بازیها در نظر گرفته شده است، اما مسئله زمان است؛ بازیهای بزرگ زمان بر هستند.
ایدهآلترین حالت ممکن برای کمپانیای که کنسول عرضه میکند، داشتن همزمان کیفیت بالای بازیهای انحصاری و قابلیتها و سرویسهای متنوع است و این حالا دقیقا باید هدف اصلی ایکسباکس باشد. جالب است بدانید که اخیرا، سرمایهگذاران مایکروسافت روی افزایش هزینهها و بودجه کل کمپانی تاکید داشتند و این فقط و فقط به یک دلیل است؛ بخش بازیهای مایکروسافت. این موضوع برای طرفداران پر و پاقرص ایکسباکس خبر خوبی است، مخصوصا آنهایی که دنبال بازیهای بزرگی از سوی این کمپانی هستند.
آینده چگونه خواهد بود؟
بازیهای انحصاری از نظر تجاری به آن اندازه که مردم دوست دارند باور کنند، بزرگ و مهم نیستند؛ شاید فروش خیره کنندهای داشته باشند، اما هزینه سرسام آور آنها را فراموش نکنیم. بر خلاف چیزی که تصور میکنید، پول و سود زیادی با فروش کنسول به تنهایی به دست نمیآید. این یکی از دلایلی است که مایکروسافت دیگر فقط روی بازیهای ایکسباکس تمرکز ندارد و حالا در کنار این کنسول، نام ویندوز و پی سی را میبینیم. بر این اساس سرویس Play Anywhere میان ایکسباکس و ویندوز 10، بر این اساس برنامهریزی شده تا نرمافزار و سرویسها را به فروش برساند، نه اینکه فقط خود را به سختافزار محدود کند. کنسولها به خودی خود حاشیه کمی دارند و تاثیری نمیگذارند، بلکه آنها دروازهای هستند برای فروش نرمافزارها و سرویسها. ما به خوبی میدانیم که این نسل رو به پایان است، بنابراین مایکروسافت قصد ندارد حداقل در این نسل برای فروش اکوسیستم خود روی بازیها تکیه کند چرا که بازیهای مولتیپلتفرمی مانند Fortnite،PUBG ،Far Cry 5 یا Call of Duty و Battlefield که این روزها بحثشان داغ است، چنین کاری را به خودی خود از نظر تجاری انجام میدهند. حتی اگر روراست باشیم، میتوان گفت امسال بازی Red Dead Redemption 2، بیشتر از هر انحصاری دیگری از سونی و مایکروسافت، قادر است باعث فروش کنسولها شود!
آیا بازیهای انحصاری قدرتمند روی موفقیت تاثیر دارند؟ بدون شک!! اما از نظر «تجاری» آن چیزی نیستند که فکر میکنیم
به دلیل اینکه در سالهای گذشته، بودجه مایکروسافت برای بخش بازیها محدود و کم بود، مسئولین این بخش تصمیم گرفتند تا روی بازیهای مولتیپلتفرم و بازیهای Game as a Service که باعث فروش ایکسباکس لایو و Xbox Game Pass میشوند تمرکز کنند. تمرکز روی اینها و فروش سرویسهایی که مورد توجه بازیکنان هم قرار گرفته است، از نظر درآمد، بسیار سالمتر و مطمئنتر از خرج کردن برای بازیهای بلاکباستر پرخرج تک نفره هستند. با وجود قدرت بالای پی سی و کنسول ایکسباکس وان ایکس و ارایه کیفیت بالاتر از نظر بصری، حالا بخش بازیهای مولتیپلتفرم برای مایکروسافت حتی سودآورتر از گذشته است.
اگر نگاهی به فروش کنسولها داشته باشیم، با وجود اینکه انتقادات به شدت زیادی روی بخش بازیهای مایکروسافت و مشکلات آنها در بین بازیکنان و منتقدین مطرح میشود، اما فروش و سود کنسولهای ایکسباکس سال به سال بیشتر از قبل میشود. اگر ایکسباکس بازیهای بزرگ و قدرتمندی در حد God of Warداشت، فروش محصولاتش بیشتر نمیشد؟ بدون شک!
با وجود محدودیتهایی که در زمان دن متریک و مسئول بخش ویندوز برای بازیهای مایکروسافت ایجاد شد، حالا ایکسباکس آن دوران را سپری کرده و به جایگاهی رسیده است که بتواند بخش بازیهای خود را سر و سامان دهد. این کاملا حق تمامی طرفداران است که به خاطر مشکلاتی که قبل از سازماندهی مجدد بخش بازیهای مایکروسافت به وجود آمده بود، شدیدا این کمپانی را مورد انتقاد قرار دهند، چرا که در آن زمان، مایکروسافت نمیتوانست تشخیص دهد ایکسباکس به چه چیزی نیاز دارد. حالا این مورد دیگر موضوع بزرگی نیست، اما اگر حالا مایکروسافت با برطرف شدن موانع پیش رویش، این بخش را نیز سر و سامان ندهد، دیگر نمیتوان امیدی داشت.
حالا که مایکروسافت کنسول قدرتمندش را دارد، حالا که سرویسهای بینظیری در اختیار دارد، نساختن بازیهای بزرگ AAA با عقل جور در نمیآید. بودجه کلانی برای بخش بازیهای ایکس باکس در نظر گرفته شده است، فقط مسئله مهم زمان است؛ ساخت این بازیها زمانبر است
مایکروسافت از حالا بخش سرویسهای ابری و سرویسهای جذابی مانند Game Pass را در اختیار دارد که هنوز رقبایش حتی به آن نزدیک هم نشدهاند. اما اگر روزی، سرویسهای اشتراکی مانند Game Pass، به کلی آینده صنعت گیم را تشکیل بدهند، بازیهای انحصاری حتی اوضاعشان به مراتب مهمتر از امروز میشود و شرایط برای ایکسباکس بدتر میشود. اگر در آینده، شرایط تمامی سرویسهای اشتراکی بازیها در کنسولها برابر باشد، محتوای انحصاری و قابلیتهای متنوع، یکی از مهمترین دلایل خرید کنسولها میشوند. آن وقت است که کنسولی مانند ایکسباکس، با این که در بین رقبایش از همه زودتر سراغ این چنین سرویسهایی رفته است، خیلی زود باز هم باید خود را بازنده ببیند. نمونه بزرگ چنین محصولات اشتراکی را میتوان در دنیای سینما و سریالها دید. با یک مقایسه ساده و قرار دادن سرویس Netflix و Amazon Prime در کنار یکدیگر، کاملا مشخص است که به دلیل محتویات بسیار بهتر، متنوعتر و انحصاری نتفلیکس، میلیونها نفر سراغ خرید اشتراک این سرویس میروند. اگر واقعا آینده گیمینگ به سرویسهای اشتراکی ختم شود، آن کمپانیای که به سراغ محتوای انحصاری و متنوع نرود، خیلی زود میبازد!
شاید این روزها، با خود بگویید فروش یک بازی در چنین سرویسهایی چه سودی دارد؟ سرویسهایی مانند Xbox Game Pass یا حتی Mixer چه فایدهای برای کمپانی دارند. بگذارید مثالی بزنم، اثری مانند Sea of Thieves، به دلیل این که برای مدتی شماره اول استریم توییچ بود و هنوز هم در جایگاه خوبی در این سرویس پرطرفدار قرار دارد، باعث شد تا فروش آن بیشتر شود! حال وجود سرویسی مانند Xbox Game Pass حتی باعث شد تا دسترسی به این بازی به مراتب راحتتر باشد و کسی مجبور نباشد ۶۰ دلار فقط پای این بازی بدهد. به همین راحتی به جای اینکه فقط چند نفر بتوانند Sea of Thieves را بخرند، Xbox Game Pass باعث شد تا افراد بیشتری با خیال راحت به تجربه این بازی بپردازند.
حال مایکروسافت در کنار آپدیت انحصاریهای خود، ارایه بازیهای اپیزودیک و همکاریهای مستحکم با کمپانیها و استودیوهای ترد-پارتی، باید به فکر انحصاریهای AAA هم باشد تا بتواند بیشتر روی سرویسهای قدرتمند خود تکیه کند. نگه داشتن مخاطبان و بازیکنان روی چنین اکوسیستمهایی که مایکروسافت خیلی زودتر از رقبای خود خلق کرده است، باعث ایجاد رشد بیشتر و عمیقتری به سوی سرویسهای ابری و اشتراکی میشود. از نظر تئوری، مایکروسافت هر چه بیشتر بتواند سرویسهای اشتراکی خود را قوت ببخشد و افراد بیشتری را عضو آن کند، به خودی خود محتوای محصولاتش متنوعتر میشوند. شما کافی است به نتفلیکس نگاه کنید، به لطف اشتراکهای میلیونی خود، حالا روی صدها محصول متنوع و انحصاری کار میکند. حال در صنعت گیم، هیچ کمپانی دیگری مثل مایکروسافت قادر نیست به چنین امری دست پیدا کند، به شرطی که آن اشتباهات گذشته خود را دیگر تکرار نکند.
البته کمپانیهای دیگر نیز بیکار ننشستهاند. سونی سرویس استریم خود به نام PS Now را دارد و به نظر میرسد کمپانیهایی نظیر گوگل، تنسنت و آمازون نیز روی چنین استریمهایی در حال سرمایهگذاری هستند و مایکروسافت نمیتواند برای همیشه بدون داشتن محتوای بیشتر از این نظر جلو بماند. کمی زمان بر است، اما حالا با سازمان یافتگی دوباره بخش بازیهای این کمپانی و رشد قابل توجه ایکسباکس در سالهای اخیر، این محصول حالا در جایگاه خوبی قرار دارد تا بازیهای انحصاری خود را سر و سامان دهد و آن چیزی را ارایه دهد که طرفداران قدیمیاش سالها است از آنها میخواهند.
مایکروسافت خودش هم میداند که این نسل را به شکل بدی پیش برد. با قبول این شکست، آنها روی سرویسهای جذاب و یک کنسول قدرمند کار کردند. حالا زمان ساخت انحصاریهای با کیفیت است و امیدواریم در E3 2018 امید ما را نسبت به آینده این پلتفرم افزایش دهد.
نظرات