City of Brass یک بازی مستقل باکیفیت است که با حس و حالی نزدیک به داستانهای «هزار و یک شب»، ارزش تجربه کردن را دارد. همراه بررسی بازی باشید.
City of Brass جدیدترین بازی استودیوی مستقل استرالیایی، Uppercut Games، است. این استودیو که توسط عدهای از اعضای سابق 2K Australia (دست اندر کاران دو نسخهی اول سری محبوب Bioshock) پایه گذاری شده، تا به حال اقدام به انتشار ۶ بازی کرده که City of Brass بزرگترین پروژه و اولین بازی این استودیو برای کنسولها به شمار میرود. این بازی اول شخص دانجن کرالر ابتدا در جولای ۲۰۱۷ رسما معرفی، سپس در هجدهم سپتامبر همان سال به صورت Ealry Access برای کامپیوتر منتشر شد و نهایتا پی از مدتی برای پیسی، ایکسباکس وان و پلیاستیشن 4 در دسترس قرار گرفت. City of Brass که با الهامات زیادی از داستانهای «هزار و یک شب» ساخته شده، در همان دقایق ابتدایی خود چه با تیزر اولیهی بازی و چه با بخش آموزشی، دقیقا به شما نشان میدهد که چه انتظاری باید از این بازی داشته باشید و کم و بیش اهداف خود را عملی میکند.
در City of Brass شما در نقش یک دزد ظاهر میشوید که قصد تاراج گنجینههای پنهان یک شهر باستانی نفرین شده را دارد؛ کل داستان City of Brass را میتوان در همین یک جمله خلاصه کرد. در واقع اصلا داستان هیچ اهمیت خاصی در این بازی ندارد و تنها یک بهانه برای قرار دادن شما در دانجنهایی پر از ارواح سرگردان، اسکلت، اجنه و تلههایی است که توسط ساکنین پارانوئید سابق این شهر برای حفاظت از گنجهایشان گذاشته شده است. فضای ایرانی-عربی محیط، فرشهای قرمز، مجسمههای هخامنشی، موسیقی اورینتال، ظاهر قهرمان بازی و حتی بخشهایی از گیمپلی در کنار داستانهای «هزار و یک شب»، حس و حال سری Prince of Persia را در ذهن مخاطب تداعی میکنند. این بازی در ۱۲ مرحله (چهار منطقهی کلی) تعبیه شده است که هر کدام به صورت تصادفی قبل از آغاز مرحله ساخته میشوند. در تمامی این مراحل هدف نهایی شما پیدا کردن راه خروج از دانجن و در بعضی موارد گرفتن کلید دروازههای اصلی از نگهبانان (مینی باسها) است. شما در این مسیر برای برای پشت سر گذاشتن چالشهای پیش روی خود یک شمشیر، یک شلاق و سه آرزو در دست دارید. شمشیر برای مبارزه با دشمنان به کار میرود که به خاطر سرعت پایین و بُرد کم ضربات آن توصیه میشود از آن صرفا برای وارد کردن ضربات نهایی استفاده کنید. در دست دیگر شلاق وجود دارد که رسما آچار فرانسهی این بازی به حساب میآید؛ شما با شلاق میتوانید دشمنان خود را خلع سلاح کنید، گیج کنید یا به زمین بیاندازید، پرتابههایی را که به سوی شما میآید برگردانید، آیتمها را از روی زمین یا مکانهای مختلف بردارید، تلهها را خنثی کنید، با استفاده از حلقهها با آن بپرید و بعضی درهای خاص را باز کنید. سه آرزویی که در اختیار شما هستند هم از آنچه که فکر میکنید نقش مهمتری در بازی دارند، پس سعی کنید آنها را بدون ضرورت هدر ندهید. از آرزوها میتوان برای باز کردن آیتمهای بهتر و قویتر در فروشگاه و خرید چک پوینت در مراحل استفاده کرد.
مراحل دوازده گانهی City of Brass به دلیل شباهت ظاهری بیش از حدشان، حتی اوقاتی که وارد منطقهی جدید میشوید، کمی تا قسمتی تکراری میشوند. این شباهت وقتی آزار دهنده میشود که متوجه میشوید به خاطر ماهیت سخت مراحل نهایی و تنها داشتن دو فرصت برای استفاده از قابلیت ذخیره کردن بازی، مجبور به تکرار مراحل بازی هستید. با این حال به لطف سیستم طراحی تصادفی مراحل و کوتاه بودن مدت زمان گذر از دانجنها، میتوان کمی راحتتر با این مرگهای پیاپی و تکرار مراحل بازی کنار آمد. با وجود استفاده از نمادهای هخامنشی و اشکانی در طراحی برخی تلهها و اشیای خاص، کلیت محیط City of Brass با الهام از حال و هوای کشورهای اسلامی دههی ۱۰۰۰ هجری است که نشان میدهد بیشتر از تحقیق و پژوهش، کلیشههای غربی در ساختار جو شرقی این بازی حاکم هستند، که البته به خاطر مضامین فانتزی و خیالی City of Brass ایراد خاصی در این زمینه نمیتوان به آن گرفت. با وجود اینکه به وضوح میتوان مشاهده کرد که City of Brass نه به اندازهی خیلی از بازیهای بزرگ روی دست سازندگانش خرج گذاشته و نه به اندازهی آنها زمان برده، جلوههای بصری آن در حد و اندازهی خودش فوق العاده است. نور و رنگ پردازی در این بازی بسیار خوب انجام شده است و با وجود اینکه جزئیات به کار رفته در طراحی محیط و شخصیتهای این بازی با آثار تولید شده برای کنسولهای نسل هشتم قابل مقایسه نیست، ایراد بزرگ و غیر قابل قبولی در گرافیک بازی دیده نمیشود. یکی از نکات مثبت بازی، قابلیت بهینه سازی آن برای سیستمهای ضعیفتر و تقریبا اجرا روی هر کامپیوتری است؛ مسئلهی حائز اهمیتی که در خیلی از بازیهای امروزه دیده نمیشود.
هدف و مسیر شما در City of Brass از همان ابتدا مشخص است اما هیچ چیز به آن سادگی که در نگاه اول به نظر میآید نیست. با پیشروی شما در مراحل بازی، دشمنان نیز همگام با شما تغییر میکنند و با تلههای متفاوت و دشوارتری رو به رو میشوید که ممکن است برای شما چالش برانگیز باشند. اینجا است که سیستم بسیار خوب Blessings and Burdens (موهبتها و مسئولیتها) به کار میآید. این سیستم که به جای سیستم قدیمی انتخاب درجهی سختی در این بازی گذاشته شده، به شما این اجازه را میدهد که در منوی اولیهی بازی، بسته به میزان چالشی که دلتان میخواهد در طول بازی تجربه کنید، مسائل مختلفی را اعم از میزان تلهها و دشمنان در هر مرحله، محدودیت زمانی، فراوانی آیتمهای خاص و... را دستخوش تغییر کنید و بازی را برای خودتان آسان یا سختتر کنید. مکانیک مبارزات در این بازی آنچنان پیچیده نیست، اما در نظر داشته باشید که همیشه مواجههی مستقیم با دشمنان کارساز نیست و در خیلی از موارد میتوانید با استفادهی هوشمندانه از اشیا و تلههای مختلف، دشمنانی را که سد راهتان هستند راحتتر شکست دهید. با وجود اینکه سیستم مبارزات در City of Brass جذاب و انعطاف پذیر است اما آنقدرها هم بدون ایراد نیست. شاید اصلیترین مشکلی که میشود در بازی احساس کرد، هیت باکس پر نقص دو سلاح در دست است؛ خیلی از ضربات شما با وجود هدف گیری کاملا درست ممکن است با دشمنان برخورد نکنند و این مسئله وقتی که تعداد زیادی از دشمنان به سمت شما هجوم آوردهاند ممکن است برای شما گران تمام شود. ایراد بزرگ دیگر گیمپلی این بازی سرعت حرکت شخصیت است. با توجه به سبک بازی و سختتر بودن حرکت در جهات مختلف با وجود هدایتگرهای متفاوت، سرعت پایین حرکت شخصیت میتواند در بعضی مواقع برای شما مشکل ساز شود و این مسئله در کنار عدم توانایی جا خالی دادن حملات از رو به رو، به یکی از نقاط ضعف بازی مبدل میشود.
با وجود اینکه شاید نشود این مسئله را در ظاهر مشاهده کرد، اما تنوع دشمنان شما در این بازی بالا است و این مسئله باعث میشود شما ناگزیر به استفاده از روشهای مختلف و خرید سلاح و آیتمهای مختلف برای شکست آنها شوید. خیلی از دشمنان شما (به خصوص باسهای بازی) را تنها با روشهای خاصی میتوان شکست داد و بازی هیچ گاه راهنمایی خاصی را در این باره به شما ارائه نمیدهد، از همین رو به احتمال قوی یک یا چند بار ممکن است از آنها شکست بخورید و مجبور به تکرار مراحل و یادگیری نقاط ضعف آنها از روی تجربه شوید. با هر بار مردن شما در بازی، سطح شما بالاتر میرود که البته تاثیر زیادی جز آزاد کردن یک سری گزینهها در بخش «موهبتها و مسئولیتها» و دادن یک آیتم آغازین کمکی که آن هم اگر از بازی خارج شوید از دست میرود، در بازی ندارد. ظاهر مینی باسها و حتی باسهای نهایی بازی هیچ تفاوتی با دشمنان معمولی شما در طی بازی ندارد و مواجهههای شما با آنها آنچنان خاص و به یاد ماندنی نیست که به نظر من یکی از ایرادات بازی به حساب میآید؛ با وجود اینکه City of Brass در خیلی از موارد پا را از یک بازی مستقل خیلی فراتر گذاشته است، در ارائهی باس فایتهای جذاب و به یاد ماندنی و پایانی راضی کننده کم کاری کرده و با وجود پتانسیلهای خود در این زمینهها میتوانست بسیار بهتر عمل کند.
صداگذاری در City of Brass با وجود آنکه دچار اشتباهات نابخشودنی نشده، شاید ضعیفترین بخش این بازی باشد. به جز تم اصلی بازی و موسیقی خاصی که در مواجهه با برخی دشمنان خاص از جمله باسها و «مجسمهها» میشنوید، هیچ موسیقی خاصی به گوش شما نمیآید و این مسئله نه به معنی عدم وجود موسیقی در سایر بخشها که به دلیل تنظیم بد موسیقی امبینت بازی است که در صداهای محیط طوری غرق میشود که به زحمت میتوان آن را شنید. صداگذاریهای شخصیتهای بازی بسیار صدا و یکنواخت است و مثلا شاید جز یک قطعهی نالهی نیم ثانیهای هیچ صدایی برای برخی از شخصیتهای حاضر در بازی در نظر گرفته نشده باشد، که البته با توجه به نوع بازی خرده گرفتن به آن زیاد منصفانه نیست. با وارد شدن شما به بخشهای مختلف دانجنها، صداهایی از جمله خندیدن یا سرفه کردن از دشمنان شما به گوش میرسد که به شما کمک میکند از حضور آنها با خبر شوید. حالا اینکه ما با یک بازی فانتزی طرف هستیم و خندیدن این اسکلتهای نفرین شدهی متحرک نشان از شومی ذاتشان دارد و این اقدام برای کمک به بازیکنان صورت گرفته به جای خود، اما سرفه کردن اسکلتها آنچنان منطقی به نظر نمیرسد!
City of Brass از آن دسته بازیهای اعتیاد آور است که بازیکنان را برای مدت زیادی درگیر خود میکند. با وجود اینکه این بازی میتوانست در خیلی از مسائل عملکرد بهتری داشته باشد، طرفداران بازیهای دانجن کرالر باید City of Brass را تجربه کنند، چون یکی از آثار خوب و سرگرم کنندهی این ژانر است که سعی میکند حرفهای تازهای برای گفتن داشته باشد.
این بازی روی پلتفرم پیسی بررسی شده است.
City of Brass
City of Brass قدمی رو به جلو برای استودیو Uppercut games به شمار میرود. این بازی کوچک اما دوست داشتنی با قابلیتهای متنوع و سیستم مبارزات هوشمندانه و استراتژیکش، این توانایی را دارد که شما را ساعتها مشغول خود کند. امید میرود در بروز رسانیهای بعدی برخی از مشکلات کوچک اما جدی این بازی برطرف شوند و ایدههای در پس «شهر بی شرم» آنگونه که استحقاقش را دارند عملی شوند.
علی ولی خانی
نقاط قوت
- - مبارزات جذاب و انعطاف پذیر
- - سیستم تعیین درجه سختی خلاقانه
- - رنگ و نور پردازی چشم نواز
- - تنوع بالای دشمنان نسبت به مدت زمان بازی
- - سیستم ساخت تصادفی مراحل
نقاط ضعف
- - شباهت ظاهری مراحل به یکدیگر و تکراری شدن آنها
- - گاهی عدم برخورد ضربات به دشمنان حتی باوجود نشانهگیری درست
- - طراحی نهچندان خوب باسها و مینی باسها