دیمین وین پسر بروس وین و «تالیا الغول» به حساب میآید و به همین ترتیب، نوهی شخصیت شرور داستانهای بتمن یعنی «رأس الغول» هم محسوب میشود. او تمام طول عمر خود، زیر نظر اعضای لیگ آدمکشها آموزش دید و تربیت شد و بعد از آن، در نهایت به جبههی پدرش پیوست. او بعد از پیوستن به پدرش و همچنین تبدیل شدن به پنجمین نسخه از رابین، به مبارزه علیه جرم و جنایت پرداخت.
دیمین وین یک ابرقهرمان و برخی اوقات هم یک ضدقهرمان محسوب میشود که در کتابهای کمیک کمپانی دی سی کامیکس، حضور مییابد و در اکثر مواقع با پدر خود یعنی بتمن در ارتباط است. این شخصیت در ابتدا به عنوان یک نوزاد بی نام و نشان در سال ۱۹۸۷ و در داستان Batman: Son of the Demon ظاهر شد؛ نوزادی که در آن زمان اصلا اهمیتی خاصی نداشت و توجه هیچکس به سمت او جلب نشد. بعد از این ماجرا، داستانهای مختلفی حول محور این شخصیت به وجود آمدند و نامهای مختلف متفاوتی به او داده شد. در سال ۲۰۰۶، این کاراکتر توسط گرنت موریسون به عنوان دیمین وین باری دیگر تفسیر شد. او به عنوان یک المان کلیدی و مهم در خط داستانی اصلی قسمت ۶۵۵ سری کتاب کمیک Batman، اولین قسمت از خط داستانی Batman and Son، ظاهر شد.
در خط داستانی اینجاستیس، او دیک گریسون را به قتل رسانده است
دیمین وین در یک آزمایشگاه بزرگ شد و پیش از اینکه به دوران بلوغ برسد، مادرش او را رها کرد و او را به پدرش سپرد تا از آن زمان به بعد، از او مراقبت کند؛ پدری که تا به آن زمان، اصلا از وجود فرزند پسرش خبر نداشت. او بسیار خشن و خودخواه بود و زیر نظر لیگ آدمکشها آموزش دیده بود. او در همان سنین کم نحوهی کشتن را آموزش دیده بود. همین موضوع مدام باعث میشد که او و پدرش به مشکل بخورند و رابطهی آنها به چالش کشیده شود زیرا پدرش اصلا با موضوع کشتن موافق نبود. با این حال، شوالیه تاریکی تلاش میکرد تا همه جوره از فرزند خود که مدت بسیار طولانیای از او دور بود، مراقبت کند. بعد از ماجراهای خط داستانی Batman R.I.P. و همچنین Batman: Battle for the Cowl، دیمین در سن ۱۰ سالگی نقش رابین را در دست گرفت و از همان زمان تبدیل به پنجمین رابین شد. او در ابتدا با دیک گریسون کار کرد، پیش از اینکه به سراغ پدرش برود و در کنار او به فعالیت بپردازد. دیمین تا سال ۲۰۱۳ و قسمت ۸ سری کتاب کمیک Batman, Inc. همچنان در قالب رابین باقی ماند اما در این خط داستانی، توسط «هرتیک»، یکی از ماموران مادرش، کشته شد. با این حال، در سال ۲۰۱۴ و در خط داستانی قسمت ۳۷ ولوم دوم سری کتاب کمیک Batman and Robin، بتمن پسر خود را احیا کرد و دوباره به زندگی بازگرداند.
در سال ۲۰۱۳، سایت آی جی ان لیستی از ۲۵ قهرمان برتر کمپانی دی سی کامیکس تهیه کرد که دیمین وین را در رتبه ۲۵ آن قرار داده بود. از طرف دیگر این سایت لیستی از ۱۰ رابین برتر تهیه کرده بود که دیمین در رتبه اول قرار گرفته بود. علاوه بر این، سایت Newsarama هم لیستی از ۱۰ شخصیت برتری که در طی ۲۵ سال اخیر خلق شدند تهیه کرد که دیمین در رتبه ۶ این لیست قرار داده شد.
شاید این موضوع «پنجمین رابین» که ما در ابتدای متن به آن اشاره کردیم، کمی برای برخی از شما گیج کننده باشد. از آنجایی که به غیر از دیمین، ما در دنیای کمیک رابینهای دیگر هم داریم، به همین دلیل پیش از آنکه در این مقاله عمیقتر شویم، به یک معرفی اجمالی از آنها میپردازیم:
- اولین رابین: دیک گریسون
- دومین رابین: جیسون تاد
- سومین رابین: تیم دریک
- چهارمین رابین: استفانی براون
- پنجمین رابین: دیمین وین
- ششمین رابین: کری کلی
- رابین زمین ۲: هلنا وین
- رابین زمین مرده: تریس پلاور
- رابین تریلکیلر (Thrillkiller): باربارا گوردن
- رابین دوران ترور: روشل وین
همانطور که بالاتر هم به این موضوع اشاره شد، دیمین وین پسر واقعی و بیولوژیکی بروس وین و تالیا الغول محسوب میشود. مدتی بعد از اینکه ارتباط بین بروس و تالیا به پایان رسیده بود، تالیا متوجه شد که باردار است اما این موضوع را از بروس پنهان کرد به طوری که بروس به مدت ۱۰ سال از وجود فرزند پسر خود بی خبر بود. دیمین به جای اینکه به طور طبیعی به دنیا بیاید، در یک آزمایشگاه به دنیا آمد و همانجا هم بزرگ شد؛ با این هدف که در سن بزرگسالی، از پدر خود فراتر برود و از او سبقت بگیرد. مدت خیلی کوتاهی بعد از اینکه دیمین به دنیا آمد، تالیا او را رها کرد تا زیر نظر اعضای لیگ آدمکشها بزرگ شود که در زمان لازم، او آموزشهای خود را برای تبدیل شدن به یک قاتل، آغاز کند. سالها بعد، تالیا وجود دیمین را به پدر واقعیاش اطلاع داد و او را به دامان پدرش انداخت تا دیگر زیر نظر او بزرگ شود. تالیا با انجام این کار قصد داشت تا با به هم ریختن حواس بتمن، کارهای او را مختل کند و یک قدم به نقشهی شیطانی خود نزدیکتر شود. بروس که کاملا وظایف خود را در قالب یک پدر میدانست، به جای اینکه از این پسر بچه دوری کند، با آغوش باز او را به داخل خانوادهی بتمن آورد. همین موضوع باعث شد که دیمین در نهایت تبدیل به پنجمین و آخرین نسخه از رابین شود؛ بعد از مرگ ظاهری بروس وین و همچنین تبدیل شدن دیک گریسون به بتمن جدید.
دیمین تقریبا آخرین رابین محسوب میشود. او مدام با گرایشهای خود در جهت به کار بردن خشونت خیلی زیاد و همچنین کشت و کشتار، درگیر بود زیرا این موارد، با قانونهای پدرش نسبت به نکشتن، مغایرت داشت. او یکی از شخصیتهای شرور به نام «Nobody» را به قتل رساند و در خط داستانی Night of the Owls، یکی از «تالنها» را که در حال حمله کردن به شهر گاتهام بود، شکست داد. اخیرا، او با تمام رابینهای قبلی (یعنی جیسون تاد، دیک گریسون و تیم دریک) مبارزه کرده تا به این طریق نشان دهد که در میان آنها از همه بهتر است. با این حال، آنها با کمک یکدیگر با شخصیت شروری به نام «Terminus» مبارزه کردند؛ جنایتکاری که قصد داشت بتمن را به قتل برساند و پیش از اینکه به طور کامل جانش را از دست دهد، شهر گاتهام را نابود کند. همچنین در خط داستانی قسمت ۱۳ سری کتاب کمیک بتمن و رابین، اینگونه نشان داده شد که مادر دیمین یعنی تالیا، ۵۰۰ میلیون دلار، برای سرِ پسر خودش جایزه گذاشته است. به همین خاطر دیمین مجبور بود که تا مدتی ساکت بماند و در قالب رابین هیچ فعالیتی نداشته باشد. اما طبق معمول همیشه، دیمین از دستورات بروس سرپیچی کرد و در قالب این قهرمان کلاهپوش از خانه خارج شد تا به فعالیتهای قهرمانانهی خود بپردازد. با این حال در پایان این خط داستانی، او توسط یک ارتش زامبی، مورد حمله قرار گرفت.
این «زامبیها»، رابین را به دنیای زیرزمینی شهر گاتهام بردند. در آنجا، دیمین متوجه شد که این زامبیها زیر نظر The Saturn Club هدایت و رهبری میشوند. او همچنین متوجه شد که افراد زندهی خیلی زیادی هم وجود دارند که توسط این سازمان مخفی ربوده شدهاند. بعد از این ماجراها، دیمین تمام این شهروندان ترسیده را وارد یک قطار کرد. متاسفانه، این زامبیها هم به دنبال آنها رفتند. زمانی که همه تصور میکردند که دیگر هیچ امیدی وجود ندارد، بتمن از راه رسید و خود را به آن قطار رساند. بعد از آن هم پدر و پسر به یکدیگر پیوستند و در کنار هم، با این ارتش آدمخوار مبارزه کردند.
در خط داستانی یکی از مجموعههای اخیر بتمن که با نام Batman Incorporated منتشر شده بود، رابین به دست اعضای لیگ آدمکشها به قتل رسید به همین دلیل دیمین مجبور بود که یک هویت جدید برای خود انتخاب کند. از همین رو، او هویت جدید «رد برد» را انتخاب کرد. با این حال، با اینکه این هویت فقط در خط داستانی Incorporated وجود داشت، اما هنوز هم به گونهای از آن یاد میشود که بخشی از دنیای New 52 است. در خط داستانی این مجموعه، بتمن تصمیم گرفت که دیمین را کنار بگذارد زیرا تالیا قصد داشت که پسرش را بازگرداند به همین دلیل در تلاش بود تا با استفاده از ارتش خود، در قالب یک بازی شطرنج، آنقدر جلو برود که در نهایت بتواند پسر بتمن را به دست بیاورد. در هشتمین قسمت از مجموعه Batman Incorporated که توسط گرنت موریسون نوشته شده بود، دیمین وین به دست کلون خودش به نام هرتیک به قتل رسید. همین موضوع باعث شد تا پدر او بیش از پیش از حد و مرزهای خود فاصله بگیرد.
القاب و اسامی مستعار: رابین، دیمین الغول، رد برد، Ibn al Xu'ffasch، بتمن، گری سان (یا گری سون)، پسر بتمن، وارث تاریک، نایت وینگ، گارث، رأس الغول، پسر شیطان و هافید الغول.
خویشاوندان: رأس الغول (پدر بزرگ)، توماس وین (پدر بزرگ)، مارتا وین (مادر بزرگ)، تالیا الغول (مادر)، بروس وین (پدر)، ریچارد گریسون، جیسون تاد و تیم دریک (برادر ناتنی) و غیره.
تیمها: بتمن و رابین، خانواده بتمن، Batman Inc، محفل جغدها، مشت شیطان، لیگ عدالت آمریکا، لیگ آدمکشها، رژیم زمین یک، پسران بتمن، ابرپسرها، سوپرمن/بتمن، تین تایتانز، جاست، خانواده وین و غیره.
متحدان: ابیوز، الکسیس لوثر، آلفرد، آلفرد پنی ورث، آکوالاد، باربارا گوردن، بارت آلن، بتمن، بیست بوی، بیگ شات، بامبل بی، کری کلی، کیسی جونز، کاساندرا کین، کراش، دیوید زاویمبه، ددمن، دیک گریسون، الیزابت کین، جالوت، هارد لاین، هاوک فایر، هی-من، هانترس، ایزابلا اورتیز، جیمز گوردن، جیسون تاد، جان کنت، نایت، کان ال، کورو، لئوناردو، مارتا وین و غیره.
دشمنان: ۲ فیس ۲، الکسیس لوثر، بت هد، بتمنی که میخندد، بلیال، بیگ تاپ، بوت فیس، کارنی، برث تیکر، دث وینگ، دن دارگا، دکتر هرت، دکتر فوسفروس، دال فیس، دکتر کالیگان، دکتر ددالوس، دوک وپار، فلامینگو، گابریل سانتو، گرید لاک، هد کیس، جیسون تاد، جاک، جوکر، کید امیزو، کیلر کراک، کیل شات، لینکولن مارچ، مد هتر، مکس روبوتو، مایکل لین و غیره.
شخصیت دیمین وین توسط نویسندهای به نام گرنت موریسون و همچنین هنرمندی به نام اندی کوبرت خلق شده است. همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شد، این شخصیت اولین بار در سال ۲۰۰۶ و در خط داستانی مجموعهی Batman and Son ظاهر شد. در واقع از نظر فنی، این اولین باری نبود که دیمین در کتابهای کمیک ظاهر شد. زیرا اولین بار در سال ۱۹۸۷ و در خط داستانی Batman: Son of the Demon که توسط مایک دبلیو بار و همچنین جری بینگهام منتشر شده بود، به عنوان پسر بی نام و نشان بتمن و تالیا، حضور پیدا کرد. تا زمان رخ دادن رویداد بحران بینهایت، پسر شیطان تقریبا دیگر فراموش شد و کنار گذاشته شده بود. اما در همین برهه زمانی گرنت موریسون وظیفهی نوشتن داستان بتمن را در دست گرفت. او تصمیم گرفت که پسر شیطان را دوباره بازگرداند. تقریبا میتوان گفت که تعریف و تفسیرهای گرنت موریسون از اتفاقات رخ داده، کمی با نسخهی اصلی آن تفاوت دارد. گرنت موریسون در قسمت ۱۸۲ Wizard Magazine کمی درباره این تفاوتها صحبت کرد و گفت:
برای مدت خیلی طولانیای کمپانی دی سی میگفت که پسر شیطان خارج از خط داستانی مجموعه اصلی بوده است. من قبل از اینکه نوشتن را آغاز کنم، واقعا آن داستان اصلی را مطالعه نکرده بودم. همین اتفاق هم باعث شد که من جزئیات زیادی را به هم بریزم و خراب کنم. من به خاطرات خیلی کمی که داشتم، تکیه کرده بودم. اما حالا ما این مجموعهی جدید «مشت سوپر بوی» را داریم. مردم هنوز متوجه نشدهاند که همین یک مشت چقدر مهم بود و چقدر اشتباهات دیگران را جبران کرد.
این مشت سوپر بوی که موریسون در میان صحبتهای خود به آن اشاره کرد، مربوط به خط داستانی بحران بینهایت است که سوپر بوی پرایم به «دیوارهای واقعیت» مشت محکمی را وارد کرد. همین موضوع باعث شد تا مجموعه و تداوم دوباره راهاندازی شود و تغییرات زیادی مانند احیا شدن جیسون تاد به وجود بیاید. این شخصیت در ۱۰۳۴ کتاب کمیک حضور داشت و تنها در قسمت ۸ سری کتاب کمیک Batman, Incorporated به نام The Boy Wonder Returns جان خود را از دست داده است.
زمانی که دیمین برای اولین بار برای مخاطبان و خوانندگان معرفی شد، به شدت شخصیت عجول، گستاخ، متکبر و همچنین خشنی داشت؛ ویژگیهایی که او را خیلی شبیه به جیسون تاد، زمانی که تبدیل به رابین شده بود، میکرد. حال در میان تمامی اخلاقهای بدی که دیمین داشت، یک چیز خیلی بتمن را اذیت میکرد؛ او اصلا به قانون «کشتن ممنوع» خانوادهی بتمن اهمیتی نمیداد به نوعی تفسیر او از مبارزه با جرم و جنایت، کشتن و گردن زدن بود. علاوه بر تمامی این موارد، دیمین مشکل خشم و مسائل مربوط به حس حسادت هم داشت و او مدام نسبت به رابین آن زمان یعنی تیم دریک حسادت میکرد. دیمین، تیم را به عنوان رقیب خود میدید زیرا بروس اخیرا تیم را به عنوان پسر ناتنی خود به فرزند خواندگی گرفته بود و این موضوع به شدت دیمین را عصبی میکرد. دیمین براساس نسبتی که با بتمن داشت، احساس میکرد که هویت رابین فقط و فقط برای خودش است. همین تصور اشتباه باعث شد تا او به سمت تیم حملهور شود. او با این کار در تلاش بود که هویت و لباس رابین را از آنِ خود کند زیرا تصور میکرد که تنها برای خوش ساخته شده بود. دیمین حتی به آلفرد هم رحم نکرد و یک بشقاب نقرهای را به سمت او پرتاب کرد.
او در یکی از خط داستانیها، اعضای تیم تین تایتانز را ربوده بود
علی رغم تمام مشکلاتی که دیمین در زمینهی خشم و حسادت داشت، اما در نهایت زمانی که دیک گریسون لباس و هویت بتمن را به دست آورد، او هم توانست هویت رابین را به دست بیاورد. دیک احساس میکرد که این وظیفهی خودش است که دیمین را آموزش دهد و به او کمک کند که بتواند احساسات خود را تحت کنترل بگیرد. بعد از گذشت مدتی، دیمین که زیر نظر دیک هدایت و تربیت میشد، خیلی زود تبدیل به یک مبارز موفق و عالی در زمینهی نبرد با دنیای جنایتکارانه شد. در نهایت همین موضوع منجر به این شد که دیمین لیاقت پوشیدن لباس رابین و به دست آوردن هویت او را پیدا کند. بعد از این ماجرا، دیمین و دیک تبدیل به دو دوست خیلی خوب و نزدیک برای یکدیگر شدند. بعد از ماجراهایی که دنیای دی سی در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۱ پشت سر گذاشت، دیمین همچنان در قالب نقش رابین باقی ماند اما دیک گریسون هویت دیگری را از آن خود کرد و آن هویت جدید هم چیزی نبود جز نایت وینگ. دیمین بعد از تبدیل شدن به رابین، به جهبهی مبارزهای پدر خود پیوست و این دو با یکدیگر یک نسخهی جدید از تیم محبوب Dynamic Duo را تشکیل دادند.
تالیا دیمین به سراغ بتمن بتمن فرستاد تا زیر نظر پدر واقعیاش بزرگ شود. او با انجام این کار قصد داشت که حواس بروس را پرت و عملیاتهای او را خراب کند. در همین حین، تالیا در تلاش بود تا با استفاده از ارتش خود که متشکل از نینجاهای «من-بت» بود، کشور انگلستان را تصرف کند و تحت کنترل کامل خود در بیاورد. دیمین در طی آن زمانی که به تازگی وارد زندگی بروس شده بود، به شدت عجول، گستاخ و خشن بود. او تصمیم گرفت که فردی به نام «اسپوک» را به قتل برساند تا با این کار ثابت کند که روشهای مبارزهای او فوقالعاده است. او همچنین تلاش کرد که تیم دریک را هم به قتل برساند تا با این کار هویت رابین را در دست بگیرد و از شر پسر ناتنی بروس راحت شود. بعد از گذشت مدتی، زمانی که دیمین به شدت به خاطر کارهای زشتی که انجام داده بود، پشیمان شد، تصمیم گرفت که با پیدا و اعلام کردن محل دقیق اسکان مادرش، اعتماد پدرش را به دست بیاورد. همین موضوع باعث شد تا آنها با هم به سراغ تالیا رفتند تا نقشههای او را شکست دهند. بعد از این ماجراها، دیمین به زندگی مادرش بازگشت و برای مدت بسیار زیادی دیگر در میان دیگر اعضای خانوادهی بتمن حضور نداشت.
- تولد دوبارهی بتمن/بتمن علیه رابین:
غیبت دیمین در خانوادهی بتمن فقط تا بعد از ماجراهای خط داستانی Batman R.I.P. و همچنین بحران بینهایت ادامه داشت؛ خط داستانیای که به نظر میرسید در آن پدرش به دستان خدای شروری به نام دارک ساید کشته شده است. دیک گریسون که بعد از این ماجراها وظیفهی خود میدانست که دیمین را به راه راست بکشاند و او را در همین مسیر نگه دارد به همین دلیل او تصمیم گرفت که دیمین را به عنوان رابین جدید، زیر بال و پر خود نگه دارد و او را تربیت کند. آنها در کنار یکدیگر تبدیل به Dynamic Duo جدید شدند. در همان اوایلی که دیمین تازه فعالیت خود را به عنوان رابین آغاز کرده بود، به همراه دیک گریسون، با جیسون تاد برخورد کردند که در قالب رد هود، در حال فعالیت کردن بود. در همین برهه زمانی که دیمین و دیک، با جیسون تاد دست و پنجه نرم میکردند، فردی به نام «دکتر هرت»، یک قاتل روانی به نام «فلامینگو» را به شهر گاتهام فرستاد تا در کار آنها مداخله کند. در طی همین برخورد و درگیری، دیمین از ناحیه پشت چندین بار مورد اصابت گلوله قرار گرفت که تمامی آنها آسیب به شدت زیادی به نخاع او وارد کردند.
او دیگر در این زمان به مراقبتهای پزشکی مادرش نیاز داشت تا تالیا نخاع او را درمان کند. در طی این مدت زمانی که دیمین مراحل درمان و بهبودی خود را پشت سر میگذراند، مجبور شد تا با کمک آلفرد پنی ورث، با کلون بتمن که دیک آن را در گودال لازاروس قرار داده بود (زیرا تصور میکرد که این کلون، همان بروس وین اصلی است)، مبارزه کنند. آنها اصلا خبر نداشتند که بروس اصلی و واقعی اصلا نمرده است اما خیلی زود به این موضوع پی بردند و متوجه شدند که او در زمان نامناسبی قرار دارد. در خط داستانی Batman vs. Robin، زمانی که آنها در حال جستجو و بررسی عمارت وین بودند، دث استروک توانست کنترل کامل بدن دیمین را به دست بیاورد؛ به لطف ایمپلنتی که تالیا در طی درمان جسم پسرش، آن را در ستون فقرات او قرار داده بود. در نهایت دیک گریسون توانست تالیا را شکست دهد و کنترلی را که او روی پسر خود داشت، از بین برد اما زمانی که دیمین به این موضوع پی برد، به شدت نسبت به همه چیز انزجار پیدا کرد زیرا اصلا باورش نمیشد که مادرش توانایی چنین کاری را با او دارد. پیش از اینکه آنها به شهر گاتهام بازگردند، در طی برخوردی که دیمین با مادرش داشت، به طور رسمی هر ارتباطی را با مادرش و خانوادهی او انکار کرد و قول داد که تبدیل به یک «دشمن سرسخت و ارزشمند» برای خاندان الغول بشود.
- بتمن و رابین باید بمیرند:
در این برهه زمانی، وقتی که دکتر هرت به شهر گاتهام بازگشت، خیلی زود همه چیز فوقالعاده به هم ریخت و به معنی واقعی کلمه جهنم به وجود آمد. دکتر هرت زمانی که به این شهر بازگشت، ادعا کرد که پدر بزرگ دیمین یعنی توماس وین است. در همین حین هم جوکر به شهر بازگشته بود تحت بازداشت اداره پلیس شهر گاتهام قرار داشت. دیمین بعد از کمی تلاش موفق شد که در یک اتاق بازجویی جوکر را گیر بیاورد. دیمین به طرز فوقالعاده بیرحمانهای جوکر را به وسیلهی یک دیلم مورد ضرب و شتم قرار داد؛ درست به همان شکلی که خودش دومین رابین یعنی جیسون تاد را مورد ضرب و شتم قرار داده بود. با این حال، جوکر توانست دیمین را فریب دهد و با ناخنهای آغشته به زهر خود، او را زخمی کرد. جوکر هم که به دنبال دکتر هرت بود، تصمیم گرفت که فعلا دیمین را بیصدا و بسته یک جا نگه دارد تا هر زمانی که به او نیاز پیدا کرد، به عنوان برگ برندهای او را رو کند. بعد از این ماجرا دیمین توانست راه خود را به سمت عمارت وین پیدا کند. در آنجا او با دیک و در نهایت با بروس برخورد کرد. این سه ابرقهرمان داستان ما در نهایت توانستند با موفقیت دکتر هرت را شکست دهند و نظم و قانون را باری دیگر به شهر گاتهام بازگردانند. دیمین که متوجه شد یک بمب هدروژنی قرار است در گاتهام منفجر شود، خیلی سریع آن را خنثی کرد و شهر خود را نجات داد.
با توجه به اینکه دیگر بروس به میادین بازگشته بود و دیگر خودش لباس بتمن را میپوشید، دیک و دیمین نمیدانستند چه آیندهای در خانوادهی بتمن دارند و نقشهایشان در دنیای ابرقهرمانی چگونه میشود. بعد از اینکه بروس در یکی از ماموریتهایش دیمین را با خودش بود، به این نتیجه رسید که نمیتواند در قالب بتمن و رابین، با پسر خودش به فعالیت بپردازد. اما با معرفی Batman Incorporated، بروس تصمیم گرفت که دیمین باید در قالب همین رابین باقی بماند و دیک گریسون هم در قالب بتمن در شهر گاتهام به فعالیت بپردازد. از همان زمان، دیمین در شرایط مختلف با بقیه اعضای خانوادهی بتمن متحد میشد و به فعالیت میپرداخت. در نهایت او با تشویق و ذوق و شوق زیاد دیک، به تیم تین تایتانز پیوست.
- دروازههای گاتهام:
در خط داستانی Batman: Gates of Gotham، دیمین به همراه دیک گریسون، تیم دریک و همچنین کاساندرا کین باید با خطر و تهدید جدیدی به نام «آرکیتکت» روبهرو میشدند و او را شکست میدادند؛ آرکیتکت یک بمبگذار دیوانه بود که با گذشتهی شهر گاتهام ارتباط داشت. با توجه به اینکه دیمین برای اولین بار کاساندرا را میدید، طبق معمول رفتار عجیبی از خود نشان داد و در ابتدا تا حد زیادی با کاساندرا مشکل داشت اما بعد از گذشت مدتی در نهایت توانست با او کنار بیاید. در پایان این خط داستانی، قهرمانان بالاخره توانستند از منفجر و خراب شدن پل Kane Memorial شهر گاتهام جلوگیری کنند.
- Leviathan Strikes!
در طی خط داستانی Batman, Incorporated، در طی مدت زمانی که بروس مشغول مبارزه با لویاتان بود و با آن دست و پنجه نرم میکرد، دیمین مدام غیبت داشت و تقریبا کمک زیادی در این زمینه به پدر خود نکرد. او به همراه دیک و تیم در نهایت به دنبال بروس گشتند تا او را پیدا کنند؛ بروسی که در تلهی «دکتر ددالوس» گیر افتاده بود و در حالت طبیعی همیشگی خودش قرار نداشت. دیمین در آخرین دقایق توانست پدر خود را پیدا کند و پیش از اینکه دکتر ددالوس با جریان برق بروس را به قتل برساند، خود را به او رساند. با توجه به اینکه دیگر هیچ راه و گزینهای باقی نمانده بود، دیمین چارهای نداشت که یک تصمیم بسیار سخت بگیرد. او مجبور شد تا این دانشمند دیوانه را به قتل برساند تا بتواند به این طریق، پدر خود را نجات دهد. دیمین که به شدت از این تصمیم خود ناراحت و ناامید شده بود، مصرانه در تلاش بود تا به پدرش ثابت کند که این تنها گزینهاش بود زیرا کم مانده بود که ددالوس او را به قتل برساند.
بروس در آن زمان هیچ صحبت خاصی در رابطه با این اتفاق و همچنین تصمیم بسیار سخت دیمین نکرد زیرا میدانست که ماجرا به همین جا ختم نمیشود و ددالوس، رهبر واقعی لویاتان نبوده است. لحظاتی بعد از این ماجرا، در طی یک تماس تلفنی اینگونه نشان داده شد که مادر دیمین، یعنی تالیا الغول، در تمام این مدت رئیس لویاتان بوده است. در واقع او با این کارها، به دنبال راهی برای تلافی و جبران اتفاقاتی که در خط داستانی بتمن و پسر رخ داد، بود. در همین برهه زمانی، تالیا به بروس اطلاع داد که تقریبا چیزی در حدود ۵۰۰ میلیون دلار به عنوان جایزه روی سر پسرش قرار داده است. همین موضوع باعث شد که بروس تا مدتها، دیمین را در کنار خود نگه دارد تا بلکه به این طریق بتواند از کشته شدن پسرش به خاطر ۵۰۰ میلیون دلار، جلوگیری کند. بعد از این ماجراها، دیک دوباره هویت نایت وینگ خود را به دست آورد، بروس به شهر گاتهام بازگشت و دیمین هم خیلی زود توانست زیر نظر پدر فوقالعاده محتاط خود، لباس رابین را بر تن کند.
- The New 52:
او در یکی از خط داستانیها یک گاو را نجات داد و نام آن را Bat-Cow گذاشت و همانجا اعلام کرد که یک گیاهخوار است
بعد از جریانات خط داستانی فلش پوینت، در مجموعهی جدید The New 52 که در سال ۲۰۱۱ انتشار خود را آغاز کرد، بروس وین دوباره توسط نویسندگان بازگشت و تبدیل به تنها بتمن فعلی دنیای دی سی شد. دیک گریسون هم دوباره به همان نقش قبلی خود یعنی نایت وینگ بازگشت و دیمین هم همچنان قرار بود که به عنوان پارتیزان همکار پدرش یعنی رابین به فعالیت بپردازد. شوالیه تاریکی بعد از اینکه نامهی پدر خود را که از خط زمانی دیگری آمده بود خواند، تصمیم گرفت که دیگر گذشته را در همان گذشته رها کند و یک قدم به سمت جلو بردارد. او تلاش کرد تا درست همان ارزشهایی را که پدر و مادرش در او به وجود آورده بودند، به دیمین آموزش دهد و با این کار بالاخره تصمیم گرفت که وظایف پدری خود را انجام دهد. با این حال، با وجود اینکه بروس تا حد زیادی تلاش میکرد تا رابطهای را با پسرش به وجود بیاورد، اما دیمین همچنان از پدرش دوری میکرد.
- Born to Kill:
دوران فعالیتی دیمین در قالب شخصیت رابین که زیر نظر پدرش بود، فوقالعاده سخت و وحشیانه آغاز شد. از آنجایی که این برهه زمانی اولین باری بود که آنها در قالب بتمن و رابین در کنار یکدیگر قرار میگرفتند و با هم کار میکردند، مدام در شناخت و درک یکدیگر مشکل داشتند و باید هر چه زودتر با این مشکلات دست و پنجه نرم میکردند. بروس احساس میکرد که باید رفتارهای خشونت آمیز دیمین را «درست کند» یا او را از این تمایلات وحشیانه «نجات دهد»؛ روشها و تمایلهایی که در برهه زمانیای که او زیر نظر لیگ آدمکشها بود، آموخت. این در حالی بود که اصلا بروس به این موضوع توجه نمیکرد که این رفتارهای دیمین در ابتدا به چه صورت بود و حالا بعد از گذشت این همه مدت، او چقدر در تلاش است تا این رفتارها را کنار بگذارد و خودش، خودش را اصلاح کند.
علاوه بر این، بروس تا حد بسیار زیادی در تلاش بود تا رابطهی خوبی را با پسرش بسازد؛ این در حالی بود که ارتباط او با بقیه متحدانش همچنان سرد و بسیار خشک و رسمی بود. از طرف دیگر، دیمین مدام تصور میکرد که پدرش اصلا به او اعتماد ندارد و همین موضوعات باعث میشد تا او تمایلی به پیروی از پدرش و همچنین انجام روشهای او در میدان نبرد نداشته باشد. تمامی این مشکلات و مسائل کم کم دیمین را خسته کرد زیرا او مدام تلاش میکرد که احساسات خود را سرکوب کند و حس میکرد که این اتفاق اصلا به چشم پدرش نمیآید. همین موضوع باعث شد که او پر از خشم و عصبانیت شود و ناگهان به طرز وحشیانهای این عصبانیت را خالی کند. با این حال، زمانی که «نوبادی» که پسر «هنری دوکارد»، یکی از افرادی که بروس وین را آموزش داده بود، به شهر گاتهام آمد، همه چیز بیش از پیش بد شد و در کل به اوج خود رسید. نوبادی که به شهر گاتهام آمده بود، به شدت تلاش میکرد تا دیمین را نسبت به تسلیم شدن در برابر خواستهها و تمایلات وحشیانهاش، وسوسه کند. او درست همانند یک شیطان، روی شانهی رابین جوان مینشست و او را وسوسه میکرد.
از آنجایی که رابطهی بین دیمین و پدرش کمی عجیب و غریب شده بود و بروس وین هم مدام رازهایی را در رابطه با نوبادی از پسرش مخفی میکرد، دیمین تصمیم گرفت که پدرش را رها کند و زیر نظر خود نوبادی آموزش ببیند و تربیت شود. در همان ابتدا، نوبادی تصمیم گرفت که دیمین را آزمایش کند تا ببیند که این پسر جوان چقدر به او وفادار است. به همین دلیل نوبادی از دیمین خواست تا به سمت یک سفیر فاسد شلیک کند و او را به قتل برساند. دیمین ماشه این اسلحه را کشید تا به سمت سفیر فاسد شلیک کند اما هیچ تیری از این اسلحه خارج نشد. نوبادی با اینکار تنها قصد داشت تا مطمئن شود که دیمین با کمال میل حاضر است که قانون «کشتن ممنوع» پدرش را زیر پا بگذارد. بعد از این ماجرا، دیمین برای مدت کوتاهی با نوبادی نشست و برخواست کرد اما در نهایت پدرش را ار ارتباط خودش با این شخصیت شرور با خبر کرد و همین موضوع به شدت باعث ترس و وحشت نوبادی شد. دیمین به این موضوع اشاره کرد که خاطر وزنی که آن اسلحه داشت، تمام آن مدت میدانست که آن اسلحه اصلا تیر ندارد و کاملا خالی است. او همچنین اعلام کرد که علی رغم رابطهی عجیب و غریبی که با بروس دارد، هیچوقت به او خیانت نمیکند؛ به خصوص که او پدرش هم محسوب میشود. بعد از شنیدن این صحبتها، نوبادی شروع کتک زدن دیمین کرد و به طرز وحشتناکی او را مورد ضرب و شتم قرار داد. از آنجایی که تمام این مدت بروس در حال گوش کردن صحبتهای آنها بود، متوجه شد که پسرش در وضعیت بدی قرار دارد. همین موضوع باعث شد تا او به سرعت خودش را به آن محل رساند و بعد، مبارزه وحشیانه و البته شخصیت خود را با نوبادی آغاز کرد.
دیمین وین در سن ۱۰ سالگی در یک مبارزه مادر خود (دختر رأس الغول) را شکست داد
بروس که به شدت عصبانی شده بود، در نهایت بدن نوبادی را به داخل یک ظرف بزرگ اسید انداخت و این قصد را داشت که به خاطر کارهایی که انجام داده بود، او را به قتل برساند. اما زمانی که چشمش به دیمین افتاد، عقل و هوشش را دوباره به دست آورد و نوبادی را پیش از اینکه درون آن مواد اسیدی بمیرد، نجات داد. بعد از این اتفاق، بتمن دست و پای نوبادی را بست تا در نهایت پلیس او را تحویل بگیرد. در حالی که بروس و دیمین در حال آماده شدن و رفتن از آنجا بودند، نوبادی شروع به صحبت با دیمین کرد. نوبادی به آنها گفت که او را ناامید نکنند زیرا او بالاخره دوباره به سراغشان میرود و هر دوی آنها را به قتل میرساند. زمانی که بروس رویش را برگرداند، متوجه شد که دیمین در حال انجام تکنیک فلج کردن که نوبادی به آموخته بود، است. منتها به جای اینکه دیمین خیلی راحت به نقطهی خاصی روی پیشانی نوبادی بزند، انگشتانش به داخل جمجمهی نوبادی رفت و بلافاصله او را کشت. بعد از این اتفاق، بروس به جای اینکه طبق معمول همیشه از دست دیمین عصبانی شود، با دلسوزی و مهربانی واکنش نشان داد. زمانی که دیمین از بیمارستان خارج شد، آنها درباره این صحبت کردند که چقدر تغییر دادن و متعادل کردن زندگی یک قاتل، کار سخت و دشواری است. علی رغم تفاوتهایی که بین بروس و دیمین وجود داشت، اما در نهایت آنها تصمیم گرفتند که با تیتوس بازی کنند و لحظات لذت بخش بیشتری را به عنوان پدر و پسر در کنار یکدیگر بگذرانند.
- شب جغدها:
در طی خط داستانی Night of the Owls، دیمین تلاش کرد تا چندین سرباز را از دست یکی از تالنها، نجات دهد. تالن در طی این جریان به سربازها ثابت کرد که کاملا در مقابل تیرهایی که آنها شلیک میکنند مصون و غیرقابل نفوذ است. این تالن به راحتی تمام این سربازها را به قتل رساند. دیمین که از این موضوع با خبر شد، توانست سیم مخصوص و قلابدار خود را به سمت چشمان این تالن پرتاب کند و قلاب آن را به داخل جمجمهی او گیر بیاندازد. بعد از انجام این کار، دیمین او را از یک درخت آویزان کرد و سرش را برید. در پایان این خط داستانی، فقط ژنرال این واحد توانست از این مهلکه جان سالم به در ببرد و تمامی سربازان واحد او توسط این تالن کشته شدند.
- جنگ رابینها:
در ادامهی خط داستانی بتمن و رابین، دیمین به خودش قول داد که با تمام رابینهای قبلی مبارزه کند و همهی آنها را شکست دهد. اولین نفر، تیم دریک بود که دیمین توانست او را با استفاده از بازیهای ذهنی، شکست دهد. دیمین به تیم گفت که آنها بیشتر از آن چیزی که فکرش را میکنند، شبیه به هم هستند. او همچنین عنوان کرد، زمانی که آنها به همراه تین تایتانز بودند و با «هاروست» برخورد کردند، او یک غریزهی کشتن و تمایلات خشن و وحشیانه را درون تیم دیده است. رابین بعدیای که دیمین قرار بود با او مبارزه کند، جیسون تاد بود. دیمین، جیسون تاد را هم به راحتی توانست شکست دهد زیرا او در آن برهه زمانی به شدت خسته بود و دیمین از همین موضوع به نفع خود استفاده کرد و بدون هیچ مشکلی او را شکست داد.
دیمین بعد از مبارزه کردن با جیسون تاد، زمانی که در حال ترک کردن او بود، کلاه مخصوص رد هود او را به عنوان هدیهای برای خودش برداشت. بعد از گذشت مدتی، در طی جریانی، بتمن و رابین و تمام رابینهای قبلی دور هم جمع شدند تا با کمک یکدیگر به مبارزه با یک شخصیت شرور بروند و او را شکست دهند. نایت وینگ، یک چوب اسکریما به عنوان جایزه، به دیمین پیشنهاد داد. او به دیمین گفت، اصلا دلیلی ندارد که به همه ثابت کند که او در میان تمام رابینها، بهتر است زیرا در آن برهه زمانی او «لباسی را بر تن میکرد که علامت حرف R روی آن قرار داشت» و همین، خودش همه چیز را بیان میکرد. بعد از این صحبتها، دیک همچنین به دیمین گفت که کاملا از کارهایی که با تیم و جیسون کرده است، خبر دارد. بعد از آن مبارزه، تمام رابینهای سابق، به خانههای خود رفتند.
- مروارید/مرگ خانواده:
در این برهه زمانی، دیمین در اتاق خودش حضور داشت و مطلبی را که در رابطه با بازگشت جوکر به شهر گاتهام نوشته شده بود، مطالعه میکرد. طولی نکشید که بروس وین پسر خود را از خواب بیدار کرد و به او گفت که هر چه سریعتر لباسهای مخصوصش را بپوشد زیرا آنها قرار بود که در Bat-Plane، خورشید گرفتگی را در فضا تماشا کنند. در همین حین و در قبرستان شهر گاتهام، چند قبر باز شدند و اجسادی که درون این قبرها قرار داشتند، بیرون کشیده شدند. بخشی از این اتفاق، مربوط به بازگشت جوکر به شهر گاتهام بود. زمانی که بتمن و رابین از این موضوع با خبر شدند، محیط اطراف قبرستان را مورد بررسی و تحقیق قرار دادند و متوجه شدند که چه چیزی باعث رخ دادن این رویداد شده بود. قسمت مرکزی شهر گاتهام، تماما با زامبیهایی پر شده بود که بتمن و رابین در حال مبارزه کردن با آنها بودند. در طی همین ماجرا، بتمن به پسر خود دیمین گفت که به غار برگردد و همانجا بماند زیرا خودش میتواند ترتیب تمام این زامبیها را بدهد. رابین به داخل راههای فاضلابی رفت و در آنجا با یک قورباغه بزرگ مبارزه کرد. بعد از این ماجرا او به سطح زمین آمد و طولی نکشید که در میان گروهی از زامبیها گیر افتاد؛ زامبیهایی که قصد داشتند او را بکشند و بخورند. در آن زمان دیگر دیمین برای نجات جانش با آنها مبارزه میکرد.
بتمن و رابین مدت زیادی را با این ارتش زامبی که در حال تغذیه کردن از قسمت مرکزی شهر گاتهام بودند، مبارزه کردند. در حالی که رابین مشغول نجات جان افرادی بود که هنوز آلوده نشده بودند، بتمن به او گفت که هر چه زودتر به غار بازگردد. رابین اصلا به غار بازنگشت و باری دیگر از دستورات پدرش سرپیچی کرد. او در همین حین، جان تمام افرادی را که در آنجا بودند، از دست زامبیها و نقشههای شوم آنها نجات داد. او در همین حین متوجه شد که تمام این ماجراها بخشی از بازگشت جوکر به شهر گاتهام بود و او تنها قصد داشت تا با انجام این کارها، اعضای خانواده بتمن را به جان هم بیاندازد. در همین برهه زمانی بود که بتمن دندانهای جوکر را پیدا کرد و متوجه شد که داخل این دندانها یک چشم وجود دارد.
دیمین هم درست همانند پدرش بروس وین، هیچ ترسی از اینکه با سوپرمن مبارزه کند ندارد
جوکر با استفاده از آن چشم و دوربینی که درون این دندانها کار گذاشته بود، تمامی فعالیتهای بتمن و رابین را تماشا و به نوعی جاسوسی آنها را میکرد. بتمن و رابین بعد از این ماجرا و خانه بازگشتند و به غار رفتند و در آنجا با یکدیگر درباره تمامی اتفاقاتی که رخ داده بود، صحبت کردند. دیمین برای پدرش توضیح داد زمانی که به داخل راههای فاضلابی رفته بود، دقیقا چه کاری انجام میداد. دیمین در فاضلاب، مرواریدی را پیدا کرده بود که به گردنبند مرواریدی مادر بروس وین (مادر بزرگ دیمین) تعلق داشت؛ گردنبندی که مارتا وین، درست شبی که به قتل رسیده بودند، دور گردنش بسته بود. پیدا کردن و بازگرداندن این مروارید نشان میداد که چقدر دیمین به خانوادهاش اهمیت میدهد. همین موضوع باعث شد که بروس به پسر خود بگوید که به او افتخار میکند و در نهایت آن دو برای اولین بار، یکدیگر را بغل کردند.
بعد از اینکه اعضای خانوادهی بتمن دور هم جمع شدند و درباره این صحبت کردند که چگونه جوکر را شکست دهند، بتمن آنها را ترک کرد تا به دنبال او و آلفرد بگردد. دیمین به صحنهی جرم در عمارت وین رفت و متوجه شد که این اتفاق در باغ وحش شهر گاتهام رخ داده بود. دیمین، جوکر را دید و توسط او دستگیر شد. بعد از این اتفاق، او بتمن را دید که در میان گاز مخصوص خندهی جوکر قرار داشت. او متوجه شد که به مشکل بزرگی برخورده و حالا باید با پدر خود مبارزه کند. او مجبور بود تا در همین حین چارهای بیاندیشد تا بتواند این گاز مخصوص جوکر را از بدن او خارج کند. دیمین بالاخره به این مبارزه تن داد و مدت طولانیای را با این بتمن که گاز جوکر در بدن او بود، مبارزه کرد. در همین حین هم مدام به این بتمن که تحت کنترل کامل جوکر قرار داشت دستور میداد که با این گاز مبارزه کند و اجازه ندهد که جوکر پیروز این میدان باشد. با این حال، در پایان جوکر هم بتمن و هم رابین را تحت تاثیر گاز خود قرار داد و ماسک هر دوی آنها را برداشت. بعدها، دیمین و جوکر مشغول قدم زدن با یکدیگر، در فضایی تاریک بودند. در آن زمان دیمین به خوبی با جوکر صحبت میکرد و درباره اینکه چه کارهایی انجام میدهد، توضیح میداد. طولی نکشید که جوکر به دیمین نشان داد که یک سینی مخصوص متشکل از چیزهای بسیار غیرمعمول و چندش، برای شام آماده کرده است. دیمین که دیگر در آن زمان کاملا تحت کنترل ذهنی جوکر بود، در این مهمانی شام که خود جوکر آن را مهیا کرده بود، به او و بقیه اعضای خانوادهی بتمن پیوست. در پایان این خط داستانی، بتمن بالاخره توانست تمام اعضای خانوادهی خودش را از این مهلکه آزاد کند و در آخر پسر خود را بغل کرد و به او گفت که او در تمام این مدت درست میگفته و درباره نقشههای آدمربایی جوکر، کاملا حق با او بوده است. بروس وین بعد از اینکه به دنبال جوکر رفت و او را شکست داد، به سراغ آلفرد، دیک گریسون، تیم دریک و بت گرل رفت تا از حال و روز آنها و اینکه چطور با این ماجرا کنار میآیند، با خبر شود. بعد از این کار، بروس تصمیم داشت که به سراغ جیسون تاد هم برود و حالی از او بپرسد اما او در قسمت نوشیدنیها با خودش خلوت کرده بود و اتفاقات وحشتناکی که آن مدت رخ داد، فکر میکرد.
ولوم دوم مجموعه Batman Incorporated:
همانطور که بالاتر هم به این موضوع اشاره شده بود، در خط داستانی ولوم جدید Batman Incorporated، مادر دیمین یعنی تالیا جایزه بزرگی را برای سر پسرش در نظر گرفته بود. در طی اولین برخورد و مبارزهای که دیمین با چند تن از شکارچیان سر خود داشت، یک گاو را نجات داد که اسم این گاو را هم Bat-Cow گذاشت. البته لازم به ذکر است که دیمین در پایان این مبارزه مورد اصابت گلوله قرار گرفت اما در نهایت زنده ماند. همین موضوع باعث شد تا همهی اعضای خانوادهی بتمن به این نتیجه برسند که دیمین باید از این مرگ ظاهری خود استفاده کند و از نظرها دور بماند تا اینکه بقیه اعضا بتوانند به سراغ این پرونده بروند و مشکل این جایزهای را که روی سر او قرار داده شده است، حل کنند. دیمین بعد از شنیدن این تصمیم، آن را نپذیرفت و قبول نکرد که در بت کیو قایم شود به همین دلیل یک هویت جدید با نام رد برد برای خود خلق کرد تا بتواند با این کار به فعالیتهای پارتیزانی خود ادامه دهد.
دیمین در قالب رد برد به یک نسخه دیگر از بتمن کمک کرد تا با ارتشی که مادرش درست کرده بود، مبارزه کند. طولی نکشید که پدر دیمین از این موضوع با خبر شد و خیلی زود خود را به آنجا رساند تا در مبارزهاش علیه ارتش لیگ آدمکشها، به او کمک کند. در نهایت هم بتمن به تالیا گفت که همه چیز تمام شده است و او باید فعالیتهای این چنینی خود را متوقف کند. تالیا قصد داشت که با انجام این کارها، پسرش را از بتمن بگیرد و به سمت خود بکشاند. تالیا به بتمن گفت که یکی از اعضای خانواده بتمن، جاسوسی بوده که خود را به شکل قهرمان درآورده بود؛ این جاسوس هم کسی نبود جز جیسون تاد، در قالب «وینگ من». در همین حین، «بت وینگ» به بتمن و بقیه اعضای خانواده کمک کرد تا با ارتش تالیا مبارزه کنند. بتمن به پسر خود دیمین گفت که تالیا قصد دارد با این کارها او را بازگرداند و بعد از اینکه او را پس بگیرد، تمام این جنگها و مبارزهها به پایان میرسد. بتمن خیلی از این موضوع ناراحت شد که مجبور بود پسرش را به مادرش بازگرداند اما در نهایت به او گفت که باید تیم را ترک کند و با مادرش زندگی کند زیرا اعضای لیگ آدمکشها او را رها نمیکنند و همچنان برای شکار او تلاش خواهند کرد. در آخر دیمین هم مجبور شد که به سمت مادر خود برود تا با او زندگی کند.
- مرگ:
دیمین در قسمت ۸ ولوم دوم سری کتاب کمیک Batman, Inc که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، در طی مبارزهاش با یک دشمن بسیار وحشی و بیرحم به نام هرتیک (کلون بزرگسال خود دیمین)، به قتل رسید. براساس گفتههای نویسنده این خط داستانی یعنی گرنت موریسون «او دنیا را نجات داد. او وظیفهاش را به عنوان رابین انجام داد. او در این خط داستانی به عنوان یک قهرمان مطلق میمیرد».
او از همان بدو تولد به گونهای آموزش دید و تربیت شده بود که در بزرگسالی تبدیل به یک قاتل شود
در این برهه زمانی، دیمین در لابی برج وین در حال مبارزه کردن با چندین نفر از اعضای لویاتان بود که نایت وینگ سر رسید و او را نجات داد. در همین حین و زمانی که آنها در حال مبارزه کردن بودند، دورانی را به همه یادآوری کرد که آنها در قالب بتمن و رابین در کنار هم مبارزه میکردند. با این حال، طولی نکشید که هرتیک سر رسید و نایت وینگ را بیهوش کرد اما دیمین با شجاعت تمام نبرد خود را با او ادامه داد. اما هرتیک در نهایت در این نبرد برتری را به دست آورد و ضربهی محکمی را به سینه ی دیمین وارد کرد. شمشیر هرتیک وارد قلب دیمین شد و در نهایت منجر به این شد که او بلافاصله بمیرد. دقایقی بعد از مرگ دیمین، بتمن به محل این ماجرا سر رسید و با بدن مردهی پسرش روبهرو شد. بتمن به شدت عصبانی، به همراه نایت وینگ که به تازگی به هوش آمده بود، مبارزه را با هرتیک ادامه دادند اما در نهایت مجبور شدند که به همراه رد رابین و بدن دیمین عقب نشینی کنند. بعد از برگزاری یک مراسم خکشپاری خصوصی برای دیمین، بروس به خودش قول داد که انتقام قتل پسرش را بگیرد.
در خط داستانی بعدی یعنی Requiem، عواقب مرگ دیمین در حال پدیدار شدن بود. بتمن به شدت تشنهی گرفتن انتقام مرگ پسرش از تالیا بود. از طرف دیگر، بعد از مرگ دیمین، بروس دچار اختلالات روانی شده بود. دیمین درست در کنار قبر پدر و مادر بروس وین به خاک سپرده شد. بتمن نه تنها نمیدانست مرگ پسر خودش را قبول کند، بلکه به دنبال راهی بود تا بتواند او را دوباره به زندگی بازگرداند و اصلا برایش مهم نبود که این اتفاق چه بلایی بر سر رابطهاش با دوست و دشمنانش میآورد؛ او حاضر بود هر کاری انجام دهد و با هر کسی متحد شود که بتواند پسرش دیمین را احیا کند. علاوه بر این، او موضوع مرگ پسرش را اصلا علنی نکرد و همچنان یک راز باقی نگه داشت زیرا تا حد زیادی امیدوار بود که بتواند او را به زندگی بازگرداند. جالب است بدانید که غیبت طولانی مدت دیمین باعث شده بود تا مشکلات زیادی مانند اختلاف بین بروس و معلم بازیگریاش یعنی کری کلی به وجود بیاید؛ او مصمم شده بود تا متوجه شود که چه اتفاقی برای دیمین رخ داده است و همین موضوع در نهایت منجر به این شد که او متوجه شود، وینها راز بزرگی را پنهان میکنند.
زمانی که بتمن و نایت وینگ باری دیگر با هرتیک برخورد کردند، بالاخره توانستند او را شکست دهند و به خاطر غم از دست دادن یکی از اعضای خانوادهشان، تا حد بسیار زیادی این کلون را مورد ضرب و شتم قرار دادند. با اینکه بتمن بیشتر از هر چیز دیگری دوست داشت که قاتل پسرش را به قتل برساند و از طرف دیگر نایت وینگ هم هیچ تلاشی برای متوقف کردن مربیاش انجام نمیداد و دوست داشت مرگ هرتیک را ببیند، اما در نهایت شباهت خیلی زیاد این کلون به دیمین باعث شد که آنها از کشتن او بگذرند. بروس به این نتیجه رسیده بود که این کلون، تنها چیزی است که پسرش باقی مانده است و دوست نداشت همین را هم از بین ببرد. با این حال، تالیا خودش هرتیک را به خاطر اینکه در کشتن بتمن شکست خورده بود، به قتل رساند و بعد بتمن را به چالش کشید و او را به مبارزهای در بت کیو دعوت کرد. بعد از این مبارزه، تالیا توسط «کتی وب» به قتل رسید. طولی نکشید که مشخص شد، زمانی که بتمن و تالیا در حال مبارزه بودند، جسد دیمین توسط اعضای لیگ آدمکشها دزدیده شده بود. علاوه بر اینکه آنها در حال مهیا کردن مقدمان بازگرداندن دیمین به زندگی بودند، اینگونه نشان داده شد که رأس الغول مهندسی و فعالیت خود را برای ساخت کلونهای بیشتری از دیمین آغاز کرده است.
- به سمت احیا:
در این برهه زمانی، بتمن بعد از اینکه با چندین پروندهی مختلف در گاتهام دست و پنجه نرم کرد، تصمیم گرفت که جسد پسرش دیمین را دوباره به دست بیاورد؛ هر چند که رأس الغول مدام میگفت که قصد دارد دختر و نوهاش را احیا کند. از آنجایی که بتمن اصلا به رأس اعتماد نداشت، به همین دلیل به جستجوی خود ادامه داد. بتمن بعد از اینکه به کمک آکوامن توانست کلون نیمه آبزی دیمین را شکست دهد، از واندر وومن کمک گرفت تا بتواند در سرزمین تمیسکیرا به دنبال رأس بگردد. رأس در ابتدا در تلاش بود که دیمین و همچنین تالیا را به وسیلهی چیزی که فکر میکرد گودال لازاروس است، احیا کند. او قصد داشت تا بعد از این کار، ذهن نوهاش را هم شستشو دهد که به دنبال او بیاید. با این حال طولی نکشید که رأس متوجه شد در محل سابق گودال، یک پورتال به سمت Netherworld وجود دارد؛ چیزی که هم واندر وومن و هم بتمن از قبل از وجود آن خبر داشتند. به همین دلیل رأس جسد دختر و نوهاش را برداشت و به سمت این پورتال فرار کرد.
بعد از گذشت مدتی، بتمن به همراه «فرانکشتاین» توانستند محل دقیق رأس و اجساد را پیدا کنند اما دیگر خیلی دیر شده بود زیرا رأس با موفقیت جسد آنها را درون یکی از گودالهای لازاروس گذاشته بود. همین موضوع باعث شد تا بتمن از آینده و سرنوشت دیمین وحشت داشته باشد. پروسه احیا با شکست روبهرو شد و تازه در آن زمان بود که رأس به اشتباه خود پی برد؛ تکبر و غرور او باعث شد تا اجازه دهد که هرتیک نوهاش را به قتل برساند و همچنین به تالیا اجازه داده بود تا کلون دیمین را بسازد و او به شدت از این کارها پشیمان بود. بتمن بعد از شکست رأس در مبارزه، جسد پسر خود را به دست آورد و پدر بزرگش را تهدید کرد که اگر دوباره بدن او را بدزدد، بدون هیچ تردیدی او را خواهد کشت. بعد از گذشت مدتی آنها با یکی از اعضای بسیار خوب دارک ساید به نام «گاد فری» روبهرو شدند؛ فردی که مقدمان خط داستانی قیام رابین را ترتیب داده بود.
- بازگشت:
بعدها، علت آمدن گاد فری به زمین، مشخص شد. او قصد داشت تا بعد از رفتن به زمین، Chaos Shard را به دست بیاورد؛ کریستال فوقالعاده قدرتمندی که در برههای از زمان به دارک ساید تعلق داشت. در این برهه زمانی رأس الغول اعلام کرد که این کریستال Chaos Shard، در تابوتی قرار دارد که او برای دیمین ساخته بود. با اینکه گاد فری در طی این جریان از اعضای لیگ عدالت هم کمک گرفته بود، اما زمانی که متوجه شد علامت خاصی از داخل بدن دیمین بیرون میآید و این علامت ثابت میکرد که Chaos Shard در جسد دیمین قرار دارد، بدون هیچگونه معطلیای جسد دیمین را برداشت و به سمت آپوکالیپس فرار کرد. این موضوع که به شدت بتمن را عصبانی کرده بود، یک بار دیگر به خودش قول داد که جسد پسرش را بازگرداند.
بعد از این ماجرا بتمن به برج مراقبت لیگ عدالت رفت تا از لباس فوقالعاده پیشرفته اما ناپایدار خود به نام Hellbat که خودش به همراه اعضای تیم طراحی کرده، استفاده کند؛ هدف از طراحی و ساخت این لباس این بود که بتمن آن را تنها در مواردی که مقابلشان تهدیدهای بسیار بزرگ قرار داشتند استفاده کند. او بعد از پوشیدن این لباس بوم تیوب را فعال کرد تا به سیاره دارک ساید یعنی آپوکالیپس برود. بتمن بعد از رسیدن به آپوکالپیس توانست با موفقیت جسد پسرش را به دست بیاورد و خیلی زود به بت کیو بازگشت. بتمن زمانی که به بت کیو رسید، از Chaos Shard روی جسد پسر خود استفاده کرد؛ کریستالی که با Omega Sanction دارک ساید پر شده بود. در آن زمان، بروس دو گزینه مقابل خود داشت که یا پسرش دیمین را نجات دهد با به سراغ پدر و مادرش برود؛ او تصمیم گرفت که پسرش را نجات دهد و در نهایت او را احیا کرد. درست زمانی که دیمین و بتمن یکدیگر را بغل کردند، بتمن از شدت خستگی و همچنین فشار و استرسی که در طی این مدت زمان تحمل کرده بود، از حال رفت.
از آنجایی که او تنها پسر خونی بتمن محسوب میشود و تمام رابینهای قبلی به دنبال سرنوشت و هویت مخصوص به خود رفتند، به احتمال بسیار زیاد بعد از کنار رفتن بروس وین (مرگ یا بازنشستگی)، دیمین میتواند لباس و هویت بتمن را از آن خود کند
با این حال، پیش از اینکه اعضای تیم بتوانند به خاطر این موفقیت جشن بگیرند، پسر دارک ساید، یعنی «کالیباک» با استفاده از بوم تیوبی که برای بازگشت به زمین استفاده شد اما به طور کامل بسته شده بود، به زمین آمد و به آنها حمله کرد. در طی این مبارزه، کالیباک اعضای تیم را تا سر حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار داد اما ناگهان دیمین، کالیباک را با یک ضربه بسیار محکم و قدرتمند، بیهوش کرد؛ طولی نکشید که مشخص شد دیمین به خاطر Chaos Shard تواناییهای ابرانسانی به دست آورده است. در حالی که دیمین مشغول مبارزه با کالیباک بود، بتمن هم از راه دور بتوینگ خود را کنترل میکرد و آن را مستقیم به سمت کالیباک فرستاد. آنها با کمک یکدیگر توانستند او را دوباره به داخل بوم تیوب بندازند و بعد هم آن را کامل بستند. دیمین دوباره توانست در کنار پدر و بقیه اعضای خانوادهاش باشد. بعد از این ماجراها، بتمن تصمیم گرفت تا پیش از اینکه دیمین دوباره لباس رابین را بر تن کند، او را تا حدودی مورد آزمایش قرار دهد و اطلاعات بیشتری درباره قدرتهای او به دست بیاورد. بتمن با کمک اعضای لیگ عدالت متوجه شد که قدرتهای جدید دیمین ادامه نخواهد داشت و او باید به تواناییهای طبیعی خود تکیه کند.
- رابین: پسر بتمن:
بعد از ماجراهای خط داستانی Batman: Endgame که منجر به ناپدید شدن بروس وین شد، دیمین در قالب رابی، تصمیم گرفت که ماجراجوییهای خود را آغاز کند و دور دنیا را بچرخد. او قصد داشت تا با انجام این کار، خودش سرنوشت خودش را بسازد و تمام کارهای اشتباهی را که انجام داده بود، در این خط داستانی جبران کند. در طی سفر و ماجراجویی، دیمین با رأس و تالیا الغول، دث استروک و همچنین یک شخصیت جدید به نام «مایا دوکارد» که دختر شرور سابق یعنی نوبادی محسوب میشد، روبهرو شد. دیمین در خط داستانی Batman and Robin Eternal نقش بسیار مهم و حیاتیای را ایفا کرد. در این خط داستانی، اعضای خانواده بتمن با شخصیتی به نام «مادِر» برخورد کرده بودند و باید با او مبارزه میکردند؛ زن بیرحمی که تصور میکرد میتواند «فرزندان» خود را با قرار دادن آنها در شرایط بسیار سخت و به شدت آزار دهنده، قویتر از قبل کند. دیمین با دیدن این ماجرا، تصمیم گرفت که به دوستان خود و رابینهای سابق کمک کند تا هر چه زودتر این بحران به پایان خود برسد. به همین دلیل او به دیک، جیسون و دیک کمک کرد تا دوباره اعتماد به نفس خود را به دست بیاورند. در طی این خط داستانی، بروس وین به این موضوع اشاره کرد که چقدر به پسران خود که هر کدام قدرتهای مخصوص به خود را دارند، افتخار میکند. او همچنین در میان حرفهای خود به این موضوع اشاره کرد که دوست دارد دوستان و همکارانش، آن راه مخصوص به خود را که دوستش دارند در پیش بگیرند نه اینکه کورکورانه مسیری را که او یک بار رفته، طی کنند.
- DC Rebirth:
بعد از اینکه مجموعهی DC Rebirth کار خود را آغاز کرد، دیمین در سه مجموعه مختلف ظاهر شد: سری کتاب کمیک Teen Titans که در خط داستانی آن دیمین تبدیل به رهبر تیم شد تا آنها بتوانند رأس الغول را شکست دهند و رد رابین (یا همان تیم دریک) را به عنوان رهبر تیم، به موفقیت برسانند؛ سری کتاب کمیک Super Sons که در این مجموعه او به همراه «جان کنت»، پسر سوپرمن ظاهر شد؛ سری کتاب کمیک جدید Superboy and Nightwing که در این مجموعه دیمین قرار است نقش مکمل داشته باشد.
دیمین در جشن ۱۳ سالگی خود بستهای را از طرف پدر بزرگ خود یعنی رأس الغول دریافت کرد که حاوی یک رابین مرده بود. دیمین بعد از ملاقات با مادرش تالیا متوجه شد که این بسته، هشداری از طرف دختر دایی او یعنی «مارا الغول» بوده است. مثل اینکه مارا برای مراسم آغازین خود که بتواند به طور درست و مناسب به لیگ آدمکشها بپیوندد، دیمین را به عنوان قربانی خود انتخاب کرده بود. مارا برای رهبری تیمی به نام Demon's Fist انتخاب شده بود؛ تیمی که در اصل میبایست توسط خود دیمین هدایت و رهبری میشد اما بعد از اینکه او تصمیم گرفت که لیگ را ترک کند و به پدرش بپیوندد، این وظیفه به مارا سپرده شد. تمامی اعضای این گروه هدفهایی را انتخاب کرده بودند که بتوانند با شکار آنها، صعود کنند و در نهایت به لیگ بپیوندند. دیمین بعد از متوجه شدن این موضوع، تصمیم گرفت که بقیه هدفهای تیم Demon's Fist را جمعآوری کند و تیمی به نام تین تایتانز را تشکیل دهد؛ این تیم متشکل از «استار فایر»، «بیست بوی»، «ریون» و «کید فلش» بود.
بعد از ماجراهای خط داستانی Justice League: No Justice، تیم تایتانز منحل شد. دیمین در طی مبارزههای بعدی خود با جرمهای سازمان یافته و همچنین جنایتکار اسرارآمیز بزرگی به نام «The Other»، تصمیم گرفت تا یک نسخه جدید از تیم تایتانز را تشکیل دهد؛ این نسخه جدید از تیم شامل کید فلش (تنها عضو قدیمی تایتانز که به این تیم هم پیوست)، دوست نابغهی کید فلش یعنی «راوند هاوس»، «رد ارو»، دختر لوبو به نام «کراش» و موجود روحانی و جاودانی به نام «جن» بود. این نسخه جدید از تیم، از همان ابتدای شکلگیری به مشکلات و مسائل متعددی برخورد کرد. در طی یکی از جریاناتی که این تیم با آن برخورد کردند، فردی به نام «گیزمو» تقریبا یک دستگاه هستهای را منفجر کرد. به همین دلیل رابین تصمیم گرفت تا از حلقهای که جن برای افزایش قدرتهای خود و همچنین به اوج رساندن آنها از آن استفاده میکرد، استفاده کند تا این بحران را دفع کند. همین ماجرا باعث شد تا رابین بتواند اعتماد جن را به دست بیاورد. بعد از گذشت مدتی، احساسات عاشقانه و همچنین ارتباطی هم بین آنها شکل گرفت. با این حال، دیمین راز بزرگی داشت که به همتیمیهای خود نگفته بود. این راز هم چیزی نبود جز اینکه او یکی از بخشهای پایگاه تیم تایتانز را تبدیل به یک سیاهچاله یا زندان کرده بود که خطرناکترین مجرمان را در آنجا برای همیشه زندانی میکرد؛ مجرمانی مانند «Brother Blood»، بلک ماسک و همچنین «اتومیک اسکال».
همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شد، دیمین از همان زمان کودکی و بدو تولد، زیر نظر لیگ آدمکشها تربیت شد و آموزش دیده بود. با توجه به آموزشهای بسیار حرفهای که در گذشته داشت، دیمین در این سن دیگر تبدیل به یک مبارز حرفهای در زمینه هنرهای رزمی شده است. او همچنین بر طیف گستردهای از سلاحهای مختلف، تسلط کامل دارد. علی رغم سن کمی که دیمین دارد، در طی زندگی خود با افراد فوقالعاده حرفهای مانند تالیا الغول، جیسون تاد یا همان رد هود، تیم دریک یا همان رد رابین و همچنین جوکر و غیره، مبارزه کرده است. علاوه بر این، دیمین در زمینههای مختلفی مانند پزشکی قانونی، آکروباتیک، جرم شناسی، پنهانسازی، تغییر قیافه و نحوه فرار از شرایط سخت را هم آموزش دیده است. دیمین کاملا در زمینهی تقلید صدا و همچنین الگوهای سخنرانی دیگران حرفهای است و می تواند دقیقا ادای فرد مورد نظر را در بیاورد.
او یک بار توانست ادای صدای پدرش و همچنین تیم دریک را در بیاورد. او با این کار توانست بخش تشخیص صدای سیستم امنیتی بت کیو را فریب دهد و به راحتی وارد بت کیو شود. دیمین در شرایط مختلف نشان داده که مهارتهای زیادی در زمینه مهندسی دارد. او حتی یک بار توانست طرح و نقشههای پدرش برای ساخت یک بت موبیل پرنده را تکمیل کند. با اینکه دیمین سن کمی دارد، اما یک تاجر و بیزینسمن بسیار توانمند است. جالب است بدانید که او با شرکت Wayne Enterprises در ارتباط بود و یکی از اعضای هیئت مدیرهی آن به حساب میآمد. او برای استفاده از سلاحهای مختلف و متنوع، آموزشهای خیلی زیادی دیده است. در برهه زمانیای که دیمین از مرگ بازگشته بود، قدرتهای ابرانسانیای درست همانند قدرتهای سوپرمن کسب کرد؛ هرچند که مدت خیلی کوتاهی آنها را داشت. با این حال، اینگونه نشان داده شده که او در آینده توانایی درمان و قدرتهایی را کسب میکند.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها، فیلمها و بازیهایی اشاره میکنیم که شخصیت دیمین وین/رابین/رد برد در آن حضور داشت:
- انیمیشن سریالی Batman: The Brave and the Bold محصول سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ با صداپیشگی پاتریک کاوانا
- انیمیشن سریالی DC Super Hero Girls محصول سال ۲۰۱۵ تاکنون با صداپیشگی گری دلیسل
- انیمیشن Son of Batman محصول سال ۲۰۱۴ با صداپیشگی استوارت آلن
- انیمیشن Batman vs. Robin محصول سال ۲۰۱۵ با صداپیشگی استوارت آلن
- انیمیشن Batman: Bad Blood محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی استوارت آلن
- انیمیشن Justice League vs. Teen Titans محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی استوارت آلن
- انیمیشن Lego DC Comics Super Heroes: Justice League – Gotham City Breakout محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی اسکات منویل
- انیمیشن Batman Unlimited: Mechs vs. Mutants محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی لوشن داج
- انیمیشن Batman Ninja محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی یوری لاونتال
- بازی Injustice: Gods Among Us محصول سال ۲۰۱۳ با صداپیشگی نیال مکدوناف
- بازی Injustice 2 محصول سال ۲۰۱۷ با صداپیشگی اسکات پرتر
نظرات