نگاهی به جالبترین گیاهان دنیای بازی
اگر بخواهیم لیستی از معروفترین شخصیتهای دنیای بازی تهیه کنیم، با یکی از دشوارترین کارها روبرو خواهیم شد. صنعت بازی در طول این چند دههای که از عمر آن میگذرد توانسته است دهها شخصیت معروف و محبوب به مخاطبین خود معرفی کند و روز به روز هم به این تعداد اضافه میشود. ولی در این بین کمتر شاهد بحث و گفتگو در مورد گیاهان معروف بازیهای ویدیویی بودهایم، در حالی که بعضی از آنها نقشهای پررنگی هم در بازیهای خود داشتهاند. در این مقاله نگاهی داریم به جالبترین گیاهان دنیای بازی و به بعضی از معروفترینها اشاره خواهیم کرد. با زومجی همراه باشید.
Toad، Piranha و Goomba
بد نیست لیست خود را با یکی از معروفترین سری بازیهای تاریخ آغاز کنیم، یعنی مجموعه ماریو (Mario).
گیاهان در سری بازیهای ماریو نقش بسیار پررنگی دارند، از قارچهای معروفی که ماریو میخورد و بزرگ میشود تا گلی که با پیدا کردن آن قابلیت شلیک گلولههای آتشین را به دست میآورد. ولی در این میان معروفترین گیاهان این مجموعه پیراناها هستند؛ گیاهان گوشتخواری که از همان روزهای اول با بازیهای ماریو همراه بودهاند و معمولاً از درون لولههای سبزرنگ موجود در محیط خارج میشوند و ماریو را تهدید میکنند.
پیراناها تا امروز تقریباً در همه بازیهای این مجموعه حضور داشتهاند و تنوع بالایی هم دارند؛ از مدلهای معمولی که در جای خود ساکن هستند و تنها بالا و پایین میروند، تا نمونههای متحرک و البته گونههای بسیار بزرگ که گاهی اوقات در نقش غولهای این بازیها حضور پیدا میکنند، مثل Petey Piranha که او را در حتی در بازیهای رقابتی ماریو مثل ماریو کارت هم ملاقات میکنیم.
از دیگر موجودات گیاهی دنیای ماریو میتوان به گومباها اشاره کرد که بعد از حضور در بازی Super Mario Bros، به یکی از معروفترین دشمنان ماریو تبدیل شدند و ظاهر آنها مانند قارچهایی عصبانی با دو دندان تیز و ابروهایی پرپشت است. گومباها هم مثل پیراناها شامل گونههای مختلفی میشوند و گاهی اوقات با نمونههای بزرگ آنها در نقش غولهای بازی مواجه میشویم.
در طرف مثبت ماجرا هم Toadها را داریم که به مردمان قارچی معروف هستند؛ یکی از گونههای صلحجوی پادشاهی قارچها (Mushroom Kingdom) که معمولاً حالتی شاد و خندان دارند و معروفترین فرد در اجتماع آنها هم Toad نام دارد (مثل Yoshi که هم نام یک نژاد دایناسورمانند در دنیای ماریو است و هم نام شخصیت معروف و سبزرنگ این مجموعه). موضوع پیچیده در مورد Toadها به بخش بالایی سر آنها مربوط میشود که در نگاه اول به نظر میرسد کلاهک قارچ است، ولی در مجموعه تلویزیونی The Super Mario Bros. Super Show که در سال ۱۹۸۹ پخش میشد، صحنهای وجود داشت که یک Toad بخش بالایی سر خود را برمیداشت و مشخص میشد که این بخش تنها یک کلاه است که سر کچل او را پوشانده است! همچنین در بازیهایی مثل Super Mario RPG شاهد Toadهایی هستیم که بخشی از موی آنها از زیر این کلاه بیرون زده است. ولی باز هم اکثر طرفداران ماریو ترجیح میدهند این موارد را در نظر نگیرند و بخش بالای سر Toadها را کلاهک قارچ بدانند؛ چون به هر حال پذیرش چنین چیزی طبیعیتر از این است که تصور کنیم تمام ساکنان یک سرزمین هر روز کلاهی مشابه یکدیگر بر سر میگذارند و از خانه خود بیرون میروند! حتی تهیهکننده Super Mario Odyssey، یوشیاکی کایزومی هم چند سال قبل در گفتگویی اعلام کرد که در زمان خلق این موجودات در دهه ۱۹۸۰، بخش بالایی آنها به عنوان کلاهک قارچ در نظر گرفته شده است نه یک کلاه جدا از سر آنها.
درخت سخنگوی Broken Age
تیم شیفر به عنوان یکی از بزرگان سبک ماجرایی در سال ۲۰۱۲ خبر از ساخت پروژه جدیدی داد که در نهایت با نام Broken Age در دو بخش طی سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ منتشر شد. این بازی مثل اکثر آثار ماجرایی اشاره و کلیک شیفر، تم طنز خاصی داشت و پر از شخصیتهای جالب و بامزه بود. در این میان یک درخت سخنگو هم در Broken Age حضور داشت که یکی از خندهدارترین بخشهای بازی را به خود اختصاص داده بود.
این درخت در ابتدا دهانی نداشت و در اثر ضربهای که بازیکن با تبر به تنهی آن میزد، دهان باز میکرد و از همان اول با عصبانیت و صحبتهای توهینآمیز نشان میداد که با یک درخت متفاوت و بیاعصاب طرف هستیم! درختی که از کشته شدن همنوعان خود توسط انسانها خشمگین است و البته به خاطر عدم توانایی در حرکت هم کاری از دست او برنمیآید و تنها میتواند بر سر بقیه داد و فریاد بکشد. یکی از جالبترین بخشهای مربوط به این درخت هم جایی بود که شخصیت اصلی بازی نیاز به صمغ (شیرهی درخت) داشت و برای به دست آوردن آن، به سراغ این درخت بیچاره میرفت و با نشان دادن یک میز چوبی، به او در مورد نحوه تولید میز از بدنهی درخت توضیح میداد؛ موضوعی که باعث میشد حال درخت به هم بخورد و بالا بیاورد و به همین سادگی یک سطل شیرهی درخت جمع شود!
The Bed of Chaos و Curse-Rotted Greatwood
سری بازیهای دارک سولز (Dark Souls) از نظر تعداد باسهای جذاب و بهیادماندنی کمتر رقیبی دارند. باسهایی که هرکدام به دلیلی در ذهن بازیکنها ثبت شدهاند و به سختی میتوانیم باس محبوب خود را از بین آنها انتخاب کنیم. ولی شاید بتوان یکی از منفورترین گزینهها را The Bed of Chaos دانست که خیلی از طرفداران دارک سولز دل خوشی از آن ندارند.
این باس هرچند یک گیاه به حالت معمول و متداول نیست، ولی شکل و شمایلی مثل گیاهان با ریشههایی مانند ریشه درختان دارد و میتوان آن را هم در این لیست قرار داد. این موجود زمانی خلق شد که جادوگر «آیزالیت» سعی کرد نمونه دیگری از «نخستین آتش» فراهم کند، ولی این موضوع به آفرینش ترکیبی از آتش و هرج و مرج ختم شد که خود را به شکل یک موجود شیطانی و درختمانند ظاهر و جادوگر را هم با خود ترکیب کرد و ماهیتی نفرینشده به او بخشید.
در نسخه سوم هم دارک سولز شاهد حضور یک باس گیاهی هستیم. شاید Curse-Rotted Greatwood جزو باسهای خاطرهانگیز این سری نباشد و کمتر کسی آن را در لیست مورد نظر خود قرار دهد، ولی به عنوان یکی از اولین خطرات بزرگ دارک سولز 3، میتواند جایی در لیست ما داشته باشد. این موجود عظیمالجثه، روزگاری به عنوان یک درخت مقدس و معنوی به جذب نفرینهای موجود در Undead Settlement میپرداخت و به نوعی نقش دستگاه تصفیه این منطقه را ایفا میکرد. ولی در نهایت میزان این نفرینها به حدی زیاد شد که از این درخت، موجودی شیطانی و ویرانگر درست کردند که به یکی از بزرگترین بلاهای آن منطقه تبدیل شد.
بد نیست در اینجا به دو مورد دیگر از مخلوقات گیاهی سری دارک سولز هم اشاره کنیم. Demonic Foliageها از اولین دشمنانی هستند که در دارک سولز با آنها روبرو میشویم و عبارتاند از موجودات درختمانندی که قصد آسیب رساندن به شخصیت اصلی بازی را دارند. همچنین موجوداتی قارچمانند هم در دارک سولز حضور دارند که میتوان آنها را جزو معدود موجودات بامزه در دنیای دارک سولز با آن اتمسفر سنگین و معروفش دانست. این قارچها که با عنوان مردمان قارچی هم شناخته میشوند، در دو نوع کوچک و بزرگ به چشم میخورند. قارچهای کوچک خطر زیادی ندارند و حتی موقع حمله کردن، ممکن است خودشان هم زمین بخورند! ولی قارچهای بزرگ در عین حال که سرعت پایینی دارند، دارای قدرت زیادی هستند و کافی است آنها را دست کم بگیرید تا اسیر ضربات قدرتمندشان شوید و از بین بروید.
Flowey
بازی آندرتیل (Undertale) جزو عجیبترین آثار این سالها بوده است؛ یک بازی مستقل متفاوت و جمع و جور که توانست سر و صدای زیادی به پا کند و به یکی از محبوبترین آثار مستقل چند سال اخیر تبدیل شود. برای تشویق کردن بازیکنها به تجربه آندرتیل میتوان خیلی از بخشهای آن را مثال زد، ولی یکی از جالبترین ویژگیهای بازی شخصیت Flowey است که خود به تنهایی میتواند دلیلی برای تجربه این اثر توبی فاکس باشد.
Flowey اولین شخصیتی است که در بازی آندرتیل با آن روبرو میشوید؛ یک گل آفتابگردان سخنگو و شاد و سرحال که در ابتدای بازی به راهنمایی بازیکن میپردازد و او را برای ادامه مسیر آماده میکند، ولی طولی نمیکشد که از آن حالت مهربان و ملایم خارج میشود و ذات واقعی خود را نشان میدهد و... توضیحات بیشتر در مورد این شخصیت منحصربفرد و کمنظیر تنها از لذت بازی میکاهد و اگر تا امروز بازی آندرتیل را تجربه نکردهاید، بهتر است هرچه زودتر به سراغ این جواهر زیبا بروید و نهتنها از تکتک لحظات آن لذت ببرید، بلکه با یکی از بهیادماندنیترین شخصیتهای این سالهای دنیای بازی هم ملاقات کنید.
گلهای بازی Flower
مگر میتوان لیستی از انواع گل و گیاه در دنیای بازی تهیه کرد که در آن خبری از بازی Flower نباشد؟ این اثر زیبا و شاعرانه Thatgamecompany همانطور که از نام آن نیز مشخص است، با محوریت گلها طراحی شده است و هدایت دستهای از گلبرگها را به بازیکن میدهد تا آنها را از طریق وزش باد به مقصد برساند.
بازی به بخشهای مختلفی تقسیم شده است و هر بخش حال و هوای خاص خود را دارد؛ از دشتهای وسیع و چمنزارهای سرسبز تا محیطهای شهری که تأثیر مخرب انسان بر محیط زیست را نمایش میدهند. در هر بخش با گلهای خاصی همراه هستیم و با کنترل گلبرگهای آنها از طریق باد، به زیباتر شدن محیط و رنگارنگ شدن آن کمک میکنیم. گیمپلی ساده و دلچسب بازی در کنار موسیقیهای ملایم و زیبای آن باعث میشوند با اثری هنری و دوستداشتنی همراه شویم که در آن نه خبری از کشت و کشتار است و نه مکانیزمهای پیچیده و تصمیمات دشوار، بلکه همه چیز دست به دست هم داده است تا بازیکن در کمال آرامش به تجربهای متفاوت مشغول شود که کمتر نمونهای در دنیای بازی دارد.
Plant 42 و Green Zombies
مجموعه بازیهای رزیدنت ایول (Resident Evil) از همان اولین نسخه بازیکن را علاوه بر انسانهایی که به زامبی تبدیل شدهاند، با انواع و اقسام موجودات زندهای روبرو کرده است که در تماس با ویروس به زامبیهایی خونخوار تغییر شکل یافتهاند. یکی از این موجودات هم گیاهی بود که در نسخه اول بازی با آن مبارزه میکردیم؛ گیاهی به نام Plant 42 که در بازسازی این اثر هم حضور پررنگی داشت.
Plant 42 در ابتدا یک گیاه معمولی و البته بزرگ بود که بدون ایجاد مزاحمت برای بقیه به زندگی خود ادامه میداد، تا اینکه دانشمندی به نام هنری سارتون از روی کنجکاوی برای بررسی تأثیرات ویروس تی (T-Virus) روی گیاهان، این ویروس را به گیاه مورد نظر تزریق کرد و در اثر یک جهش هولناک، هیولایی غولپیکر و وحشی خلق شد. موجود عظیمالجثهای که شاخهها و ریشههایش فضای زیادی از محل قرارگیری آن را اشغال کردند و برای ادامه حیات هم به خون موجودات زنده نیاز پیدا کرد. این گیاه با کشتن انسانهای موجود در آن محل و تغذیه از آنها، به رشد خود ادامه داد و بزرگ و بزرگتر شد تا روزی که توسط اعضای تیم S.T.A.R.S از بین رفت.
البته Plant 42 تنها موجود گیاهی رزیدنت ایول نیست و هیولاهای دیگری مثل Ivy Plantها هم در این سری وجود دارند که با ابعادی کوچکتر در محیط به دنبال بازیکن میآیند، یا زامبیهای سبز (Green Zombies) که عبارتاند از انسانهایی که با استفاده از ریشه گیاهان آلوده به ویروس تی به حیات بازگشتهاند و شکل و شمایلی مانند سایر زامبیها دارند، ولی با شاخ و برگهایی که از بخشهای مختلف بدنشان بیرون زده است.
گیاهان بازی Plants vs Zombies
معمولاً زامبیها را در بازیهای ترسناک و تاریک ملاقات میکنیم، ولی بازی Plants vs Zombies با عرضه در سال ۲۰۰۹ توانست تصویر جدیدی از این موجودات زشت و کمعقل ارائه دهد. این ساختهی PopCap Games که به سبک دفاع از قلعه (Tower Defense) تولید شده بود، بازیکن را به جنگ زامبیها میفرستاد؛ جنگی که در یک حیاط سرسبز و زیبا اتفاق میافتاد. در حالی که زامبیها به آرامی از سمت راست صفحه در حال حرکت به سمت خانه بودند تا مغز صاحب خانه را نوش جان کنند، وظیفه شما کاشتن گلها و گیاهانی بود که حکم سلاحهایی ویرانگر را برای مقابله با این موجودات داشتند.
از گلهای آفتابگردان خندانی که انرژی مورد نیاز را تأمین میکردند تا گیاهانی که حکم تیرانداز را داشتند و به سمت دشمن لوبیا پرتاب میکردند، از گردوهای بزرگی که به عنوان دیوارهی دفاعی مورد استفاده قرار میگرفتند تا فلفلهایی که نقش بمب را ایفا میکردند، لیست متنوعی از سلاحهای جالب را در اختیار بازیکن قرار میدادند. البته از طرف دیگر هم با زامبیهای سادهای سر و کار نداشتیم و بعضی از آنها سریع و ورزشکار بودند و حتی عدهای شنا هم میکردند و در مجموع بازی به لطف فضای کمدی و شادی که داشت، تصویر متفاوتی از گیاهان و زامبیها در یک بازی ویدیویی ارائه داده بود که با استقبال زیادی مواجه شد.
بعدها نسخه دوم Plants vs Zombies هم ساخته شد و در سال ۲۰۱۴ هم نوبت به بازی Plants vs Zombies: Garden Warfare رسید تا این بار شاهد مبارزات این دو گروه به شکل سه بعدی و در حالت سوم شخص با تأکید روی ویژگیهای چند نفره باشیم.
Thorian
Thorian گیاهی باستانی در دنیای مس افکت (Mass Effect) بود که طبق بعضی تخمینها، عمر آن به بیشتر از ۵۰ هزار سال میرسید که این قضیه را هم مدیون قدرت خاصی بود که به آن اجازه میداد در مواقع نیاز به خواب زمستانی طولانیمدتی برود و هزاران سال را در این حالت پشت سر بگذارد.
این گیاه باستانی که شکل و شمایل عجیبی هم داشت، میتوانست با کمک هاگهای خود به ذهن قربانیانش راه پیدا کند و آنها را به عنوان بردههایی بدون اختیار تحت کنترل خود درآورد و به همین سادگی لشکری از سربازان تحت فرمان خود داشته باشد. هرچند بخش اصلی Thorian در یک اتاق مخصوص ساکن بود، ولی این گیاه فضایی ریشههای بسیار بلند و زیادی داشت که در نقاط مختلفی پیچ و تاب خورده و محوطه عظیمی را تحت کنترل آن قرار داده بودند، به طوری که بعضی از این ریشهها چندین کیلومتر طول داشتند و همین موضوع باعث شده بود Thorian محیطی بسیار عظیم را تحت تسلط داشته باشد.
Thorian علاوه بر قدرتهای خود در زمینه کنترل ذهن قربانیان، از موجوداتی به نام Thorian Creeper هم به عنوان سربازان خود استفاده میکرد که انسانهایی تغییرشکل یافته و بدون چشم با انگشتانی چنگکمانند بودند. این گیاه عجیب حتی توانایی تولید کلون را هم داشت و میتوانست با استفاده از بدن فردی که تحت کنترل گرفته است، کلونهای مختلفی از او تولید و به این وسیله به تعداد لشکریان خود اضافه کند.
در نهایت عمر طولانی Thorian در اولین نسخه از مس افکت توسط فرمانده شپرد به پایان رسید و نژاد نادر او برای همیشه منقرض شد.
Mokujin
سری بازیهای تکن (Tekken) را بیشتر از هر چیزی به خاطر حضور جنگجویان قدرتمند آن از پل فینیکس و مارشال لا تا اعضای خاندان میشیما میشناسیم ولی این مجموعه شخصیتهای عجیبی هم دارد، مثل خرس قهوهای و پاندا یا کانگورو و حتی یک دایناسور جهشیافته. در این میان یکی از عجیبترین شخصیتهای تکن را باید تکه چوبی بدانیم که به جمع مبارزان این مجموعه اضافه شده است و پا به پای شخصیتهای انسانی میجنگد.
Mokujin تکه چوبی بود که از تنهی یک درخت بلوط ۲۰۰۰ ساله تهیه شده بود تا به عنوان وسیله تمرینی برای مبارزان ورزشهای رزمی به کار رود. بعدها این تکه چوب به موزه رفت تا به عنوان یک شی باستانی در معرض دید همگان قرار گیرد، تا اینکه دیو باستانی (Ancient Ogre) از خواب طولانیمدت خود بیدار شد و همین قضیه باعث شد نیروهای شیطانی به همهجا نفوذ کنند. Mokujin هم در همان زمان حالت زندهای پیدا کرد و با به دست آوردن خودآگاهی، از موزه خارج شد و به جمع جنگجویانی پیوست که علیه نیروهای شیطانی مبارزه میکردند. در نهایت مرگ دیو باستانی باعث شد این چوب جنگجو هم دوباره به خواب فرو رود تا زمانی که نیروی شیطانی بعدی یعنی جینپاچی میشیما از راه رسید و او هم دوباره بیدار شد. از آنجایی که حیات Mokujin به نیروهای مرموز دیگر وابسته است، بعد از مرگ جینپاچی هم یک بار دیگر به خواب فرو رفت تا اینکه باز هم در زمان از راه رسیدن یک موجود شیطانی دیگر به نام Azazel، این تکه چوب مبارز هم از خواب بیدار شد تا به جنگ نیروهای خبیث برود.
در مجموع Mokujin را میتوان جزو شخصیتهای نهچندان مطرح تکن دانست که در مقایسه با خیلی از مبارزان این سری، طرفدار زیادی ندارد؛ ولی به خاطر ظاهر خاص خود همیشه در ذهنها میماند.
درختان زنده مورتال کامبت
از حضور یک درخت مبارز در بازی تکن صحبت کردیم و بد نیست به سراغ بازی مبارزهای دیگری هم برویم، یعنی مورتال کامبت (Mortal Kombat). اولین بار در نسخه دوم مورتال کامبت با درختان زنده ملاقات کردیم و بعدها آنها را در نسخههای دیگری از این مجموعه هم دیدیم؛ درختانی ترسناک با ظاهری خبیث که در منطقهای به نام جنگل زنده (Living Forest) رشد میکنند و در کنار ظاهر عجیب و شمایل انسانی خود، صداهای ترسناکی هم از آنها به گوش میرسد. این درختان مرموز توانایی حرکت دادن شاخ و برگهای خود را هم دارند و حتی میتوانند با دندانهای تیز و برنده خود از گوشت انسان هم تغذیه کنند.
شاید جالبترین نکته در مورد درختان زنده مورتال کامبت این باشد که آنها در ابتدا جزیی از قلمروی Edenia بودند و در منطقهای به نام جنگل خندان (Laughing Forest) سکونت داشتند؛ درختانی شاد و خوشحال که آزاری هم به کسی نمیرساندند، ولی بعد از ترکیب شدن قلمروهای Outworld و Edenia به این شکل درآمدند و به موجوداتی شیطانی تبدیل شدند.
Cactuar
Cactuarها کاکتوسهای متحرکی هستند که اولین بار در نسخه ششم فاینال فانتزی (Final Fantasy) با آنها مواجه شدیم. این موجودات عجیب از همان نسخه تا امروز شکل و شمایل تقریباً یکسانی داشتهاند؛ کاکتوسهایی که دست و پا دارند و سه سوراخ سیاهرنگ به عنوان دو چشم و دهان و همینطور سه شاخهی باریک به عنوان مو در طراحی آنها به چشم میخورد و حالت ظاهریشان هم معمولاً به شکلی است که گویا همیشه در حال دویدن هستند، حتی اگر در جای خود ثابت باشند! آنها را در نسخههای مختلف فاینال فانتزی در ابعاد گوناگونی دیدهایم و از نمونههای خیلی کوچک تا متوسط و البته غولپیکر را شامل میشوند.
هرچند شکل ظاهری کاکتوسهای فاینال فانتزی معمولاً ثابت است و از همان اولین دیداری که با آنها داشتیم تا فاینال فانتزی XV شکل و شمایلی تقریباً یکسان داشتهاند، ولی گاهی هم به نمونههای متفاوتی مثل Cactiteها در فاینال فانتزی XII برخورد میکنیم که حالت متفاوتی دارند.
Harold
در هر نسخه از سری بازیهای فال اوت (Fallout) با شخصیتهای جالبی آشنا میشویم، ولی بدون شک یکی از بهیادماندنیترین شخصیتهای این مجموعه هارولد بوده است؛ کسی که در هر سه نسخه اول بازی حضور داشت و با اتفاقاتی که برای او افتاد، یکی از تراژدیهای این سری محبوب را رقم زد.
هارولد در سال ۲۰۷۲ به دنیا آمد، یعنی تنها پنج سال قبل از رخ دادن جنگ بزرگ. او به یکی از ساکنان Vault 29 تبدیل شد که در آن هیچ فردی با سن بیشتر از ۱۵ سال نگهداری نمیشد و والدین کودکان این Vault به بخشهای دیگری منتقل شده بودند. سرانجام در سال ۲۰۹۰ بود که هارولد از پناهگاه خارج شد و زندگی خود را در محیط بیرون به عنوان یک تاجر آغاز کرد. او دوران کاری موفقی داشت، ولی به تدریج حملات جهشیافتهها به او و همراهانش بیشتر و بیشتر شد، تا اینکه تصمیم گرفت همراه با گروهی به مقر این جهشیافتهها برود و منبع آنها را پیدا کند. سرانجام هارولد و گروهش به محل مورد نظر رسیدند، ولی هرکدام به سرنوشت بدی دچار شدند و یکی از همراهان هارولد به نام ریچارد گری در مخزنی از FEV (ویروس تکاملی اجباری) افتاد و بعدها به شخصیتی به نام Master تبدیل شد. خود هارولد هم بر اثر درگیر شدن با روباتهای مقر و جراحاتی که برداشت، بیهوش شد و چند روز بعد در حالی به هوش آمد که متوجه تغییراتی در بدن خود شد.
این تغییرات رفتهرفته بیشتر شدند و ظاهر او را به شکل موجودی ترسناک و غولمانند درآوردند و همین قضیه باعث شد او از انسانهای دیگر فاصله بگیرد. با گذشت زمان، اوضاع به جایی رسید که شاخههای گیاهی از بخشهای مختلف بدن هارولد شروع به روییدن کردند و این موجود گیاهی به همنشینی برای هارولد تبدیل شد و او اسم باب را روی آن گذاشت. باب سرعت رشد بالایی داشت و کمکم بخش زیادی از بدن هارولد را دربر گرفت، تا اینکه سرانجام یک روز هارولد که از شدت خستگی و فشار وزن باب توانایی راه رفتن نداشت، به گوشهای رفت و مشغول استراحت شد؛ غافل از اینکه وقتی از خواب بیدار میشود، باب به قدری رشد کرده که هارولد درون آن اسیر شده و به شکل یک درخت با ظاهری عجیب درآمده است. دیگر کاری از دست هارولد بیچاره برنمیآمد و او مجبور بود بقیه عمر خود را در ترکیبی با درخت زندگی کند؛ درختی که بعدها باعث شد ناحیهای که در آن رشد میکند سرسبز شود و محیطی زیبا در اطراف آن شکل بگیرد.
در نهایت بازی فال اوت 3 به ماجراهای این شخصیت زجرکشیده خاتمه داد و در آنجا بازیکن میتوانست با آتش زدن و کشتن هارولد، به زندگی غمانگیز او پایان دهد.
Pikmin
بازی پیکمین جزو آثار همزمان با عرضه کنسول گیم کیوب بود و بازیساز افسانهای نینتندو یعنی شیگرو میاموتو روی تهیه و ساخت آن نظارت داشت. بازی کیفیت بالایی داشت و توانست با فروش مناسب خود، راه را برای ساخت دو نسخه اصلی و یک بازی فرعی باز کند. اولین چیزی که در مواجه شدن با پیکمین نظر مخاطب را به خود جلب میکند، طراحیهای زیبا و خوش آب و رنگ بازی و شخصیتهای بامزه آن است که شکل و شمایلی عجیب دارند و میتوان آنها را موجوداتی گیاهی ولی با توانایی حرکت دانست؛ موجوداتی کوچک و ظریف که در بالای سر خود برگ و گل دارند و شخصیت اصلی بازی یعنی Captain Olimar برای پیدا کردن قطعات سفینه فضایی خود به کمک آنها نیاز دارد. البته آنها هم که موجوداتی در معرض انقراض هستند، به رهبری مانند او احتیاج دارند و همین موضوع باعث همکاری اولیمار و پیکمینها میشود.
در نسخه اول بازی با پیکمینهای آبی، قرمز و زرد مواجه میشدیم و در نسخههای بعدی نمونههای بیشتری مثل پیکمینهای سفید و بنفش هم از راه میرسیدند و تنوع بیشتری به بازی میدادند. جدیدترین نسخه از سری پیکمین هم این روزها برای نینتندو سوییچ در دست ساخت است و طرفداران این بازی زیبا میتوانند یک بار دیگر به ملاقات این موجودات بامزه بروند.
Spriggan
Sprigganها یکی از انواع و اقسام موجودات ساکن در قاره Tamriel در دنیای عظیم بازیهای The Elder Scrolls هستند. آنها در هر نسخه ظاهر خاص خود را داشتهاند و برای مثال در Oblivion بیشتر شبیه موجوداتی انسانمانند با شاخ و برگهایی در بخشهای مختلف بدن خود بودند و در Skyrim شباهت بیشتری به یک گیاه متحرک با بدنی چوبی داشتند.
Taproot (نوعی ریشه گیاه که در این سری کاربردهای مختلفی دارد) هسته اصلی Sprigganها را تشکیل میدهد و آنها انرژی جادویی خود را از تپروت میگیرند. همین قضیه باعث شده است آنها علاقه زیادی به تپروت داشته باشند و موجودات خبیثی چون Hagravenها از تپروت به عنوان طعمه استفاده کنند و با فریب دادن Sprigganها، آنها را اسیر و از قدرتهای جادویی این موجودات استفاده کنند.
به Sprigganها نگهبانان طبیعت هم گفته میشود و گاهی اوقات مشاهده شده است که آنها به سایر موجودات زنده از جمله حیوانات آسیبدیده کمک میکنند و در مجموع دوست دارند هر طور که شده از قدرتهای جادویی خود برای حفظ طبیعت بهره ببرند، موضوعی که باعث میشود در صورت نزدیک شدن افراد به محل سکونت خود، حالتی تهاجمی بگیرند و به آنها حمله کنند.
Whispy Woods
هرچند سری بازیهای کربی (Kirby) محبوبیت زیادی در کشور ما ندارند و شاید شما هم تا به حال به سراغ این مجموعه نرفته باشید، ولی بعید نیست Whispy Woods را در تصاویر و تریلرهای کربی دیده باشید. درختی که دارای چشم، دهان و بینی است و در نسخههای مختلفی از کربی حضور داشته است.
این درخت که با عنوان «نگهبان جنگل» هم شناخته میشود، از همان نسخه اول وارد دنیای کربی شد و حتی تصویرش هم روی جلد Kirby's Dream Land به چشم میخورد. این درخت سیب بعدها در بازیهای دیگری از Kirby 64 تا Kirby's Epic Yarn و... هم به عنوان یکی از غولهای بازی حضور داشت و در مجموع کمتر بازیای از کربی را میتوان بدون حضور آن تصور کرد. Whispy Woods تنها درخت دنیای کربی با چنین شکل و شمایلی نیست و نمونههای دیگری مثل Tower Woods، Wobbly Woods و Floaty Woods هم در بازیهای کربی حضور دارند و خانواده درختان عجیب و غریب دنیای کربی را تشکیل میدهند.
Great Deku Tree
این درخت باستانی از بازی The Legend of Zelda: Ocarina of Time وارد این مجموعه شد و بعدها در نسخههای The Wind Waker و Breath of the Wild و البته نسخه فرعی Hyrule Warriors هم حضور پیدا کرد؛ درختی که در مجموعه افسانه زلدا حکم نگهبان روح جنگل را دارد و از طبیعت محافظت میکند.
شخصیت اصلی بازی یعنی لینک (Link) اولین بار در حالی با «دکوی بزرگ» روبرو شد که Ganondorf آن را طلسم کرده بود. دکوی بزرگ از لینک درخواست کمک کرد و هرچند لینک برای آزاد کردن او از طلسم تلاش کرد، ولی زمان کافی برای این کار نداشت و در نهایت این درخت از بین رفت. ولی بعدها جوانهای از دل آن رویید و یک دکوی جدید به وجود آمد که لینک را با حقایقی از گذشتهاش آشنا کرد.
بعدها در نسخه The Wind Waker یک بار دیگر شاهد حضور این درخت بودیم که البته ظاهر آن با درخت قبلی متفاوت بود و برخلاف شکل و شمایل کهنسال آن درخت که سبیلی هم بر تنهی خود داشت، درخت جدید جوانتر و کوچکتر بود و احتمالاً همان جوانهای بوده است که در Ocarina of Time دیدیم. در نهایت هم او را برای سومین بار در Breath of the Wild دیدیم و این دفعه ظاهر دکو یک بار دیگر تغییر کرده بود و حالتی کهنسال داشت. دکو بعد از ملاقات با لینک، از انتظار صد سالهی خود برای دیدار با او میگفت و در مورد شمشیر افسانهای Master Sword و اهمیت آن صحبت میکرد.
Poison Ivy
همه میدانیم که شخصیت پویزن آیوی یک گیاه نیست! ولی ارتباط مستقیمی با گیاهان دارد و بد نیست در انتهای لیست، یادی هم از او کنیم.
پویزن آیوی کار خود را در کمیکهای بتمن از سال ۱۹۶۶ آغاز کرد و خیلی زود به جایگاه ویژهای در بین دشمنان شوالیه تاریکی رسید که این قضیه را مدیون شخصیت منحصربفرد خود است؛ حال و هوایی متفاوت که باعث شده است او با خیلی از شخصیتهای منفی دنیای کمیک متفاوت باشد. پاملا آیزلی از کودکی علاقه زیادی به گیاهان داشت و بعدها به یک گیاهشناس حرفهای تبدیل شد. بعدها اتفاقاتی برای او افتاد و تواناییهای مخصوصی به دست آورد که به آیزلی اجازه میداد روی گیاهان کنترل داشته باشد و از آنها به عنوان نیروهای ویژه خود استفاده کند. مدتی بعد هم نام پویزن آیوی را روی خود گذاشت که برگرفته از نام یک نوع پیچک سمی و خطرناک است.
مهمترین نکته در مورد این شخصیت به طرز فکر او برمیگردد که برخلاف خیلی از خلافکاران دنیای کمیک که فقط به فکر پول و ثروت هستند یا میخواهند نبوغ خود را نمایش دهند، پویزن آیوی به علت کینهای که از بشریت دارد به سمت جرم و جنایت رفته است. او انسانها را عامل نابودی کره زمین و حیات آن از جمله گیاهان میداند و به همین دلیل به فکر انتقام از آنها افتاده است تا شاید به این شکل کمی از غم و غصه خود در مورد گیاهان بکاهد.
پویزن آیوی را تا امروز در بازیهای مختلفی از بتمن دیدهایم، مثل نسخه SNES بازی The Adventures of Batman & Robin و معمولاً هم با کمک گیاهانی قدرتمند و عظیم به مبارزه با بتمن میپردازد. پررنگترین حضور او هم به سری بازیهای Arkham محصول استودیو Rocksteady مربوط میشود که این شخصیت را در قسمتهای مختلف این مجموعه ملاقات کردیم و در نهایت هم پایانی خاص و غیرمنتظره را از او شاهد بودیم.
نظر شما در مورد گلها و گیاهان دنیای بازی چیست؟ نظرات خود را با زومجی در میان بگذارید.
نظرات