معرفی شخصیت دکتر اختاپوس، اتو اکتاویوس
اتو اکتاویوس یک فیزیکدان هستهای و محقق اتمی سابق به حساب میآید. زمانی که یکی از آزمایشهای او به طرز بدی دچار مشکل شد و اشتباه پیش رفت، تمام زندگی او به طور کلی برای همیشه تغییر کرد. درست از همان روز به بعد، او قصد کرده تا به راه و روشهای مختلف، هوش برتر خود را به همه ثابت کند اما اکثر این نقشهها، توسط اسپایدرمن با شکست روبهرو میشدند.
دکتر اختاپوس یا همان اتو اکتاویوس یک شخصیت نسبتا شرور به حساب میآید که در کتابهای کمیک کمپانی مارول کامیکس، ظاهر میشود. دکتر اختاپوس که یک دانشمند دیوانهی بسیار باهوش به حساب میآید، اغلب اوقات به عنوان یک انسان خشن و کوته نظر به تصویر کشیده میشود که چهار بازوی مکانیکی قدرتمند را در اختیار دارد. علاوه بر این، یکی از دشمنان بزرگ و برجستهی اسپایدرمن محسوب میشود.
این شخصیت، علاوه بر کتابهای کمیک، در انواع مختلف آثاری که داستان آن حول محور اسپایدرمن میچرخد، حضور داشته است. در سال ۲۰۰۹ سایت محبوب آی جی ان لیستی از بزرگترین شخصیتهای شرور تاریخ کتابهای کمیک تهیه کرد و دکتر اختاپوس را در رتبه ۲۸ آن قرار داد. اولین حضور کوتاه او به عنوان شخصیت اسپایدرمن عالی، در قسمت ۲۱ ولوم سوم سری کتاب کمیک Daredevil بود که در ماه دسامبر سال ۲۰۱۲ منتشر شد. بعد از آن، درست در همان ماه و در قسمت ۱۵.۱ سری کتاب کمیک Avenging Spider-Man، او به طور کامل در قالب این شخصیت ظاهر شد. سایت آی جی ان، او را در جایگاه بزرگترین دشمن اسپایدرمن قرار داده است. با اینکه او به طور عمده در قالب یک کاراکتر ابرشرور ظاهر شده، اما در برخی خط داستانیهایی که در اوایل دهه ۲۰۰۰ منتشر شده بودند، دکتر اختاپوس را به عنوان یک انسان شریف و نجیب به تصویر کشیدهاند. در دنیای کتابهای کمیک حال حاضر، اکتاویوس اینگونه به تصویر کشیده میشود که به عنوان یک ضد قهرمان به نام Superior Octopus، با خودش کشمکش دارد و تصمیم گرفته که اشتباهات گذشتهی خود را جبران کند.
اتو اکتاویوس در یک خانوادهی سختگیر و ظالم بزرگ شد و تمام این مدت تحت فشارهای خیلی زیادی بود. او یک مادر بیش از حد محتاط و پدری خشن و سوءاستفادهگر داشت. زمانی که اتو در دوران مدرسه مشغول تحصیل بود، یکی از دانش آموزان بسیار خوب به حساب میآمد اما با این حال مادرش باز هم به فشار میآورد که بیشتر درس بخواند. مادرش امیدوار بود تا با اصرارها و وارد کردن این فشارها، کاری کند که پسرش در آینده زندگی بهتری داشته باشد و همانند پدرش در یک کارخانه، کارگری نکند. اتو آنقدر در مدرسه دانش آموز خوبی بود که توانست برای دانشگاه بورسیه دریافت کند؛ مدت خیلی کمی بعد از اینکه او پدرش را در یک حادثهای که در محل کارش رخ داده بود، از دست داد. اتو بعد از مرگ پدرش، به طرز عجیبی نسبت به کارهای مدرسه و دانشگاه وسواس پیدا کرد؛ به طوری که سعی میکرد تا اکثر وقتش را صرف آنها کند. او حتی همچنین تلاش کرد تا درسهایی را که مربوط به علوم بود، بیشتر بخواند و وقت بیشتری را صرف آنها کند. در نهایت او فارغالتحصیل شد و در یک شرکت مهندسی کار پیدا کرد. مدت زیادی طول نکشید که اتو تبدیل به یک فیزیکدان هستهای و همچنین مشاور تحقیقاتی شد. علاوه بر این، او به عنوان یک مخترع و مدرس هم فعالیت میکرد.
خیلی زود اتو توانست یک اختراع خیلی خوب و قابل توجهی را انجام دهد؛ او دستگاهی را خلع کرد که بخش کنترلی آن روی سینه نصب میشد و چهار بازوی مکانیکی هم به آن متصل بود. این اختراع، باعث شد که او یک نام مستعار جدید بگیرد و آن هم چیزی نبود جز دکتر اختاپوس. در همین برهه زمانی، اتو با یک محقق دیگر به نام «مری آلیس اندرز» آشنا شد و در آخر هم از او تقاضای ازدواج کرد. با این حال، همه چیز آنطور که باید پیش نرفت و زمانی که مادر اتو نپذیرفت که مری عروسش باشد، ارتباط بین این زوج عاشق و شاد، بهم خورد. اتو به دستور مادرش، نامزدی و ارتباط خود را با مری به هم زد. با این حال، بعد از این ماجرا، مری خیلی زود در حین یک جر و بحث، جان خود را از دست داد. بعد از اینکه اتو تمام روابط اجتماعی و دوستانهی خود را از دست داد، تبدیل به یک انسان خشن و عبوس شد؛ به طوری که او بیش از پیش نسبت به کارش وسواس پیدا کرده بود و وقت خیلی بیشتری را بر روی آنها میگذاشت. او آنقدر وقت خود را صرف تحقیقاتش کرده بود که اصلا هیچ توجهی به خودش و همچنین ایمنیاش نداشت. در نهایت همین بیاحتیاطی نسبت به امنیت خودش باعث به وجود آمدن یک اتفاق شد که زندگیاش را برای همیشه تغییر داد. نشتیای که در آزمایشگاه وجود داشت، باعث به وجود آمدن یک انفجار شد؛ انفجاری که باعث شد تا بازوهای مکانیکی و همچنین قسمت کنترلی آن که بر روی سینه قرار میگرفت ذوب شود و به بدنش بچسبد. همین اتفاقاتی که در آزمایشگاه افتاد، باعث شد تا جهشی هم در مغز او صورت بگیرد؛ این موضوع باعث شد تا او بتواند از طریق تلپاتی، بر روی این بازوهای مکانیکی کنترل مستقیم داشته باشد. دکتر اختاپوس که به خاطر این ماجرا به شدت دیوانه شده بود و از طرف دیگر هم انفجار آزمایشگاه آسیب زیادی به جسم و ذهنش وارد کرده بود، تصمیم گرفت که زندگی خود را وارد مسیر جرم و جنایت کند و تبدیل به یک جنایتکار شود.
القاب و اسامی مستعار: اتو اکتاویوس، دکتر اک، دکتر اکتاویوس، دکتر اختاپوس، اسپایدرمن، اسپایدرمن عالی، استاد برنامه ریزی، استاد برنامه نویسی، پیتر پارکر، اتو گانتر اکتاویوس، اختاپوس عالی و غیره.
تیمها: انتقام جویان، Cosmic Champions، آزمایشگاههای هورایزن، هایدرا، Legion Accursed، زامبیهای مارول، Masters of Evil، Parker Industries، Roxxon، سینستر سیکس، مینیونهای اسپایدرمن، The Lucky Seven، تاندر بولتز، ارتش تاندر بولتز، Ultimate Six و جنگجوهای عنکبوتی.
متحدان: آلفا، ایمی چن، آنا، آنا ماریا مارکونی، اشلی بارتون، زن عمو می، بیست، بلک کت، بلک ویدو، بلکی گکستون، بلید، بلو مارول، کاردیاک، شارلوت ویتر، سیندی ۶۵، سایکلاپس، دردویل و غیره.
دشمنان: مرد جاذب، الستر اسمیت، انجل، انت من، زن عمو می، باتروک، بیتل، بنتلی ۲۳، بیاندر، بلک کت، بلک نایت، بلک ویدو، بلیز، بومرنگ، بورا، بولز آی، باتر فلای، کاپیتان آمریکا، کارلی کوپر و غیره.
شخصیت دکتر اختاپوس توسط استن لی و استیو دیتکو خلق شده است. او برای اولین بار در قسمت ۳ سری کتاب کمیک The Amazing Spider-Man که در جولای سال ۱۹۶۳ منتشر شده بود، حضور یافت. این شخصیت در ۱۹۴۳ کتاب کمیک حضور داشت که تنها در قسمت ۲۲۱ مجموعهThe Spectacular Spider-Man به نام Web of Death, 4 of 4: A Time to Die! و قسمت ۳۰ مجموعه Superior Spider-Man به نام Goblin Nation Part 4 of 5 جان خود را از دست داده است.
زمانی که شخصیت دکتر اختاپوس برای اولین بار معرفی شد، اینگونه اعلام شد که قدرتهای او مانند کنترل تله پاتیکی، به طور مستقیم از همان اتفاق و انفجاری که در آزمایشگاه رخ داده بود، نشأت گرفته است؛ اتفاق ناگواری که آن بخش کنترلی را ذوب کرد و به بدن اتو چسباند. بعدها در خط داستانیهای دیگر به این موضوع اشاره شد که احتمال او از همان سنین کم و دوران کودکی توانایی تله پاتی را تا حد کمی داشت؛ به نظر میرسید که همین موضوع هم باعث به وجود آمدن آنوریسم مغزی در پدرش شده بود.
اتو برای برهه زمانی کوتاهی هویت دکتر اختاپوس را رها کرد و یک هویت جدید با نام «مستر پلنر» را به وجود آورد؛ یک مغز متفکر جنایتکار که قصد داشت در زندگی مجرمانهی خود نقشههای مختلفی بکشد و آنها را پیش ببرد. با این حال، طولی نکشید که او در نهایت به همان هویت دکتر اختاپوس خود بازگشت و همان را ادامه داد.
- سینیستر سیکس:
به نوعی میتوان گفت که شخصیت دکتر اختاپوس، انگیزهی اصلی شکل گرفتن نسخه اولیهی تیم سینیستر سیکس بود. این تیم به خاطر شکستهای پی در پی و مداومی که شرورها به خاطر اسپایدرمن با آن مواجه میشدند، شکل گرفته بود. دکتر اختاپوس، برای تشکیل این تیم، «ولچر»، «الکترو»، «کریون شکارچی»، میستریو و سندمن را جمع آوری کرد؛ تمام افرادی که تا به آن روز با اسپایدرمن برخورد و توسط او شکست خورده بودند. با اینکه او به دیگر اعضای تیم اینگونه گفته بود که آنها در کنار هم میتوانند اسپایدرمن را شکست دهند، اما در واقع خودش به طور پنهانی نقشههایی کشید و منتظر بود تا دیگر اعضا به تنهایی به سراغ دشمنشان بروند و در کشتن او شکست بخورند. دکتر اختاپوس تصمیم داشت تا در این زمان، وقتی که اسپایدرمن با تمام این شرورها شکست داده و به خاطر مبارزه با آنها خسته و ضعیف شده است، پا به میدان بگذارد و با حرکت خیلی خوبی این قهرمان را شکست دهد. علاوه بر این، او به سراغ «بتی برنت» و می پارکر رفت و آنها را ربود تا طعمهای برای اسپایدرمن قرار دهد و او را به محل مبارزه بکشاند. همانطور که او انتظارش را داشت، دوستان و همتیمیهایش نتوانستند اسپایدرمن را به قتل برسانند به همین دلیل او پا پیش گذاشت و مخزن بسیار بزرگ با اسپایدرمن به مبارزه پرداخت. دکتر اختاپوس قصد داشت تا اسپایدرمن را در آب این مخزن خفه کند اما او هم در نهایت توسط این قهرمان شکست خورد.
- Gang War:
بعد از بازنشستگی کینگ پین، در این خط داستانی دکتر اختاپوس با شخصیتی به نام «همر هد» به مبارزه و درگیری پرداخت. این دو شرور، جنگ بسیار بزرگی را در سطح شهر نیویورک و خیابانهای آن به راه انداختند که خرابیهای زیادی هم به وجود آورد. آنها قصد داشتند که بعد از پیروز شدن در این جنگ، کنترل امپراطوری بسیار بزرگ جنایتکارانهی این شهر را در دست بگیرند. در نهایت اسپایدرمن پا به میدان گذاشت، هر دوی آنها را شکست داد و اکتاویوس را به زندان فرستاد.
- عمو اتو:
اتو اکتاویوس بازوهای خود را به گونهای برنامه نویسی کرده که حتی بدون حضور خودش هم کار کنند
در این خط داستانی، اکتاویوس تلاش کرد تا با می پارکر ازدواج کند. او قصد داشت تا با انجام این کار، به نیروگاه هستهای کاناداییای که او در اختیار داشت و به ارث برده بود، به دست بیاورد. با این حال، مراسم ازدواج این دو نفر توسط همر هد متوقف شد. به محض ورود و مداخلهی همر هد، مبارزهای به آنها صورت گرفت که خیلی زود هم اسپایدرمن خود را وارد این ماجرا کرد. این مبارزه در نهایت منجر به منفجر شدن نیروگاه و مرگ همر هد شد. اکتاویوس توانست بدون هیچگونه آسیبی از آن جزیره خارج شود اما متوجه شد که هیچ جایی برای ماندن و زندگی کردن ندارد و علاوه بر آن، ترس از روح همر هد هم مدام به سراغش میآمد و روح و روانش را به هم میریخت. او خیلی زود دشمن خود را به زندگی بازگرداند تا بلکه به این طریق بتواند از دست او خلاص شود و زندگی راحتی داشته باشد.
- جنگهای مخفی:
در میان تمام شخصیتهای شروری که توسط بیاندر به دنیای Battleworld منتقل شدند، دکتر اختاپوس هم حضور داشت. در آنجا، او به همراه دوستان شرور دیگر خود مجبور شدند تا با یک گروه از قهرمانان که درست همانند خودشان و بدون هیچگونه توضیح خاصی به آن سرزمین منتقل شده بودند، مبارزه کنند. در حالی که آنها در آن سیاره قرار داشتند، دکتر اختاپوس به همراه دیگر شرورها علیه دسیسهها و تدبیرهای دکتر دووم شورش کردند و درگیر یک زد و خورد به همراه قهرمانان شدند. در پایان این خط داستانی، دکتر اختاپوس هم به همراه دیگر مبارزانی که در آن سرزمین بودند، به زمین بازگشت.
- سینیستر سیکس جدید:
دکتر اختاپوس حتی بعد از بازگشتش به زمین هم باز همان تمایل به جرم و جنایت را داشت و قصد کرده بود که این راه جنایتکارانه را ادامه دهد. در برهه زمانیهای خاصی، او به طرز عجیبی نسبت به اسپایدرمن و همچنین هر چیزی که مربوط به عنکبوتها میشد، میترسید. او تلاش میکرد که همچنان فعالیتهای مجرمانهاش را ادامه دهد اما هر زمان که اسپایدرمن وارد ماجرا میشد و مداخله میکرد، او تقریبا فلج میشد. در برههای از زمان این موضوع آنقدر اوج گرفته بود که بازوهای مکانیکی کم کم کنترل بدن اتو را در دست گرفته بودند. خوشبختانه او خیلی زود توانست کنترل بدنش را دوباره در دست بگیرد و در نهایت ترسهای خود را نسبت به اسپایدرمن کنار گذاشت و دوباره همانند قبل شد. در طی همین برهه زمانی بود که اتو تصمیم گرفت تا یک نسخه جدید از تیم سینیستر سیکس را تشکیل دهد. او امیدوار بود تا با انجام این کار، زندگی اسپایدرمن را تبدیل به یک جهنم واقعی کند. تقریبا میتوان گفت که در اکثر ماجراهای مختلف و سختیهایی که اسپایدرمن طی سالها تحمل میکرد، اتو اکتاویوس مقصر اصلی آن بود. با این حال، او همیشه توسط اسپایدرمن هم شکست میخورد.
- Clone Saga:
در این برهه زمانی، بعد از اینکه اسپایدرمن توسط ولچر مسموم شد و حال بسیار بدی داشت، دکتر اختاپوس به سراغ او رفت و این قهرمان را نجات داد. او این کار را انجام داد، نه به خاطر حس نوع دوستی و دلسوزی بلکه به این خاطر که او اعتقاد داشت، خودش تنها فرد مناسبی محسوب میشود که اجازهی شکست دشمن نفرت انگیزش را دارد. اتو در طی زمانی که در حال درمان و مراقبت از اسپایدرمن مجروح شده بود، به هویت واقعی او پی برد. بعد از کشف این موضوع، او به نیروهای پلیس اجازه داد تا دستگیرش کنند زیرا انتظار داشت که توسط «استانر» نجات پیدا کند. مدت کوتاهی بعد از این ماجرا، او توسط «کین» به قتل رسید. البته این اتفاق خیلی ادامهدار نشد زیرا بعد از گذشت مدت زمانی، او به کمک «هند» نجات پیدا کرد و به زندگی بازگشت. هرچند بعد از اینکه او به زندگی بازگشت، مشخص شد که او هیچ خاطرهای از هویت واقعی اسپایدرمن ندارد زیرا این بخش از اطلاعات، بر روی تراشه کامپیوتریای که برای ثبت و بازگرداندن خاطراتش استفاده شده بود، ثبت نشد.
- بازگشت به زندگی:
دکتر اختاپوس بعد از احیا شدن و بازگشت به زندگی میبایست با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکرد زیرا به طور مثال بخش زیادی از خاطرات او در حال بازگشتن به ذهنش بودند و او مجبور بود تا هر چه زودتر این خاطرات را بپذیرد. بعد از گذشت مدتی و با کمک یکی از افرادی که عاشق شخصیت دکتر اختاپوس و کارهای او بود، توانست با این خاطرات و همچنین زندگی گذشتهی خود کنار بیاید. او به خودش قول داد تا یک بار دیگر تبدیل به یک دانشمند خیلی خوب و عالی و همچنین یک مغز متفکر «شیطانی» شود.
- جنگ داخلی:
بعد از اینکه اسپایدرمن هویت واقعی خود را به صورت زنده برای همه مردم دنیا علنی کرد، دکتر اختاپوس شورش کرد و به سمت خیابانهای شهر نیویورک حملهور شد. او متوجه شده بود که در تمام این مدتی که توسط اسپایدرمن شکست میخورد، در واقع یک پسر نوجوان او را شکست داده بود و اتو به خاطر همین موضوع، به شدت احساس حقارت میکرد. علاوه بر این، اتو متوجه شد که در گذشته، خودش یک بار ماسک اسپایدرمن را برداشت و هویت واقعی او را فهمیده بود و همین موضوع بیش از پیش عصبانیاش میکرد. در طی همین برهه زمانی، او دوباره توسط اسپایدرمن شکست خورد و به زندان بارون زیمو فرستاده شد. بعدها، اتو به باند جنایتکارانهای که توسط ابرشرورهای سابق اداره میشد پیوست تا به مبارزه با قهرمانان بپردازند.
- رژیم سیاه:
لازم به ذکر است که قدرت اصلی و واقعی دکتر اختاپوس، هوش و نبوغ خودش است
دکتر اختاپوس که تا به این برهه زمانی علاوه بر چهار بازوی مکانیکی و توانایی کنترل تله پاتیکی آنها، چندین «Octobot» هم داشت، متوجه شده بود که در طی تمام این سالها که او مبارزه میکرد، آسیب بسیار زیادی به بدنش وارد شده بود؛ آسیبهایی که اصلا قابل جبران نبودند و او چند ماه بیشتر فرصت برای زندگی کردن نداشت. دکتر اختاپوس تصمیم گرفت که با استفاده از رباتهای مخصوص خود، کنترل تمام تکنولوژیهایی را که در شهر نیویورک وجود داشتند، در دست بگیرد. اتو امیدوار بود تا با انجام این کار، شهر نیویورک را تبدیل به یک مدینه فاضله بکند که توسط خودش کنترل میشد. با این حال طولی نکشید که او توسط اسپایدرمن و همچنین دیگر افراد شکست خورد اما توانست از عدالت و مجازاتش فرار کند.
- منشاء گونهها:
در این خط داستانی، دکتر اختاپوس یک تیم ابرشروری خیلی بزرگ را تاسیس کرد و خودش کنترل آن را برعهده گرفت. او قصد داشت تا با استفاده از این تیم، چندین مورد از چیزهایی را که میخواست بتواند به دست بیاورد و آنها را بازیابی کند. در همین حین، او پسر خیلی کوچک «Menace» را هم هدف خود قرار داده بود؛ کودکی که خون او به طور کامل با سرم گابلین تشکیل شده بود. اتو امیدوار بود تا بتواند با استفاده از خون این کودک، بدن شکست خورده و نابود شدهی خود را درمان کند. با این حال، بعد از از دست دادن این کودک، اتو یک نسخه جدید از تیم سینیستر سیکس را تشکیل داد. این تیم در مبارزه علیه انتقام جویان، چهار شگفت انگیز و همچنین اسپایدرمن، در کنار دکتر اختاپوس به مبارزه پرداختند. قهرمانان داستان ما در نهایت توانستند نقشههای شوم اکتاویوس را در جهت منفجر کردن یک پایگاه ارتش شکست دهند. بعدها، اتو به سراغ تونی استارک رفت و او را بود؛ کسی که سالهای سال، پیش از اینکه هر کدام از آنها وارد فعالیتهای قهرمانانه یا شرورانه شوند، با او کار میکرد. اتو، تونی را مجبور کرد که بدن نابود شدهی او را درمان کند. او همچنین تونی را تهدید کرد که اگر شکست بخورد، یک بمب هستهای را منفجر خواهد کرد. زمانی که استارک پیشنهاد کرد که بهتر است از فرد دیگری تقاضای کمک کند، اکتاویوس اعلام کرد که کاملا انتظار شکست خوردن استارک را داشت به همین دلیل امیدوار بود که بتواند از انفجار این بمب استفاده کند. این بمب برای ۶ دقیقه بعد از این مکالمه تنظیم شده بود و اکتاویوس قصد داشت تا با انجام این کار به ثابت کند که هوشش از همه بیشتر است.
- پایانهای زمین:
رباتهای مخصوص دکتر اکتاویوس ایستگاه فضایی Apogee 1 را در دست گرفته بودند. به همین دلیل اسپایدرمن و هیومن تورچ تصمیم گرفتند تا برای تحقیق درباره این موضوع، به آنجا بروند. آنها متوجه شدند، افرادی که در آنجا کار میکردند، تحت کنترل رباتهای مخصوص اکتاویوس قرار گرفتند و دیگر چیزی باقی نمانده بود که آنها ایستگاه فضایی را از دست بدهند. در نهایت اسپایدرمن و جانی توانستند رباتها را شکست دهند به همین دلیل دکتر اختاپوس تصمیم گرفت که دوباره تلاش کرد تا بلکه بتواند این بار کشتی فضایی آنها را نابود کند اما باز هم شکست خورد. همین اتفاق منجر شد که او به سراغ تیم سینیستر سیکس برود و نقشهی نهایی خود را عمل کند.
دکتر اکتاویوس با اینکه کم کم سلامتی خود را از دست میداد و مرگ انتظار او را میکشید، از ماهوارههای مخصوص خود استفاده کرد تا با تحت کنترل گرفتن اثر گلخانهای، زمین را نابود کند. او نقشههای خود را برای کل دنیا آشکار کرد. با این حال، او در ادامه اعلام کرد که اگر بتواند به خواستههای خود برسد، اثرات گرمایش جهانی را معکوس خواهد کرد. دکتر اکتاویوس اعضای تیم سینیستر سیکس را به نقاط مختلفی فرستاد تا چیزهای متفاوتی را برای او بدزدند و بیاورند. او قصد داشت تا با استفاده هر کدام از این وسایل، اعضای تیم انتقام جویان را شکست دهد. اتو در مرحله بعد نقشهی خود به سازمان ملل رفت تا درخواستش را به «کَمیلیِن» که در جایگاه ال گور قرار گرفته بود، منتقل کند. اسپایدرمن خیلی زود خود را به آنجا رساند و تلاش کرد باری دیگر نقشههای اکتاویوس را با شکست روبهرو کند به همین دلیل دکتر اختاپوس تهدید کرد که یک بار دیگر از لنزهای Octavian خود استفاده خواهد کرد.
زمانی که دکتر اختاپوس و اعضای گروه سینیستر سیکس یک جا با یکدیگر ملاقات کردند که کمیلین را به سمت خود بکشانند و با خود ببرد، متوجه شدند که از قبل، اعضای تیم انتقام جویان نسبت به این کار اقدام کردهاند. به همین دلیل اعضای تیم سینیستر سیکس به مبارزه با قهرمانان رفتند و به لطف نقشهی هوشمندانهی دکتر اختاپوس توانستند یک به یک آنها را شکست دهند. در نهایت اسپایدرمن هم برای خود دکتر باقی ماند اما توانست به لطف حواس پرتیای که «سیلور سیبل» به وجود آورده بود، جان خود را بردارد و از آنجا فرار کند. بعد از این نبرد، او دوباره به پایگاه مخفی خود بازگشت و درخواستهایش را برای کل دنیا عنوان کرد. او درخواست داشت تا سوابق تمام اعضای تیم سینیستر سیکس پاک شود، چیزی در حدود ۲ میلیارد دلار در حساب هر کدام از آنها قرار بگیرد و یک آکادمی هم با نام او ساخته شود. او اعلام کرد که در سرتاسر دنیا کارخانههایی دارد و منتظر دستور او هستند تا کار خود را آغاز کنند.
اختاپوس، اعضای باقیماندهی تیم سینیستر سیکس را تهدید کرد تا آنها ماموریتی را که به آنها سپرده شده بود انجام دهند. همین موضوع باعث شد تا آنها نسبت به این نقشه و همچنین سرنوشتی که برایشان رقم خورده بود شک کنند و مسائل مختلف را زیر سوال ببرند. دکتر اختاپوس یک پیغام را برای اعضای گروه «Dark Corners» فرستاد؛ یک گروه از شرورهای مختلف مانند کراس بونز و همچنین تیتانیوم من. او در این پیغام خود از اعضای این گروه خواست که تا پای مرگ برای محقق کردن این هدف و نقشه، تلاش کنند. متاسفانه، تیتانیوم من یک قهرمان ملی در روسیه بود به همین دلیل توانست به موقع، اسپایدرمن را نسبت به این پیغام خبردار کند. زمانی که دکتر اختاپوس متوجه شد که اسپایدرمن همچنان در حال مداخله کردن در نقشههای او است، تصمیم گرفت که لنزهای مخصوص خود را در نیمی از کشورهای جهان رها کند. همین اتفاق باعث شد تا سرزمینهای زیادی به خاطر اختاپوس به آتش کشیده شوند.
طولی نکشید که مشخص شد، آتش سوزی سرزمین سیمکاریا در واقع یکی از اقدامات میستریو بود. او در آن زمان، زره و لباس مخصوص مبارزهای دکتر اختاپوس را در دست داشت و با اسپایدرمن وارد مبارزه شد. زمانی که دکتر اختاپوس از این موضوع با خبر شد، رفتار خیلی بدی را نسبت به میستریو نشان داد. همین موضوع باعث شد که او جبههی خود را تغییر دهد و به سمت اسپایدرمن رفت. او بعد از پیوستن به اسپایدرمن، محل دقیقا پایگاه مخفی دکتر اختاپوس را که در گواتمالا قرار داشت، افشا کرد. زمانی که اسپایدرمن، سیلور سیبل و بلک ویدو به محلی که میستریو به آنها داده بود رسیدند، با انتقام جویانی روبهرو شدند که تحت کنترل رباتهای مخصوص اختاپوس بودند. اسپایدرمن در نهایت توانست از تمام آن موانع عبور کند و خود را به دکتر اختاپوس برساند؛ همانجا هم دکتر اختاپوس اهداف واقعی نقشههای خود را عنوان کرد. اختاپوس قصد داشت تا با این نقشهها، به اندازه کافی جمعیت کل جهان را به قتل برساند که دیگر تصویر و نام او در ذهن همه حک شود و هیچکس نتواند نام او را فراموش کند. در طی این ماجرا، اکتاویوس مجبور شد تا از هر هشت بازوی مکانیکی لباس استفاده کند تا به این طریق اسپایدرمن را مهار و در نهایت او را شکست دهد. همین موضوع باعث شد تا او مجبور شود که از لباس خود بیرون بیاید و به سمت پنل کنترلی لنزهای مخصوص خود برود. در همین حین، اسپایدرمن توانست از دست آن بازوها خلاص شود. او بعد از رهایی به سمت پنل کنترلی اکتاویوس حملهور شد و آن را نابود کرد تا به این طریق یک بار برای همیشه، نقشههای این شخصیت شرور را متوقف کند.
- Dying Wish:
جالب است بدانید که بازوهای مکانیکی از فلز آدامنتیوم ساخته شده است و دکتر اختاپوس، در ناحیه این بازوها هم احساس درد میکند
اکتاویوس با استفاده از ربات اصلاح شدهی مخصوص به خود، توانست آگاهی و ناخودآگاه خود را به جسم اسپایدرمن منتقل کند. همین موضوع باعث شد تا او در بدن پیتر و در کنار خاطرات او قرار بگیرد و ناخودآگاه خود پیتر هم به داخل بدن در حال مرگ دکتر اختاپوس برود. بعد از این اتفاق، اتو تصمیم گرفت که پیتر را در همان حالت در حال مرگ رها کند و قصد داشت که زندگی اسپایدرمن را در دستان خودش بگیرد. در نهایت پیتر توانست کنترل ربات طلایی را در دست بگیرد و کاری کرد که «اسکورپیِن»، «هایدرو من» و «ترپستر» به او کمک کنند تا بتواند از زندان رفت فرار کند. در همین برهه زمانی بود که پیتر تلاش کرد تا کاری را که اکتاویوس با بدنهایشان کرده بود، به حالت قبل بازگرداند اما خود اتو از قبل این اتفاق را پیشبینی کرده بود و اقدامات احتیاطی انجام داد تا از این اتفاق جلوگیری کند. با این حال، پیتر کاری کرد که اتو، تمام لحظات مهم زندگی خودش را دوباره سپری کند. همین موضوع باعث شد تا دکتر اختاپوس به این نتیجه برسد که چقدر از لحظات با ارزش زندگی پیتر را تلف کرده است. همین دوباره زندگی کردن لحظات مهم پیتر باعث شد تا شخصیت این قهرمان و ویژگیهای خوب او با شخصیت خود دکتر اختاپوس ترکیب شود. بعد از این اتفاق، او تصمیم گرفت که زندگی خود را در قالب اسپایدرمن ادامه دهد و اشتباهاتی را که در گذشته مرتکب شده بود، به عنوان Superior Spider-man جبران کند.
اتو بعد از اینکه به طور کامل زندگی اسپایدرمن را در دست گرفت، به یکی از آزمایشگاههای اختصاصیای رفت و تصمیم داشت تا تجهیزات جدیدی را که دوست داشت در قالب اسپایدرمن از آنها استفاده کند، بسازد. زمانی که او به طور مخفیانه وارد آزمایشگاه شد، سیستم دفاعی آن را خاموش کرد و مجبور شد تا با چیزهایی که خودش خلق کرده بود، مبارزه کند. در همین حین هم ویدیویی که ضبط کرده بود پخش میشد و مدام خودش را مسخره میکرد. دکتر اختاپوس به خودش قول داد که دیگر روزهای ناگوار و از دست دادنش به پایان رسیده به همین دلیل تصمیم گرفت لباس مخصوص جدیدی را که برای اسپایدرمن درست کرده بود، بر تن کند.
- The Superior Spider-Man:
اتو در طی مبارزهی خود با اعضای جدید تیم سینیستر سیکس، توانست پیش از فرار آنها، یک ردیاب عنکبوتی بر روی شخصیت بومرنگ قرار دهد تا بعدا بتواند محل دقیق آنها را پیدا کند. بعد از پایان یافتن این نبرد، به سرعت آنجا را ترک کرد تا به قرار ملاقات خود با مری جین برسد و در تمام این مدت حواسش به ردیاب عنکبوتی خود هم بود که رد این شرورها را بگیرد. اتو در طی قرار ملاقات خود متوجه شد که اعضای تیم سینیستر سیکس دفعه بعد قرار است از کجا دزدی کنند به همین دلیل از قبل برای آنها تلههایی قرار داد و توانست آنها را شکست دهد. در نهایت، بعد از این شکست، اتو تصمیم گرفت که بومرنگ را به قتل برساند اما توسط ناخودآگاه خود پیتر پارکر متوقف شد؛ ناخودآگاهی که هنوز در ذهن او قرار داشت و اتو اصلا این موضوع را نمیدانست.
اتو در دومین روز خود در قالب اسپایدرمن مورد استقبال خبرنگاران و همچنین شهردار یعنی «جی جوناه جیمزسون» قرار گرفت؛ چیزی که برای اولین بار اتفاق میافتاد. همین موضوع، ناخودآگاه پیتر را به شدت عصبانی کرد زیرا در طی مدت زمانی که او اسپایدرمن بود، غم و غصه زیادی نسبت به این موضوع داشت. اتو که در قالب پیتر قرار گرفته بود، همچنان قصد داشت تا نظر مری جین را به خود جلب کند و به او اظهار علاقه میکرد اما مدام شرایط اضطراری پیش میآمد و او مجبور بود که در سطح شهر بچرخد و مشکلات مختلف را حل کند. اتو بعد از اینکه دیگر از این موضوع حسابی خسته شد، تصمیم گرفت که رباتهای مخصوص عنکبوتی خلق کند (درست همانند همان رباتهای مخصوص اختاپوسی). این رباتها به این منظور خلق شدند تا گوش و چشم اتو، در سرتاسر شهر نیویورک باشند.
حال که اتو و مری جین زمان بیشتری برای با هم بودن داشتند، تصمیم گرفتند که با یکدیگر ملاقات کنند. با این وجود، اصلا اتو درک نمیکرد که چرا مری جین اصلا به سمت او جذب نمیشود و ویژگیهای خودش، او را به خود علاقمند نمیکند. طولی نکشید که او توانست به تمام خاطرات پیتر دست پیدا کند به همین دلیل تصمیم گرفت تا تمام لحظاتی را که پیتر و مری جین با یکدیگر بودند، دوباره زندگی و تجربه کند. در حالی که اتو مشغول انجام این کار بود، توسط یکی از رباتهای مخصوص خود متوجه شد که مری جین توسط یک گروه از ولچرها، مورد حمله قرار گرفته است. اتو موفق شد که سریع خود را به آنجا برساند و مری جین را نجات دهد. در طی همین مدت زمان متوجه شد که نمیتواند همزمان هم اسپایدرمن باشد و هم ارتباط خود را با ام جی حفظ کند به همین دلیل تصمیم گرفت که ارتباط خود را با او قطع کند. بعد از این اتفاق، پیتر عنوان کرد که اتو کاری را انجام داد که خودش هیچوقت نمیتوانست آن را برای حفظ امنیت مری جین انجام دهد.
شهردار جیمزسون با استفاده یک اسپایدر-سیگنال جدید، از اسپایدرمن خواست تا به پایگاه پلیس بیاید. اتو بعد از دیدن این سیگنال به سرعت آن را خاموش کرد تا دشمنانش از محل دقیق او با خبر نشوند. رئیس پلیس و همچنین شهردار، اسپایدرمن را موظف کردند تا فردی به نام «ادرین توومز» را پیدا و او را دستگیر کند؛ زیرا پروندههای و گزارشهای مجرمانهی زیادی وجود داشت که مرتبط با او بود. اتو با کمک یک پلیس بسیار مشکوک به نام «کارلی کوپر» محل دقیق ولچر را پیدا کرد. او تلاش کرد تا با استفاده از رابطه دوستی بینشان، او را سر عقل بیاورد و متقاعدش کند. با این حال، ولچر فقط اسپایدرمن را مقابل خود میدید که هیچ دوستیای بینشان وجود نداشت به همین دلیل به ولچرهای خود دستور داد تا به او حمله کنند. اتو متوجه شد که تمام افرادی که زیر دست ولچر کار میکنند، تنها یک سری کودک هستند به همین خاطر از رفتار سوءاستفادهگرانهی ولچر به شدت عصبانی شد. در طی مبارزهای که آنها درون آسمان داشتند، ولچر توانست نسبت به اسپایدرمن برتری کسب کند. اما اتو به سرعت اسپایدر-سیگنال خود را دوباره روشن کرد؛ کاری که باعث شد تا ولچر بینایی خود را از دست بدهد. همین اتفاق منجر به این شد که او از آسمان با سرعت خیلی زیادی بر روی خود سیگنال بیفتد. کارلی شاهد تمام این اتفاقات بود و زمانی که اتو تلاش کرد تا برای او توضیح دهد، بیش از پیش شک این افسر پلیس را برانگیخت.
دکتر اختاپوس در طی مدت زمانی که در دنیای کمیک بوده، در چندین بدن مختلف زندگی کرده است. او برای هر کدام از بازوهای خود هم نام خاصی گذاشته است
در این برهه زمانی، اکتاویوس تلاش کرد تا برخی از اشتباهات پیتر را «اصلاح کند». به طور مثال او دوباره به کالج رفت تا مدرک دکترایی که پیتر از گرفتن آن صرف نظر کرده بود، بگیرد؛ قانون «کشتن ممنوع» که خودش آن را برای خودش وضع کرده بود، با کشتن فرد شروری به نام «Massacre» شکست (حتی بعد از اینکه به نظر میرسید که او قصد اصلاح کردن خود را دارد و دیگر نمیخواهد مسیر مجرمانهی خود را ادامه دهد)؛ در نهایت هم او به طرز وحشتناکی به خاطر یک جرم جزئی به «جستر» و «اسکروبال» حملهور شد. این وحشیگریهای روزافزون باعث شد تا اعضای تیم انتقام جویان به این نتیجه برسند که با «اسپایدرمن» در رابطه با فعالیتهای اخیرش برخورد کنند. آنها به این نتیجه رسیده بودند که دوست قدیمیشان هیچوقت چنین رفتارهایی را از خودش نشان نمیدهد. با این حال اکتاویوس برای آنها توضیح داد که به خاطر اتفاقات اخیری که در زندگیاش رخ داده تحت فشار و استرس زیادی قرار دارد، به همین دلیل این کارها از او سر زده است.
بعد از این ماجراها، بعد از اینکه فردی به نام «کاردیاک» یک Neurolitic Scanner را از Boneyard دزدید، اتو تصمیم گرفت که به سراغ او برود و با او مقابله کند. کاردیاک توانست با یک ضربهی بسیار محکم، اتو را برای مدت کوتاهی ضعیف کند تا فرصت فرار کردن را به دست بیاورد. با این حال، اتو با تمام توانی که در وجودش باقی مانده بود، ردیابی را بر روی کاردیاک کار گذاشت. اکتاویوس از محل دقیق کاردیاک با خبر شد و به کلینیک H.E.A.R.T. رفت. در آنجا از کاردیاک درخواست کرد تا اسکنر را به او پس بدهد اما کاردیاک نپذیرفت. به همین دلیل دوباره مبارزهای بین آنها آغاز شد که این بار اسپایدرمن توانست فرد مقابل خود را شکست دهد. اتو بعد از پیدا کردن اسکنر، متوجه شد که بر روی سر یک دختر بچه قرار دارد به همین دلیل از کاردیاک خواست تا علت آن را توضیح دهد. کاردیاک توضیح داد، زمانی که دکتر اختاپوس قصد داشت تا با استفاده از ماهوارههای گرمایی خود سیاره را نابود کند، اصلا برای افرادی که واقعا از قبل مریض بودند، مانند «ایمی» هیچ اهمیتی قائل نشد. مثل اینکه مغز ایمی در طی این ماجرا به شدت آسیب دیده بود و تا به آن لحظه به زور زنده مانده بود.
اتو که با فهمیدن این حقیقت فوقالعاده پشیمان بود، تصمیم گرفت که در عمل جراحی، به کاردیاک کمک کند و حتی پیشنهاد داد که خودش این کار را انجام دهد. بعد از این ماجرا، او اعلام کرد که از وجود ناخودآگاه پیتر کاملا با خبر است و قصد دارد که باقیماندهی ذهن او را هم با استفاده از اسکنر، پاک کند. بعد از یک مبارزهی ذهنی بین اتو و پارکر، ظاهر اتو پیروز میدان شد و به این ترتیب، تمام خاطرات پیتر را پاک کرد. با این حال، این روند پاک کردن نشان داد که اگر اتو بخواهد به زندگی در قالب اسپایدرمن ادامه دهد، با مشکلا زیادی روبهرو خواهد شد؛ به خصوص در رابطه با دوستان پیتر. با این وجود، اسکتاویوس همچنان تصمیم داشت که اشتباهات زندگی پیتر را از بین ببرد: به طور مثال او منابع و تجهیزات مختلفی مانند ارتشی از اسپایدر-باتها و متحدان Spiderling را ایجاد کرد و توسعه داد تا در شرایط مختلف به او کمک کنند و ارتباطی را با معلم خود یعنی «آنا ماریا مارکونی» شروع کرد.
شهردار جی جوناه جیمزسون از اسپایدرن خواست تا بر روی پروسهی اعدام فردی به نام «الیستر اسمیت» نظارت کند. اما درست زمانی که پروسهی اعدام آغاز شد، تعدادی از Spider-Slayerهای کوچک به آنجا حمله و اسمیت را آزاد کردند. اسپایدرمن به جای اینکه به طور مستقیم به سراغ مردم وحشتزده برود و آنها را نجات دهد، به سراغ اسمیت رفت و به طرز وحشیانهای او را مورد ضرب و شتم قرار داد. اسمیت تلاش کرد تا ذهن و ناخودآگاه خود را به بدن اسپایدرمن منتقل کند اما متوجه شد که هویت واقعی او، اتو اکتاویوس است. بعدها، اسپایدرمن از یک صوت ضبط شده (متعلق به شهردار جیمزسون بود و به اسپایدرمن دستور داده بود تا به هر قیمتی که شده، اسمیت را به قتل برساند) به عنوان تهدید استفاده کرد تا بتواند از زندان رفت، به عنوان پایگاه جدید خود استفاده کند.
اتو بعد از اینکه زندان رفت را به پایگاه عملیاتی جدید خود تبدیل کرد، اعضای قدیمی و سابق تیم سینیستر سیکس را جمع آوری و آنها را در آزمایشگاه زیرزمینی خود قرار داد. اول از هر چیز، اتو دانههای شن و ماسهای را جمع آوری کرد که ناخودآگاه شخصیت سندمن در آن قرار داشت و بعد از آن هم به سراغ کمیلین رفت. بعد از این کار، زمانی که الکترو به زمین بازگشت (توسط ثور به فضا پرتاب شده بود)، اسپایدرمن عالی به سراغ ثور رفت و از خدای رعد و برق درخواست کرد تا در شکست دوبارهی الکترو به او کمک کند. اتو در مرحلهی بعدی به سراغ «میستریون» رفت؛ یک مرد بی نام و نشان که لباس میستریو را از Hobgoblin خریده بود و از بانکها دزدی میکرد. در نهایت، اسپایدرمن به سراغ ولچر رفت؛ ولچری که فرار کرده بود و قصد داشت تا به هر طریقی شده، انتقامش را از اتو بگیرد و حسابش را با او صاف کند. در نهایت او در این مبارزه توانست فرد مقابلش را شکست دهد. اتو در پایان نقشهی خود، از قدرت کنترل ذهن استفاده کرد و گروه جدیدی را با نام Superior Six شکل داد. زمانی که فردی به نام «لایت مستر» به Alchemax حمله کرد، این تیم برای اولین بار ظاهر شدند و به فعالیت پرداختند. در طی این ماجرا، اعضای تیم Superior Six با اعضای تیم رکینگ کرو (برای کمک توسط خود لایت مستر استخدام شده بودند)، برخورد کردند و به مبارزه با آنها پرداختند. با این حال، همه چیز آنطور که انتظار میرفت، پیش نرفت و اکتاویوس در حین مبارزه، کنترل اعضای تیمش را از دست داد. به همین دلیل آنها به اتو پشت کردند. با این حال، در پایان اسپایدرمن توانست با کمک دومین «سان گرل»، این قائله را به پایان برساند.
اتو با استفاده از منابع جدید خود، علیه فعالیتهای جنایتکارانهی کینگ پین، اعلان جنگ کرد. اتو به کمک ارتشی از اسپایدرلینگها و رباتهای عنکبوتی غول پیکر خود، در پایگاه عملیاتی کینگ پین که در شدو لند قرار داشت، به سمت او حملهور شد. در پایان این مبارزه، کینگ پین ظاهرا به قتل رسید و اسپایدرمن در ادامه با Hobgoblin وارد مبارزه شد که در نهایت او را هم شکست دهد. بعد از این مبارزه، هاب گابلین موفق به فرار از آنجا شد اما اسپایدرمن در ملاء عام هویت واقعی او را آشکار و اعلام کرد که او «فیل اوریچ» است. اسپایدرمن توانست هویت او را پیدا کند و بعد از رسیدن به خبرگزاری بیوگل، به سمت اوریچ حملهور شد.
- اسپایدرمن 2099:
این بازوها حتی از راه دور هم توسط دکتر اختاپوس قابل کنترل هستند. قدرت بازوها آنقدر زیاد است که میتوانند با هالک مقابله کنند
زمانی که رئیس اتو یعنی «مکس مودل» به خاطر پناه دادن به مجرمانی مانند «موربیوس» و «لیزارد»، در اختیار داشتن مواد خطرناکی مانند وایبرینیوم «ساجانی جفری» و در زمان «گریدی اسکرپس» و همچنین آزمایش بر روی انسانها دستگیر شد، دوران سخت او به اوج خود رسید و مشکلات از پس هم آشکار شدند. بعد از پروسهی دستگیری در آزمایشگاههای هورایزن، پارکر و همچنین دیگر همکارانش به خاطر حضور ناگهانی فردی به نام «لیز آلن»، شگفتزده شدند. مثل اینکه او سهام این شرکت را با قیمت ارزانی خریداری کرده بود و حالا اکثریت سهام را در دست داشت. بعد از اینکه لیز آلن تبدیل به بزرگترین سهامدار این آزمایشگاهها شد، اولین اقدامش این بود که «تایبریوس استون» را به عنوان ناظر و سرپرست جدید انتخاب کند. این اتفاق اصلا به مذاق اتو خوش نیامد به همین دلیل تصمیم گرفت که خودش مسئلهی مربوط به استون را حل کند. زمانی که استون قصد داشت تا به محل قرار ملاقات خود برسد، اسپایدرمن به سراغ او رفت و راهش را سد کرد و کاملا آماده بود که به سمت او حملهور شود اما خودش توسط اسپایدرمن 2099 متوقف شد؛ شخصیتی که از آینده به زمان گذشته آمده بود تا با یک ناهنجاری زمانی و موقتی، مقابله کند.
اتو اصلا هیچ ایده و نظر خاصی در رابطه با اینکه این اسپایدرمن جدید کیست، نداشت و به همین دلیل تصمیم گرفت که به او حمله کند. در هرج و مرجی که بعد از این ماجرا رخ داد، ماشینی که اتو آن را حمل میکرد، بر روی «نورمی» افتاد اما اتفاق خیلی بد خاصی رخ نداد و در حالی که اتو در حال عقب نشینی بود، «میگل» به سراغ نورمی رفت و او را نجات داد. اتو که به شدت مصمم شده تا کنترل این شرایط را خودش در دست بگیرد، با Spider-Island ارتباط برقرار کرد و به اسپایدرلینگهای خودش دستور داد تا این اسپایدرمن جدید را برایش پیدا کنند. زمانی که اتو به آزمایشگاههای هورایزن رسید، تصمیم گرفت که تمام تکنولوژیهای مخصوص به خود را از آنجا جمع آوری کند اما طولی نکشید که دو نفر به نام «هکتور» و «مکس»، مچ او را گرفتند. مکش که به شدت از رفتار کلی اتو در طی آن چند هفته اخیر عصبانی شده بود، به او اخطار داد که اگر قصد رفتن دارد، برود و دیگر برنگردد زیرا کسی از او استقبال نخواهد کرد. اتو که اصلا از این حرف ناراحت یا متعجب نشد، آن ساختمان را ترک کرد.
با این حال، اکتاویوس قصد نداشت که برای مدت زیادی از میدان مبارزه دور باشد به همین دلیل بعد از اعمال یک سری تغییرات خاص در لباس خود، در قالب اسپایدرمن بازگشت تا با اسپایدرمن 2099 مقابله کند. در کمال تعجب تیمی که در آزمایشگاههای هورایزن حضور داشتند، او توانست اسپایدرمن دیگر را شکست دهد و بیهوش کند؛ البته پیش از اینکه برای آنها توضیح دهد که چگونه میتوانند یک رویداد قریب الوقوع موقتی را که قرار بود آزمایشگاههای هورایزن را نابود کند، متوقف کنند. تیم آزمایشگاههای هورایزن توانستند راهی را پیدا کنند که جلوی این خرابیها و نابودی را بگیرند اما برای انجام این کار و حل معادلهای برای جلوگیری از رخ دادن این رویداد، به Reverbium و همچنین پیتر پارکر نیاز داشتند. متاسفانه اتو تمام خاطرات پیتر پارکر را پاک کرده بود که راه حل مورد نیاز هم دقیقا در میان همان خاطرات قرار داشت. به همین دلیل او به همهی افرادی که در ساختمان حضور داشتند گفت که آنجا را تخلیه کنند و تلاش کرد که خودش این معادله را حل کند. زمانی که تنها یک دقیقه فرصت باقی مانده بود، اتو توانست جوابی را پیدا کند و به سرعت آن را وارد کرد اما متوجه شد که پاسخ درستی نیست. بعد از این تلاش ناموفق، آزمایشگاههای هورایزن از داخل به طور کامل منفجر شد و درست در جایی که همان ساختمان قرار داشت، یک دهانه و حفرهی بسیار بزرگ ایجاد کرد. بعد از اینکه گرد و غبار از بین رفت، مکس و دیگر اعضای تیمش به سرعت به خودشان آمدند و تلاش کردند تا اسپایدرمن را احیا کنند و به حالت قبل بازگردانند اما زمانی که اتو دوباره به هوش آمد، هیچ خاطره و ایدهای از اینکه دقیقا کجاست و چه اتفاقاتی رخ داده بود، نداشت.
- بازگشت استانر:
زمانی که اتو تمام کارهای خود را آماده کرده بود تا پایان نامهی خود را ارائه دهد، پروفسور «دان لاماز»، پیتر را متهم کرد که از کارهای اتو اکتاویوس که یکی از دوستان قدیمی خودش محسوب میشد، استفاده کرده است. در همین برهه زمانی هم دستیار سابق و همچنین عشق زندگی دکتر اختاپوس یعنی «آنجلینا برانکاله» از کمای خود بیرون آمده بود. او بعد از اینکه از کما بیرون آمد، به خودش قول داد که از اسپایدرمن، به خاطر مرگ دکتر اختاپوس انتقام خواهد گرفت به همین دلیل دوباره تبدیل به استانر شد. او ابتدا حملههای خود را به سمت دیلی بیوگل آغاز کرد و بعد از آن، به محض اینکه اسپایدرمن را در محل دید، به سمت او حملهور شد. اکتاویوس تمام تلاشش را کرد که با صحبت کردن او را آرام کند اما ظاهرا که هیچ فایدهای نداشت. به همین دلیل چارهای نداشت جز اینکه با او مقابله کند به همین دلیل چندین تار به سمت او پرتاب کرد و رباتهای عنکبوتی که خود دستور داد که به سراغ او بروند و رابط واقعیت مجازی او را پیدا کنند.
زمانی که اتو به Empire State University بازگشت، متوجه شد که دان لاماز در حال صحبت کردن با آنا ماریا است. در طی همین جریان، ناگهان حس عنکبوتی اتو به او اخطار داد که یک اتوبوس با سرعت در حال نزدیک شدن به آنها است و اگر او بتواند به موقع دست به کار شود، میتواند آنها را نجات دهد. همین اتفاق باعث شد تا یک فرصت بسیار خوب برای استانر به وجود بیاید و به اسپایدرمن حمله کند. همانطور که استانر در حال کتک زدن اسپایدرمن بود، رباتهای عنکبوتی توانستند رابط او را پیدا کنند و خیلی سریع او را خاموش کردند. اتو سریع به آزمایشگاه مخفی خود رفت و در آنجا آنجلینا را دید که بیهوش بود. زمانی که آنجلینا به هوش آمد و دکتر اختاپوس را درست به همان شکلی که یک زمانی او را میشناخت دید، بسیار تعجب کرد. اتو که از طریق یک صفحهی مجازی با آنجلینا صحبت میکرد، به او گفت که نمرده اما دیگر بیخیال آن ماجراهای تلخ شده است و قصد دارد تا به زندگی عادی خود ادامه دهد. روز بعد از این اتفاق، لاماز اتهاماتی که به خاطر دزدی ادبی به اتو وارد کرده بود، رها کرد و گفت که خود اکتاویوس به ملاقات او آمده است. مثل اینکه اتو به او گفته بود که پیتر تمام ایدههای اختراعاتش را ارائه کرده است. بعد از اینکه این ماجرا به خوبی و خوشی به پایان رسید، اتو توانست مدرک دکترای خود را کسب کند. بعد از کسب این مدرک، او به کمک آنا ماریا، زن عمو می، جی جوناه جیمزسون سونیور و همچنین ساجانی، شرکت Parker Industries را هم افتتاح کرد.
- Superior Venom:
جالب است بدانید که هر کدام از بازوهای مکانیکی دکتر اختاپوس دارای هوش مصنوعی محدود مخصوص به خود هستند
بعد از اینکه «فلش تامپسون» به نیویورک بازگشت، اسپایدرمن یک تماس در رابطه با مبارزهی ونوم و «Crime Master» دریافت کرد. به همین دلیل اسپایدرمن به سرعت محل دقیق آنها را پیدا کرد و به سمت ونوم حملهور شد. با این حال، تامپسون توانست حواس او را پرت کند و همین مدت زمان فرصت خیلی خوبی را برای فرار به وجود آورد. بعد از این ماجرا، در حالی که اتو و آنا ماریا در حال تمیز کردن خانهی اتو بودند، فلش تامپسون به ملاقات آنها آمد و از آنها پرسید که آیا میتواند برای مدتی در خانهی آنها بماند یا خیر. اتو که این اتفاق را یک فرصت خیلی خوب برای شکست دادن آن سیمبیوت میدید، به ماندن فلش در خانهاش رضایت داد. سپس اتو اعلام کرد که بعد از عمل جراحی موفقیتآمیز پای زن عمو می، او کاملا آماده است که به مرحلهی بعد و به سراغ اندامهای کامل مصنوعی برود. او از فلش خواست تا اولین نمونه آزمایشیاش باشد. زمانی که فلش برای درمان و انجام کارهای آزمایشی آماده شد، اتو خود را به شکل اسپایدرمن درآورد و با استفاده از انفجارهای صوتی، سیمبیوتِ ونوم را بیرون بکشاند. با این حال، ماجرا آنطور که باید و شاید پیش نرفت و سیمبیوت توانست از سلول نگهدارندهاش بیرون بیاید و به اکتاویوس متصل شود. همین اتفاق منجر به این شد که اتو تبدیل به Superior Venom شود.
اتو که از قدرتهای جدید و خام این سیمبیوت فوقالعاده لذت میبرد، کم کم هر کسی را که مرتکب عمل مجرمانهای میشد، هرچند جزئی و بیاهمیت، مورد هدف قرار میداد و به سراغ او میرفت. زمانی که ونوم عالی به طرز وحشیانهای به مجرمان یک ماجرای دزدی حمله کرد، مری جین به اعضای تیم انتقام جویان اطلاع داد که اسپایدرمن توسط یک سیمبیوت تحت کنترل قرار گرفته است. کاپیتان آمریکا هم در مقابل از مری جین خواست که محل دقیق اسپایدرمن را به آنها اطلاع دهد. زمانی که تیم انتقام جویان در حال مبارزه کردن با ونوم عالی بودند، اتو با اسپایدرلینگهای خود ارتباط برقرار کرد و از آنها کمک خواست. او با استفاده از اسپایدرلینگهای خود کاری کرد که کاپیتان برای ارسال نیروهای بیشتر با پایگاه خود تماس بگیرد. طولی نکشید که تونی استارک به همراه فلش به آنجا آمد. او قصد داشت که با انجام این کار، سیمبیوت را از بدن اسپایدرمن بیرون بکشد. در همین حین، اسپایدرمن هم به اشتباه خود پی برد و تلاش کرد تا لباس ونوم را از خودش جدا کند اما این تلاشها نتیجهای نداشت تا اینکه او به طور ناگهانی، کمکی از طرف ناخودآگاه دوباره شکل گرفتهی پیتر پارکر دریافت کرد. این سیمبیوت بعد از جدا شدن از اسپایدرمن، با فلش ادغام شد. اتو قصد داشت که رفتارهای اخیر خود گردن این سیمبیوت بیاندازد و تحت کنترل بودن توسط آن را مقصر بداند اما اعضای تیم اونجرز به شدت به او مشکوک شده بودند. همین موضوع منجر به این شد که اسپایدرمن دربارهی حریم شخصیاش با اعضای تیم بحث کند از این موضوع ناراحت بود که چون «یک انتقام جو است» باید هر کاری را که آنها میگویند انجام دهد. به همین دلیل تیم را ترک کرد.
- ملت گابلین:
بعد از پیروزی «گابلین کینگ» بر هاب گابلین، اسپایدرمن دوباره توجه خود را به سمت نورمن آزبورن هدایت کرد. اتو توانست محل دقیق آزبورن را پیدا کند و تا زیر زمین برای پیدا کردن او رفت که مورد استقبال گابلین کینگ قرار گرفت. گابلین کینگ به زیر دستان خود دستور داد که هیچ کاری انجام ندهند و خودش هم اعلام کرد که از هویت واقعی اسپایدرمن خبر دارد و میداند که او در واقع دکتر اختاپوس است. او به اسپایدرمن یک رابطهی شراکتی را پیشنهاد داد که با هم شهر نیویورک را کنترل و اداره کنند. اما اتو به شدت از این پیشنهاد عصبانی شد و آن را رد کرد و به او اطلاع داد که شهر را از چنگ او بیرون خواهد آورد. گابلین کینگ با شنیدن این حرف تصمیم گرفت که اسپایدرمن را نابود کند اما متوجه شد که او هولوگرامی پیش نبوده است. به همین دلیل گابلین کینگ تصمیم گرفت که علیه Spider-Island II اعلان جنگ کند.
بعد از اتفاق بدی که بر سر Living Brain پیش آمد، اسپایدرمن به سمت شرکت Parker Industries رفت و در آنجا با ساجانی به شدت عصبانی روبهرو شد. همانطور که آنها با عصبانیت مشغول جر و بحث بودند، «Wraith» به آنجا آمد و از اتو خواست تا اطلاعاتی را که دربارهی کارلی کوپر دارد، به او بدهد. اما در همان لحظه هم «Monster» در کار آنها مداخله کرد و به خاطر وارد کردن ضربهای به Wraith، او را بیهوش کرد. در همان لحظه مانستر اعلام کرد که در واقع همان کارلی است؛ موضوعی که به شدت باعث تعجب اتو شد. در حالی که اتو و ساجانی در حال فرار کردن بودند، او به Living Brain دستور داد که به مانستر حمله کند. طولی نکشید که اتو و ساجانی از یکدیگر جدا شدند. اتو با ترفندی، مانتسر را به سمت یک اتاق بسته کشاند و در طی نزاع و مشاجرهای که بین آنها صورت گرفت، اتو با ضربه خیلی محکمی، دستگاهی را که داخل گوش او قرار داشت، شکست. کارلی که دیگر از دست دستگاه داخل گوشش راحت شد و دیگر لازم نبود که حرفهای گابلین کینگ را بشنود، اعلام کرد که اتو باید او را درمان کند، پیش از اینکه او دوباره کنترل خود را از دست بدهد.
در حالی که اتو به سرعت به دنبال یک راه امن برای درمان کردن کارلی میگشت، آزبورن با او تماس گرفت و اعلام کرد، از اینکه اکتاویوس بزرگترین جایزهی خود را که همان کشتن اسپایدرمن بود از او گرفته، فوقالعاده ناراحت و عصبانی است. او همچنین توضیح داد، از آنجایی که اتو پیوستن به او را رد کرده، نورمن هر چیزی را که اتو دارد، از او میگیرد. از همین رو، او کاری کرد تا اتو شاهد خرابی خانهی دوران کودکیاش، آزمایشگاهی که او تبدیل به دکتر اختاپوس شد، Boneyard که بخش زیادی از اختراعاتش در آنجا نگهداری میشد، Mocha Cola Bottling Plant که بمبهای Massacre را خنثی و گروگانها را نجات داد و البته کلینیک H.E.A.R.T. که در آنجا به کاردیاک کمک کرد، باشد. علاوه بر این، آزبورن با اعلام اینکه هنوز کارش با اتو تمام نشده، او را بیشتر از قبل ترساند. او برگ آخر خود را در دانشگاه Empire State University رو کرد زیرا در آنجا یکی از همکلاسیهای اتو را گروگان گرفته بود.
اتو آنقدر قدرتمند و متمرکز است که میتواند در یک لحظه چندین کار انجام دهد؛ به طور مثال میتواند همزمان با مبارزه کردن با اسپایدرمن، قهوهی خود را هم بنوشد
اسپایدرمن به محض اینکه از این اتفاق با خبر شد، سریع خود را به دانشگاه رساند و کاملا آماده بود که با گابلین کینگ مقابله کند و در همان لحظه مشخص شد که گروگان او کسی نیست جز دان لاماز. درست همان زمانی که اسپایدرمن در تلاش بود به وسیلهی بازوهای مکانیکی خود به نورمن حمله کند، گابلین کینگ اعلام کرد که او این بازوها را هک کرده است. به همین دلیل او کاری کرد که این بازوها، به خود اتو حمله کنند. با این حال، در همین حین لاماز به سمت این بازوها پرید و یکی از ضربههای بسیار محکم بازوها را به جان خرید. او برای اسپایدرمن توضیح داد که این کار را کرد تا آن دفعهای را که اسپایدی جانش را در مقابل استانر نجات داده بود، جبران کند. زمانی که اسپایدرمن، لاماز در حال مرگ را در آغوش خود گرفته بود، گروهی از Spider-Slayers در آنجا ظاهر شدند. شهردار جیمزسون از طریق این رباتها به آنها گفت که از باج گیریهای اتو خسته شده و اصلا اهمیتی به باختن و شکست خوردن نمیدهد زیرا در آخر آنها را هم با خودش به پایین میکشد. اتو فوقالعاده تلاش کرد تا با این رباتها مبارزه کند اما در آخر هم نتوانست آنها را شکست دهد. ناگهان، این Spider-Slayerها از راه دور توسط اسپایدرمن 2099 غیرفعال شدند. بعد از این ماجرا، اسپایدرمن 2099 به خاطر هویت واقعی اتو، با او مقابله کرد. دوباره به طور ناگهانی، Spider-Slayerها توسط خود گابلین کینگ فعال شدند و هر دو اسپایدرمن را از ناحیه سر گرفتند و بالا کشیدند. گابلین کینگ که به دنبال ترساندن بیشتر اتو بود، تصویری از آنا را که در اسارت به سر میبرد، نشان داد و این موضوع به شدت روح و روان اتو را به هم ریخت. گابلین کینگ که حال و روز اتو را دیده بود، یک مسیر آزاد به سمت شهر به او نشان داد و اتو هم آن را پذیرفت و اسپایدرمن 2099 را تنها رها کرد.
اتو که کاملا تنها و بدون هیچگونه تجهیزات و منبعی بود، خود را شکست خورده میدید. در همین لحظه، Menace ظاهر شد و با مسخره و طعنه، کاری کرد که اتو، تا زیر زمین او را دنبال کند. در آنجا، اتو متوجه شد که در واقع ایمی چن در اسارت به سر میبرد و در آیندهای نزدیک قرار است توسط قطاری که کنترل آن برعهده گابلین کینگ بود، له شود. در ابتدا اتو قصد داشت که ایمی چن را نجات دهد اما از آنجایی که از زخمی شدنش میترسید و فکر میکرد که بعد از آن نمیتواند به دنبال آنا برود، در انجام کار خود تردید کرد. با این حال، در همین زمان دوباره ناخودآگاه پیتر پارکر ظاهر شد و پیش از اینکه اتفاق بدی رخ دهد، اتو را مجبور کرد تا ایمی را نجات دهد و او توانست درست در زمانی مناسب محل را ترک کند و جان خود را نجات دهد. اتو بعد از اینکه ایمی را تحت حفاظت یک افسر پلیس قرار داد، به سرعت به شرکت Parker Industries بازگشت. اکتاویوس در همان لحظه متوجه شد که در اسپایدرمن «عالی» بودن تا حد زیادی شکست خورده است به همین دلیل تصمیم گرفت که ناخودآگاه خود را پاک کند و کنترل بدن پیتر را دوباره در اختیار خودش قرار دهد. او قصد داشت تا با این کار، پروسهی نجات آنا و همچنین شهر نیویورک را در اختیار پیتر قرار دهد تا خودش با موفقیت همه کار را سر و سامان ببخشد.
- مرز اسپایدر-ورس:
با این حال، مشخص شد که اتو به طور کامل از بدن پیتر پارکر بیرون نرفته بود. در طی حادثهای که در آزمایشگاه هورایزن رخ داد، اکتاویوس به سال ۲۰۹۹ منتقل شده بود. اتو در حالی که در آن برهه زمانی قرار داشت، توسط «Public Eye» مورد حمله قرار گرفت و در نهایت هم توسط «گیب اوهارا» نجات داده شد. او در طی این برهه زمانی، در خانهی قدیمی میگل زندگی میکرد و طولی نکشید که تصمیم گرفت، به زمان حال و برهه مخصوص به خودش بازگردد به همین دلیل برای انجام این کار تجهیزات مورد نیاز خود را از کمپانی Stark-Fujikara و همچنین Alchemax دزدید. با این حال همه چیز آنطور که باید و شاید پیش نرفت و زمانی که او تلاش کرد تا به برهه زمانی مخصوص به خودش بازگردد، در عوض به چندین دنیای موازی سفر کرد؛ دنیاهایی که اسپایدرمن آنها به تازگی مرده بودند. جالب است بدانید که همگی آنها هم به دست یک نفر خاص به قتل رسیده بودند. اتو با دیدن این دنیاها به این موضوع پی برد که یک نفر در حال کشتن و از بین بردن اسپایدرمنهای هر دنیا هست به همین دلیل تمام مولتی ورس را گشت تا به زمین ۵۰۱۰۱ رسید؛ دنیایی که فردی به نام «Pavitr Prabhakar» مورد حملهی قاتل اسپایدرمنها، به نام «کارن» قرار گرفته بود. اتو موفق به نجات او شد و آنها با یکدیگر به سال ۲۰۹۹ بازگشتند. بعد از بازگشت، اتو متوجه شد که قبلا یک تیم از چندین اسپایدرمن مختلف تشکیل داد بود؛ تیمی متشکل از Six-Armed Spider-Man (زمین ۹۲۱۰۰)، اسپایدر مانکی (زمین ۸۱۰۱)، اسپایدرمن نوآر، اساسین اسپایدرمن (زمین ۸۳۵۱) و اسپایدر گرل (زمین ۸۰۷۱۲۸).
- The Clone Conspiracy:
بعدها مشخص شد که اکتاویوس، از طریق وارد کردن ذهن و ناخودآگاه خود به درون سیستم Living Brain، توانسته جان سالم به در ببرد. مدتی بعد از این اتفاق، اکتاویوس متوجه شد که جسد او توسط «جکل» جدید دزدیده شده است؛ پروسهای که در پایان آن قرار بود یک کلون از اکتاویوس خلق شود. اکتاویوس که اصلا شرایط جسمی خوبی نداشت، تصمیم گرفت که ذهن و ناخودآگاه خود را به درون یک کلون منتقل کند. بعد از اتمام این پروسه، اکتاویوس با جکل متحد شد. آنها با کمک یکدیگر به دنبال داروها و قرصهای خاصی بودند تا از نابود و تبدیل شدن این جسم به خاکستر، جلوگیری کنند. بعد از اینکه جکل کوتاه بودنِ آنا را مسخره کرد، اکتاویوس به شدت عصبانی شد و به طرف او حمله کرد. همین ماجرا باعث شد تا ویروس خاصی به نام Carrion Virus فعال شود؛ ویروسی که باعث شد تا تمام کلونهایی که اخیرا خلق شده بودند، نابود شوند. از آنجایی که کلون اکتاویوس هم یکی از آن کلونها محسوب میشد، در کنار دیگر کلونها در حال تبدیل شدن به خاکستر بود و همین موضوع باعث میشد تا خود اکتاویوس هم کم کم ناپدید شود.
با این حال، مشخص شد که اکتاویوس با منتقل کردن ذهن و ناخودآگاه خود به درون «Proto Clone»، کلونی که جکل خلق کرده بود، توانست خود را از نابودی نجات دهد. اکتاویوس که حالا یک بدن جدید و البته زیبا پیدا کرده بود، به یکی از مخفیگاههای قدیمی خود بازگشت و متوجه شد که آنجا توسط ماموران سازمان هایدرا اشغال شده است. اکتاویوس بعد از دیدن این صحنه، با «آرنیم زولا» وارد یک نبرد شد اما طولی نکشید که آنها آتش بس اعلام کردند و تصمیم گرفتند که با یکدیگر همکاری کنند تا در نهایت بتوانند شرکت Parker Industries را نابود و آن را زمین بزنند. آنها یک لباس جدید مخصوص و همچنین یک قطعهی محافظتی درست کردند. اکتاویوس بعد از پوشیدن این لباس، نام خود را تغییر داد و این بار، Superior Octopus گذاشت.
در طی ماجرایی که سازمان هایدرا، ایالات متحده را در کنترل خود گرفته بود، اکتاویوس تبدیل به عضوی از تیم جدید انتقام جویانِ استیو راجرز که به هایدرا تعلق داشت، شد. این تیم عبارت بود از ددپول، «بلک انت«، تسک مستر، اودینسان، ویژن (شستشوی مغزی داده شده بود) و اسکارلت ویچ (تحت کنترل Cthon بود).
- در قالب دکتر اختاپوس:
دکتر اختاپوس هوش و نبوغ بسیار زیادی در رشتههای مخصوص به خود یعنی فیزیک اتم و علوم این چنینی دارد. او در رشتهی علوم هستهای مدرک دکتری کسب کرده است و مخترع و همچنین یک مهندس به حساب میآید. او یک فرد تاکتیکی فوقالعاده و یک رهبر کاریزماتیک محسوب میشود. او توانایی این را دارد که به طور همزمان، به طور موثری تمرکز خود را بر روی چندین موضوع مختلف هدایت کند. او میتواند به طور همزمان هم داخل مبارزه با چندین نفر باشد و در همان لحظه هم چندین کار دیگر انجام دهد و حواسش به همه چیز باشد.
اتو اکتاویوس میتواند از داخل بازوهای خود آتش پرتاب کند
او بر روی چهار بازوی مکانیکی و مصنوعیای که بر روی پشتش متصل هستند، کنترل تله پاتیکی دارد. حتی زمانی هم که این بازوها بر روی کمرش متصل نباشند، باز هم اتو میتواند با قدرت تله پاتیکی خود تا حدودی آنها را کنترل کند؛ جالب است بدانید که در فواصل دور هم این موضوع امکانپذیر است. این بازوهای مکانیکی که در انتهای خود انبر دارند، حداکثر میتوانند تا ۲۴ فوت بلند شوند. آنها قدرتی ابرانسانی دارند و چند برابر انسان عادی میتوانند عکسالعمل نشان دهند. اکتاویوس میتواند با استفاده از هر کدام از این بازوها، شیء بالغ بر سه تن را بلند کند یا بکشد؛ هر چند حداقل یکی از این بازوها باید مراقب بدن خودش باشد تا از افتادن و آسیب دیدنش جلوگیری کند. لازم به ذکر است که اتو توانایی این را هم دارد که از این بازوها به عنوان پا استفاده کند و بدن خود را بالا بکشد، فواصل طولانیای را با آنها را برود یا بر روی دیوارها حرکت کند. علاوه بر این بازوها، اتو یک زره و لباس مخصوص هم بر تن میکند؛ با اینکه او میتواند با استفاده از این بازوها کارهای خارقالعادهای انجام دهد، اما بدن خودش همچنان همانند یک انسان معمولی است و تا به امروز هم بارها و بارها به خاطر مبارزههای مداوم و آسیبهای زیاد، تا حد خیلی زیادی ضعیف شده است. او با استفاده از این قدرت کنترل تله پاتیکی خود میتواند ارتشی از رباتهای مختلف را هم کنترل کند.
- در قالب اسپایدرمن:
اتو به خاطر داستان بدن اسپایدرمن، به تمام قدرتها و تواناییهای پیتر پارکر دسترسی داشت. او همچنین تمام لباسها و تجهیزات اسپایدرمن را هم در اختیار داشت. با این حال، اصلا شناخت و دانشی نسبت به سبکی که اسپایدرمن در مبارزههای خود به کار میبرد، نداشت. در طی مدت زمانی که اتو جسم اسپایدی را در اختیار داشت، یک سری تکنولوژیها و تجهیزات جدید را اختراع و به لباس او اضافه کرد؛ مانند پنجههایی که ردیابهای عنکبوتی نانیتی را به فرد مقابل تزریق میکرد. همین تکنولوژی به اسپایدرمن اجازه میداد تا هر کسی را که این ردیاب به او تزریق شده است به راحتی پیدا و تعقیب کند و حتی صدای او را هم بشنود. اتو تغییراتی هم در لنزهای لباس اسپایدرمن ایجاد کرده بود که دیدهای مختلفی را در اختیار او قرار میداد (مانند دید در شب، دید مادون قرمز و غیره).
علاوه بر این، این لنزها اطلاعاتی را هم از فرد مقابل در اختیار اسپایدرمن قرار میداد؛ مانند قدرتها و تواناییهایی که فرد مقابل دارد. جالب است بدانید که Superior Spider-Man هم چهار بازوی مکانیکی داشت که تا حد زیادی به پاهای عنکبوت شبیه بود و از داخل لباسش بیرون میآمد. تا به امروز اینگونه نشان داده شده که این بازوها، قدرت بسیار زیاد و قابل توجهی دارند و میتوانند به راحتی ماشینها را بلند و پرتاب کنند. از آنجایی که اتو در طی مدت زمانی که یک شرور بود، پول بسیار زیادی کسب کرده بود، توانست یک پایگاه عملیاتی مخصوص به خودش را درست کند که تکنولوژیهای بسیار زیادی مانند رباتهای عنکبوتی غول پیکر و همچنین یک ارتش مزدوران در آنجا تحت فرمانش بودند.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها، فیلمها و بازیهایی اشاره میکنیم که شخصیت اتو اکتاویوس/دکتر اختاپوس در آن حضور داشت:
- انیمیشن سریالی Spider-Man محصول ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ با صداپیشگی ورنون چپمن
- انیمیشن سریالی Spider-Man محصول سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸ با صداپیشگی افرم زیمبالیست جونیور
- انیمیشن سریالی The Spectacular Spider-Man محصول سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ با صداپیشگی پیتر مکنیکول
- انیمیشن سریالی Spider-Man محصول سال ۲۰۱۷ تاکنون با صداپیشگی اسکات منویل
- انیمیشن سریالی Hulk and the Agents of S.M.A.S.H. محصول سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ با صداپیشگی تام کنی
- فیلم Spider-Man 2 محصول سال ۲۰۰۴ با بازی آلفرد مولینا
- بازی Spider-Man محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی ویلیام سالیرز
- بازی Lego Marvel Super Heroes 2 محصول سال ۲۰۱۷
- بازی Marvel: Contest of Champions محصول سال ۲۰۱۴
- بازی Disney Infinity 3.0 محصول سال ۲۰۱۵ با صداپیشگی تام کنی
- بازی Spider-Man Unlimited محصول سال ۲۰۱۴ با صداپیشگی کایل هبرت