آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از Notorious تا A Touch of Sin
سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» که اکنون خود را توقفکرده در ایستگاه نود و سوم میبیند، همواره سعی کرده است با نگاه انداختن به نقاط مختلفی از سینمای جهان، چهار فیلم خوب که بتوان در کلیترین بیان ممکن، آنها را درام، اکشن، کمدی و کلاسیک نامید، بهصورت هفتگی معرفی کند. این هفته هم باتوجهبه اثری کمتر دیدهشده از سینمای چین کارمان را شروع میکنیم و پس از نوشتن دربارهی اکشنی صرفا سرگرمکننده و یک کمدی عمیق و معرکه، سراغ یکی از بهترین فیلمهای یکی از برترین فیلمسازهای تمام ادوار میرویم. در پایان هم معرفی اجمالی فیلمی در حال اکران از سینمای ایران را خواهیم داشت که حکم حسن ختام این مقاله را دارد. باتوجهبه تمامی اینها، چه گزینهای بهتر از سفر به جهان فیلمی گناهآلود و دردناک که از قضا، نه منطقهای خیالی در یک فضا-زمان متفاوت، که دنیای خودمان را به تصویر کشیده است.
A Touch of Sin
برندهی جایزهی بهترین فیلمنامه در جشنوارهی کن سال ۲۰۱۳ که محصول مشترک کشورهای چین، ژاپن و فرانسه است و جیا ژانگ-که وظیفهی کارگردانی آن را برعهده داشت، به چهار انسان میپردازد که در اوضاع و احوال رو به تغییر کشورشان، به جنونی خونآلود رو میآورند. در دل ثانیههای فیلمی خشونتآمیز و پرشده از غم و اندوه و تفسیمشده به چهار فصل متفاوت که داستانهای تمامیشان، برداشتی از جلوههای منفیِ وضعیت اجتماعی واقعی کشور چین بودهاند و کارگردان آن، تک به تم دقایقش را ارائهدهندهی تصویری از زیر پوستِ چین در دنیای امروز میداند. بخشی از قصهی فیلم هم سوارشده روی موضوع روابط ناصحیح مردی همسردار با زنی دیگر است. روابطی که منجر به حملهی همسر مرد در همراهی با چند اراذل و اوباش به زن دوم میشوند و ماجرایی را به تصویر میکشند که همزمان با حقیقتگرایی و باورپذیری، در روایت سینمایی، درگیرشده با سکانسهای سورئال متعدد است. همین هم شدت نگرانی مخاطب در مواجهه با قصه را افزایش میبخشد و سبب میشود که مخاطب موارد عجیبی همچون تصویرسازی ناگهانی از برخی حیوانات را دائما با نمادپردازی عمیقشان درک کند. تازه این تنها یکی از قصههای روایتشده در A Touch of Sin است که ماجراهایی دیگر با روایتهایی مخصوص به خودشان اما همینقدر عمیق را نیز شامل میشود. بهگونهای که کل فیلم برای علاقهمندان به سینمای شرق آسیا، دوستدارانِ درامهای معنادار و بزرگسالانه و اشخاصی که از آثار سینمایی آنتولوژی استقبال میکنند، تجربهی جذابی را پدید بیاورد.
The Taking of Pelham 123
فیلمی متعلق به سال ۲۰۰۹ میلادی که تماشاگران علاقهمند به اکشنهای پرستاره میتوانند از دیدن آن لذت ببرند. The Taking of Pelham 123 با داشتنِ دنزل واشنگتن، جان تراولتا، جان تورتورو و جیمز گاندولفینی (بخوانید تونی سوپرانو در سریال The Sopranos) در گروه بازیگران و تونی اسکات، سازندهی فیلم محبوب Top Gun در جایگاه کارگردان، با آن که نمرات بالایی ندارد، ولی اکشنی سرگرمکننده محسوب میشود.
داستان فیلم هم از جایی کلید میخورد که گروهی از افراد خلافکار و مسلح به فرماندهی آنتاگونیستی نابغه با اسم رایدر، سیستم مدیریت متروی شهر نیویورک را در مشت خودشان میگیرند و با متوقف کردن یک قطار، تعداد زیادی از گروگانها را به دست میآورند؛ انسانهایی که آزادیشان در گروی پرداخت شدن مقدار بسیار زیادی پول است. این وسط یکی از متخصصان خطوط مترو هم شروع به تلاش برای آزادسازی مردم میکند و در همین حین، مشکلاتی را برای رایدر به وجود میآورد که به خاطرشان، او حتی در صورت گرفتن مبلغ مد نظرش، شانس کمی برای گریختن از مهلکه داشته باشد. بزرگترین دلیل شما برای لذت بردن از رقابت توصیفشده نیز چیزی نیست جز اینکه تراولتا و واشینگتن در دو طرف منفی و مثبت نبرد قرار گرفتهاند. ترکیبی که انگار حتی در دوران افت تراولتا، بهشدت جواب داده است.
Bottle Rocket
Bottle Rocket در جایگاه نخستین فیلم وس اندرسون، چرایی ارزشمند بودن کارنامهی هنری این فیلمساز محترم را به یادتان میآورد
فیلم Bottle Rocket با بازی لوک ویلسون و اوون ویلسون که دومی خودش درکنار کارگردان دوستداشتنی اثر یعنی وس اندرسون فیلمنامهی آن را نوشته است، حتی برای تمامی طرفداران پر و پا قرص این فیلمساز که تکتک ساختههای وی در قرن بیستویکم را دیدهاند، تماشایی و پرشده از نکات جدید است. چون Bottle Rocket هم مثل بسیاری از فیلم اولهای کارگردانان دیگر، خالصترین و نابترین جلوهها از چرایی ارزشمند بودن کارنامهی هنری اندرسون را به رخ میکشد. آنتونی بهعنوان شخصیت اصلی فیلم، بهتازگی از بیمارستان روانی خارج شده است و میخواهد دیگنن، دوست حواسپرتش را پیدا کند. آدمهایی که قرار گرفتنشان درکنار هم، منجر به ورود سرمستانهی آنها به جهان جرم و جنایتهای بیشتر و بیشتر میشود و هر دویشان را درکنار همسایهشان یعنی باب، به سمت سفری جادهای در جستوجوی رئیس سابق دیگنن میفرستد! اما آنها در حالی قصد به سرانجام رساندنِ کارهای خلاف را دارند، که طی روایت طنز و جذبکنندهی فیلم، تازه متوجه پیچیدگیهای آن میشوند! روایتی جریانیافته درون سکانسهایی که نقطهی اوج دیوانهبازیهای سینمایی اندرسون را نشان میدهند و گذر ۲۳ سال از زمان اکران فیلم، ارزشهایشان را ابدا کم نکرده است.
Notorious
داستان Notorious از جایی شروع میشود که تی. آر. دِولین مامور دولت آمریکا، به هدف رساندنِ نازیها به عدالتی که لیاقتش را دارند، برنامهای راه میاندازد و آلیشا هوبرمن را برای همراهی با خود، استخدام میکند. دخترِ یک جنایتکار آلمانیِ محکومشده که قرار است برای آمریکاییها، جاسوسی کند. اما با شروع پروسهی علاقهمند شدن آنها به یکدیگر و داده شدنِ دستوری مبنی بر لزوم تلاش آلیشا برای به چنگ آوردن احساسات الکساندر سباستین، همهچیز به فرمی پیچیدهتر از اتفاقات مورد انتظار این دو نفر درمیآید. الکساندر یک نازی پنهانشده در برزیل است که از قضا گول نقشه را هم میخورد و رابطهاش با آلیشا را به مراحلی جدی میرساند. دولین هم در این بین، تنها میتواند شاهد و ناظر پیچیده و پیچیدهتر شدن زندگی آلیشا یعنی زن مورد علاقهاش باشد. جدای از اینها، تماشاگرانی که به زمان دقیق اکران فیلمهای کلاسیک اهمیت میدهند، باید مطلع باشند که «بدنام» (Notorious) در سال ۱۹۴۶ برای اولینبار، روی پردههای نقرهای ظاهر شده است. یک شاهکار کلاسیک که علاوهبر داشتن حسوحال روانشناسانه و معنیدار بسیاری از آثار هیچکاک، بهعنوان یک تریلر جنگ جهانی دومی تاریک کارگردانیشده توسط او، عمیقا رمانتیک نیز به نظر میآید. و همین به آن اتمسفری میدهد که لحظه به لحظه، درگیرکنندهتر از قبل مخاطب را به اعماق خود میکشاند.
«بدنام» (Notorious) یکی از آن فیلمهایی است که لحظه به لحظه، درگیرکنندهتر از قبل مخاطب را به اعماق احساسات و درگیریهای داستانی نهفته در خود میکشانند
به دنیا آمدن
«به دنیا آمدن» ساختهی محسن عبدالوهاب که محمد احمدی را بهعنوان تهیهکننده و فیلمبردار میشناسد و سه سال پس از ساختش بالاخره اکران شده است، طی سیوچهارمین دوره از جشنوارهی فیلم فجر، توانست ۳ نامزدیِ بینتیجه در بخشهای بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین موسیقی متن و بهترین تدوین را دریافت کند. سپیده عبدالوهاب و پیمان یزدانیان، به ترتیب تدوینگر و آهنگساز این اثر بودهاند و هدایت هاشمی، الهام کردا، بهناز جعفری، سپهراد فرزامی، رضا مرتضوی، پونه عبدالکریمزاده، مرتضی نسیمسبحان، رویا جاویدنیا، مهدی امیری، نیکی نصیریان و اسماعیل پوررضا نیز گروه نقشآفرینهای حاضر در آن را تشکیل میدهند. «به دنیا آمدن» که تنها برای مخاطبانی با سن بیشتر از دوازده سال اکران میشود، تصویرکنندهی قسمتی از زندگی زن و شوهری است که در آستانهی رسیدن به میانسالی، ازدواجشان را نزدیک به به برخورد با بنبستی بزرگ میبینند.
نظرات