گزارش باکس آفیس: از پرفروش‌ترین مجموعه‌های انیمیشن تا «مد مکس» بدون شارلیز ترون

شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۹
مطالعه 34 دقیقه
شرک توضیح می‌دهد که دیوها مثل پیاز هستند انیمیشن شرک
جایگاه فیلم‌های «شرک» و «داستان اسباب‌بازی» در بین پرفروش‌ترین مجموعه‌های انیمیشن سینما کجاست؟ و عدم حضور شارلیز ترون در فیلم جدید «مد مکس» چقدر در گیشه‌ی آن تأثیرگذار خواهد بود؟ همراه زومجی باشید.
تبلیغات

حالا که دیزنی به خاطر شیوعِ کرونا تصمیم گرفته «روح» (Soul)، جدیدترین محصولِ پیکسار و موردانتظارترین انیمیشن ۲۰۲۰ را به‌جای سینماها، در سرویس استریمینگش منتشر کند و فرصت تحلیلِ عملکرد آن در مقایسه با «پشت و رو» (۸۵۸ میلیون دلار)، فیلم قبلی پیت داکتر را ازمان گرفته است، فرصت مناسبی است تا در زمانی‌که باکس آفیس ۲۰۲۰ مهم‌ترین انیمیشنش را از دست داده است، به گذشته‌های پُررونق گیشه برگردیم و تاریخِ موفق‌ترین انیمیشن‌‌هایی را که موفقیت‌های غیرمنتظره‌شان به دنباله‌سازی از آن‌ها و شکل‌گیری فرنچایزهای چند میلیارد دلاری منجر شد مرور کنیم. این فهرست به ۱۰ مجموعه‌ی انیمیشن برتری که حداقل یک دنباله دریافت کرده‌اند اختصاص دارد؛ نتیجه نبردی بین بزرگ‌ترین ستارگانِ استودیوهای انیمیشن‌سازی است؛ برخی از آن‌ها مثل پیکسار و دریم‌ورکس با چند نماینده در این نبرد حضور دارند و برخی دیگر مثل ایلومینیشن با تنها نماینده‌شان بر دیگران حکمرانی می‌کنند.

شمارش معکوس‌مان را از رده‌ی دهم پرفروش‌ترین فرنچایزهای انیمیشن با سه‌گانه‌ی «پاندای کونگ‌فوکار» (Kung Fu Panda) شروع می‌کنیم. اولین فیلم مجموعه اکرانش را در سال ۲۰۰۸ با کسب ۶۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار به‌عنوان افتتاحیه و تصاحب صدر جدول شروع کرد که بهتر از انتظاراتِ تحلیلگران بود؛ این رقم در آن زمان بهترین افتتاحیه‌ی یک فیلمِ غیردنباله‌ای در تاریخ استودیوی دریم‌ورکس بود. «پاندای کونگ‌فوکار» بالاخره پس از ۱۲۵ روز با کسب ۲۱۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در آمریکای شمالی، ۴۱۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در کشورهای خارجی و مجموعِ ۶۳۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دنیا به پایان نمایشش رسید. «پاندای کونگ‌فوکار» تا پیش از «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید» در سال ۲۰۱۰، پرفروش‌ترین فیلم غیر-شرکِ دریم‌ورکس در آمریکای شمالی بود. دومین فیلم مجموعه در سال ۲۰۱۱ روی پرده رفت و به ۱۶۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار فروش خانگی، ۵۰۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار فروش خارجی و مجموعِ ۶۶۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش جهانی دست یافت؛ «پاندای کونگ‌فوکار ۲» که توسط خانم جنیفر یـو نِلسون کارگردانی شده بود، تا پیش از «فروزن» (که یکی از کارگردانانش زن است)، پرفروش‌ترین فیلمی که توسط یک زن کارگردانی شده و تا پیش از «واندر وومن» در سال ۲۰۱۷، پرفروش‌ترین فیلمی که به‌صورت انفرادی توسط یک زن کارگردانی شده حساب می‌شد.

گرچه افتتاحیه‌ی قسمت دوم (۴۷/۶ میلیون) کمتر از قسمت اول (۶۰/۲ میلیون) بود، اما این فیلم چه در گیشه‌ی خانگی و چه در گیشه‌ی جهانی، تا به امروز پرفروش‌ترین فیلم مجموعه حساب می‌شود. درآمدِ «پاندای کونگ‌فوکار ۲» در بازار چین ۹۳ میلیون و ۱۹۰ هزار دلار بود که آن را در زمانِ اکرانش به پرفروش‌ترین انیمیشن بازارِ چین تبدیل کرد و این رکورد را تا زمان درآمد ۱۵۳ میلیون دلاری انیمیشن چینی «پادشاه میمون: قهرمان بازگشته است» (Monkey King: Hero Is Back) در سال ۲۰۱۵ حفظ کرد.«پاندای کونگ‌فوکار ۲» در زمان اکرانش پرفروش‌ترین فیلم غیر-شرکِ دریم‌ورکس بود. درنهایت، «پاندای کونگ‌فوکار ۳» در سال ۲۰۱۶ اکران شد و ۱۴۳ و نیم میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی، ۳۷۷ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار در گیشه‌ی خارجی و مجموعا ۵۲۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در دنیا کسب کرد که آن را به کم‌درآمدترین فیلمِ سه‌گانه تبدیل می‌کند؛ این رقم با احتسابِ همه‌ی هزینه‌ها و درآمدهای جانبی‌ِ فیلم، به‌معنی ۷۶ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار سود خالص برای استودیوی فاکس قرن بیستم بود و آن را در بین ۲۰ فیلم سودآور برتر ۲۰۱۶ قرار می‌داد. «پاندای کونگ‌فوکار ۳» در ژانویه‌ی ۲۰۱۶ به ۴۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار افتتاحیه دست یافت که آن را به بهترین افتتاحیه‌ی فیلم‌های انیمیشن در تاریخِ ماه ژانویه تبدیل می‌کرد.اما افتتاحیه‌ی این فیلم با ۵۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلاری که از بازار چین به‌دست آورد، در خارج از آمریکای شمالی بهتر بود. «پاندای کونگ‌فوکار ۳» هم‌اکنون چهاردهمین فیلم برتر دریم‌ورکس حساب می‌شود. درنهایت، این مجموعه که با حدود ۴۳۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، تاکنون به مجموعِ یک میلیارد و ۸۱۷ میلیون دلار فروش دست یافته است.

خانم شگفت‌انگیز در حین انجام ماموریت در فیلم شگفت‌انگیزان ۲

در جایگاه نهم پرفروش‌ترین مجموعه‌های انیمیشن تاریخ به فیلم ابرقهرمانی کلاسیکِ بِرد برد برمی‌خوریم: «شگفت‌انگیزان» (The Incredibles). این فیلم با وجود نگرانی‌هایی که درباره‌ی عملکرد دلسردکننده‌اش وجود داشت، در سال ۲۰۰۴ اکران شد و به ۷۰ میلیون و ۴۶۷ هزار دلار فروش افتتاحیه دست پیدا کرد که تا قبل از «داستان اسباب‌بازی ۳» (۱۱۰ میلیون دلار)، بهترین افتتاحیه‌ی پیکسار، تا پیش از «فیلم سیمپسون‌ها» (۷۴ میلیون دلار در سال ۲۰۰۷)، بهترین افتتاحیه‌ی یک انیمیشن غیردنباله‌ای و تا قبل از «آواتار» (۷۷ میلیون دلار در سال ۲۰۰۹)، بهترین افتتاحیه‌ی یک فیلم غیرفرنچایزی حساب می‌شد. افتتاحیه‌ی ۷۰ میلیونی «شگفت‌انگیزان» پایین‌تر از «شرک ۲» (۱۰۸ میلیون دلار)، دومین افتتاحیه‌ی برتر تاریخ فیلم‌های انیمیشن بود. «شگفت‌انگیزان» با ۶۳۱ میلیون و ۴۴۲ هزار دلار فروش جهانی در رده‌ی چهارم پرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۲۰۰۴ و پشت سرِ «شرک ۲» (۹۱۹/۸ میلیون دلار) در رده‌ی دوم پرفروش‌ترین انیمیشن آن سال قرار گرفت. با اینکه طرفداران باید ۱۴ سال برای دنباله‌ی «شگفت‌انگیزان»، پرطرفدارترین فیلم برنده‌ی اسکار پیکسار صبر می‌کردند، اما کارگردانش برد برد در همان زمانی‌که مشغول انجام تورهای مطبوعاتی فیلم اول بود می‌دانست که ایده‌ی قسمت دوم چیست: نسخه‌ی برعکس خط داستانی فیلم اصلی؛ به‌جای اینکه باب پـار، پدر خانواده بعد از بازنشستگی مأموریت پیدا کند تا دوباره به دنیای ابرقهرمان‌گری بازگردد، این بار کارهای قهرمانانه به هلن پار، مادر خانواده، سپرده شده بود.

درآمد «داستان اسباب‌بازی ۳» بیشتر از مجموع درآمد دو فیلم قبلی بود. این فیلم با پایان دادن به حکومت شش ساله‌ی «شرک ۲» (۹۱۹ میلیون دلار)، در آن زمان به پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ باکس آفیس تبدیل شد

اینکه دنباله‌سازی برای یک فیلم موفقیت‌آمیز، ۱۴ سال طول بکشد عجیب است، اما این دنباله نباید توسط هیچکس دیگری به جز برد برد ساخته می‌شد و سر او هم در این مدت با ساختن «راتاتویی» (Ratatouille) و کارگردانی «مأموریت غیرممکن: پروتکل شبح» شلوغ بود. این فاصله‌ی طولانی اما به ضررِ عملکرد «شگفت‌انگیزان ۲» تمام نشد و دیزنی از همان روشی برای اکران «شگفت‌انگیزان ۲» استفاده کرد که قبلا برای اکران «در جستجوی دوری»، ۱۳ سال بعد از «در جستجوی نمو» استفاده کرده بود و آن فیلم را به ۴۸۶/۲ میلیون دلار فروشِ خانگی و یک میلیارد و ۲۸ میلیون دلار فروشِ جهانی رسانده بود. «شگفت‌انگیزان ۲» در زمان اکرانش چندتا از رکوردهای «در جستجوی دوری» مثل بزرگ‌ترین افتتاحیه برای یک فیلم انیمیشن (۱۸۲/۶ میلیون دلار) و پرفروش‌ترین انیمیشن در گیشه‌ی خانگی (۶۰۸/۶ میلیون دلار) را شکست. سود خالصِ «شگفت‌انگیزان ۲»، ۴۴۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار بود که ۵۱ درصد بهتر از سود خالصِ ۲۹۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری «در جستجوی دوری» بود. دیگر رکوردهای «شگفت‌انگیزان ۲» شامل بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی جهانی فیلم‌های انیمیشن (۲۳۵ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) تا پیش از بازسازی «شیر شاه» و دومین انیمیشن پرفروش‌ تاریخ (یک میلیارد و ۲۴۰ میلیون دلار) پشت سرِ «فروزن» (یک میلیارد و ۲۶۰ میلیون دلار) بودند (این فیلم هم‌اکنون به رده‌ی چهارم سقوط کرده است).

ماهی‌ها با لاک‌پشت پیر آشنا می‌شوند در جستجوی نمو

دوگانه‌ی «شگفت‌انگیزان» که با مجموع ۲۹۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده است، یک میلیارد و ۸۷۴ میلیون دلار فروخته است. رده‌ی هشتم پرفروش‌ترین مجموعه‌ی انیمیشن سینما به سری دو قسمتی «در جستجوی نمو» (Finding Nemo) تعلق دارد. ساخته‌ی اندرو استانتون در سال ۲۰۰۳ اکران شد و به ۳۳۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش خانگی، ۵۳۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروش خارجی و مجموع جهانی ۸۷۱ میلیون دلار دست پیدا کرد. «در جستجوی نمو» پشت سر «ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه» (یک میلیارد و ۱۲۰ هزار دلار)، دومین فیلم پرفروش سال ۲۰۰۳ بود. این فیلم تا زمان «داستان اسباب‌بازی ۳»، پرفروش‌ترین فیلم پیکسار حساب می‌شد. «در جستجوی نمو» با ۷۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار افتتاحیه، رکورد بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی فیلم‌های انیمیشن را به نام خود ثبت کرد (و آن را تا پیش از اکران «شرک ۲» در سال ۲۰۰۴ حفظ کرد). «در جستجوی نمو» با پشت سر گذاشتن «شیر شاه»، به پرفروش‌ترین انیمیشن باکس آفیس خانگی و جهانی تبدیل شد، اما از آن زمان تاکنون به رده‌ی سیزدهم سقوط کرده است.

«در جستجوی نمو» عملکرد شگفت‌انگیزی هم در کشورهای خارجی داشت؛ این فیلم ۱۰۲ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار از بازار ژاپن کسب کرد که تا پیش از «فروزن»، پرفروش‌ترین انیمیشن در یک بازار خارجی حساب می‌شد. حدود ۱۳ سال بعد، «در جستجوی نمو» عاقبت دنباله‌ی موردانتظارش را در قالبِ «در جستجوی دوری» دریافت کرد؛ داستان که این‌بار پیرامون دوری، ماهی آبی پرحرف و فراموش‌کارِ فیلم اول جریان داشت، شاید یکی از فیلم‌های ضعیف‌تر دیزنی باشد، اما در بین بزرگ‌ترین موفقیت‌های تجاری‌شان قرار می‌گیرد؛ این فیلم به ۴۸۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروش خانگی، ۵۴۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروش خارجی و مجموعِ یک میلیارد و ۲۹۰ هزار دلار فروش جهانی از ۲۰۰ میلیون دلار بودجه دست یافت؛ رقمی که با احتسابِ همه‌ی هزینه‌ها و درآمدهای جانبی به‌معنی ۲۹۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار سودِ خالص برای دیزنی بود. افتتاحیه‌ی ۱۳۵ میلیون دلاری این فیلم در گیشه‌ی خانگی، پشت سرِ «دیو و دلبر» (۱۷۴ میلیون) و «دزدان دریایی کاراییب: صندوقچه مرد مرده» (۱۳۵ میلیون)، سومین افتتاحیه‌ی برتر غیرمارول/غیرجنگ ستارگانی دیزنی بود.

افتتاحیه‌ی جهانی ۱۸۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلاری‌اش، پشت سر «فروزن ۲» (۳۵۸ و نیم میلیون دلار)، «شیر شاه» (۲۴۶ میلیون)، «داستان اسباب‌بازی ۴» (۲۴۴ و نیم میلیون)، «شگفت‌انگیزان ۲» (۲۳۵/۸ میلیون) و «عصر یخبندان: ظهور دایناسورها» (۲۱۸/۴ میلیون)، ششمین افتتاحیه‌ی جهانی برتر تاریخِ فیلم‌های انیمیشن حساب می‌شود. این فیلم در زمان اکرانش بعد از «داستان اسباب‌بازی ۳»، دومین فیلم یک میلیاردی پیکسار و پنجمین انیمیشن یک میلیاردی تاریخ («داستان اسباب‌بازی ۳»، «فروزن»، «مینیون‌ها» و «زوتوپیا») بود. «در جستجوی دوری» پشت سرِ «کاپیتان آمریکا: جنگل داخلی» و «روگ وان» به سومین فیلم پرفروش باکس آفیس سال ۲۰۱۶ تبدیل شد و پشت سر «شگفت‌انگیزان ۲» و «داستان اسباب‌بازی ۳ و ۴»، چهارمین فیلم پرفروش تاریخ پیکسار است.مجموعه‌ی دو قسمتی «در جستجوی نمو» که با مجموع ۲۹۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، یک میلیارد و ۹۶۱ میلیون دلار فروخته است. در جایگاه هفتمِ پردرآمدترین فرنچایزهای انیمیشن به مجموعه‌ی چهار قسمتی «ماداگاسکار» (Madagascar) برمی‌خوریم. اولین قسمت مجموعه اکرانش را در سال ۲۰۰۵ با کسب ۴۷ میلیون و ۲۲۴ هزار دلار افتتاحیه آغاز کرد و پشت سرِ «جنگ ستارگان: انتقام سیث» و «طولانی‌ترین مسیر» (The Longest Yard) در رده‌ی سوم جدول قرار گرفت. با این وجود، این فیلم صدر جدول را در دومین آخرهفته‌ی نمایشش با درآمد ۲۸ میلیون و ۱۱۰ هزار دلاری‌اش تصاحب کرد.

ساخته‌ی دریم‌ورکس درنهایت به ۱۹۳ میلیون و ۵۹۵ هزار دلار فروش خانگی، ۳۳۹ میلیون دلار فروش خارجی و مجموعِ ۵۳۲ میلیون و ۶۸۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. رقمی که در آن زمان یک پله پایین‌تر از «شرک ۲» (۹۳۵ میلیون و ۲۵۳ هزار دلار)، پرفروش‌ترین فیلم استودیوی دریم‌ورکس حساب می‌شد و از آن موقع تاکنون به رده‌ی دهم سقوط کرده است. دومین فیلم مجموعه «ماداگاسکار: فرار به آفریقا» (Madagascar: Escape 2 Africa) بود که در سال ۲۰۰۸ روی پرده رفت و با کسب ۶۳ میلیون و ۱۰۶ هزار دلار به‌عنوان افتتاحیه، صدر جدول را تصاحب کرد. این فیلم به ۱۸۰ میلیون دلار فروش خانگی (۲۹ درصد از کل فروشش)، ۴۲۳ میلیون دلار فروش خارجی (۷۰ درصد) و مجموع ۶۰۳ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. «فرار به آفریقا» در زمان اکرانش پایین‌تر از «شرک ۲» (۹۳۵ میلیون دلار) دومین فیلم پرفروش دریم‌ورکس بود. سومین فیلم مجموعه «ماداگاسکار ۳: تحت‌تعقیب‌ترین‌‌های اروپا» (Madagascar 3: Europe's Most Wanted) بود که رشدِ درآمد مجموعه را حفظ کرد؛ این فیلم اکرانش را در سال ۲۰۱۲ با کسب ۲۱۶ میلیون و ۳۹۱ هزار دلار در آمریکای شمالی، ۵۳۰ میلیون و ۵۲۹ هزار دلار در کشورهای خارجی و مجموع ۷۴۶ میلیون و ۹۲۱ هزار دلار در دنیا شروع کرد.

پوستر فیلم ماداگاسکار ۲

«تحت‌تعقیب‌ترین‌‌های اروپا» هم‌اکنون پرفروش‌ترین فیلم مجموعه و چهارمین فیلم پرفروش تاریخِ دریم‌ورکس است. این فیلم در زمان اکرانش با پشت سر گذاشتنِ «پاندای کونگ‌فوکار ۲» (۶۶۴ میلیون و ۸۳۷ هزار دلار) به پرفروش‌ترین فیلم غیر«شرک» دریم‌ورکس و نخستین فیلمِ غیر«شرک» دریم‌ورکس که از مرز ۷۰۰ میلیون دلار عبور می‌کرد تبدیل شد. اما چهارمین فیلم مجموعه حکم اسپین‌آفی با محوریت پنگوئن‌های بامزه‌ی فیلم‌های اصلی را داشت؛ «پنگوئن‌های ماداگاسکار» (Penguins of Madagascar) به ۸۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار فروش خانگی، ۲۹۰ میلیون دلار فروش خارجی و مجموع ۳۷۳ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروش جهانی از ۱۳۲ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. «پنگوئن‌های ماداگاسکار» هم‌اکنون در رده‌ی بیستم پرفروش‌ترین فیلم‌های دریم‌ورکس جای دارد. مجموعه‌ی چهار قسمتی «ماداگاسکار» که با مجموعِ ۵۰۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، در مجموع ۲ میلیارد و ۲۷۰ میلیون دلار فروخته‌ است. اما ششمین رده‌ی بزرگ‌ترین فرنچایزهای انیمیشن به مجموعه‌ی دو قسمتی «شیر شاه» (The Lion King) تعلق دارد. انیمیشن کلاسیک اورجینال «شیر شاه» در سال ۱۹۹۴ به ۴۲۲ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروش خانگی، ۵۴۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش خارجی و مجموع ۹۶۸ و نیم میلیون دلار فروش جهانی دست یافت (با احتساب درآمد اکران‌های مجددش)؛ این فیلم هم‌اکنون در جایگاه پنجاهم پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ، جایگاه دوازدهم پرفروش‌ترین انیمیشن‌های تاریخ و جایگاه بیستم پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ با احتساب نرخ تورم قرار دارد.

درآمد انیمیشن اورجینال «شیر شاه» در زمان اکرانش ۷۶۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار بود که آن را یک پله پایین‌تر از «پارک ژوراسیک» (۹۱۲ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار) در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما جای می‌داد. «شیر شاه» رکوردش به‌عنوان پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ را تا زمان «در جستجوی نمو» (۹۴۰ میلیون و ۳۵۰ هزار دلار) در سال ۲۰۰۳ حفظ کرد. این فیلم با فروختن حدود ۸۹ میلیون و ۱۴۶ هزار بلیت، همچنان پربیننده‌ترین انیمیشن ۵۰ سال گذشته حساب می‌شود. «شیر شاه» در پایان اکرانِ خانگی‌اش ۳۱۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار فروخته بود و پشت سرِ «فارست گامپ» (۳۳۰ میلیون دلار)در رده‌ی دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۱۹۹۴ قرار گرفت. مجموع درآمد ۴۲۲ میلیونی «شیر شاه» در طول عمرش در گیشه‌ی آمریکای شمالی با احتساب نرخ تورم ۸۳۹ میلیون و ۸۱۴ هزار دلار برآورد می‌شود. پس از اینکه جان فاورو، دیزنی را با بازسازی فوتورئالیستی «کتاب جنگل» (۹۶۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار) در سال ۲۰۱۶ شگفت‌زده کرد، این استودیو تصمیم گرفت بازسازی لایواکشن‌گونه‌ی «شیر شاه»، محبوب‌ترین و تحسین‌شده‌ترین انیمیشن کلاسیکش را به مناسبت سالگرد بیست و پنج سالگی‌اش به او بسپارد.

«شیر شاه» در سومین آخرهفته‌ی ماه ژوئیه روی پرده رفت و با کسب ۱۹۱ میلیون و ۷۷۰ هزار دلار، رکوردی را که هشت سال در اختیار «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» بود زیر پا گذاشت و بهترین افتتاحیه‌ی تاریخ ماه ژوئیه را به نام خودش ثبت کرد. این فیلم ۵۴۳ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار در خانه، یک میلیارد و ۱۱۳ میلیون دلار در گیشه‌ی خارجی و مجموعا یک ملیارد و ۶۵۷ میلیون دلار در دنیا فروخت؛ رقمی که با احتساب همه‌ی هزینه‌ها و درآمدهای جانبی به‌معنی ۵۸۰ میلیون دلار سود خالص برای دیزنی بود؛ چیزی که ۱۶ درصد بهتر از سود ۵۰۰ میلیون دلاری «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (صدرنشین سودآورترین فیلم‌های سال ۲۰۱۸) بود. بازسازی «شیر شاه» با عبور از مرز یک میلیارد دلار در بیست و یکمین روز اکرانش، جلوتر از «شگفت‌انگیزان ۲» (۴۶ روز) به سریع‌ترین انیمیشن یک میلیاردی تاریخ تبدیل شد؛ بازسازی «شیر شاه» پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ، پرفروش‌ترین موزیکال تاریخ و هفتمین فیلم پرفروش تاریخ گیشه‌ی جهانی است. همچنین افتتاحیه‌ی ۱۹۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری‌ این فیلم، به بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی غیرمارولی و غیرجنگ ستارگانی دیزنی دست پیدا کرد.درنهایت، مجموعه‌ی «شیر شاه» که با مجموع ۳۰۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، ۲ میلیارد و ۶۴۲ میلیون دلار فروخته است.

در رده‌ی پنجم پرفروش‌ترین فرنچایزهای انیمیشن به سری دو قسمتی «فروزن» (Frozen) می‌رسیم؛ قسمت اول «فروزن» در نوامبر ۲۰۱۳ اکران شد و به ۴۰۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش خانگی، ۸۸۰ میلیون دلار فروش خارجی و مجموع جهانی یک میلیارد و ۲۸۰ میلیون دلار دست یافت. این فیلم با درنظرگرفتن همه‌ی هزینه‌ها و درآمدهای جانبی، بیش از ۴۰۰ میلیون دلار سود خالص برای دیزنی به ارمغان آورد. این فیلم در زمان اکرانش پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ (هم‌اکنون سوم) تبدیل شد. «فروزن» با افتتاحیه‌ی سه روزه‌ی ۶۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری‌اش، رکورد بهترین افتتاحیه‌ی استودیوی انیمیشن‌سازی والت دیزنی را شکست. «فروزن» به مدت شانزده آخرهفته‌ی متوالی در بین ۱۰ فیلم برتر باکس آفیس باقی ماند که از سال ۲۰۰۲ تا آن زمان بی‌سابقه بود. این فیلم بالاتر از «در جستجوی نمو» (۸۷۱ میلیون دلار)، پرفروش‌ترین انیمیشن غیردنباله‌ای سینما حساب می‌شود. استراتژی دیزنی در زمینه‌ی دنباله‌سازی برای انیمیشن‌هایش، دندان روی جگر گذاشتن برای جان به لب کردن طرفداران است. دیزنی شش سال صبر کرد تا دنباله‌ی انیمیشن یک میلیارد و ۲۸۰ میلیون دلاری رکوردشکنش را بسازد.

آن‌ها برای این کار تیم اصلی قسمت اول را دور هم جمع کردند؛ از جنیفر لی و کریس باک در مقام کارگردانان و کریستن اندرسون-لوپز و شوهرش رابرت لوپز به‌عنوان ترانه‌سرایان و آهنگسازانی که به خاطر فیلم اول برنده‌ی اسکار بهترین ترانه‌ی اورجینال شده بودند؛ از آنجایی که این‌بار ترانه‌ها نقش پررنگی در داستان «فروزن ۲» داشتند، در تیتراژ فیلم از آن‌ها به‌عنوان نویسندگان فیلم هم نام برده شده است. کریستن بل، ایندیا منزل و جاش گـد نیز به‌عنوان صداپیشگان قسمت اول بازگشتند. «فروزن ۲» در آخرهفته‌ی پیش از آخرهفته‌ی روز شکرگزاری که در گذشته به فرمانروایی فیلم‌های «هری پاتر» اختصاص داشت، اکران شد و با کسب ۱۳۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار، در جایگاه پنجم بهترین افتتاحیه‌های تاریخ ماه نوامبر جای گرفت و همچنین با کسب ۱۲۵ میلیون دلار به‌عنوان افتتاحیه‌ی پنج روزه، در رده‌ی دوم بهترین افتتاحیه‌ی پنج روزه‌ی آخرهفته‌ی روز شکرگزاری قرار گرفت .این فیلم با کسب ۳۵۸ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار افتتاحیه‌ی جهانی، رکورد بهترین افتتاحیه‌ی جهانی فیلم‌های انیمیشن را از چنگ بازسازی «شیر شاه» (۲۴۵ میلیون دلار) بیرون کشید. «فروزن ۲» با کسب یک میلیارد و ۴۵۰ میلیون دلار، یک پله پایین‌تر از بازسازی «شیر شاه» (یک میلیارد و ۶۵۷ میلیون دلار) به پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ باکس آفیس تبدیل شد.

اِلسا و همراهانش به سفرشان فکر می‌کنند فیلم فروزن

«فروزن ۲» که درآمد خارجی ۹۷۲ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری‌اش دربرابر درآمد خارجی ۸۸۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری قسمت اول قرار می‌گیرد تقریبا در همه‌ی مناطق خارجی بهتر بود؛ همه به جز یکی: ژاپن. قسمت اول «فروزن» به رقم دیوانه‌وار ۲۴۹ میلیون دلار در بازار ژاپن دست پیدا کرد که به‌راحتی بیشتر از تمام مناطق خارج از آمریکای شمالی است. در مقایسه، «فروزن ۲» به ۱۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در این منطقه دست یافت که گرچه کماکان خارق‌العاده است، اما اگر به خاطر ژاپن نبود، درآمد «فروزن ۲» غول‌آساتر از چیزی که هست می‌بود. درنهایت، مجموعه‌ی دو قسمتی «فروزن» که با مجموع ۳۰۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، ۲ میلیارد و ۷۱۵ میلیون دلار فروخته‌اند. در جایگاه چهارم پرفروش‌ترین فرنچایزهای انیمیشن به اسباب‌بازی‌های اندی می‌رسیم: نخستین قسمت انقلابی‌ترین مجموعه‌ی استودیوی پیکسار در حالی اکران شد که استیو جابز، یکی از تهیه‌کنندگان اجرایی درباره‌ی آن گفته بود که اگر «داستان اسباب‌بازی» ۷۵ میلیون دلار بفروشد، سرمایه‌ی پیکسار و دیزنی بازمی‌گردد. اگر ۱۰۰ میلیون دلار فروشد، هر دو پول در می‌آورند و اگر به یک بلاک‌باستر واقعی تبدیل شود و ۲۰۰ میلیون دلار بفروشد، هر دوی پیکسار و دیزنی پول خیلی زیادی به جیب خواهند زد.

اما هیچکدام از اینها اتفاق نیافتد؛ «داستان اسباب‌بازی» در نوامبر سال ۱۹۹۵ روی پرده رفت و به بیش از ۳۵۰ میلیون دلار فروش جهانی دست یافت. این فیلم با کسب ۱۹۱ میلیون و ۷۹۶ هزار دلار در گیشه‌ی خانگی، بالاتر از «بتمن برای همیشه»، «آپولو ۱۳»، «پوکاهانتس»، «کسپر»، «دنیای آب» و «گلدن‌آی» به پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۹۹۵ تبدیل شد. ساخته‌ی جان لستر در زمان اکرانش پایین‌تر از «شیر شاه» (۹۸۶ میلیون دلار) و «علاالدین» (۵۰۴ میلیون دلار) در رده‌ی سوم پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ جای می‌گرفت. این فیلم در زمان اکرانش هفدهمین فیلم برتر گیشه‌ی خانگی و بیست و یکمین فیلم برتر گیشه‌ی جهانی بود. «داستان اسباب‌بازی ۲» دستاوردهای تجاری قسمت نخست را پشت سر گذاشت. این فیلم ۲۴۵ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در گیشه‌ی خانگی و ۴۹۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در گیشه‌ی جهانی فروخت و جای قسمت اول را به‌عنوان سومین انیمیشن پرفروش تاریخ بعد از «شیر شاه» و «علاالدین» گرفت. «داستان اسباب‌بازی ۲» پایین‌تر از «جنگ ستارگان: تهدید شبح» و «حس ششم» و یک پله بالاتر از «ماتریکس» (۴۶۵ میلیون دلار) در رده‌‌ی سوم پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۹۹۹ قرار گرفت.

قسمت سوم در ژوئن ۲۰۱۰ اکران شد و به ۴۱۵ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی، ۶۵۲ میلیون دلار در گیشه‌ی خارجی و مجموع جهانی یک میلیارد و ۶۷ میلیون دلار دست پیدا کرد. به عبارت دیگر، درآمد «داستان اسباب‌بازی ۳» بیشتر از مجموع درآمد دو فیلم قبلی بود. این فیلم با پشت سر گذاشتن حکومت شش ساله‌ی «شرک ۲» (۹۱۹ میلیون دلار)، در آن زمان به پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ باکس آفیس تبدیل شد و هم‌اکنون به رده‌ی هفتم این فهرست سقوط کرده است. این فیلم بالاتر از «آلیس در سرزمین عجایب» (یک میلیارد و ۲۵ میلیون دلار)، «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت اول» ‌(۹۵۷ میلیون دلار) و «شرک برای همیشه» (۷۵۶ میلیون دلار) به صدرنشین گیشه‌ی جهانی سال ۲۰۱۰ تبدیل شد. این فیلم با عبور از مرز یک میلیارد دلار فروش جهانی در هفتاد و یکمین روز اکرانش، به نخستین انیمیشن یک میلیاردی تاریخ و هفتمین فیلم یک میلیاردی تاریخ تبدیل شد. یکی از استراتژی‌های پسندیده‌ی پیکسار این است که سال‌ها بین دنباله‌هایش فاصله می‌اندازد؛ به‌طوری که «داستان اسباب‌بازی ۴» حدود یک دهه بعد از «داستان اسباب‌بازی ۳» در سال ۲۰۱۰ اکران شد. این کار، دستورالعمل تضمین‌شده‌ای برای موفقیت در گیشه است: آن‌ها به‌جای اینکه دنباله‌هایشان را یکی پس از دیگری بیرون بدهند، کاری می‌کنند تا ضرورت ساخت آن‌ها در خود طرفداران شکل بگیرد؛ آن‌ها می‌خواهند اول طرفداران درخواست دنباله کنند و برای دیدن آن لحظه‌شماری کنند.

همچنین آن‌ها علاوه‌بر کسانی کودکانی که با فیلم‌هایشان بزرگ شده‌اند، روی نسل جدیدی از طرفداران که فیلم‌های قبلی‌شان را به‌تازگی کشف کرده‌اند نیز سرمایه‌گذاری می‌کنند. بنابراین همه می‌دانستند که «داستان اسباب‌بازی ۴» به حلقه‌ی دیگری از زنجیره‌ی بلاک‌باسترهای چند میلیارد دلاری تابستانی دیزنی تبدیل خواهد شد؛ سؤال این بود که بزرگی‌اش چقدر خواهد بود؟ خیلی از تحلیلگران پیش‌بینی کرده بودند «داستان اسباب‌بازی ۴»، افتتاحیه‌ی رکوردشکنانه‌ی ۱۸۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری «شگفت‌انگیزان ۲» را تکرار خواهد کرد؛ یا حداقل با اختلافی ۲۰ میلیون دلاری به آن نزدیک خواهد شد. اما این اتفاق نیافتاد و «داستان اسباب‌بازی ۴» اکرانش را با کسب ۱۲۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار به‌عنوان افتتاحیه، ضعیف‌تر از پیش‌بینی ۱۴۰ میلیون دلاری دیزنی آغاز کرد. افتتاحیه‌ی «داستان اسبا‌ب‌بازی ۴»، آن را پشت سر «شرک ۳» (۱۲۲ میلیون دلار در سال ۲۰۰۷)، «در جستجوی دوری» (۱۳۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶) و «شگفت‌انگیزان ۲» (۱۸۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸) در جایگاه چهارم بهترین افتتاحیه‌های تاریخ قرار داد و پس از اکران «شیر شاه» (۱۹۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار) و «فروزن ۲» (۱۳۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار)، به رده‌ی ششم سقوط کرد.

طبیعتا سوالی که در این نقطه پرسیده می‌شود این است که دقیقا چه چیزی باعث شد تا این فیلم در حد انتظارات ظاهر نشود؟ «داستان اسبا‌ب‌بازی ۴» یکی از آن فیلم‌هایی است که تمام فاکتورهای لازم برای موفقیت را تیک زده است؛ جدیدترین فیلم تحسین‌شده‌ترین مجموعه‌ی پیکسار نیست که هست؛ فیلم جدید یکی از بزرگ‌ترین استودیوهای انیمیشن‌سازی دنیا نیست که هست. با وجود تمام تردیدها، نقدهای فیلم مهر تاییدی روی کیفیت فیلم نمی‌زنند که می‌زنند. کیانو ریوز ندارد که دارد. درنهایت تنها چیزی که به‌عنوان فاکتور تعیین‌کننده باقی می‌‌ماند تماشاگران هستند؛ مثل این می‌ماند که یک آپارتمان را پر از گاز اشتعال‌زا کنید و فقط به یک جرقه نیاز داشته باشید تا همه‌چیز را منفجر کنید. تماشاگران حکم جرقه‌زننده را دارند. مهم نیست بعضی‌وقت‌ها همه‌چیز به خوبی برای موفقیت دست به‌دست هم داده‌اند. چرا که درنهایت سینماروها با خریدن یا نخریدن بلیت، نقش عنصر تعیین‌کننده را دارند. پس چیزی که از عملکرد «داستان اسباب‌بازی ۴» متوجه می‌شویم این است که مردم به اندازه‌ی دومین فیلم «شگفت‌انگیزان» یا اولین دنباله‌ی «در جستجوی نمو»، علاقه‌‌ای به چهارمین فیلم «داستان‌ اسباب‌بازی» نداشتند.

کلمه‌ی کلیدی در اینجا «چهارمین» است. «شگفت‌انگیزان ۲» و «در جستجوی دوری» در حالی اولین دنباله‌ی موردانتظار این فیلم‌ها بعد از بیش از یک دهه بودند که سومین دنباله‌ی «داستان اسبا‌ب‌بازی» بعد از دو دنباله، دیگر اتفاق یگانه‌ای حساب نمی‌شود. گرچه «داستان اسباب‌بازی ۳» افتتاحیه‌ی خانگی نه چندان شگفت‌انگیزی را تجربه کرد، اما فاکتور تعیین‌کننده برای دیزنی، عملکرد جهانی این فیلم بود و «داستان اسباب‌بازی ۴» با شکستن رکورد بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی جهانی فیلم‌های انیمیشن با کسب ۲۳۸ میلیون دلار (حالا پشت‌سر افتتاحیه‌ی جهانی ۳۵۸ و نیم میلیونی «فروزن ۲» در رده‌ی دوم قرار دارد)، راضی‌کننده ظاهر شد. «داستان اسباب‌بازی ۴» یک میلیارد و ۷۳ میلیون دلار در گیشه‌ی جهانی فروخت (کمتر از درآمد یک میلیارد و ۲۰۰ میلیونی «شگفت‌انگیزان ۲» اما بیشتر از درآمد یک میلیارد و ۶۶ میلیونی «داستان اسباب‌بازی ۳») که با احتساب تمام هزینه‌ها و درآمدهای جانبی، به‌معنی ۳۶۸ میلیون دلار سود خالص برای دیزنی بود؛ رقمی که آن را در رده‌ی ششم سودآورترین فیلم‌های ۲۰۱۹ قرار داد. درنهایت، مجموعه‌ی چهار قسمتی «داستان اسباب‌‌بازی» که با مجموع ۵۲۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، مجموعا ۳ میلیارد و ۵۴ میلیون دلار فروخته‌اند.

در رده‌ی سوم پرفروش‌ترین فرنچایزهای انیمیشنی به «عصر یخبندان» (Ice Age) برمی‌خوریم؛ قسمت نخست این مجموعه‌ی پنج قسمتی اکرانش را در پانزدهم مارس سال ۲۰۰۲ با کسب ۴۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار به‌عنوان افتتاحیه آغاز کرد؛ رقمی که نه‌تنها معمولا در خارج از فصل تابستان دیده نمی‌شود، بلکه با اختلاف زیادی بزرگ‌تر از پیش‌بینی‌های ۳۰ میلیون دلاری خوشبینانه‌ی استودیوی فاکس بود. به این ترتیب، این فیلم رکورد بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی تاریخ ماه مارس را شکست و در آن زمان پشت سر «شرکت هیولاها» (۶۲/۶ میلیون دلار) و «داستان اسباب‌بازی ۲» (۵۷/۴ میلیون دلار)، سومین افتتاحیه‌ی برتر تاریخ فیلم‌های انیمیشن بود. «عصر یخبندان»، محصول استودیوی انیمیشن‌سازی بلواسکای نمایشش را با کسب ۱۷۶ میلیون و ۳۸۷ هزار دلار در گیشه‌ی خانگی و ۳۸۳ میلیون و ۲۵۷ هزار دلار در گیشه‌ی جهانی به سرانجام رساند و در جایگاه هشتم پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی جهانی در سال ۲۰۰۲ قرار گرفت. «عصر یخبندان: ذوب» (Ice Age: The Meltdown)، دومین فیلم مجموعه دنباله‌ی فیلم قبلی در مارس ۲۰۰۶ روی پرده رفت و با پشت سر گذاشتن انتظارات، به ۶۸ میلیون دلار افتتاحیه‌ دست پیدا کرد؛ این رقم پشت سر افتتاحیه‌ی ۸۳ میلیون و ۸۴۸ هزار دلاری «مصائب مسیح»، بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی تاریخ یک فیلم غیرتابستانی/غیرکریسمسی حساب می‌شد.

قهرمانان دنیای زیرزمینی را کشف می‌کنند انیمیشن عصر یخبندان

«ذوب» در حالی رکورد بهترین افتتاحیه‌ی تاریخ ماه مارس را تصاحب کرد که این رکورد به خاطر افتتاحیه‌ی ۷۰ میلیون و ۸۸۵ هزار دلاری «۳۰۰»، ساخته‌ی زک اسنایدر فقط یک سال دوام آورد. این فیلم با کسب ۱۹۵ میلیون و ۳۳۰ هزار دلار در گیشه‌ی خانگی از قسمت اول «ماشین‌ها» (۲۴۴ میلیون دلار) شکست خورد، اما در عوض، با کسب ۶۶۰ میلیون و ۹۴۰ هزار دلار در دنیا، بالاتر از «ماشین‌ها» (۴۶۱ میلیون و ۹۸۳ هزار دلار) به پرفروش‌ترین انیمیشن سال ۲۰۰۶ در دنیا تبدیل شد؛ این موضوع از اینجا به بعد به الگوی این مجموعه تبدیل می‌شود و شکاف بین فروش خانگی و خارجی‌شان با هر فیلم بیشتر و بیشتر می‌شود؛ مخاطب واقعی فیلم‌های «عصر یخبندان»، گیشه‌ی خارج از آمریکای شمالی است. سومین فیلم مجموعه، «عصر یخبندان: ظهور دایناسورها» (Ice Age: Dawn of the Dinosaurs) بود که در ژوئیه ۲۰۰۹ اکران شد و به ۱۹۶ میلیون و ۵۷۳ هزار دلار فروش خانگی، ۶۹۰ میلیون و ۱۱۳ هزار دلار فروش خارجی و مجموع جهانی ۸۸۶ میلیون دلار فروش جهانی از ۹۰ میلیون دلار بودجه دست یافت؛ «ظهور دایناسورها» سومین فیلم پرفروش سال ۲۰۰۹، پرفروش‌ترین فیلم سری «عصر یخبندان» و پانزدهمین انیمیشن پرفروش تاریخ باکس آفیس است.

پوستر فیلم عصر یخبندان ظهور دایناسورها

این فیلم با شکستن رکورد افتتاحیه‌ی جهانی «فیلم سیمپسون‌ها» (۱۷۰/۹ میلیون دلار) به ۲۱۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار افتتاحیه‌ی جهانی دست یافت؛ رکوردی که بعدا در سال ۲۰۱۸ توسط افتتاحیه‌ی جهانی «شگفت‌انگیزان ۲» (۲۳۵ میلیون دلار) شکسته شد. «ظهور دایناسورها» هم‌اکنون پشت سر «آواتار» (۲ میلیارد و ۷۸۸ میلیون دلار)، «جنگ ستارگان: تهدید شبح» (یک میلیارد و ۲۷ میلیون دلار) و «بوهمین رپسدی» (۸۹۵ میلیون دلار) در جایگاه چهارم پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ استودیوی فاکس قرن بیستم قرار دارد.این فیلم با کسب ۶۹۰ میلیون دلار در گیشه‌ی خارجی، بالاتر از «در جستجوی نمو» (۵۵۵ میلیون و ۵۶۵ هزار دلار فروش خارجی)، پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ در خارج از آمریکای شمالی بود و از آن زمان تاکنون به رده‌ی هفتم سقوط کرده است. چهارمین فیلم مجموعه «عصر یخبندان: رانش قاره‌ای» (Ice Age: Continental Drift) بود که در ژوئیه ۲۰۱۲ اکران شد و به ۱۶۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروش خانگی، ۷۱۵ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار فروش خارجی و مجموع جهانی ۸۷۷ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار فروش جهانی دست یافت؛ «رانش قاره‌ای» در سالی که «اونجرز» (یک میلیارد و ۵۱۵ میلیون دلار) انقلاب کرد، در رده‌ی پنجم پرفروش‌ترین فیلم‌های سال قرار گرفت.

این فیلم هم‌اکنون پشت سر «ظهور دایناسورها»، پرفروش‌ترین فیلم سری «عصر یخبندان» است و در رده‌ی شانزدهم پرفروش‌ترین انیمیشن‌های تاریخ قرار می‌گیرد. «رانش قاره‌ای» به ۴۶/۶ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت که پایین‌تر از «ذوب» (۶۸ میلیون دلار)، بهترین افتتاحیه‌ی «عصر یخبندان» حساب می‌شد. این فیلم با کسب ۱۶۱ میلیون دلار در خانه، به کم‌درآمدترین فیلم مجموعه در گیشه‌ی خانگی تبدیل شد.اما این فیلم عملکرد ناامیدکننده‌اش در آمریکای شمالی را با درآمد شگفت‌انگیزش در گیشه‌ی خارجی جبران کرد؛ درآمد ۷۱۸ میلیون و ۴۴۳ میلیون دلاری‌اش در گیشه‌ی خارجی، آن را بالاتر از «ظهور دایناسورها» (۶۹۰ میلیون دلار) به پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ در گیشه‌ی خارجی تبدیل کرد.اما آخرین فیلم مجموعه تا به امروز «عصر یخبندان: مسیر برخورد» (Ice Age: Collision Course) است که در ژوئیه ۲۰۱۶ روی پرده رفت و ۶۴ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی، ۳۴۴ میلیون دلار در گیشه‌ی خارجی و مجموع جهانی ۴۰۸ میلیون دلار از ۱۰۵ میلیون دلار بودجه دست یافت. بزرگ‌ترین بازار خارجی «مسیر برخورد»، بازار چین (۶۶ میلیون دلار) بود. افتتاحیه‌ی سه روزه‌ی ۲۳ میلیون دلاری این فیلم در چین، آن را به بهترین افتتاحیه‌ی این مجموعه در این بازار تبدیل کرد.

Ice Age

درآمد خانگی ضعیف این فیلم، آن را به کم‌درآمدترین فیلم این مجموعه و کم‌درآمدترین فیلم استودیوی بلواسکای تبدیل کرد و منجر به شکست تجاری‌اش در باکس آفیس آمریکای شمالی شد. مجموعه‌ی پنج قسمتی «عصر یخبندان» که با مجموع ۴۳۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده‌، ۳ میلیارد و ۲۰۶ میلیون دلار در دنیا فروخته است. در رده‌ی دوم پرفروش‌ترین مجموعه انیمیشنی سینما به «شرک» (Shrek) می‌رسیم؛ مجموعه‌ی چهار قسمتی «شرک» هم که از ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ اکران شدند، به‌عنوان یک ماجراجویی فانتزی شروع شد و در ادامه به یک ملودرام زناشویی خانگی تغییر شکل داد. تیم تبلیغات این مجموعه اگرچه روی شوخی کردن با کلیشه‌های انیمیشن‌های دیزنی و وراجی‌های خنده‌دار خر شرک تمرکز می‌کردند، ولی هسته‌ی «شرک» یک کمدی رومانتیک بین دیو خوش‌قلبی با صدای مایک مایرز و پرنسس سرسختی با صدای کامرون دیاز بود. موفقیت «شرک» بود که درجه سنی G در بین انیمیشن‌ها را از بین برد و تقریبا همه‌ی استودیوها از جمله خود دریم‌وورکس را مجبور کرد تا به‌طرز سراسیمه‌ای به‌دنبال ساخت انیمیشن حیوانات سخنگوی دیوانه‌وار خودشان که فرهنگ عامه را به سخره ‌می‌گیرند بگردند. به این ترتیب مجموعه «شرک» دی‌ان‌ای انیمیشن‌سازی جریان اصلی هالیوود را متحول کرد.

قسمت اول «شرک»، اکرانش را با ۴۲ میلیون دلار افتتاحیه شروع کرد و به ۲۶۷ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد که به این معنی است که این فیلم ۶/۳ برابر افتتاحیه‌اش فروخته است؛ آماری که آن را به یکی از بادوام‌ترین بلاک‌باسترهای دنیای پسا-«تایتانیک» تبدیل می‌کند. «شرک ۲» که کارش را با ۱۰۸ میلیون دلار افتتاحیه‌ی سه روزه و ۱۲۸ میلیون دلار افتتاحیه‌ی چهار روزه شروع کرد، با دست پیدا کردن به ۴۴۱ میلیون دلار فروش نهایی، کماکان یکی از بادوام‌ترین فیلم‌های تاریخ است که اکرانش را با کسب فراتر از ۱۰۰ میلیون دلار شروع کرده است؛ این رقم نه‌تنها «شرک ۲» را در آن زمان به پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ تبدیل کرد، بلکه آن را پشت سر «تایتانیک» (۶۰۰ میلیون دلار) و «جنگ ستارگان» (۴۶۰ میلیون دلار)، در جایگاه سوم پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی خانگی هم قرار دارد. «شرک ۳» به‌عنوان ضعیف‌ترین فیلم سه‌گانه، آن‌قدر ضعیف بود که عملکرد «شرک ۴» را هم تحت تاثیر منفی‌اش قرار داد. بااین‌حال حتی این فیلم هم کارش را با افتتاحیه‌ای رکوردشکنانه شروع کرد؛ افتتاحیه‌ی ۱۲۲ میلیون دلاری «شرک ۳» تا زمانی‌که «در جستجوی دوری» (۱۳۵ میلیون دلار) در سال ۲۰۱۶ از آن پیشی گرفت، بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ در بین انیمیشن‌ها حساب می‌شد.

شرک، فیونا و خره لبخند می‌زنند فیلم شرک

افتتاحیه‌ی «شرک ۳» کماکان با احتساب نرخ تورم پشت سر «شگفت‌انگیزان ۲» (۱۸۴ میلیون دلار) در جایگاه دوم قرار دارد. اما «شرک ۳» به خاطر کیفیت هنری متوسطش و رقیب‌های سرسختی که در قالب «مرد عنکبوتی ۳»، «دزدان دریایی کاراییب ۳» و «سیزده یار اوشن» داشت، به فقط ۳۲۲ میلیون دلار فروش خانگی و ۷۹۹ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. سه سال بعد، قسمت چهارم خودش را به‌عنوان قسمت آخر این مجموعه معرفی کرد. فیلم چهارم که به معنای واقعی کلمه، با شرک و بستن کتاب داستان زندگی‌اش به اتمام می‌رسید، اگرچه کمی ناموفق‌تر از فیلم‌های قبلی بود، اما نه با فاصله‌ی زیادی. فیلم کارش را با کسب افتتاحیه‌ی ۷۰ میلیون دلار که به‌طرز شوکه‌کننده‌ای پایین بود شروع کرد. شروعی که شاید در ابتدا سرنوشت ترسناکی را برای این قسمت پیش‌بینی می‌کرد، ولی از آنجایی که «شرک ۴» در تابستان ۲۰۱۰ که به‌عنوان تابستانی افتضاح از لحاظ فیلم‌های خوب اکران‌شده معروف است روی پرده رفت و از آنجایی که این فیلم در زمانی در قالب سه‌بعدی منتشر شد که فیلم‌های سه‌بعدی حسابی روی بورس بودند، درنهایت اکران بادو‌ام‌تری را در مقایسه با فیلم قبلی تجربه کرد.

«شرک ۴» در آخر ۲۳۷ میلیون دلار در خانه فروخت که به‌معنی فروش ۳/۳ برابری‌اش نسبت به افتتاحیه در مقایسه با آمار ۲/۶ برابری قسمت قبل بود و البته ۷۵۲ میلیون دلار هم از سرتاسر دنیا به‌دست آورد. هشت سال از آن زمان گذشته است و سازندگان همان‌طور که قول داده بودند به عهدشان وفا کردند و تلاشی برای احیا کردن «شرک» نکردند. ولی بااین‌حال آن‌ها اسپین‌آف «گربه‌ی چکمه‌پوش» (Puss in Boots) را در اواخر سال ۲۰۱۱ اکران کردند که خیلی بهتر از چیزی شد که انتظار می‌رفت. آن فیلم اکرانش را با کسب ۳۴ میلیون دلار شروع کرد و بعد با تجربه‌ی یکی از کمترین افت فروش‌های آخرهفته‌ی دوم تاریخ، ۳۳ میلیون دلار در آخرهفته‌ی دومش کسب کرد و درنهایت به ۱۴۹ میلیون فروش خانگی و ۵۵۴ میلیون فروش جهانی از ۱۳۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. درنهایت، فیلم‌های پنج قسمتی «شرک» که با مجموع ۶۶۵ میلیون دلار بودجه ساخته شده‌اند، مجموعا ۳ میلیارد و ۵۴۵ میلیون دلار فروخته‌اند؛ پرفروش‌ترین فیلم مجموعه «شرک ۲» (۹۳۵ میلیون و ۲۵۳ هزار دلار) و کم‌درآمدترین فیلم مجموعه هم «گربه‌ی چکمه‌پوش» (۵۵۴ میلیون و ۹۸۷ هزار دلار) هستند.

اما بالاخره در رده‌ی نخست پرفروش‌ترین فرنچایزهای انیمیشن سینما با سری «من نفرت‌انگیز» (Despicable Me) مواجه می‌شویم؛ قسمت اول مخلوق استودیوی ایلومینیشن در ژوئیه سال ۲۰۱۰ روی پرده رفت و با کسب ۵۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار به‌عنوان افتتاحیه، پشت سر «داستان اسباب‌بازی ۳» (۱۱۰ میلیون و ۳۰۷ هزار دلار) و «شرک برای همیشه» (۷۰ میلیون و ۸۳۸ هزار دلار) در رده‌ی سوم بهترین افتتاحیه‌ی فیلم‌های انیمیشن در سال ۲۰۱۰ جای گرفت. این فیلم در پنجم آگست ۲۰۱۰ با عبور از ۲۰۰ میلیون دلار فروش خانگی، به نخستین فیلم یونیورسال از زمان «اولتیماتوم بورن» (۲۰۰۷) که به این رقم دست یافته بود تبدیل شد. «من نفرت‌انگیز» درنهایت با کسب ۲۵۱ میلیون و ۵۱۳ هزار دلار در گیشه‌ی خانگی، یک پله بالاتر از «شرک برای همیشه» (۲۳۸ میلیون و ۷۳۶ هزار دلار) و یک پله پایین‌تر از «داستان اسباب‌بازی ۳» (۴۱۵ میلیون دلار) به دومین انیمیشن پرفروش سال ۲۰۱۰ تبدیل شد. همچنین، این فیلم پرفروش‌ترین انیمیشن غیردریم‌ورکس/غیرپیکساری تاریخ باکس آفیس در آمریکای شمالی بود. «من نفرت‌انگیز» به ۵۴۶ میلیون دلار فروش جهانی از ۶۹ میلیون دلار دست پیدا کرد؛ رقمی کهآن را در زمان اکرانش به ششمین فیلم پرفروش تاریخ یونیورسال و دهمین انیمیشن پرفروش تاریخ آمریکای شمالی تبدیل می‌کرد.

«من نفرت‌انگیز» پشت سر «داستان اسباب‌بازی ۳»، «شرک برای همیشه» و «گیسوکند» پرفروش‌ترین انیمیشن سال ۲۰۱۰ و نهمین فیلم برتر باکس آفیس جهانی در سال ۲۰۱۰ بود. این تازه آغازی برای مجموعه تازه‌واردی بود که هنوز پتانسیل‌های تجاری‌ واقعی‌اش شکوفا نشده بود. «من نفرت‌انگیز ۲» در سال ۲۰۱۳ به ۳۶۸ میلیون دلار فروش خانگی، ۶۰۲ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش خارجی و مجموع ۹۷۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار روش جهانی دست یافت؛ رقمی که طبق احتساب تمام هزینه‌ها و درآمدهای جانبی به‌معنی ۳۹۴ و نیم میلیون دلار سود خالص برای یونیورسال بود. این فیلم در حالی سومین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۳ بود که هم‌اکنون یازدهمین انیمیشن پرفروش تاریخ است. همچنین، این فیلم با بودجه‌ی ۷۶ میلیون دلاری‌اش، سودآورترین فیلم تاریخ صد و یک ساله‌ی یونیورسال حساب می‌شود. «من نفرت‌انگیز ۲» در هشتم ژانویه‌ی ۲۰۱۴، رکورد «شرک ۲» (۹۲۸ میلیون و ۷۶۰ هزار دلار) به‌عنوان پرفروش‌ترین انیمیشن غیردیزنی/غیرپیکسار را شکست؛ تا اینکه «مینیون‌ها» در سال ۲۰۱۵ از راه رسید و این رکورد را به نام خودش ثبت کرد. «من نفرت‌انگیز ۲» به ۱۴۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار افتتاحیه‌ی پنج روزه دست پیدا کرد که آن را بالاتر از افتتاحیه‌ی پنج روزه‌ی «داستان اسباب‌بازی ۳» (۱۴۱ میلیون دلار)، بزرگ‌ترین شروع پنج روزه‌ی تاریخ فیلم‌های انیمیشن حساب می‌شد.

سومین فیلم مجموعه اما نه دنباله‌ی مستقیم فیلم قبلی، بلکه حکم پیش‌درآمد/اسپین‌آفی مخصوص مینیون‌ها، کاراکترهای مکمل بامزه‌ی فیلم‌های اصلی را داشت؛ «مینیون‌ها» در سال ۲۰۱۵ روی پرده رفت و به ۳۳۶ میلیون دلار فروش خانگی، ۸۲۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار فروش خارجی و مجموع یک میلیارد و ۱۵۹ میلیون دلار فروش جهانی دست یافت؛ «مینیون‌ها» در جایگاه پنجمین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۵ و بالاتر از «پشت و رو» (۸۵۵ میلیون و ۲۱۰ هزار دلار) در رده‌ی نخست پرفروش‌ترین انیمیشن آن سال جای گرفت. این فیلم با عبور از مرز یک میلیارد دلار فروش جهانی، به نخستین انیمیشن یک میلیاردی غیردیزنی/غیرپیکساری تاریخ و پشت‌سر «داستان اسباب‌بازی ۳» و «فروزن» به سومین انیمیشن یک میلیاردی تاریخ تبدیل شد. همچنین، «مینیون‌ها» با عبور از مرز یک میلیارد دلار پس از ۴۹ روز، جلوتر از «داستان اسباب‌بازی ۳» (۷۵ روز) به سریع‌ترین انیمیشن یک میلیاردی تاریخ تبدیل شد. «مینیون‌ها» همراه‌با «سریع و خشن ۷» و «دنیای ژوراسیک»، یونیورسال را به نخستین استودیویی که سه‌تا از فیلم‌هایش در جریان یک سال به بیش از یک میلیارد دلار دست یافته بودند تبدیل کرد.

«مینیون‌ها» با احتساب تمام هزینه‌ها و درآمدهای جانبی به ۵۰۲ میلیون و ۳۴۰ هزار دلار سود خالص برای یونیورسال دست پیدا کرد؛ رقمی که آن را به سودآورترین فیلم تاریخ یونیورسال و پشت‌سر «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» (۷۸۰ میلیون دلار سود خالص)، به سودآورترین فیلم سال ۲۰۱۵ تبدیل کرد. «مینیون‌ها» به ۱۱۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش افتتاحیه دست پیدا کرد که در آن زمان پشت سر «شرک ۳» (۱۲۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار)، بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی تاریخ فیلم‌های انیمیشن حساب می‌شد.«مینیون‌ها» ۱۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار به‌عنوان درآمد روز افتتاحیه‌اش در بازار چین کسب کرد؛ این رقم که تقریبا ۵۰ درصد بهتر از درآمد روز افتتاحیه‌ی «پاندای کونگ‌فوکار ۲» بود، آن را به بزرگ‌ترین درآمد روز افتتاحیه‌ی تاریخ فیلم‌های انیمیشن در چین تبدیل کرد (رکورد بعدا توسط «من نفرت‌انگیز ۳» شکسته شد). «من نفرت‌انگیز ۳»، چهارمین فیلم مجموعه که با ۸۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، در سال ۲۰۱۷ اکران شد و به ۲۶۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروش خانگی، ۷۷۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار فروش خارجی و مجموع جهانی یک میلیارد و ۳۴ میلیون دلار دست یافت.

این فیلم بعد از «مینیون‌ها» به دومین انیمیشن غیردیزنی/غیرپیکساری یک میلیاردی تاریخ تبدیل شد. «من نفرت‌انگیز ۳» با احتساب همه‌ی هزینه‌ها و درآمدهای جانبی به مجموع ۳۶۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار سود خالص دست یافت که آن را به سومین فیلمِ سودآور سال ۲۰۱۷ تبدیل می‌کرد. گرچه افتتاحیه‌ی ۷۲ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری‌اش ضعیف‌تر از دو فیلم قبلی مجموعه بود، اما حتی این رقم نیز کماکان بهتر از مجموع افتتاحیه‌ی پنج فیلم «بیبی راننده» (۲۰/۶ میلیون)، «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» (۱۶/۹ میلیون)، «واندر وومن» (۱۵/۷ میلیون)، «ماشین‌ها ۳» (۹/۷ میلیون) و «خانه» (۸/۷ میلیون) که همزمان با آن اکران شده بودند بود.سری چهار قسمتی «من نفرت‌انگیز» که با مجموع ۳۰۰ میلیون دلار بودجه ساخته شده است، مجموعا ۳ میلیارد و ۷۱۰ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخته‌اند؛ پرفروش‌ترین فیلم مجموعه «مینیون‌ها» (یک میلیارد و ۱۵۹ میلیون دلار) و کم‌درآمدترین فیلم مجموعه هم قسمت اول «من نفرت‌انگیز» (۵۴۳ میلیون دلار) است.

کپی لینک

جدولِ پُرفروش‌ترین مجموعه‌های انیمیشنِ تاریخ

شارلیز ترون و تام هاردی سوار بر ماشین در فیلم Mad Max: Fury Road
کپی لینک

آیا فیلم جدید «مد مکس» بدون حضور شارلیز ترون به سرنوشت «سولو» دچار خواهد شد؟

اگرچه تولیدِ دنباله‌ی «مد مکس: جاده‌ی خشم» رسما چراغ سبز نگرفته است، اما خبری که چند روز قبل درباره‌ی انتخابِ بازیگرانِ این فیلم منتشر شد، نزدیک‌ترین چیزی است که از حتمی شدنِ ساخت فیلم بعدی این مجموعه به‌دست آورده‌ایم و طبق آن، ماجراجویی بعدی‌مان در برهوتِ پسا-آخرالزمانی جرج میلر، نه «مد مکس ۵»، بلکه حکم پیش‌درآمد/اسپین‌آفی را دارد که به فیوریوسا، قهرمانِ بزن‌بهادرِ پرطرفدارِ «جاده‌ی خشم» با بازی محبوب شارلیز ترون اختصاص خواهد داشت. در حالی آنا تیلور جوی نقش فیوریوسای جوان را برعهده خواهد داشت که کریس همسورث و یحیی عبدالمتین دوم نیز درکنار او ایفای نقش خواهند کرد. گمان می‌رود که این فیلم به سفر فیوریوسا از فرمانده‌ی جنگِ بله قربان‌گوی ایمورتان جو به رهبرِ انقلابی و آزادی‌خواهی که در «جاده‌ی خشم» دیده بودیم اختصاص داشته باشد. جرج میلر کارگردانی این فیلم را براساس فیلمنامه‌ای از خودش و نیک لاتوریس برعهده خواهد داشت. گرچه خبر دنباله‌ی «جاده‌ی خشم» نباید چیزی به جز جشن و پایکوبی و احساساتِ مثبت باشد، اما مسئله این است که حداقل فعلا این خبر به همان اندازه که از لحاظ به‌دست آوردن فرصت دیگری برای بازگشت به دنیای یگانه‌ی میلر خوشحال‌کننده است، به همان اندازه هم از لحاظ سرنوشتِ این فیلم در گیشه نگران‌کننده است. خبر خوب این است که «مد مکس: جاده‌ی خشم» نه‌تنها تاکنون توسط بی‌شمار مطبوعات مختلف به‌عنوان بهترین فیلم دهه‌ی گذشته انتخاب شده است، بلکه تقریبا همه آن را به‌عنوان بهترین فیلمِ اکشنِ سینمای مدرن قبول دارند.

درست همان‌طور که هریسون فورد و شخصیت ایندیانا جونز به‌طرز جدایی‌ناپذیری به یکدیگر گره‌خورده‌اند، فیوریوسا و شارلیز ترون نیز وضعیت مشابه‌ای دارند

«جاده‌ی خشم» نه‌تنها نقدهای فوق‌العاده ستایش‌برانگیز و سراسر مثبتی دریافت کرد، بلکه با وجود ماهیتش به‌عنوان دنباله‌ی پرخرجِ (۱۵۰ میلیون دلار) یک مجموعه‌ی قدیمی که از ستاره‌ی اورجینالش بهره نمی‌برد (تام هاردی جایگزین مل گیبسون شد) موفق شد در وهله‌ی نخست به یک بلاک‌باستر هالیوودی معرکه تبدیل شود و در وهله‌ی دوم یک‌صدا توسط مخاطبان و منتقدان مورد تحسین قرار بگیرد. با وجود این، «جاده‌ی خشم» زمانی‌که در تابستان ۲۰۱۵ اکران شد، به موفقیت بزرگی در باکس آفیس تبدیل نشد. گرچه این فیلم به درآمد خانگی عالی ۱۵۳ میلیون دلار از ۴۶ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت، اما درنهایت، فقط ۳۷۳ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخت. به بیان دیگر، اگر هم‌اکنون در دنیایی زندگی می‌کردیم که استودیوهای هالیوودی این‌قدر آی‌پی‌پرست نبودند، درآمد نه چندان درخشان «جاده‌ی خشم»، برادران وارنر را از بازگشت به این مجموعه منصرف می‌کرد. اما این‌طور نیست. ما هم‌اکنون در دنیایی به سر می‌بریم که «ترمیناتور: سرنوشت تاریک» (۲۶۱ میلیون دلار در دنیا) بعد از شکست «ترمیناتور: جنسیس» (۴۴۰ میلیون دلار) و «دارک فینیکس» (۲۵۲ میلیون دلار) بعد از شکست «افراد ایکس: آپوکالیپس» (۵۴۳ میلیون دلار) ساخته می‌شوند.

Solo: A Star Wars Story

البته نکته‌ی قابل‌توجه این است که «جاده‌ی خشم» در بازار چین اکران نشده بود؛ پس این احتمال وجود دارد که «فیوریوسا» به‌علاوه‌ی کمکِ چین، بتواند درآمد قسمت قبلی در آمریکای شمالی و کشورهای خارجی را تکرار کند. اما حساب باز کردن روی کمک چین، مخصوصا در شرایط فعلی این بازار سخت است. باتوجه‌به افزایش علاقه‌ی سینماروهای چینی به فیلم‌های کامیک‌بوکی دی‌سی/مارول و گسترش تعدادِ بلاک‌باسترهای بومی، فیلم‌های هالیوودی غیرابرقهرمانی در دو-سه سال اخیر شانس کمتری برای شکوفایی در بازار چین دارند. اما نکته‌ای که اینجا مخصوصا با آن کار داریم نقش‌آفرینی به‌یادماندنی شارلیز ترون در «جاده‌ی خشم» است. یکی از عناصری که به موفقیتِ آن فیلم منجر شد و حتی کسانی که اهمیتی به سه‌گانه‌ی اورجینال «مد مکس» نمی‌دادند را به طرفداران «جاده‌ی خشم» تبدیل کرد، حضور شگفت‌انگیزِ شارلیز ترون در آن فیلم بود. گرچه من یکی از طرفداران پروپاقرص آنا تیلور جوی هستم، اما ساختن فیلمی با محوریت فیوریوسا اما بدون حضور شارلیز ترون مثل ساختن فیلمی با محوریت هان سولو اما بدون حضور هریسون فورد احساس می‌شود. مسئله این است که فیویورسا یک شخصیت از پیش تثبیت‌شده و شناخته‌شده از یک منبع اقتباسِ قبلی مثل هری پاتر، جیمز باند یا بتمن نبود.

Mad Max: Fury Road

در عوض، فیوریوسا درست مثل هان سولو حکم یک کاراکترِ اورجینال را داشت که نقش‌آفرینی به‌خصوصِ یک بازیگر به‌خصوص نقش پررنگی در شخصیت‌پردازی و دمیدنِ زندگی به او را داشت. درست همان‌طور که ساختن فیلم جدیدی از «جان سخت» بدون بروس ویلیس غیرقابل‌تصور است؛ درست‌ همان‌طور که تصور «ماتریکس» بدون کیانو ریوز غیرممکن است و درست همان‌طور که هریسون فورد و شخصیت ایندیانا جونز به‌طرز جدایی‌ناپذیری به یکدیگر گره‌ خورده‌اند، فیوریوسا و شارلیز ترون نیز وضعیت مشابه‌ای دارند. برخلاف امثال سوپرمن، مرد عنکبوتی یا جیمز باند که بازیگرانشان هر چند سال یک بار بدون اینکه آب از آب تکان بخورد تغییر می‌کنند، فیوریوسا شخصیتی با یک کالبد خالی که هر کسی به‌راحتی قادر به قرار گرفتن درونِ آن باشد نیست؛ شارلیز ترون فقط یکی از بی‌شمار بازیگرانی که نقشش را ایفا کرده نیست؛ شارلیز ترون یکی از اجزای کلیدی معرفِ هویتِ فیوریوساست. «جنگ ستارگان» تصور می‌کرد که می‌تواند ایده‌ی پیش‌درآمدِ هان سولو بدون هریسون فورد را به حقیقت تبدیل کند، اما حتی برندِ غول‌آسای «جنگ ستارگان» هم قادر به جلوگیری از تبدیل شدنِ آن به بزرگ‌ترین شکست تاریخِ این مجموعه (۳۹۲ میلیون و ۹۲۴ هزار دلار از ۲۷۵ میلیون دلار بودجه) نبود.

اگر «جنگ ستارگان» به‌عنوان یکی از پرطرفدارترین فرنچایزهای تاریخ قادر به کشیدن طرفداران به سینما برای دیدن هان سولوی بدون هریسون فورد نبود، سؤال این است که آیا مجموعه‌ی به مراتب غیرجریانِ اصلی‌تری مثل «مد مکس» توانایی موفق شدن در حوزه‌ای که «جنگ ستارگان» در آن شکست خورده را خواهد داشت؟ خودِ شارلیز ترون با وجود اعتمادی که به تصمیمِ جرج میلر دارد، اما از تغییر بازیگر فیوریوسا ناراحت است. از طرف دیگر، افزودن کریس همسورث به جمع بازیگران «فیوریوسا» به‌طرز تلخی خنده‌دار است. گرچه حضور همسورث در «فیوریوسا» همچون تلاشی جهت اضافه کردن یک ستاره‌ی سودآور برای افزایش پتانسیل‌های تجاری این فیلم به نظر می‌رسد، اما موفقیت همسورث در قالب ثور در دنیای سینمایی مارول به‌معنی قدرتِ ستاره‌ای او در خارج از فیلم‌های ابرقهرمانی دیزنی نیست؛ همسورث میزبان فرنچایزهای شکست‌خورده‌ای بوده‌ است که جدیدترین‌شان «مردان سیاه‌پوش: بین‌المللی» است. همچنین، او درکنار کریستن استورات یکی از ستارگان «سفیدبرفی و شکارچی» (Snow White and the Huntsman) بود؛ برای آن فیلم هم یک دنباله/اسپین‌آف ساخته شد که کریستن استورات جایی در در آن نداشت و از مجموعه‌ی خودش بیرون انداخته شد.

تام هاردی و شارلیز ترون در فیلم Mad Max: Fury Road درون ماشین و درحال تیراندازی

دلیل اینکه همسورث با وجود شکست‌های متوالی غیرمارولی‌اش کماکان به‌عنوان چهره‌ی فرنچایزهای مختلف انتخاب می‌شود به خاطر این است که هویتِ او به‌عنوان یک مردِ خوش‌تیپ، بامزه، بااستعداد و کاریزماتیک دقیقا تک‌تک خصوصیاتِ سوپراستارهای اولداسکولی را که اسمشان به‌تنهایی قادر به کشیدن مردم به سینماها بود تیک می‌زند؛ قبل از اینکه کاراکترهای پُرطرفدار جای بازیگران را به‌عنوان سوپراستارهای جدید سینما بگیرند، بازیگرانی با خصوصیات همسورث در موفقیتشان در گیشه تأثیرگذار بودند. اما امروز همسورث بدون ثور، رابرت پتینسون بدون بتمن و واکین فینیکس بدون جوکر بی‌ارزش هستند. شاید در رابطه با انتخاب همسورث برای «فیوریوسا» با نمونه‌ی دیگری از اشتباهِ محاسباتی استودیوها طرف هستیم؛ محبوبیت یک بازیگر در قالبِ یک کاراکتر کامیک‌بوکی به‌خصوص الزاما به‌معنی محبوبیت آن بازیگر در قالب یک کاراکتر ناشناخته‌ی دیگر نیست. به عبارت دیگر، حداقل فعلا این‌طور به نظر می‌رسد که «فیوریوسا» علاوه‌بر از دست دادن شارلیز ترون به‌عنوان منبع هویت‌بخشِ این شخصیت محبوب، جای خالی‌اش را با همسورثی پُر کرده است که بدون چکشِ ثور قادر به تاثیرگذاری روی فروشِ فیلم نیست.

خلاصه اینکه این پروژه حداقل روی کاغذ شبیه تکرار اشتباهات «سولو» یا «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان» به نظر می‌رسد. البته که باید اعتراف کرد که پیش از انتشار اولین تریلر «جاده‌ی خشم»، واکنش مردم به ایده‌ی ریبوتِ «مد مکس» بدبینانه بود. اما تماشای یک تیزر از «جاده‌ی خشم» کافی بود که نگرانی‌ها خاکستر شوند و همه با تمام وجود به میلر ایمان بیاورند. این احتمال وجود دارد که در رابطه با «فیوریوسا» نیز با اتفاق مشابه‌ای طرف باشیم. بالاخره میلر تاکنون چهار فیلم «مد مکس» ساخته که از خیلی خوب شروع می‌شوند و تا خارق‌العاده ادامه دارند؛ او همچنین در قالب «عزیز» (Babe) یکی از بهترین فیلم‌های لایواکشن کودکان را تهیه کرده و دنباله‌ی عجیب و جاه‌طلبانه‌اش را کارگردانی کرده است و به خاطر «خوش‌قدم» (Happy Feet)، انیمیشن شاد و خوشحالی درباره‌ی پنگوئن‌های رقاص برنده‌ی اسکار شده است. میلر دست به هر چیزی می‌زند طلا می‌شود.

عدم ایمان داشتن به میلر به اندازه‌ی اما و اگر آوردن در کارِ جیمز کامرون آخر و عاقب خوشی ندارد. اما با وجود این، نمی‌توانیم جلوی خودمان را بگیریم؛ همان‌طور که پس از رکوردشکنی‌های متوالی «ترمیناتور ۲: روز داوری»، «تایتانیک» و «آواتار»، کماکان درباره‌ی سرنوشت ناگوارِ احتمالی «آواتار ۲» گمانه‌زنی می‌کنیم، همان‌قدر هم برای زیرسوال بردن میلر بعد از شگفتی تمام‌عیار «جاده‌ی خشم» وسوسه می‌شویم! اما حقیقت این است که با وجود اعتمادی که به کار میلر داریم، حساب باز کردن روی شخصیت فیوریوسا بدون حضور بازیگری که نقش پُررنگی در تبدیل کردن او به یکی از نمادهای فرهنگ عامه داشت، در راستای یکی از اشتباهات رایجِ تاریخ اخیرِ هالیوود قرار می‌گیرد. از یک طرف، «فیوریوسا» به عنوانِ دنباله‌ی هشت ساله‌‌ای که ستاره‌ی نمادینِ فیلم نخست را با بازیگر کمترشناخته‌تری عوض کرده است، پتانسیل بدل شدن به یک «سولو: داستانی از جنگ ستارگانِ» دیگر را دارد و از طرف دیگر، همان‌طور که میلر با «جاده‌ی خشم» یک معجزه‌ی سینمایی عرضه کرد، می‌تواند با تکرار مجددِ آن با «فیوریوسا»، تمام این گمانه‌زنی‌ها را بی‌معنی کند.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات