نگاهی بهوقایع تاریخی که داستان Ghost of Tsushima را شکل میدهند
مدیوم گیم، از معدود بخشهایی از سرگرمی است که بهراحتی آب خوردن، مخاطب را در خودش غرق میکند. در گیم است که میتوانیم همراهبا جان پرایس دنیا را نجات بدهیم، با بتمن دخل جوکر را بیاوریم، همراهبا کریتوس اساطیر یونان را سلاخی کنیم، وارد فرقهی اساسینها شویم و تاریخسازی کنیم، با الکس هانتر قهرمان فوتبال انگلستان شویم یا اینکه با جان مارستون و اسبش، در افق دلانگیز غرب وحشی محو شویم.
اصلا به همین دلایل است که سراغ ویدیو گیم میرویم. چون در دنیای واقعی فقط یک داستان را میتوانیم رقم بزنیم و ماجراهایی که دوست داریم و نمیتوانیم سراغشان برویم را در دنیای بازیهای ویدیویی زنده میکنیم. اما یک حسرت است که همیشه به دل ما گیمرها مانده. حسرت بر سر گذاشتن یک کلاه حصیری بزرگ، قدم زدن در یک جنگل بامبوی ژاپن فئودال و گوش دادن به صدای نسیمی که برگها را نوازش میدهد و آوای دلنشین فلوتها را به گوشمان میرساند. درست است که سالها پیش بازی Onimusha و اخیرا بازیهایی مثل Nioh و سکیرو، داغ دلمان را برای تجربهی یک اثر تمام سامورایی تسکین دادند، اما خب هنوز هم دل خیلی از گیمرها یک اثر کاملا رئال و آکیرا کوروساوایی میخواهد؛ اثری از جنس فیلم آخرین سامورایی.
در هفتهی گیم پاریس (Paris Game Week) سال ۲۰۱۷ که بود که منتظران یک اثر سامورایی تماما رئال، با تماشای یک تریلر، از شدت خوشحالی به سقف اتاقشان چسبیدند. بازی جدید استودیو ساکر پانچ (Sucker Punch) نهتنها یک بازی ابرقهرمانی دیگر مثل مجموعه InFamous نیست، بلکه اثری کاملا جدی از یکی از تحویلگرفته نشدهترین دورههای ژاپن فئودال است. ساکرپانچ قرار است با بازی جدیدش یعنی Ghost of Tsushima که در این مقاله برای راحتی در تلفظ به آن سوشیما میگوییم، ما را به قرن ۱۳ ببرد. جایی که مغولها در حال آقایی کردن در جهان هستند و برای سرزمین ژیپانگو (ژاپن) دندان تیز کردهاند. ژاپنی که در آن، ساموراییها بهتازگی قد عَلَم کردهاند و درحال جایگاه پیدا کردن در اجتماع هستند و حالا، برای اولینبار در تاریخشان، باید با یکدیگر متحد شوند و این تهدید وحشتناک را از سرزمینشان دفع کنند.
تریلر معرفی بازی Ghost of Tsushima در Paris Game Week
در ادامه و در E3 سال ۲۰۱۹ هم یک تریلر بینهایت جذاب و نفسگیر از بازی پخش شد و انتظارات را خیلی بالا برد چرا که نمایش قدرتمندانهی بازی در زمینههای گرافیک، موسیقی و گیمپلی و همچنین در انحصار سونی بودن آن، دل هواداران را برای موفقیت احتمالیاش قرص کرده است. تنها چیزی که اینجا مبهم به نظر میرسد اما، داستان بازی است. با وجود اینکه بازی قرار است یک داستان شخصی و کاملا ساختگی را روایت کند اما خب، تمامی اتفاقات آن در دل یک دورهی واقعی و بسیار هیجانانگیز از تاریخ جریان دارد که میتوان گفت تا به امروز در هیچ کتاب، فیلم، مستند و مواردی اینچنینی، آن طور که باید بررسی نشده و از نقاط مبهم و کمفروغ تاریخ ژاپن و بهخصوص ساموراییها است. در این مقاله، قصد داریم دو جنگی که در عرض هفت سال بین ژاپن و مغولستان رخ داد را بررسی کنیم. اینکه اصلا چه شد که این جنگها رخ دادند؛ سرنوشت این جنگها به کجا رسید؛ سوشیما کجاست و در این دو جنگ چه نقشی قرار است بازی کند.
نمایش بازی در E3 2018
همانطور که پیشتر ذکر شد، داستان بازی در جریان جنگ بین ژاپن و مغولستان جریان دارد. باتوجهبه اسناد تاریخی، نمایشهای خود بازی و همچنین اعلامیهی سازندگان، داستان بازی در خلال اولین تجاوز مغولستان به ژاپن روایت میشود. بازی در نیمهی دوم قرن سیزدهم، دورانی که کوبلای خان، پادشاه وقت مغولستان، در اوج قدرتش به سر میبرد، جریان دارد. مغولستانی که از امپراطوری چین و گوریو (کره) تا خاورمیانه و جنوب روسیهی کنونی را در اختیار دارد، یک ابرقدرت محسوب میشود و پیشروی خودش ژاپن را میبیند. حال این سؤال پیش میآید که اصلا چرا مغولستان باید به ژاپن حمله کند که این همه داستان پیش بیاید؟
نمایش بازی در رویداد The Game Awards
تئوریهای مختلفی در پس حملهی مغولستان به ژاپن وجود دارد. از نظر برخی، کوبلای خان برای اثبات خود به حاکمان چینی، قصد داشته تا رقیب آنها یعنی ژاپن را شکست دهد و زیر سلطه خود ببرد. بهگفتهی بعضی از صاحبنظران، وی در پی ادامهی فتوحات پدرش یعنی چنگیز خان، قصد داشته ژاپن را شکست دهد و از نظر برخی دیگر، توصیفات مارکو پولو در سفرنامهاش، کوبلای خان را به فتح ژاپن ترغیب کرده است. مارکو پولو در بخشی از سفرنامهی خود، سرزمین ژاپن را اینچنین توصیف کرده است:
ژیپانگو (ژاپن) یک جزیره در اقیانوس شرقی است. آنها به هیچ قدرت خارجی وابستگی ندارند و این سرزمین را پادشاهانش اداره میکنند. طلا در این سرزمین به فراوانی یافت میشود و منابع طبیعیاش بیپایان است.
کوبلای خان تمامی راههای ممکن را امتحان کرد تا به مسالمتآمیزترین شکل ممکن بتواند صاحب سرزمین آفتاب شود؛ کسی چه میداند، شاید آوازهی مبارزان این سرزمین یعنی ساموراییها به گوش وی رسیده بوده و چه کسی دوست دارد با این سلحشورها پنجه در پنجه بیندازد؟
شاید باورتان نشود ولی کوبلای خان در ابتدا، راه دموکراسی را پیش گرفت و تصمیم گرفت که با ژاپنیها وارد مذاکره شود. برای این کار، تصمیم گرفت کرهایها (که تحت سلطهی مغولستان بودند) را واسطه قرار دهد و ازطریق آنها، با ژاپن وارد مذاکره شود. کرهایها که میدانستند تمامی این مقدمهچینیها به جنگ ختم خواهد شد، اشتیاق چندانی برای پذیرش واسطهگری میان مغولستان و ژاپن را از خود نشان ندادند و در پایان، پادشاه کره با دریافت یک نامه از سوی کوبلای خان، میانجیگری میان ژاپن و مغولستان را پذیرفت. نامهای که در ادامه آن را میخوانیم:
ما میدانیم که در دریای شرقی، یک جزیره به نام ژاپن وجود دارد. از اینکه جزیرهی مذکور از شما دور نیست آگاهیم و همچنین میدانیم که پیش از این، با کشور شما و چین مراوده داشته است؛ پس چرا با آنها روابط دوستانه برقرار نکنیم؟ به شما دستور میدهیم که با تمامی توان خود، ما را در رسیدن به این هدف یاری کنید.
مقامات کرهای پس از دریافت نامه، با بهانه کردن شرایط بد اقلیمی ژاپن، سعی کردند تا از زیر بار این مسئولیت خطیر شانه خالی کنند که خب درنهایت، یک گروه متشکل از مذاکرهکنندگان کرهای و مغول، راهی ژاپن شدند. در میانهی راه، همانطور که کرهایها انتظار داشتند، شرایط آب و هوایی خیلی بد و خروشان شدن دریاهای اطراف ژاپن، راه را برای کشتی گروه مذاکرهکنندگان سخت کرد و در پایان، فرستادگان ویژهی کوبلای خان که در کشتی حاضر بودند، فرمان عقبنشینی دادند. اولین مأموریت برای تصرف ژاپن، شروع نشده با شکست روبهرو شد و همین موضوع، کوبلای خان را به شک انداخت که شاید کره و ژاپن بایکدیگر همدست هستند و میخواهند سرِ کوبلای را زیر آب کنند! در پایان و پس از کشمکش با پادشاه کره، یک بار دیگر گروه مذاکره کنندگان کرهای و مغولی راهی سوشیما، جزیرهای میان کره و ژاپن، شدند؛ به سلامت به مقصد رسیدند و نامهی کوبلای برای پادشاه ژاپن را به دستش رساندند.
امپراتور بزرگ مغول، با فرمان از بهشت، این نامه را به پادشاه ژاپن ارسال میکند. حاکمان کشورهای کوچک و هممرز مدتها است که از ناتوانی در برقراری ارتباط با یکدیگر و ایجاد یک رابطهی دوستانه رنج میبرند. از زمان اجداد من، کشورهای زیادی بودند که قدرت ما را دستکم میگرفتند و سرکشی میکردند. پس از اینکه من به پادشاهی رسیدم، بهلطف آتشبسی که در منطقهی گوریو (کره) اعلام کردم، آنها خودشان را تسلیم ما کردند. گوریو مستعمرهی شرقی ماست. رابطهی ما با گوریو مثل رابطهی یک پدر با پسرش است و شما این را میدانید. از زمان پیدایش کشور شما (ژاپن)، گاهی بین شما، چین و گوریو روابطی دوستانه شکل گرفته است. از زمانیکه من به پادشاهی رسیدهام تا به امروز، به یاد ندارم که سفیرانی از ژاپن نزد من آمده باشند؛ به همین دلیل، ما نمایندگانمان را سوی شما فرستادهایم تا درخواستهایی که داریم را با شما مطرح کنند. از حالا به بعد وارد رابطهی دوستانه با ما شوید. از نظر ما، تمامی کشورها به یک خانواده تعلق دارند، پس اگر این موضوع را شما هم قبول دارید، به ما بپیوندید؛ وگرنه مجبور میشویم از یک راه دیگر مذاکرات را پیگیری کنیم و خب هیچ کس دوست ندارد که دست به شمشیر ببرد!
با اینکه استانداردهای مغولیها در این نامه کاملا رعایت شده، یعنی «مثل کره تسلیم شوید وگرنه با زور تسلیمتان میکنیم!» اما جملاتی با چاشنی مذاکره و ایجاد رابطهی دوستانه، نامهی کوبلای خان را کمی مودبانهتر کرده است!
ژاپن هدف بعدی مغولها برای تجاوز و تسخیر بود. آنها که ابتدا راه دیپلماتیک را برای استعمار ژاپن در پیش گرفته بودند، با بیاعتنایی ساموراییها مواجه شدند و راهحل را در حملهی نظامی یافتند
این نامه و یک نامهی دیگر را پادشاه کره یعنی چونگ نیول، به دادگاه سلطنتی ژاپن و همچنین دولت فئودال این کشور که به ترتیب در کیوشو و کاماکارا قرار داشتند، ارسال کرد که همین روند به ظاهر سادهی ارسال نامه، حدود دو سال به طول انجامید و در سال ۱۲۶۸، به مقصد رسید.
تمامی بزرگان قبایل ژاپن، در دادگاه سلطنتی این کشور دور هم جمع شدند و دربارهی پاسخ به نامهی کوبلای خان بایکدیگر گفت و گو کردند. آنها یک نامه را آماده کردند و از آنجایی که دولت نظامی در آن زمان، همهکارهی کشور بود، نامه را برای دولت نظامی در کاماکارا ارسال کردند و ساموراییها، تصمیم گرفتند که نامه را ارسال نکنند و پیام کوبلای خان را نادیده بگیرند.لحن کاملا مبهم نامه و نامشخص بودن خواستهی کوبلای در نامهاش، ژاپنیها را به این باور رساند که مغولستان درحال آماده شدن برای جنگ با ژاپن است. قبایل به این تتیجه رسیدند که یا باید خودشان را تسلیم مغولستان بکنند یا اینکه در مقابل آنها بایستند و از آنجایی تسلیم شدن در مرام ساموراییها جایی ندارد، آنها خودشان را برای یک جنگ بزرگ آماده کردند.
چهرهی کوبلای خان، پادشاه وقت مغولستان
برخی از صاحبنظران اعتقادشان براین است که هدف کوبلای خان از ارسال این نامه، ایجاد ارتباط دوستانه با ژاپن و قطع ارتباط این کشور با سانگ جنوبی (بخش جنوب شرقی چین) بود چرا که مغولها این سرزمین را هم میخواستند فتح کنند و مشخص نیست اگر ژاپنیها در پاسخ به نامهی کوبلای، روش دیگری را انتخاب میکردند، سرنوشت منطقهی شرق آسیا چگونه رقم میخورد.
پس از اینکه ژاپنیها عزم خود را برای یک جنگ بزرگ جزم کردند، دولت نظامی ژاپن معروف به باکوفو (Bakufu) که توسط توکیمونه هوجو (Tokimune Hojo) ملقب به شیکن (Shikken) رهبری میشد، دستور آمادگی برای دفاع دربرابر برابر تجاوز احتمالی مغولستان را صادر کرد و از طرفی دیگر، دولت سلطنتی به رهبری تسونهیتو (Tsunehito) افرادی را به سراسر ژاپن فرستاد و از آنها خواست تا دعا کنند و از خدایان بخواهند که ژاپن را در این جنگ بزرگ، یاری کنند.
کوبلای خان که جوابی از ژاپنیها دریافت نکرده بود، شاکی شد؛ تصمیم نهاییاش برای تجاوز به ژاپن را اعلام کرد و از کرهایها خواست تا هزار کشتی، چهار هزار کیسه پر از برنج و ۴۰ هزار سرباز را برای این جنگ، آماده کنند. پادشاه کره خیلی سعی کرد که جلوی کوبلای را بگیرد اما تلاشهایش نتیجهای نداشت. کوبلای خان که در دلش کورسویی از امید برای گشایش این ماجرا از راه دیپلماتیک و دوستانه وجود داشت، دوباره نمایندگانش را به کره فرستاد و در پایان سال ۱۲۶۸، یک هیئت دیگر از کره به ژاپن گسیل شدند که خب اینبار نه نامهای در کار بود و نه پیامی برای ارسال، آنها فقط جواب ژاپنیها را میخواستند بدانند. همراهبا این گروه، ۷۰ سرباز مغول هم حاضر و راهی جزیره سوشیما شدند. دولت سلطنتی پس از آگاهی از این موضوع، به دولت نظامی اعلام کرد که با این افراد، با ملایمت رفتار شود. پس از رسیدن هیئت مغول/کرهای به سوشیما، اهالی این جزیره به محض دیدنشان، نیروهای نظامی و حاکم سوشیما را خبر کردند و درنهایت، این مأموریت کوبلای خان هم با شکست روبهرو شد اما، افرادش برای اینکه دست خالی به کشورشان برنگردند، دو ماهیگیر ساکن سوشیما را گروگان گرفتند و با خود بردند!
سوشیما، جزیرهای میان کره و ژاپن است که در این تصویر، دورش یک دایره قرمز کشیده شده
این دو ماهیگیر، یک سال بعد یعنی سال ۱۲۷۱ آزاد شدند و آزادیشان، مشروط به راضی کردن مقامات ژاپنی مبنی بر پذیرش مذاکره با مغولها بود که درنهایت این دو ماهیگیر بختبرگشته پس از تلاش برای ادای این شرط، به زندان افتادند!در سال ۱۲۷۲، کوبلای خان برای آخرین بار تلاش کرد از راه مسالمتآمیز با ژاپنیها وارد مذاکره شود و یک هیئت کاملا مغول را به ژاپن فرستاد. آنها یک مسیر دیگر را برای رسیدن به ژاپن انتخاب کردند و وارد خاک این جزیره شدند. وی یک نامهی جدید را به نمایندگانش داد و آنها هم این نامه را به دست مقامات ژاپنی رساندند. در نامه آمده بود که پاسخش باید تا یک ماه آینده برای کوبلای خان ارسال شود و در غیر این صورت، به ژاپن حملهی نظامی خواهد شد. همانطور که میبینید، لحن نامه کاملا تهدیدآمیز بود و طبق انتظار، ژاپنیها از پاسخ به آن خودداری و فرستادگان کوبلای را اخراج کردند و پایان تمامی این ماجراها، اولین تجاوز مغولستان به ژاپن بود.
جین با فریاد زدن نام "کوتن خان" در پایان تریلر سوم، بهنظر میرسد این شخصیت که گویا آنتاگونیست اصلی بازی هم باشد را بهمبارزه میطلبد. مبارزهای که گویا بهخوبی پیش نخواهد رفت و پیرنگ اصلی داستان بازی یعنی تلاش جین برای آزاد کردن جزیرهی سوشیما را پیریزی میکند.
جنگ اول ژاپن و مغولستان
کوبلای خان پس از سالها مذاکره و نامهنگاری ناموفق برای متقاعد کردن ژاپن از راه دیپلماتیک، در پایان ماموریتش را شکست خورده دید؛ ماموریتی که از سال ۱۲۶۸ شروع کرده بود حالا، سال ۱۲۷۴ میلادی، شکست خورده و او باید به همان روش قدیمی متوسل شود و دست به شمشیر ببرد.
۵۴ رسته متشکل از ۱۵ هزار جنگجوی مغول به فرماندهی هول تون (Hol-Ton)، هونگ تسا کیو (Hung-Tsa-Kiu) و یو پوک هیونگ (Yu-Pok-Hyong) راهی ژاپن شدند. درکنار این ۱۵ هزار سرباز مغول، ۸ هزار سرباز و ۷ هزار دریادار کرهای هم در این جنگ حضور داشتند. این نیروها در اکتبر ۱۲۷۴، بندر هاپو کره را (Happo منطقهای نزدیک به پوسان امروزی است) به مقصد ژاپن ترک کردند. در این حمله، کیندو، شاهزادهی مغولیها که فرماندهی کل قوا بود را ژنرال کرهای یعنی کیم پانگ گیونگ (Kim Pang-gyong) و دو افسر عالیمقام مغولی یعنی تا گو (Ta-gu) و لیو فو (Liu Fu) همراهی کردند.
در جریان اولین رویارویی ساموراییها و سربازان مغول، ۸۰ سرباز ژاپنی در عرض چند دقیقه توسط ۱۰۰۰ سرباز متجاوز مغول شکست میخورند. جین، قهرمان داستان Ghost of Tsushima نیز انگار یکی از همین ساموراییها است که در این نبرد شکست میخورد. سربازی که با جان سالم بهدر بردن از این مهلکه، لقب شبح (Ghost) را از آن خود میکند
نقشهی مغولیها این بود تا با تصرف سریع دو جزیرهی سوشیما و ایکی (Iki) که بر سر راهشان قرار داشت، خودشان را به بندر هاکاتا (Hakata) در جزیرهی کیوشو (Kyushu) برسانند و در آنجا نیروهای خود را پیاده بکنند چرا که این جزیره، در تأمین مهمات و ایجاد ارتباط در ژاپن نقشی محوری را ایفا میکرد و وسعتی که داشت، آن را به بهترین منطقه برای تخلیهی سپاه مغولیها بدل میکرد.
آتش جنگ در جزیرهی سوشیما بود که زبانه کشید. ظهر پنجمین روز از اکتبر ۱۲۷۴، مردم این جزیره، نزدیک شدن کشتیهای دشمن به خاک ژاپن را دیدند و ساعت چهار بعد از ظهر همین روز، هزار نظامی مغول وارد خاک سوشیما شدند و در مقابل آنها، هشتاد سامورایی به همراه مردمان جزیره و حاکم آن یعنی سوککونی سو (Sokekuni Sou) ایستادند. سوککونی سو ابتدا یکسری قایق از سربازان را سوی دشمن مغول فرستاد تا شاید بتوانند آنها را پس بزنند اما باران تیر که بر قایق آنها بارید، مانع از پیشروی ساموراییها شد و آنها را به عقب راند. سربازان مغول به محض پیاده شدن در سوشیما، هم پیاده و هم سوار بر اسب، جنگ را شروع کردند و ابتدا، با استفاده از تیر و کمان، سلاحی که در استفاده از آن استاد هستند، به ژاپنیها حمله کردند. اوایل عصر بود که سوشیما تقریبا، دست مغولها افتاد و مقاومت آخرین ساموراییهای زنده مانده اگرچه دلاورانه و حماسی بود، اما نتوانست جلوی قتل عام مردم و سوختن خانهها را بگیرد و حتی خود سوککونی سو هم در این جنگ کشته شد. سوککونی قبل از مرگش، به دو تن از ساموراییهایی که زنده مانده بودند، گفت تا به کیوشو بروند و سایر را از سقوط سوشیما آگاه کنند.
صحنهی کشته شدن سوککونی سو در اولین نبرد سوشیما
ساموراییها کاملا از سبک جنگیدن مغولها شوکه شده بودند و تاکتیکهای نظامی آنها برایشان ناشناخته بود. تا پیش از این، ساموراییها رفتار عادیتری از دشمنان خود دیده بودند و معمولا با آنها بهصورت تک به تک و با شمشیر میجنگیدند و اینکه میدیدند مغولها قسمت عمدهای از جنگ را سوار بر اسب و با استفاده از تیر و کمان به سراغ دشمنان خود میروند، یا اینکه از باروت و توپ و تفنگ (به سبب اتحاد با چین که در اختراع باروت پیشگام بود) استفاده میکردند، برایشان عجیب بود و تازگی داشت چرا که خود ژاپنیها، هنگام استفاده از تیر و کمان، مثل نبردهای نزدیک، دشمنان خود را تک به تک هدف قرار میدادند و اینکه مغولها از شیوهی بارش تیر استفاده میکردند، برایشان کاملا عجیب بود.
در پی مقاومت بالای زرههای سربازان مغول، ژاپنیها تیغههای تاچی (Tachi) خود را کنار گذاشتند و با ساخت کاتانا (Katana) قدمی بلند و تاریخی را برای مقابله با متجاوزان مغول برداشتند
ساموراییها کاملا از سبک جنگیدن مغولها شوکه شده بودند و تاکتیکهای نظامی آنها برایشان ناشناخته بود. تا پیش از این، ساموراییها رفتار عادیتری از دشمنان خود دیده بودند و معمولا با آنها بهصورت تک به تک و با شمشیر میجنگیدند و اینکه میدیدند مغولها قسمت عمدهای از جنگ را سوار بر اسب و با استفاده از تیر و کمان به سراغ دشمنان خود میروند، یا اینکه از باروت و توپ و تفنگ (به سبب اتحاد با چین که در اختراع باروت پیشگام بود) استفاده میکردند، برایشان عجیب بود و تازگی داشت چرا که خود ژاپنیها، هنگام استفاده از تیر و کمان، مثل نبردهای نزدیک، دشمنان خود را تک به تک هدف قرار میدادند و اینکه مغولها از شیوهی بارش تیر استفاده میکردند، برایشان کاملا عجیب بود. مغولها که میدانستند در جنگهای نزدیک نمیتوانند حریف ساموراییها شوند، بهصورت دستهجمعی حملههای خود را صورت میدادند. آنها هماطنور که در مبارزه با تیر و کمان، ابزارآلات و تیرهای پیشرفته مثل تیرهای سمی و تیرهای انفجاری داشتند، در نبردهای نزدیک هم از بمبهای مختلفی بهره میبردند و در کل، جنگ را برای ساموراییها خیلی سخت کرده بودند. یکی از دلایل ناتوانی ساموراییها در شکست مغولها، پوشش چرمی و کاملا محکم مغولها بود که مانع نفوذ تیغههای تاچی (Tachi) به بدنشان میشد و این تیغهها را میشکاند. ساموراییها در قرن ۱۳ از یکسری تیغهی نسبتا بلند به نام تاچی استفاده میکردند و با دیدن ناکارآمدی این تیغهها در جنگ با مغولستان، به فکر ساخت یک شمشیر کوتاه اما برندهتر افتادند. شمشیرهایی که امروز با نام کاتانا (Katana) آنها را میشناسیم.
سبک متفاوت و خاص مغولها در جنگاوری و تجهیزات جدیدی که داشتند، ژاپنیها را، راحتتر از انتظار از سر راه برداشت اما درنهایت، این طوفان کامیکازه بود که با غرق کردن یگانهای مغول، ساموراییها را نجات داد و آنها را پیروز جنگ اول کرد
مغولها در ادامه سراغ جزایر ایکی و هیرادو (Hirado) رفتند و آنها را هم طی یک روز (۱۶ تا ۱۷ اکتبر) مثل آب خوردن فتح کردند. خبر حملههای قبلی مغولها، جزیره به جزیره در حال مخابره شدن بود و ترس از مغولها داشت در دل ژاپنیها جا خوش میکرد. ساموراییهای کمتعداد ایکی برای اینکه بیشتر بتوانند جزیره را حفظ کنند، در یک قلعه جمع شدند و مغولها برای بدل زدن به این تکنیک ساموراییها، ساکنین جزیره اعم از زنها و بچهها را گروگان گرفتند، با طناب به یکدیگر بستند و از یک حربهی نامآشنا با نام «سپر انسانی» (که آن زمان برای هیچ کس نامآشنا نبود) استفاده کردند و در پایان، ایکی را هم گرفتند. راهی که به ژاپن ختم میشد پر از این مدل جزایر بود و مغولها مسیر نسبتا پر چالشی را برای رسیدن به ژاپن باید طی میکردند؛ سوشیما چه شد؟ سوشیما در همان روز اول به یک ناکجا آباد تبدیل شد و تک تک ساموراییهایش به جز یک نفر (باتوجهبه داستان بازی)، قتل عام شدند. آن یک نفر هم جین ساکای، شخصیت اصلی قصهی ما است که از این به بعد سفر حماسیاش را برای بازپس گرفتن سوشیما آغاز خواهد کرد.
ایدئولوژی اصلی مغولیها برای فتح یک سرزمین، ایجاد ترس میان مردمان و سربازان بود؛ آنها پس از فتح ایکی، جسد ساموراییها را برداشتند و به کشتیهای خود با انواع نیزهها و چیزهای تیز، دوختند و اینگونه سعی کردند تا ژاپنیها را بیشازپیش از قدرت زیاد خود بترسانند.
حالا که جزیرهای سر راه مغولها وجود ندارد، آنها راه خود را برای رسیدن به بندر هاکاتا در کیوشو، هموار میدیدند در تاریخ ۱۹ اکتبر، وارد این بندر شدند و سربازان خود را پیاده کردند.
نهمین روز از حملهی مغول به سوشیما؛ جزیره در این روز کاملا به یک ناکجاآباد تبدیل شده و در تصویر و تریلر هم مشخص است. به احتمال زیاد، بازی را خیلی قبلتر از حملهی مغول شروع خواهیم کرد.
به دستور توکیمونه هوجو، رهبر دولت نظامی ژاپن، قلعهها و پایگاههای مختلفی از ساحل تا محل استقرار دولت سلطنتی، ساخته شده بود اما چون فرماندهان ژاپنی تجربهی مدیریت یگانهای پرتعداد و بزرگ را نداشتند (اخرین جنگ ژاپن پنجاه سال قبل از حمله مغول و در سال ۱۲۲۱ رخ داده بود)، به همین دلیل مغولها با سرعت هرچه تمامتر پیشروی خود را ادامه دادند. البته دو تن از فرماندهان ژاپنی یعنی یاسوناری کیکوچی (Yasunari Kikuchi) و کاکوئه شونی (Kakue Shoni) مخصوصا کاکوئه شونی، ضربههای بزرگی را به سپاه مغولها وارد کردند و پسر شونی، کاگسوکه (Kagesuke) که یک سامورایی بود، توانست با استفاده از تیر و کمان، یکی از فرماندهان مغول که سوار اسبش بود، یعنی لیو فو هسیانگ را (Liu Fu-Hsiang)، شدیدا مجروح کند. ساموراییها بالاخره توانستند خودی نشان بدهند و مقاومت و دلاوریهایشان، مغولها را به عقب راند و فرماندهی مجروح مغول، دستور بازگشت به کشتیها و استراحت در آنها را صادر کرد.
استودیو ساکرپانچ بازی Ghost of Tsushima را یک ماجراجویی از جنس خون، گِل و آهن میداند
ژاپنیها صبر کردند تا در شب جنگ را ادامه دهند. پنجاه قایق ژاپنی هنگام شب به آب زدند و کشتی مغولها را (که از کرهایها گرفته بودند) به آتش کشیدند. تعداد بسیار زیادی از سربازان مغول در آتش کباب شدند و بهدلیل غیر ممکن بودن آماده کردن سلاحهای دورزن بزرگشان در این لحظهی حساس و پرتنش، مرگ تنها انتخاب پیشروی سربازان مغول بود.فرماندهی کرهای کشتیها که هونگ داگو (Hong Dagu) نام داشت، دستور بازگشت به کره را صادر کرد و اینجا است که مغولها تصمیم به فرار میگیرند اما، تغییر ناگهانی در آبوهوا و وزش بادهای شدید و طوفان، مشت بعدی را بهصورت مغولها روانه کرد و تعداد بسیار زیادی از سربازان مغولی در آب غرق شدند.ژاپنیها که با شرایط آب و هوایی کشورشان آشنایی داشتند، زیاد دچار تنش نشدند و در یک مکان امن، نابودی مغولها و متحدان کرهایشان را تماشا کردند. طی این شب تاریخی، حدود ۲۰۰ کشتی و ۱۳ هزار سرباز مغولی/کرهای از بین رفتند و اینجا بود که اولین جنگ مغولستان و ژاپن، با پیروزی ژاپنیها خاتمه یافت. جالب است بدانید که پس از وزش این طوفان که تقریبا نتیجهی جنگ را به نفع ژاپنیها تغییر داد، مردم ژاپن نام آن را کامیکازه (Kamikaze) یا «باد الهی» گذاشتند؛ طوفانی که هنوز کارش با مغولها تمام نشده و در جنگ دوم هم دلش برای مغولها تنگ خواهد شد!
طوفان کامیکازه که مغولها را به کام مرگ فرو برد !
واکنش ژاپنیها پس از جنگ اول
ژاپنیها که در لحظات پایانی جنگ توانسته بودند مغولها را در یک منطقه نگهدارند و آخرین تاکتیک دفاعیشان، جنگ آخر در خلیج هاکاتا را بهیاد بیاوریم، موثر واقع شده بود، روی آن سرمایهگذاری کردند و به ساخت و ارتقاء بناهای دفاعی بیشتر ادامه دادند و روابط خود را با حکومت جنوبی چین قطع و کردند چرا که بهدست مغولها افتاده بود و حتی این احتمال هم در نظر گرفتند که شاید یک روز، ژاپنیها به مغولستان حمله کند!
بدون شک بزرگترین و مهمترین سیستم دفاعی که ساموراییها درحال آمادهسازیاش بودند، به دفاع از بندر هاکاتا برمیگشت. در سال ۱۲۷۶ و به دستور حاکم دولت نظامی، توکیمونه هوجو،یک دیوار بسیار بزرگ در بندر هاکاتا ساخته شد تا به مغولها اجازه داده نشود مثل دفعهی قبل، بهسادگی خود را به مهمترین بخش کشور برسانند. این دیوار حدود ۱۳ متر طول و ۱۵ فوت ارتفاع داشت. علاوهبر دیوار هاکاتا، هوجو دستور داد تا سیستمهای دفاعی قسمت غربی دریای ژاپن، جایی که جزیرهی هونشو در آن (Honshu) واقع شده بود هم تقویت شود و در هنگام حملهی احتمالی مغولستان از غرب، ساموراییها آمادگی کافی برای مقابله را داشته باشند.
هوجو در ادامه، پسر عموی خود، سانماسا هوجو (Hojo Sanemasa) را به مقام فرماندهی کل نیروهای مرکز و جنوب ژاپن منصوب کرد و پس از آن، یک قانون برای تمامی نیروهای نظامی تصویب کرد و از حالا به بعد، هر سرباز مغول که در ژاپن دیده شود نباید زنده بماند و سرش را باید قطع کرد!
توکیمونه که حس میکرد هر لحظه ممکن است مغولها از راه برسند و دومین جنگ در بگیرد، تمامی نیروهای حاضر در هونشو و شیکوکو را به بندر هاکاتا آورد و نیروهای خودش را به شمال جزیرهی هونشو برد و اینگونه بود که ژاپنیها خود را برای جنگ دوم آماده کردند و منتظر مغولها ماندند.
واکنش مغولها پس از جنگ اول
کوبلای خان هنوز شکست را نپذیرفته بود. از نظر او، مغولها هنوز چیزی را از دست ندادهاند و در حملهی بعدی، باید پردتعدادتر و مجهزتر سراغ ژاپنیها برود. او که حس میکرد مردم و دولتهای نظامی و سلطنتی ژاپن از قدرت مغولها ترسیدهاند، تصمیم گرفت دوباره از راه دیپلماسی وارد شود چرا که بهتازگی یک جنگ را باخته بود و از نمیخواست هزینههای مغولستان و کره را بیشازپیش بالا ببرد. پس یک هیئت پنج نفره را به ژاپن فرستاد تا از پادشاه ژاپن دعوت کنند که به دادگاه مغولستان برود و آنجا به مغولها تسلیم شود و با کوبلای پیمان ببندد.
در سال ۱۲۷۵، هیئت پنج نفره و ویژهی کوبلای به جزیرهی کیوشو رسیدند و در همان بدو ورود، دستگیر شدند. به دستور توکیمونه هوجو، این پنج نفر به کاماکورا منتقل و به توکیمونه تحویل داده شدند. آنها از توکیمونه خواستند که در سیاستهایش تجدید نظر کند و با مغولها پیمان ببندد؛ علاوهبر این صحبتها، مغولها یکسری هدیه هم برای پادشاه دولت نظامی ژاپن آورده بودند. توکیمونه بعد از شنیدن تمامی این حرفها، سر از تن هر پنج نفر آنها جدا کرد!
طی دو جنگ ژاپن و مغولستان، کرهایها با پشتیبانی از مغولستان، بهصورت غیرمستقیم با ژاپن وارد جنگ شدند اما این ساموراییها بودند که در پایان، سربلند از میدان نبرد خارج شدند
دراینمیان که ژاپنیها و مغولها درگیر مسائل دیپلماسی و گردن زده شدن (!) بودند، کوبلای خان داشت تشریفات جنگ دوم را آماده میکرد. او به پادشاه کره دستور داد تا ۲۰ هزار سرباز و هزار کشتی را برای این جنگ در اختیارش قرار دهد. درکنار این ۲۰ هزار سرباز و هزار کشتی، ۵۰ هزار سرباز مغول و ۲ هزار و ۶۰۰ کشتی که در هر کدام از آنها، ۱۰۰ هزار سرباز چینی و مغول حاضر بودند، برای این جنگ در نظر گرفته شده بود. از نظر برخی دیگر از منابع تاریخی، کوبلای خان در این جنگ با ۱۰ هزار سرباز کرهای، ۱۵ هزار سرباز مغول و ۱۰۰ هزار سرباز چینی و ۳ هزار و ۵۰۰ کشتی جنگی، حاضر شده است. امروزه اما خیلی از تاریخدانان این اعداد را برای تعداد نیروهای حاضر در یک نبرد دریایی در آن دوران، غیر واقعی میدانند و در کل، به نظر میرسد که حضور ۷۰ هزار سرباز از مغولستان و متحدانش، یک فرضیهی قابل درک باشد.
وقتی کوبلای خان از کشتهشدن هیئت مذاکرهکنندهاش در ژاپن باخبر شد، فورا دستور حمله را صادر کرد که متاسفانه یا خوشبختانه، بخشی از نیروهایش در چین، مشغول تجاوز به سرزمینهای جنوبی این کشور بودند و برای یک نبرد دیگر وقت و آمادگی نداشتند، در نتیجه، سپاه ناکامل مغولستان، باری دیگر برای تصاحب جزیرهی ژاپن، سفرش را از کره به سمت این کشور آغاز کرد.
جنگ دوم ژاپن و مغولستان
در ۲۱ می سال ۱۲۸۱، با وجود ناهماهنگیهایی که بین نیروهای چینی و کرهای بهوجود آمده بود، درنهایت قسمتی از نیروهای کرهای به جزیرهی سوشیما رسیدند و جنگ را آغاز کردند. نیروهای کوبلای خان آمادهتر بودند، زرههای آهنی و سنگین پوشیده بودند، و ژاپنیها با روحیه و آمادگی بیشتر در جنگ حاضر شده بودند اما مغولها که در جنگ اول شکست خورده بودند، ذهنیتشان تغییر کرده بود و با احتیاط و ترس بیشتری حمله میکردند. ساموراییها خیلی زودتر از انتظار، کرهایها را شکست و آنها را به سمت کشورشان فراری دادند؛ بله سوشیما، این جزیرهی کوچک، دیگر مثل قبل ضعیف نیست. در بازی اما در این قسمت از تاریخ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مشخص نیست. باتوجهبه سخنان سازندهی بازی مبنی بر جریان داشتن داستان آن در نبرد اول، احتمالا جین ساکای، شخصیت اصلی، در پایان بازی ساموراییها را متحد و نیروهای حاضر در این جزیره را منسجم و آمادهتر از همیشه میکند. کسی چه میداند؟! شاید دنبالهی این بازی، روایتگر حوادث جنگ دوم باشد؛ باید صبر کنیم.
چند روز طول کشید تا مغولها آمادگیشان را بهدست بیاورند؛ نیروهای کرهای در جزیرهی ایکی به نیروهای چینی پیوستند و دوباره جنگ شروع شد.
پیروزی ژاپنیها در جنگ اول، روحیهی ساموراییها را بالا و مغولها را شدیدا پایین آورده بود، جنگ دوم روندی کاملا متفاوت با جنگ اول را طی کرد اما اختتامیهاش با اولین نبرد هیچ فرقی نداشت . بازهم طوفان کامیکازه مغولها را ناکام گذاشت
حملهی بعدی مغولها، در جزیرهی شیکا (Shika)، به وقوع پیوست. در این حمله هر دو سپاه مغول و چینی به فرماندهی هونگ داگو (Hong Dagu) و ژانگ چنگ (Zhang Cheng) حضور داشتند و روی سر ژاپنیها خراب شدند! ساموراییها شجاعانه جنگیدند و آنها را به عقب راندند و تا کشتن هونگ داگو هم پیشرفتند. این دو سپاه در پایان، به جزیرهی ایکی عقبنشینی کردند.
در پایان و در ماه ژوئیه، دومین گروه از نیروهای متجاوز چینی، به نیروهای کرهای پیوستند. ساموراییها از تمام بخشهای ژاپن به یکدیگر در جزیرهی کیوشو پیوستند و تعداد بسیار زیادی از آنها در دیوار بزرگ بندر هاکاتا مستقر شدند. درکنار این موارد، یکسری کشتی کوچک ژاپنی هم به روشهای مختلف، به یکسری از کشتیهای مغول حمله و آن را غرق کردند.در پایان ماه، ژاپنیها در جزیرهی ایکی با یک ضد حملهی اساسی به نبرد برگشتند، سربازان مغول را از سر راه برداشتند و آنها را مجبور کردند تا به جزیرهی هیرادو (Hirado) برگردند. از اینجا به بعد بود که چینش کشتیهای مغول در جنگ تغییر کرد؛ کشتیها با فاصلهی کمتر و نزدیکتر به یکدیگر جنگ را پیشبردند تا کار برای دشمن سختتر شود.
یورش ساموراییها به کشتیهای سربازان مغول
درنهایت، دومین طوفان بزرگ یا همان کامیکازه، شروع به وزیدن کرد و تعداد بسیار زیادی از کشتیهای مغول را (که به یکدیگر خیلی نزدیک شده بودند) به یکباره در آب غرق کرد.
بخشی از کشتیهای باقیمانده به کره و بخشی دیگر که توسط فرمانده فان ون هن (Fan Wen-Hu) و ژنرال چانگ هسی (Chang Hsi) فرماندهی میشد، به جزیرهی تاکا فرار کردند. در جزیرهی تاکا، آنها با نیروهای ژاپنی روبهرو شدند و همراهبا دیگر مغولهای باقیمانده در خاک ژاپن، از بین رفتند. البته تعداد بسیار زیادی از مغولها هم در پایان کار، زندانی و اسیر شدند. در دومین جنگ مغولستان و ژاپن، فقط سه سرباز مغول زنده ماندند؛ ژاپنیها این سه سرباز را زنده گذاشتند تا به کشورشان برگردند و خبر شکستشان را به کوبلای خان برسانند. این پایان تجاوز مغولستان به خاک ژاپن بود.
جنگ ژاپن و مغولستان همانقدر که عظیم و حماسی بود، نتایج بزرگ و درخشانی را هم با خود بههمراه داشت. در این جنگ و برای اولینبار، امپراتوری بزرگ و وحشتناک مغولستان نتوانست روند تجاوزها و کشورگشاییهایش را ادامه بدهد و بالاخره شکست خورد. این جنگ توانست یک هویت ملی برای ژاپن بسازد و از آن، بهعنوان یکی از نادر ترین موارد تاریخ این کشور یاد میشود؛ چون ساموراییها که همیشه با خودشان درگیر بودند، درکنار یکدیگر جمع و دربرابر یک دشمن خارجی متحد شدند. در این جنگ بود که باور به کامیکازه شکل گرفت. پس از این جنگ، ژاپنیها به این باور رسیده بودند که دیگر هرگز به خاکشان تجاوز نخواهد شد و شکست نخواهند خورد چرا که خدایان درحال محافظت از آنها هستند. باوری که تا جنگ جهانی دوم در میان مردم ژاپن رایج بود.
از جمله نکات تریلر آخر بازی، وزش شدید باد هنگام ظاهر شدن جین، قهرمان داستان، است. باد که در تاریخ ژاپن نماد کامیکازه و نابودی مغولها است، در این تریلر بهظرافت هرچهتمامتر در قابهای معرفیکنندهی قهرمان داستان وارد میشود و او را بهشکلی نمادین، بهعنوان ناجی سوشیما و نابودکنندهی مغولهای متجاوز، بهتصویر میکشد
با درنظر گرفتن تمامی اتفاقاتی که در این دو جنگ رخ داد، میتوانیم شرایط و فضای داستانی بازی Ghost of Tsushima را بهطور تقریبی برای خود ترسیم کنیم. همانطور که پیشتر هم ذکر شد و خود سازندهها هم آن را اظهار کردهاند، داستان بازی در دوران جنگ اول جریان دارد. در این جنگ، مغولها خیلی سریع مدافعان جزیره را از میان برداشتند و به مسیر خود که به بندر هاکاتا میرسید، ادامه دادند؛ البته پس از سقوط سوشیما، بخشی از سربازان مغول در آن ماندند و جزیره را اشغال کردند چرا که میتوانستند از آن بهعنوان یک منبع برای نیروهای خود و همچنین یک مکان امن برای عقبنشینی احتمالیشان، استفاده کنند.
در اسناد تاریخی نمیتوان چیز زیادی از اتفاقاتی که در زمان اشغال شدن جزیرهی سوشیما در آن رخ داد، یافت که همین موضوع، دست سازندهها را در روایت داستان بازی، باز میگذارد؛ اگر از مردم بومی ژاپن درمورد این برحهی تاریخی سؤال بپرسید، آنها بیشتر از رفتار وحشیانهی مغول و کرهایها با زنان و کودکان، برای شما صحبت میکنند. رفتاری که ساموراییها را شوکه کرده بود چرا که از نظر آنها، این سربازها هستند که در یک جنگ کشته میشوند نه زنان و کودکان. برخی از ساکنین سوشیما و جزیرهی ایکی، میگویند که در جریان حملهی مغول به ژاپن، متجاوزان مغولی در کف دست زنان سوراخهایی ایجاد میکردند، از آن سوراخها یک طناب رد میکردند و چندین نفر را به یکدیگر، و البته به یک کشتی وصل میکردند تا شهروندان دیگر مناطق ژاپن از آنها بترسند. هنوز مشخص نیست که استودیو ساکرپانچ، که با ساخت آثار فانتزی مثل InFamous یا اسلای کوپر شاخته میشود، چطور میخواهد این صحنههای واقعا خشن و دردناک را بازسازی کند اما، از آنجایی که اعضای ساکرپانچ این بازی را یک روایت از جنس خون، آهن و گِل نامیدهاند، باید منتظر جدیترین و خشنترین بازی آنها باشیم. بازی Ghost of Tsushima در تاریخی نامشخص از تابستان سال ۲۰۲۰ بهصورت انحصاری راهی پلیاستیشن 4 خواهد شد.
منابع:
- کتاب In Little Need of Divine Intervention
- کتاب Outfought and Outthought: Reassessing the Mongol Invasions of Japan
- کتاب Mongol Intentions towards Japan in 1266: Evidence from a Mongol Letter to the Sung