در سری مقالههای آرشیو تا به امروز، به معرفی بازیهای قدیمی خاطرهانگیز یا آثار مستقل کمتر شناختهشده پرداختهایم تا اگر به هر دلیلی تا به امروز شانس تجربه آنها را نداشتهاید، بتوانید به سراغشان بروید و این تجربههای ارزشمند را از دست ندهید. اما این بار، به مناسبت نوروز ۹۹ و تعطیلاتی که داریم تصمیم گرفتیم تا در آرشیو اقدام به معرفی بیش از یک بازی کنیم و آثاری را داشته باشیم که میتوانید در ایام تعطیلی نوروز، آنها را تجربه کنید. پیش از اینکه به سراغ لیست بازیها برویم، باید به چند نکته اشاره کنیم؛ اول اینکه در این لیست سعی شده ترکیبی از بازیهای مستقل و قدیمی را در ژانرهای مختلف داشته باشیم. همچنین بودن بازیها در این لیست و معرفی خلاصهوار آنها، بدین معنی نیست که دیگر بعدا به سراغ این بازیها به شکل جداگانه نخواهیم رفت و ممکن است بعدا در آرشیوهای بعدی بازیهای این لیست را به شکل جداگانه و مفصلتر هم مرور کنیم. نکته آخر هم اینکه بازیهای لیست ترتیب خاصی ندارند و اصلا هم هدف از تهیه آنها، معرفی بهترین بازیها در ژانرها نبوده و صرفا سعی کردیم بازیهایی پیشنهاد بدهیم که میتوان با تجربهشان حسابی سرگرم شد:
Grim Fandango
- سبک: ماجراجویی اشاره و کلیک
- سال انتشار: نسخه اصلی ۱۹۹۸ و ریمستر ۲۰۱۵
خب کارمان را با بازیهای ماجراجویی اشاره و کلیک آغاز کنیم که از شما چه پنهان علاقه شخصی به بازیهای تیم شیفِر در آنها نقش پررنگی دارد! اولین بازی، چیزی نیست جز Grim Fandango، ساخته استودیو لوکاسآرتس که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد و همیشه هم از آن بهعنوان یکی از بهترین بازیهای سبک ماجراجویی اشاره و کلیک یاد میشود و اثری خاص هم در کارنامه لوکاسآرتس و تیم شیفر بهحساب میآید. استودیو لوکاس آرتس زمانی به سراغ ساخت گریم فندانگو رفت که با بازیهایی مثل Monkey Island، Full Throttle، Maniac Mansion و Day of the Tentacle حسابی مشهور شده بود و نکته جالب دیگر در مورد آن، این است که گریم فندانگو آخرین ساخته تیم شیفر در این استودیو و همینطور اولین بازی لوکاس آرتس بود که پس از کنار گذاشتن موتور اسکام و با موتور سهبعدی جدید آنها ساخته شد.
موتور GrimE تحولی در بازیهای ماجراجویی لوکاس آرتس بهوجود آورد؛ به طوریکه در Grim Fandango بازیکنان با استفاده از کیبورد میتوانستند بازی را کنترل کنند، شخصیتها طراحی سهبعدی داشتند و همینطور میانپردههای باکیفیتی را برای روایت داستان بازی شاهد بودیم. اما مهمتر از دستاوردهای فنی، آن روحِ خاص بازیهای لوکاسآرتس و ترکیب ایدهآل طنز عمیق، معماهای خلاقانه و روایت داستانی درگیرکننده بود که گریم فندانگو را به اثری ارزشمند تبدیل میکرد. داستان بازی که یکی از نکات قوت اساسی آن هم بهحساب میآید، در دنیای مردگان جریان دارد؛ دنیایی که افراد پس از مرگ به آن میروند تا بعد هم رهسپار آرامگاه ابدیشان شوند. داستان بازی، در مورد شخصیتی به اسم مانوئل کالاورا است که در اداره «مرگ و میر» این جهان، اقدام به بلیط فروشی میکند و در بازی، درگیر اتفاقات پیچیده و عجیبی میشود. گریم فندانگو همچنین سبک هنری بسیار جالبی دارد و معماهایش هم چالشهای شیرینی پیشروی بازیکن قرار میدهند. ترکیب همه اینها، یک بازی ماجراجویی سرگرمکننده و خاطرهانگیز است که نمره متای ۸۴ آن و در دسترس بودن نسخه ریمسترش برای اکثر پلتفرمها از جمله گوشیهای موبایل باعث میشود تا تجربهاش را در این ایام پیشنهاد کنیم.
Broken Age
- سبک: ماجراجویی اشاره و کلیک
- سال انتشار: ۲۰۱۵
خب تیم شیفر پس از گریم فندانگو، از لوکاس آرتس جدا شد و ۱۷ سال بعد، بازگشت دوبارهای به سبک ماجراجویی اشاره و کلیک، این بار در استودیو دابلفاین داشت. بازی Broken Age برای کسب بودجه به سراغ یک کمپین کیکاستارتر رفت و در حالی که هدف اولیهاش جمعآوری ۴۰۰ هزار دلار بود، موفق شد ۳.۴۵ میلیون دلار بودجه بهدست بیاورد و به موفقترین پروژه کیک استارتر بازی تا آن زمان تبدیل شود. بازی، در دو اکت منتشر شد که اکت اول در سال ۲۰۱۴ و اکت دوم هم یک سال بعد در دسترس قرار گرفتند. بازی، داستان دو شخصیت نوجوان به نامهای وِلا و شِی را روایت میکند؛ وِلا در تلاش است تا روستایشان را از یک هیولای عظیمجثه نجات بدهد و شِی هم تنها مسافرِ یک سفینه است. بازی پس از انتشار، به دلیل گرافیک هنری بسیار زیبا، شخصیتپردازی عالی کاراکترها و معماهای جالش مورد استقبال قرار گرفت و نمره متای ۸۲ برای اکت اولش ثبت شد.
درست است که اکت دوم بازی هم خیلی از ویژگیهای مثبت قسمت اول را شامل میشد، با این حال از برخی مشکلات هم رنج میبرد؛ مشکلاتی مثل اینکه داستان بازی کمی بیش از حد کش پیدا کرده بود و مسائلی از این قبیل. این مسائل باعث شدند تا نمره متای اکت دوم بازی کمتر و برابر با ۷۳ شود ولی خب، در مجموع، Broken Age کماکان یک بازی ماجراجویی جذاب است که دقیقا مثل گریم فندانگو، آن هم روی پلتفرمهای مختلفی قابل بازی است و میتوانید حسابی از حل کردن معماهایش لذت ببرید.
Beyond Good & Evil
- سبک: اکشن ماجراجویی
- تاریخ انتشار: سال ۲۰۰۳
اگر E3 2017 را به یاد داشته باشید، در کنفرانس یوبیسافت و به شکلی احساسی، میشل انسل بازی Beyond Good & Evil 2 را معرفی کرد که خیلیها هم بیصبرانه منتظر انتشارش هستند. در شرایطی که هنوز اطلاعی از تاریخ انتشار نسخه دوم در دست نیست، چه چیزی بهتر از اینکه در این ایام تعطیلات اگر تا به امروز به سراغ این بازی نرفتهاید، برایش وقت بگذارید و با توجه به اجرا شدنش تقریبا روی هر کامپیوتر امروزی، از بازی کردنش لذت ببرید. Beyond Good & Evil روایتگر داستان شخصیتی به اسم جِید است و در سال ۲۴۳۵ جریان دارد؛ به دلیل همین بازه زمانی هم یک سری ویژگیهای فانتزی و علمیتخیلی در جهان بازی دیده میشوند که در ترکیب با طراحی هنری عالی اثر، دنیایی شدیدا دوستداشتنی برای بازی پدید آوردهاند.
اما Beyond Good & Evil جدا از داستان خوب و جلوههای هنری باکیفیتش، با یک ویژگی دیگر یعنی گیمپلی عالی هم شناخته میشود. میشل انسل و تیمش در یوبیسافت، خیلی خوب المانهای حلِ پازل را با جنبههای اکشن و مخفیکاری ترکیب کرده بودند و گیمپلیای شدیدا درگیرکننده را در بازی شاهد هستیم. جِید از سلاحی سرد به اسم Daï-jo بهعنوان اسلحه اصلی استفاده میکند و دیسکهایی هم برای ضربه زدن به دشمنان در فواصل دورتر دارد. بخشهایی از بازی به شکل مخفیکاری دنبال میشوند که در آنها، لو رفتنتان میتواند به مرگ جِید منجر شود؛ همچنین در بخشهای دیگری از بازی هم شخصیتهای همراه شما و کاراکترتان را همراهی میکنند که کنترل آنها توسط هوش مصنوعی صورت میگیرد و از قضا این شخصیتها، شدیدا دوستداشتنی طراحی شدهاند.
هرچند Beyond Good & Evil در زمان انتشار به موفقیتی تجاری تبدیل نشد، ولی منتقدان استقبال خیلی خوبی از آن داشتند؛ به طوریکه نمره نسخه ایکسباکس و پلیاستیشن 2 بازی در متاکریتیک ۸۷ و در پیسی ۸۳ شد. اکثر منتقدین، روایت داستانی بازی، جلوههای بصری آن و گیمپلیش را تحسین کردند و خب با اینکه زمان زیادی از انتشار بازی گذشته، ولی مطمئن باشید که هنوز هم میتوان از بازی کردن این ساخته میشل انسل لذت برد.
مجموعه Legacy of Kain
- سبک: اکشن ماجراجویی
- سال انتشار: نسخه اول ۱۹۹۶ و نسخه آخر ۲۰۰۳
اگر اخیرا با تماشای انیمه کسلوینیا حسابی حال و هوای دنیای خونآشامها را دارید و به دنبال تجربههای مشابهی هستید، مطمئن باشید که سری Legacy of Kain یکی از بهترین مجموعه بازیهای تاریخ با محوریت خونآشامها است که نباید تجربهاش را از دست بدهید. جالب است بدانید که امی هنینگ محبوب و دوستداشتنی که او را با کار کردن در استودیو ناتیداگ و روی بازیهای آنچارتد میشناسیم، کارگردان برخی نسخههای سری Legacy of Kain بوده است و بازیهای این مجموعه، دنیای فانتزی و تاریک فوقالعادهای دارند که اگر به چنین بازیهایی علاقه داشته باشید، بیشک از بازی کردنش پشیمان نخواهید شد.
نسخه اول یعنی Blood Omen: Legacy of Kain، توسط استودیو سیلیکون نایتس ساخته شد و کریستال داینامیکس انتشارش را برعهده داشت. در این نسخه برای اولین بار با دنیای فانتزی Nosgoth آشنا میشویم و بازی هم کنترل شخصیت کِین را در اختیارمان میگذارد؛ شخصیتی که اسم بازی هم برگرفته از او است و سازندگان، برای طراحیاش از خصوصیات اخلاقی کاراکتر ویلیام مانی در فیلم Unforgiven کلینت ایستوود الهام گرفتهاند. کِین در واقع یک فرد اشرافی بود که به قتل میرسد و بعد بهعنوان یک خونآشام، احیا میشود تا انتقام قتلش را بگیرد. کِین بهعنوان شخصیت اصلی بازی، بیشتر از اینکه یک قهرمان معصوم و کلیشهای باشد یک ضدقهرمان است و برای رسیدن به اهدافش، اقدامات خشونتآمیزی هم انجام میدهد. سه سال بعد، نوبت به نسخه دوم مجموعه رسید که امی هنینگ در آن اولینبار کارگردانی اثر را برعهده داشت؛ در این نسخه که وقایعش بر اساس یکی از پایانهای قسمت اول دنبال میشدند، کاراکتر دیگری به نام رازیل را کنترل میکنیم که برای فاش نشدن داستان بازیها، اجازه بدهید خیلی وارد جزییات داستانیاش نشویم.
در ادامه سه نسخه دیگر هم از این مجموعه منتشر شد که به ترتیب، Soul Reaver 2 با حضور رازیل، Blood Omen 2 با حضور کِین و آخرین نسخه هم Legacy of Kain: Defiance بود که هردو شخصیت در آن قابل کنترل بودند. البته در ادامه ساخت یک بازی چندنفره با نام Nosgoth هم از مجموعه آغاز شد که هرگز رنگ انتشار نهایی را ندید و فقط نسخه بتای آن برای مدتی در دسترس قرار گرفت و بعد هم سرورهایش غیرفعال شدند. مجموعه Legacy of Kain، با ارائه گیمپلی طولانی در نسخههای مختلفش، روایت داستانی تاریک و فانتزی با محوریت شخصیتهایی شدیدا پرجزییات و همینطور طراحی هنری عالی برای زمان خودش یکی از آن آثاری است که نباید از دست داد و سعی خواهیم کرد در قالب آرشیوی مجزا، با جزییات بیشتری به آن و داستانش هم بپردازیم.
Diablo 2
- سبک: اکشن نقش آفرینی، هک اند اسلش
- سال انتشار: ۲۰۰۰
خب اجازه بدهید به سراغ سبک نقش آفرینی برویم و چه بازی بهتر از دیابلو ۲، شاهکار تکرارنشدنی بلیزارد برای تجربه در ایام تعطیلات؟ درست است که از سری دیابلو نسخه جدیدتری یعنی دیابلو ۳ هم منتشر شده و در دسترس است ولی خب اگر به هر دلیلی تا به امروز کلا سراغ این مجموعه نرفتهاید، پیشنهادم این است که قبل از انتشار نسخه چهارم که چندی پیش معرفی شد، حتما دیابلو ۲ و بسته الحاقیاش را تجربه کنید. وقایع بازی، پس از نسخه اول روایت میشوند و بازیکن این امکان را دارد تا شخصیت دلخواهش را از بین ۵ کلاس موجود (۲ کلاس هم در بسته الحاقی به بازی اضافه شدند) انتخاب کند و وارد ماجراجویی شود که در چهار اکت روایت میشود.
یکی از مواردی که دیابلو ۲ را به اثری ارزشمند تبدیل کرده، روایت داستانی آن و دنیای فانتزی تاریکش است که جالب است بدانید یکی از ایرادهایی که از نسخه سوم مجموعه گرفته شد، فاصله گرفتن نسبی آن از این دنیای تاریک بود و حتی سازندگان وعده دادهاند که در نسخه چهارم باز هم از همان حال و هوای تاریک بهره ببرند. اما خب با وجود تمام ارزشهای داستانی بازی، دیابلو ۲ با یک چیز شناخته و تعریف میشود و آن هم گیمپلی طولانی، شدیدا سرگرمکننده و بینهایت اعتیادآور بازی است؛ به طوریکه پس از گذشت مدتی از آغاز اثر، خودتان را در حالی پیدا خواهید کرد که دیگر نمیتوانید بیخیال کلیک کردنهای متوالی و کشتن دشمنان متنوع بازی شوید. سیستم پیشرفت شخصیت دیابلو ۲ هم واقعا عالی و ارزشمند است و مخصوصا پس از پشت سر گذاشتن سطحهای اولیه شخصیت، حالتی پیدا میکند که مجبور شوید برای هر ارتقایی که میخواهید بدهید کلی فکر و برنامهریزی کنید. بیشک دیابلو ۲، اثری تکرارنشدنی در دنیای بازیهای نقش آفرینی است؛ آنقدر تکرارنشدنی که تا سالها پس از انتشار این بازی، هر اثر نقش آفرینی ایزومتریکی که منتشر میشد با دیابلو ۲ مقایسه میکردیم و خیلی بازیها با الهام از این اثر و مکانیکهایش ساخته شدند.
Undertale
- سبک: نقش آفرینی
- سال انتشار: ۲۰۱۵
دومین بازی نقش آفرینی آرشیومان، اثری جدیدتر و یکی از آن بازیهایی است که به شکل تکنفره ساخته شدهاند. بله منظورم Undertale، ساخته شدیدا تحسینشده توبی فاکس است که در لیست بازیهای این سبک، بازیهای مستقل و آثاری که توسط یک نفر ساخته شدهاند باید جایگاه ویژهای هم برای آن در نظر بگیریم. Undertale، داستان کودکی را روایت میکند که به زیرزمین سقوط کرده است؛ جهانی بزرگ در زیرِ سطح زمین که با مانعی جادویی از زمین جدا شده است و به همین دلیل هم برگشتن از آن کار سادهای نیست. حال شخصیت بازی برای اینکه بتواند به دنیای خودش برگردد، باید با موجودات مختلفی روبهرو شود؛ موجوداتی که با برخی از آنها وارد مبارزه خواهید شد و اینجا، جایی است که آندرتِیل یکی از نکات قوت اساسیاش را نشان میدهد.
سیستم مبارزههای Undertale، شدیدا خلاقانه طراحی شده و سخت میتوانید نقدی از بازی پیدا کنید که در آن، سازندگان مکانیکهای مبارزه بازی تعریف نکرده باشند. در مبارزات، شما باید از حملههایی که دشمن بهتان میکند بهنوعی جاخالی بدهید و از آن جالبتر، اینکه بازی این امکان را فراهم کرده تا بتوانید سرنوشت خیلی از دشمنان را تعیین کنید و قید کشتنشان را بزنید. این تصمیم گیریها، باعث میشوند تا وقایع داستانی بازی شکل متفاوتی به خودشان بگیرند و شاهد تجربه متفاوتی بر اساس تصمیمها باشید. آندرتیل پس از انتشار، نمره متای ۹۲ را برای نسخه پیسی ثبت کرد و حتی سایتی مثل IGN نمره کامل را برایش در نظر گرفت. پس اگر تا امروز این اثر را تجربه نکردهاید، مطمئن باشید که یکی از بهترین بازیهای دهه گذشته را از دست دادهاید.
مجموعه Stronghold
- سبک: استراتژی
- سال انتشار: نسخه اول ۲۰۰۱ و آخرین نسخه ۲۰۱۴
بازیهای استراتژی، پتانسیل خیلی خوبی برای این دارند که بتوان برای مدت زمان طولانی تجربهشان کرد و با آنها سرگرم شد و به همین دلیل تصمیم گرفتیم در این لیست چند بازی استراتژی هم قرار بدهیم. هرچند که در بین آثار قدیمی بازیهای استراتژی خیلی محبوبی وجود دارند که میتوانید به سراغشان بروید، ولی در نهایت تصمیم گرفتیم تا سری Stronghold را برای این منظور انتخاب کنیم؛ سری که در ایران هم با نام قلعه شناخته میشود و مخصوصا نسخه Stronghold: Crusader یا همان جنگهای صلیبی خودمان، اثری است که خیلیهایمان با دوبله فارسیاش خاطره داریم. اگر این روزها هوس یک بازی استراتژی کردهاید، نسخههای مختلفی از این مجموعه در دسترس هستند که میتوان تجربه کرد ولی خب در مجموع، کماکان بهترین و شاید بهتر است بگوییم سرگرمکنندهترین نسخه آن همان Stronghold: Crusader است.
درست است که پس از این قسمت Stronghold 2 هم بازی بدی نبود و Stronghold Crusader II هم بهعنوان جدیدترین قسمت مجموعه ارزش تجربه خوبی دارد، ولی خب نسخههای نهچندان محبوبی مثل Stronghold 3 یا Stronghold Legends را هم داریم که نمرههای پایینی هم دریافت کردهاند و ماهم خیلی بازی کردنشان را پیشنهاد نمیکنیم. در واقع، راستش را بخواهید هنوز هم بیشترین لذت از این سری را میتوان از همان نسخه جنگهای صلیبی برد و با استفاده از نیروهای کماندار، شوالیه، تبرزیندار و .... ارتشی عظیم برای فروریختن دیوارهای قلعه دشمن و کشتن پادشاه آنها جمعآوری کرد!
BattleTech
- سبک: استراتژی نوبتی
- سال انتشار: ۲۰۱۸
دیگر بازی استراتژی لیست آرشیومان، اثری جدیدتر است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. منظورم بازی BattleTech است که ساختش را استودیو هِیربریند و انتشارش را هم پارادوکس اینتراکتیو برعهده گرفته که در سالهای اخیر بازیهای استراتژی خیلی خوبی از این ناشر داشتیم. BattleTech تجربه جالب و متفاوتی در بین بازیهای استراتژی بود و به همین دلیل هم مورد استقبال خوب منتقدین و بازیکنان طرفدار این سبک قرار گرفت. بازیکنان در این بازی، در نقش فرمانده گروهی از ماشینهای نظامی عظیمجثه قرار میگیرند؛ ماشینهایی که شبیه مکا هستند و یک خلبان هم کنترل آنها را برعهده میگیرد. گروههای مختلفی در بازی حضور دارند که میتوانید به آنها خدمت کنید و در این راه، قادر خواهید بود جزییات مختلف ماشینهای جنگی خودتان را از زره گرفته تا سلاح و حتی خصوصیات شخص هدایتگر ماشینها انتخاب و شخصیسازی کنید.
بازیکن در BattleTech میتواند فرماندهی گروهی متشکل از چهار ماشین جنگی را برعهده بگیرد و باید با تصمیمگیریهای درست و استفاده بهینه از خصوصیات هریک از این ماشینها، به پیروزی برسید. بخش داستانی بازی روایت قابل قبولی دارد و در طول مراحلش شما را با چالشهای جالبی روبهرو میکند که برای پشت سر گذاشتن آنها، به معنی واقعی کلمه باید استراتژی داشته باشید. BattleTech با ثبت نمره متای ۸۰، در مراسمهای مختلفی از جمله گیم آواردز نامزد بهترین بازی استراتژی سال شده بود که البته در نهایت این جایزه را بهدست نیاورد ولی بیشک، یکی از بهترین بازیهای استراتژی چند سال اخیر است.
Spore
- سبک: شبیهساز زندگی، استراتژی
- سال انتشار: ۲۰۰۸
ویل رایت، بدون شک یکی از بازیسازهای خلاق است که صنعت گیم را در برخی زمینهها باید به او مدیون بدانیم. ویل رایت، شخصی است که بازی چون Sim City را ساخته و از این طریق بسیاری از استانداردهای آثار شهرسازی را تعریف کرده است؛ وی همچنین طراح نسخه اول The Sims است که بدون شک یکی از بهترین بازیهای شبیهساز زندگی تاریخ بهشمار میرود. اما ویل رایت، یک بازی عجیب و خاص دیگر هم به نام Spore، محصول سال ۲۰۰۸ در کارنامه دارد. Spore یکی از آن بازیهایی بود که ایدههای شدیدا خلاقانه و حتی بلندپروازانهای داشتند و حتی ایدههای اولیه بازی به قدری بزرگ بودند که سازندگان مجبور شدند در نسخه نهایی، قید برخی از آنها را بزنند و حتی بازی چندین بار تاخیر خورد.
به بیان ساده، در Spore بازیکنان حیات موجودات را از زمانی که یک جاندار میکروسکوپی هستند دنبال میکنند و به مرور در سطوح مختلف، شاهد پیشرفت آن، تبدیل شدنش به موجودی پیچیدهتر و حتی در سطوح بعدی تشکیل جوامع بزرگ و رفتن به فضا هستند که در این مقطع باید با گونههای فضایی مختلف تعامل داشته باشید. Spore، جنبههای سرگرمکننده مختلفی دارد؛ از ادیتور پرجزییات آن گرفته که اجازه میدهید موجودات را با دقت و وسواس زیادی طراحی کنید تا سیستم پیشرفت جالبش که از طریق آن میتوان کاملا تکامل موجودات و پیشرفت را در بازی حس کرد.
Spore، از آن دست بازیهایی است که میتوان برای مدت زمان طولانی آن را تجربه کرد و نمره متای ۸۴ بازی، آن را به اثری تبدیل میکند که ارزش این وقت گذاشتن طولانی را دارد.
Return to Castle Wolfenstein
- سبک: شوتر اولشخص
- سال انتشار: ۲۰۰۱
نوبتی هم باشد، نوبت معرفی بازیهایی در سبک شوتر است. این روزها که اید سافتور جدیدترین بازی خودش یعنی Doom Eternal را منتشر کرده، بد نیست برای بازی سبک شوتر به سراغ اثری قدیمی برویم که هم، از مجموعه شدیدا محبوبی است و هم اید سافتور در توسعهاش نقش داشته است. بله منظورم Return to Castle Wolfenstein، محصول سال ۲۰۰۱ است که البته اید سافتور سازنده مستقیم آن بهحساب نمیآید و بازی توسط استودیو Gray Matter Interactive ساخته شده است؛ با این حال اید سافتور، سازنده نسخه اول ولفنشتاین، روی توسعه بازی نظارت داشت و تهیهکننده اجرایی آن هم بود. اگر در سالهای اخیر از تجربه نسخههای مدرن ولفنشتاین لذت بردهاید، قطعا Return to Castle Wolfenstein هم میتواند به اثر لذتبخشی برای شما تبدیل شود و البته اجازه بدهید هشدار بدهم که باید، خودتان را برای ترسیدن در دقایق مختلف این بازی هم آماده کنید!
داستان بازی، مثل اکثر نسخههای دیگر این مجموعه با محوریت بلازکوویچ روایت میشود که این بار پس از اتفاقاتی در قلعه ولفنشتاین زندانی شده و در ابتدای بازی، با فرار از سیاهچال برای خارج شدن از این قلعه مبارزه میکند. در ادامه شخصیت بازی به محیطهای دیگری غیر از این قلعه هم میرود و در قالب یک اثر شوتر نفسگیر، باید با دشمنان مختلفی از سربازهای پیشرفته آلمانی گرفته تا موجودات وحشتناک و زامبیمانندی که به دلیل آزمایشهای ماوراطبیعی نازیها بهوجود آمدهاند، روبهرو شوید. در این بین بازی سلاحهای مختلفی هم در اختیارتان قرار میدهد که تنوع واقعا بالایی برای یک بازی سال ۲۰۰۱ دارند.
Return to Castle Wolfenstein با گذشت ۱۹ سال از انتشارش، کماکان یکی از بازیهای ارزشمند سبک شوتر بهحساب میآید؛ اگر بنا به هر دلیلی برای تجربه این بازی تردید دارید، باید بگویم که نمره متای آن ۸۸ است و اگر مشکلی با گرافیک قدیمیشده بازی نداشته باشید، شک نکنید که یک اثر شوتر شدیدا خوشساخت را تجربه خواهید کرد.
سری Hotline Miami
- سبک: شوتر
- سال انتشار: نسخه اول ۲۰۱۲ و نسخه دوم ۲۰۱۵
اگر تا الان نسخه اول و دوم Hotline Miami را بازی نکردهاید، به نظرم اصلا همین الان قید خواندن این مطلب را بزنید و در اولین فرصت به سراغ بازی کردن این مجموعه بروید! وقایع نسخه اول Hotline Miami، در سال ۱۹۸۹ در منطقه میامی جریان دارد؛ جایی که شخصیت بدونِ نام بازی که البته طرفداران اسم وی را جکت گذاشتند، بستهای حاوی یک ماسک خروس و در ضمن آن، ماموریتهای مختلفی برای از بین بردن گروهها و آدمهای متفاوت دریافت میکند. از اینجا به بعد، شما هستید و مراحل مختلف بازی که در جریان آنها باید با استفاده از اسلحههای مختلفی که از محیط یا دشمنان بهدست میآورید و با نهایت خشونت یا حتی گاهی استفاده از مخفیکاری دشمنان را از پیشِرو بردارید و ماموریت را به پایان برسانید. دشمنان بازی تنوع بسیار بالایی دارند و واقعا هم برای مبارزه با هرکدام باید برنامهریزی درستی داشته باشید؛ جدا از دشمنان معمولی همچنین باسهایی هم انتظار شما را میکشند که مبارزه با آنها هم واقعا جذاب است.
Hotline Miami در یک کلام، تجربهای خشن، سریع و شدیدا هیجانانگیز است که به گفته سازندگانش در ساخت آن از فیلم Drive هم الهام زیادی گرفته شده. نسخه اول بازی با کسب متای ۸۵ به اثر بسیار موفقی تبدیل شد و در ادامه، سه سال بعد شاهد انتشار نسخه دوم هم بودیم که هرچند نمره متای کمتری نسبت به قسمت اول کسب کرد، ولی کماکان خیلی از ویژگیهای مثبت قسمت اول را شامل میشد. اگر این روزها حوصلهتان از خانه ماندن سر رفته، شاید به راه انداختن کشت و کشتارهای وسیع در اثری مثل Hotline Miami بتواند کمی حالتان را بهتر کند!
سری Stalker
- سبک: شوتر / ترسناک
- سال انتشار: به ترتیب ۲۰۰۷، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰
با وضعیت فعلی جهان و مشکلاتی که ویروس کرونا بهوجود آورده، بیش از پیش میتوان حس و حال جهانهای آخرالزمانی را درک کرد و خب شاید بد نباشد در این وضعیت یک بازی با چنین حس و حالی را هم تجربه کنیم. مجموعههایی مثل Fallout آنقدر معروف و محبوب هستند که تقریبا همگی اسمشان را شنیده یا تجربهشان کردهایم و به همین دلیل هم سری Stalker را برای این منظور در نظر گرفتیم که شاید برخی آن را تجربه نکرده باشند. نسخه اول بازی یعنی S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chernobyl، در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و استودیو اوکراینی GSC Game World هم سازنده آن بود. داستان بازی، در دنیایی با خط زمانی متفاوت از واقعیت جریان دارد؛ جایی که در آن، در حادثه چرنوبیل، چند سال پس از انفجار اول، دومین انفجار هم رخ میدهد و همین اتفاق هم تغییراتی عجیب و غریب را در این منطقه بهوجود آورده است. وقایع بازی در سال ۲۰۰۲ آغاز میشوند؛ چند سال پس از انفجار دوم که افراد زیادی به دنبال پول و پیدا کردن آیتمهای ارزشمند، وارد منطقه Zone در حوالی چرنوبیل شدهاند.
شخصیت اصلی بازی، یک استاکر است که در ابتدا حتی هویت خودش را هم فراموش کرده و فقط یک خالکوبی کلمه استاکر روی بازویش و هدفش را که کشتن Strelok است میدانیم. استاکر، یک بازی شوتر است که در آن دشمنان جهشیافته مختلف و همینطور دشمنان انسانی انتظارتان را میکشند؛ در بخشهای زیادی از بازی، شاهد محیطهای تاریکی هستیم که مخصوصا حضور دشمنان وحشتناک، باعث میشود تا بازی در این دقایق یک اثر واقعا ترسناک شود. با اینکه سبک کلی بازی شوتر است، ولی المانهای نقش آفرینی هم در آن پیدا میشوند؛ المانهایی مثل امکان صحبت با سایر شخصیتها، پیدا کردن آیتمهایی که روی شخصیت شما تاثیر مثبت یا منفی میگذارند و مواردی از این دست. نسخه اول استاکر، با متای ۸۲ اثری بسیار موفق بود. یک سال بعد، نسخه دوم بازی با نام S.T.A.L.K.E.R.: Clear Sky منتشر شد که از نظر داستانی، حکم یک پیشدرآمد را برای قسمت اول داشت و پایینترین نمره متا را بین بازیهای مجموعه دارد و در نهایت S.T.A.L.K.E.R.: Call of Pripyat هم در سال ۲۰۱۰ به شکل جهانی منتشر شد که متای آن هم ۸۰ شد.
اگر به بازیهای ترسناک و آخرالزمانی علاقه دارید، مجموعه استاکر میتواند خیلی خوب شما را در تعطیلات نوروز سرگرم کند.
Punch Club
- سبک: مدیریتی
- سال انتشار: ۲۰۱۶
از آنجایی که بازیهای کمتر شناختهشده همیشه در سری مقالههای آرشیو جای مهمی داشتند، اجازه بدهید در پایان مطلب سه بازی از این جنس هم معرفی کنیم. اولین بازی، Punch Club، ساخته استودیو لیزی بیِر گیمز است که در سال ۲۰۱۶ توسط تاینیبیلد منتشر شد و روی پلتفرمهای مختلفی از پیسی گرفته تا سوییچ و موبایل در دسترس است. داستان بازی، در مورد یک بوکسور است که شما وظیفه دارید با مدیریت وی، کاری کنید که در مسابقات بوکس به موفقیت برسد و البته، در کنار این جنبه بازی باید حواستان به داستان دیگر این شخصیت یعنی پیدا کردن قاتل پدرش هم باشد.
در جریان بازی Punch Club، باید سه ویژگی شخصیتی کاراکتر بازی را به مرور زمان ارتقا بدهید و وی را قویتر کنید؛ در کنار این مورد هر زمان که لازم باشد مبارزه کنید، میتوانید یک سری حرکات مختلف را هم برای شخصیتتان در نظر بگیرید. بازی یک سری ماموریتها هم پیش رویتان میگذارد که البته بیشتر آنها حالت اختیاری دارند. ترکیب خوبی از گرافیک پیکسلی جذاب، گیمپلی سرگرمکننده و داستان مناسب Punch Club را به بازی خوبی تبدیل کردهاند که چه روی پیسی، چه موبایل و چه کنسولها میتوانید از بازی کردنش لذت ببرید.
Kerbal Space Program
- سبک: شبیهساز
- سال انتشار: ۲۰۱۱
نسخه دوم بازی Kerbal Space Program، در حالی امسال منتشر میشود که اگر تا به امروز قسمت اول آن را بازی نکردهاید، این روزها وقت مناسبی برای این کار است. اگر همیشه عاشق فضا و تجهیزات فضانوردی بودید، Kerbal Space Program یک گزینه عالی برای شما خواهد بود که حسابی هم میتواند موجب خندهتان شود. در این بازی، بازیکنان مدیریت یک برنامه فضایی را برعهده میگیرند که موجودات بامزه و سبز رنگی به اسم کربال وظیفه کار کردن در آن را برعهده دارند. این موجودات بامزه شاید در ظاهر احمق به نظر برسند، ولی قابلیتهای خیلی خوبی در ساخت سازههای فضایی و انجام کارهای علمی هم دارند!
در بازی میتوانید انواع و اقسام سازهها مثل راکت و سفینه را بسازید و صد البته که امکان کنترل کربالهای دوستداشتنی را هم خواهید داشت؛ همچنین یک سری ماموریت هم در بازی برای شما تعیین میشوند که مثلا باید بتوانید با ساختههایتان به نقطه خاصی در فضا برسید، از اتمسفر خارج شوید و موارد دیگری از این دست. شرایط این روزها، ناخودآگاه باعث میشود تا به تجربه بازیهایی که بتوانند حالمان را خوب کنند نیاز داشته باشیم و Kerbal Space Program، یکی از بازیهایی است که به بهترین شکل ممکن میتواند این کار را انجام بدهد.
West of Loathing
- سبک: نقش آفرینی کمدی!
- سال انتشار: ۲۰۱۷
آخرین بازی لیست هم چیزی نیست جز West of Loathing، یک بازی حال خوبکن دیگر که از قضا با نمره متای بالای ۸۵ که دریافت کرده، شدیدا هم اثری تحسینشده و موفق بهحساب میآید. جالب است بدانید که منتقد سایت دیستراکتوید که نمره ۹ را هم برای بازی در نظر گرفته، گفته که در حین تجربه این اثر تقریبا کنترل خندهاش غیرممکن بود! بازی در غرب وحشی سرزمین Loathing جریان دارد و در آن، شما باید با کنترل شخصیت بازی در دنیایی پر از اتفاقات و شخصیتهای عجیب و غریب به ماجراجوییهای مختلف بپردازید، پازل حل کنید، هفتتیرکشی کنید و وارد مبارزات نوبتی با دشمنان شوید!
طراحیهای بازی، همگی به شکل دستی کشیده شدهاند و گرافیک کلی بازی هم سیاه و سفید است که حس و حال جالبی به آن بخشیده است. به گفته خودِ سازندگان، بیش از هزار جوک و اتفاقات خندهدار برای بازی خلق شدهاند و بیش از ۵۰ کلا مختلف هم وجود دارند که میتوانید آنها را به دست بیاورید و استفاده کنید! West of Loathing در واقع یک بازی کمدی است و جالب است بدانید که پیسی گیمر در سال ۲۰۱۷، آن را به عنوان بهترین بازی کمدی سال انتخاب کرده و در رتبهبندی رولینگ استون در همین سال هم بازی بهعنوان یکی از بهترینهای سال معرفی شد.
پس اگر در این روزها به دنبال بازی هستید که بتواند حسابی حالتان را خوب کند، West of Loathing را اصلا از دست ندهید.
در پایان اگر شما هم اثری در ذهن دارید، آن را به زومجی و کاربرانش به اشتراک بگذارید.
نظرات