ترسناک ترین فیلم های جهان به انتخاب زومجی

شب هنگام خواب حس می‌کنید که موجودی زیر تخت شما، منتظر است که به خواب بروید تا بیرون بیاید و شما را اذیت کند؛ حس می‌کنید که اگر در کمد را باز کنید، هیولایی از درون آن بیرون می‌آید؛ شاخه‌های درختان را مانند موجودات عجیب و غریب می‌بینید؛ راه رفتن موجودات را روی بدن خود حس می‌کنید؛ فکر می‌کنید که قاتلی در خیابان در حال تعقیب شما است و قصد کشتن شما را دارد. اما نه... همه این‌ها تصورات خودتان است؛ این دقیقا همان تاثیری است که یک فیلم ترسناک خوب روی مخاطب خود می‌گذارد. تا به امروز فیلم‌های ترسناک خیلی زیادی ساخته شدند که بسیاری از آن‌ها هم به لعنت خدا نمی‌ارزند.

خیلی از آن‌ها اصلا ارزش وقت گذاشتن هم ندارند اما در عین حال هم آثاری ساخته شدند که اگر شما آن‌ها را تماشا کنید (خصوصا در تاریکی و در شرایط کاملا مناسب)، چنان تاثیری روی شما می‌گذارند که تا مدت‌ها نمی‌توانید از فکر آن‌ها بیرون بیایید. ما سعی داریم که در این مقاله، به شما ۴۰ مورد از همان آثار قابل‌توجه و ارزشمندی را معرفی کنیم که الکی وقت خود را روی آثار بیهوده تلف نکنید. در این مقاله ما سراغ انواع بهترین فیلم های ترسناک جهان رفتیم و همه سیلقه‌ها را در نظر گرفتیم؛ از اسلشری گرفته تا هتل‌ها و خانه‌های تسخیر شده، علمی تخیلی و هیولایی و غیره. البته نکته‌ای را که باید همین ابتدا اعلام کنیم، این است که این فیلم‌ها به ترتیب زمان اکران مرتب شده‌اند. آماده‌اید که در شب‌های تاریک شکل جدیدی از ترس را تجربه کنید؟ زیرا از دست دادن کنترل، هیچوقت انقدر لذت‌بخش نمی‌شود.

این شما و این هم ۴۰ مورد از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ که به ترتیب سال اکرانشان فهرست شده‌اند: (جدید ترین فیلم های ترسناک 2022 را اینجا ببینید)

اکران: ۲۶ فوریه ۱۹۲۰

زیرژانر: ترسناک صامت

کارگردان: رابرت وینه

نویسنده: کارل مایر و هانس جانوویتز

بازیگران: ورنر کراوس، کانراد فایت، فریدریش فهر

میانگین امتیازات The Cabinet of Dr. Caligari در IMDB: ۸.۱ | امتیاز متاکریتیک: ۶۲

به‌عنوان اولین فیلم این فهرست به سراغ یک فیلم آلمانی می‌رویم که در نگاه اول شاید خیلی موفق نباشد. این فیلم با بودجه ۱۲ هزار دلاری‌ای که داشت، تنها توانست چیزی حدود ۵ هزار دلار آن را جبران کند؛ اما همان‌طور که می‌دانید، همه چیز به باکس آفیس ختم نمی‌شود. فیلم مطب دکتر کالیگاری به‌عنوان اثر فوق‌العاده و اصلی سینمای اکسپرسیونیسم آلمان به حساب می‌آید و داستان یک هیپنوتیزم کننده دیوانه را حکایت می‌کند؛ کسی که از یک خوابگرد استفاده می‌کند تا افراد مورد نظر خود را به قتل برساند. این فیلم که ایده اولیه بسیار جذابی دارد، دارای یک سبک بصری تاریک و پیچیده، فرم‌های نوک‌تیر، خطوط منحنی و اریب، ساختارها و چشم‌اندازهایی که با زاویه‌های عجیب و غریبی نمایش داده شده‌اند و سایه‌ها و رگه‌های نقاشی شده‌ای که مستقیم در صحنه‌ها وجود دارند، هست. نویسندگان این فیلم، داستان آن را با الهام از تجربه‌های مختلفی که در زندگی خودشان رخ داده، نوشته‌اند.

هر دوی آن‌ها افراد صلح‌طلبی بودند که بعد از چیزهایی که در طی جنگ جهانی اول و ارتش تجربه کردند، نسبت به مقامات دیگر هیچ اعتمادی نداشتند. یکی از نویسندگان ادعا کرده که یک سری موارد و اتفاقاتی که در این فیلم رخ داده، به نویسندگان تحمیل شده تا با وجود میل خودشان آن‌ها را وارد داستان کنند. این فیلم در تلاش بود تا قدرت وحشیانه و غیرمنطقی را به تصویر بکشد. نویسنده‌ها و محققان به این نتیجه رسیدند که این فیلم دوست دارد نیاز ناخودآگاه جامعه آلمان نسبت به وجود یک ستمگر را نمایش دهد که تمایل دارند از اقتداری اطاعت کنند و دوست ندارد که علیه مقامات فاسد و منحرف خود شورش کنند. بعضی از منتقدان هم اینطور تفسیر کرده بودند که کالیگاری در حال نشان دادن دولت جنگی آلمان است. البته کنتراست بی‌ثبات بین دیوانگی و هوشمندی، درک ذهنی واقعیت و دوگانگی ذات انسان، از دیگر مضامین این فیلم بود.

اکران: ۲۱ نوامبر ۱۹۳۱

زیرژانر: ترسناک علمی تخیلی (دوره قبل از کد)

کارگردان: جیمز ویل

نویسنده: فرانسیس ادوارد فاراگو، گارت فورت، رابرت فلری، جان راسل

بازیگران: کالین کلایو، می کلارک، جان بولس

میانگین امتیازات Frankenstein در IMDB: ۷.۸ | امتیاز متاکریتیک: ۹۱

«تو متوجه نمی‌شوی که دقیقا منظور من چیست. فرانکشتاین فقط به زندگی انسان‌ها علاقه داشت. اولا، آن را نابود کند؛ بعد، دوباره آن را بسازد. در آن‌جا توی رویای دیوانه‌وار او را داری». فیلم فرانکشتاین، همان‌طور که از اسم آن هم مشخص است، داستان یک دانشمند وسواسی را نمایش می‌دهد که به همراه دستیار خود اجساد مختلف را از درون قبرشان بیرون می‌کشد. او قصد دارد که به واسطه این اجساد و اندام‌های مرده آن‌ها، یک موجود زنده را به وجود بیاورد. درنهایت موجودی که از این فرایند بیرون می‌آید، با نام هیولای فرانکشتاین شناخته می‌شود. فرانکشتاین شخصیتی محسوب می‌شود که بارها و بارها داستان‌ها و آثار مختلفی حول محور او ساخته شده است. البته آثار سینمایی ساخته شده حول محور او، فقط همین فیلم نیست بلکه در میان آن‌ها، این اثر موفقیت و کیفیت بیشتری نسبت به سایر دارد. فیلمنامه این نسخه از فیلم فرانکشتاین براساس رمان مری شلی و نمایش پگی وبلینگ نوشته شده است.

این فیلم هم درست همانند دیگر موارد این فهرست، بلافاصله بعد از اکران، موفقیت خیلی زیادی را به‌دست آورد و تا حد زیادی مورد استقبال منتقدان و مخاطبان در سرتاسر دنیا قرار گرفت. به همین ترتیب هم فیلمسازان تصمیم گرفتند تا این پتانسیل و موفقیت را هدر ندهند و تا توانستند، اسپین آف‌ها و دنباله‌های مختلف را از دل آن بیرون آوردند. البته این اثر، تاثیر قابل‌توجه‌ای را روی فرهنگ عامه گذاشت و تمامی المان‌های آن، تبدیل به نمادی در دنیای هالیوود و سینما شد. چند سال پیش، گی‌یرمو دل تورو اعلام کرد که علاقه خیلی زیادی نسبت به ساخته نسخه بازسازی فیلم فرانکشتاین برای شرکت یونیورسال دارد. اما در سال ۲۰۰۹ بود که دل تورو توضیح داد که حالا حالا ساخت این فیلم بعید به نظر می‌رسد. در حال حاضر که رسما می‌توان گفت که ساخت نسخه بازسازی این اثر، که قطعا یکی از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ است، فراموش شده و دل تورو دیگر تمایلی برای تولید چنین فیلمی ندارد.

اکران: ۲ مارس ۱۹۶۰

کارگردان: ژرژ فرانژو

نویسنده: ژرژ فرانژو، ژان ردون، پیر بویلیو، توماس نارسجاک و کلود ساتت

بازیگران: ادیت اسکوب، پیر براسور، آلیدا والی

میانگین امتیازات Eyes Without a Face در IMDB: ۷.۷ | امتیاز متاکریتیک: ۹۰

اولین مورد این فهرست یک اثر آلمانی بود، حالا با یک فیلم فرانسوی موافق هستید؟ فیلم چشمان بدون چهره حول محور یک جراح پلاستیک می‌چرخد که به‌صورت مصمم قصد دارد که روی دخترش پیوند صورت انجام دهد؛ کسی که به خاطر یک تصادف ماشینی، چهره خود را از دست داده است. فیلمنامه این اثر براساس یک رمان با همین نام که به قلم ژان ردون منتشر شده، نوشته شده است. سازنده‌ها مجبور شدند که در طی مراحل تولید این فیلم، با استانداردهای سانسورگران اروپایی کنار بیایند و لحن مناسبی تنظیم کنند، شدت خونریزی را کاهش بدهند و شخصیت دانشمند دیوانه را هم حذف کنند. با اینکه این فیلم توانست از فیلتر این سانسورگران اروپایی عبور کند اما در زمان اکران، حاشیه‌ها و جنجال مختلفی حول محور آن به وجود آمد. واکنش منتقدان هم کاملا با یکدیگر متفاوت داشت؛ یک نفر آن را تحسین می‌کرد و فرد دیگر از آن متنفر بود.

این فیلم در سال ۱۹۶۲ در آمریکا اکران شد و نام آن به The Horror Chamber of Dr. Faustus تغییر کرد. با اینکه واکنش ابتدایی منتقدان نسبت به این اثر خیلی خوب و مثبت نبود، اما به مرور زمان این موضوع تغییر کرد و نمایش‌های بعدی و انتشار نسخه خانگی باعث شد که از شدت نفرت نسبت به آن کاسته شود. منتقدان مدرن این فیلم را به خاطر ماهیت شاعرانه‌ای که دارد و همچنین نفوذ و تاثیر خیلی زیادی که روی دیگر فیلمسازان داشته، تحسین می‌کنند.

اکران: ۸ سپتامبر ۱۹۶۰

زیرژانر: ترسناک روانشناختی و دلهره‌آور

کارگردان: آلفرد هیچکاک

نویسنده: جوزف استفانو

بازیگران: آنتونی پرکینز، جنت لی، ورا مایلز

میانگین امتیازات Psycho در IMDB: ۸.۵ | امتیاز متاکریتیک: ۹۷

شاید خیلی‌ها تصور کنند که این آلفرد هیچکاک بود که استارت مجموعه روانی را زد. اما در حقیقت خالق دنیای محبوب Psycho هنرمندی به نام رابرت بلاچ بود که در سال ۱۹۵۹ رمان Psycho را منتشر کرد. داستان مجموعه حول محور زندگی مرد جوانی به نام نورمن بیتس می‌چرخد؛ یک جوان واقعا آشفته و به‌هم‌ریخته که در متل بیتس فعالیت می‌کند. او به خاطر ارتباط ناخوشایندی که با مادرش دارد، از لحاظ ذهنی و روانی دچار بی‌ثباتی شده است. همین موضوع باعث شده که او یک شخصیت پیچیده و روانی داشته باشد؛ در نتیجه این وضعیت پیش آمده، او هر از گاهی دست به کشتن افراد مختلف می‌زند. این دنیا آنقدر محبوب شده که در طی سال‌ها مدام آثار مختلفی از آن ساخته می‌شود. حتی در سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ هم یک سریال با نام Bates Motel روی آنتن رفت.

اما چیزی که در این مورد مد نظر ما است، همان فیلم روانی از سال ۱۹۶۰، ساخته هیچکاکِ بزرگ است. این فیلم حول محور ماجرای برخورد یک زن فراری به نام ماریون کرین و نورمن بیتس می‌چرخد و نشان می‌دهد که بعد از این آشنایی چه اتفاقاتی رخ می‌دهد. خیلی‌ها اعتقاد داشتند که این اثر تفاوت زیادی با کارهای قبلی هیچکاک داشته است. اما با وجود نظرات مختلف منتقدان، مخاطبان حسابی در باکس آفیس از خجالت این فیلم درآمدند و پول زیادی را وارد جیب سازندگان کردند. فیلم روانی یکی از بهترین آثار هیچکاک محسوب می‌شود و یکی از بهترین فیلم های ترسناک دنیا است. این اثر باعث شد تا سطح جدیدی از خشونت قابل قبول به وجود بیاید و یکی از اولین آثار در ژانر اسلشری هم محسوب می‌شود.

اکران: ۲۸ مارس ۱۹۶۳

زیرژانر: ترسناک طبیعی و دلهره‌آور

کارگردان: آلفرد هیچکاک

نویسنده: ایوان هانتر

بازیگران: تیپی هدرن، راد تیلور، جسیکا تندی

میانگین امتیازات The Birds در IMDB: ۷.۷ | امتیاز متاکریتیک: ۹۰

فیلم پرندگان همان‌طور که از اسمش هم مشخص است، روی یک سری از رفتارهای وحشیانه و غیرقابل توضیح پرندگان تمرکز دارد؛ پرندگانی که در روزهای مختلف، به مردم بخت برگشته‌ی ایالت کالیفرنیا و شهر بودگا بی حمله می‌کنند. فیلمنامه این اثر براساس داستانی است که به قلم دافنه دو موریه و با همین نام منتشر شده، نوشته شده است؛ البته نمی‌توان گفت که یک اقتباس کامل و وفادار است بلکه در حد الهام از این داستان استفاده کرده است. آلفرد هیچکاک در طی فرایند نوشتن فیلمنامه فیلم پرندگان، به ایوان هانتر گفته بود که شخصیت‌های جدیدی را خلق کند و یک داستان پیچیده‌تر و عمیق‌تر را به وجود بیاورد؛ این در حالی بود که قرار شد در تمام این مدت، عنوان دو موریه و ماهیت اصلی داستان که همان حملات غیرقابل توضیح پرندگان بود، حفظ شود.

فیلم پرندگان هم درست همانند خیلی آثار دیگر این فهرست، توسط کتابخانهٔ ملی کنگرهٔ آمریکا تا در فهرست ملی ثبت فیلم اضافه شود. رمان پرندگان، سومین کتاب دافنه دو موریه محسوب می‌شد که آلفرد هیچکاک آن را انتخاب و اقتباس کرده بود. پیش از اینکه ایوان هانتر برای نگارش فیلمنامه این اثر انتخاب شود، هیچکاک به سراغ جوزف استفانو (نویسنده فیلمنامه فیلم روانی) رفت و از او خواست که این کار را انجام دهد. اما او اصلا علاقه‌ای به این کار نداشت. حالا نکته جالبی که درباره این پرنده‌ها وجود داشت، این بود که یک کلاغ، واقعا راد تیلور خوشش نمی‌آمد و مدام در طی مدت فیلم‌برداری، این بازیگر بیچاره را اذیت می‌کرد. اما آسیب پرنده‌ها فقط به همین آزار و اذیت ختم نشد. متاسفانه تیپی هدرن یکی از بازیگرانی بود که توسط یکی از این پرنده‌ها آسیب دید و صورت او در طی فیلم‌برداری یکی از صحنه‌ها، زخمی شد.

اکران: ۳ اکتبر ۱۹۶۵

زیرژانر: ترسناک روانشناختی

کارگردان: رومن پولانسکی

نویسنده: رومن پولانسکی، جرارد براچ، دیوید استون

بازیگران: کاترین دنو، ایان هندری، جان فریزر

میانگین امتیازات Repulsion در IMDB: ۷.۷ | امتیاز متاکریتیک: ۹۱

فیلم انزجار هم یکی دیگر از آثاری است که رومن پولانسکی آن را کارگردانی کرده است. البته در این پروژه، پولانسکی علاوه‌بر کارگردانی، به همراه جرارد برچ و دیوید استون فیلمنامه را هم نوشته‌اند؛ فیلمنامه‌ای که طرح اصلی آن را خود رومن پولانسکی و جرارد برچ مطرح کرده بودند. این فیلم انگلیسی داستان یک زن بسیار زیبا به نام کارول را حکایت می‌کند که در عین زیبایی، گوشه‌گیر هم هست و نسبت به مردان و تمایلات آن‌ها نفرت خیلی زیادی دارد. با پیش آمدن یک تعطیلات، کارول از آن چیزی که هست، تنها‌تر می‌شود و در آپارتمان خود تنها می‌ماند. همین شرایط هم او را در وضعیتی قرار می‌دهند که بیشتر از قبل در انزوای رواشناختی خود که فاصله زیادی با واقعیت دارد، غرق شود. این فیلم بیشتر روی زاویه دید کارول و توهمات و کابوس‌های واضح او تمرکز دارد؛ خصوصا زمانی‌که او با مردها در ارتباط قرار می‌گیرد.

فیلم انزجار که در شهر لندن فیلم‌برداری شده است، اولین اثر انگلیسی زبان پولانسکی و دومین اثر بلند و سینمایی او، بعد از فیلم Knife in the Water (چاقو در آب) به حساب می‌آید. فیلم انزجار بلافاصله بعد از اکرانش در سینماها، تا حد زیادی مورد استقبال قرار گرفت و هنوز هم که هنوز است، یکی از بزرگ‌ترین کارهای پولانسکی محسوب می‌شود. گیلبرت تیلور که فیلمبردار این تیم بود، توانست به واسطه فیلم انزجار، نامزد دریافت بهترین فیلم‌برداری در مراسم بفتا شود. خیلی از منتقدان، این اثر را در فهرست «بهترین فیلم‌هایی که قبل از مرگ باید آن‌ها را تماشا کرد» قرار داده‌اند و معتقد هستند که پولانسکی با ساخت این اثر، سبک روانشناختی را وارد سطح جدیدی کرده است. از طرف دیگر هم سایت راتن تومیتوز، در فهرست بهترین آثار، این فیلم را در رتبه ۵۲ قرار داده است.

اکران: ۱۲ ژوئن ۱۹۶۸

زیرژانر: ترسناک روانشناختی

کارگردان: رومن پولانسکی

نویسنده: رومن پولانسکی

بازیگران: میا فارو، جان کاساوتیس، روث گوردن

میانگین امتیازات Rosemary's Baby در IMDB: ۸ | امتیاز متاکریتیک: ۹۶

اگر از آن دسته افرادی هستید که دوست دارید موضوعاتی مانند پارانویا، آزادی زنان، مسیحیت (کاتولیک) و علم غیب را در یک اثر سینمایی و فضایی ترسناک ببینید، من فیلم بچه رزماری را به شما پیشنهاد می‌کنم. داستان فیلم بچه رزماری حول محور یک زن باردار می‌چرخد که به یک فرقه شیطانی مشکوک می‌شود. او تصور می‌کند که این فرقه قصد دارند فرزند او را بدزدند تا بتوانند از او در مراسم‌های خود استفاده کنند. رومن پولانسکیِ محبوب که علاوه‌بر کارگردانی، نویسندگی این اثر را هم برعهده داشت، داستان فیلم را براساس رمانی با همین نام که با قلم آیرا لوین منتشر شده، نوشته است. این فیلم توانست تقریبا نظر مثبت همه مخاطبان در سرتاسر دنیا را به‌دست بیاورد و در مراسم‌های مختلف نامزد یا موفق به دریافت جایزه شود. فیلم بچه رزماری موفق شد که لقب یک اثر هنری در دنیای وحشت را از آنِ خود کند.

رومن پولانسکی که حالا تبدیل به کارگردان فوق‌العاده محبوبی شده است، با همین فیلم بچه رزماری توانست در دنیای هالیوودی وارد حرفه کارگردانی شود و استعداد خود را نشان دهد. البته پیش از اینکه پولانسکی برای کارگردانی این اثر انتخاب شود، ویلیام کسل در ابتدا قصد داشت که این جایگاه را داشته باشد اما درنهایت به‌عنوان تهیه کننده انتخاب شد. این فیلم ماجراهای مختلفی را در طی مرحله تولید خود پشت سر گذاشت؛ درگیری پولانسکی با استودیو، کشمکش پولانسکی با جان کاساوتیس، خطر تصادف میا فارو در خیابان‌های شهر نیویورک، ماجرای جدایی فرانک سیناترا از فارو و غیره. تمام این ماجراها دست به‌دست هم دادند تا ویلیام کسل به این باور برسد که این فیلم طلسم شده است. اما سرانجام بعد از پایان یافتن این ماجراها و رسیدن به مرحله اکران، فیلم بچه رزماری توانست به موفقیت خیلی زیادی دست پیدا کند. همین موفقیت باعث شد تا دنباله آن هم ساخته شود.

اکران: ۱ اکتبر ۱۹۶۸

کارگردان: جورج ای. رومرو

نویسنده: جان روسو و جورج ای. رومرو

بازیگران: دوین جونز، جودیت اودی، کارل هاردمن

میانگین امتیازات Night of the Living Dead در IMDB: ۷.۹ | امتیاز متاکریتیک: ۸۹

شب مردگان زنده که یک اثر ترسناک مستقل محسوب می‌شود، داستان هفت نفر را به مخاطب نشان می‌دهد که در یک خانه روستایی که در بخش غرب پنسیلوانیا قرار دارد، گیر افتاده‌اند. تا اینجا ما با داستان معمولی‌ای طرف هستیم که ممکن است برای هر کدام از ما رخ دهد. اما این هفت نفر که در این خانه گیر افتادند، توسط یک گروه خیلی بزرگ از جنازه‌های زنده و آدمخوار، مورد حمله قرار می‌گیرند. این فیلم با بودجه کم ۱۱۴ هزار دلاری‌ای که داشت، نه‌تنها توانست همان پول را برگرداند، بلکه در باکس آفیس چیزی حدود ۳۰ میلیون دلار کسب کرد. منتقدان و علاقمندان به سینما، لقب یک کالت کلاسیک را به فیلم شب مردگان زنده دادند؛ آن هم با وجود آن همه انتقادی که در زمان اکران از آن کرده بودند و آن را به خاک و خون کشیدند.

با اینکه در ابتدا منتقدان خیلی با این فیلم بد برخورد کردند، اما به مرور زمان نظرات خود را تغییر دادند و خیلی طول نکشید که توسط آن‌ها مورد تحسین و تقدیر قرار گرفت. درنهایت هم در سال ۱۹۹۹ کتابخانهٔ ملی کنگرهٔ آمریکا این اثر را در فهرست ملی ثبت فیلم اضافه کرد. تمام این ماجراهایی که سازندگان پشت سر گذاشتند، همگی منجر به این شد که سرانجام ۵ فیلم دیگر هم پشت سر این اثر ساخته شود و تا سال ۲۰۰۹ فیلم شب مردگان زنده که در ابتدا هیچکس آدم هم حسابش نمی‌کرد، تبدیل به یک مجموعه محبوب شد. همگی آن‌ها هم توسط یک کارگردان ساخته شد و علاوه‌بر قسمت‌های دیگر، الهام‌بخش ساخت چندین نسخه بازسازی دیگر هم شد. معروف‌ترین نسخه‌ای هم که از این اثر ساخته شد، نسخه سال ۱۹۹۰ بود که توسط تام ساوینی کارگردانی شد. بدون شک این اثر هم جزو برترین فیلم های ترسناک تاریخ است که تاثیر زیادی هم روی آن گذاشته است.

اکران: ۶ دسامبر ۱۹۷۳

زیرژانر: ترسناک فولکلور

کارگردان: رابین هارلی

نویسنده: آنتونی شافر

بازیگران: ادوارد وودوارد، کریستوفر لی، بریت اکلند

میانگین امتیازات The Wicker Man در IMDB: ۷.۵ | امتیاز متاکریتیک: ۸۷

علاوه‌بر آثار ترسناک روانشناختی، آثاری هم که حول محور باورهای عامیانه و یک سری رسم و رسوم‌ها ساخته می‌شود، همیشه محبوب بوده است. آنتونی شافر و رابین هاردی هم تلاش کردند تا با تکیه بر همین علاقه و تمایل مردم، رمان Ritual از دیوید پینر را اقتباس کنند و آن را به شکل یک فیلم سینمایی در بیاورند. فیلم مرد حصیری حول محور یک گروهبان پلیس به نام نیل هاووی می‌چرخد که به یک جزیره دور افتاده Summerisle می‌رود تا به‌دنبال یک دختر گمشده بگردد. هاووی که خودش یک فرد مسیحی مقید است، متوجه می‌شود که ساکنان این جزیره دین مسیحیت را رها کرده‌اند و حالا یک نوع دین بت پرستی را دنبال می‌کنند. منتقدان همان زمانی‌که این فیلم را تماشا کردند، عاشق آن شدند و تا حد زیادی از آن استقبال کردند. این اثر نه‌تنها لقب ششمین فیلم بزرگ بریتانیایی تاریخ را کسب کرد، بلکه توانست جایزه بهترین فیلم ترسناک را هم در مراسم ساترن به‌دست بیاورد.

این فیلم آنقدر موفق و محبوب شد که شافر قصد داشت یک دنباله مستقیم از آن را بسازد اما رابین هاردی علاقه‌ای به کارگردانی آن نداشت و پروژه در همان اولین مرحله متوقف شد. اما در سال ۲۰۰۶ هنرمندان دیگری سعی کردند از این موفقیت استفاده کنند و نسخه بازسازی آن را اکران کنند. زمانی‌که خبر ساخت این اثر منتشر شد، هاردی و تمام کسانی که در پروژه اصلی حضور داشتند، خود را به‌صورت کامل کنار کشیدند؛ اثری که حتی به نصف موفقیت نسخه اصلی هم نرسید. در سال ۲۰۱۱ بود که هاردی دوباره به سراغ این دنیا بازگشت و یک دنباله معنوی از آن به نام The Wicker Tree (درخت حصیری) را نویسندگی و کارگردانی کرد.

اکران: ۲۶ دسامبر ۱۹۷۳

زیرژانر: ترسناک فراطبیعی

کارگردان: ویلیام فریدکین

نویسنده: ویلیام پیتر بلتی

بازیگران: الن برستین، جیسون میلر، لیندا بلیر

میانگین امتیازات The Exorcist در IMDB: ۸ | امتیاز متاکریتیک: ۸۱

درست همانند مورد قبلی، سری فیلم جن‌گیر هم از آن مجموعه‌هایی است که چندین قسمت از داستان آن ساخته شده است. آخرین و پنجمین قسمت این مجموعه هم سال ۲۰۰۵ با نام Dominion: Prequel to the Exorcist اکران شد. از طرف دیگر هم عنوان شده که نسخه بازسازی و ریبوت فیلم The Exorcist قرار است در سال ۲۰۲۱ اکران شود. اما با تمام این مسائل اگر بخواهیم نظر شخصی را کنار بزنیم و نمرات را در نظر بگیریم، قطعا قسمت اول این مجموعه آن فیلمی است که باید در این فهرست قرار بگیرد. این فیلم داستان تسخیر شیطانی یک دختر ۱۲ ساله را برای مخاطب حکایت می‌کند. در این داستان، مادر این دختر بچه دست به هر کاری می‌زند تا دخترش را از این شرایط نجات دهد. سرانجام او به سراغ دو کشیش می‌رود و از آن‌ها می‌خواهد که مراحل جن‌گیری او را انجام دهند.

مرحله انتخاب بازیگر این فیلم سینمایی، یکی از هفت خان رستمی بود که سازندگان پشت سر گذاشتند. با اینکه کتاب اصلی بسیار محبوب شد و فروش زیادی هم داشت، اما سازندگان برای انتخاب بازیگران مشکلات زیادی داشتند؛ یک سری از هنرمندان بودند که به مذاق سازندگان خوش نمی‌آمدند و یک سری دیگر هم بودند که خودشان پیشنهاد را رد می‌کردند. هفت خان دوم، مرحله فیلم‌برداری بود که غرق در آتش شد؛ آتش‌سوزی‌ای که بخش زیادی از صحنه فیلم‌برداری را سوزاند و بازیگران اصلی هم دچار آسیب‌دیدگی‌های زیادی شدند. همین ماجراها باعث شد که مدت زمان ساخت و بودجه، دو برابر بیشتر از چیزی که در نظر گرفته شده بود، در بیاید. اما انگار تمام این مصیبت‌ها ارزش داشت تا به نتیجه فوق‌العاده‌ای ختم شود؛ تا حدی که موفقیت همین فیلم، زمینه‌ساز موفقیت فیلم Jaws شد و خودش را هم به یکی از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ تبدیل کرد.

اکران: ۱۱ اکتبر ۱۹۷۴

زیرژانر: ترسناک اسلشری

کارگردان: توبی هوپر

نویسنده: توبی هوپر، کیم هنکل

بازیگران: مریلین برنز، پاول ای. پارتین، ادوین نیل

میانگین امتیازات The Texas Chain Saw Massacre در IMDB: ۷.۵ | امتیاز متاکریتیک: ۷۸

ما در این فیلم داستان یک گروه از دوستان را دنبال می‌کنیم که قربانی یک خانواده آدم‌خوار می‌شوند؛ آن هم زمانی‌که در حال رفتن به یک خانه قدیمی هستند و قصد دارند که از آن بازدید کنند. کاری که این فیلم برای جلب توجه مخاطبان کرد تا فروش خود را بیشتر کند، این بود که اعلام کرد داستان این اثر، براساس اتفاقات واقعی است. البته نمی‌توان گفت که حرف این کمپین ۱۰۰٪ دروغ یا راست بوده است. زیرا شخصیت صورت‌چرمی و یک سری از جزئیات کوچک داستان، از ماجرای جنایت‌های قاتلی به نام اد گین الهام گرفته شده است؛ اما بخش زیادی از داستان فیلم ساختگی است. از آنجایی که این فیلم بودجه خیلی کمی داشت، کارگردان مجبور شد که بیشتر از بازیگران ناشناخته استفاده کند و ساعت‌های بیشتری را به فیلم‌برداری اختصاص دهد تا هزینه تمام شده کاهش یابد.

از طرف دیگر هم کارگردان تا جایی که توانست، صحنه‌های بسیار خشن را حذف کرد تا بتواند آن را با درجه سنی PG اکران کند اما سرانجام در سطح بزرگسالان درجه‌بندی شد؛ تا حدی که خیلی از کشورها نمایش آن را ممنوع کردند و یک سری از سالن‌های سینما هم پخش آن را متوقف کردند. اما انگار این فیلم هم مانند مورد قبلی تمام این سختی‌ها را تحمل کرد تا در آخر هم به موفقیت خیلی زیادی در بخش باکس آفیس شود و هم بتواند جایگاه یکی از بهترین و تاثیرگذارترین آثار ژانر وحشت را به‌دست بیاورد. همین محبوبیت منجر به این شد که مجموعه‌ای حول محور داستان صورت‌چرمی به وجود بیاید و داستان او و اعضای خانواده‌اش در دنباله‌ها، پیش‌درآمدها، نسخه بازسازی، کمیک بوک‌ها و بازی‌های ویدیویی دنبال شود.

اکران: ۲۰ ژوئن ۱۹۷۵

زیرژانر: ترسناک دلهره‌آور

کارگردان: استیون اسپیلبرگ

نویسنده: پیتر بنچلی و کارل گاتلیب

بازیگران: روی شایدر، رابرت شاو، ریچارد درایفس

میانگین امتیازات Jaws در IMDB: ۸ | امتیاز متاکریتیک: ۸۷

خدا پدر و مادر استیون اسپیلبرگ را بیامرزد که با ساخت فیلم آرواره‌ها، این فرصت را در اختیار ۳ کارگردان دیگر قرار داد تا راهی را که او آغاز کرده بود، ادامه دهند و مجموعه‌ای از داستان Jaws خلق کنند. البته همان‌طور که حدس می‌زنید، در این مجموعه، همان فیلمی که استیون اسپیلبرگِ محبوب ساخته، مورد بحث است. در این فیلم، یک کوسه سفید بزرگ گوشت‌خوار، به افرادی که در یک تابستان گرم به ساحل یک شهر تفریحی آمده بودند، حمله کرد. همین موضوع باعث شد تا رئیس پلیسی به نام مارتین برودی به کمک یک زیست‌شناس و یک شکارچی حرفه‌ای کوسه، به شکار این هیولا برود. از افتخارات فیلم آرواره‌ها و البته استیون اسپلیبرگ می‌توان به این مورد اشاره کرد که این اثر اولیل فیلمی بود که در اقیانوس فیلم‌برداری شد. خب قاعدتا مشکلات مختلفی را هم به‌دنبال داشت؛ مانند عقب افتادن از تاریخ اکران و بالا رفتن بودجه ساخت.

با اینکه این فیلم مانند موارد قبلی در طی فرایند ساخت هفت خان رستم را پشت سر نگذاشت، اما توانست با یک کمپین تبلیغاتی بسیار گسترده و تبلیغات در تلویزیون و کارهای دیگر، حسابی اسم خود را روی زبان‌ها بیاندازد. این فیلم به‌لطف زحمت سازندگان، توانست چندین جایزه مختلف را برای موسیقی و تدوین خود کسب کند و بعد هم لقب پرفروش‌ترین فیلم تاریخ را به‌دست آورد. این فیلم توانست با ایده بسیار جذاب خود، افتخار کسب جایگاه بالا در باکس آفیس را به فیلم‌های اکشن و ماجراجویی بازگرداند. منتقدان زیادی بودند که این اثر را مورد تحسین قرار دادند و اعتقاد داشتند که شخصیت‌های کاملا انسانی این اثر، یکی از نقاط مثبت و تأثیرگذار آن محسوب می‌شوند.

اکران: ۳ نوامبر ۱۹۷۶

زیرژانر: ترسناک فراطبیعی

کارگردان: برایان دی پالما

نویسنده: لارنس دی. کوهن

بازیگران: سیسی اسپیسک، پایپر لوری، ایمی اروینگ

میانگین امتیازات Carrie در IMDB: ۷.۴ | امتیاز متاکریتیک: ۸۵

کتاب‌های ترسناک استیفن کینگ همیشه یکی از منابع عالی برای ساخت آثار اقتباسی در ژانر وحشت به حساب می‌آمد؛ البته هنوز هم به همین شکل است و هنوز هم فیلم‌های براساس کارهای او ساخته می‌شود. همین داستان رمان کری چندین بار اقتباس شد اما هیچکدام نتوانستند به موفقیت نسخه اصلی برسند. در این فیلم، سیسی اسپیسک ایفای نقش کری وایت را برعهده داشت؛ یک دختر ۱۶ ساله با دیگر دختران همسن و سال خودش تفاوت داشت. کری به خاطر همین تفاوت‌ها، مدام در مدرسه توسط قلدرها مسخره می‌شد و مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت. هم‌کلاسی‌های کری اصلا از این موضوع اطلاع نداشتند که او قدرت‌های دورجنبی دارد و چه کارهایی می‌تواند انجام دهد. فیلم کری نه‌تنها یکی از بهترین اقتباس‌ها براساس کارهای کینگ محسوب می‌شود، بلکه اولین اثری است که با الهام از نوشته کینگ ساخته شده است. این فیلم بلافاصله بعد از اکران، هم از نظر فروش و هم در میان منتقدان، موفقیت خیلی زیادی به‌دست آورد و از آن به‌عنوان یکی از بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ یاد می‌شود.

این فیلم حتی در بخش بهترین بازیگر زن و بهترین بازیگر مکمل زن در مراسم اسکار، نامزد دریافت جایزه شد. بارها و بارها، منتقدان و علاقمندان به آثار سینمایی، این فیلم را به‌عنوان بهترین نسخه اقتباسی از این داستان، یکی از بهترین فیلم‌های اقتباسی براساس آثار کینگ، یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌های ترسناک تاریخ و غیره انتخاب کرده‌اند. مجله امپایر، فیلم کری را در رتبه ۸۶ فهرست ۵۰۰ فیلم بزرگ تاریخ سینما قرار داد. از طرف دیگر هم مجله اینترتینمنت ویکلی، در فهرست ۵۰ فیلم برتر دبیرستانی، فیلم کری را در رتبه ۱۵ قرار داد. فیلم Carrie آنقدر فوق‌العاده و عالی بود که تا حد زیادی آثار مشابه خودش را تحت تاثیر قرار داد و هنوزم که هنوز است، تاثیر این فیلم را می‌توان روی آثار مختلف دید؛ خصوصا سکانس پرام که تا حد زیادی فرهنگ عامه را تحت تاثیر قرار داد و جایگاه ۸ را در فهرست ۱۰۰ لحظه ترسناک سینمایی در برنامه Bravo کسب کرد.

اکران: ۲۵ اکتبر ۱۹۷۸

زیرژانر: ترسناک اسلشری

کارگردان: جان کارپنتر

نویسنده: جان کارپنتر و دبرا هیل

بازیگران: دونالد پلزنس، جیمی لی کورتیس، نیل کسل

میانگین امتیازات Halloween در IMDB: ۷.۷ | امتیاز متاکریتیک: ۸۷

زمانی‌که به آثار قدیمی نگاه می‌کنیم، میبینیم اکثرا فیلم‌های موفق (خصوصا در ژانر وحشت)‌ به‌گونه‌ای ساخته شدند که موفقیت فوق‌العاده‌ای را به ارمغان آوردند و بیشتر آن‌ها هم تبدیل به یک مجموعه شدند و دنیای مخصوص به خودشان را به وجود آوردند. در این مورد هم مانند موارد قبلی ما با یک مجموعه طرف هستیم که مجدد همان قسمت اول آن مورد بحث ما قرار دارد. جیمی لی کورتیس که حالا به بازیگر محبوبی تبدیل شده، با همین فیلم هالووین استارت کار خود را زد. جان کارپنتر و دبرا هیل داستان را به‌گونه‌ای نوشتند که ما در آن با یک بیمار روانی طرف هستیم که به جرم کشتن خواهر نوجوان خود در شب هالووین، آن هم زمانی‌که ۶ سال بیشتر سن نداشت، در یک آسایشگاه زندانی شد. ۱۵ سال بعد از این واقعه، او از آن آسایشگاه فرار می‌کند و به شهر خود بازمی‌گردد.

او در این شهر یک زن جوان که پرستار است و دوستان او را تحت تعقیب قرار می‌دهد؛ آن هم زمانی‌که توسط روانپزشک خود تحت مراقبت قرار دارد. این فیلم به محض اینکه اکران شد، هم توسط مخاطبان و هم منتقدان تا حد زیادی مورد تحسین قرار گرفت و بلافاصله تبدیل به یکی از پرسودترین فیلم‌های مستقل شد. موسیقی و سبک کارگردانی کارپنتر بزرگ‌ترین نقطه مثبت این اثر محسوب می‌شد. در عین حال که خیلی‌ها اعتقاد داشتند این اثر به‌طرز فوق‌العاده‌ای توانسته از آثار اسلشری دیگر مانند فیلم روانی و فیلم Black Christmas (کریسمس سیاه) الهام بگیرد؛ خیلی‌های دیگر هم اعتقاد داشتند که این اثر می‌تواند سادیسم و زن‌ستیزی را به مخاطبان خود آموزش دهد و آن‌ها را به انجام این کارها تشویق کند. از طرف دیگر هم خیلی از منتقدان اعتقاد داشتند که این اثر به‌نوعی یک انتقاد اجتماعی از بی‌اخلاقی جوانان و نوجوانان دهه ۷۰ آمریکا بوده است.

اکران: ۲۵ می ۱۹۷۹

زیرژانر: ترسناک علمی تخیلی

کارگردان: ریدلی اسکات

نویسنده: دن اوبرایان

بازیگران: تام اسکریت، سیگورنی ویور، ورونیکا کارترایت

میانگین امتیازات Alien در IMDB: ۸.۴ | امتیاز متاکریتیک: ۸۹

چند مورد قبلی که بررسی شد، قسمت اول آن‌ها یک مجموعه را به وجود آوردند. اما این مورد کاملا متفاوت است. ریدلی اسکات با ساخت فیلم بیگانه کاری کرد که یک غول به وجود آمد؛ غولی که نه‌تنها در دنیای سینمایی و هالیوود، بلکه در رسانه‌های دیگر مانند بازی‌های ویدیویی، کتاب‌های کمیک، آثار تلویزیونی و غیره، هم حضور پررنگی دارد. ماجرای Alien از سال ۱۹۷۹ آغاز شد اما هنوز که هنوز است، بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال، هیچ پایانی ندارد و قصد پایان یافتن هم در ذهنش نیست. در طی این سال‌ها آثار سینمایی زیادی از این دنیا ساخته شد اما ما طبق معمول به سراغ بهترین آن یعنی همان نسخه ریدلی اسکات می‌رویم. ما در این اثر وحشتناک داستان یک کشتی فضایی تجاری و البته خدمه آن را دنبال می‌کنیم. این افراد بعد از اینکه یک پیام ناشناخته را دریافت می‌کنند که به‌نوعی درخواست کمک دارد، سعی می‌کنند که خود را به آن‌جا برسانند.

اما خب درست مانند تمام آثار ترسناک، ناگهان همه چیز به هم می‌پیچد و اتفاقاتی رخ می‌دهد که هیچکس توقع آن را ندارد. به محض اینکه آن‌ها به محل مورد نظرشان می‌رسند، یکی از اعضای خدمه توسط یک موجود مورموز مورد حمله قرار می‌گیرد. طولی نمی‌کشد که دیگر اعضای این کشتی متوجه می‌شوند که این حمله تازه اول ماجرا است. خوشبختانه این فیلم از همان زمان اکران خود تا حد زیادی مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. علاوه‌بر این، موفق شد که در مراسم‌های مختلف نامزد یا موفق به دریافت جایزه شود. با اینکه به مرور زمان آثار مختلفی در این مجموعه ساخته شد که از لحاظ فناوری و جلوه‌های ویژه چند برابر بهتر از نسخه اصلی بود، اما باز هم نسخه ریدلی اسکات به‌عنوان یکی از فیلم های ترسناک برتر تاریخ شناخته می‌شود.

اکران: ۲۳ می ۱۹۸۰

زیرژانر: ترسناک روانشناختی

کارگردان: استنلی کوبریک

نویسنده: استنلی کوبریک و دیان جانسون

بازیگران: جک نیکلسون، شلی دووال و دنی لیوید

میانگین امتیازات The Shining در IMDB: ۸.۴ | امتیاز متاکریتیک: ۶۶

یک زن و شوهر به همراه پسر کوچک خودشان به یک هتل تفریحی که در کوه‌های کلرادو قرار دارد، می‌روند و وظیفه دارند که از آن مراقبت کنند. اما در طی داستان مشخص می‌شود که آن‌ها قرار است تنها ساکنان این هتل در آن زمستان طولانی باشند. مدیر هتل به آن‌ها هشدار داده بود که این وظیفه را قبول نکنند زیرا در طی تابستان سال ۱۹۷۰، اتفاق بسیار وحشتناکی رخ داده بود. زمانی‌که این فیلم اکران شد، خود استیفن کینگ اولین نفری بود که از این اثر انتقاد کرد و معتقد بود که فیلمنامه فاصله و تفاوت زیادی با داستان اصلی در رمان دارد. در همان زمان هم نقدهای مختلفی حول محور این فیلم منتشر شد که یک سری از آن‌ها خوب و یک سری دیگر بد بودند. اما به مرور زمان این موضوع تغییر کرد و حالا این اثر به‌عنوان یکی از بهترین آثار ژانر وحشت به حساب می‌آید.

با اینکه منتقدان بازی جک نیکلسون و هتل اورلوک را خیلی دوست داشتند، اما معتقد بودند که داستان نوشته شده در فیلمنامه، ریتم و منطق زیادی ندارد. منتقدان ابتدایی معتقد بودند که سرعت پیش‌روی داستان خیلی کند است و سخت می‌توان با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کرد. نظرات خود استیفن کینگ هم حاشیه‌های زیادی را به وجود آورد. او معتقد بود که فیلم درخشش به‌عنوان یک اثر ترسناک خیلی خوب است اما در بحث اقتباسی ضعیف عمل کرده است. او همچنین به انتخاب جک نیکلسون هم انتقاد کرد و به نظر او این انتخاب اشتباه بوده است. تنها جایزه‌ای هم که این فیلم برنده شد، جایزه ساترن و بخش بازیگر مکمل مرد بود. بنیاد فیلم آمریکا هم در فهرست ۱۰۰ سال... ۱۰۰ دلهره خود، فیلم درخشش را در رتبه ۲۹ و در فهرست ۱۰۰ سال... ۱۰۰ قهرمان و شرور، جک تورنس را در رتبه ۲۵ شروران قرار داد.

اکران: ۲۵ ژوئن ۱۹۸۲

زیرژانر: ترسناک علمی تخیلی

کارگردان: جان کارپنتر

نویسنده: بیل لنکستر

بازیگران: کرت راسل، ای. ولفورد بریملی، تی. کی. کارتر

میانگین امتیازات The Thing در IMDB: ۸.۱ | امتیاز متاکریتیک: ۵۷

زمانی‌که یک گروه از محققان آمریکایی در جنوبگان با یک موجود نامشخص و مرموز برخورد می‌کنند، هیجان داستان آغاز می‌شود. این موجود، یک شکل زندگی فرازمینی و انگل مانند است که خودش را شبیه به افراد دیگر در می‌آورد و بعد هم حرکات و اندام‌های آن‌ها را تقلید می‌کند. حتی تصور کردن به این موضوع هم بسیار ترسناک است. فکر کنید که حتی نتوانید به نزدیک‌ترین افراد زندگی خود اعتماد کنید؛ زیرا نمی‌دانید که آن‌ها خودِ واقعی‌شان هستند یا آن موجود مقابل شما ایستاده است. همین موضوع هم باعث می‌شود تا اعضای این گروه دچار پارانویا و درگیری با یکدیگر شوند زیرا دیگر نمی‌توانستند به یکدیگر اعتماد کنند و هر کدام از آن‌ها می‌توانست همان موجود باشد. این فیلم براساس رمانی که با نام Who Goes There? و با قلم جان دبلیو. کمبل منتشر شده، نوشته شده است.

البته این داستان یک بار دیگر هم در سال ۱۹۵۱ هم با نام The Thing from Another World (چیزی از دنیای دیگر) به روی پرده سینماها رفته بود. جالب است بدانید که تولید فیلم موجود، در دهه ۷۰ آغاز شده بود اما این اثر هم هفت خان رستم را طی کرد تا به مرحله اکران رسید. در طی این مدت، چندین کارگردان و نویسنده مختلف به روی کار آمدند و هر کدام ایده‌ها و رویکردهای متفاوتی را برای این داستان داشتند. همه این‌ها دست به‌دست هم دادند تا مراحل پیش تولید چندین سال طول بکشد و مرحله فیلم‌برداری در سال ۱۹۸۱ آغاز شود. برخلاف خیلی از فیلم‌هایی که در این فهرست هستند، این اثر در ابتدای اکران خود، با نظرات منفی خیلی زیادی روبه‌رو شد و لقب آشغال را گرفت. حتی مجله سینمایی Cinefantastique لقب نفرت‌انگیزترین فیلم تاریخ را به آن داد. البته خیلی‌ها اعتقاد دارند که علت اصلی این شکست، وجود رقبایی مانند فیلم E.T. the Extra-Terrestrial (ئی.تی. موجود فرازمینی) بوده است.

اکران: ۱۵ اوت ۱۹۸۶

زیرژانر: ترسناک علمی تخیلی

کارگردان: دیوید کراننبرگ

نویسنده: چارلز ادوارد پوگ و دیوید کراننبرگ

بازیگران: جف گلدبلوم، جینا دیویس، جان گتس

میانگین امتیازات The Fly در IMDB: ۷.۶ | امتیاز متاکریتیک: ۷۹

فیلم مگس داستان یک دانشمند عجیب و غریب را برای ما نقل می‌کند؛ کسی که بعد از شکست خوردن یکی از آزمایش‌هایش، به مرور تبدیل به یک موجود هیبریدی و مگسی شد. اگر اسم فیلم مگس را در این فهرست نمی‌آوردیم، نمی‌توانستیم لقب کامل را روی آن بگذاریم. اگر دقت کرده باشید، فیلم ترسناک موفقِ کمی وجود دارد که اقتباسی نباشند و فیلمنامه‌ای اوریجینال داشته باشند. با اینکه این فیلم هم براساس داستانی کوتاه که با همین نام و به قلم جرج لانگلان منتشر شده، نوشته شده است، اما باز هم نمی‌توانیم بگوییم که یک اقتباس کامل است. فیلم مگس که بودجه کم ۹ میلیون دلاری داشت، توانست در باکس آفیس، چیزی حدود ۶۰ میلیون دلار فروش داشته باشد. همین فروش هم باعث شد تا او تبدیل به پرفروش‌ترین و پرسود‌ترین اثر سینمایی در رزومه کاری کراننبرگ باشد.

علاوه‌بر فروش خیلی زیاد، طرفداران و منتقدان هم تا حد زیادی از آن استقبال کردند و جلوه‌های ویژه و ایفای نقش گلد بلوم را از نقاط مثبت بزرگ آن دانستند. هنرنمایی که گریمورها در این پروژه انجام دادند، باعث شد تا فیلم The Fly در مراسم اسکار همان سال، موفق به دریافت جایزه، در بخش بهترین گریم شود؛ این تنها اسکاری محسوب می‌شد که توسط فیلمی که کراننبرگ کارگردانی کرده بود، دریافت شد. ۳ سال بعد از اکران این اثر، دنباله‌ای هم به نام The Fly II توسط کریس والاس (متخصص جلوه‌های ویژه فیلم اصلی) ساخته شد که به اندازه قسمت اول موفق نشد. پیش از کراننبرگ، کارگردان جوانی به نام رابرت بیرمن انتخاب شده بود که این اثر را کارگردانی کند.

اکران: ۱۴ فوریه ۱۹۹۱

زیرژانر: ترسناک روانشناختی

کارگردان: جاناتان دمی

نویسنده: تد تالی

بازیگران: جودی فاستر، آنتونی هاپکینز، اسکات گلن

میانگین امتیازات The Silence of the Lambs در IMDB: ۸.۶ | امتیاز متاکریتیک: ۸۵

فیلم سکوت بره‌ها یک اثر اقتباسی و ترسناک دیگر است که تد تالی، نویسنده فیلم، داستان آن را براساس کتاب The Silence of the Lambs که به قلم توماس هریس منتشر شده، نوشته است. در این فیلم ما شاهد حضور هنرنمایی جودی فاسترِ محبوب در نقش یک مامور تازه‌کار سازمان اف بی آی به نام کلاریس استارلینگ بودیم؛ کسی که از دوره آموزشی‌اش خارج می‌شود تا یک قاتل سریالی به نام بوفالو بیل را دستگیر کند. روش کاری بوفالو بیل به این شکل بود که زنان را قربانی اعمال وحشتناک خود می‌کرد و بعد هم پوست آن‌ها را می‌کند. کلاریس برای اینکه بتواند در این مأموریت موفق باشد، یک سابقه روانی برای خودش ایجاد کرد و به سراغ یک زندانی به نام دکتر هانیبال لکتر رفت تا از او مشاوره بگیرد؛ هانیبال یک روانپزشک بسیار خوب و قاتل سریالی آدمخوار محسوب می‌شد.

پیش از این، داستان توماس هریس یک بار دیگر هم اقتباس شده بود که با نام Manhunter (شکارچی انسان) در سال ۱۹۸۶ به روی پرده سینماها رفت. این فیلم با فروش خیلی زیاد خود توانست جایگاه پنجمین اثر پرفروش سال ۱۹۹۱ را از آنِ خود کند. علاوه‌بر این، زمانی‌که سکوت بره‌ها در چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم برلین به نمایش درآمد، توانست جایزه خرس نقره‌ای برای بهترین کارگردان را به‌دست بیاورد. اما موفقیت‌های این اثر به همین‌جا ختم نشد بلکه فیلم The Silence of the Lambs، در آن زمان تبدیل به سومین اثری شد که توانست در مراسم اسکار، در پنج بخش بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن و بهترین فیلمنامه اقتباسی، جایزه این مراسم را به‌دست بیاورد. از ویژگی‌های فوق‌العاده سکوت بره‌ها، همین بس که این فیلم تنها اثر ترسناک تاریخ محسوب می‌شود که توانسته جایزه بهترین فیلم را در مراسم اسکار کسب کند. سکوت بره‌ها قطعا یکی از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ است.

اکران: ۱۶ اکتبر ۱۹۹۲

زیرژانر: ترسناک اسلشری

کارگردان: برنارد رز

نویسنده: برنارد رز

بازیگران: ویرجینیا مادسن، تونی تاد، زاندر برکلی

میانگین امتیازات Candyman در IMDB: ۶.۶ | امتیاز متاکریتیک: ۶۱

فیلمنامه فیلم کندی من که براساس یک داستان کوتاه به نام The Forbidden نوشته شده، ماجرای یک دانش‌آموز شیکاگویی را حکایت می‌کند که تازه فارغ‌التحصیل شده است و قصد دارد یک پایان نامه را درباره افسانه‌های محلی و فولکلور را به پایان برساند. همین ماجراجویی باعث می‌شود تا او با یک افسانه به نام «کندی من» برخورد کند. در حقیقت کندی من روح یک هنرمند و فرزند یک برده است که در اواخر قرن ۱۹ به قتل رسیده بود؛ آن هم به خاطر ارتباط داشتن با دختر یک نقاش سفید پوست. زمانی‌که برنارد رز، کارگردان فیلم کندی من، تمایل و علاقه خود را نسبت به داستان کوتاه کلایو بارکر نشان داد، بارکر قبول کرد که حق و حقوق ساخت این اثر در اختیار او قرار دهد. با اینکه داستان بارکر در دوران معاصر و لیورپول جریان داشت، رز تصمیم گرفت که مکان آن را به شیکاگو تغییر دهد و با سبک و سیاق این شهر فیلمش را بسازد.

او تصمیم گرفت که محوریت فیلم را هم تغییر دهد و بیشتر از هر چیزی روی نژاد و طبقه اجتماعی در داخل شهر ایالات متحده تمرکز کند. فیلم کندی من با موفقیتی که به‌دست آورد، باعث شد تا دو دنباله با نام Candyman: Farewell to the Flesh در سال ۱۹۹۵ و Candyman: Day of the Dead در سال ۱۹۹۹ اکران شود. البته یک دنباله دیگر هم از این فیلم ساخته شده که ارتباط نسبتا کمی با نسخه اصلی دارد و قرار است در سال ۲۰۲۱ اکران شود. برخی از منتقدان معتقد هستند که نسخه اصلی فیلم کندی من، یک اثر کلاسیک معاصر در سینمای وحشت است. با اینکه تونی تاد به واسطه این فیلم تبدیل به یکی از نمادهای سینمای وحشت شد، اما در ابتدا قرار بود که ادی مورفی این نقش را در فیلم Candyman ایفا کند.

اکران: ۲۰ دسامبر ۱۹۹۶

زیرژانر: ترسناک اسلشری

کارگردان: وس کریون

نویسنده: کوین ویلیامسون

بازیگران: دیوید آرکت، نو کمبل، کورتنی کاکس

میانگین امتیازات Scream در IMDB: ۷.۳ | امتیاز متاکریتیک: ۶۵

سری فیلم جیغ از آن دسته آثاری است که محبوبیت خیلی زیادی دارد و به خاطر همین فروش بالا هم ظاهرا سازنده‌ها قصد ندارند حالا حالاها بیخیال این مجموعه بشوند. به ندرت پیش می‌آید که در مجموعه‌های بزرگی مثل همین جیغ، قسمت‌های دیگر بهتر از فیلم اول از آب در بیایند. این مورد هم استثنا نیست و از همین رو ما به سراغ قسمت اول این مجموعه که در سال ۱۹۹۶ اکران شده بود، می‌رویم. این فیلم داستان شخصیتی به نام سیدنی پرسکات را حکایت می‌کند که یک دانش‌آموز دبیرستانی است. او توسط یک قاتل مرموز که یک لباس هالووینی بر تن دارد، مورد هدف قرار می‌گیرد. کار خوبی که این فیلم انجام داد، این بود که کمدی تاریک و رمز و راز «چه کسی این کار را انجام داد» را با هم ترکیب کرد. بعد هم به مرور، کلیشه‌هایی را که در فیلم‌های ژانر وحشت مانند فیلم هالووین، فیلم Friday the 13th (جمعه سیزدهم) و فیلم A Nightmare on Elm Street (کابوس در خیابان الم) نشان داده می‌شد، به مسخره گرفت.

همان زمانی‌که فیلم جیغ به روی پرده سینما رفت، به‌عنوان یک اثر منحصر‌به‌فرد شناخته می‌شد و شخصیت‌هایی داشت که از فیلم‌های ترسناک دنیای واقعی اطلاع داشتند؛ کسانی که به‌صورت واضح درباره همان کلیشه‌هایی که این فیلم‌ها قصد داشتند به مردم القا کنند، صحبت می‌کردند. چیزی که جذابیت این فیلم را چند برابر می‌کند، این است که داستان آن با الهام از پرونده واقعی دنی رولینگ نوشته شده است؛ آن هم درحالی‌که کوین ویلیامسون علاقه و تمایل بسیار زیاد خود نسبت به فیلم‌های ترسناک را وارد فیلمنامه کرده بود. انجمن سینمایی آمریکا در طی ساخت این فیلم، تا حدودی آن را مورد سانسور قرار داد و برخی از بخش‌های آن را حذف کرد. از طرف دیگر هم افراد محلی مدام موانعی را در صحنه فیلم‌برداری این اثر به وجود می‌آوردند و کار را برای سازندگان سخت می‌کردند. اما درنهایت این فیلم با موفقیت و استقبال زیادی روبه‌رو شد و توانست تبدیل به پرفروش‌ترین فیلم اسلشری شود؛ البته تا زمانی‌که نسخه ۲۰۱۸ فیلم هالووین اکران شود.

اکران: ۱۴ ژوئیه ۱۹۹۹

زیرژانر: ترسناک فراطبیعی

کارگردان: دنیل میریک و ادواردو سانچز

نویسنده: دنیل میریک و ادواردو سانچز

بازیگران: هتر دوناهو، مایکل سی ویلیامز، جاشوآ لنرد

میانگین امتیازات The Blair Witch Project در IMDB: ۶.۵ | امتیاز متاکریتیک: ۸۱

همین ابتدا به این نکته اشاره کنم که این فیلم (به ادعای خود سازنده‌ها)، براساس داستان سه دانش‌آموز رشته فیلمسازی ساخته شده است؛ اگر قصد داشتید این فیلم را تماشا کنید، حتما این نکته را هم در ذهن داشته باشید تا ترس آن چند برابر شود. این سه دانش‌آموز در سال ۱۹۹۴ برای پیاده‌روی به بلک هیلز در شهر بورکیتسویل، ایالت مریلند می‌روند تا در همین حین، درباره یک افسانه محلی که با نام جادوگر بلر شناخته می‌شود، مستندی تهیه کنند. در طی همین ماجرا، این سه دانش‌آموز ناپدید می‌شوند اما تجهیزات و تصاویری را که آن‌ها ضبط کرده بودند، حدود یک سال بعد پیدا می‌شود. همان تصاویری که «ادعا می‌شود» یک سال بعد پیدا شده، در حقیقت همان صحنه‌هایی است که مخاطبان در این فیلم تماشا می‌کنند. زمانی‌که این فیلم در مراسم ساندنس به نمایش درآمد، موفقیت زیادی را کسب کرد؛ حالا شاید درباره علت این موفقیت سؤال داشته باشید. سازنده‌ها این موفقیت را مدیون همان ترفند تبلیغاتی خود بودند که در مقابل اسم بازیگران، عبارت «گمشده» یا «مرحوم» را نوشتند.

زمانی‌که این فیلم برای عموم به نمایش درآمد، اکثر منتقدان آن را دوست داشتند و آن را تحسین کردند؛ اما این در حالی بود که مخاطبان معمولی نظرات متنوعی نسبت به یکدیگر داشتند. این فیلم توانست با موفقیت، جان تازه‌ای به روش «تصاویر پیدا شده» بدهد. بعدها همین تکنیک در فیلم‌هایی مانند Paranormal Activity (فعالیت فراطبیعی) و فیلم Cloverfield (کلاورفیلد) مورد استفاده قرار گرفت که نتیجه بسیار خوبی هم داشت. فیلم پروژه جادوگر بلر با اینکه ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار دلار بودجه داشت، اما توانست چیزی حدود ۲۴۹ میلیون دلار از باکس آفیس به‌دست بیاورد. همین اتفاق هم باعث شد تا این اثر به یکی از پرفروش‌ترین‌ها و موفق‌ترین آثار مستقل تاریخ تبدیل شود. همین موفقیت منجر به ایجاد یک مجموعه شد که دو دنباله به نام Book of Shadows: Blair Witch 2 (کتاب سایه‌ها: جادوگر بلر ۲) و Blair Witch (جادوگر بلر)، رمان‌ها، کتاب‌های کمیک و بازی‌های ویدیویی از دل آن بیرون آمد.

اکران: ۳ مارس ۲۰۰۰

کارگردان: تاکاشی میکه

نویسنده: دایسوکه تنگان

بازیگران: آیهی شینا، ریو ایشیباشی، جون کونیمورا

میانگین امتیازات Audition در IMDB: ۷.۲ | امتیاز متاکریتیک: ۶۹

فیلم فرانسوی و آلمانی کم بود، این بار قصد داریم که به سراغ یک فیلم ژاپنی برویم. تقریبا همه ما می‌دانیم که کشورهای آسیای شرقی چقدر در زمینه ساخت آثار ترسناک حرفه‌ای عمل می‌کنند و خیلی خوب می‌توانند ترس را به تن بیننده بیاندازند. داستان فیلم آزمون بازیگری درباره یک مرد بیوه به نام شیگِهارو اویاما است که پسرش به او پیشنهاد می‌کند که بهتر است برای خودش یک همسر جدید پیدا کند. اویاما با این موضوع موافقت می‌کند و به همراه یک دوست، یک آزمون ساختگی را ترتیب می‌دهد تا بتواند با فرد جدیدی که شاید بتواند جای همسرش را برای او بگیرد، آشنا شود. اویاما بعد از ملاقات و مصاحبه چندین زن مختلف، بالاخره به زنی به نام آسامی جذب می‌شود. آسامی سوالات اویاما را به خوبی پاسخ می‌داد. اما بعد از گذشت مدتی و زمانی‌که آن‌ها ارتباط خود را آغاز کردند، آسامی کم کم جنبه تاریک خود را نشان داد که تاثیر خیلی زیادی روی رابطه‌شان می‌گذاشت.

شرکت امگا بعد از اینکه با فیلم Ring (حلقه) به موفقیت مالی خیلی بزرگی رسیدند، تصمیم گرفتند که فیلم آزمون بازیگری را بسازند تا بلکه دوباره به همان موفقیت دست پیدا کنند. این فیلم در جشنواره بین‌المللی ونکوور نمایش داده شد اما از آنجایی که فیلم های ترسناک ژاپنی دیگر هم در این مراسم بودند، خیلی جلب توجه نکرد. ماجرا از زمانی آغاز شد که این فیلم در مراسم جشنواره بین‌المللی فیلم روتردام به نمایش درآمد و نه‌تنها توانست توجه خیلی‌ها را خود جلب کند، بلکه موفق به دریافت جایزه فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم و KNF شد. زمانی‌که این اثر در آمریکا و انگلیس و خیلی از مراسم‌های مختلف به نمایش درآمد، تحسین و تقدیر منتقدان غربی را کسب کرد. خیلی از این منتقدان، به عالی بودن صحنه آخر و اینکه چطور با بخش‌های دیگر تناقض دارد، اشاره کردند. همین موارد باعث شد تا فیلم آزمون بازیگری در خیلی از فهرست‌ها، تبدیل به یکی از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ شود.

اکران: ۷ سپتامبر ۲۰۰۱

زیرژانر: ترسناک روانشناختی، فراطبیعی و گوتیک

کارگردان: آلخاندرو آمنابار

نویسنده: آلخاندرو آمنابار

بازیگران: نیکول کیدمن، فیونولا فلانگان، کریستوفر اکلستون

میانگین امتیازات The Others در IMDB: ۷.۶ | امتیاز متاکریتیک: ۷۴

تقریبا می‌توان گفت که همه ما، حداقل یک بار هم که شده فیلم دیگران را دیده‌ایم؛ آن هم به واسطه تلویزیون که بارها و بارها آن را پخش کرده است. داستان این فیلم به‌گونه‌ای است که شما بعد از تماشای آن دیگر نمی‌دانید که به چه کسی می‌توانید اعتماد کنید و از چه کسی باید دور شوید؛ از چه چیزی بترسید و چه چیزی را باور کنید. این فیلم با داستان و موضوعاتی که به آن‌ها می‌پردازد، کاری می‌کند که هرگونه تصور و فرضیه‌ای در ذهن شما از بین برود. با اینکه این فیلم بودجه کمی حدود ۱۷ میلیون دلار داشت، اما به خاطر بازیگران خیلی خوب از جمله نیکول کیدمن و فیلمنامه بسیار عالی توانست موفقیت بزرگی را در باکس آفیس کسب کند و چیزی حدود ۲۱۰ میلیون دلار درآمد داشته باشد. علاوه‌بر این، مخاطبان و منتقدان هم تا حد زیادی از آن استقبال کردند و سبک کارگردانی آلخاندرو آمنابار، فیلمنامه و همچنین موسیقی متن، اتمسفر و ایفای نقش کیدمن را تحسین کردند.

فیلم دیگران توانست در مراسم گویا، در هفت بخش مختلف از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی، برنده جایزه شود. این فیلم، اولین اثر سینمایی انگلیسی زبان بود که توانست جایزه بهترین فیلم را در مراسم گویا دریافت کند؛ حتی بدون اینکه یک کلمه اسپانیایی در آن شنیده شود. فیلم دیگران در مراسم ساترن، در هفت بخش مختلف نامزد دریافت جایزه شد که در سه بخش آن یعنی بهترین فیلم ترسناک، بهترین بازیگر زن برای کیدمن و بهترین بازیگر مکمل زن برای فیونولا فلانگان جایزه را از آنِ خود کند. ما در این فیلم شاهد این بودیم که روح‌ها بیشتر از اینکه با انسان‌های زنده ارتباط داشته باشند، با یکدیگر ارتباط معنوی دارند. بااین‌حال، یکی از فعالان مجله آبزرور به این موضوع اشاره کرده که منبع الهام اصلی این فیلم، رمانی به نام The Turn of the Screw است که در سال ۱۹۸۹ و به قلم هنری جیمز نوشته شده بود.

اکران: ۲۷ ژوئن ۲۰۰۳

زیرژانر: ترسناک پساآخرالزمانی

کارگردان: دنی بویل

نویسنده: الکس گارلند

بازیگران: کیلین مورفی، نائومی هریس، کریستوفر اکلستون

میانگین امتیازات 28 Days Later در IMDB: ۷.۶ | امتیاز متاکریتیک: ۷۳

این روزها همه ما با ویروس کرونا دست‌وپنجه نرم می‌کنیم و حتی نشده یک روز به این موضوع فکر نکنیم که وضعیت ما دقیقا عین وضعیت داخل فیلم های علمی تخیلی و پساآخرالزمانی شده است. برای همین با این مورد از بهترین فیلم های ترسناک می‌توانیم به‌صورت کامل احساس آشنایی کنیم و لحظه به لحظه آن برای ما حس دژاوو خواهد داشت. فیلم ۲۸ روز بعد داستان فروپاشی یک جامعه را به تصویر می‌کشد که به خاطر انتشار تصادفی یک ویروس بسیار مسری، دچار مشکل بزرگی شده است. داستان این فیلم بیشتر حول محور چهار بازمانده می‌چرخد که در تلاش هستند تا با نابودی زندگی‌شان که زمانی آن را می‌شناختند، کنار بیایند؛ این در حالی است که این چهار نفر باید از دست افرادی که با این ویروس آلوده شده‌اند، فرار کنند. این فیلم مورد استقبال خیلی زیاد منتقدان قرار گرفت که اکثر آن‌ها کارگردانی، بازیگران، فیلمنامه، اتمسفر و صداگذاری را تحسین کردند.

خیلی‌ها بر این باور بودند که فیلم ۲۸ روز بعد، جان تازه‌ای به سبک زامبی‌محور ژانر وحشت داده است و دوباره به سراغ همان محبوبیت زامبی‌هایی که سریع حرکت می‌کنند، رفته است. این اثر در بخش باکس آفیس هم خیلی خوب عمل کرد و توانست با بودجه ۸ میلیون دلاری خود چیزی حدود ۸۳ میلیون دلار به‌دست بیاورد؛ اتفاقی که باعث شد تا این فیلم به یکی از پرسودترین آثار ترسناک سال ۲۰۰۲ تبدیل شود. موفقیت این فیلم باعث شد تا دنباله‌ای با نام 28 Weeks Later (۲۸ هفته بعد) در سال ۲۰۰۷، یک رمان گرافیکی به نام 28 Days Later: The Aftermath در همان سال و یک سری کتاب کمیک به نام 28 Days Later در سال ۲۰۰۹ منتشر شود که بیشتر به این ماجرا پرداخته بودند و خط زمانی آن را نسبت به فیلم اول گسترش دادند.

اکران: ۲۹ اکتبر ۲۰۰۴

زیرژانر: ترسناک اسلشری

کارگردان: جیمز وان

نویسنده: لی ونل

بازیگران: کری الویس، دنی گلاور، مونیکا پاتر

میانگین امتیازات Saw در IMDB: ۷.۶ | امتیاز متاکریتیک: ۴۶

باز هم یک مجموعه وحشتناک دیگر و باز هم سری فیلمی که من قسمت اول آن را می‌خواهم به شما معرفی کنم. همین ابتدا این را بگویم که جیمز وان، هنرمندی که حالا تبدیل به یک کارگردان محبوب و سرشناس شده است، حرفه کارگردانی خود را با همین فیلم اره به‌صورت رسمی آغاز کرد. این روزها کمتر کسی است که چهره دلقک مانند شخصیت جیگسا را ندیده باشد. در این اثر ما شاهد دو مرد هستیم که در یک حمام بزرگ و خراب بیدار می‌شوند و خودشان را در میان غل و زنجیر می‌بینند. ماجرا از این قرار است که یکی از این دو مرد، وظیفه دارد تا دیگری را به قتل برساند؛ وگرنه خانواده خودش کشته خواهند شد. جیمز وان و لی ونل قصد داشتند که این فیلم را در استرالیا بسازند اما سرانجام از لس آنجل سر درآوردند؛ آن هم با یک بودجه ۱.۲ میلیون دلاری.

با اینکه منتقدان نظرات مختلفی را درباره این اثر ثبت کردند، اما مخاطبان معمولی حسابی توانستند در باکس آفیس از خجالت آن در بیایند. قسمت اول سری فیلم اره توانست چیزی بیش از ۱۰۰ میلیون دلار در باکس آفیس جهانی به‌دست بیاورد و لقب پرسودترین فیلم ترسناک را کسب کند. این فیلم آنقدر محبوب و موفق شد که بلافاصله سازنده‌ها تصمیم گرفتند دنباله‌های دیگر آن را هم بسازند. قسمت دوم مجموعه در سال ۲۰۰۵ و قسمت نهم هم قرار است در سال ۲۰۲۱ به روی پرده سینماها برود. ظاهرا این مجموعه هم از آن سری فیلم‌هایی می‌شود که نوه و نتیجه ما هم می‌توانند قسمت‌های جدید آن را تماشا کنند. البته عصاره‌گیری در همین‌جا به پایان نمی‌رسد زیرا هنرمندان مختلف در طی این سال‌ها، بازی ویدیویی، کتاب‌های کمیک، فیلم‌های کوتاه و غیره را هم از دل این دنیای سینمایی بیرون کشیده‌اند و اره، کماکان یکی از ترسناک ترین فیلم های جهان تاریخ است.

اکران: ۲۵ سپتامبر ۲۰۰۹

زیرژانر: ترسناک فراطبیعی

کارگردان: اورن پلی

نویسنده: اورن پلی

بازیگران: کیتی فدرستن، میکا اسلوات، مارک فردریکز

میانگین امتیازات Paranormal Activity در IMDB: ۶.۳ | امتیاز متاکریتیک: ۶۸

در مورد فیلم پروژه جادوگر بلر به این موضوع اشاره کردم که این اثر تا حد زیادی الهام‌بخش فیلم فعالیت فراطبیعی بوده است. شاید این سؤال به وجود بیاید که چرا چنین حرفی را زدم. این فیلم حول محور یک زوج جوان می‌چرخد که توسط یک حضور فراطبیعی مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند؛ حضوری که در خانه‌شان قرار دارد. از آنجایی که آن‌ها قادر به دیدن او نیستند، تصمیم می‌گیرند تا دوربینی را نصب کنند تا هر اتفاقی را که رخ می‌دهد یا هر چیزی را که اذیتشان می‌کند، ضبط کند. این فیلم هم دقیقا از همان روش فیلم‌های ضبط شده استفاده می‌کند که در قسمت‌های بعدی این مجموعه به آن پرداخته می‌شود. بله درست است... این فیلم هم تبدیل به یک مجموعه سینمایی شد که طرفداران زیادی را هم پیدا کرد. اما موضوع بحث ما همان قسمت اول است که در سال ۲۰۰۹ نمایش داده شد. این فیلم در ابتدا به‌عنوان یک اثر مستقل ساخته شد که همه چیز با ۱۵ هزار دلار جمع شده بود.

اما بعد شرکت پارامونت آن را خرید و تغییراتی را روی آن اعمال کرد که پایانش را عوض کرد و ۲۰۰ هزار دلار بیشتر برایشان آب خورد. این فیلم با همین بودجه ۲۱۵ هزار دلاری توانست به یک درآمد ۱۹۳ میلیون دلاری در سرتاسر دنیا دست پیدا کند. بنابراین اصلا عجیب نیست که لقب پرسودترین فیلم ساخته شده را از آنِ خودش کرده است. ساخت خیلی خوب منجر به چنین محبوبیتی شد و در نهایت در لیست برترین فیلم های ترسناک خیلی از مطبوعات قرار گرفت. اگر بخواهیم خط زمانی این مجموعه را در نظر بگیریم، فیلم مورد بحث، سومین قسمت از آن محسوب می‌شود که بعد از آن هم ۲ پیش‌درآمد ساخته شد. به‌صورت کلی، تا حالا ۶ قسمت در این مجموعه به روی پرده سینماها رفته است و قسمت هفتم هم بنا به‌گفته خود شرکت پارامونت، قرار است در سال ۲۰۲۲ اکران شود.

اکران: ۳ سپتامبر ۲۰۱۰

زیرژانر: ترسناک روانشناختی

کارگردان: دارن آرنوفسکی

نویسنده: مارک هیمن، آندرس هاینز، جان مک‌لالین

بازیگران: ناتالی پورتمن، ونسان کسل، میلا کونیس

میانگین امتیازات Black Swan در IMDB: ۸ | امتیاز متاکریتیک: ۷۹

اگر قوی سیاه را در فهرست بهترین فیلم های ترسناک قرار نمی‌دادیم، حسابی جای خالی آن احساس می‌شد. این اثر علاوه‌بر قرارگیری در ژانر وحشت، در زیرمجموعه سبک روانشناختی هم قرار می‌گیرد. آندرس هاینز که از نویسندگان این پروژه محسوب می‌شد، پیش از این یک داستان اصیل و اوریجینال را به قلم خودش نوشت که سرانجام منجر به ساخته شدن این فیلم شد. طرح اصلی این فیلم جذاب حول محور طراحی و تولید باله خاصی از پیوتر ایلیچ چایکوفسکی به نام دریاچه قو یا Swan Lake می‌چرخد که یک شرکت نیویورکی باله قرار است کارهای تولیدی آن را انجام دهد. در این نمایش باله، قرار بود که یک بالرین، نقش یک قوی سفید شکننده و معصوم را ایفا کند و برای این کار، نینا انتخاب شده بود و گزینه عالی‌ای برای آن محسوب می‌شد.

علاوه‌بر این هم یک قوی سیاهِ تاریک و هوس‌ران در نمایش حضور داشت که یک رقیب جدید به نام لیلی آن را ایفا می‌کرد. نینا فشار فوق‌العاده زیادی را به خاطر رقابت برای کسب این نقش احساس می‌کرد و حسابی او را تحت تاثیر قرار داده بود؛ همین ماجراها باعث شد که او دیگر توانایی تشخیص واقعیت را نداشته باشد و کم کم به سمت دیوانگی و جنون پیش رفت. با همین خلاصه داستان هم می‌توان کاملا به این نتیجه رسید که ما با یک اثر اصیل و نوآورانه طرف هستیم. دارن آرنوفسکی اعلام کرده بود که رمان The Double از فیودور داستایفسکی یکی از منابع الهام بزرگ او برای ساخت این فیلم محسوب می‌شد. جالب است بدانید که فرآیند ساخت این فیلم تقریبا از سال ۲۰۰۰ آغاز شده بود و سرانجام در سال ۲۰۰۹ بود که این اثر تولید شد. پورتمن و کونیس هم برای ایفای این نقش، چندین ماه دوره باله را پشت سر گذاشته بودند تا بتوانند تا زمان فیلمبرداری آماده باشند.

اکران: ۴ مارس ۲۰۱۱

زیرژانر: ترسناک دلهره‌آور

کارگردان: کیم جی وون

نویسنده: کیم هیون وو

بازیگران: لی بیونگ هان، چویی مین سیک و اوه سان ها

میانگین امتیازات I Saw the Devil در IMDB: ۶.۸ | امتیاز متاکریتیک: ۶۷

فیلم‌های ترسناک کره‌ای همیشه به این نکته مشهور بودند که به خوبی می‌توانند ترس را به مخاطب خود القا کنند؛ بنابراین ما تصمیم گرفتیم که در فهرست بهترین فیلم های ترسناک خود، به سراغ یک اثر کره‌ای هم برویم. فیلم من شیطان را دیدم، حول محور یک مامور سرویس اطلاعات ملی می‌چرخد که نامزد خود را به طرز وحشیانه‌ای به واسطه یک قاتل سریالی روانی از دست می‌دهد. به همین ترتیب هم تصمیم می‌گیرد که به یک ماموریت برود و انتقام خود را از این فرد روانی بگیرد. این فیلم به خاطر خشونت خیلی زیادی که دارد، باعث شد تا سیستم رتبه‌بندی کره‌ای، کیم هیون وو را مجبور کند که تغییرات و حذفیات مختلفی را برای نسخه نمایشی در سینماها انجام دهد.

این فیلم دو بار رتبه‌بندی «محصور» را دریافت کرد تا به این طریق از نمایش آن در هرگونه سالن نمایشی، تبلیغات یا نمایش خانگی، جلوگیری شود. جالب است بدانید که چیزی حدود ۷ بار، این فیلم وارد فرآیند حذفیات شد و تقریبا ۸۰ تا ۹۰ ثانیه از آن، کاملا حذف شد. این فیلم موفقیت خیلی زیادی را به دست آورد و توانست در جشنواره‌های مختلف و همچنین بخش‌های متنوع، نامزد یا موفق به دریافت جایزه شود. منتقدان هم بعد از تماشا آن، تا حد زیادی به تعریف و تمجید از من شیطان را دیدم، پرداختند؛ فیلمنامه، سبک کارگردانی و همچنین عملکرد بازیگران، چیزایی بودند که توجه بینندگان را بیشتر از هر چیز دیگری به خود جلب کردند.

اکران: ۱۹ جولای ۲۰۱۳

زیرژانر: ترسناک ماوراطبیعی

کارگردان: جیمز وان

نویسنده: چاد هیس و کری هیس

بازیگران: پاتریک ویلسون، ویرا فارمیگا و ران لیوینگستون

میانگین امتیازات The Conjuring در IMDB: ۷.۵ | امتیاز متاکریتیک: ۶۸

برای این مورد از فهرست بهترین فیلم های ترسناک، به سراغ اولین قسمت از دنیای سینمایی Conjuring رفتیم؛ فیلمی که مدت خیلی کمی بعد از نمایش خود، توانست بلافاصله توجه بینندگان را به خود جلب کند و موفقیت زیادی را به دست بیاورد. ما در این اثر شاهد محققان فراطبیعی و نویسندگانی به نام اد و لورین وارن هستیم که پرونده‌های برجسته تسخیرشدگی را دنبال می‌کنند و در تلاش هستند که نقش مهمی در آنها داشته باشند. در این فیلم، ماجرا در سال ۱۹۷۱ و ایالت رود آیلند رخ می‌دهد. داستان اصلی این فیلم حول محور خانواده پرون می‌چرخد. آنها بعد از مدتی که به خانه حاشیه‌ای خود نقل مکان کردند، متوجه می‌شوند که اتفاقات عجیب و در عین حال آزاردهنده‌ای در حال رخ دادن است که نمی‌توانند هیچ جوابی برای آن پیدا کنند.

به همین ترتیب هم با وارن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند تا بلکه آنها بتوانند در رسیدن به پاسخی مناسب، به آنها کمک کنند. سازندگان این فیلم‌ها ادعا دارند که داستان این فیلم، براساس رویدادهای واقعی ساخته شده است. این فیلم در همان زمان اکران خود توانست نظرات و نقدهای مثبت زیادی را از منتقدان دریافت کند؛ این منتقدان بیشتر از هر چیزی بازی بازیگران، کارگردانی، فیلمنامه، اتمسفری که در فیلم وجود داشت و همچنین موسیقی متن آن را مورد تحسین قرار دادند. از میزان موفقیت و محبوبیت آن در میان مردم همین بس که این فیلم با بودجه ۲۰ میلیون دلاری خود توانست چیزی بیش از ۳۱۹ میلیون دلار را در باکس آفیس جهانی به دست بیاورد. همین اتفاقات هم منجر به ساخته شدن یک دنیای سینمایی شد که هم دنباله‌هایی برای فیلم احضار در دست ساخت قرار گرفت و هم اسپین آف‌های مختلفی از دل آن بیرون آمد.

اکران: ۱۳ مارس ۲۰۱۵

زیرژانر: ترسناک ماوراطبیعی

کارگردان: دیوید رابرت میچل

نویسنده: دیوید رابرت میچل

بازیگران: مایکا مونرو، کر گیلکریست و دیوید زوواتو

میانگین امتیازات It Follows در IMDB: ۶.۸ | امتیاز متاکریتیک: ۸۳

کسی نمی‌تواند منکر این شود که دهه هشتاد، یکی از برهه زمانی‌های محبوب در دنیای سینمایی است؛ خصوصا برای ساخت آثار ترسناک؛ چه برای مخاطبان و چه برای سازندگان. پیش از این هم ما بارها و بارها شاهد چنین فیلم‌هایی بودیم که قصد داشتند مولفه‌های سینمایی ژانر این دهه را بازخوانی و بازآفرینی کنند. البته در طی این مسیر، آثار زیادی بودند که قصد چنین کاری را داشتند اما همه آنها کاملا موفق عمل نکردند. فیلم او تعقیب می‌کند، یکی از همان آثاری است که با موفقیت و خیلی خوب توانست ژانر وحشت سینمای کلاسیک دهه ۸۰ را بهتر از هر فیلم مشابه خود، به نمایش در بیاورد؛ همین موضوع هم او را به یکی از ترسناک ترین فیلم های جهان دنیا تبدیل می‌کند. این اثر داستان یک دانش‌آموز ۱۹ ساله کالج را دنبال می‌کند.

این دانش‌آموز بخت‌برگشته، بعد از یکی از ارتباط‌های خودش، توسط یک موجود فراطبیعی تحت تعقیب قرار می‌گیرد و به نظر نمی‌رسد که این موجود، خیال رها کردن او را داشته باشد. این فیلم تحت شرایط محدودی به نمایش درآمد و بعد از اینکه موفقیت زیادی را به دست آورد، توانست سازندگان خود را برای نمایش گسترده متقاعد سازد. او تعقیب می‌کند توانست تعریف و تمجید منتقدان زیادی را کسب کند و با بودجه ۲ میلیون دلاری خود، چیزی حدود ۲۳.۳ میلیون دلار را در باکس آفیس جهانی، به دست بیاورد. کار جالبی که این اثر با داستان خود انجام داد، این بود که معاشقه دختر و پسر اصلی داستان را به قلب تپنده‌ی عاطفی همه چیز تبدیل کرد؛ چیزی که معمولا در فیلم‌های اسلشری به مسخره گرفته می‌شود. علاوه‌بر این، ما در این اثر شاهد یکی از اورجینال‌ترین و دلهره‌آورترین آنتاگونیست‌های سینمای وحشت بودیم که حسابی هم جدی گرفته شده بود و ترس را به مخاطب خود القا می‌کرد.

اکران: ۲۲ می ۲۰۱۴

زیرژانر: ترسناک روانشناختی

کارگردان: جنیفر کنت

نویسنده: جنیفر کنت

بازیگران: السی دیویس، نوآ وایزمن و هیلی مک‌الهینی

میانگین امتیازات The Babadook در IMDB: ۶.۸ | امتیاز متاکریتیک: ۸۶

در این فهرست از بهترین فیلم های ترسناک، ما از نقاط مختلف جهان نماینده داریم و این بار نوبت این است که به سراغ کشور استرالیا برویم. این اثر که موفقیت خیلی زیادی را به دست آورد، توانست نقطه آغاز خیلی خوبی را برای جنیفر کنت به وجود بیاورد؛ کسی که برای اولین‌بار پا به عرصه کارگردانی سینما گذاشته بود. فیلم بابادوک براساس اثر کوتاهی به نام Monster که در سال ۲۰۰۵ توسط خود کنت ساخته شده بود، ساخته شد. این فیلم بلافاصله بعد از نمایش خود توانست توجه و البته تحسین منتقدانی را که در ایالات متحده و اروپا فعالیت می‌کردند، به خود جلب کند. بابادوک توانست با ۲ میلیون دلار بودجه خود، چیزی حدود ۱۰.۳ میلیون دلار را به دست بیاورد.

این اثر در ابتدا نتوانست موفقیت مالی زیادی را در استرالیا به دست بیاورد. به همین ترتیب هم برای مدت محدودی در سالن‌های خانه هنری به نمایش درآمد تا بلکه بتواند به موفقیت بیشتری برسد. با اینکه بابادوک ایده و داستان منحصر به فردی نداشت که بتوان لقب نوآورانه را به آن داد، اما به جرئت می‌توان گفت که توانست بارها و بارها به ما یادآوری کند که این ژانر چه پتانسیل‌های زیادی دارد. منتقدان بعد از تماشای این فیلم، به جسارت آن اعتراف کردند و معتقد بودند که جنیفر کنت می‌تواند یک صدای خلاقانه و فمنیستی در سینما باشد. در همان ابتدا ماجرا با تصادف و کشته شدن همسر آملیا آغاز می‌شود. ما در ادامه فیلم، داستان این زن را دنبال می‌کنیم که باید به تنهایی فرزند خود را بزرگ کند؛ اتفاقاتی که باعث می‌شود آملیا و پسرش، هر دو در وضعیت روانی بدی قرار بگیرند و بارها و بارها به ما ثابت شود که هنوز بعد از گذشت این همه سال، سایه پدر خانواده کنار نرفته است.

اکران: ۱۰ آگوست ۲۰۱۴

زیرژانر: ترسناک علمی تخیلی

کارگردان: جاناتان گلیزر

نویسنده: والتر کمپبل و جاناتان گلیزر

بازیگران: اسکارلت جوهانسون، پاول برانیگان و کریستوف هیدک

میانگین امتیازات Under the Skin در IMDB: ۶.۳ | امتیاز متاکریتیک: ۷۸

جاناتان گلیزر با ساخت این مورد از فهرست بهترین فیلم های ترسناک، یک تحول شگفت‌انگیز در شغل خود ایجاد کرده است؛ یک شاهکار از داستان علمی و تخیلی وجودی که ما را به قلب ماجرایی می‌برد که نشان می‌دهد انسان بودن، فرازمینی بودن یا چیزی این میان، چه معنی‌ای دارد. ممکن است درک پیام این فیلم برای برخی‌ها سخت باشد؛ اما به جرئت می‌توان گفت که فیلم زیر پوست، با تصاویر بسیار جذاب و همچنین ایفای نقش چشمگیر اسکارلت جوهانسون یک اثر جذاب و تجربه‌ای جدید محسوب می‌شود. جاناتان گلیزر برای نوشتن فیلمنامه این اثر و همچنین ساخت آن، تا حدی از رمان میشائل فیبر که با همین نام در سال ۲۰۰۰ منتشر شده بود، الهام گرفته است.

ما در این فیلم اسکارلت جوهانسون را دنبال می‌کنیم که نقش یک زن از دنیای دیگر را برعهده دارد؛ زنی که مردان مختلف از اسکاتلند را شکار می‌کند. تولید این اثر چیزی حدود ۱۰ سال طول کشید؛ البته که گلیزر از سال ۲۰۰۰ تصمیم داشت این اثر اقتباسی را بسازد. سرانجام او به همراه والتر کمپبل این فیلم را که مفهوم پیچیده و جلوه‌های سنگین زیادی داشت، به یک اثر ساده‌تر که بیشتر داستان محور بود و روی چشم‌انداز یک بیگانه از دنیای انسان‌ها تمرکز داشت، تبدیل کردند. بیشتر بازیگران این پروژه از میان متقاضیانی انتخاب شدند که هیچگونه سابقه بازیگری خاصی نداشتند و بیشتر صحنه‌های آن هم به واسطه دوربین‌های مخفی فیلمبرداری شد. فیلم زیر پوست بلافاصله توانست تحسین منتقدان را به خصوص برای بازی جوهانسون، کارگردانی گلیزر و موسیقی میکا لوی کسب کند. علاوه‌بر این، جایزه‌های متنوعی را هم به دست آورد و در فهرست بهترین فیلم‌های سال، از منتقدان و انتشاراتی‌های مختلف قرار گرفت.

اکران: ۲۰ جولای ۲۰۱۶

زیرژانر: ترسناک آخرالزمانی

کارگردان: یان سنگ هو

نویسنده: پارک جو سوک

بازیگران: گومگ یو، ما دونگ سیوک و جیونگ یو می

میانگین امتیازات Train to Busan در IMDB: ۷.۵ | امتیاز متاکریتیک: ۷۲

برای این مورد از فهرست ترسناک ترین فیلم های جهان، قرار است دوباره به کشور کره، خصوصا شهر بوسان سفر کنیم؛ البته که ماجرا از بوسان آغاز نمی‌شود و مقصد قطار آن شهر است. اکثر بخش‌های داستان این فیلم، در قطاری به مقصد بوسان رخ می‌دهد؛ زیرا یک آخرالزمان زامبی‌گونه در جریان است که به‌طرز ناگهانی در این کشور سبز شده است و جان مسافران این قطار را تهدید می‌کند. این فیلم خیلی زود توانست رکورد را بشکند و به اولین فیلم کره‌ای سال ۲۰۱۶ تبدیل شد که توانسته بود چیزی بیشتر از ۱۰ میلیون بیننده را به سینماها بکشاند. این فیلم آنقدر محبوب و مشهور شد که توانست با بودجه ۸.۵ میلیون دلاری خود، چیزی بالغ بر ۹۸.۵ میلیون دلار کسب کند.

علاوه‌بر موفقیت مالی در باکس آفیس، قطار بوسان توانست تحسین منتقدان زیادی را هم به سمت خود بیاورد و در جشنواره‌ها و بخش‌های مختلف، موفق به دریافت جایزه شود. این موفقیت آنقدر برای سازندگان خوشایند بود که منجر به ساخت دنباله آن یعنی فیلم Train to Busan Presents: Peninsula (قطار بوسان تقدیم می‌کند: شبه‌جزیره) شد؛ البته این اثر یک دنباله مستقل محسوب می‌شود که داستان آن چهار سال بعد از قطار بوسان جریان دارد. به گفته خود یان سنگ هو، شبه‌جزیره دنباله مستقیم فیلم اول نیست زیرا داستان آن را ادامه نمی‌دهد اما ماجراهای آن در همان دنیای قبلی رخ می‌دهد.

اکران: ۲۹ جولای ۲۰۱۶

زیرژانر: ترسناک علمی تخیلی

کارگردان: هیدئاکی آنو و شینجی هیگوچی

نویسنده: هیدئاکی آنو

بازیگران: هیروکی هاسه‌گاوا، یوتاکا تاکه‌نوچی و ساتومی ایشی هارا

میانگین امتیازات Shin Godzilla در IMDB: ۶.۷ | امتیاز متاکریتیک: ۶۷

قطار بهترین فیلم های ترسناک بعد از رساندن ما به بوسان و درگیر شدن با زامبی‌ها، قصد دارد که به کشور ژاپن و دنیای کایجوها برود. این فیلم سی و یکمین قسمت از فرنچایز Godzilla به حساب می‌آید. در این اثر ما شاهد درگیری سیاستمداران هستیم که تلاش می‌کنند با استفاده از یک سری قوانین سفت و سخت، با ظهور ناگهانی هیولایی غول پیکر مقابله کند؛ هیولایی که بعد از حمله به هر نقطه‌ای که دوست دارد، تکامل پیدا می‌کند. سازندگان برای ساخت و تولید این فیلم، از حادثه اتمی فوکوشیما ۱ و همچنین زمین‌لرزه و سونامی ۲۰۱۱ توهوکو الهام گرفتند. این فیلم بعد از نمایش، تا حد زیادی تحسین منتقدان ژاپنی را کسب کرد اما منتقدان غربی، نظرات متنوعی درباره آن داشتند.

این اثر ژاپنی توانست با ۱۵ میلیون بودجه‌ای که داشت، چیزی بالغ بر ۷۸ میلیون دلار را در باکس آفیس به دست بیاورد. همین اتفاق هم باعث شد که به پرفروش‌ترین لایو اکشن ژاپنی سال ۲۰۱۶ و همچنین پرفروش‌ترین فیلم گودزیلایی تولید ژاپن در کل فرنچایز تبدیل شود. این اثر نامزد دریافت ۱۱ جایزه آکادمی ژاپن شد که ۷ مورد از آن را دریافت کرد؛ مانند بهترین فیلم سال و همچنین بهترین کارگردانی. با اینکه گودزیلا هر سال تلاش می‌کند بشریت را به خاک و خون بکشد، اما اصلا نمی‌تواند وحشت قسمت اول خودش را تکرار کند و هیجان آن خیلی دوام نمی‌آورد. اما نمی‌توان چنین حرفی را درباره شین گودزیلا زد؛ زیرا در اکثر مواقع از آن به‌عنوان بهترین قسمت در این مجموعه یاد می‌شود (البته به استثنای فیلم اول). زیرا هدف اصلی آن بازگشت به خالص‌ترین ریشه‌های هولناک و تراژیک این فرنچایز بود.

اکران: ۲۴ فوریه ۲۰۱۷

زیرژانر: ترسناک دلهره‌آور

کارگردان: جوردن پیل

نویسنده: جوردن پیل

بازیگران: دنیل کالویا، آلیسون ویلیامز، بردلی ویتفورد

میانگین امتیازات Get Out در IMDB: ۷.۷ | امتیاز متاکریتیک: ۸۴

کمتر کسی است که به دنیای سینما و هالیوود علاقه داشته باشد و اسم این مورد از بهترین فیلم های ترسناک را نشنیده باشد. این فیلم پیش از اینکه فصل جوایز آغاز شود، به اندازه کافی سروصدا به پا کرده بود؛ اما زمانی‌که فصل جوایز آغاز شد و قرعه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه غیراقتباسی در مراسم اسکار، دو نامزدی در مراسم گلدن گلوب و غیره به اسم برو بیرون افتاد، دیگر هیچکس رقیبش نبود. از طرف دیگر هم اگر فهرست‌های مختلف بهترین فیلم‌های دهه ۲۰۱۰ را بررسی کنید، فهرست‌های خیلی کمی هستند که نام Get Out در آن‌ها دیده نمی‌شود. اگر از جمله افرادی باشید که این فیلم را تماشا نکردند، شاید این سؤال برایتان پیش بیاید که دقیقا داستان این فیلم چیست. داستان این فیلم حول محور شخصیتی به نام کریس واشینگتون می‌چرخد؛ یک مرد جوان آفریقایی-آمریکایی که تصمیم دارد در طی مهمانی‌ای، با خانواده نامزد خود ملاقات کند.

اما در همین حین، به راز آشفته‌کننده‌ای پی می‌برد که زندگی‌اش را در معرض خطر قرار می‌دهد. به‌صورت کلی این فیلم نقدهای مثبت زیادی دریافت کرد و توسط مخاطبان مورد استقبال قرار گرفت. اکثرا هم سبک کارگردانی جوردن پیل و فیلمنامه آن را بیشتر از هرچیزی دوست داشتند. البته ایفای نقش دنیل کالویا و مضامین آن هم از جمله نقاط مثبت بزرگ این اثر به شمار می‌رفت. این فیلم با اینکه ۴.۵ میلیون دلار بیشتر بودجه نداشت، اما توانست به درآمد ۲۵۵ میلیون دلاری در سرتاسر دنیا دست پیدا کند؛ همین میزان فروش هم باعث شد تا او تبدیل به دهمین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۷ شود. این فیلم نه‌تنها توسط مجله تایم، بلکه توسط بنیاد فیلم آمریکا و همچنین هیئت ملی بازبینی فیلم هم به‌عنوان یکی از ۱۰ اثر برتر سال انتخاب شد.

اکران: ۲۳ فوریه ۲۰۱۸

زیرژانر: ترسناک علمی تخیلی

کارگردان: الکس گارلند

نویسنده: الکس گارلند

بازیگران: ناتالی پورتمن، جنیفر جیسون لی و جینا رودریگز

میانگین امتیازات Annihilation در IMDB: ۶.۹ | امتیاز متاکریتیک: ۷۹

در این مورد از ترسناک ترین فیلم های جهان، ما دوباره با یک فیلم اقتباسی خیلی جذاب طرف هستیم؛ فیلمی که براساس رمان پرفروش جف وندرمیر ساخته شده است. فیلم نابودی با جاه‌طلبی بسیار زیادی که داشت، داستان علمی تخیلی خود را با شگفتی‌های بصری و همچنین دلهره و هیجان خیلی زیاد به نمایش گذاشت. این فیلم باعث شد تا باری دیگر استعداد بازیگری ناتالی پورتمن در کنار دیگر هنرمندان فوق‌العاده‌ی آن، اثبات شود. این فیلم که داستان عجیب و غریبی را در خود داشت، ماجراهای چالش برانگیزی را دنبال می‌کرد که باعث می‌شد مخاطبان تا مدت‌ها بعد از تماشای این اثر، همچنان به آن فکر کنند و تحت تاثیر آن باشند.

در کنار داستان، جلوه‌های بصری‌ای که در این فیلم کار شده، نوع جدیدی از دلهره و هیجان را در مخاطب به وجود می‌آورد و به اصطلاح در تمام مدت او را در لبه صندلی خود نگه می‌دارد؛ به حدی که نمی‌توان لحظه‌ای از آن چشم برداشت. یکی از چیزهایی که جذابیت فیلم نابودی را چند برابر می‌کند، این است که شخصیت‌ها بدون هیچگونه شناختی، پا به دنیایی می‌گذارند که نمی‌دانند چه چیزی در انتظار آنها قرار دارد؛ نمی‌دانند قرار است چه بلایی سرشان بیاید؛ انگار که هر لحظه در انتظار مرگ خود هستند و با کوچکترین صدایی این فکر را می‌کنند که مرگ لحظه به لحظه دارد به آنها نزدیک می‌شود. نابودی، بمبی بود که در مدت زمان خیلی کمی در باکس آفیس منفجر شد.

زبان منتقدان برای تحسین و تعریف از جلوه‌های تصویری، بازیگری، کارگردانی و همچنین داستانی که مغز را منفجر می‌کند، از بیان هر حرفی قاصر بود. همانطور که منتقدان هم به این موضوع اشاره کردند، فیلم نابودی در تلاش است تا با داستان خود «افسردگی، غم و اندوه و همچنین تمایل انسان‌ها برای خودتخریبی» را به تصویر بکشد.

اکران: ۶ آوریل ۲۰۱۸

زیرژانر: ترسناک علمی تخیلی و پساآخرالزمانی

کارگردان: جان کرازینسکی

نویسنده: جان کرازینسکی، برایان وودز، اسکات بک

بازیگران: امیلی بلانت، جان کرازینسکی، میلیسنت سیموندز

میانگین امتیازات A Quiet Place در IMDB: ۷.۸ | امتیاز متاکریتیک: ۸۲

اینطور می‌توان گفت که فیلم یک مکان ساکت، اثری است که تقریبا همه ما آن را یک فیلم معاصر خیلی خوب و عالی در ژانر وحشت می‌دانیم؛ کاری که مخالفان خیلی کمی دارد و نظرات منفی کمی هم برای آن ثبت شده است. اگر از معدود افرادی هستید که این مورد از بهترین فیلم های ترسناک را تماشا نکردید، پیشنهاد می‌کنم که در اولین فرصت حتما این کار را انجام دهید. داستان این اثر دلهره‌آور حول محور یک پدر و مادر می‌چرخد که در تلاش هستند که با چنگ و دندان از آن وضعیتی که در آن قرار دارند جان سالم به در ببرند و فرزندان خود را در یک دنیای پساآخرالزمانی بزرگ کنند؛ دنیایی که علاوه‌بر آن‌ها، هیولاهای فرازمینی نابینایی در آن زندگی می‌کنند که حس شنوایی فوق‌العاده قدرتمندی دارند. سازندگان حین ساخت این اثر، تا حد زیادی از فیلم Alien، فیلم No Country for Old Men (جایی برای پیرمردها نیست) و فیلم In the Bedroom (در اتاق خواب) الهام گرفتند.

این فیلم بلافاصله بعد از اکران، موفقیت فوق‌العاده زیادی را به‌دست آورد؛ هم در باکس آفیس هم از نظر استقبال منتقدان و مخاطبان. منتقدان تا حد زیادی اتمسفر، کارگردانی، بازیگران و طراحی صدای این فیلم را مورد تحسین قرار دادند. این فیلم آنقدر مورد استقبال قرار گرفت که هیئت ملی بازبینی فیلم و همچنین بنیاد فیلم آمریکا هم آن را به‌عنوان یکی از ۱۰ اثر سینمایی برتر سال ۲۰۱۸ انتخاب کردند. این فیلم در مراسم‌ها و جشنواره‌های مختلف توانست نامزد یا موفق به دریافت جایزه‌های متنوع شود؛ بهترین موسیقی متن گلدن گلوب، جایزه انجمن تهیه‌کنندگان آمریکا برای بهترین فیلم، جایزه انجمن نویسندگان آمریکا برای بهترین فیلمنامه غیراقتباسی، بهترین بازیگر مکمل زن در انجمن بازیگران سینمایی و غیره. جوایزی که نشان می‌دهند این اثر، یکی از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ است. این موفقیت‌های زیاد، منجر به ساخت قسمت دوم و دنباله هم شد که قرار است در سال ۲۰۲۱ اکران شود.

اکران: ۸ ژوئن ۲۰۱۸

زیرژانر: ترسناک اسرارآمیز

کارگردان: آری استر

نویسنده: آری استر

بازیگران: تونی کولت، گابریل بیرن، الکس وولف

میانگین امتیازات Hereditary در IMDB: ۷.۳ | امتیاز متاکریتیک: ۸۷

اینکه یکی از افراد نزدیک زندگی ما یا یکی از اعضای خانواده تسخیر شده باشد، حتی تصورش هم وحشتناک است اما تماشای آن در یک فیلم سینمایی، تجربه بسیار جذابی را برایمان فراهم می‌کند. فیلم موروثی دقیقا حول محور همین ماجرا می‌چرخد. ما در این فیلم یک خانواده را می‌بینیم که بعد از مرگ مادربزرگ اسرارآمیزشان، یک حضور عجیب و غریب را حس می‌کنند و مدام توسط آن مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. شاید شبیه به این داستان را بارها و بارها در دنیای سینمایی دیده باشیم اما این فیلم توانست با انتخاب بازیگران فوق‌العاده، پیچیدگی‌های هیجان‌انگیز و جامپ اسکرهای غیرقابل پیشبینی و خیلی چیزهای دیگر، نسبت به همتایان خود برتری بزرگی به‌دست بیاورد. این برتری آنقدر قابل‌توجه بود که توانست موفقیت بزرگی را هم در میان منتقدان و هم در بحث باکس آفیس، نصیب سازندگان خود کند.

فروش این فیلم آنقدر زیاد بود که تبدیل به پرفروش‌ترین اثر بین‌المللی شرکت A24 شد. خیلی‌ها اعتقاد دارند که المان‌های مختلف این اثر، بیننده را به یاد فیلم The Exorcist و فیلم Rosemary's Baby می‌اندازد. اما به جرئت می‌توان گفت که اجرای فوق‌العاده‌ای که تونی کولت از خود نشان داد، درکنار زاویه دید و سبک کارگردانی جذاب آری استر، باعث می‌شود که مقایسه منصفانه‌ای بین این سه اثر صورت نگیرد. این فیلم ترسناک، اسرارآمیز و تراژدی توانست در مراسم‌های مختلف و در بخش‌های متنوع نامزد یا موفق به دریافت جایزه شود و افتخارات زیادی را برای کارگردان خود به وجود بیاورد.

اکران: ۳ جولای ۲۰۱۹

زیرژانر: ترسناک فولکلور

کارگردان: آری استر

نویسنده: آری استر

بازیگران: فلورنس پیو، جک رینور و ویلیام جکسون هارپر

میانگین امتیازات Midsommar در IMDB: ۷.۱ | امتیاز متاکریتیک: ۷۲

برای آخرین مورد از فهرست بهترین فیلم های ترسناک، می‌خواهیم به کشور سوئد برویم تا داستان گروهی از دوستان را دنبال کنیم که برای یک فستیوال خاص به این کشور آمده‌اند. این فستیوال هر ۹۰ سال یک بار برگزار می‌شود و به ظاهر یک مراسم معمولی و البته جذاب به نظر می‌آید. اما مدت خیلی زیادی طول نمی‌کشد که این بیچاره‌ها متوجه این می‌شوند که در چنگال یک فرقه پاگانیسم مدرن اسکاندیناوی گیر افتاده‌اند. قرار بر این بود که این فیلم در ابتدا یک اثر اسلشری میان فرقه‌گرایان سوئدی باشد. اما استر با استفاده از المان‌هایی که در این داستان به کار رفته بود، یک فیلمنامه دیگر خلق کرد. از آنجایی هم که خودش به‌تازگی یک شکست سخت را تجربه کرده بود، تصمیم گرفت که یک ارتباط روبه‌زوال را در مرکز این درگیری‌ها قرار دهد.

این فیلم که ۹ میلیون دلار بودجه داشت، توانست در باکس آفیس چندین برابر آن یعنی ۴۸ میلیون دلار را کسب کند. علاوه‌بر این، منتقدان هم خیلی این اثر را دوست داشتند و بیشتر از هر چیزی کارگردانی استر و همچنین بازی پیو را مورد تحسین قرار دادند. جالب است بدانید که این اثر در ابتدا رتبه‌بندی NC-17 را دریافت کرد؛ به گفته خود آری استر، چیزی حدود ۳۰ دقیقه از نسخه اصلی حذف شد تا برای نمایش در سالن‌های سینما قابل پخش باشد، هرچند که نسخه کارگردان مدت کمی بعد از آن منتشر شد. موضوع قابل توجهی که درباره این اثر وجود داشت، این بود که بعد از نمایش این فیلم در سوئد، خیلی از مخاطبان به جای اینکه دچار ترس و وحشت شوند، به ماجراهای آن می‌خندیدند؛ حتی خیلی از منتقدان سوئدی هم این فیلم را به‌عنوان یک اثر با کمدی سیاه فوق‌العاده، مورد تحسین قرار دادند.

در پایان نظر شما در مورد بهترین فیلم های ترسناک تاریخ چیست؟ آیا آثار دیگری را می‌شناسید که لایق حضور در این فهرست باشند؟ آن‌ها را با زومجی به اشتراک بگذارید.