بیوگرافی جیم جارموش
در یادداشت پیشِ رو، در ابتدا اطلاعاتی کلی از زندگی جیم جارموش، فیلمساز نام آشنا به دست میدهیم. پس از آن، به مرور و معرفی فیلمهای بلند داستانی جیم جارموش به ترتیب سال انتشار خواهیم پرداخت. در مرور و معرفی هر فیلم، اطلاعاتی کلی از آن فیلم ارائه میشود. اطلاعاتی نظیر اینکه فیلم مذکور در چه سالی و با چه بودجهای ساخته شده است، بر فیلم چه گذشته است، داستان آن چیست و چه بازیگرانی در آن حضور داشتهاند یا مثلا فیلم واجد چه موتیفی (مضمون مکرری) در ساختههای سینماییِ جیم جارموش است. فایده این مرور و معرفی برای خواننده ناآشنا، به دست آوردن اطلاعاتی درباره ساختههای سینمایی جیم جارموش و تصمیمگیری درباره تماشای آن فیلمها خواهد بود. واضح است که در مطلب حاضر، خبری از تحلیل یا نقد فیلمهای جیم جارموش نخواهد بود. هرچند که ممکن است در بخشهایی به تحلیل نزدیک شویم، اما هدف متن حاضر آن نیست.
جیمز رابرت «جیم» جارموش در سال ۱۹۵۳ در امریکا به دنیا آمد. او پس از دبیرستان، به شیکاگو رفت و در دانشگاه نورثوسترن مشغول به تحصیل در رشته خبرنگاری شد. او البته در رشته مذکور دوام چندانی نیاورد و در انتهای سال اول تحصیل، برای تحصیل در ادبیات امریکا و انگلیس به دانشگاه کلمبیا منتقل شد. وی پس از آن، برای تحصیلات تکمیلی به پاریس رفت. جارموش قرار بود یک ترم را در پاریس سپری کند اما به مدت ده ماه در آنجا ماندگار شد. جارموش در آنجا بهعنوان راننده کامیون برای یک گالری کار میکرد. وی همچنین بخش قابلتوجهای از زمان خود را در فیلمخانه (Cinématheque) سپری میکرد و در همان زمان با سینما بیشازپیش آشنا شد. جیم در آنجا با سینمای هنری ژاپن و فرانسه، آثار کلاسیک امریکا، فیلمهای هند، آفریقا و خاورمیانه آشنا شد. بخش قابلتوجهای از آشنایی جیم جارموش با برخی از ممکنات سینما در همان فیلمخانه شکل گرفت.
جیم جارموش به نیویورک بازگشت و برای تحصیل در بخش مطالعات فیلم دانشگاه نیویورک اقدام به ثبتنام کرد. او پیش از آن سابقهای در فیلمسازی نداشت که بهعنوان نمونه کار ارائه کند، اما برخی از نوشته و نمونه کارهای خود در زمینه عکاسی را ضمیمه درخواست خود کرد و سرانجام پذیرفته شد. جیم در دانشگاه نیویورک با افرادی چون اسپایک لی، سارا درایور و تام دی چیلیو آشنا شد. این آشنایی به دوستیِ بلند مدتی انجامید که جیم جارموش و سارا درایور درنهایت ازدواج کردند و البته همکاریهای متعددی تاکنون داشتهاند. درایور در برخی از فیلمهای جیم جارموش بهعنوان بازیگر و در بیشتر آنها تحت عناوینی همچون دستیار کارگردان و مجری طرح حضور داشته است. البته، جیم جارموش نیز در فیلمهای سارا درایور حضور داشته است. جیم در فیلم You Are Not I و Sleepwalk بهعنوان فیلمبردار و در فیلم When Pig Fly نیز بهعنوان تهیه کننده حضور داشت. دی چیلیو در دو فیلم اول جارموش بهعنوان فیلمبردار حاضر شد و در فیلم «عجیبتر از بهشت» بهعنوان بازیگر نیز حاضر شد. سابقه همکاری جارموش و درایور اما بیشتر است.
جیم جارموش طی دوران تحصیل خود دست به ساخت برخی فیلم کوتاه زد اما جدیترین پروژه او در آن زمان به سال آخر تحصیل وی مربوط میشد. آنجا که نیکولاس ری، جیم جارموش را بهعنوان دستیار خود از میان دانشآموزان برگزید. ری در آن زمان برای ساخت فیلم Lightning over Water با ویم وندرز همکاری میکرد. وندرز در جایی گفته است که جیم جارموش تنها کسی بود که نیکولاس ری به این پروژه اضافه کرد. جیم جارموش پس از اتمام این پروژه، طی مدت کوتاهی بعد به سراغ ساختن اولین فیلم خود رفت.
در ادامه، به مرور و معرفی فیلمهای بلند داستانی جیم جارموش به ترتیب سال ساخت آنها پرداختهایم.
- ۱۹۸۰. فیلم سینمایی Permanent Vacation (تعطیلات همیشگی)
کارگردان، نویسنده و تهیهکننده: جیم جارموش
بازیگران: کریس پارکر، ریچارد بوز، راث بولتون، سارا درایور، ماریا دوال، فرانکی فیزن، لیلا گستیل و سوزان فلچر.
جیم جارموش اولین فیلم خود، یعنی «تعطیلات همیشگی» را مدت کوتاهی پس از اتمام ساخت فیلم Lightning over Water و چند روز پس از مرگ نیوکلاس ری جلوی دوربین برد. جارموش «تعطیلات همیشگی» را در لوکیشنهای واقعی فیلمبرداری کرد. تیم بازیگران و عوامل فیلم نیز دوستان جیم بودند. سارا درایور و توماس دیچیلو همدورههای جارموش در دوره مطالعات دانشگاه نیویورک بودند. نقش اصلی فیلم، یعنی کریس پارکر که نقش الیسیوس پارکر را برعهده داشت، در زمان ساخت فیلم «تعطیلات همیشگی» از دوستان جیم جارموش بود. جیم جارموش سناریوی فیلم را بهطور خاص برای نقش آفرینی کریس پارکر بهعنوان بازیگر نقش اول نوشت. برخی از سکانسهای فیلم، براساس وقایع واقعی زندگی کریس پارکر نوشته شدهاند. دیگر سکانسهای فیلم اما شباهت عامدانهای به اتفاقات واقعی نداشتهاند. اولین ساخته جارموش از این نظر به Lightning over Water شباهت داشت. «تعطیلات همیشگی» همچنین فیلمی پرتره و ترکیبی از داستان و مستند است و شباهتهایی به فیلمهای اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ از کارگردانهایی همچون جان کاساوتس، اندی وارهول، ران رایس و جک اسمیت دارد. فیلمهایی که شخصیتی گوشهگیر را در فضایی شهری نشان میدادند و این نوع از نشان دادن، به تمهیدی فراگیر برای نمایش شخصیتهای برجعاجنشین و رفتارهای عجیب دوستان و آشنایان آنها تبدیل شده بود.
جیم جارموش اولین فیلم خود را با استفاده از پولی ساخت که شرکت B. Mayor بهعنوان شهریه مدرسه فیلمسازی نیویورک در اختیار او قرار داده بود. به بیان سادهتر، جارموش قرار بود با استفاده از این پول شهریه تحصیل خود را پرداخت کند. جیم جارموش هزینه تقریبی ۵۰ هزار دلار را صرف ساخت فیلم سینمایی «تعطیلات همیشگی» کرد. وی برای فیلمبرداری این فیلم از دوربینهای ۱۶ میلیمتری که مخصوص تولید برنامههای اخبار تلویزیون بودند استفاده کرد. دوربینهایی که البته یکبار توسط خریداران بازگردانده شده بودند و به همین دلیل با قیمت کمتری به فروش میرسیدند. عضویت جیم جارموش در دانشگاه نیویورک نیز بهدلیل عدم پرداخت شهریه لغو شد. جارموش تلاش کرد فیلم «تعطیلات تابستانی» را بهعنوان پروژه فارغ التحصیلی خود ارائه کند اما این فیلم بهدلیل مدت زمانش قبول نشد. جارموش پس از آن دیگر پیگیر ماجرا نشد و به این ترتیب مدرسه فیلمسازی نیویورک را بدون مدرک ترک کرد. البته دانشگاه نیویورک سالها بعد به جیم جارموش مدرکی افتخاری اهدا کرد.
فیلم سینمایی «تعطیلات همیشگی» شباهتهایی بصری و مضمونی با سینمای پانک دارد. پس زمینهای با آپارتمانهای مخروبه، نمایش پیدرپی خشونت و بیگانگی و تمرکز بر افراد بیگانه نسبت به جمع. آلی، شخصیت اصلی فیلم، مانند اکثر شخصیتهای فیلمهای پانک، شخصی بیگانه است. او بهشدت کمحرف است و بهسختی نشانی از احساس در او دیده میشود. او همچنین شخصی خانه به دوش است و خود را «توریستی در تعطیلات همیشگی» میخواند. از این توضیح چنین برمیآید که آلی بهصورت یک مسافر زندگی میکند، همیشه در حرکت است و نمیتواند یا نمیخواهد که هرنوعی از سکونت را تجربه کند. فیلم سینمایی «تعطیلات همیشگی» داستانی از زندگی چند روز آلیسیوس پارکر در شهر نیویورک است.
جیم جارموش برای فیلم سینمایی «تعطیلات همیشگی» جایزه بهترین فیلم را از جشنواره منهایم در سال ۱۹۸۰ برنده شد و پس از آن بهنوعی در اروپا شناخته شد. این فیلم همچنین در سال ۱۹۸۱، در بخش فیلمسازان جوان جشنواره فیلم برلین برگزیده شد. در همان زمان، مجله معروف آلمانی «Filmkritik» یک شماره ویژه مخصوص جیم جارموش منتشر کرد. این شماره ویژه شامل مرور و معرفی فیلم، مصاحبهای بلند با فیلمساز، مطالبی درباره فیلمهای وندرز و نیکولاس ری با تمرکز بر جیم جارموش و تصویری پشتصحنهای از کریس پارکر روی کاور بود. شبکه آلمانی WDR نیز حق پخش فیلم را خریداری کرد. با این همه، فیلم «تعطیلات همیشگی» بهصورت تجاری اکران نشد.
- ۱۹۸۴. فیلم سینمایی Stranger Than Paradise (عجیبتر از بهشت)
کارگردان و نویسنده: جیم جارموش
بازیگران: استر بالینت، جان لیوری و ریچارد ادسن.
ساخت فیلم سینمایی «عجیبتر از بهشت» برای جیم جارموش حدود چهار سال طول کشید. درنهایت این فیلم سینمایی با کمک دوستان جیم جارموش به سرانجام رسید. ساختن فیلم سینمایی «عجیبتر از بهشت» در دو فاز اتفاق افتاد. جارموش سی دقیقه ابتدایی فیلم یعنی اپیزود The New World بهعنوان فیلم کوتاهی خودويژه روی نوارهای فیلمی که از شرکت Grey City Films دریافت کرده بود، ساخت. این نوارها در بهترین حالت به اندازه ۴۵ دقیقه فیلم ظرفیت داشتند. شرکت مذکور درواقع شرکت فیلمسازی وندرز بود و نوارها نیز درواقع نوارهای بازماندهی فیلم The State of Things ساخته ویم وندرز بودند. شرکت Grey City بخشی از هزینههای فنی فیلم را نیز پوشش داد. اما در عوض، مدیر شرکت، یعنی کریس سایورنیچ، حقوق کپی رایت نسخه نهایی فیلم را تصاحب کرد. پس از اتمام نوارهای فیلم، جارموش پروژه را متوقف کرد و به مدت یک سال برای جمعآوری پول موردنیاز جهت اتمام فیلم، در تلاش بود. او به این منظور، فیلم کوتاه خود را در کلوپها و جشنوارهها به نمایش درآورد و جالب آنکه همین نسخه از فیلم در جشنواره فیلم رتردام سال ۱۹۸۲ برنده جایزه نیز شد. درنهایت، شبکه آلمانی ZDF و تاجر آلمانی، یعنی اوتو گروکنبرگر تصمیم به تخصیص بودجه برای نسخه سینمایی و نهایی فیلم گرفتند. جارموش اما در ابتدا باید حقوق مادی و معنوی فیلم را از تصاحب شرکت Grey City خارج میکرد. او به این منظور از پاول بارتل پول قرض کرد. جارموش، بارتل را در جشنواره فیلم Hof ملاقات کرده و بارتل در آن زمان به واسطه فیلم Eating Raoul در حال تجربه موفقیتی نسبی بود، و به این ترتیب جیم جارموش حقوق دومین فیلم خود را بازپس گرفت.
داستان فیلم سینمایی «عجیبتر از بهشت» درباره سه شخصیت ویلی، ایوا و ادی است. ویلی، مردی مجارستانی ساکن امریکا است. مردی که البته، بیش از مجارستانی بودن، به آداب و فرهنگ امریکایی وابسته شده است. او بهتنهایی در آپارتمان شخصی خود زندگی میکند تا اینکه سر و کلهی ایوا از مجارستان پیدا میشود. ایوا، دختر خاله ویلی است که به امریکا آمده قصد دارد نزد خالهی ویلی زندگی کند. او اما پیش از رفتن به محل سکونت خاله لاتی، باید ده روز نزد ویلی زندگی کند، چراکه خاله لاتی به مدت ده روز در بیمارستان بستری شده است. ادی، دوست ویلی است که با ایوا نیز آشنا میشود.
جیم جارموش در «عجیبتر از بهشت» تحسین آکیرا کوراساوا را برانگیخت
فیلم «عجیبتر از بهشت» برخی از مضامین فیلم «تعطیلات همیشگی» را گسترش میدهد و واجد مضامینی مانند شخصیتهای دور از وطن، بیگانگی و سفر است. اگر جیم جارموش نماینده محوری سینمای مستقل در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ شناخته میشود، دلیل آن موفقیت چشمگیر فیلم «عجیبتر از بهشت» است. استقبال منتقدان و دیده شدن آن فیلم این تلقی را به دست میرساند که سینمای مستقل بالاخره موفق شده است. فیلم سینمایی «عجیبتر از بهشت» به بخش مسابقه جشنواره فیلم کن راه پیدا کرد و بهعنوان بهترین فیلم اول جشنواره انتخاب شد. چند ماه بعد، «عجیبتر از بهشت» بهعنوان بهترین فیلم از طرف جامعه منتقدان فیلم انتخاب شد. «عجیبتر از بهشت» تنها فیلم مستقل سینمای امریکا نبود که در آن زمان در جشنواره کن دیده شد. فیلمهای Northern Light ساخته جان هنسون و راب نیلسون و !Alambrista ساخته رابرت یانگ در سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ در جشنواره کن جایزه گرفته بودند. این دیده شدن اما منجر به توزیع و پخش گسترده فیلمها یا بازدهیِ قابلتوجهای برای آنها نشد. فیلم «عجیبتر از بهشت» ساخته جیم جارموش اما مورد متفاوتی بود. فیلم علاوهبر تبدیل شدن به یک فیلم موفق در نظر منتقدان، از نظر مالی نیز موفقیتی چشمگیر را تجربه کرد. در دورانی که بودجهی میانگین برای ساخت فیلمهای تجاری ۱۴ میلیون دلار بود، جیم جارموش فیلم «عجیبتر از بهشت» را با بودجهای صد هزار دلاری ساخت. شرکت Samuel Goldwyn وظیفه پخش فیلم را برعهده گرفت و نتیجه، فروشی ۲.۴ میلیون دلاری در گیشه خانگی بود. فیلم در اکران بینالمللی به موفقیت بزرگتری دست پیدا کرد. فیلم در اروپا و ژاپن به مدت مدیدی در مجامع هنری اکران میشد و حتی توجه فرد برجستهای همچون آکیرا کوراساوا را به خود جلب کرد. کوراساوا از تدوین و ریتم هیپنوتیسمی فیلم تمجید کرده بود. موفقیت «عجیبتر از بهشت» تعجب همگان و حتی خود جیم جارموش را برانگیخت. یک سال پس از اولین نمایش فیلم، جارموش نسبت به حیرت خود از موفقیت فیلم معترف بود. او گفت: «فکر میکردم فیلم از لحاظ ساختار و فرم بینندگان را از خود دور نگه خواهد داشت و در اروپا به یک فیلم کالت تبدیل شده و در امریکا توجه اندکی به خود جلب کند».
- ۱۹۸۶. فیلم سینمایی Down by Law (مغلوب قانون)
نویسنده و کارگردان: جیم جارموش
بازیگران: تام ویتس، جان لیوری، روبرت بنینی، نیکلتا براسکی، الن بارکین و بیلی نیل.
فیلم سینمایی «مغلوب قانون» داستان همسلولی شدن سه مرد، یعنی زک، جک و باب است که زک و جک بهدلیل جرم نکرده زندانی شدهاند. فیلم حول محور برقراری ارتباط و تعامل بین این سه شخصیت پیش میرود. باب مهاجری ایتالیایی است و به سختی میتواند به زبان انگلیسی صحبت کند. با این وجود اما برای برقراری ارتباط با زک و جک تلاش میکند. در فیلم «مغلوب قانون» یکی از موتیفها یا مضامین مکرر سینمای جیم جارموش برجسته میشود. و این موتیف، چیزی نیست جز زبان. در «مغلوب قانون» شخصیت باب، به زبان انگلیسی آشناییای نسبی دارد. این عدم توانایی در زبان اما جلوی تعامل وی با همسلولیها را نمیگیرد و او به هر نحو با آنها ارتباطی چه بسا عمیق برقرار میکند. در ادامه همین یادداشت نیز به موتیفِ زبان در فیلمهای جیم جارموش خواهیم پرداخت.
جایگاه جیم جارموش در مجامع هنری پس از فیلم Stranger than Paradise جایگاهی تضمین شده به نظر میرسید. او با سومین فیلم خود یعنی «مغلوبِ قانون» جایگاه خود بهعنوان یکی از چهرههای اصلی سینمای مستقل را تثبیت و پتانسیل تجاری این نوع از سینما را نمایان کرد. جیم جارموش مغلوب قانون را بودجهای ۴۵۳ هزار دلاری جلوی دوربین برد. «مغلوب قانون» به فروشی ۱.۴ میلیون دلاری رسید و به این ترتیب، از نظر تجاری به فیلمی موفق تبدیل شد. از نکات جالب فیلم میتوان به حضور روبرت بنینی در آن اشاره کرد، چرا که «مغلوب قانون» اولین نقشآفرینی بنینی در یک فیلم انگلیسی زبان بود. بنینی به این ترتیب به بسیاری از مخاطبان انگلیسی زبان معرفی شد. فیلم سینمایی «مغلوب قانون» در سال ۱۹۸۶ به بخش رقابت اصلی جشنواره فیلم کن راه پیدا کرد و بهعنوان فیلم افتتاحیه جشنواره فیلم نیویورک نیز پخش شد.
- ۱۹۸۹. فیلم سینمایی Mystery Train (قطار مرموز)
نویسنده و کارگردان: جیم جارموش
بازیگران: ماساتوشی ناگاسه، یوکی کودو، اسکریمین جی هاکینز، روفوس توماس، جودی مارکل، نیکولتا براسچی، تام نونان، سارا درایور، جو استرامر، استیو بوشمی، واندی کرتیس-هال، مارول توماس، سینکوی لی و تام ویتس.
فیلم سینمایی «قطار مرموز» فیلمی با سه خط داستانی موازی است که در هرقسمت به شخصیتهایی مختلف و داستان ویژهی آنها میپردازد. بااینحال اما با وجود این داستانهای خودویژه برای هر قسمت، نکات و عناصر مشترکی در تمام خطوط داستانی بارز هستند. اپیزود اول با نام Far from Yokohama یا «دور از یوکاهاما» درباره زوجی ژاپنی به نامهای جون و میتسوکو است که در حال سفر هستند. اپیزود دوم با نام A Ghost یا «یک روح» داستان توریستی ایتالیایی به نام لوسیا است که همسر خود را از دست داده است. او قرار است برای یک شب در ممفیس اقامت داشته باشد. اپیزود سوم با نام Lost in Space یا «گم شده در فضا» داستان مردجوانی است که بهتازگی دچار بحرانی عاطفی شده و تحت تاثیر آن دست به کارهایی میزند. در «قطار مرموز» نیز مانند دو فیلم قبلی جیم جارموش یعنی «مغلوب قانون» و «عجیبتر از بهشت»، مسئله زبان مطرح است. اینکه افراد با وجود داشتن آشنایی کمی به زبان شخص مقابل، با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. یا اینکه در اینجا نیز با فرد یا افرادی غریبه در سرزمینی به جز سرزمین مادری خود حضور دارند مواجهایم که البته این مورد نیز بیربط به همان مضمون مکررِ زبان نیست. مسئله دیگر، مسئله روابط بینافردی در فیلم است. هرسه اپیزود به این مسئله میپردازند. یکبار با زوجی آسیایی و جوان، یکبار با دو زن تازه باهم آشنا شده و بار دیگر با سه مرد شرابزده و لایعقل. یکی دیگر از مضامین مکرر فیلم البته، الویس پریسلی است. هنرپیشهای که نامش مدام در طول فیلم مختلف مطرح میشود.
فیلم سینمایی «قطار مرموز» با بودجهی ۲.۸ میلیون دلاری ساخته شد که تا آن زمان، پرهزینهترین فیلم جیم جارموش بود. جارموش به کمک همین بودجه توانست بخشهایی خارج از فیلمنامه را نیز با بازیگران تمرین کند، بخشهایی مربوطبه عقبهی شخصیتها، بهخصوص زوج ژاپنی. این یعنی جارموش برای نزدیک کردن دو بازیگر مذکور (زوج ژاپنی) به نقشهای آنها، صحنههایی مانند اولین دیدار و اولین بیرون رفتنشان را بهصورت تمرینی، خارج از فیلمنامه و دور از دوربین بازسازی کرده است. «قطار مرموز» به فروش خانگی ۱.۵ میلیون دلاری دست پیدا کرد. «قطار مرموز» به این ترتیب صد و پنجاه و سومین فیلم پرفروش سال ۱۹۸۹ شد. اولین نمایش فیلم در امریکا به جشنواره فیلم نیویورک و اولین نمایش بینالمللی آن به کن مربوط میشد. فیلم مورد استقابل منتقدان واقع شد، بهخصوص در جشنواره کن که جیم جارموش درنهایت جایزه دستاورد هنری را به خانه برد.
جیم جارموش در ابتدا فیلمنامه «قطار مرموز» را با نام One Night in Memphis یا «شبی در ممفیس» نوشته بود. اپیزود اول فیلم، یعنی «دور از یوکوهاما» براساس نمایشنامهای از خود جیم جارموش بود که آن را پیش از فیلمبرداری «مغلوب قانون» نوشته بود. نمایشنامه مذکور ربطی به الویس پریسلی یا ممفیس نداشت، بلکه درباره زوجی بود که مدام جر و بحث میکردند و یکی از ایشان متوجه شد که جر و بحثهایشان نیرویی یکتاییبخش در رابطهشان است. جو استرامر، یکی از بازیگران فیلم عضو گروه موسیقی The Clash بود که گویا گروه مورد علاقه خود جارموش نیز است. یکی از دیگر بازیگران فیلم یعنی اسکریمین جی هاوکینز از زمان «عجیبتر از بهشت» با جیم جارموش آشنا شده بود که جارموش پای او را با «قطار مرموز» به سینمای خود باز کرد. نیکولتا براشی که ایفای نقش لوسیا را برعهده داشت، پیش از این در فیلم «مغلوب قانون» جلوی دوربین جارموش رفته بود. سینکوی لی نیز برادر دوست دوران تحصیل فیلمسازی جارموش، یعنی اسپایک لی بود. جارموش بازیگر جوان فیلم یعنی یوکی کودو را هنگامی که برای اکران «مغلوب قانون» در ژاپن بود، در فیلمی ژاپنی رویت کرد. تام ویتس صداپیشگی، رابی مولر فیلمبرداری و جان لوری تهیه موسیقی فیلم را برعهده داشتند که هرسهی آنها در «مغلوب قانون» با جارموش همکاری کرده بودند.
جیم جارموش در سال ۱۹۹۰ پس از اکران «قطار مرموز» در باب چگونگی نگارش فیلمهای خود صحبتهایی میکند و «قطار مرموز» را نیز بهعنوان مثال میآورد:
اینکه اول فیلمنامهای رو بنویسم و بعدش برم دنبال پیدا کردن شخصیتها میتونه واسم خیلی سخت باشه. تو «[قطار] مرموز»، مثل قبل، اولش رفتم سراغ بازیگرایی که میخواستم براشون [فیلمنامه رو] بنویسم... این (قطار مرموز) پیچیدهترین و سختترین فیلم برای نوشتن و ساختن بود. بخشی از دلیل سه اپیزودی بودن فیلم اینه که بازیگرا یا آدمای زیادی رو توی ذهن داشتم تا براشون شخصیت بسازم. مطمئن نبودم چطوری اونا رو تو یه داستان جا بدم.
جارموش در بخش دیگری از همین صحبتها که در لس آنجلس تایمز منتشر شدهاند درباره افرادی که با آنها همکاری میکند، میگوید:
من برای آدماهایی که باهاشون کار میکنم یک قانون خیلی ساده دارم. اون قانون اینه: همهی مسائل و مواد تجاری برای این وجود دارن که من بتونم فیلم بسازم. به محض اینکه جهتگیری کسی-که پیدا کردنش هم خیلی راحته- به این سمت رفت که فیلم باید در خدمت مسائل تجاری باشه، اونموقع من نمیخوام با چنین آدمایی ارتباطی داشته باشم.
جیم جارموش در بخشی دیگر از صحبتهای خود، درباره منش فیلمسازی خود به قرار زیر میگوید:
من نمیتونم به شخصیتهایی با انگیزههایی که توی خیلی از فیلمای امروزی میبینید، جذب بشم: روابط جنسی، انتقام و پولهای زیاد درآوردن. من نمیخوام چنین داستانهایی بسازم. [در صورت ساختن چنین فیلمهایی] احساس خیانت به خودم رو خواهم داشت.
در بخشی از یادداشت مذکور آمده است که «بسیاری از فیلمسازهای جوان برای به دست آوردن شانس فروش فیلم خود، جسم و روح خود را وام میدهند. جارموش آنقدر از این موضوع میهراسد که برای مراقبت از خود دربرابر چنین اتفاقی، یک سیستم پشتیبانی کامل شامل شرکت خود، قراردادهای توزیع خود و شبکهای از همکاران را برپا کرده است.
در میان تمام فیلمسازهای امریکایی، جارموش میتواند سرسختترین محسوب شود. او با قواعد خود، در وقت خود فیلمبرداری میکند، صاحب فیلمِ خود است و بعید است که کوچکترین جزییاتی از فیلمهای جارموش، برخلاف میل او طی آن زمان در فیلم باشند.»
- ۱۹۹۱. فیلم سینمایی Night on Earth (شب روی زمین)
نویسنده، تهیه کننده و کارگردان: جیم جارموش
بازیگران: جنا رولندز، وینونا رایدر، لیزان فالک، آرمین مولر-اشتال، جیانکارلو اسپوزیتو، رزی پرز، ایزاک دو بانکوله، روبرتو بنینی، پائولو بوناچلی و متی پلونپا.
پس از «قطار مرموز» جارموش به سراغ همکاری با رودی وورلیتزرِ نویسنده رفت؛ همکاریای که البته بهدلیل تفاوت در رفتار و کردار این دو، نتیجهای نداشت. نا امیدی حاصل از این تلاش ناموفق دامن جیم جارموش را گرفته بود و او سریعا به سراغ ساخت فیلم تازهای رفت. بله، منظور فیلم سینمایی «شب روی زمین» است که طی تنها هشت روز نوشته شد. «شب روی زمین» واجد پنج خردهروایت است و هر خردهروایت، داستان یک راننده تاکسی و مسافر(های) او را تعریف میکند. هر خردهروایت در پنج شهر مجزا یعنی شهرهای لسآنجلس، نیویورک، پاریس، رم و هلسینکی رخ میدهد. آنچه که در مضمون تمام خردهروایتها مشترک است، حضور یک راننده تاکسی، ماشین او و مسافرِ تاکسی است.
جالب آنکه هرکه خردهروایت بهنوعی واجد نشانههایی از سینماگرانِ موردپسندِ جیم جارموش است. خردهروایتِ لسآنجلس با حضور جینا رولندز، واجد نشانههایی از جان کاساوتس قلمداد شده است و همچنین، فردریک المز، فیلمبردار فیلم، فیلمبردار برخی از آثار کاساوتس بوده است. خردهروایت بروکلین، به اسپایک لی ربط داده شده و خصوصا فیلم سینمایی Do the Right Thing ساختهی لی را به یاد میآورد. آرمین مولر-استال نیز نشانهای دال بر فسبندر تلقی شده است، چرا که سابقه بازی را در فیلم Lola ساختهی این کارگردان را داشته است. ایزاک دو بانکوله نیز در فیلمهای کلیر دنیس جلوی دوربین رفته بود، کلیر دنیسی که خود در «مغلوب قانون» دستیار جارموش بود و طی آن زمان در حال تبدیل شدن به کارگردانی شناختهشده بود. رم بهعنوان نشانهای از نئورئالیسم، بهخصوص از نوعِ شاعرانه-گروتسکِ فدریکو فلینی تلقی شده است. در خردهروایت نهایی نیز نام شخصیتهای میکا و آکی و فضای مرتبط با کارگران یقه آبی آن، نشان از سینمای برادران کائوریسماکی یعنی آکی و میکا کائوریسماکی دارد.
پیش از این در همین یادداشت از حضور فعال مولفه «زبان» در تعداد قابلتوجهای از فیلمهای جیم جارموش صحبت کردیم. «شب روی زمین» نیز مشمول همین مولفه است. در اپیزود نیویورک، راننده تاکسی (هلموت) آشنایی چندانی به زبان انگلیسی ندارد و طبعا برقراری ارتباط با یک مسافر انگلیسی زبان (یو یو) را دشوار مییابد. حال آنکه این دو به هر نحوی، بهنوعی ورای آنچه که بهعنوان زبان میشناسیم با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. جیم جارموش فیلم سینمایی «شب روی زمین» را با بودجهای ۳.۵ میلیون دلاری جلوی دوربین برد. این فیلم سینمایی درنهایت به فروشی ۲ میلیون دلاری دست پیدا کرد. فیلم در کشورهای آلمان، فرانسه، انگلیس، ژاپن و امریکا به نمایش درآمد. «شب روی زمین» جایزه بهترین فیلمرداری را نیز از جشنواره فردریک المز دریافت کرد.
- ۱۹۹۵. فیلم سینمایی Dead Man (مردِ مرده)
نویسنده و کارگردان: جیم جارموش
بازیگران: جانی دپ، گری فارمر، کریسپین گلاور، رابرت میچام، ایگی پاپ، جان هارت، لانس هنریکسن و میلی آفیتال.
بین «شب روی زمین» و «مرد مرده» اختلافی چهار ساله افتاد که دلایل آن را در همین یادداشت خواهید خواند. جیم جارموش برای ساختن «مرد مرده» به سراغ جانی دپ رفت. او پیش از این در «شب روی زمین» بهنوعی دست به کار با ستارگان مشهور زده بود و میتوان گفت جانی دپ، دومین ستارهی نوظهوری بود که با جارموش همکاری میکرد. جانی دپ علاوهبر اینکه میتوانست موجب اقبال مخاطبان شود، پیشینه ارتباط با سینمای مستقل را نیز داشت. شخصیت جانی دپ در فیلم ویلیام بلیک نام داشت که همنام با شاعر مشهور، ویلیام بلیک است. این انتخاب اسم، اشارات مختلف به ویلیا بلیکِ شاعر و عناصری چون دیالوگهای ادبی ابتدای فیلم، اشاراتی به دنیای ادبیات برآورد شدهاند. البته که هر فیلم خود متنی ادبی است. جیم جارموش با «مردِ مرده» به جشنواره فیلم کن راه پیدا کرد. جیم جارموش فیلم را با بودجهای ۹ میلیون دلاری ساخت، بودجهای که با یاری دو شرکت وستفالن فیلم و برلین برندبورگ جمعآوری شد. این فیلم به فروشی یک میلیون دلاری دست پیدا کرد.
توزیع و پخش «مرد مرده» برعهده شرکت فیلمسازی میرامکس بود. درواقع میرامکس در سال ۱۹۹۵ حق پخش فیلم را با قیمت ۴ میلیون دلار خرید اما آن را تا یکسال بعد اکران نکرد. در زمان اکران فیلم یعنی طی سال ۱۹۹۶، از آنجایی که فیلم نتوانست با سرعت به فروش بالا برسد، سریعا از پرده پایین کشیده شد. بنابر گفتهی جاناتان رزنبام، منتقد امریکایی، دلیل این رفتار میرامکس با «مردِ مرده»، مخالفت جیم جارموش با کوتاه کردن فیلم به دست شرکت میرامکس بوده است. حال آنکه کارگردانهایی چون کوئنتین تارانتینو در زمینه کوتاه کردن فیلم خود با میرامکس همکاری کرده بودند. جارموش در مقابل بهصورت عمومی شرکت میرامکس را برای رفتارش با فیلم «مرد مرده» سرزنش کرد. پیش از این در همین یادداشت خواندید که بهدلیل پایداری جیم جارموش در مستقل بودن و استقلال، هر آنچه که در فیلمهای وی میبینیم، بنابر تصمیمات خود او در آن زمان در فیلم گنجانده شدهاند. ماجرای اکران «مرد مرده» خود صحهای بر آن ادعا میگذارد.
از جیم جارموش بهعنوان یکی از مظاهر سینمای مستقل یاد میشود
جیم جارموش در دهه ۱۹۹۰ میلادی با موانعی در فیلمسازی مواجه بود. او در این دهه تنها سه فیلم بلند داستانی، آن هم با فاصلههای نسبتا زیاد ساخت. اولی «شب روی زمین» محصول ۱۹۹۰، دومی «مرد مرده» محصول ۱۹۹۵ و سومی «گوست داگ: سلوک سامورایی» محصول ۱۹۹۹ بود. دلیل این اندازه از کمکاری، چیزی نبود غیر از تغییر سازوکار سینمای مستقل در زمینه فروش طی دهه ۱۹۹۰ میلادی. مهمترین دلیل این تغییرات، موفقیتهای تجاری بزرگ فیلمهای مستقل بودند. «عجیبتر از بهشت» ساخته جارموش محصول ۱۹۸۴ با بودجهای ۱۰۰ هزار دلاری به فروش ۲.۴ میلیون دلار رسید که در آن زمان موفقیت تجاری بزرگی بود. در دهه ۹۰ اما ماجرا به شکل دیگری پیش رفت، فیلمی از استیون سودبرگ که در سال ۱۹۸۹ با بودجهای دویست هزار دلاری ساخته شده بود توسط میرامکس به قیمت یک میلون دلار خریداری شد و پس از دیده شدن در جشنواره کن به فروش خانگی سرسامآور ۲۶ میلیون دلار دست پیدا کرد. فیلمِ سودبرگ در مجموع ۳۶ میلیون دلار فروخته است. این فروش قابلتوجه، آغازی بود بر تغییرِ تجاری سینمای مستقل. پس از آن، حداقل فروش موردنظر برای فیلمهای مستقل به عدد ۱۰ میلیون دلار رسید. از طرفی نیز فیلمهایی چون «فروشندهها» ساخته کوین اسمیت و «پالپ فیکشن» ساخته کوئنتین تارانتینو در بالا رفتن انتظارات تجاری از فیلمهای مستقل نقش ویژهای داشتند. «فروشندهها» محصول ۱۹۹۴ با بودجهای حدودا ۲۵۰ هزار دلاری ساخته شد و به فروش ۳.۲ میلیون دلار رسید. «پالپ فیکشن» محصول ۱۹۹۴ که با بودجهای ۸.۵ میلیون دلاری ساخته شده بود، به فروش عجیبِ ۲۱۴ میلیون دلار دست پیدا کرد. اینچنین بود که با پدید آمدن استانداردهایی تازه در سینمای مستقل عرصه برای افرادی مانند جیم جارموش تنگ شد.
- ۱۹۹۹. فیلم سینمایی Ghost Dog: The Way of the Samurai (گوست داگ: سلوک سامورایی)
نویسنده و کارگردان: جیم جارموش
بازیگران: فارست ویتاکر، جان تورمی، کلیف گورمان، هنری سیلوا، آیزاک دیبانکوله، تیریکا وسی و ویکتور آرگو.
مسئله «زبان» در فیلمهای جیم جارموش همواره نقشی فعال داشته است
فیلم سینمایی «گوست داگ: سلوک سامورایی» داستان آدمکشی حرفهای به نام گوست داگ است. آدمکشی که روش و مسلک ساموراییها را پیش گرفته است و در طول فیلم مدام مشغول خواندن کتاب هاگاکوره است، کتابی درباره آیین یک سامورایی. نکته اینکه کتاب «هاگاکوره» با همین نام به فارسی ترجمه شده و در دسترس است. خوانندهی متن حاضر حتما به یاد دارد که پیش از این درباره بارز بودن مسئله زبان بهعنوان مضمونی مکرر یا موتیف در فیلمهای جیم جارموش صحبت اشاره کردیم. جارموش اما موضوع زبان را در «گوست داگ» به اوج خود میرساند. به این صورت که شخصیت اصلی فیلم یعنی «گوست داگ» خود به زبان انگلیسی صحبت میکند، او دوستی فرانسوی زبان دارد. حال آنکه این دو بدون فهمیدن زبان گفتاری یکدیگر، باهم ارتباطی عمیق برقرار میکنند تا جایی که هرکدام بهترین دوست دیگری است. جارموش در اینجا راه معمول ارتباط انسانها را به کناری رانده است و بهگونهای تازه (برقراری ارتباط بدون تسلط به زبان گفتار)، ارتباطی عمیق را به نمایش گذاشته است. «گوست داگ» با بودجهای ۲ میلیون دلاری ساخته شد و درنهایت به فروشی ۹.۴ میلیون دلاری دست پیدا کرد.
جیم جارموش در مصاحبهای با ایان جانسون در سال ۱۹۹۹ درباره اینکه چگونه به سمت فلسفه سامورایی کشیده شد میگوید او برای «گوست داگ» در ابتدا شخصیت اصلی فیلم را نوشته است و سپس شخصیت به یک سامورایی تبدیل شده است. او در باب شکلگیری علاقه خود به فرهنگ سامورایی، نام کوراساوار را پیش میکشد و میگوید برای اولینبار با دیدن سامورایی در فیلمهای کوراساوار به آن فرهنگ علاقهمند شده است. او میگوید هنگامی که به نیمهی نگارش فیلمنامه رسیده بود، با کتاب هاگاکوره آشنا میشود. جارموش میگوید جنگجوهای فرهنگ شرق را بهدلیل تعمق روحانی آنها دوست دارد. جارموش همچنین در ادامه تاثیرپذیری آگاهانه از متون دیگر در «گوست داگ» را اعلام میکند.
جیم جارموش در ادامه از همکاری با RZA (رپکنی که در بخشی از فیلم بازی کرد و البته وظیفه تهیه موسیقی فیلم را برعهده داشت) میگوید. جارموش میگوید در اولین دیدار او با RZA آنها تفاهم عمیقی داشتند و بسیار راحت با یکدیگر تعامل میکردند. جالب آنکه RZA در همان دیدار اول برای همکاری با جیم جارموش اعلام آمادگی کرده است. جارموش در پاسخ به اینکه آیا «گوست داگ» یک فیلم ژانر است میگوید خودش هم نمیداند، درواقع فیلم المانهای چندین ژانر را در خود دارد. جارموش همچنین میگوید خیلی اهل تحلیل فیلمهای خود نیست. او در پاسخ به چگونگی دست یافتن به داستان فیلم میگوید که مثل همیشه و برخلاف دیگران، اول بازیگران را انتخاب کرده و سپس روی آنها کار کرده است؛ و در ابتدای کار خودش هم نمیداند داستان به چه سمتی پیش میرود.
جیم جارموش فارست ویتاکر را بهعنوان اولین انتخاب خود برای نقش «گوست داگ» تایید میکند و سپس درباره نقش او در شکلگیری «گوست داگ» سخنان جالبی میگوید. جارموش میگوید در زمان نگارش فیلمنامه ساکن نیویورک بوده است و سه بار برای صحبت کردن با ویتاکر درباره شخصیت «گوست داگ» به لسآنجلس سفر کرده است. او میگوید ویتاکر کمک بسیار زیادی برای هرچه بهتر شدن فیلم، بهخصوص شخصیت «گوست داگ» کرده است. جارموش نمیدانسته که ویتاکر سابقه کار در هنرهای رزمی را دارد، در نتیجه فکر میکرده که او برای سکانس شمشیرزنی بالای پشت بام، نیاز به تمرین خواهد داشت. حال آنکه ویتاکر نیازی به تمرین برای انجام حرکات رزمی نداشته است، او حتی در کار با اسلحه نیز قوی بوده است. جارموش میگوید ویتاکر با شیوه خاص راه رفتن خود زیبایی زیادی به فیلم آورده است. او همچنین اضافه میکند تاثیرات مثبت ویتاکر، بیشتر متوجه شخصیت «گوست داگ» بوده تا داستان فیلم.
- ۲۰۰۳. فیلم سینمایی Coffee and Cigarettes (قهوه و سیگار)
نویسنده و کارگردان: جیم جارموش
بازیگران: روبرتو بنینی، استیون رایت، جوئی لی، سینکوئی لی، استیو بوشمی،ایگی پاپ، تام ویتس، جوزف ریگانو، وینی ولا، وینی ولا جونیور، رنه فرنچ، ای. جی. رودریگز، الکس دسکاس، ایزاک دو بانکوله، کیت بلانشت، مگ وایت، جک وایت، آلفرد مولینا، استیو کوگان، گزا، رزا، بیل مری، ویلیا رایس و تیلور مید.
فیلم سینمایی «قهوه و سیگار» فیلمی آنتالوژی واجد یازده فیلم کوتاه است که در طول سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۳ ساخته شده است. این یعنی اولین اپیزود این فیلم از لحاظ داستانی، در سال ۱۹۸۶ جلوی دوربین رفته است. همانطور که از اسم فیلم پیدا است، این ساختهی جیم جارموش درباره «قهوه و سیگار» است. در هر اپیزود، شخصیتهایی دور یک میز نشستهاند و علاوهبر بحث در مورد مسائل مختلف، از قهوه و سیگار نیز صحبت میکنند. دراینمیان آنچه برجسته میشود، روابط بینافردی میان افراد و رویکردهای مختلف نسبت به قهوه و سیگار است. در این فیلم همچنین شاهد حضور بسیاری از بازیگران فیلمهای مختلف جیم جارموش هستیم. به همین طریق، برخی از اپیزودهای «قهوه و سیگار» مربوطبه برخی از فیلمهای جیم جارموش دانسته شدهاند. در ادامه نام هر اپیزود را آورده، بازیگران حاضر در آن را ذکر کرده و در صورت لزوم توضیحی اضافه کردهام. توضیح آنکه از هر فیلم کوتاه حاضر در فیلم، با عنوان اپیزود یاد شده است.
اپیزود اول Strange to Meet You نام دارد و با بازی روبرتو بنینی و استیون رایت ساخته شده است. این اپیزود در سال ۱۹۸۶ جلوی دوربین رفته است و نام آن در آن زمان «قهوه و سیگار» بود. اپیزود دوم یعنی Twins در سال ۱۹۸۹ با نام «قهوه و سیگار: نسخه ممفیس» یا «قهوه و سیگار ۲» جلوی دوربین رفت. بازیگران این قسمت جوئی لی، سینکویی لی و استیو بوشمی هستند. اپیزود یا فیلم کوتاه سوم در سال ۱۹۹۳ با نام Coffee and Cigarettes - Somewhere in California جلوی دوربین رفت که با نام Somewhere in California در فیلم حضور دارد. این اپیزود که با بازی تام ویتس و ایگی پاپ ساخته شده است، در سال ۱۹۹۳ جایزه بهترین فیلم کوتاه جشنواره کن را از آن خود کرد. اپیزود بعد با نام Those Things'll Kill Ya با بازی جوزف ریگانو و وینی ولا جلوی دوربین رفت. دیگر اپیزود «قهوه و سیگار» که Renée نام داشت واجد رنه فرنچ و ای.جی. رودریگز بهعنوان بازیگر بود. الکس دسکاس و ایزاک دو بانکوله در قسمت دیگری از فیلم تحت عنوان No Problem نقش آفرینی کردند. اپیزود بعد که Cousins نام دارد، با حضور کیت بلانشت ساخته شد. در اپیزود Jack Shows Meg His Tesla Coil نیز شاهد حضور جک وایت و مگ وایت از گروه The White Stripes هستیم. آلفرد مولینا و استیو کوگن در اپیزود ?Cousins، گزا و رزا در اپیزود Delirium و ویلیام بیل رایس و تیلر مید در اپیزود Champagne به نقش آفرینی پرداختهاند.
- ۲۰۰۵. فیلم سینمایی Broken Flowers (گلهای پژمرده)
نویسنده و کارگردان: جیم جارموش
بازیگران: بیل مری، جفری رایت، شارون استون، فرانسیس کونروی، جسیکا لنگ، تیلدا سوئینتن، ژولی دلپی، مارک وبر، کلویی سونی، کریستوفر مکدونالد و آلکسیس دزینا.
جیم جارموش فیلم «گلهای پژمرده» را با سرمایه فوکوس فیچرز تولید کرد و وظیفه پخش فیلم نیز برعهده همان شرکت بود. فوکوس فیچرز در آن زمان شرکتی تازه تأسیس بود که روی سینمای هنری متمرکز بود. از طرفی، تهیهکننده پیشین و نهچندان راضیکنندهی فیلمهای مستقل یعنی میرامکس به دیزنی فروخته شده بود و دیگر مستقل به حساب نمیآمد. «گلهای پژمرده» داستان مردی است که روزی نامهای دریافت میکند، نامهای که مدعیِ پسردار بودن مرد است و این موضوع، معمایی را برای مرد مطرح میکند.
«گلهای پژمرده» با بودجهای ۱۰ میلیون دلاری ساخته شد. این فیلم سینمایی در گیشه خانگی ۱۲.۷ میلیون دلار و در مجموع ۴۶ میلیون دلار فروخت. این فیلم سینمایی برای اولینبار در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و جیم جارموش برای آن جایزه بزرگ هیئت داوران را دریافت کرد. رید مارتینِ نویسنده در سال ۲۰۰۶ از جیم جارموش شکایت کرد و مدعی بود که جیم جارموش فیلم سینمایی «گلهای پژمرده» را با سرقت طرحی از او ساخته است. مارتین میگفت اون طرح خود را با افرادی در میان گذاشته بود که نامشان میان سازندگان «گلهای پژمرده» به چشم میخورد. البته که جیم جارموش این اتهامات را رد کرد و درنهایت دادگاه نیز به نفع جارموش رای داد.
- ۲۰۰۹. فیلم سینمایی The Limits of Control (مرزهای کنترل)
نویسنده و کارگردان: جیم جارموش
بازیگران: ایزاک دو بانکوله، بیل مری، تیلدا سوئینتن، گائل گارسیا برنال و لوئیس تسار.
جیم جارموش فیلم سینمایی «مرزهای کنترل» را در سال ۲۰۰۹ به تهیهکنندگی دو شرکت Entertainment Farm و PointBlank Films جلوی دوربین برد. وظیفه پخش این فیلم برعهده چند شرکت مختلف قرار گرفت. پخش فیلم در امریکا برعهده شرکت Focus Features، در بریتانیا برعهده Revolver Entertainment و در ژاپن برعهده PiX Incorporated بود. دهمین ساختهی سینمایی و بلند جیم جارموش داستان آدمکشی تنها است که باید در کشور اسپانیا ماموریتی را انجام دهد. جارموش در این فیلم نیز به سراغ برخی از بازیگران آشنای سینمای خود رفته بود. «مرزهای کنترل» نیز مانند بسیاری از فیلمهای جیم جارموش، همان مسئله «زبان» را در بر دارد. این فیلم سینمایی همچنین با ریتم کند و کم دیالوگ بودن شناخته میشود و برخی از منتقدان از این موارد بهعنوان نکات منفی فیلم یاد کردهاند. «مرزهای کنترل» در امریکا ۴۲۶ هزار دلار فروخت و از فروش بینالمللی ۱.۵ میلیون دلار به دست آورد.
- ۲۰۱۳. فیلم سینمایی Only Lovers Left Alive (تنها عاشقان زنده ماندند)
نویسنده و کارگردان: جیم جارموش
بازیگران: تام هیدلستون، تیلدا سوئینتن، میا واشیکوفسکا، جان هرت و جفری رایت.
جیم جارموش در سال ۲۰۱۳ «تنها عاشقان زنده ماندند» را جلوی دوربین برد. او برای ساخت این فیلم هفت سال تلاش کرد تا اینکه در سال ۲۰۱۰ خبر از اعلام آمادگی تیلدا سوئینتون، مایکل فسبندر، میا واشیکوفسکا و جان هرت برای بازی در این فیلم خونآشاممحور داد. البته در سال ۲۰۱۲، فسبندر جای خود را به تام هیدلستون داد. جیم جارموش برای محیا کردن بودجه فیلم به مشکلاتی برخورد کرده بود تا اینکه شرکت آلمانی NRW Filmstiftung بودجهای هفت میلیون دلاری را در اختیار وی قرار داد. این فیلم در امریکا ۱.۸ میلیون دلار، در اکران بینالمللی ۵.۷ میلیون دلار و درمجوع ۷.۶ میلیون دلار فروخت. جیم جارموش در زمان نمایش فیلم در جشنواره کن ۲۰۱۳ درباره سختی محیا کردن بودجه برای ساخت این فیلم، گفت: «شرایط برای فیلمهایی که کمی غیرمعمول یا غیرقابل پیشبینی هستند یا انتظارات مردم را در مواردی برآورده نمیکنند، در حال سخت و سختتر شدن است.».
فیلم سینمایی «تنها عاشقان زنده ماندند» که به بخش رقابت اصلی جشنواره کن راه پیدا کرد، داستانی از زندگی دو خون آشام را روایت میکند که قرنها زیستهاند. این فیلم سینمایی واجد ارجاعاتی به ادبیات، موسیقی و فیلمهای جارموش است. برای نمونه، شخصیتهای اصلی فیلم سابقه همکاری با ویلیام شکسپیر (شاعر و نمایشنامه نویس مشهور قرن ۱۶) را دارند. شخصیت کریستوفر مارلو نیز درواقع کریستوفر مارلوی شاعر و نمایشنامهنویس است که در دنیای خارج از فیلم در قرن ۱۶ درگذشته است. «تنها عاشقان زنده میمانند» در زمینه اسامی شخصیتها نیز مملو از اشارات و ارجاعات است. نام شخصیتها یعنی آدم و حوا که شاید بهعنوان ارجاعی به کتاب مقدس مسیحیان به نظر برسد، اما بنابر گفتهی جیم جارموش، او این اسامی را براساس یکی از نوشتههای مارک تواین انتخاب کرده است. شخصیت حوا در یکی از سکانسهای فیلم از کلمه «فیبوناچی» استفاده میکند که اشارهای به ریاضیدان ایتالیایی، لئوناردو فیبوناچی است.
دو شخصیت اصلی فیلم در جایی از اسامی استفان ددالوس (شخصیتی از رمان «چهره مرد هنرمند در جوانی» از جیمز جویس) و دیزی بوچانان (شخصیتی از رمان «گتسبی بزرگ» نوشتهی اسکات فیتز جرالد) بهجای نامهای خود استفاده میکنند. آدم در بخشهایی از فیلم با دو تگ دکتر فاوست و دکتر کالیگاری حضور پیدا میکند. فاوست شخصیتی مشهور در افسانههای آلمان است که کریستوفر مارلو نیز براساس آن نمایشنامه «تاریخچه تراژدی گونه زندگی و مرگ دکتر فاستوس» یا «دکتر فاستوس» را نوشته است. تگ دکتر کالیگاری ارجاعی به فیلم صامت «مطب دکتر کالیگاری» است. در بخشی از فیلم نیز یکی از شخصیتها آدم را با نام دکتر استرنجلاو صدا میکند که اشارهای به فیلم سینمایی «دکتر استرنجلاو یا: چگونه یادگرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم» ساخته استنلی کوبریک است. فهرست اشارات ارجاعات فیلم «تنها مردگان زنده ماندند» از آنچه که خواندید مفصلتر است، اما در یادداشت حاضر به همین اندازه اکتفا میکنیم.
- ۲۰۱۶. فیلم سینمایی Paterson (پترسون)
نویسنده و کارگردان: جیم جارموش
بازیگران: آدام درایور، گلشیفته فراهانی، ویلیام جکسون هارپر، بری شاباکا هنلی، متد من، چیستن هرمون و ماساتوشی ناگاسه.
فیلم سینمایی «پترسون» درباره شاعری به نام پترسون است که در شهر پترسون زندگی میکند. شاعری که البته درکنار رانندگی اتوبوس به شعر گفتن مشغول است. شعرهای شخصیت پترسون در فیلم، سرودههای ران پجت هستند. چهار شعر از این اشعار سرودههای قدیمی پجت هستند و سه شعر از اشعار فیلم، برای خود فیلم سروده شدهاند. شعر Water Falls یا «آبشار» که به شخصیت دختربچه نسبت داده شده، سروده خود جیم جارموش است. جیم جارموش «پترسون» را با همکاری شرکتهای K5 International، Le Pacte، Animal Kingdom و Inkjet Productions ساخت. «پترسون» مانند بسیاری از ساختههای جیم جارموش برای اولینبار در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد. «پترسون» به بخش رقابت بهترین فیلم جشنواره نیز راه پیدا کرد که درنهایت این جایزه را دریافت نکرد. شرکتهای آمازون و بلیکر استریت پخش فیلم سینمایی «پترسون» در امریکا را برعهده داشتند. فیلم «پترسون» علاوهبر امریکا در کشورهای آلمان و فرانسه نیز روی پرده رفت. فیلم سینمایی «پترسون» با بودجهای پنج میلیون دلاری ساخته شد، در امریکا به فروشی ۲.۱ میلیون دلاری و در اکران بینالملل به فروشی ۷.۴ میلیون دلاری رسید و به این ترتیب مجموع فروش فیلم به ۹.۵ میلیون دلار رسید.
- ۲۰۱۹. فیلم سینمایی The Dead Don't Die (مردهها نمیمیرند)
نویسنده و کارگردان: جیم جارموش
بازیگران: آدام درایور، استیو بوشمی، بیل مری، تیلدا سوئینتن، آستین باتلر، کلویی سونی، دنیل کریگ، رزی پرز، تام ویتس و کلب لندری جونزو سلینا گومز.
فیلم سینمایی «مردهها نمیمیرند» تا زمان نگارش یادداشت حاضر جدیدترین ساختهی جیم جارموش به حساب میآید. فیلمی پربازیگر با حضور نام عجیبی همچون سلنا گومز. عجیب از این لحاظ که همکاری با شخصی چون سلنا گومز با روحیه و رویکرد مستقل جیم جارموش نمیخواند، آنهم جیم جارموشی که شاید پیش از این و تاکنون، عامهپسندترین بازیگر فیلمهایش جانی دپ در «مرد مرده» بود. آن هم نسخهای از جانی دپ که تا آن زمان تبدیل به دزد دریاییِ هالیوود نشده بود. با اینکه حضور سلنا گومز در «مردهها نمیمیرند» جای تعحب است، اما با تماشای فیلم، بهنوعی میتوان متوجه دلیل این اتفاق شد.
اولین خبر فیلم جدید جیم جارموش را بیل موری و تیلدا سویینتون در حاشیه نمایش فیلم «جزیره سگها» رسانهای کردند. موری مدتی بعد از حضور دنیل کریگ در فیلم زامبی محور جیم جارموش خبر داد که البته با اعلام رسمی فهرست بازیگران، خبری از حضور دنیل کریگ نبود. «مردههای نمیمیرند» توسط شرکت Kill the Head تولید شد و بهعنوان فیلم افتتاحیه جشنواره کن در سال ۲۰۱۹ به نمایش درآمد. تیری فرمو، دبیر جشنواره کن در همان سال، «مردهها نمیمیرند» را فیلمی «ضدترامپ» خواند. فیلم سینمایی «مردهها نمیمیرند» توسط شرکت فوکس فیچرز در امریکا به نمایش درآمد. «مردهها نمیمیرند» در امریکا ۶.۳ میلیون دلار و در اکران بینالملل ۷.۹ میلیون دلار فروخت تا به این ترتیب فروشی ۱۴.۵ میلیون دلاری داشته باشد.
«شرایط برای فیلمهایی که کمی غیرمعمول یا غیرقابل پیشبینی هستند یا انتظارات مردم را در مواردی برآورده نمیکنند، در حال سخت و سختتر شدن است.»
- جیم جارموش