پیش از اینکه بهسراغ مقاله معرفی شخصیتهای دنیای کمیک این هفته برویم، نقل قولی از شخصیت سوپر گرل را باهم بخوانیم:
بعضی از ما سخت تلاش میکنیم تا دنیا را به چیزی بهتر از آن که ابتدا آن را دیده بودیم، تبدیل کنیم. من این را میدانیم زیرا خودم تلاش میکنم تا این کار را انجام دهم. من همیشه در انجام این کار موفق نخواهم بود. اما زندگی همین است. من سوپر گرل هستم. این زندگی من است... و میدانی چیست؟ من واقعا با زندگی خودم خوشحالم؛ حداقل فعلا اینطور است.
کارا زور-ال، دختر عموی سوپرمن محسوب میشود و آخرین بازمانده از شهر آرگوی سرزمین کریپتون است. او شخصیتی سرسخت و جسور دارد و این خصوصیات را به واسطه مشاهده نابودی سرزمین کریپتون به دست آورده است. در حال حاضر او به همراه دیگر اعضای سازمان D.E.O، خارج از نشنال سیتی مشغول فعالیت کردن است. سوپر گرل یک شخصیت ابرقهرمانی محسوب میشود که در کتابهای کمیکی که توسط شرکت دی سی کامیکس منتشر میشوند، حضور پیدا میکند. این شخصیت توسط نویسندهای به نام اوتو باندر و هنرمندی به نام ال پلاستینو خلق شده است. سوپر گرل برای اولینبار در داستانی که در قسمت ۲۵۲ سری کتاب کمیک Action Comics، در ماه می سال ۱۹۵۹ با نام The Supergirl from Krypton منتشر شده بود، ظاهر شد.
در طی دهه ۱۹۸۰ و انقلاب دوران مدرن کتابهای کمیک، ویراستارهای شخصیت سوپرمن باور داشتند که تاریخچه این کاراکتر دیگر بیش از حد پیچیده شده است. به همین دلیل هم دوست داشتند که سوپرمن را بهعنوان «آخرین پسر کریپتون» دوباره معرفی کنند. به همین ترتیب هم سوپر گرل در مجموعه محدود سال ۱۹۸۵ یعنی Crisis on Infinite Earths جان خود را از دست داد و کلا از صفحه هستی پاک شد. چندین دهه بعد از رویداد بحران، چند شخصیت مختلفی که ارتباطی با سوپرمن نداشتند، از نام مستعار سوپر گرل استفاده کردند. در سال ۲۰۰۴ بود که کارا زور-ال دوباره وارد جریان اصلی دنیای دی سی شد؛ آن هم در خط داستانی مجموعه بتمن/سوپرمن به نام The Supergirl from Krypton.
این عنوان، به اولین نسخه این شخصیت که در سال ۱۹۵۹ ظاهر شده بود، ادای احترام کرد. در حال حاضر هم کارا زور-ال بهعنوان سوپر گرل فعلی در مجموعه اختصاصی ماهانه خود فعالیت میکند. در سال ۲۰۱۱ و فرایند انتشار مجدد کمیکهای دی سی، کارا هم درست همانند خیلی از شخصیتهای دیگر این شرکت، دستخوش تغییرات قرار گرفت. شرکت دی سی بهعنوان بخشی از فرایند تولد دوباره خودشان در سال ۲۰۱۶، سری کتاب کمیک سوپر گرل را دوباره وارد بخش انتشار کرد.
همانطور هم بالاتر گفته شد، به جز کارا زور-ال چندین شخصیت دیگر هم از نام سوپر گرل استفاده کرده بودند. این افراد عبارتاند از:
- اولین سوپر گرل: کارا زور-ال
- دومین سوپر گرل: ماتریکس
- سومین سوپر گرل: لیندا دنورز
- چهارمین سوپر گرل: سیر-ال
- سوپر گرل زمین دوم: پاور گرل
پدر کارا یعنی زور-ال، در شهر آرگو و سیاره کریپتون زندگی میکرد. زمانیکه این سیاره روزهای آخر خود را پشت سر میگذاشت، تحقیقات برابر خود یعنی «جور-ال» را با جان و دل گوش کرد و آنها را انجام داد. او براساس تحقیقاتی که انجام شده بود، اعتقاد داشت که سیارهشان در حال مردن است؛ این در حالی بود که شورای علمی اصلا به این موضوع باور نداشت. مدت خیلی زیادی تا آزمایشهای کارا باقی نمانده بود. او باید خیلی زود در مراسمها و آزمایشهای مختلف شرکت میکرد تا بتواند بهصورت کامل، در مقابل تمام جامعه کریپتونی، وارد دوران بزرگسالی شود. زور-ال برنامه داشت تا با استفاده از دستگاههای خاصی، تمام مردم شهر آرگو را نجات دهد. او اعضای شورای علمی را متقاعد کرده بود تا این دستگاهها را که شبیه ژنراتور بود، سرتاسر شهر بگذارند.
از آنجایی که زور-ال مطمئن نبود که این نقشه موفق باشد، به همین دلیل هم قصد نداشت که سر جان دخترش خطر کند و زندگی او در در معرض ریسک قرار دهد. به همین دلیل هم او یک وسیله نقلیه خاص، شبیه به همان چیزی که برادرش در ذهن داشت، ساخت؛ با این تفاوت که زور-ال در ساخت این وسیله از فناوری Worldkiller استفاده کرد و آن را بهگونهای برنامهنویسی کرد تا با فاصله نزدیکی به خورشید زرد بچرخد. او در نظر داشت که با این کار، کارا هروقت از خواب بیدار شود (حالا یا خودش و همسرش او را بیدار میکردند یا زمانیکه او برای وسیله در نظر گرفته بود تمام میشد)، آنقدر قدرتمند باشد که دیگر از هیچکس و هیچ چیز نترسد. زور-ال، کارا را به بهانه هدیهای که میخواست به مناسبت مراسم به او بدهد، به آزمایشگاه خود در آرگو سیتی برد.
زور-ال، وسیله نقلیه را به دخترش نشان داد که داخل آن یک زره مبارزهای تشریفاتی کریپتونی هم قرار داشت. کارا قرار بود بعد از تمام کردن آزمونهای خود این زره را دریافت کند. او این زره را بر تن کرد اما به محض اینکه آن را پوشید، از هوش رفت زیرا زور-ال کاری کرده بود که این اتفاق بیفتد. کارا که هوشیاری خیلی کمی داشت، به پدرش التماس کرد تا کاری را که در سعی در انجامش دارد، انجام ندهد. زور-ال برای دخترش علت این کار را توضیح داد اما در همین حین همسر او یعنی «آلورا» هم به آنجا آمد. آنها بلافاصله درگیر شدند زیرا آلورا دوست نداشت که کارا درگیر نقشههای همسرش شود. آلورا موفق شد اما دیگر برای متوقف کردن پرتاب خیلی دیر شده بود. کارا به منظومه شمسی فرستاده شد؛ جایی که قرار بود برای چندین سال به دور خورشید زمین بچرخد. قرار بود کارا چندین سال ساکن همانجا بماند تا اینکه پاد مخصوص او، مدار را ترک کند و او را به سمت سیاره زمین ببرد. کارا بالاخره به زمین رسید و در سیبری، کشور روسیه فرود آمد.
شخصیت سوپر گرل به همراه گروه لژیون ابرقهرمانان و همچنین برینیاک خلق شده بود
او در یک تندرای یخزده به هوش آمد، آن هم درحالیکه برف میبارید. در عرض چند دقیقه، کارا با جوخهای از سربازانی که با زبان روسی صحبت میکردند، برخورد کردند؛ آنها همگی زرههای نبردی پوشیده بودند که با فناوری پیشرفتهای ساخته شده بود. طبیعتا کارا اصلا حتی ذرهای از زبان آنها را متوجه نمیشد. او نمیدانست که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و فکر میکرد که دارد رویا میبیند. سربازان از کارا خواستند که تسلیم شود اما او که متوجه نمیشد، کاری انجام نداد. به همین دلیل هم آنها تلاش کردند که به زور او را مهار کنند. همان موقع بود که طلوع آفتاب رخ داد و کارا متوجه شد که در این «رویا»، او دید گرمایی دارد. نبردی بین آنها به وجود آمد که کارا در حال پیروز شدن بود. اما طولی نکشید که پسر عمویش کال-ال خود را به آنها رساند؛ کسی که در سیاره زمین با نام سوپرمن شناخته میشد.
القاب و اسامی مستعار: کارا زور-ال، کارا-ال، کارا کنت، لیندا لی، دختر پولادین، Flamebird، کلیر کانرز، لیندا لنگ، لیندا لی دنورز، بلو برد، کارا این-زی، دختر قدرت، پسر ناشناخته، دختر عموی سوپرمن، سوپرنینا و کارا دنورز.
تیمها: All-Star Squadron، دیلی پلنت، فیمیل فیوریز، خاندان ال، اینسرجنسی، جاستیس لیگ، جاستیس لیگ ۳۰۰۰، لیگ عدالت آمازونها، لیگ عدالت آمریکا، لیگ عدالت متحد، جاستیس لیگ آنلیمیتد، لیگ عدالت بینالمللی، خانواده کنت، شورای علمی کریپتون، کریپتونیها، لژیون ابرقهرمانان، ارتش مونارک، نایت وینگ و فلیم برد، بیگانهها، پت کلاب، ساکنان فانتوم زون، ارتش رد لنترن، سیکرت سیکس، خانواده سوپرمن، سوپرمنهای آمریکا، تین تایتانز، تاینی تایتانز، ارتش وایت لنترن، دختران ابرقهرمان و غیره.
متحدان: ایس مورگان، ادم استرنج، آلن وارد، آلانا استرنج، الکس دنورز، آلورا، آمریکن گرل، انیمال من، ارجنت، اریل، آرتمیس، آتنا، اتم اسمشر، بری آلن، بتمن، بنجامین پیرس، بیگ باردا، بلک کنری، بلیز، بلاک، بلو بیتل، بامب شل، برینیاک ۵، دختر برینیاک، بامبل بی، کیتلین فرچایلد، کاتار-اول، کمیکال کینگ، سیر-ال، کلوسوس بوی، کازمیک بوی، دیمین وین، دفنه بلیک، دیوی تنزر، داون استار، دیک گریسون و غیره.
دشمنان: ادم اوریون، آلفینا، آمالاک، آنتی مانیتور، اطلس، بنجامین کرولن، بیزارو، بیزارو سوپر گرل، بلک بانشی، بلک فیم، بلک راک، بلک استار، برینیاک، برینیاک ۱۳، برینز، بریم استون، باز، بیث، کاساندرا کین، کت گرنت، کیمو، کلی فیس، فرمانده گور، کازمیک کینگ، سایبورگ سوپرمن، دانته، دارک ساید، دیموس، دسپرو، دکتر گاتهام، دال میکر، دامینوس، دومزدی، دکتر لوزانو، دکتر منهتن، دکتر رگولوس، الستیک کروک، الکتریک من، انچنترس، فیتالیست و غیره.
همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شد، سوپر گرل یا همان کارا زور-ال، توسط اوتو بایندر و ال پلاستینو خلق شده است. او اولینبار در قسمت ۲۵۲ سری کتاب کمیک Action Comics که در ماه می ۱۹۵۹ منتشر شده بود، حضور پیدا کرد؛ آن هم بعد از استقبال خیلی خوب از آرزوی جیمی اولسن در قسمت ۱۲۳ سری کتاب کمیک Superman در اوت سال ۱۹۵۸. او آرزو کرده بود که کاش یک سوپر گرل هم وجود داشت تا درکنار سوپرمن باشد و به او کمک کند. بعد از اینکه سوپر گرل برای اولینبار حضور پیدا کرد، نامههای خوب و مثبتی بود که به سمت دی سی سرازیر شدند و طرفداران علاقه خود را به سوپر گرل جدید اعلام کردند. کارا در طی تاریخ انتشار کمیکهای خود، بهصورت گسترده بهعنوان یکی از قدرتمندترین ابرقهرمانان زن شناخته میشد.
به همین خاطر هم شرکت ناشر تلاش میکرد تا او را در هر گروهی که قصد توسعه قهرمانان جوانتر را داشت مانند گروه تایتانز، وارد کند. البته درکنار این گروهها، او بارها بارها در خط داستانیهای مختلف، بهعنوان یکی از اعضای گروههای بزرگسال هم به تصویر کشیده شده بود؛ بهطور مثال در گروههای لژیون ابرقهرمانان و لیگ عدالت آمریکا که در برهه زمانیهای مختلف در آنها حضور داشت. اولین مجموعههای سوپر گرل بیشتر روی ماجراجوییهایی که او بهعنوان یک قهرمان داشت، تمرکز میکرد؛ آن هم در طی مدت زمانیکه در کالج مشغول تحصیل بود یا بعد از آن که بهعنوان یک عکاس توسط لکس لوتر استخدام شد. لازم به ذکر است که این شخصیت در ۲۷۲۹ کتاب کمیک حضور داشت که تنها در قسمت ۷ سری کتاب کمیک Crisis on Infinite Earths به نام Beyond the Silent Night جان خود را از دست داد.
- تجدید دیدار:
کارا بعد از اینکه به سیاره زمین رسید، در یک تندرا در روسیه فرود آمد و با گروهی از سربازان زرهپوش برخورد کرد که قصد داشتند به زور او را مهار کنند. در همین حین، او با یک مرد شناور در هوا برخورد کرد که علامت خانوادگی او را بر تن داشت و همان لباس نبرد تشریفاتی کریپتونی را هم پوشیده بود؛ درست شبیه به چیزی که خودش بر تن داشت. آنها با هم صحبت کردند و سوپرمن برای کارا توضیح داد که پسر عموی او است که حالا بزرگ شده است؛ کسی که کارا تصور میکرد چند روز پیش بهعنوان یک کودک کوچک او را در کریپتون دیده بود. به همین ترتیب هم کارا حرف او را باور نکرد و آنها بلافاصله با هم درگیر شدند. این نبرد آنقدر گسترده و خشن شد که از کشور روسیه به چین کشیده شد. هیچکدام از آنها نمیتوانستند در این نبرد برتری را به دست بیاورد.
کارا به مرور زمان متوجه میشد که چگونه میتواند از قدرتهایی که نور زرد خورشید به او داده بود، استفاده کند. کارا تنها زمانی دست از مبارزه برداشت که متوجه شد دارد با این کار، زمین و همچنین مردم بومی آن را در معرض خطر قرار میدهد (زیرا این اتفاق روی دیوار بزرگ چین در حال رخ دادن بود). بعد از این مبارزه کارا و کال دوباره با یکدیگر صحبت کردند و کال برای دختر عموی خود، داستان مرگ سیاره کریپتون را توضیح داد. کارا این حرف پسر عموی خود را هم باور نکرد و مدام به این فکر میکرد که حتما فرد مقابلش کلون کال-ال است؛ چیزی که در جامعه کریپتونی، بسیار شیطانی دیده میشد. به همین ترتیب هم کارا آنجا را ترک کرد تا پاد مخصوص به خود را که با آن به سیاره زمین آمده بود، پیدا کند. او قصد داشت تا حقیقت را که چه بلایی دارد سرش میآید، کشف کند.
- ممنتو:
بااینحال، زمانیکه او به محل فرود خود رسید، متوجه شد که پاد نیست. در حقیقت هولوگرام یک مرد به نام «سایمون تایکو» در آنجا قرار داشت که منتظر کارا بود. البته که کارا زبان این مرد را هم متوجه نمیشد اما تحقیقاتی را که این هولوگرام در حال تولید آن بود، دنبال کرد. این تحقیقات از طرف یک ایستگاه فضایی که در مدار زمین قرار داشت، به دست آمده بود. زمانیکه او به آنجا رسید، همانجا مورد حمله قرار گرفت. او خیلی خوب توانست از خودش دفاع کند و راه خود را هم به سمت پاد پیدا کرد. اما بلافاصله توسط یک کریپتونایت که به سطح پاد چسبیده بود، هوشیاری خود را از دست داد. او در یک فضای خاصی به هوش آمد و طولی نکشید که توسط یکی از دشمنان خود، نجات پیدا کرد.
این مرد که «جیکوبز» نام داشت، هیچکدام از کارهایی را که کارفرمایش انجام میداد، تایید نمیکرد. بااینحال، جیکوبز توسط خود تایکو به قتل رسید؛ آن هم برای اینکه در حال کمک کردن به کارا بود. کارا که از این اتفاق عصبانی شده بود، تلافی کرد و ایستگاه فضایی او را از بین برد. کارا بعد از انجام این کار هم آن سان استون کریپتونی خاصی را که تایکو از پاد او دزدیده بود، پس گرفت. متاسفانه این سنگ دیگر آسیب دیده بود.
- ورلد کیلرها:
حالا که پاد کارا خراب شده بود، آن سنگ مخصوص آسیب دیده هم نمیتوانست هیچکدام از سؤالهای او را پاسخ دهد. به همین ترتیب هم کارا همچنان به آن مردی که ادعا میکرد پسر عمویش است، باور نداشت و نمیتوانست اعتماد کند. کارا که این اتفاق را مشاهده کرده بود، ناامید شد که هیچوقت نمیتواند پاسخهایی را که دنبالشان میگردد، پیدا کند. در همین حین، او به یاد قدرتهای جدید خود افتاد و به این فکر کرد که آیا میتواند تا خانه پرواز کند یا خیر. به همین ترتیب، او سیاره زمین را به همراه همان سنگ ترک کرد و به سمت کریپتون رفت. در طی مسیر، این سنگ زمانیکه یک پورتال چند بعدی را حس کرد، روشن شد. کارا به سنگی که پدرش برایش گذاشته بود، اعتماد کرد و به سمت همان پورتال رفت.
در آنجا او توانست آرگو سیتی را پیدا کند که از سیاره کریپتون جدا بود و بهدور یک ستاره آبی میچرخید. او به سمت شهر خودش پرواز کرد و متوجه شد که آنجا تبدیل به یک بیابان شده است. کارا از فناوریای که آنجا قرار داشت، استفاده کرد تا به پیغامی که پدرش روی سنگ گذاشته بود، دسترسی پیدا کند. زور-ال برای کارا توضیح داد که او شهر آرگو را نجات داده است و همان سنگ، تمام تاریخچه کریپتونیها و همچنین تحقیقاتش را دارد. مدت زیادی طول نکشید که کارا شاهد این بود که پدرش توسط یک مهاجم ناشناخته جان خود را از دست داد. بعد از این اتفاق، این سنگ هم که حسابی آسیب دیده بود، از پا درآمد و تبدیل به خاکستر شد. کارا که حسابی ناراحت شده بود، به گریه افتاد و صدای او، توجه زنی به نام «رین» را به خود جلب کرد.
این زن به کارا گفت که او اینجا است تا در زندگی جدید، یک فرصت به او بدهد. بااینحال، کارا که فکر میکرد رین همان فردی است که پدرش و مردم شهر آرگو را به قتل رسانده، بلافاصله به سمت او حملهور شد. در طی مبارزهای که آنها با هم داشتند، کارا شمشیر رین را شکست اما در پایان رین موفق شد که مهاجم خود را شکست دهد. رین بعد از پیروز شدن، کارا را با شمشیر شکسته خود به یک دیوار چسباند. او برای کارا توضیح داد که چه کسی است و گفت که او یکی از مخلوقات پدر کارا یعنی ورلد کیلر است. ورلد کیلرها سلاحهایی بودند که قدرت بسیار زیادی داشتند و کریپتونیان معتقد بودند که چنین سلاحهایی اصلا نباید وجود داشته باشند. رین، کارا را به چالش کشید که خودش را از آن وضعیت آزاد کند و هروقت توانست، دنبال او به سیاره زمین برود.
سوپر گرل چند بار جان خود را فدا کرد که بتواند جهان و مولتی ورس را از نابود شدن نجات دهد
کارا که روی خاطراتی که از والدین خود داشت، تمرکز کرده بود، ارادهای را پیدا کرد که توانست با استفاده از آن خودش را آزاد کند و بهدنبال رین برود. او خیلی زود توانست خودش را به سیاره زمین و رین که در شهر نیویورک قرار داشت، برساند؛ جایی که آنها دوباره نبرد خود را از سر گرفتند. در همین حین که آنها در حال مبارزه کردن بودند، سه ورلد کیلر دیگر هم به رین پیوستند تا در این نبرد به او کمک کنند. همین زمان بود که کارا فکر کرد دیگر نمیتواند از پس آنها بربیاید. این سه ورلد کیلر، Flower of Heaven، Perrilus و Deimax نام داشتند که به سمت کارا حمله کردند؛ آن هم درحالیکه رین همان نزدیکیها منتظر بود و آنها را تماشا میکرد. با اینکه شرایط خیلی سختی بود، اما کارا توانست رین را شگفتزده کند.
او توانست خیلی بهتر از حریفان خود عمل کند و خیلی عالی مقابل دشمنان خود ایستاد و با آنها مبارزه کرد؛ خیلی خیلی بهتر از آن چیزی که رین تصورش را میکرد. رین به کارا فرصتی را پیشنهاد کرد که به آنها بپیوندد. در عوض هم او قبول کرد که دست از سر سیاره زمین بردارد. به همین ترتیب هم قرار بود که کارا به آنها بپیوندد تا با هم در جای دیگری بهدنبال جواب سؤالهای خود بگردند. اما در کمال تعجب کارا این پیشنهاد را رد کرد و ترجیح داد که همچنان به مبارزه ادامه دهد. در همین حین هم آسیب خیلی زیادی به Deimax وارد کرد. رین که شاهد این اتفاقات بود، به این نبرد پایان داد و تصمیم گرفت که به همراه رفیق زخمی خود، سیاره زمین را ترک کند. رین پیش از اینکه از زمین برود، به کارا اخطار داد که یک روز دوباره بازمیگردد. او در ادامه گفت که پدر کارا یعنی زور-ال، ۵ ورلد کیلر خلق کرده بود نه ۴ تا. بعد هم پرسید که ورلد کیلر پنجم کجا قرار دارد؟
- فریاد سیلور بانشی:
کارا بعد از نبردی که با ورلد کیلرها در شهر نیویورک داشت، توسط ارتش ایالات متحده محاصره شد؛ کسانی که به کارا دستور دادند تا خودش را تسلیم کند. کارا فقط میتوانست به زبان کریپتونی صحبت کند، به همین دلیل هم اصلا قادر به برقراری ارتباط با آنها نبود. با این وجود، او تلاش کرد تا به آنها بفهماند که او دشمن آنها نیست و اصلا قصد ندارد که با آنها مبارزه کند. به نظر میرسید که تلاشهای کارا هیچ فایدهای ندارد و ماجرا اصلا آنطور که دوست داشت، پیش نمیرود؛ زیرا کم کم همه چیز داشت خشن میشد. در همین زمان، یک دختر با موهایی سفید رنگ و کوتاه به نام «شیوون اسمایث» به آنجا آمد، در درگیری آنها مداخله کرد و خودش را بین کارا و ارتش قرار داد. او برای سربازان توضیح داد که کارا جان همه آنها را نجات داده است و او اصلا تهدیدی برای کسی نیست.
کارا از دیدن اینکه شیوون به زبان کریپتون صحبت میکند، خیلی تعجب کرد و از او پرسید که آیا خودش هم کریپتونی است یا خیر. شیوون در پاسخ گفت که کریپتونی نیست و فقط قدرت یادگیری زبانهای مختلف را دارد. حرفهای شیوون نتوانست ارتش را متقاعد کند. آنها به کارا و شیوون گفتند که خودشان را تسلیم کنند وگرنه آنها به زور متوسل خواهند شد. کارا تلاش کرد تا به کمک شیوون از روی زمین بلند شود و پرواز کند؛ زیرا آنها قصد فرار کردن داشتند. اما ارتش بلافاصله شروع به تیراندازی به سمت آنها کرد. کارا بلافاصله شنل خود را به دور شیوون کشید تا از او دربرابر گلولهها محافظت کند. او در اقدام بعدی، سر ارتش فریاد زد که او را تنها بگذارند و بعد هم به همراه شیوون از آنجا فرار کرد.
جالب است بدانید که چیزی بیش از یک دهه، یک کلون جایگزین سوپر گرل اصلی شده بود و بهجای او فعالیت میکرد
آنها که روی یکی از پشتبامهای اطراف نشسته بودند، با هم صحبت کردند و خیلی زود با هم دوست شدند. سربازان ارتش اما دست از سر آنها برنداشتند و با استفاده از هلی کوپتر آنها را دنبال و به سمت آنها تیراندازی کردند. کارا دوباره سربازان مقابل خود را خلع سلاح کرد و به همراه شیوون به سمت غروب آفتاب رفت. کارا خیلی نگران شیوون بود و این نگرانی را عنوان کرد زیرا میترسید که برای دوستش خطرناک باشد. شیوون اصلا به حرفهای او گوش نکرد. در عوض کمک خود را پیشنهاد کرد و جایی را به او داد تا برای مدتی در آن ساکن شود و بتواند راه خود را در سیاره زمین پیدا کند. همان روز کارا متوجه شد که دو حرف خاص روی دوست شیوون تتو شده است و علت این تتو را از او پرسید. شیوون هم گفت که یکی از این حرفها از اسم خودش و حرف دیگر از اسم پدرش میآید.
همان شب، زمانیکه آنها در یک کلاب بودند، مردی به نام بلک بانشی به آنجا حمله کرد. او تمام افرادی را که در کلاب حضور داشتند، تسخیر کرد تا به کارا و شیوون حمله کنند. بعد هم خودش بهصورت مستقیم به سمت شیوون حملهور شد. کارا که درد خیلی زیاد دوست خود را میدید، با بلک بانشی مبارزه کرد. اما از آنجایی که کریپتونیها دربرابر جادو آسیبپذیر هستند، بلک بانشی خیلی زود توانست کارا را به نقطه دیگری پرتاب کند. حالا نوبت شیوون بود که به کمک کارا آمد. این بار او تبدیل به سیلور بانشی شد تا بتواند راحتتر با دشمن خود مبارزه کند؛ همان زمان هم مشخص شد که بلک بانشی، پدر شیوون محسوب میشود. شیوون با پدر خودش مبارزه کرد و با جیغ و فریادهای خود، به او آسیب زد. شیوون از همین فرصت استفاده کرد تا به همراه کارا از فرار کنند.
درحالیکه آنها در خیابانی نزدیک به همان کلاب بودند، شیوون برای کارا توضیح داد که فرار کند. او گفت که این مبارزه فقط متعلق به خودش است و فرد دیگری نباید در آن درگیر شود زیرا دوست ندارد که پدرش به دوست خودش آسیب وارد کند. بااینحال، کارا اصلا این حرف را نپذیرفت و به شیوون گفت که اجازه نمیدهد دوستش بهتنهایی با پدر خود مقابله و مبارزه کند. چند لحظه بیشتر نگذشته بود که بلک بانشی آنها را پیدا کرد و مجدد به سمت آنها حملهور شد. کارا و شیوون دوباره مبارزه خود را با بلک بانشی ادامه دادند. مدتی که از مبارزه آنها گذشته بود، کارا به این نتیجه رسید که آنها به همین راحتیها نمیتوانند دشمن خود را شکست دهند. به همین ترتیب هم او مجبور بود که از قدرتمندترین حرکت خود استفاده کند.
کارا در اقدامی شگفتانگیز، نیروی بمب خورشیدی خود را آزاد کرد و همه آنها را به سمت بلک بانشی فرستاد. منتها برخلاف چیزی که تصور میکرد، این ترفند اصلا جواب نداد زیرا بلک بانشی او را به درون یک پورتال جادویی کشید. او با انجام این کار، کارا را به سمت زندانی فرستاد که به مدت چندین سال، برادر شیوون را در آن زندانی کرده بود. کارا در آنجا با تک تک مشکلات و موانعی که وجود داشت، مبارزه کرد و توانست جان خود را نجات دهد. او علاوهبر خودش، برادر شیوون یعنی «تام اسمایث» را هم در طی همین فرایند نجات داد و با خودش بازگرداند. زمانیکه او و تام از دست بلک بانشی آزاد شدند، بانشی آنقدر ضعیف شده بود که شیوون خیلی راحت به سمت او حمله کرد و او را شکست داد. شیوون بعد از شکست پدرش، قدرتهایش را از او گرفت و به سمت خودش جذب کرد.
بعد هم آنها بلک بانشی را به همان زندان خودش فرستادند و کاری را با او انجام دادند که خودش در طی این سالها با تام انجام داده بود. به همین ترتیب، این سه نفر توانستند به تهدیدهای بلک بانشی پایان بدهند. شیوون تجدید دیدار خیلی شاد و احساسیای را با برادرش داشت و از کارا بسیار ممنون و متشکر بود که برادرش را نجات داد و برایش بازگرداند. زمانیکه شیوون و تام در حال صحبت کردن بودند، نیروهای پلیس در آنجا ظاهر شدند. به همین دلیل هم کارا مجبور بود که شیوون و تام را از آنجا ببرد تا در امنیت باشند.
- نفرت در خاندان ال:
در این برهه زمانی، سوپر بوی متوجه شد که کارا روی یک پل در شهر نیویورک ایستاده است. او قصد داشت که مدت زمانی را تنها باشد و فکر کند. سوپر بوی به محض اینکه او را دید، به سمت او پرواز کرد و از او در رابطه با هویتش پرسید. سوپر بوی برایش سؤال به وجود آمده بود که چرا کارا لباس و سمبل سوپرمن را بر تن کرده است. سوپر بوی در ابتدا تصور کرده بود که کارا هم یکی دیگر از کلونهای او محسوب میشود. آنها شروع به صحبت کردن کردند اما به محض اینکه کارا متوجه شد که سوپر بوی یک کلون است، بلافاصله به سمت او حملهور شد. در سیاره کریپتون، کلونها تبدیل به ماشینهای کشتار بدون مغز میشوند؛ آنها هیولاهایی هستند که والدین در رختخواب برای فرزندان خود از آنها صحبت میکنند.
به هر کریپتونی اینگونه آموزش داده شده که کلونها موجودات بسیار خطرناکی در زندگی محسوب میشوند. زمانیکه کارا متوجه شد که سوپر بوی از هیچکدام از این مسائل خبر ندارد، ابراز ناراحتی کرد. او حتی به قدری ناراحت و شرمنده شده بود که از او دربرابر نیروهای پلیس هم دفاع کرد. کارا این را در سوپر بوی میدید که او یک فرد گمشده است و یک هیولا به حساب نمیآید؛ حداقل برای حالا که اینطور نبود. کارا به سوپر بوی اخطار داد که ممکن است یک روزی تبدیل به یکی از همان هیولاها بشود. بعد هم آنجا را ترک کرد و به سراغ کال-ال رفت تا در رابطه با سوپر بوی با او صحبت کند. او قصد داشت ببیند که آیا کال-ال میتواند اطلاعات بیشتری درباره اینکه چنین موجودی خلق شده، بدهد؛ اینکه آیا او به همان اندازه که در داستانها گفته شده بود و او اعتقاد داشت، خطرناک است؟
- حمله ابرقدرتها:
سوپر گرل برای یک برهه زمانی خاصی، به ارتش رد لنترنها پیوسته بود و تحت تاثیر حلقه آنها فعالیت میکرد
کارا بعد از برخورد با سوپر بوی، به سمت شهر مترو پلیس راه افتاد تا با کال-ال ملاقات کند. زمانیکه او به این شهر رسید، متوجه شد که یک دشمن، کسی که شکل و ظاهر کال-ال را به خود گرفته بود، در جایگاه سوپرمن قرار گرفته است. به همین ترتیب، کارا خود را موظف کرد تا با این فرد شرور مبارزه کند و شهر مترو پلیس را نجات دهد. بااینحال، نبرد خیلی برای او بد پیش رفت. در همین حین هم کال-ال واقعی ظاهر شد و دشمن دختر عموی خود را گرفت و با سرعت خیلی زیادی به سمت قطب شمال رفت. در آنجا، او توانست به نقطه ضعف دشمن و مقلد خود پی ببرد. به همین ترتیب هم خیلی راحت توانست او را در قطب شمال شکست دهد؛ در صورتی که پیش از آن قادر به انجام این کار نبود. کارا که از پیروزی کال-ال خبردار شده بود، به او تبریک گفت اما طولی نکشید که متوجه شد کال هیچ اطلاعاتی از سوپر بوی ندارد و اصلا نمیداند که چنین فردی وجود دارد.
- پناهگاه:
کارا زمانیکه با تام اسمایث در یک رستوران بود، توسط یک مردی که از فناوری زنده نانو ساخته شده بود، مورد حمله قرار گرفت. کارا با این مرد مبارزه کرد و او را شکست داد اما مدام نگران این بود که چطور این فرد توانسته کارا را پیدا کند؛ آن هم درحالیکه او اصلا لباس سوپر گرل را بر تن نداشت. او بیشتر از این میترسید که خطرهایش جان شیوون و تام را تهدید کند. به همین ترتیب هم آنجا را ترک کرد تا به پاسخ سؤالهای خود در رابطه با این حمله پی ببرد. او برای رسیدن به پاسخهای خود، باقیمانده مهاجمش را برای کال-ال برد تا او بتواند با استفاده از فناوری خاصی که در قلعه Fortress of Solitude خود در قطب شمال دارد، آزمایشهایی انجام دهد و اطلاعاتی را به کارا بدهد. کال توانست به کارا کمک کند اما این باعث نشد که ارتباط آنها حالت خوبی پیدا کند.
کارا همچنان هم بهصورت کامل به کال-ال اعتماد نداشت. بااینحال، هر دوی آنها توانستند سیگنالی را که این مرد سراسر نانو-ماشینی را کنترل میکرد، ردیابی کنند و به منبع آن برسند؛ جایی که مایلها زیر اقیانوس قرار داشت. کارا خیلی زود آنجا را ترک کرد تا به منبع تهدید خود برسد و خیلی زود هم توانست آنجا را پیدا کند. در کمال تعجب کارا توسط روی سطح اقیانوس، پناهگاه مخصوص کریپتونیها را پیدا کند؛ درست به همان چیزی که کال در قطب شمال برای خودش درست کرده بود. کارا زمانیکه به داخل این پناهگاه رفت، متوجه شد که سایمون تایکو آنجا انتظارش را میکشد؛ سایمونی که فوقالعاده نسبت به قبل تغییر کرده بود. تایکو همان اول اعلام کرد که اعتبار این حمله، همه متعلق به خودش است.
همین حرف هم باعث شد تا نبرد بین آنها آغاز شود و کارا خیلی زود و راحت بتواند دشمن خود را شکست دهد. کارا بعد از شکست، سایمون را در یک زندان کریستالی زندانی کرد و ادعا کرد که این پناهگاه به خودش تعلق دارد. او حتی متوجه شد که این پناهگاه، بخشی از چیزها و میراثی است که توسط پدرش یعنی زور-ال برای او گذاشته شده بود. تایکو که دیگر چارهای نداشت، مجبور بود که از آن به بعد به تمام دستورها کارا عمل کند. تهدیدی که برای کارا و دوستانش وجود داشت، دیگر به پایان رسیده بود. به همین ترتیب هم او به شیوون زنگ زد و اخبار خوب را درباره تهدید از بین رفته و همچنین پناهگاهی که زیر دریا پیدا کرده بود و به خودش تعلق داشت، برای او توضیح داد.
- H'el روی زمین:
بعد از اینکه سیاره کریپتون جدید هم نابود شد، سوپر گرل مدام خودش را مقصر این اتفاق وحشتناک میداند
در طی خط داستانی رویدادهای H'el on Earth، کارا توسط H'el مورد سوءاستفاده و بازی قرار گرفت. H'el کاری کرده بود تا کارا به این باور برسد که سیاره کریپتون به همراه تمام مردم داخل آن، از جمله خانواده خودش و همچنین دوستانش را میتواند دوباره به زندگی بازگرداند. امکان اینکه این اتفاق بیفتد وجود داشت اما به قیمت از بین رفتن سیاره زمین تمام میشد؛ چیزی که H'el خیلی راحت تصمیم گرفت که آن را نادیده بگیرد و اصلا درباره آن به کارا توضیح ندهد. اما مدت زیادی طول نکشید که کارا به فریب خوردن خودش پی برد و بهشدت از این موضوع عصبانی شد. به همین ترتیب هم کریپتونایت را به درون بدن H'el فرو کرد تا او را از نابود کردن سیاره زمین متوقف کند. البته کارا خودش هم در طی این فرایند به واسطه کریپتونایت مسموم شد.
- ابر/قدرت:
کارا بعد از درگیری و ماجرای بسیار سختی که با H'el داشت، به خاطر مسمویت بسیار شدید و جدی با کریپتونایت، مدتی را با مریضی دستوپنجه نرم کرد. به همین ترتیب هم او به سراغ «دکتر شی وریتاس» رفت و از او درخواست کمک کرد؛ دکتر وریتاس یک موجود بیگانه بود که یک ایستگاه فضایی بسیار بزرگ داشت و در آن یک آزمایشگاه بزرگ تأسیس کرده بود. وریتاس که آزمایشها و تستهای خیلی زیادی را انجام داد، باعث شد تا کارا بیقرار و خسته شود و آنجا را ترک کند. زمانیکه او در حال گذر کردن از هسته مذاب زمین بود، توسط یک زن بیگانه که از گدازه ساخته شده بود، مورد حمله قرار گرفت؛ کسی که پیش از این به سوپر بوی هم حمله کرده بود. این زن گدازهای ادعا کرد که کریپتونیها باعث شدند تا نژاد او متحمل درد و عذاب بسیار زیادی بشوند.
این زن توضیح داد که بهدنبال انتقام است و قصد دارد که سیاره زمین را از هرگونه کریپتونی پاک کند. کارا توسط این زن گدازهای شکست داده شد اما بعد زمانیکه ارتش ایالات متحده به آنجا رسیدند، او از آنجا فرار کرد؛ او، کارا را همانطور بیهوش برای ارتش گذاشت تا خودشان به او رسیدگی کنند. سربازان ارتش هم کارا را به سراغ «ژنرال موریسون» بردند اما در همان لحظه «پاور گرل» خود را به آنجا رساند و او را نجات داد. از آنجایی که پاور گرل به زمین دوم تعلق داشت، میتوانست درد و رنج کارا را احساس کند. از همین رو هم به سمت آنجا کشیده شد تا به این دختر کمک کند. به محض اینکه پاور گرل کارا را لمس کرد، کارا توانست خاطرات همتای خود را ببیند و پاور گرل هم توانست خاطرات کارا را ببند. تازه همین لمس بهنوعی کارا را درمان کرد و او را به هوش آورد.
آنها با یکدیگر به مبارزه با ارتش ایالات متحده پرداختند اما مدت زیادی طول نکشید که یکی از ماموران لکس لوتر به نام «Appex» به آنجا آمد و به سمت این دو قهرمان حمله کرد. آنها با هم توانستند این حریف خود را شکست دهد اما کارا به خاطر مسمومیت زیادی که داشت، باری دیگر هوشیاری خود را در این حین از دست داد. پاور گرل که حالا به خاطرات کارا دسترسی داشت، میدانست که کارا یک پناهگاه مخفی در اعماق اقیانوس دارد که تازه اخیرا آن را کشف کرده است. به همین دلیل هم تصمیم گرفت که به آنجا برود تا به او کمک کند. پناهگاه کم کم شروع به کمک کردن کارا کرد. این پناهگاه توانست وضعیت کارا را تثبیت کند اما نتوانست در جهت درمان او کاری انجام دهد.
به محض اینکه کارا به هوش آمد، پناهگاه دچار یک «خطا» شد؛ زیرا هم کارا و هم پاور گرل لباسهای مشابهی پوشیده بودند. این پناهگاه یکی از این کاراها را کلون میدانست و بلافاصله به آنها حمله کرد. بعد از گذشت مدت کمی کش و قوس، پناهگاه به این نتیجه رسید که پاور گرل، کارای اصلی است و از همین رو تلاش کرد تا به سوپر گرل حمله کند. سوپر گرل هم توانست با کمک پاور گرل، این حمله را پاسخ دهد. آنها این پناهگاه را منجمد و بعد هم آن را منفجر کردند؛ احتمالا سایمون تایکو را هم در همین حین به قتل رساندند، زیرا او در آنجا زندانی شده بود. آنها که خیال میکردند همه چیز به پایان رسیده است، از اصل ماجرا خبر نداشتند. در حقیقت بخشی از پناهگاه هنوز سالم مانده بود و تبدیل به رباتی شد که قصد کشتن کارا را داشت.
- مراقب باش که چه چیزی را آرزو میکنی:
کارا که به خاطر مسمومیت کریپتونایت در آستانه مرگ قرار داشت، با بهترین دوست خود یعنی شیوون خداحافظی کرد و به سمت فضا رفت تا برای آخرین بار آنجا را ببیند و ماجراجویی کند. در آنجا بود که کارا با سایبورگ-سوپرمن برخورد کرد؛ کسی که متوجه شد در اصل همان پدرش است که توسط برینیاک به فساد کشیده شده بود.
- پیوستن سوپر گرل به لیگ:
سوپر گرل بعد از اینکه از حلقه قرمز نجات پیدا کرد، به لیگ عدالت متحد که بهتازگی اصلاح و مجدد تشکیل شده بود، پیوست؛ علاوهبر او، شخصیتهای دیگری هم مانند مارشن من هانتر، استار گرل، گرین ارو، انیمال من، هاوکمن، Equiniox، ادم استرنج و آلانا استرنج هم حضور داشتند. اولین مأموریت این تیم قهرمانی این بود که کودکی به نام «اولترا» را نجات و از او محافظت کنند. بعد از اولین مأموریت آنها با اعضای تیم لژیون ابرقهرمانان متحد شدند تا اولترا را از تبدیل شدن به Infinitus متوقف کنند؛ این اتفاق باعث میشد که آینده بهطور کلی در معرض خطر قرار بگیرد.
- Convergence و بازگشت نسخه پیش از بحران:
در طی خط داستانی رویداد Convergence، نسخه اصلی شخصیت کارا زور-ال که در طی رویداد بحران در زمینهای بینهایت جان خود را فدا کرده بود، در سیاره تلوس دوباره ظاهر شد. در پایان این مجموعه، این نسخه دوباره داوطلب شد که باری دیگر جان خود را فدا کند و با این روش، به مبارزه با آنتی مانیتور بپردازد. این بار او قرار بود که این کار را با بری آلنِ خط زمانی خودش، سوپرمنِ پیش از فلش پوینت (کسی که همسر باردار خودش یعنی لوئیس لین در ارتباط بود) و یک پارالاکسِ شرمنده (هال جوردن که مربوطبه رویداد ساعت صفر بود)، انجام دهد. همگی آنها قسم خورده بودند که حاضر هستند برای نجات مولتی ورس و اینکه این دنیا ادامه داشته باشد، جان خود را فدا کنند. بدون اینکه ما شاهد ان اتفاق باشیم، آنهایی که تلوس را ترک کردند، به گروهی برخوردند که در انجام این کار موفق بودند.
بارها و بارها به این موضوع اشاره شده که سوپر گرل، از سوپرمن هم قدرتمندتر است. خود سوپرمن معتقد است که این اتفاق به این خاطر رخ داده که او چندین سال قدرتهایش را سرکوب میکرده است
بعد از این اتفاق هم تمام خط زمانیهای قبلی تاریخچه دی سی دوباره برقرار شدند و به حالت قبل خود بازگشتند. البته متاسفانه هیچوقت به این موضوع اشاره نشد که نسخه اصلی کارا زول-ال و همچنین دیگر شخصیتهایی که در این مسیر همراهش بودند، با چه سرنوشتی روبهرو شدند. بعدها، یک چند مورد جزئیات دیگر در رابطه با نبردی که قهرمانان با آنتی مانیتور داشتند، آشکار شد؛ آن هم در طی مینی سری کمیکیای که در مجموعه New 52 منتشر شد. همین اتفاقات هم منجر به رخ دادن رویداد تولد دوباره دی سی شدند. بعد از شکست آنتی مانیتور، کلارک و لوئیسی که به پیش از دوران New 52 تعلق داشتند، تصمیم گرفتند که زندگی جدیدی را از ابتدا آغاز کنند. به همین ترتیب هم آنها به نزدیکترین دنیایی که پیدا کرده بودند، رفتند.
با اینکه کل مولتی ورس به حالت قبل خود بازگشته بود، اما آنها به طرز مرموزی هنوز هم نمیتوانستند دنیای قبلی خودشان را ببینند. این در حالی بود که کارا زور-ال متعلق به پیش از رویداد، به همراه بری آلن زمان خودش و همچنین پارالاکسِ ساعت صفر یا همان هال جوردن، تصمیم گرفتند که جایگاه خود را در دنیا پیدا کنند. به همین ترتیب هم مسیر خود را جدا کردند و بهدنبال هدف خود رفتند. هنوز مشخص نیست که کارا در آن خط داستانی به چه سرنوشتی دچار شده است.
- تولد دوباره دی سی:
بعد از ماجراهایی که منجر به کشته شدن نسخه New 52 شخصیت سوپرمن شد، مجموعه تولد دوباره دی سی انتشار خود را آغاز کرد. در این برهه زمانی، کارا تنها ۱۶ سال داشت و به همراه پدر و مادر ناتنی خود در شهر نشنال سیتی زندگی میکرد. والدین کارا جرمایا و الیزا دنورز نام داشتند که هر دو از ماموران سازمان D.E.O محسوب میشدند. در این دوران، کارا مشغول تحصیل در مقطع دبیرستان بود و به همراه آژانس که توسط «کامرون چیس» هدایت میشد، همکاری میکرد. کارا برای اینکه بتواند هویت قهرمانی و شهروندی خود را از هم جدا کند، یک عینک مخصوص استفاده میکرد که زمان قرار گرفتن در قالب کارا دنورز، موهای او را از بلوند به یک رنگ تیره تبدیل میکرد. کارا در طی این مدت زمان، به همراه «بن روبل» که دوستش محسوب میشد، اقدام به انجام کارآموزی در شرکت CATCO کردند.
در ابتدای خط داستانی The Reign of the Cyborg Supermen، کارا متوجه شد که سایبورگ زور-ال، کسی که در مجموعه New 52 با او مبارزه کرده بود، هنوز فعال است و کریپتونیهای دیگر را هم بازسازی کرده است؛ از جمله مادر خودش یعنی آلورا. در حقیقت آنها در تلاش بودند تا با کمک دیگر کریپتونیها، سیاره زمین را تسخیر کنند. سوپر گرل آنها را شکست داد اما قسم خورد که بدون توجه به کارهایی که انجام داده، تمام تلاش خود را برای کمک به او به کار بگیرد. بعد از اینکه مردم نشنال سیتی متوجه شدند که سوپر گرل وضعیت زنده بودن زور-ال را مخفی نگه داشته، دیگر مثل قبل به او اعتماد نداشتند. رئیس بونز که شاهد این اتفاقات بود، سعی کرد تا از اینکه کارا محبوبیت خود را تا حدودی از دست داده، به نفع خودش استفاده کند.
به همین ترتیب هم زمانیکه کنترل سازمان D.E.O را در دست گرفت، یک سری شرورهای مختلف را به سراغ کارا فرستاد تا او را به زمین بزنند و از مسیر بردارند. اما برخلاف انتظار بونز، کارا خیلی خوب توانست تمام دشمنان خود را شکست دهد. او همچنین موفق شد که باری دیگر اعتماد مردم نشنال سیتی را با کمکهای بن به دست بیاورد؛ زیرا دوست کارا یک داستان زیبا و تأثیرگذار را در برنامه CATCO منتشر شد. او در قالب این داستان برای شهروندان توضیح داد که سوپر گرل چگونه به «لی سرانو» کمک کرده بود؛ یک نوجوان بیگناه که در دردسر زیادی افتاده بود و با کمک سوپر گرل از مشکلات نجات پیدا کرد.
درست همانند تمام کریپتونیهای دیگر که تحت تاثیر نور خورشید زرد قرار میگیرند، نسخه فعلی کارا زور-ال هم به همین شکل است؛ او قدرت، استقامت و دوام تقریبا نامحدودی را برخوردار است. او تواناسس پرواز کردن را دارد و همچنین میتواند با سرعت بسیار بالایی روی پاهای خود بدود؛ درست همانند سرعتی که سوپرمن و فلش دارند. سوپر گرل هم درست مانند سوپرمن، تواناییهایی مانند حسهای پیشرفته، نفس منجمد کننده و ابرانسانی، یک سری فرمهای مختلف از قدرتهای چشمی (مانند اشعه ایکس، دید گرمایی، تلسکوپی و میکروسکوپی) را دارد. کارا همچنین یک هاله بیوالکتریکی هم دارد که نفوذپذیری نزدیک او را تقویت میکند. این هاله از پوست و لباس او دربرابر کثیفی و پارگی هم محافظت میکند؛ به همین دلیل هم کارا همیشه تمیز به نظر میرسد.
یکی از حقایق تاریکی که درباره سوپر گرل وجود دارد این است که او رهبری تیم فیمیل فیوریز را برعهده داشت؛ گروهی که دارک ساید آن را تشکیل داده بود
خورشید و نور آن باعث میشود تا کارا یک عمر طولانیتر نسبت به انسانهای معمولی داشته باشد؛ طول عمر او تا حدی است که از میتوان او را یک موجود جاودان به حساب آورد. کارا اصلا نیازی به غذا، آب یا خواب ندارد و میتواند بدون تمام آنها هم زنده بماند. لازم به ذکر است که او دربرابر اکثر بیماریها، چه فیزیکی و چه روحی، مصون است. به همین خاطر هم فشار یا زور بسیار زیادی لازم است تا او تحت تاثیر قرار بگیرد. خیلی کم پیش میآید که کارا توسط فردی که از لحاظ قدرتی با او در یک رده است یا توسط یکی از نقاط ضعفی که دارد، مورد آسیب قرار بگیرد؛ اما در همان زمانها هم بلافاصله میتواند خود را بهبود ببخشد. قدرت او از اکثر موجودات دیگر پیشی میگیرد. البته باز هم شخصیتهایی هستند که با او در یک رده هستند و میتوانند او را شکست دهند.
بلک ادم، دارک ساید، دسپرو، دومزدی، بیزارو و سوپرمن از جمله افرادی هستند که از لحاظ قدرتی در سطح سوپر گرل قرار دارند و میتوانند با او رقابل کنند. جالب است بدانید که کارا، در اصل بزرگتر از پسر عمویش کلارک است و مدت زمان زیادی را پیش از اینکه سیاره کریپتون نابود شود، روی آن گذرانده بود. به همین دلیل هم او برخلاف سوپرمن، خاطراتی را از فرهنگ کریپتون و همچنین والدین کلارک دارد. قرار گرفتن در معرض نور زرد خورشید باعث میشود تا تواناییهای این ابرانسان، کم کم افزایش پیدا کند. خیلی از شخصیتهایی که در دنیای دی سی وجود دارند، به این موضوع اشاره کردند که در برهه زمانیهای مختلف، مواقعی وجود داشته که سوپر گرل حتی از خود سوپرمن هم قدرتمندتر بوده است.
سوپرمن هم برای دفاع از خود و پاسخ به موضوع، اینگونه اعلام کرده که او بخش زیادی از زندگیاش را درگیر سرکوب کردن قدرتهای کاملش بوده است. زیرا او در تلاش بود تا با این کار، از صدمه زدن به دیگران جلوگیری کند. او درست از همان زمان بدو تولد، تابش نور خورشید را به سمت خودش جذب میکرده است. کارا که هیچ تمرین یا تجربهای در جهت استفاده از قدرتهایش نداشت، خیلی ساده اکثر اوقات با پتانسیل کامل از قدرتهای خود استفاده میکرد؛ برخلاف کاری که پسر عمویش انجام داده بود.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها و بازیهایی و آثاری اشاره میکنیم که شخصیت کارا دنورز/سوپر گرل در آن حضور داشت:
- سریال Smallville محصول سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ با بازی لورا وندرورت
- دنیای تلویزیونی Arrowverse محصول سال ۲۰۱۲ تاکنون با بازی ملیسا بنویست
- فیلم Supergirl محصول سال ۱۹۸۴ با بازی هلن اسلیتر
- انیمیشن Superman/Batman: Apocalypse محصول سال ۲۰۱۰ با صداپیشگی سامر گلایو
- انیمیشن Superman: Unbound محصول سال ۲۰۱۳ با صداپیشگی مالی کویین
- انیمیشن Lego DC Comics Super Heroes: Justice League – Cosmic Clash محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی جسیکا دیچیکو
- انیمیشن سریالی DC Super Hero Girls محصول سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ با صداپیشگی آناییس فرودر
- بازی DC Universe Online محصول سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ با صداپیشگی آدرین میشلر
- بازی Lego Batman 2: DC Super Heroes محصول سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ با صداپیشگی بریجت هافمن
- بازی Lego Batman 3: Beyond Gotham محصول سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ با صداپیشگی کاری والگرن
- بازی Infinite Crisis محصول سال ۲۰۱۵ با صداپیشگی کامیلا لودینگتون
- بازی Injustice 2 محصول سال ۲۰۱۷ با صداپیشگی لورا بیلی