بررسی بازی Bloodstained: Curse of the Moon 2
به احتمالی قوی، تا به امروز دیگر همه کوجی ایگاراشیِ (Koji Igarashi) بازیساز را میشناسند. البته که بد نیست به بهانه انتشار بازی Bloodstained: Curse of the Moon 2، دانستههای خود را باری دیگر مرور کوتاهی کرده باشیم. کوجی ایگاراشی فعالیت خود را از سال ۱۹۹۰ میلادی و از استودیو کونامی (Konami) آغاز میکند. ایگاراشی طی سالهای فعالیت خود در این استودیو، درکنار مشارکت در ساخت بازیهای مختلف، به مقام تهیهکنندگی مجموعه بازیهای معروف کسلوینیا (Castlevania) نیز منصوب میشود. پس از کسب موفقیتهای گوناگون، ایگاراشی درنهایت و در سال ۲۰۱۴ میلادی استودیو کونامی را ترک کرده و استودیو مستقل خود را با نام Artplay تأسیس میکند. در استودیو آرتپلی اما ایگاراشی تمرکز خود را بر ساخت بازیای با نام Bloodstained: Ritual of the Night میگذارد و درنهایت در ماه ژوئن سال ۲۰۱۹، این بازی مترویدوینیای دو بعدی که قرار بود دنبالهای معنوی بر اثر ماندگار ایگاراشی، یعنی بازی Symphony of the Night باشد را روانه بازار میکند.
دانلود از آپارات | تماشا در یوتیوب
همانطور که بهیاد دارید، بازی Bloodstained: Ritual of the Night یکی از موفقترین کمپینهای تاریخ کیکاستارتر بهحساب میآمد و اگر هم که بیشتر بهیاد داشته باشید، میدانید که در این کمپین، ایگاراشی علاوهبر بازی مترویدوینیای بلاداستیند، قول عرضهی یک بازی پلتفرمر دو بعدی از همین دنیا مشترک را نیز به هواداران داده بود. البته که ایگاراشی به وعده خود وفا کرده و پیش از عرضه بازی Ritual of the Night و در سال ۲۰۱۸ میلادی، بازی دیگری با نام Bloodstained: Curse of the Moon را نیز روانه بازار میکند. بازی کرس آو ده مون از دنیای بلاداستیندها اما یک بازی پلتفرمر دو بعدی، به سبک و سیاق رتروهای ایتبیتی بود. در این بازی شما کنترل چهار کاراکتر مختلف را بر عهده داشتید؛ زانگتسو (Zangetsu) که سلاح اصلیش شمشیر بود، میریام (Miriam) که شلاقی با خود حمل میکرد، جادوگری بهنام آلفرد (Alfred) و یک ومپایر- مانندی به نام جیبل (Gebel). بازی کرس آو ده مون از لحاظ طراحی گیمپلی شباهت زیادی به بازی Castlevania III: Dracula's Curse، محصول سال ۱۹۸۹ کونامی داشت؛ این یعنی در این بازی هم با مسیری چند شاخه طرف بودید که درنهایت به باس فایت ختم میشد. علاوهبر این در سومین نسخه از بازی کسلوینا هم درکنار سایمون بلمونت کاراکتر اصلی بازی، سه کاراکتر فرعی دیگر هم در اختیار داشتید.
خوشبختانه قسمت اول از مجموعه کرس آو ده مون که توسط استودیو Inti Creates ساخته شده بود و ایگاراشی را بهعنوان تهیهکننده در اختیار داشت، توانست نظر مثبت رتروبازان را نیز به خود جلب کنند؛ همگی از مکانیزمهای دقیق پلتفرمینگ بازی تعریف کرده و از حال و هوای ایتبیتی بازی خوششان آمده بود. اینگونه میشود که ساخت نسخه دوم این بازی نیز در دستور کار قرار میگیرد. نسخه دوم اما درست از همان فرمول بازی اول استفاده کرده است. در این بازی هم چهار کاراکتر مختلف حضور دارند که سرکردگی آنها را باری دیگر زانگتسوی شمشیرزن بر عهده دارد. داستان درست در ادامه وقایع نسخه اول جریان دارد و اینبار دامینیکِ کیمیاگر که بهتازگی پی به فعالیتهای شومی در یکی از برجهای اطراف برده است، از زانگتسو که درواقع یک دیمِن هانتر یا شکارچی اهریمن است میخواهد که آن مکان را از وجود نیروهای اهریمنی پاک کند. این دو نفر در مسیر خود، کمکم با سایر اعضای تیم نیز آشنا میشوند.
بازی با معرفی کاراکتر زانگتسو آغاز شده و طی یک مرحله، شما را با تمام قابلیتهای این کاراکتر، اعم از سلاح اصلی و فرعی آشنا میکند. سپس طی سه مرحلهای که بهدنبال میآیند، با سه کاراکتر دیگر و تواناییهای آنها نیز آشنا میشوید. این سه کاراکتر عبارتاند از دامینیک (Dominique)، کیمیاگری که سلاح نیزه حمل میکند و در Bloodstained: Ritual of the Night هم حضور داشته، رابرت (Robert) که یک تکتیرانداز است و هچی (Hachi)، یکی از جذابترین و کار راهاندازترین کاراکترهای بازی که درواقع یک ربات قوی و پرزور است.
به این ترتیب چهار مرحله اول بازی حکم معرفی هر یک از این چهار کاراکتری را دارد که از آنها نام بردیم. موانع و دشمنان و حتی باسهای این مراحل همگی طوری طراحی شدهاند که شما را با قابلیتهای هر کاراکتر جدید بهخوبی آشنا کرده و کاری کند که آنها را خوب به خاطر بسپارید. پس از آمادهسازی و از مرحله چهار بهبعد، حالا زمان آن است که با هر چهار کاراکتر خود وارد میدان مبارزه شوید و دمار از روزگار دشمنان شیطانی خود درآورید. یکی از زیباترین مکانیزمهای بازیهای کرس آو ده مون، قابلیت تعویض کاراکتر، در هر لحظه و هر مکانی است. به این ترتیب که اگر مرحلهای را با دو، سه یا چهار کاراکتر آغاز میکنید، میتوانید هر زمان که دلتان خواست بین آنها جابهجا شوید. اما چه چیزی شما را وادار به عوض کردن کاراکترها میکند.
درست است که سازندهها مراحل و باسهای بازی را طوری طراحی کردهاند که تمامی آنها با در اختیار داشتن حتی یکی از کاراکترها هم قابل بازی باشند، اما این مفهوم را نیز کاملاً به شما منتقل میکنند که به نفع خودتان است تمامی کاراکترها را تا انتهای مرحله حفظ کنید و از تمامی آنها برای پشتسر گذاشتن موانع استفاده کنید
گفتیم که مراحل بازی از موانع و دشمنان مختلفی تشکیل شدهاند که برای پشتسر گذاشتن آنها، همیشه یک بهترین راه ممکن وجود دارد. در این بازی اما بهترین راه یعنی انتخاب بهترین کاراکتر در هر لحظه! این انتخاب میتواند بر اساس میزان سلامتی باقیمانده برای کاراکترها یا تواناییها و قابلیتهای ویژه آنها، نسبت به موانع و دشمنان پیشرو در مسیر باشد. برای مثال کاراکتر رابرت که یک تکتیرانداز است، میتواند از دور به دشمنان شلیک کرده و نابودشان کند؛ البته که این کاراکتر تنها کاراکتری هم هست که در بازی قابلیت والجامپ دارد، هرچند با تمام این قابلیتها، نوار سلامتی این کاراکتر از سایر کاراکترها کمتر است. رابرت اما در مبارزات نزدیک کاراکتر مناسبی نیست، چرا که پر کردن دوبارهی سلاحش کمی زمان میبرد.
از طرف دیگر اما هَچی را داریم که یک ربات غولپیکر است و هدایتش را، حیوان کوچکی که در محفظهی آهنیاش پنهان شده بر عهده دارد. هچی کاراکتر بسیار بهدردبخوری است و بیشترین میزان سلامتی را نیز در میان سایر کاراکترهای بازی دارد. هچی میتواند مدتی کوتاه از زمین فاصله بگیرد و در هوا معلق باقی بماند، تیغهای بُرنده بازی تاثیری رویش ندارند و تنها سلاح فرعیاش نیز «ضدضربهشدن موقتی» است. از آن جایی که ضربات مشت این کاراکتر قدرت بالایی دارد، برای مبارزات نزدیک بسیار کار راه انداز است، هرچند برای دشمنان دورتر، تواناییای در چنته ندارد. نقطه ضعف دیگر این کاراکتر هم اندام بزرگش است که او را به هدف خوبی برای دشمنان تبدیل میکند. از طرف دیگر دامینیکِ کیمیاگر، علاوهبر سلاح اصلیاش نیزه، تواناییهای ویژهای هم دارد که از همه مهمترش قابلیت سلامتبخشیدن به سایر کاراکترهاست. البته که استفاده از این قابلیت هم به این راحتی ها نیست؛ اولاً که میزان این تجدید سلامتی بسیار جزئی است و دوماً به ازای هر بار استفاده از قابلیتهای ویژه خود، از میزان پوشِن یا اکسیرهایی که جمع کردهاید کم میشود و کسی چه میداند، شاید جلوتر به آن نیاز پیدا کنید!
درواقع بازی کرس آو ده مون یک پلتفرمر سریع نیست و بیشتر از شما توقع دارد که بهترین راه پشت سر گذاشتن مراحل را پیدا کنید. درست است که سازندهها مراحل و باسهای بازی را طوری طراحی کردهاند که تمامی آنها با در اختیار داشتن حتی یکی از کاراکترها هم قابل بازی باشند، اما این مفهوم را نیز کاملاً به شما منتقل میکنند که به نفع خودتان است تمامی کاراکترها را تا انتهای مرحله حفظ کنید و از تمامی آنها برای پشتسر گذاشتن موانع استفاده کنید. این را درست آنجایی میفهمید که در میانه راه هستید و ناگهان یکی از کاراکترهای خود را از دست میدهید. پس از این اتفاق بازی شما را به آخرین چکپوینت بر میگرداند و حالا باید سعی کنید در نبود آن کاراکتر و فقدان تواناییهایش، راه دیگری برای پشتسر گذاشتن موانع پیدا کنید. به این ترتیب و به ازای از دست رفتن هر کاراکتر، بازی هربار سختتر و پیچیدهتر میشود؛ تا جایی که به این نتیجه میرسید تلاش بیفایده است و بهتر است مرحله را باری دیگر از چک پوینت و با در اختیار داشتن هر چهار کاراکتر خود آغاز کنید.
گفتیم که این بازی طبق سلیقه رترو بازان طراحی شده، به همین دلیل هم در این بازی دو درجه سختی بیشتر بهچشم نمیخورد: درجه سختی Casual و درجه سختی Veteran. این درجات سختی در میزان آسیب دشمنان و نیز تعداد فرصتهای ادامه دادن بازی پس از هر بار شکست باهم فرق دارند. در حالت کژوآل، بازی بینهایت فرصت مجدد برای ادامه در اختیارتان قرار میدهد، اما در وِتران دیگر از این خبرها نیست. در درجه سختی وتران که اجازه دهید آن را درجه سختی اصلی بازی بنامیم، علاوهبر تعداد محدود جان در بازی و احتمال گیماور شدن، چیزی به نام ناکبک شدن یا پرتاب به عقب در صورت دریافت آسیب از دشمن هم داریم. ناکبک شدن در بازی کرس آو ده مون که آدم را یاد بازیهای نینجا گایدن کلاسیک میاندازد، بزرگترین بلایی است که این بازی بهسرتان میآورد! دیدیم که در این بازی حفظ کاراکترها از چه اهمیت بالایی برخوردار است؛ حال در صورت ناکبک شدن کاراکتر، اگر خوششانس باشید تنها کمی از نوار سلامتی خود را از دست میدهید، اما در صورت بدشانسی، کاراکتر به پایین پرت میشود و در ادامهی مسیر تنهایتان میگذارد؛ حالا باید ادامه بازی را از چکپوینت و اینبار با باقی همتیمیهای خود ادامه دهید! درست است که بازی در ناکبککردنتان هیچ رحمی به شما نمیکند، اما میتوانید امیدوار باشید که در گیماور شدنتان کمی دست و دلباز ظاهر شده باشد. به این ترتیب که پس از هر بار از دست دادن یکی از جانهای خود در بازی، میتوانید با نابودی دشمنان و جمع کردن آیتمهای فرعی، نوار به اصطلاح One Up خود را پر کرده و به این ترتیب از گیماور شدن جلوگیری کنید. بله کرس آو ده مون ۲ آن قدرها هم بازی سختی نیست، هرچند گاهی میتواند بسیار چالش برانگیز و بعضاً آزار دهنده هم ظاهر شود!
البته که یک بازی رترو بدون طراحی باسی درست و حسابی، ارزش خود را از دست میدهد. خوشبختانه یکی از بهترین نقاط بازی کرس آو ده مون دو را هم همین باسفایتهای جذاب، متنوع و چالش برانگیزش تشکیل میدهند. باسهای این بازی که در انتهای هر مرحله انتظارتان را میکشند و کاملاً به سبک و سیاق بازیهای رتروی قدیم طراحی شدهاند، همگی از چندین پترن و فازهای مختلف برخوردار هستند که برای قلقگیریشان، باید چندباری با آنها دستوپنجه نرم کنید. در طراحی این باسها نیز مانند طراحی مراحل، دقت شده است که با هر کدام از کاراکترها بهتنهایی هم بتوانید از پسشان بر بیاید. هرچند کماکان بهترین راه مبارزه، حفظ تمامی کاراکترها و سالم رساندن آنها به باسفایت آخر مرحله است.
اگر که از طرفداران قدیم بازیهای کسلوینیا باشید، حتماً که خوب میدانید به در و دیوار و آجرها و حتی پرتگاههای مسیر این بازیها هم هیچ اعتمادی نیست! درواقع کسلوینیاهای دو بعدی با شما کاری میکردند که ناچار شوید به هر در و دیواری که میبینید ضربه وارد کنید، بلکه چیزی پشت آن پنهان شده باشد؛ یا آنکه خود را در کام پرتگاهی بیندازید، به امید آنکه قایقی آن پایین انتظارتان را بکشد و شما را وارد مسیری کاملاً جدید کند. خوشبختانه در بازی کرس آو ده مون دو باری دیگر از همین سیستم طراحی برای آیتمها و مسیرهای مخفی استفاده شده است. برخی از آیتمها را میتوانید با نابود کردن در و دیوار پیدا کنید، اما برای پیدا کردن باقی آنها گاهی ناچار میشوید مسیر اصلی را کمی دور کرده و به قولی دور بزنید! جدای تمام این موارد اما، گاهی در مسیر خود، با گذری روبهرو میشوید که باتوجهبه تواناییهای هر چهار کاراکتر خود هم باز راهی برای ورود بدانها پیدا نخواهید کرد. این مسیرها که تعدادشان کم هم نیست، قرار است در دورهای بعدی، یعنی اپیزود دوم و سوم بازی در دسترس قرار گیرند.
پس از اتمام یک دور از بازی، تنها یکی از پایانها و آن هم پایان بد بازی را میبینید، حال آنکه پایان اصلی بازی در آخرِ دور سوم پنهان شده است. بله، درواقع برای دیدن تمامی زحمات سازندگان بازی کرس آو ده مون ۲، ناچارید این بازی را سه بار تمام کنید!
پس از اتمام یک دور از بازی، تنها یکی از پایانها و آن هم پایان بد بازی را میبینید، حال آنکه پایان اصلی بازی در آخرِ دور سوم پنهان شده است! بله، درواقع برای دیدن تمامی زحمات سازندگان بازی کرس آو ده مون ۲، ناچارید این بازی را سه بار تمام کنید! شاید این امر به مذاق خیلیها خوش نیاید، اما بیاید اینگونه به قضیه نگاه کنیم. کرس آو ده مون دو یک بازی اکشن پلتفرمر است که تنها از هشت مرحله تشکیل شده؛ این یعنی اگر که پلتفرمر باز باشید، یک دور تمام کردن بازی نهایتاً سه الی چهار ساعت از زمانتان را خواهد گرفت. سازندهها اما برای بالا بردن ارزش تکرار همین هشت مرحله، به راهحلهای مختلفی اندیشیدهاند. در پایان دور اول، بازی به وضوح به شما میگوید که هنوز کارتان در دنیای شیطانزدهی بازی تمام نشده است.
حال کاملاً بسته به میل خود میتوانید بازی را کنار گذاشته و بهدنبال کار خود روید، یا آنکه باری دیگر و اینبار با ترکیب یارانی متفاوت وارد میدان مبارزه شوید. در دور دوم بازی اما جدای از ترکیب متفاوت همتیمیها، با مسیرها، دشمنان، و حتی پترنهای جدید برای باسها هم روبهرو خواهید شد که این امر بهتنهایی کار بسیار ارزشمندی از جانب سازندگان بازی به حساب میآید. دور دوم هم تمام میشود و باز هم در کمال شگفتی میبینیم که نخیر، گویا داستان از آن چه که فکرش را میکردیم پیچیدهتر است؛ بازی باری دیگر ما را دعوت به تجربهی تمامی مراحل میکند؛ اینبار اما با تغییراتی بیشتر و اساسیتر! دور سوم بازی که بهتر است آن را اسپویل نکنیم، عجیبترین دور بازی هم خواهد بود؛ علیالخصوص که سازندگان برای انتهای دور سوم، که درواقع پایان اصلی و درست بازی است، سورپرایزی جانانه هم در نظر گرفتهاند. ناگفته نماند که با وجود تمام تلاش سازندگان برای ایجاد تنوع در هر دور از بازی، متاسفانه تجربه برخی از مراحل کرس آو ده مون دو برای بار دوم و سوم بهکار حوصلهسربری تبدیل میشود. هرچند میتوان امیدوار بود غافل گیری آخر بازی تمام این خستگی را از تنتان درآورد.
بازی Bloodstained: Curse of the Moon 2 یک بازی رتروی تمام عیار است که با الهام مستقیم از بازیهای کلاسیک کلسوینیا ساخته شده. این بازی هر آنچه که یک طرفدار بازیهای پلتفرمر قدیمی دنبالش باشد را به او تقدیم خواهد کرد؛ از موسیقی ایتبیتی جذاب و گرافیک پیکسلی بینهایت چشمنواز بازی گرفته، تا گیمپلیای متنوع و باسفایتهایی چالش برانگیز. علاوه بر این سازندگان در استودیو Inti Creates تمام تلاش خود را کردهاند تا بازی را طوری طراحی کنند که تجربه چندین و چندباره مراحل هشتگانهاش کماکان چالشهای جدیدی برای بازیکن بههمراه داشته باشد. هرچند درنهایت و با تمامی این زحمات، نسخه دوم از بازیهای کرسآودهمون فاقد آن حجم از نوآوریای است که بتوان لقب شاهکار یا پدیدهای جدید در دنیای پلتفرمرهای اکشنِ دو بعدی را تقدیمش کرد. بدین ترتیب جدیدترین بازی از دنیای بلاداستیند، بهلطف طراحی مکانیزمهای گیمپلیای بینهایت دقیقش، درنهایت در مقام یک بازی پلتفرمر دوبعدی خوشساخت باقی میماند که تجربهاش، برای طرفداران این سبک از بازیها به هیچ عنوان خالی از لطف نخواهد بود.
Bloodstained: Curse of the Moon 2
نقاط قوت
- پلتفرمری بینقص و لذتبخش
- طراحی و موسیقی بینظیر بازی
- تنتوع کاراکترها و تواناییهای جالبشان که در توازن کامل با طراحی مراحل بازی قرار دارند
نقاط ضعف
- پایین بودن میزان نوآوری در طراحی مکانیزمهای بازی که بیش از هرجایی خود را در اپیزودهای دوم و سوم بازی نشان میدهند