بررسی بازی Spiritfarer
استلا بهعنوان شخصیت اصلی بازی مستقل Spiritfarer در همان ابتدای کار متوجه میشود که از حالا به بعد وظیفهی رساندن ارواح به دروازهی ورود به دنیای بعدی را دارد. او باید سوار بر یک کشتی که هر روز بزرگتر و دوستداشتنیتر از قبل خواهد بود، هر روح گمشده را سوار کند، او را به خواستههایی برساند و در پایان به مقصد ابدی ببرد. هرکدام از ارواح نیز در کشتی او ظاهر یک حیوان را به خود میگیرند تا تنها انسان حاضر در جهان بازی خود استِلا باشد؛ دختری که گربهی بامزهی او هم هرگز وی را ترک نمیکند.
Spiritfarer از همین طرح داستانی ساده یعنی همراهی با چند شخصیت، تکمیل کارهای ناتمام آنها در جهان و رساندن هر نفر به زندگی بعد از مرگ، ماجرایی حسابشده و مفصل را بیرون میکشد. زیرا همراهی شما با هر روح قصهای بهخصوص را به همراه دارد. آنها واقعا گاهی شبیه آدمهای واقعی به نظر میرسند؛ غم دارند، شادی دارند، حسرت میخورند و خوشحال میشوند.
یک کشتی، چند روح و ۱۰ها قصهی کوتاه که ارزش شنیدن دارند
از همان نخستین دفعهای که کارهای یک روح در دنیای فانی را به پایان میرسانید، او را در آغوش میکشید و رفتن وی به جهان بعدی را نظاره میکنید، Spiritfarer خوب نشان میدهد که چهقدر محصول عجیبی است؛ محصولی پرشده از داستانکهای غمانگیز که اشک شما را جاری میکنند و همزمان دست گیمر را به گرمی میفشارند. این بازی آرامش را با روایت دردناکترین قصهها تقدیم ما میکند. چون میخواهد روی ارزش هر زندگی تمرکز داشته باشد. شخصیتها هم همیشه بینقص نیستند و شاید اصلا زندگیهای ایدهآلی را پشت سر نگذاشته باشند. ولی در آن لحظهی آخر که یک روح را بغل میکنید و به او فرصت خداحافظی با این دنیا را میدهید، Spiritfarer سرتاسر زیبایی است.
بخش قابل توجهی از بازی براساس مطالعهی گفتوگوهای مفصل استلا با کاراکترهای مختلف پیش میرود. صداگذاری در Spiritfarer نقشی بسیار بسیار حداقلی را ایفا میکند و عملا همهی دیالوگها باید خوانده شوند. اما آنچه که ما را در دل بازی نگه میدارد، کیفیت بالای اکثر داستانکها و مدل خاص حرف زدن شخصیتها است. این یعنی اصلیترین کاراکترهای بازی Spiritfarer نهتنها در اکثر مواقع حرفهای کاملا متفاوت و جذابی برای گفتن دارند، بلکه نویسندگی بازی انقدر قوی بوده است که جنس صحبتهای هرکدام از آنها نیز منحصربهفرد به نظر میرسد.
سازنده برای هر بخش از بازی یک حسوحال ویژه را در نظر میگیرد و با ایجاد یک داستان پویا که همیشه شخصیتهای آن در حال تغییر هستند، تازگی را حفظ میکند. در حقیقت استلا هر چند ساعت یک بار باید مهمانانی جدید را در کشتی بپذیرد و برای همیشه با یک روح خداحافظی کند. در نتیجه با ورود و خروج غیرخطی شخصیتهای متفاوت، داستان میتواند همواره پس از چند ساعت یک انرژی تازه داشته باشد.
همین مسئله به خوبی در گیمپلی بازی Spiritfarer هم ترجمه شده است. به این شکل که چون هرکدام از شخصیتها از قابلیت خاصی برخوردار است و نیازهای متفاوتی دارد، گیمپلی بازی هم با گذر زمان به اندازهی لازم تغییر خواهد کرد. ماجرا هم وقتی جالبتر میشود که نیازهای یک کاراکتر در تضاد با خواستهی کاراکترهای دیگر قرار میگیرد یا پاسخ به درخواستهای یک شخصیت، تنها به کمک قابلیتهای بهخصوص یک شخصیت دیگر ممکن میشود.
به همین شکل شما مدام مشغول تعامل با طیفی متنوع از شخصیتها هستید و قبل از آن که بخواهید به یک روتین همیشگی عادت کنید، مشغول فکر کردن به موارد تازهای میشوید. این وسط تنها بخشهایی از بازی خستهکننده هستند که پویایی گفتهشده را از دست میدهند و عملا گیمر را مجبور به انجام خط به خط چند دستور ساده میکنند. در آن لحظات Spiritfarer دیگر یک بازی مدیریت منابع خلاقانه نیست و رفتاری بیش از حد رئیسمآبانه دارد.
خوشبختانه هرچه به پایان بازی نزدیکتر میشویم، حضور این دقایق خنثی کمرنگتر میشود و پویایی گیمپلی افزایش پیدا میکند. تازه خود به خود با افزایش امکانات و منابع، گیمر بیشتر میتواند روی ساخت کشتی مطابق با سلیقهی خود وقت بگذارد و از گشتوگذار در جهان بازی لذت ببرد.
Spiritfarer از چند منطقه تشکیل شده است که گشتوگذار در آنها براساس دو سبک پلتفرمر و مترویدوینیا پیش میرود. به بیان بهتر شما هم برای جمعآوری منابع و رسیدن به نقاط مختلف باید در گیمپلی پلتفرمر بازی غرق شوید و هم گاهی با کسب تواناییهای جدید به مکانهای آشنا برمیگردید و توانایی دیدن موارد تازهای را دارید. خبر خوب هم این است که بازی مستقل مورد بحث همهی سبکهای حاضر در خود را به خوبی در یکدیگر ذوب میکند و به تجربهای پایدار میرسد.
بازی Spiritfarer تشکیلشده از مینیگیمهای مختلفی است که باید پیش از رساندن هر روح به مقصد نهایی خود آنها را پشت سر بگذارید. ولی خوشبختانه تعدد سبکها و مینیگیمهای حاضر در بازی باعث نشد که در این محصول مستقل با تجربهای یکپارچه روبهرو نشویم
این وسط یکی از معدود مشکلات بازی به وجود برخی شخصیتهای نهچندان ایدهآل در آن برمیگردد. به بیان بهتر همانگونه که درصدی از دقایق Spiritfarer باتوجهبه میزان دیکته کردن گیمپلی بر مخاطب قابل حذف هستند، چند شخصیت بازی هم پختگی دیگر شخصیتها را ندارند و نبود آنها میتوانست کیفیت کلی محصول را بالا ببرد. زیرا مواجهه با یک کاراکتر تکبعدی میان چندین و چند شخصیت که بهمعنی واقعی کلمه میخواهیم زندگی آنها را بفهمیم، خواه یا ناخواه در ذوق میزند.
بااینحال نباید از یاد برد که Spiritfarer در اکثر مواقع توجه شما را به داستانهای متفاوت جلب میکند و به همین خاطر حتی اگر مثلا در دقایقی خاص دو داستان خوب نباشند، بازیکن با تمرکز روی سه داستان عالی قرارگرفته درکنار آنها به تجربهی بازی ادامه میدهد. خلاصه اگر مخاطبِ هدف یک بازی مستقل طولانی مثل Spiritfarer باشید، ایرادهای اثر جدید Thunder Lotus Games را میبینید اما هرگز به خاطر اشکالات نامبرده این محصول و لذت تجربهی آن را رها نمیکنید.
ارزش طراحی بصری صحیح بازی آنجایی به چشم میآید که این همه محیط Spiritfarer که کاملا از جدا یکدیگر هستند، به سرعت در ذهن گیمر ثبت میشوند تا او خود را در نقشه گم نکند
استودیو Thunder Lotus Games که Spiritfarer سومین ساختهی آن به حساب میآید و بازی Sundered را سه سال قبل عرضه کرد، اینجا انصافا در طراحی هنری کم نمیگذارد و تصویرسازیهای زیبایی را تقدیم ما میکند. Spiritfarer یک بازی مستقل غیر سهبعدی است که تمام کردن صحیح آن حداقل ۲۰ ساعت زمان میبرد و به همین خاطر باید در حفظ تنوع بصری موفق باشد. سازندگان هم نهتنها بارها و بارها شما را هنگام مواجهه با جزئیات فراوان گرافیک هنری اثر هیجانزده میکنند، بلکه از این بستر برای آفرینش محیطهای متنوع بهره بردهاند. در Spiritfarer بیشتر از آنچه که انتظار دارید، با رنگآمیزیهای متفاوت و نورپردازیهای بهخصوص مواجه میشوید و چندین و چند بار دوست دارید بازی را متوقف کنید تا صرفا از قاب بستهشده عکس بگیرید. همچنین گرافیک فنی این بازی دقیقا مثل انیمیشنهای آن که غالبا پراحساس و جذاب به نظر میآیند، تقریبا همیشه در اوج سادگی کار خود را به شکل عالی انجام داده است. بدون شک یک بازی که تمامی بخشهای آن آرامشبخش هستند، بدون برخورداری از این کشش تصویری نمیتوانست به جایگاه فعلی برسد.
الگوی رسیدن به نتیجهی حداکثری با استفاده از حداقلها در صداگذاری بازی نیز به چشم میخورد. Spiritfarer با اینکه در بسیاری از لحظات بیشتر روی صدای آرام محیط تمرکز دارد، در بخشهای کلیدی قصهگویی خود تکیهی مناسبی به آلبوم موسیقی متن کرده است. در نتیجه هر زمان که موسیقی از راه میرسد، مخاطب احتمالا با نهایت توجه بازی را دنبال خواهد کرد.
در آن سو وجود جزئیات صوتی جالبی مانند ادا شدن برخی از کلمات توسط شخصیتها نیز تاثیری مشابه روی بازیکن دارد. چرا که برای نمونه وقتی فقط چند جملهی کلیدی یک کاراکتر شامل صداگذاری کوتاه و قابل تشخیص هستند، تقریبا امکان ندارد که بازیکن آن جملات را با نهایت دقت نخواند. همهی اینها نیز درکنار یکدیگر کاری میکنند که حتی بازیکنان نسبتا عجول که نمیخواهند همواره از همهی جزئیات مطلع باشند، بتوانند از داستان Spiritfarer لذت ببرند.
به هیچ عنوان اجازه ندهید که همهی جذابیتهای بازی، سلیقهای بودن بسیار زیاد آن را پنهان کنند. Spiritfarer شامل هیچگونه چالش سرعتی نمیشود، هرگز شما را در یک مبارزه قرار نمیدهد و عملا گیمر نمیتواند در آن شکست بخورد. این بازی ماهیت تعاملی خود را از دل تمام موارد شرح دادهشده بیرون میکشد و موردی مثل مراجعهی مداوم به منوهای ساده و جذاب برای آگاهی یافتن از وضعیت روحی و نیازهای هر کاراکتر را بهعنوان یک مکانیزم گیمپلی میشناسد!
در نتیجه همانقدر که میتوان در داستان آن غرق شد و هر روز بخشی از آن را با علاقه تجربه کرد، نمیتوان انتظار داشت که درصد قابل توجهی از بازیکنان آن را خوابآور صدا نزنند. بازیهای مستقل معمولا با تمرکز روی گروهی خاص از گیمرها و پذیرش ماهیت خود موفق میشوند. پس باید آنها را در سبک خود شناخت و با انتظاراتی کاملا معقول و تنظیمشده به وقت گذاشتن برای تجربهی تمامی ثانیههای این آثار محترم پرداخت.
در میان عرضهی بازیهایی که بهدنبال انجام چندین و چند کار هستند تا صرفا بزرگتر به نظر برسند و برچسب قیمت ۶۰ دلاری خود را توجیه کنند، تجربهی بازی Spiritfarer از استودیو Thunder Lotus Games مثل باز کردن پنجره برای تنفس هوای تازه است. این بازی مستقل ۳۰ دلاری بهمعنی واقعی کلمه به خریدار خود احترام میگذارد و تجربهای معنیدار و متمرکز را ارائه میدهد. البته که بازی متاسفانه از برخی دقایق و شخصیتهای اضافی رنج میبرد و گاهی بیش از حد بازیکن را محدود میکند. ولی وقتی آن را پس از ساعتها تجربه به پایان برسانید، احتمالا فقط به آرامش، غم و شادی زیبای آن فکر میکنید. Spiritfarer خالی از چالش جدی و هیجان است. اما بهعنوان تجربهای یکپارچه و تعاملی ما را روبهروی مسئلهای به جدیت مرگ میگذارد تا بازیکن اشک بریزد و همزمان بسیار آرامتر و حتی به طرزی عجیب، خوشحالتر شود.
بررسی بازی براساس نسخهی کامپیوترهای شخصی آن انجام شده است
Spiritfarer
نقاط قوت
- موسیقیهای شنیدنی
- روایت داستانی ارزشمند و درگیرکننده
- طراحی هنری زیبا و گرافیک فنی قابل قبول
- ادغام مناسب گیمپلی پلتفرمر، مترویدوینیا و مدیریت منابع
- استفادهی عالی از فضاسازیهای متنوع برای حفظ تازگی تجربه
نقاط ضعف
- وجود شخصیتهای قابل حذف در قصه
- خطی شدن آزاردهندهی طراحی مرحله در بعضی بخشها
نظرات