بیوگرافی آنتونیو باندراس
آنتونیو باندراس با نام اصلی خوزه آنتونیو دومینگوئز باندراس (José Antonio Domínguez Banderas) در دهم ماه اوت سال ۱۹۶۰ میلادی در بندر مالاگای اسپانیا به دنیا آمد. بعد از اینکه شکستن پای باندراس در دوران خردسالی، برای همیشه به رویای فوتبالیست شدن وی خاتمه داد، او تصمیم گرفت که در زمینهی بازیگری به تحصیل بپردازد. باندراس در روزهای اول فعالیت هنری خود در چندین نمایش محلی در گوشه کنار مالاگا حضور یافت و بعد در سال ۱۹۷۹، با هدف پیشرفت در بازیگری به مادرید مهاجرت کرد. او در مادرید توانست به تئاتر ملی اسپانیا (National Theatre of Spain) راه یابد و نام خود را بهعنوان ستارهای نوظهور مطرح کند.
باندراس در تئاتر ملی اسپانیا موفق شد نظر پدرو آلمودوار (Pedro Almodóvar)، فیلمساز و کارگردان مطرح اسپانیایی، را به خود جلب کند. در سال ۱۹۸۲، آلمودوار نقش کوچکی در فیلم هزارتوی دلبستگی (Labyrinth of Passion) به باندراس داد. این همکاری چند سال به طول انجامید و باندراس در چند فیلم دیگر آلمودوار از جمله زنان در آستانهی فروپاشی عصبی (Women on the Verge of a Nervous Breakdown) به نقش آفرینی پرداخت.
باندراس در نقش ال ماریاچی، فیلم دسپرادو، ۱۹۹۵
باندراس دیالوگهای فیلم «شاهان مامبو» را ازطریق آوای کلمات به خاطر میسپرد
محبوبیت فراوان آثار آلمودوار در دههی ۹۰ میلادی در دنیا، باعث شد که باندراس بتواند با درخشش در نقشهایی که داشت، خود را به کارگردانان هالیوودی معرفی کند. بعد از حضوری مختصر در فیلم جرئت یا حقیقت (Truth or Dare)، باندراس به اولین نقش قابلتوجه خودش در هالیوود، شخصیت نستور در فیلم شاهان مامبو (The Mambo Kings) دست یافت. یکی از نکات شایان ذکر درمورد نقش آفرینی باندراس در فیلم شاهان مامبو، عدم تسلط وی به زبان انگلیسی در زمان ساخت این فیلم است؛ همین مسئله باعث شد باندراس ازطریق آواها به حفظ کردن دیالوگهایش بپردازد. با وجود تمام چالشهای پیش روی باندراس در شاهان مامبو، بازی او در این فیلم در نقش موزیسینی که با مشکلاتی متعدد دستوپنجه نرم میکند مورد توجه و تشویق منتقدان و بینندگان قرار گرفت.
فیلمی که باندراس را در سطحی قابلتوجه به مخاطبان آمریکایی معرفی کرد، درامای پر سروصدای فیلادلفیا (Philadelphia) بود. کمپین تبلیغاتی بزرگ این فیلم، حواشی متعدد آن و نمایش قابل تحسین او درکنار تام هنکس (Tom Hanks) باعث شد آنتونیو باندراس بیشازپیش نظر منتقدان را به سوی خود برگرداند و مورد تحسین ایشان قرار بگیرد. باندراس بعد از قرار گرفتن در مرکز توجهات، با نقش آفرینی در فیلم مصاحبه با خونآشام (Interview with the Vampire) درکنار بازیگران صاحب نامی همچون برد پیت (Brad Pitt) و تام کروز (Tom Cruise)، توانست تواناییهای خود را بیشتر و بیشتر ثابت کند و نام خود را در فهرست بازیگران سطح اول هالیوود قرار دهد. سال ۱۹۹۵ برای باندراس سالی پر ثمر بود؛ او با سیلوستر استالونه (Sylvester Stallone) در فیلم آدمکشها (Assassins) همبازی شد و توانست نقش اول فیلم دسپرادو (Desperado)، دومین فیلم از سهگانهی مکزیک (Mexico) از روبرت رودریگز (Robert Rodriguez)، را بهدست آورد و جایگاهی بالاتری را در فرهنگ عامه تصاحب کند.
باندراس در نقش زورو، فیلم افسانهی زورو، ۲۰۰۵
باندراس با هنرنمایی در فیلم «اویتا» ثابت کرد که در خوانندگی هم حرفی برای گفتن دارد
آنتونیو باندراس که حالا با نقشهای فرعی و مختصر خداحافظی کرده بود، در اقتباسی سینمایی از نمایش موزیکال اویتا (Evita)، نوشتهی اندرو لوید وبر (Andrew Lloyd Webber)، حضور یافت و برای بار دوم با مدونا (Madonna) همبازی شد؛ ایفای نقش در فیلم اویتا باعث شد باندراس این فرصت را بهدست بیاورد تا توانایی خود در خوانندگی را نیز به رخ تماشاچیان و منتقدان بکشد. دو سال بعد، باندراس درکنار کاترین زتا جونز (Catherine Zeta-Jones) و آنتونی هاپکینز (Anthony Hopkins) در بلاک باستر ماسک زورو (The Mask of Zoro) حضور یافت و خود را به چهرهای جهانی تبدیل کرد. چند سال بعد، باندراس با ایفای نقشی متفاوت، به تیم بازیگران اولین قسمت از سهگانهی بچههای جاسوس (Spy Kids)، به کارگردانی رودریگز، پیوست.
در دههی ۲۰۰۰ میلادی، باندراس فعالیت خود را با ایفای نقشهایی آشنا گذراند؛ از فیلمهای قابلتوجه او در این دهه میتوان به بچههای جاسوس ۲ و ۳، روزی روزگاری در مکزیک (Once Upon a Time in Mexico) از سهگانهی مکزیک و افسانهی زورو (The Legend of Zorro) اشاره کرد. او درکنار حضور روی پردهی نقرهای سینما، جایزهی تونی (Tony) بهترین بازیگر مرد را برای بازی در نمایش برادوی موزیکال نه (Nine) دریافت کرد. او به مرور زمان سعی کرد به عرصهی کارگردانی نیز وارد شود و اقدام به ساخت دو فیلم دیوانه در آلاباما (Crazy in Alabama) و باران تابستانی (Summer Rain) کرد. تجربهی جدید دیگر باندراس، حضور او بهعنوان صداگذار شخصیت گربهی چکمه پوش (Puss on Boots) در انیمیشن محبوب شرک ۲ (Shrek 2) و نسخه فرعی این سری، فیلم مستقل گربهی چکمه پوش، بود.
باندراس در نقش پابلو پیکاسو، سریال نابغه، ۲۰۱۸
در سال ۲۰۱۱، باندراس با بازی در فیلم جنایی جدید آلمودوار، پوستی که در آن زندگی میکنم (The Skin I Live In) به ریشههای بازیگری خاص خود برگشت. او در ادامهی فعالیت خود در دههی ۲۰۱۰، در فیلم پر ستارهی بی مصرفهای ۳ (The Expendables 3)، به کارگردانی سیلوستر استالونه، بازی کرد و در نقش دزد دریایی شروری با نام برگر بیرد در فیلم باب اسفنجی: اسفنج بیرون از آب ( The SpongeBob Movie: Sponge Out of Water) حضور یافت. در سال ۲۰۱۵، باندراس در فیلم سی و سه (The 33) ایفای نقش کرد؛ فیلم سی و سه با الهام از حادثهی واقعی حبس شدن گروهی از معدنچیان شیلیایی به مدت دو ماه در معدنی عمیق ساخته شده است.
شاید کمتر کسی بداند که باندراس در یکی از فیلمهای سری «باب اسفنجی» نقش آفرینی کرده است
در سال ۲۰۱۷، باندراس در فیلم امنیت (Security) بازی کرد؛ او در این فیلم، در نقش یک نگهبان در فروشگاهی نسبتا بزرگ ظاهر شد که قصد نجات جان یک دختر از دست جنایتکاری روانی را دارد. در سال ۲۰۱۸، او نقش پابلو پیکاسو را در فصل دوم سریال آنتولوژی نابغه (Genius) شبکهی نشنال جئوگرافیک (National Geographic) بازی کرد.
سال بعد، آنتونیو باندراس برای هشتمین بار با آلمودوار همکاری کرد؛ نتیجهی این همکاری فیلم درد و شکوه (Pain and Glory) بود، که در این اثر باندراس با استفاده از تجربیاتش در صنعت فیلم، نقش کارگردانی سالخورده را ایفا میکند که از نظر جسمی و عاطفی درگیر مشکلات درونی متعددی است.
در بیست و ششم ژانویهی ۲۰۱۷، آنتونیو باندراس وقتی در حال تمرین روزانه در یکی از خانههای شخصیاش بود، دچار حملهی قلبی شد. او بعدا در رابطه با این حادثه به خبرگزاری آیریش تایمز (Irish Times) گفت که این رویداد یکی از بهترین اتفاقات زندگی وی بوده است، زیرا او دریافت که چه مسائلی واقعا در زندگی حائز اهمیت هستند.
نظرات