تاد فیلیپس (Todd Phillips) در ۲۰ دسامبر ۱۹۷۰ (بهروایت دیگر در ۳ اکتبر ۱۹۶۴)، در منطقهٔ بروکلین شهر نیویورک ایالات متحده آمریکا متولد و در منطقهٔ لانگ آیلند و در خانوادهای یهودی بزرگ شد. وی برای تحصیلات آکادمیک بهدانشگاه فیلم شهر نیویورک رفت، اما نتوانست از پس شهریههای سنگین دانشگاه بربیاد و دانشگاه را نیمهکاره رها کرد و همین موضوع اولین ضربهٔ سیستم سرمایهداری کشورش بهاو بود. تاد در آن دوران در یک فروشگاه اجارهٔ فیلم موسیقی مشغول بهکار شد. کار در این فروشگاه باعث شد تاد عاشق فیلمهای کمدی دههٔ ۸۰ میلادی میشود و بهگفتهٔ خودش تماشای این فیلمها بیشترین تأثیر را روی وی برای فیلمسازشدن داشت و این موضوع از فیلمهایی که وی در سالهای بعد کارگردانی کرد، کاملاً مشخص است. در همان دوران کوتاهی که تاد فیلیپس در دانشگاه مشغول بهتحصیل بود، اولین فیلم مستند خود را با نام Hated (نفرتانگیز) و با ۱۳ هزار دلاری که خود پسانداز کرده بود، ساخت؛ این مستند در مورد اجراهای جی جی الین، خواننده پانک راکی بود که هرزگی و خشونت و استفاده از مواد مخدر، اِلمانهای اصلی اجراهای زنده گروه وی بود. فیلیپس کارگردانی، نگارش فیلمنامه و تهیهکنندگی اولین پروژه خود را بر عهده داشت. تاد فیلیپس درکنار کارگردانی چون بونگ جون هوبرای فیلم Parasite (انگل)، سم مندسبرای فیلم 1917، کوئنتین تارانتینو برای فیلم روزی روزگاری در هالیوود و البته مارتین اسکورسیزی بزرگ برای فیلم The Irishman (مرد ایرلندی)، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردان در اسکار ۲۰۲۰ است. به همین مناسبت، تصمیم داریم تا نگاهی به بیوگرافی تاد فیلیپس و زندگی وی داشته باشیم.
بهاولین ساختهٔ تاد فیلیپس بازگردیم؛ مستند «نفرتانگیز» برای تاد جوان جایزه بهترین فیلم دانشجویی جشنواره فیلم نیواورلیانز را بههمراه آورد و همین موفقیت سبب شد مستند سیاه دنیای پانک راک جی جی الین فیلیپس روی پردهٔ سینما هم اکران شود و نسخههای رسمی DVD آن نیز بهبازار عرضه شود. تاد پس از موفقیت مستند ابدایی خود، باز هم بهمستندسازی ادامه داد و دومین پروژه وی نیز مستندی با نام Frat House (خوابگاه دانشجویی) بود که در این مستند بخش تاریک هماتاقی بودن در خوابگاههای دانشجویی را بهتصویر کشید؛ این مستند ۶۰ دقیقهای از شبکه معتبر HBO پخش شد و این مستند برندهٔ جایزهٔ معتبر بخش هیئت داوران بخش مستند جشنواره ساندس فیلم شد. جالب اینجا است که این فیلم خیلی زود وارد فهرست سیاه شد و دلیل آن هم نارضایتی خانوادههای پسرانی که در خوابگاه بودند و وارد عمل شدن وکلای آنها بهماجرا بود. سومین پروژه فیلیپس بار دیگر مستندی بود با نام Bittersweet Motel (متل شاد و غمناک) بود که در آن بخشهایی از اجرا و زندگی پشت پردهٔ گروه راک معروف Phish (فیش) بهتصویر کشیده شد؛ گروه «فیش» بهخاطر بداههنوازی زیبا و طولانی، ترکیب گونههای موسیقی و البته پایگاه شیفتگان متعصب خود، شهره است. این گروه از تری آناستازیا گیتاریست، مایک گوردون بیسیست، جان فیشمن درامر و پیج مکانل کیبوردیست که همگی بکوکال هستند تشکیل شده است، اما آناستازیا خواننده اصلی است. تاد فیلیپس علاقهٔ زیادی از دوران کودکی بهموسیقی داشت و در آثار جدی این کارگردان، موسیقی بخشی است که جدیت، حقیقت، تلخی اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را وارد بدن تماشاچی میکند و بهنحوی نقش اهرم زمینگیرکننده را دارد و جز راک و زیرشاخههای آن و البته استفادهٔ درست از موسیقی کلاسیک، چطور میتوان وارد روح تماشاچی شد؟ وی این کار را در آخرین ساختهٔ خود هم بهنحو احسن انجام داد و با تمام کمبودها و اشکلات فنی و گاه داستانی ریزودرشت، بخش موسیقی کموکسری ندارد و میداند در چه زمانی پای درد را بهماجرا باز کند؛ دردی غیرقابل توصیف و بیاننشدنی.
فیلیپس برای تحصیلات آکادمیک بهدانشگاه فیلم شهر نیویورک رفت، اما نتوانست از پس شهریههای سنگین دانشگاه بربیاد و دانشگاه را نیمهکاره رها کرد و همین موضوع اولین ضربهٔ سیستم سرمایهداری کشورش بهاو بود
تاد فیلیپس در هنگام ساخت ویدئویی تبلیغاتی برای شرکت پپسی، با تام گرین آشنا شد؛ گرین در آن دوران در حال نگارش فیلمنامه فیلم کمدی Road Trip (سفر جادهای) بود. داستان فیلم مربوطبهرابطهٔ دختر و پسری با نامهای تیفانی و جاش پارکر بود که از کودکی با یکدیگر دوست بودند تا اینکه هر کدام بهدانشگاهی میروند. در همین حین اتفاقات جدیدی برای هر دوی آنها رخ میدهد که باعث میشود با دوستان جدیدی آشنا شوند و رابطه آنها نسبتاً سرد و کمرنگ شود. آشنایی با گرین بهدوستی ختم شد و تاد روزی از وی پرسید که آیا امکان حضور وی نیز در پروژه وجود دارد یا خیر. گرین هم با این درخواست موافقت کرد و تاد توانست اولین فیلم بلند سینمایی خود را کارگردانی کند. اولین فیلم سینمایی تاد فیلیپس همچون آخرین ساختهٔ وی، بسیار در گیشه عملکرد خوبی از خود برجای گذاشت و با بودجهٔ ۱۶ میلیون دلاری، فروشی ۱۲۰ میلیون دلاری داشت؛ این فیلم نمرات متوسطی از منتقدان دریافت کرد، اما برای شروع کار یک کارگردان جوان که تجربهٔ ساخت فیلم بلند سینمایی نداشت، عالی بود. بسیاری فیلم «سفر جادهای» را فیلمی سرگرمکننده و جذاب خواندند و از طرفی نیز کم نبودند منتقدانی که این فیلم را توهینآمیز و زننده لقب دادند.
موفقیت فیلم ابتدایی سبب شد تاد فیلیپس بار دیگر بهسراغ ساخت فیلمی کمدی برود و فیلم دوم وی نیز در این ژانر و با عنوان Old School (اُلد اسکول) روانه پردهٔ سینما شد و در این فیلم بازیگران معروفی چون لوک ویلسن، ویل فرل، وینس وان و جرمی پیون حضور داشتند و بهایفای نقش پرداختند. داستان فیلم هم در مورد سه مردی بود که تصمیم گرفتند در بزرگسالی، بار دیگر دوران کالج خود را تجربه کنند. فیلم دوم با استقبال بهتری از سوی منتقدان همراه شد و در گیشه نیز فروش نسبتاً خوبی داشت و با بودجهٔ ۲۴ میلیون دلاری، فروش ۸۷ میلیون دلاری داشت؛ تاد فیلیپس آن زمان در مورد ساخت پشتسرهم دو فیلم کمدی چنین گفته بود:
موضوعات مختلف دائم در چرخهٔ تکرار هستند و درحال حاضر مردم میگویند که کمدی بههرزگی تبدیل شده است و نباید اینطور باشد و خب شنیدن این چیزها برای من بسیار سنگین و تحقیرآمیز است. فکر میکنم ساخت یک فیلم کمدی سطحی کار بسیار آسانی باشد، اما ساخت فیلمی سرگرمکننده و جذاب سخت است. کسانی که در این حرفه فعالیت دارند، بهذات اشخاصی بانمک و جذاب هستند. من بهعنوان یک کارگردان میخواهم برای مدتی خود را بهژانر کمدی بچسبانم. با فیلمهای این ژانر بزرگ شدم و اینها فیلمهایی هستند که دوست دارم تماشا کنم.
پروژهٔ سینمایی بعدی تاد فیلیپس، فیلم کمدی Starsky & Hutch (استارسکی و هاچ) بود؛ این فیلم اقتباسی از سریالی با نام «استارسکی و هاچ» بود که بین آوریل سال ۱۹۷۵ تا مه سال ۱۹۷۹ و در ۹۳ قسمت از شبکه ABC پخش شد. بازیگران اصلی این سریال دیوید سول و پل مایکل گلازر بودند. این دو نقش دو پلیس اهل کالیفرنیای جنوبی را ایفا میکردند. شخصیت هاگی بیر مهارت زیادی در کسب اطلاعات، مخصوصاً از نواحی بدنام شهر داشت و کاپیتان دوبی هم رئیس بدون چونوچرا محسوب میشد. در این فیلم بازیگرانی همچون بن استیلر، اوون ویلسون، وینس وان، اسنوپ داگ، جیسون بیتمن، فرد ویلیامسون، ویل فرل، ایمی اسمارت، کارمن الکترا، جولیت لوئیس، مالی سیمز و کریس پن بهایفای نقش پرداختند. این فیلم تاد فیلیپس نیز امتیازات متوسطی دریافت کرد و با بودجهٔ ۶۰ میلیون دلاری، فروش خوب ۱۷۰ میلیون دلاری در گیشه داشت. تاد در آن زمان دوست داشت فیلم اقتباسی دیگری نیز از سریال فوق محبوب The Six Million Dollar Man (مرد شش میلیون دلاری) دههٔ ۷۰ میلادی بسازد و بازیگری که برای ایفای نقش اصلی در نظر گرفته بود، جیم کری دوستداشتنی بود، اما تاد کمی بعد درگیر ساخت فیلم سینمایی School for Scoundrels (مدرسهای برای مزدوران) شد که بیلی باب تورنتون و جان هدر بازیگران اصلی آن بودند؛ بزرگترین اشتباه دوران کاری تاد فیلیپس بیخیالشدنش از ساخت «مرد شش میلیون دلاری» بود و بجای آن فیلمی ساخت که هرچه نقد منفی بود برای او بههمراه آورد. البته باید بدین موضوع اشاره داشته باشیم که وی پیش از ساخت فیلم «مدرسهای برای مزدوران»، یکی از تهیهکنندگان اصلی شاهکار سینمایی All The King's Men (همه مردان پادشاه) بود؛ فیلمی درام بهکارگردانی استیون زایلیان که نامش با کلمهٔ کیفیت گره خورده است؛ استیون زایلیانی که خود امسال در بخش بهترین بهترین فیلم نامه اقتباسی برای فیلم The Irishman (مرد ایرلندی) نامزد دریافت جایزه اسکار است. در آن فیلم شان پن، جود لاو، آنتونی هاپکینز، کرولین لاگرفلت و کیت وینسلت بازیگران اصلی بودند.
اوج معروفیت تاد فیلیپس بهساخت فیلم The Hangover (خماری) برمیگردد که هم منتقدان را راضی ساخت، هم تماشاچیان استقبال فوقالعادهای از آن داشتند؛ اولین همکاری تاد فیلیپس با بردلی کوپر از این فیلم آغاز شد. داستان این فیلم در مورد یک مراسم عروسی بود که در شرف انجام است. داگ داماد مراسم است، اما بهعنوان مراسم آخرین شب مجرد بودن با سه دوست خود تصمیم میگیرد بهشهر لاسوگاس برود و کمی، فقط کمی خوش بگذراند! داگ و دوستانش با هم بههتلی میروند و آنقدر مشروبات الکلی میخورند که مست لایعقل میشوند و صبح روز بعد میبینند که کلی خرابکاری کردهاند و چیزی از شب قبل یادشان نمیآید و مهمتر از همه آنها داگ را گم کردهاند که این اتفاق محور اصلی داستان را شکل میدهد. بار اصلی کمدی داستان در این فیلم روی دوش بردلی کوپر و زک گالیفیاناکیس بود. فیلم «خماری» در شصتوهفتمین مراسم گلدن گلوب که در سال ۲۰۰۹ برگزار شد، برنده جایزه بهترین فیلم کمدی یا موزیکال شد. این فیلم در گیشه عملکردی عالی داشت و با بودجهٔ ۳۵ میلیون دلاری، ۴۶۷ میلیون دلار فروخت. موفقیت بالای «خماری» سبب شد سازندگان بهفکر ساخت دنباله بیافتند و قسمت دوم در سال ۲۰۱۱ روی پرده رفت و قسمت سوم نیز در سال ۲۰۱۳ که هر دو فیلم در گیشه فروشی خوبی داشتند و فیلم دوم با بودجهٔ ۸۰ میلیون دلاری، فروشی ۵۸۶ میلیون دلار فروخت و فیلم سوم با بیشترین بودجه که ۱۰۴ میلیون دلار بود، کمترین فروش، یعنی ۳۶۲ میلیون دلار داشت. تمامی بازیگران اصلی در دو قسمت بعدی نیز حضور داشتند. اما قسمت دوم با نقدهای بسیار منفی و قسمت سوم هم نقش قبرکن این مجموعه را داشت.
فیلیپس در بین دو قسمت اول و دوم مجموعهٔ «خماری»، فیلم کمدی سیاه Due Date (موعد مقرر) را ساخت و از بازیگری معروف چون رابرت داونی جونیور درکنار زک گالیفیاناکیس بهره برد و میشل موناهن، جولیت لوئیس، جیمی فاکس، مت والش، روبرت فیتزگرالد دیگز، دنی مکبراید، تاد فلیپس، میمی کندی، کیگان-مایکل کی، آرون لوستیگ و مارکو رودریگز دیگر بازیگران این فیلم بودند. این فیلم هم امتیازات خیلی بالایی نگرفت، اما فیلیپس نشان داد بودجه را هدر نمیدهد و فیلم ۶۵ میلیون دلاری وی، فروشی ۲۱۱ میلیون دلاری در گیشه داشت. وی در بین قسمت دوم و سوم مجموعهٔ «خماری»، فیلمی دارک و کمدی با محوریت نوجوانان را با عنوان Project X (پروژه ایکس) تهیهکنندگی کرد که این فیلم توفیق چندانی نداشت و در سال ۲۰۱۲ در سه بخش جوایز سینمایی MTV نامزد دریافت جایزه شد و همین موضوع نشاندهندهٔ کیفیت فیلم است.
تاد فیلیپس پس از تهیهکنندگی فیلم «پروژه ایکس»، بار دیگر بههمان حرفهٔ خود، یعنی کارگردانی بازگشت و فیلم نسبتاً خوبی را هم ساخت؛ وی در سال ۲۰۱۶، فیلم زندگینامهای، جنایی و البته کمدی War Dogs (سگهای جنگ) را ساخت که داستان آن در مورد دو دلال صنایع جنگافزاری بهنامهای افرایم دیورولی و دیوید پاکوز است که قراردادی بهمبلغ ۳۰۰ میلیون دلار با وزارت دفاع آمریکا پنتاگون، برای تأمین سلاح و جنگافزار برای نیروهای آمریکایی در افغانستان میبندند. این فیلم بهنویسندگی استیفن چین، شخص تاد فیلیپس و جیسون اسمیلوویک و براساس مقالهای در مجلهٔ رولینگ استون، نوشته گای لاسون ساخته شده است. فیلم «سگهای جنگ» نمرات خوبی از منتقدان دریافت کرد، اما بار دیگر، بار اصلی فیلمهای فیلیپس روی دوش بازیگران بود و این مرتبه جونا هیل و مایلز تلر بسیار خوش درخشیدند و شیمی بین آنها نه فوقالعاده، ولی خوب بود و بهتنهایی فیلم را چند پله بالا آورد.
تاد فیلیپس پیش از ساخت فیلم فوقالعاده تحسینشده/وحشتناک زدهشده Joker (جوکر)، باز هم روی بهتهیهکنندگی آورد و فیلم خوبی را هم تهیهکنندگی کرد و همکاری مجدد او با بردلی کوپر، نتیجهای نهشاید کاملاً رضایتبخش، بلکه بسیار لذتبخش شد. A Star Is Born (ستاره ای متولد شده است) از فیلمهای خوب ۲۰۱۹ بود و کارگردانی فیلم «ستاره ای متولد شده است» را بردلی کوپر برعهده داشت و کوپر وظیفه نگارش فیلمنامه این فیلم موزیکال را بههمراه ویل فترز و اریک راث انجام داد. این فیلم، اولین تجربه کارگردانی کوپر نیز بوده که با تحسین منتقدان و تماشاگران مواجه شده است و در آن باز هم شاهد برخورد دنیای مسحورکنندهٔ موسیقی با سینما بودیم. فیلم «ستاره ای متولد شده است» ۴۳۶ میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرده است. بردلی کوپر، لیدی گاگا، سام الیوت، اندرو دایس، کلی دیو چپل، برکا فیلد، مایکل هارنی و رافی گراورن، از جمله بازیگرانی بودند که در فیلم «ستاره ای متولد شده است» حضور داشتند و بهایفای نقش پرداختهاند.
خب، به فیلم پرسروصدای «جوکر» میرسیم؛ فیلم «جوکر» برای اولینبار در جشنواره فیلم ونیز نمایش داده شد و این فیلم با ستایش بسیاری از سوی منتقدان مواجه شده است و بسیاری اعتقاد دارند که واکین فینیکس یکی از شانسهای اصلی اسکار امسال خواهد بود و پیشبینی ما نیز همین انتخاب است. در جشنواره فیلم ونیز تماشاگران برای دقایقی طولانی بهتشویق فیلم «جوکر» پرداختند. فیلم «جوکر» در پایان نمایش خود در جشنواره فیلم ونیز، با ۸ دقیقه تشویق ایستاده تماشاگران مواجه شده که در ادامه تاد فیلیپس، کارگردان و واکین فینیکس و زازی بیتز، دو بازیگر حاضر فیلم در جشنواره برای تشکر روی صحنه آمدند. این فیلم تقریباً در تمامی جشنوارههای سینمایی امسال خوش درخشید و باید دید در اسکار چه میکند و آیا بجز فینیکس، شخص دیگری از پشت صحنه، جایزه اسکار را بهخانه خواهد برد یا خیر. دراین میان باید بهموضوعی اشاره داشته باشیم و آن هم نگاه موقعیتی اسکار و برگزارکنندگان آن است، داوریها را کنار بگذارید، آنها قدرت چندانی ندارند و انتخابهای حداقل این دههٔ گذشته، کاملاً مرتبط با اتفاقات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده و دیگر آنچنان در این مراسم فیلم را بهمثابه فیلم نمیبینند. امسال نیز اتفاقات سیاسی و اجتماعی کمی در دنیا رخ نداده است و اعتراضات زیادی در همهٔ کشورها علیه سیستم بوده است، از شیلی و عراق گرفته تا جلیقه زردهای فرانسه و بسیاری کشورهای غربی و شرقی دیگر. با این اوصاف شاید شانس دریافت جایزه اسکار آنچنان هم برای تاد فیلیپس و فیلم «جوکر» کم نباشد که توانستند خیل عظیمی از معترضان را بهسینما بیاورند و حداقل از نگاه تماشاچیان معمولی و نه کارشناسان این حوزه، بنزینی روی آتش خاموشنشدنی اعتراضات علیه سیستم سرمایهداری باشند. در دنیای که مملو از دلقکهای مو بور و همچنین سیهچشمان بیمو است، باید بین هرزگی رفتار و برخورد تحقیرآمیز سیاسیون با معترضان و دلقکی که نام جوکر را بههمراه دارد، تفاوت بسیار قائل بود. تاد فیلیپس در این فیلم همچون فیلمهای گذشته، اشتباه بسیار کرد و بار دیگر بخش زیادی از داستان را روی دوش اسطورهای زنده با نام واکین فینیکس انداخت، بااینوجود باید بهوی برای شکستن کلیشههای ژانر کمیک و ساخت چنین فیلمی باتوجه بهاین وضعیت آشوب جهانی، تبریک گفت.
واکین فینیکس در نقش آرتور فلک ملقب به جوکر، رابرت دنیرو در یک نقش مورِی فرانکلین، برت کالن در نقش توماس وین، زازی بیتز در نقش سوفی دوموند، فرانسیس کانروی در نقش پنی (مادر جوکر)، مارک مارون، گلن فلشلر، داگلاس هاج در نقش آلفرد پنیورث، دانته پریرا اولسون در نقش بروس وین، شیا ویگهام و بیل کمپ، از جمله بازیگرانی هستند که در فیلم «جوکر» حضور دارند و بهایفای نقش پرداختهاند. این فیلم در گیشه فراتر از کلمهٔ فوقالعاده عمل کرد و با بودجهٔ محدود ۵۵ تا ۷۰ میلیون دلاری، فروشی حیرتانگیز ۱.۰۷۲ میلیارد دلاری در گیشه داشت.
تاد فیلیپس در فیلم «جوکر»، همچون فیلمهای گذشته، اشتباه بسیار کرد و بار دیگر بخش زیادی از داستان را روی دوش اسطورهای زنده با نام واکین فینیکس انداخت، بااینوجود باید بهوی برای شکستن کلیشههای ژانر کمیک و ساخت چنین فیلمی باتوجه بهاین وضعیت آشوب جهانی، تبریک گفت
بونگ جون هو، سم مندس، کوئنتین تارانتینو و البته مارتین اسکورسیزی، رقبای فیلیپس در بخش بهترین کارگردان نودودومین دوره از مراسم سالانهٔ اسکار هستند و احتمالاً رقبای اصلی فیلیپس برای دریافت جایزه، همهٔ کارگردانان نامبرده بجز کوئنتین تارانتینو خواهند بود. گفتنی است مراسم اسکار 2020 از ساعت ۴:۳۰ بامداد روز ۲۱ بهمن ماه آغاز خواهد شد و فرش قرمز اسکار نیز از ساعت ۳:۰۰ بامداد همان روز شروع میشود. نودودومین مراسم اسکار قرار است بدون میزبان برگزار شود. در مراسم اسکار امسالآتکارش آمبودکار، سلما هایک، بری لارسون، اسپایک لی، ری رومانو و ربل ویلسون برای معرفی برندگان به جیمز کوردن، پنهلوپه کروز، بنی فلداستین، زک گوتساگن، داین کیتن، شایا لباف، جرج مکای، استیو مارتین، کیانو ریوز، مایا رودولف و سیگورنی ویور ملحق میشوند. پیشازاین اعلام شد که زازی الیویا بیتز، تیموتی شالامی، ویل فرل، گل گدوت، میندی کالینگ، جولیا لوئی درایفوس، لین-منوئل میرندا، آنتونی راموس، مارک رافلو، کلی مری ترن وکریستن ویگ فهرست معرفیکنندههای برندگان مراسم را تشکیل میدهند. برندگان دستهٔ بازیگری مراسم سال گذشته یعنی ماهرشالا علی، الیویا کلمن،رجینا کینگ ورامی ملک نیز تندیسها را در طول مراسم اهدا خواهند کرد.
نظرات