پرسش و پاسخ: قسمت ششم فصل ششم Game of Thrones

جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۲
مطالعه 12 دقیقه
2016-06-waif
بعد از نقد و بررسی اپیزود ششم این فصل «بازی تاج و تخت»، در این بخش برخی از مهم‌ترین سوالات این روزهای سریال را فهرست کرده و جواب می‌دهیم. همراه زومجی باشید.
تبلیغات
2016-06-got606110515hsdsc01871jpg-6dac07_765w

اپیزود ششم این فصل «بازی تاج و تخت» اگرچه در حد دو-سه اپیزود اخیر بی‌نقص نبود، اما با دوری از مرگ‌های شوک‌آور که امضای همیشگی این سریال بوده است، جلوه‌ی آرام‌تری از سریال را به‌مان نشان داد و برای اتفاقات زیادی از جمله رویارویی آریا و ویف و جیمی و بریین زمینه‌چینی کرد و جنگ سردِ قدمگاه پادشاه را هم وارد مرحله‌ی دیگری کرد. بعد از نقد و بررسی این اپیزود، در این مطلب جداگانه نگاهی به برخی از مهم‌ترین سوالات باقی مانده از این اپیزود می‌کنیم:

کپی لینک

قضیه‌ی برن و پادشاه دیوانه به کجا رسید؟

حتی قبل از اینکه در اپیزود پنجم از توانایی برن در تغییر گذشته اطلاع پیدا کنیم، طرفداران حدس زده بودند که شاید دلیل دیوانه‌شدنِ اریس تارگرین، برن بوده است. او به گذشته سفر کرده و آن‌قدر توی گوش اریس پچ‌پچ کرده که او را روانی کرده است. این تئوری بعد از اتفاقی که برای هودور افتاد، قوت گرفت و حتی بعد از اپیزود اخیر که شامل نماهای سریعی از اریس و جمله‌ی پایانی مشهورش (همه‌شون رو بسوزونین) بود، جدی‌تر هم شد. حالا تقریبا مطمئنیم که احتمالا کار برن با اریس تمام نشده. پس سوال این است که آیا همان‌طور که انتظار داریم برن مسبب دیوانگی اریس است؟ چون ما می‌دانیم که این برن بود که ویلیس را تبدیل به کسی کرد که فقط یک هدف در زندگی داشت: نگه داشتن در. خب، با توجه به تکرار جمله‌ی «همه‌شون رو بسوزونین» در این اپیزود، شاید برن همان کسی باشد که این جمله را در دهانِ اریس انداخته باشد.

طبق معمول نمی‌توانیم این تئوری را با قدرت اثبات کنیم. چون از یک طرف به نظر نمی‌رسد مارتین قصد داشته باشد از پیچش‌های سفر در زمانی برای تمام نقطه‌‌های عطف داستانش استفاده کند. مخصوصا بعد از اینکه ما یک نمونه از آن را این اواخر داشتیم. این درحالی است که کسانی که کتاب‌ها را خوانده باشند، می‌دانند که اریس یک‌دفعه به سرش نزده بود، بلکه به مرور زمان عقلش را دست داده بود. این وسط، منظور از دیوانه به عنوان کسی نیست که باید هرچه سریع‌تر به تیمارستان منتقل شود. مسئله این است که اریس اگرچه از ستم‌گری‌هایش لذت می‌برده و کارهای دیوانه‌واری انجام می‌داده، اما در آن واحد قابلیت فکر کردن هم داشته است. حتی باریستان سلمی هم می‌گوید که جنونِ اریس در طول زمان مشخص شد و این‌طوری نبوده که یک روز صبح از خواب بیدار شود و شروع به گیر دادن به زمین و زمان کند.

خب، تا اینجا به نظر نمی‌رسد برن نقشی در سرنوشتِ پادشاه دیوانه داشته باشد. اما از سویی دیگر، طرفداران دلیل می‌آورند که این توضیح شاید درباره‌ی کتاب‌ها صدق کند، اما ممکن است در سریال با اتفاقات دیگری روبه‌رو شویم. مارتین در کتاب‌ها بارها به این موضوع اشاره می‌کند که مشکل روانی در خانواده‌ی تارگرین وجود داشته است و اخلاق و رفتار اریس را به‌طور مفصل توضیح داده است، اما سریال به اندازه‌ی کتاب‌ها این کار را نکرده است. شاید در کتاب مشخص شدن اینکه برن دلیل دیوانگی اریس بوده غیرمتقاعدکننده به نظر برسد، اما از آنجایی که ما در سریال چیز زیادی درباره‌ی اریس نمی‌دانیم، ممکن است سازندگان با هدف ساده‌سازی و مختصر کردن داستان، برن را دلیل دیوانگی او معرفی کنند که خب، فکر نمی‌کنم نتیجه‌ی قابل‌قبولی در پی داشته باشد.

ناگفته نماند که نمای دیگر که در رویاهای برن در اپیزود ششم خیلی اهمیت دارد، جایی است که پایرومنسرهای قدمگاه پادشاه را با شیشه‌های آتش سبز یا وایلدفایر می‌بینیم و در نمای دیگری آتش سبز را می‌بینیم که در حال پیشروی در راهروهای زیرزمینِ قلعه‌ی سرخ است. در زمانِ شورش رابرت، وقتی نیروهای رابرت قدمگاه پادشاه را محاصره کرده بودند، اریس دستور داد تا در سرتاسر شهر وایلدفایر جاسازی کنند تا در صورت ورود شورشی‌ها به داخل شهر همه‌جا را به هوا بفرستد. نقشه‌‌ی ترسناکی که با کشته شدن او به دست جیمی ناتمام ماند. خب، رویای برن به یادمان می‌آورد که هنوز شیشه‌های زیادی از وایلدفایر در قدمگاه پادشاه وجود دارد که یک جرقه می‌تواند تمام شهر را به هوا بفرستد. چندتا تئوری درباره‌ی اینکه چه کسی این جرقه را می‌زند وجود دارد: آیا آتش اژدهایان دنی به انفجاری نابودگر بزرگی می‌انجامد یا سرسی برای نابودی گنجشک اعظم و دارودسته‌اش تمام قدمگاه پادشاه را خاکستر می‌کند؟ هرچه هست، ما می‌دانیم نمایی که برن از پیشروی آتش سبز دید، مربوط به گذشته نمی‌شود. بلکه اتفاقی که به احتمال زیاد در آینده می‌افتد. سوال این است که آیا می‌توان جلوی وقوع آن را گرفت؟

2016-06-screen-shot-2016-05-31-at-1-54-34-pm-1
کپی لینک

آیا آریا و ویف یک نفر هستند؟

در اپیزود اخیر سریال مشخص شد که باید به زودی انتظار یک نبرد جانانه‌ بین آریا و ویف را داشته باشیم. خب، عده‌ای از طرفداران این تئوری جالب را پیش کشیده‌اند که آریا و ویف در واقع یک نفر هستند. چگونه؟ برای اثبات این نظریه چندتا دلیل داریم؛ اول از همه، ما ویف را هرگز به تنهایی نمی‌بینیم. او یا در کنار آریا دیده می‌شود، یا در کنار جیگن هگار. دوم اینکه ما می‌دانیم ویف دختر یک ارباب وستروسی بوده که نامادری‌اش قصد کشتن او از طریق زهر را داشته و او این موضوع را فهمیده و فرار کرده و به مردان بی‌چهره پیوسته است. این داستان تاحدودی شبیه به اتفاقی است که برای آریا افتاده است: دختر لرد شمال که غریبه‌ها زندگی‌اش را از هم می‌پاشند و او را سرگردان می‌کنند. سوم اینکه ویف همیشه می‌داند آریا در حال چه کاری است و می‌تواند دروغ‌های او را حدس بزند. چهارم اینکه ویف از همان ابتدا علاقه‌ای به آریا نداشت. حضور او را نمی‌تواند تحمل کند. او را به خاطر نجیب‌زاده بودنش مسخره می‌کند و کلا به دنبال بهانه‌ای برای خلاص شدن از دستش می‌گردد.

تمام اینها به خاطر این است که ویف همان آریا است. آریا از زمانی که به مردان بی‌چهره پیوسته مبتلا به بیماری روانی اختلال دو شخصیتی شده است. یک لحظه فکرش را کنید: آریا هویت واقعی این دختر است. کسی که برای یاد گرفتن هنر کشتن به براووس آمده تا برای انتقام گرفتن از دشمنانش به وستروس برگردد. اما ویف دختری است که او قرار است به آن تبدیل شود. یک دختر بی‌نام و نشان و بی‌احساس. کاملا عاقلانه به نظر می‌رسد که این دو بخواهند یکدیگر را حذف می‌کند. با توجه به این تئوری، مارتین به مبارزه‌ی درونی آریا بین تبدیل شدن به هیچکس یا نگه داشتنِ هویت قبلی‌اش، جلوه‌ای تصویری داده است. بنابراین براساس این تئوری اگر در اپیزود بعد، آریا ویف را بکشد، جسم آریا از بین نمی‌رود، بلکه ذهن و تمام خصوصیات آریا از بین می‌رود و اختلال دو شخصیتی او به پایان می‌رسد و دوباره اگر ویف توسط آریا کشته شود، آریا شخصیت دوم ذهنش را از بین می‌برد. مثلا به سکانسی که ویف از جیگن هگار اجازه‌ی کشتنِ آریا را می‌گیرد نگاه کنید. در این سکانس این در واقع آریا است که از جیگن اجازه می‌گیرد تا برای همیشه شخصیت درونی‌اش را بکشد و به هیچکس تبدیل شود. بعد از رفتن ریف در چهره‌ی جیگن می‌توان تشخیص داد که او تا حدودی از این اتفاق راضی است. او به عنوان استاد آریا از اینکه آریا به این مرحله از آموزش‌هایش رسیده، خوشحال است. همه‌ی ما می‌دانیم که ویف با دست خالی هم آریا را حریف است. این درحالی است که ما در اپیزود قبل خوشحال شدیم که آریا نیدل را برای بازگشت به وستروس برداشت. حالا فکرش را کنید چه شوکی به‌مان وارد می‌شود، اگر در اپیزود بعد آریا توسط ویف کشته شود. ما حداقل برای چند دقیقه میخکوب می‌شویم. تا اینکه ویف را می‌بینیم که به جیگن می‌گوید که کار آریا استارک را ساخته است. ویف صورتش را برمی‌دارد و مشخص می‌شود، او در تمام این مدت آریا بوده است. جیگن سوال تکراری‌اش را می‌پرسد: «این دختر چه کسی است؟» دختر این بار به راستی جواب می‌دهد: «هیچکس».

game of thrones
کپی لینک

چرا هنوز کار گنجشک اعظم با سرسی تمام نشده؟

قبول دارید که «بازی تاج و تخت» غیرقابل‌پیش‌بینی است. خب، در همین رابطه شما را به اپیزود اخیر سریال و سکانسی ارجاع می‌دهم که سرسی به جیمی می‌گوید که نگران من نباش. من مانتین را به عنوان قهرمانم دارم. اگر با فرمول «بازی تاج و تخت» آشنا باشید، باید با شنیدن این جمله شاخک‌هایتان تکان بخورند. امکان ندارد شخصیتی در این سریال خیالش راحت باشد. مطمئنا اعتمادبه‌نفس بالای سرسی به ضررش تمام می‌شود. چرا؟ ببینید، الان گنجشک اعظم کنترل همه‌چیز و همه‌کس را در دست دارد. علاوه‌بر سرسی که کسی برای دستوراتش ارزشی قائل نیست، تامن، مارجری (سر این یکی شک داریم!) و لوراس مثل مومی در دستان گنجشک اعظم هستند. از سویی دیگر کوان، عموی سرسی را داریم که به نظر می‌رسد با تصمیم تامن مشکلی ندارد. اولنا تایرل هم که در حال حاضر کاری از دستش برنمی‌آید. در خلاصه‌ی داستانی اپیزود هفتم آمده است که :«گنجشک اعظم هدف دیگری را نشانه می‌گیرد». به نظرتان این هدف چه کسی می‌تواند باشد؟ درحال حاضر گرگور کلیگینِ زامبی تنها چیزی است که جلوی نابودی تمام‌عیار سرسی را گرفته است. بنابراین گنجشک اعظم فقط باید با استفاده از یکی از ترفندهایش کاری کند تا مانتین نتواند به جای قهرمان سرسی حاضر شود. بالاخره هم‌اکنون نشان نگهبانان پادشاه به ستاره‌ی هفت گوشه تغییر کرده، در حالی که نشان زامبی مانتین هنوز همان نشان قبلی است. این در حالی است که گنجشک اعظم می‌تواند مانیتن را حاصل یک «عمل شنیع» بخواند و کاری کند تا او اجازه‌ی شرکت در محاکمه به وسیله‌ی مبارزه را نداشته باشد. تا اینجا به نظر می‌رسد هدف بعدی گنجشک اعظم، زامبی مانتین است، اما یک گزینه جالب‌تر هم داریم. اگر یادتان باشد در تریلر فصل ششم سریال صحنه‌ای داشتیم که سرسی و مانتین در مقابل یاران مذهب قرار می‌گرفتند و سرسی «خشونت» را انتخاب می‌کرد. خب، با توجه به این صحنه به نظر می‌رسد هدف بعدی گنجشک اعظم نه مانتین، بلکه خالق او باشد: کایبرن. تنها وفادار سرسی در تمام قدمگاه پادشاه.

کپی لینک

آیا تازه کار سرسی با گنجشک اعظم شروع شده؟

در نقد اپیزود پنجم گفتم که مسلمان شدن ناگهانی مارجری توی ذوق می‌زند. چرا کسی که تا اپیزود قبل از بلایی که گنجشک اعظم سر برادرش آورده بود، عصبانی شده بود، یکدفعه به طرفداران او بپیوندد؟ شاید تمام اینها حیله‌ی بزرگی از سوی مارجری است تا سربزنگاه انتقامش را از گنجشک اعظم بگیرد. اما ممکن است سرسی هم در این حیله دست داشته باشد. طبق نظریه‌ی برخی طرفداران، سرسی و تامن در پشت صحنه نقشه کشیده‌اند تا آنجا که می‌توانند به دشمنشان نزدیک شده و آن موقع ضربه را وارد کنند. به صحنه‌ای که جیمی خبر انتقالش به ریورران را به سرسی می‌دهد نگاه کنید. اگرچه جیمی نگران اوست، اما سرسی مدام می‌گوید که مشکلی برایش پیش نمی‌آید و آرام به نظر می‌رسد و حتی جیمی را ترغیب می‌کند تا به ریورران رفته و ماموریتش را انجام دهد. در سوال قبلی گفتم که شاید این اعتمادبه‌نفس کورکورانه‌ای است که به ضرر او تمام می‌شود، اما شاید هم سرسی واقعا از برنامه‌ای که در پشت پرده ریخته است اطمینان دارد.

2016-06-20160525ep606publicitystill11001460081jpg-d49404_765w
کپی لینک

تقابل دوباره‌ی جیمی و بریین به چه می‌انجامد؟

منتظر یکی از جذاب‌ترین رویارویی‌های اخیر سریال باشید. قبل از پخش فصل ششم با توجه به تریلرها پیش‌بینی می‌کردیم که این دوستان قدیمی ممکن است در مقابل هم قرار بگیرند و این‌طوری که به نظر می‌رسد این اتفاق به زودی خواهد افتاد؛ جیمی و بریین دوباره در جبهه‌‌های مخالف جنگ قرار می‌گیرند. از طرفی بریین به عنوان مامور سانسا قصد جذب نیروهای بلک‌فیش و اضافه کردن آن به ارتش سانسا را دارد و  از طرفی دیگر جیمی هم به عنوان مامور قدمگاه پادشاه برای بازگرداندنِ ریورران به فری‌ها به آنجا سفر می‌کند. آخرین باری که این دو در کنار هم بودند، جیمی سوگندی که به کتلین برای پیدا کردن بچه‌هایش خورده بود را به بریین منتقل کرد و شمشیر «نگهدارنده‌ی عهد» را به او داد. این موقعیت فوق‌العاده‌ی حساسی است که این دو شخصیت (مخصوصا جیمی) را در موقعیت تصمیم‌گیری دشواری قرار می‌دهد. آیا بریین هنوز به جیمی علاقه دارد؟ جیمی چطور؟ چون در حال حاضر تا آنجایی که ما می‌دانیم رابطه‌ی عاشقانه‌ی جیمی و سرسی به حالت اولش بازگشته است. این در حالی است که جیمی برای نشان دادن غرور و قدرت لنیستری به ریورران می‌آید. درست بعد از اینکه توسط تامن و گنجشک اعظم انگشت‌نمای خاص و عام شده بود. بنابراین او مطمئنا قصد دارد با موفقیت در این ماموریت کمی از غرور لگدمان شده‌اش را بازپس بگیرد و بریین هم طبق معمول نمی‌گذارد چیزی جلوی انجام سوگندی که خورده است را بگیرد. البته جیمی هم سوگند یاد کرده بود که بچه‌های کتلین را پیدا می‌کند و الان نمی‌تواند از لحاظ اخلاقی آسیبی به آنها بزند. بلک‌فیش از لنیسترها متنفر است و فری‌ها هم از سانسا و دارودسته‌ی استارکی‌اش. خب، تنها سوالی که در بحبوحه‌ی این آشوب روانی می‌ماند، این است که چه کسی عهدشکن خواهد بود؟

کپی لینک

بانو استون‌هارت و والدر فری؟

اپیزود پنجم از بازگشت کاراکترهای زیادی خبر داد. از والدر فری خرفت که بعد از عروسی سرخ پول و ثروت خوبی به جیب زده گرفته تا بلک‌‌فیش، عموی کتلین، لایسا و ادمور تالی که بعد از جان سالم به در بردن از عروسی سرخ موفق شده ریورران را از فری‌ها پس بگیرد. ادمور تالی هم که برادر کوچک‌تر کتلین است و در واقع عروسی او بود که به کشتار استارک‌ها ختم شد. در این اپیزود متوجه می‌شویم که فری‌ها او را برای روز مبادا زنده نگه داشته بودند. حالا با بازپس‌گیری ریورران توسط بلک‌فیش، روز مبادا از راه رسیده و والدر فری می‌تواند از او به عنوان اهرم فشار استفاده کند.

اما بزرگ‌ترین سوالی که داریم، این است که حالا که داستان دارد وارد ریورران می‌شود، آیا خبری از بانو استون‌هارت هم می‌شود؟ این سوال به این دلیل به یکی از بحث‌های اصلی طرفداران تبدیل شد که در اپیزود پنجم به‌طور گذرایی از زبان والدر فری می‌شنویم که «برادران بدون پرچم» در حال اذیت کردن آنها هستند و از طرفی دیگر بریین هم که به عنوان مامور سانسا عازم ریورران است. ما می‌دانیم که در کتاب‌ها بانو استون‌هارت رهبر برادران بدون پرچم می‌شود و در ریورران با بریین برخورد می‌کند. اما زیاد خوشحال نباشید. چرا؟ خب، همین چند روز پیش مارتین در گردهمایی‌ای که با طرفدارانش داشت، در جواب سوالی گفت که بانو استون‌هارت از سریال حذف شده است. هرچند طبق معمول این باعث نشد تا طرفداران امیدشان را به‌طور کامل از دست بدهند. عده‌ای فکر می‌کنند شاید بانو استون‌هارت واقعی از سریال حذف شده باشد، اما شاید فرد دیگری بتواند با ظاهر او دست به انتقام‌ بزند. بله، شاید در آینده که آریا به یک آدمکش بی‌چهره تبدیل شد، او با سروظاهرِ مادرش قاتلان خانواده‌اش را زهر ترک کند!

2016-05-game-of-thrones-2.jpgf_-2
کپی لینک

بنجن چه چیزی است؟

در اپیزود پنجم با پیدا شدن سروکله‌ی بنجن استارک در قالب نجات‌دهنده‌ی برن و میرا از دست زامبی‌های شاه شب، دو اتفاق افتاد. اول از همه، ما با یکی از دوست‌داشتنی‌ترین و موردانتظارترین کاراکترهای کل سریال که برای همیشه غیبش زده بود روبه‌رو شدیم. دوم اینکه کتاب‌‌خوان‌ها متوجه شدند که هویت شخصیت مرموز «کولدهندز» که در کتاب‌ها به گروه برن کمک می‌کند، چه کسی است. اما سوال‌هایی که با حضور بنجن پاسخ گرفتند، با چندتا سوال دیگر جایگزین شدند. بنجن استارک هم‌اکنون دقیقا چه چیزی است؟ در حال حاضر تنها توضیحی که داریم، این است که بنجن چیزی بین یک انسان و زامبی است. مرده‌ای که زنده شده، اما به جای اینکه کنترلش در دست شاه شب باشد، اراده‌ی خودش را از دست نداده است. تمام اینها از صدقه سری فرزندان جنگل است که با فرو کردنِ یک خنجر آبسیدین در قلب بنجن، جلوی تبدیل شدن او را گرفته‌اند. سوال بعدی این است که آبسیدین دقیقا چگونه کار می‌کند؟ ما می‌دانیم که فرزندان جنگل وایت‌واکرها را با فرو کردن آبسیدین در قلب یک انسان نخستین خلق کرده‌اند. همچنین با آبسیدین می‌توان وایت‌واکرها را کشت و حالا می‌دانیم که با استفاده از آبسیدین می‌توان جلوی زامبی‌شدن انسان‌ها را هم گرفت. قضیه چیه؟ در حال حاضر واقعا به یک راهنمای جدی آبسیدین نیاز داریم! این وسط، ما می‌دانیم که بنجن با کلاغ سه‌چشم ارتباط داشته است، اما چرا آنها ارتباط‌شان را از برن مخفی نگه داشته بودند؟ هرچه است، خوشبختانه در حال حاضر بنجن تنها کسی است که می‌تواند برن را درباره‌ی آینده‌ و جایگاهش در دنیا راهنمایی کند و بسیاری از جاهای خالی را پر کند.

کپی لینک

دنی و اژدهایانش؟

صحنه‌ی دنریس در پایان‌بندی اپیزود اخیر سریال، از لحاظ داستان‌گویی یکی از بدترین حرکاتِ نویسندگان تا این جای فصل بود که شامل یک سخنرانی تکراری دیگر اما این‌بار از پشت دروگون می‌شد. اما فارغ از این موضوع، این صحنه دارای نکته‌ای است که شاید در میان انتقادات نادیده گرفته شده است. اینکه دنی بالاخره موفق به کنترل دروگون شده است. از زمانی که اژدهایان دنی به سه‌تا تین‌ایجرِ اعصاب‌خردکن و نافرمان تبدیل شدند، او دیگر توانایی کنترل آنها را از دست داد. آنها به انسان‌ها و گله‌های گوسفند حمله می‌کردند و حتی دنی هم هروقت در مقابل آنها قرار می‌گرفت، انتظار این را داشت که هرلحظه ممکن است خودش را در میان آرواره‌ی آنها پیدا کند. اما در سکانس پایانی اپیزود ششم می‌بینیم که دنی کنترل او را مثل یک اسب در دست دارد. اما خب، حتی اگر از این زاویه به این ماجرا نگاه کنیم، باز با مشکل روبه‌رو می‌شویم. مسئله این است که صحنه‌ی رام کردن دروگون به دست دنی، باید تبدیل به صحنه‌ی جسورانه‌ای می‌شد که در آن دنی هیولای وحشی‌اش را تحت فرمان خودش در می‌آورد. اما نویسندگان با حذف این صحنه‌ی مهم و پریدن ناگهانی به نتیجه کاری می‌کنند تا سخنرانی او در پشت اژدها حس‌و‌حال حماسی‌اش را کم داشته باشد. نمی‌دانم آیا این تصمیم به خاطر نداشتن بودجه برای نمایش طولانی‌تر دروگون گرفته شده بوده یا نه، اما هرچه است ظاهرا ما باید همین‌طوری قبول کنیم که دنی دارد کم‌کم قلق استفاده از اژدهایانش را یاد می‌گیرد.

تهیه شده در زومجی

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات