آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از The Birds تا School of Rock
«آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» ۹۴ یا همان جدیدترین مقالهی معرفی فیلمزومجی، به عادت همیشگی این مجموعه مقالات، چهار فیلم سینمایی دیدنی برای انواع و اقسام تماشاگران را انتخاب کرده است و آنها را با توضیحاتی کلی، به شما معرفی میکند. در قدم اول اثری کلاسیک و تماشایی را داریم که تعلیقسازی را آموزش میدهد، سپس به فیلمی میرسیم که یکی از پرافتخارترین ساختهها در تاریخ مراسم اسکار است و بعد از هر دوی اینها، دربارهی ۲ فیلمی میخوانیم که سرگرمکنندگی و جذب کردن هر مخاطبی که فکرش را بکنید، در اولویت هدفگذاریهایشان قرار دارد. در پایان هم با معرفی اجمالی فیلمی از سینمای ایران روبهرو میشوید تا اگر میخواهید سری به سالنهای سینما در داخل کشور خودمان بزنید، ذهنیت آمادهتری نسبت به محصولات سینمایی در حال اکران داشته باشید.
The Birds
آلفرد هیچکاک بزرگ، احتمالا برای بسیاری از سینماروها بیشتر از هر چیز دیگر، با آن تعلیق ویژه و عجیب برخی از بهترین فیلمهایش شناخته میشود. تعلیقهایی که خلقت صحیحشان نشان میدهد در دنیای هنر هفتم، اضطراب و استرس نه لزوما به کمک موجوداتی عجیبوغریب یا به وجود آوردن شرایطی مطلقا ناشناخته، بلکه با به کارگیری داستانگویی هوشمندانه، پا به وجود تماشاگر میگذارند.
این یعنی هیچکاک در انواع و اقسام فیلمهایش ثابت کرده است برای تسخیر احساسات مخاطب نسبت به اثری دلهرهآور، مهمتر از ماهیت تهدیدِ قرارگرفته در مرکز قصه، چگونگی تصویرسازی از آن تهدید است. طوری که گاهی عدهای کلاغ تبدیل به ترسناکترین موجودات دنیا برای مخاطب میشوند و گاهی، مواجهه با هشتپایی غولپیکر و دنداندرشت، نه آورندهی تعلیق که صرفا خالق تمپو و شاید هیجان است. «پرندگان» محصول سال ۱۹۶۳ میلادی، به زنی میپردازد که برحسب اتفاقات پیشآمده، قدم به شهر و خانهی مردی کموبیش غریبه میگذارد. شهری که در طی روز، ناگهان تکتک پرندگانش رفتارهایی عجیب را از خود نشان میدهند و از بیآزارترین تا خطرناکترینهایشان، سراغ حمله به سمت انسانها تا سر حد کشتنشان میروند. ماهیت حمله، بهصورت کامل برای مخاطبان غیر قابل درک است اما بزرگی تهدید به وجود آمده در پس آغاز آن، شدیدا تماشاگر را آزار میدهد. نتیجه هم میشود قرار گرفتن انسانهای گوناگون در موقعیتهای مختلف که تمامیشان بارها و بارها، منجر به حملهی پرندگانی شناختهشده و ناشناخته به آنها میشود. این وسط، جالبترین نکته شاید شخصیتپردازی بسیار خوب اکثر کاراکترها باشد که اهمیت جان سالم به در بردن آنها از فاجعهی اتفاقافتاده را برایمان افزایش میدهد و میگذارد در قاببندیهای عالی کارگردان، مسئله برای تماشاگر نه زخمی شدن جنونآمیز عدهای انسان که به خطر افتادن جان کاراکترهایی خاکستری و قابل همذاتپنداری باشد. پس فارغ از آن که سینمای کلاسیک را دوست دارید یا خیر، شک نکنید هیچ توجیهی برای ندیدنِ این اثر ماندگار، پیدا نمیشود.
Shakespeare in Love
فیلم Shakespeare in Love که داستانی با محوریت عشق خود شکسپیر و زنی جوان را روایت میکند، یکی از موفقترین فیلمهای اواخر دههی نود میلادی در مراسمهای سالانهی جوایز سینمایی است. البته این عاشقانه آنقدرها که به نظر میرسد، شیرین هم نیست و در پس آن دروغ و تلاش یک انسان برای رسیدن به جایگاه مورد علاقه به هر قیمتی، قرار دارد. شکسپیر در این داستان خیالی، همزمان با گرفتار شدن در عشقی هدفمند و برنامهریزیشده، در نویسندگی هم به مشکل میخورد و احتیاج به یک جرقهی جدید برای به ثمر رساندن اثرش دارد. در همین حین هم زنی زیبا و اشرافزاده را میبیند که شاید برای نمایشنامهنویسی به او الهامهایی عالی بخشیده باشد، ولی زندگیاش را نیز از نظر احساسی، وارد فازی خطرناکتر و پیچیدهتر از قبل میکند. Shakespeare in Love با بازی بازیگرانی همچون بن افلک، فیلمی مخصوص آندسته از مخاطبان است که از تماشای درامهای تلخوشیرین لذت میبرند و از قضا میخواهند پیام نهایی ساختهی مورد بحث هم بیشتر از غمانگیزی، برایشان امیدواردهنده باشد.
Shakespeare in Love برای بسیاری از بینندگان بیشتر از هر چیز دیگر، با سیزده نامزدی و هفت جایزهاش در مراسم اسکار، شناخته میشود
Bad Boys
Bad Boys محصول سال ۱۹۹۵ میلادی که برای بسیاری از مخاطبان حکم محبوبترین اثر مایکل بی را دارد، اثری اکشن، پرشده از انفجارهای تماشایی و با نقشآفرینی ویل اسمیت و مارتین لارنس است که بازیگرانش با استفاده از قدرت خود بهعنوان ستارههای سینمایی، آن را تبدیل به ساختهای ستایشنشده توسط منتقدان اما پرطرفدار بین مخاطبان عام، کردهاند. فیلمی دربارهی دو کارآگاه در پلیس مواد مخدر شهر میامی که سوار بر فِراریشان شهر را میگردند و خلافکاران را به خاک و خون میکشند.
مایک و مارکوس در قسمت اول Bad Boys میخواهند محمولهای صد میلیون دلاری از هروئین را بیابند و در همین راه، به اینکه شاید این سرقت و عمل خلافکارانه توسط یکی از اعضای قابل اعتماد سیستم قضایی کشور انجام شده باشد، شک میکنند. آنها برای یافتن این محموله، تنها پنج روز فرصت دارند و همین هم ماجراهایشان را هیجانانگیزتر از قبل میکند. خلاصه که اگر دلتان دیدن فیلمی بهشدت مفرح و اکشن خواست که شما را با مجموعهای از فیلمهای مانند خودش نیز آشنا میسازد، عقب انداختن تماشای Bad Boys، عاقبت خوشی ندارد.
School of Rock
وقتی فیلمسازی در حد و اندازهی ریچارد لینکلیتر که کمتر مخاطبی در دنیا سهگانهی درخشان او یعنی Before Sunrise یا پروژهی یازدهسالهاش Boyhood (بخوانید یکی از پنج فیلم جهان با میانگین نمرات ۱۰۰ از ۱۰۰ در وبسایت متاکریتیک) را ندیده است، محصولی سرخوشانه و موزیکال و کمدی را با بازی جک بلک (در یکی از بهترین پروژههای سینمایی او) بسازد، چگونه میتوان اثر مورد بحث را دوست نداشت؟ داستان School of Rock دربارهی همراهی یک معلم و دانشآموزانش برای سر و شکل بخشیدن به یک گروه موسیقی راک است و از همین مورد ساده، به سکانسهایی با نهایت جذابیت میرسد. مخصوصا به این خاطر که کارگردانی ساده ولی دلچسب لینکلیتر در همراهی با درک مناسب او از نحوهی روایت داستانی خندهآور که مفاهیمی جدی و قابل درک برای همگان را هم در خود جای داده است، کاری میکند این ساختهی سال ۲۰۰۳ میلادی، همچنان سرگرمکننده و دیدنی به نظر برسد.
تولدت مبارک
«تولدت مبارک» در جایگاه فیلمی متعلق به گروه سنی کودک و نوجوان که با اکبر عبدی، محمدرضا فروتن، مبینا مرتضوی، محبوبه بیات، نسرین نکیسا و نیما سیدی، کموبیش گروه بازیگران شلوغی را برای خود ترتیب داده، در عین ساخته شدن در سال ۱۳۹۳ شمسی، تازه پایش را به گیشهها باز کرده است. فیلم به دختربچهای میپردازد که شرایط خانوادگیاش او را به سمت انجام کارهایی جدید و برگزیدن راههایی بهخصوص سوق میدهند و کتابها، بخشی بزرگ از روزمرگیهایش هستند. درکنار سمیه زارعی نژاد و انسیه جهانآرا که به ترتیب نویسنده و کارگردان و تهیهکنندهی فیلم بودهاند، مجتبی رحیمی، ادلان ملکزاده و گرانش آشوری نیز وظایف فیلمبرداری، تدوین و آهنگسازی «تولدت مبارک» را برعهده دارند.
نظرات