آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از The Wages of Fear تا Rushmore
جدیدترین مقالهی معرفی فیلم زومجی، سه فیلم هالیوودی و یک اثر از سینمای فرانسه را برای آخر هفته به شما پیشنهاد میدهد. فیلمهایی که همه آنها لیاقت یک بار و حتی چند بار دیده شدن را دارند. آثاری اکثرا ساختهشده توسط کارگردانهای صاحبسبک که تک به تک، داستانهایی آشنا را به شکل متفاوت و منحصر به خودشان به تصویر کشیدهاند. البته نود و نهمین قسمت از سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» فقط به این چهار فیلم نمیپردازد و به عادت همیشگی این مجموعه، یکی از محصولات در حال اکران در سینماهای داخلی را نیز بهصورت اجمالی معرفی میکند. اولین ایستگاه؟ یکی دیگر از فیلمهای توماس اندرسون که احتمالا بسیاری از سینماروهای جدیتر میتوانند ثانیه به ثانیه با کاراکترهایش همذاتپنداری داشته باشند.
Punch-Drunk Love
پس از اکران و درخشش Hard Eight و Boogie Nights و صد البته مات و مبهوت شدن منتقدان دربرابر شاهکاری سهساعته به اسم Magnolia، پل توماس اندرسون که بهتازگی تولد ۴۹ سالگیاش را جشن گرفته است، به نقطهای ترسناک از دوران فیلمسازی حرفهای خود رسید. به سنگلاخی که حتی بسیاری از بزرگان دنیای هنر هفتم با رسیدن به آن زمین میخورند و به همین خاطر هرگز نمیتوانند کارنامههای هنری خود را تا انتها لایق توجه نگه دارند. زیرا پس از دست یافتن به سطحی مثالزدنی از دریافت توجه مثبت منتقدان و مخاطبان، فیلمسازهای مولف یا مسیر تعیینشدهای برای خود مییابند که با حرکت در آن به جلب نظرات سینماروهای جدیتر ادامه میدهند، یا راه را گم میکنند و تا آخر در حال تلاش برای بازگشت به روزهای درخشانشان هستند. به همین خاطر هم Punch-Drunk Love که با فاصلهی زمانی معناداری نسبت به آثار پیشین اندرسون به روی پردههای نقرهای رفت، بهنوعی نشاندهندهی آیندهی سینمای او به طرفدارانش بود. فیلمسازی که قصههایش را آرامسوز روایت میکند و با چهارمین فیلم بلند و عالیاش، صاحبسبک بودن خود را به اثبات میرساند. شاید به این دلیل که Punch-Drunk Love در عین داشتن شباهتی انکارناپذیر به آثار قبلیاش، با همهی آنها متفاوت است. یک فیلم تقریبا ۹۵ دقیقهای که راستش را بخواهید، بعضیها آن را دوستداشتنیترین اثر کارگردان «خون به پا خواهد شد» (There Will Be Blood) از نظر ارسال پیامهای امیدوارکننده به ذهن مخاطبان به حساب میآورند.
قصهی فیلمِ شاید نهچندان مفصل اما تماشایی Punch-Drunk Love که آدام سندلر، امیلی واتسون و فیلیپ سیمور هافمن افسانهای را در جایگاه بازیگران اصلی دارد، شخصیتهای اندک، رهاشده و افسردهای را زیر ذرهبین میبرد که انگار تمامیشان از نظر روحی، به اندازهی نیازشان برای زنده ماندن اکسیژن دارند، ولی آرزوی تنفس در هوای آزاد را در دل میپرورانند. آدمهایی که انگار به شکلی تماما واقعگرایانه، در گوشهی رینگ پناه گرفتهاند و مشتهای پیاپی دنیا را تحمل میکنند و شاید اگر دست خودشان بود، ابایی از بیرون پریدن از زمین مسابقه هم نداشتند. همین هم Punch-Drunk Love را به اثری تبدیل میکند که احساسات شخصیتها نقش پررنگی در سر و شکل گرفتن آن دارند و مهمترین عناصری هستند که شخصیتپردازی کاراکترها را پیش میبرند. بری ایگان با بازی آدام سندلر بهعنوان قهرمان اصلی فیلم، فردی به غایت شکستخورده است. فردی که از شغل رویاهایش فاصله میگیرد، در نبردهای دلخواهش پیروز نمیشود و کارش را فقط و فقط برای زنده ماندن و بر حسب عادت انجام میدهد؛ شاید هم فقط به هدف برآوردهسازی نیازهای آدمهایی که از مناظر گوناگون، به او وابسته هستند. در همین حین، زنی به اسم لینا لِنارد پیدا میشود که هم او آرامش درون بری را میبیند و هم بری در وجود وی، آن تکهی کندهشده از قلبش را پیدا میکند. خوشبختی اصلی بیننده هم در این است که علاوهبر فیلمنامهی قوی، بازیهای تماشایی و کارگردانیِ همچنان مثالزدنی پل توماس اندرسون، Punch-Drunk Love مانند سه فیلم قبلی کارگردان مورد بحث، رابرت السویت را بهعنوان فیلمبردار خود میشناسد. یک ترکیب هنری معرکه که باعث میشود حتی اگر از ابتدا تا انتهای Punch-Drunk Love را بدون صدا تماشا کنید، باز هم این فیلم، حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد.
Crank
حجم قابل توجهی از تحلیلگران باکسآفیس، باور دارند که جیسون استاتهام در عین حضور در بلاکباسترهای گوناگون و متعددی که هرکدامشان بخشی از بار تبدیل کردن او به ستارهی بی چون و چرای اکشنهای سرگرمکنندهی بیکله را برعهده داشتهاند، بالاتر از The Transporterها و The Mechanicها، موفقیتش در جلب نظر تماشاگران عامهی جوانتر را مدیون Crank است. فیلمی که در آن او نقش آدمکشی با نام شِو چِلیوس را بازی میکند که میخواهد بالاخره، فرصتی برای رستگار شدن پیدا کند. قاتلی که اجازه میدهد آخرین هدفش جان سالم به در ببرد و همین حرکت انساندوستانه، زندگیاش را به مرز نابودی میکشاند.
Crank را بدون شک میتوان یکی از برترین اکشنهای هالیوودی بزرگسالانه و مطلقا سرگرمکنندهی پانزده سال اخیر به شمار آورد
در حقیقت داستانگویی Crank از جایی آغاز میشود که شِو یک روز بعد از قدم گذاشتن در مسیر درست، تماسی دریافت میکند. تماسی که وی را از مسمومیت جدیاش مطلع میسازد و به او میفهماند که اگر خودش با انجام دیوانهوارترین کارهای ممکن شرایط ترشح آدرنالین در بدنش را فراهم نیاورد، یک ساعت دیگر میمیرد. به بیان واضحتر، شِو همزمان با تلاش برای یافتن پادزهری که زندگیاش را نجات میدهد، بیشترین دلیل ممکن برای ساخت سکانسهایی هیجانی، جذاب و سرگرمکننده برای شما را دارد. چون اگر یک ساعت از زمان به سرانجام رسیدن آخرین کار آدرنالینزایش بگذرد جان میدهد و این یعنی تعقیبوگریزهای دیوانهوار و جنگهای اسلحهمحور و فیزیکی تمامناشدنی، با دلیلی شکلگرفته در دل داستان، مهمترین موارد سازندهی تکتک دقایق اکشن بزرگسالانهی مورد اشاره هستند.
The Wages of Fear
فیلم The Wages of Fear محصول سال ۱۹۵۳ میلادی، داستان چهار مرد سوار بر دو کامیون را روایت میکند که باتوجهبه ماهیت محصول قرارگرفته در مخازنشان، توانایی منفجر کردن یک شهر کامل را دارند. آدمهایی استخدامشده توسط شرکتی قدرتمند که با محمولهی بزرگی از نیتروگلیسیرین قدم به اعماق جنگل میگذارند تا هرگونه که است، خودشان را به یک میدان نفتی برسانند. خطرناکترین عنصر حاضر در داستان فیلم هم چیزی نیست جز مسابقهای احمقانه و شکلگرفته بین آنها و به بیان دقیقتر رانندگان دو کامیون، برای سریعتر رساندن محموله به انسانهایی که در مسیر انجام دادن کارشان به این نیتروگلیسیرینها احتیاج دارند. باتوجهبه همین طرح داستانی، The Wages of Fear سراغ تصویرسازی تعلیقزا و هیجانآور از نبرد دو کامیونِ آمادهی انفجار در برخی از صعبالعبورترین مسیرهای قرارگرفته درون مناطق آمریکای جنوبی میرود. به این هدف که هم مخاطب را برای ۲ ساعت و ۳۶ دقیقه پای نمایشگر مقابلش میخکوب کند و هم او را به شکلی جلوتر از زمان خودش با مفاهیمی سیاه اما حقیقی آشنا سازد. آنری-ژرژ کلوزوی فرانسوی در این فیلمِ فرانسوی-ایتالیایی، به شکلی خارقالعاده سراغ بنا ساختن شخصیتهایی آلوده و فوقالعاده باورپذیر برای مخاطب میرود. تا در تریلر تحسینشدهی خود علاوهبر اکشنهایی که باتوجهبه زمان و موقعیت ساخت اثر دیوانهوار هستند، جلوههای زشتی از رقابتطلبی انسانها را نیز نشانمان دهد. علت موفقیت وی و ساختهاش در انجام این کار هم تلاش جدی فیلم در معرفی عالی شخصیتهای اصلی داستان در نیمهی آغازین خود است. موردی که سبب میشود وقتی مخاطب در ترسناکترین مسیرها با جنون این چهار نفر همراه شد، هرگز فراموش نکند که تکتکشان چهقدر ناامید، محتاج و از پیش نابودشده به نظر میآیند و چهقدر تمامی تصمیمات خطرناک آنها با نابودشده بودنشان از درون جور درمیآید.
Rushmore
دومین فیلم وس اندرسون، به انسانهایی میپردازد که در کمال سرخوشی، قدم به جادهی نابود کردن خودشان میگذارند
چند کارگردان زنده میشناسید که با دومین فیلم سینماییشان، استعدادی مثل جیسون شورتزمن را به دنیا معرفی کنند و شرایط لازم برای بازگشت جانانهی نقشآفرین شناختهشدهای همچون بیل مری به سطح اول سینمای هنری را فراهم بیاورند؟ وس اندرسون با آن نگاه یکتا و سبک تصویرمحورش، هیچگاه در فیلمهایش ابایی از اشارهی مستقیم به منابع الهام استفادهشده برای ساخت آثار خود نداشت. او برای ساخت فیلمهای بزرگی به مانند Rushmore، انواع و اقسام جریانهای سینمایی پراهمیت را زیر ذرهبین میبرد و در آخر موفق به آفرینش اثری منحصربهفرد، مخصوص به خودش و پختهشده توسط آنها میشد؛ مثل بسیاری از شخصیتهای فیلمهایش که آنها نیز پیش از رسیدن به خودشناسی، میخواهند شبیه آدمهایی بهخصوص باشند و گاهی درنهایت، موفق به شکل دادن بهترین نسخه از خودشان میشوند. به همین خاطر است که راشمور در مقام یکی از ویژهترین فیلمهای زیرژانر دوران بلوغ، بارها به آثار شناختهشدهی هالیوودی همچون The Graduate ارجاع میدهد و حتی تماشاگر حرفهایتر را به یاد قواعد فیلمسازی در سینمای موج نوی فرانسه میاندازد. با کارگردانی زیبایی که شما را در یک کلاس درس بهخصوص غرق میکند و روابط احساسی متفاوت و جسورانهی حاضر درون قصه را به بهترین شکل، به تصویر میکشد.
Rushmore به نوجوان شدیدا با استعدادی میپردازد که همزمان با تجربهی یک زندگی کاملا موفقیتآمیز، در فضای دِرامِدی (کمدی درام) قصه، به سمت نابود کردن خودش میرود. چرا که برتری واضح او به هم سنوسالهایش سبب میشود که هم خودش و هم دوستان و بزرگترها و آشنایانی که دارد، وی را بزرگتر از سن حقیقیاش ببینند. این جنس از شخصیتپردازی در ترکیب با نبرد احساسی و تماما کلیشهزداییشدهی او با دوست همیشگیاش بر سر جلب توجه شخصی خاص در مدرسه نیز Rushmore را در مقام یکی از بزرگسالانهترین فیلمهای زیرژانر خود جای میدهد. فیلمی که به اندازهی Bottle Rocket شجاعانه، به اندازهی The Royal Tenenbaums آشنا و در عین حال نوآورانه و به اندازهی Moonrise Kingdom در فراتر گذاشتن پایش از حد و مرز ذهنی مخاطبان، جسورانه به نظر میرسد.
نظرات