آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از Yojimbo تا Speed
پس از طی کردن دو هفته با قسمتهایی از سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» که بیشتر روی آثار اکرانشده در دو سال اخیر تمرکز داشتند، زومجی در جدیدترین مقالهی معرفی فیلم خود روی صحبت دربارهی آثاری جذاب از دهههای سی، شصت و نود میلادی متمرکز میشود و در جایگاه تازهترین فیلم، به نوشتن دربارهی یک درامدی (کمدیدرام) پخششده در سال ۲۰۰۵ میپردازد. فیلمهایی که یکی از آنها را باید کمدیرمانتیکی دیدنی دانست، دیگری را باید یکی از بهترین فیلمهای یکی از بهترین کارگردانهای آسیایی تاریخ خطاب کرد و دو تا از آنها هم هرکدام در سبک خود و برای مخاطبانِ علاقهمند به آن سبکها، شدیدا سرگرمکننده و لایق یک بار تماشا به نظر میرسند. البته از آنجایی که اینروزها خیلیهایمان جدیدترین ماجراجویی خونبار جاناتان ویک با نقشآفرینی کیانو ریوز را دیدهایم و احتمالا از اثری اکشن و پرزدوخورد و هیجانی با محوریت او استقبال میکنیم، قبل از هر فیلم دیگری در این مقاله سراغ Speed محصول سال ۱۹۹۴ میلادی به کارگردانی یان ده بونت را میگیریم. البته فراموش نکنید که در پایان کار و پس از توصیف هر چهار اثر اصلی، به عادت همیشگی این مقالات میتوانید معرفی اجمالی یکی از فیلمهای سینمایی در حال اکران درون سینماهای ایران را مطالعه کنید.
Speed
Speed که بسیاری نقشآفرینی کیانو ریوز در آن را بهعنوان یکی از ۱۰ بازی سینمایی برتر او به شمار میآورند و بازیگران شناختهشدهی دیگری همچون دنیس هوپر، ساندرا بولاک و جف دانیلز را در هم در تیم سازندگان داشته است، یکی از هیجانیترین فیلمهای عامهپسند دههی ۹۰ میلادی به حساب میآید. اثری که در آن یک اتوبوس به خاطر یک بمبگذاری عجیبوغریب، به وضعیتی درمیآید که باید برای منفجر نشدن، همیشه حداقل سرعتی بالاتر از پنجاه کیلومتر بر ساعت داشته باشد. این وسط اهمیتی ندارد که چنین سرعتی چهقدر خطر تصادف اتوبوس را افزایش میدهد، چهقدر جان افراد حاضر در اتومبیلهای دیگر قرارگرفته در مسیر را به خطر میاندازد یا چهقدر مهارتهای رانندگی ساندرا بولاک را به چالش میکشد (!) و منفجر نشدن اتوبوس و زنده ماندن حداکثر انسانهای ممکن، اولویت اصلی پلیسها به شمار میرود.
فیلم که به تعدادی از پلیسهای شهر لسآنجلس و تلاش آنها برای شکست دادن یک جنایتکار کاربلد میپردازد و قصهای انتقامجویانه را روایت میکند، پرشده از اکشنها و انفجارها و تعقیبوگریزها است. پرشده از لحظاتی که در آنها میتوان تکیه داد، اکشنی بزرگسالانه و خونبار را دید و حتی گاهی به بازیهای زبانی ریوز با دیالوگهای بیانشده توسط برخی از بازیگران دیگر فیلم خندید.
It Happened One Night
نخستین فیلمی که فرانک کاپرا به خاطر ساخت آن مجسمهی طلایی اسکار را از آکادمی دریافت کرد، اثری به اسم It Happened One Night بود که در سال ۱۹۳۴ میلادی اکران شد و هنوز از آن بهعنوان یکی از بزرگترین رکورددارهای این مراسم یاد میشود. چون سه فیلم One Flew over the Cuckoo’s Nest و The Silence of the Lambs و It Happened One Night تنها آثار سینمایی در طول تاریخ هستند که در یک دوره از مراسم مورد بحث، هر پنج جایزهی اصلی (بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر نقش اول زن) را بردهاند. It Happened One Night که هنوز از آن بهعنوان یکی از جریانسازترین کمدیرمانتیکهای تمام ادوار یاد میشود و برخی آن را بهترین فیلم سازندهی شناختهشدهاش هم محسوب کردهاند، همزمان یک فیلم جادهای نیز به حساب میآید. اثری که با انتخاب بازیگران درست (شیمی بین کلارک گیبل و کلودت کولبرت در این فیلم مثالزدنی است)، روایت داستانی ظاهرا ساده و پرشده از ارجاعات مهم به مفاهیم جدیتر، کارگردانی اغراقآمیز سکانسهای خندهآور و نشان دادن نحوهی نگاه انداختن رسانهها و جامعه به زندگی افرادی که بهدنبال اهداف و امیال شخصی خود هستند، تبدیل به یکی از سطح بالاترین آثار کلاسیک در نوع خود میشود.
Thank You for Smoking
آرون اکهارت احتمالا برای مخاطبان بیشتر با نقشآفرینی در جایگاه هاروی دنت در سهگانهی «شوالیه تاریکی» (The Dark Knight) کریستوفر نولان به یاد آورده میشود. اما او اندکی قبل از درخشش در قسمت دوم این سهگانهی ماندگار، یک اجرای مثالزدنی در کمدی سیاه خاصی به اسم Thank You for Smoking داشت. او در اینجا نقش مردی به اسم نیک نیلِر را بازی میکند که سخنران اصلی حمایت از سیگار کشیدن در تمامی مراسمها و برنامههای تلویزیونی است. کسی که خیلیها او را به سخره میگیرند و اثر بدون قضاوت وی، باورهایش را نمایش میدهد؛ تا با تصویرسازی از زندگی نیک به سوالاتی دربارهی ماهیت برخی از شغلها و رفتارها در جهان واقعی برسد و به شکلی متفکرانه و غیرمستقیم، پاسخهایی نیز برای این پرسشها ارائه کند. Thank You for Smoking یکی از آن فیلمهایی است که مخاطب را به کاراکتر اصلی علاقهمند میکند، سپس زشتیها و آلودگیهای زندگی او را نشان میدهد و بعد مجددا نادرستی و یکطرفه بودن قضاوت بیننده را به یاد او میآورد. نتیجه هم میشود شکلگیری فیلمی خوشفکر، هدفدار، پرشده از اجراهای قابل قبول، خندهآور و در برخی لحظهها تلخ که اگر اهل دیدن درامدیهای تحسینشدهی قرن بیستویکم باشید، نباید اجازه بدهید فرصت دیدن آن از دستتان برود.
نقشآفرینی آرون اکهارت بهجای نیک نیلر در Thank You for Smoking تماشایی است
Yojimbo
با درنظرگرفتن شرایط زمانی و مکانی تولید فیلم، پربیراه نیست اگر مخاطب Yojimbo را یک اثر هنری سطح بالا و همزمان محصولی در نوع خود عامهپسند بداند
«محافظ»، «بادیگارد» یا همان Yojimbo را باید یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما که براساس تقابل سنت و مدرنیته شکل گرفتهاند، خطاب کرد. محصولی که بعد از «هفت سامورایی» (Seven Samurai) شاهکار ماندگار آکیرا کوروساوای بزرگ از راه میرسد و در عین حال زیر سایهی عظمت آن دفن نمیشود. Yojimbo که بهنوعی میتوان گفت همزمان یک فیلم وسترن و یک فیلم ساموراییمحور است، به جوهرهی تغییرات فرهنگی یک جامعه با گذر زمان میپردازد و این موضوع را نه فقط به شکلی معنیدار و جهانشمول برای سینماشناسها که به شکلی جذاب برای حجم قابل توجهی از بینندگان به تصویر میکشد. بهگونهای که با درنظرگرفتن زمان و بستر تولد اثر، بتوان آن را فیلمی دانست که نهتنها از نظر هنری سطح بالا است، بلکه تلاش قابلتوجه و محترمی هم برای جلب نظر تعداد خوبی از سینماروها کرده است. بااینحال «محافظ» همانقدر که از نظر نمادین و استعاری قابل بررسی است و همانقدر که در میزانسن میدرخشد و در دکوپاژ درس نحوهی نمایش ایستادگی تکنفرهی شخصیت در مقابل دنیایی از ناهنجاریها را میدهد، در شخصیتپردازی و داستانگویی چند لایه هم جلوهای درخشان دارد. طوری که میتوان هماکنون به تماشای آن نشست و دید که چهطور نبرد دو نفر برای اثبات برتری بر دیگری، میتواند تبدیل به نبردی بین تمام اعضای یک جامعه شود. تازه این ارزشها فارغ از سکانسهای اکشن مخصوص سینمای کوروساوا هستند که Yojimbo در ارائه و جلو بردن آنها عملکردی خیرهکننده را به نمایش میگذارد.
روسی
تازهترین ساختهی امیرحسین ثقفی که تیم تبلیغاتش آن را فیلمی عاشقانه خطاب میکنند که در پایان به تراژدی میرسد، بهتازگی اکران خود را برای مخاطبانی با سنِ بالاتر از پانزده سال آغاز کرده است. این فیلم که علی اکبر ثقفی را در جایگاه تهیهکننده و امیر آقایی، طناز طباطبایی، صابر ابر، محمود نظرعلیان، حسین مسلمی، بهمن صادق حسنی، میلاد کیمرام و سپیده گلچین را بهعنوان بازیگران خود دارد و منتقدان کارگردان آن را با فیلمهای «مردی که اسب شد»، «مرگ کسبوکار من است» و «همهچیز برای فروش» به یاد میآورند، فیلمبرداری بلندمدتی داشت. چرا که باتوجهبه تعداد بازیگران نسبتا بالا و پیشروی مراحل ساخت در لوکیشنهای گوناگونی که در شهرهایی همچون لاهیجان، تهران، ساوه، قم، شهر ری، دیلمان، گرمسار، فومن، بندر کیاشهر، ورامین و جاجرود قرار گرفته بودند، سازندگان برای تکمیل پروسهی فیلمبرداری به هفتههای متعددی احتیاج داشتند. «روسی» که وظیفهی نویسندگی فیلمنامهی آن هم برعهدهی خود ثقفی بود، امین جعفری، مستانه مهاجر، شراره سروش و محسن دارسنج را نیز به ترتیب در جایگاه فیلمبردار، تدوینگر، طراح صحنه و لباس و طراح گریم دارد.
نظرات