انیمه Mob Psycho 100؛ زندگی دوگانهی موب
- عنوان اصلی: Mob Psycho 100
- اسم فارسی: موب سایکو ۱۰۰
- براساس مانگایی اینترنتی از ONE
- ژانر: برشی از زندگی، اکشن، کمدی، ماوراء طبیعی، شونن
- کارگردان: Yuzuru Tachikawa فیلمنامه: Hiroshi Seko
- محصول: استودیو Bones
- فصل اول: ۱۲ قسمت ۲۴ دقیقهای
- فصل دوم: ۱۳ قسمت ۲۴ دقیقهای
- وضعیت مانگا: به پایان رسیده است
- پخش فصل اول: ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۶ تا ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۶
- پخش فصل دوم: ۷ ژانویه ۲۰۱۹ تا ۱ آوریل ۲۰۱۹
- ردهی سنی: PG-13
فصل اول Mob Psycho 100 متفاوتترین و بهترین انیمه تابستان ۲۰۱۶ بود، اما کمتر کسی فکر میکرد که این اثر با چنین جلوهی بصری عجیب و طراحی شخصیت سادهای، روزی بهعنوان یکی از بهترین آثار این مدیوم شناخته شود. استودیوی بزرگ Bones، که با انیمههای پر طرفداری همچون Full Metal Alchemist: Brotherhood و My Hero Academia شهرت دارد، پس از مشاهدهی موفقیت و محبوبیت کم نظیر One Punch-Man، تصمیم به ساخت اقتباسی تلویزیونی از Mob Psycho 100، دیگر مانگای معروف ONE، گرفت. اما به خاطر ماهیت متفاوت Mob Psycho 100 از اغلب آثار شونن (Shounen)، چه در ظاهر و چه در داستان سرایی، این اقتباس بهراحتی میتوانست با شکست مواجه شود؛ این انیمه به کارگردانی نیاز داشت که جرئت ریسک کردن داشته باشد و پا را از ارائهی اقتباسی قدم به قدم از مانگا بسیار فراتر بگذارد. خوشبختانه یوزورو تاچیکاوا به خوبی توانست روح نقشهای متفاوت ONE را به صفحهی نمایشگر منتقل کند و انیمهای بسازد که منبع اقتباس اصلی را کیلومترها پشت سر گذاشته.
تاچیکاوا با بهرهوری حداکثری از پتانسیل سبک خاص ONE، انیمیشنی را در Mob Psycho 100 به بیننده عرضه میکند که گاها باید آن را با الفاظی همچون سایکدلیک و تجربی توصیف کنیم
Mob Psycho 100 درست از همان ثانیههای اول به بیننده نشان میدهد که با اغلب انیمههایی که تماشا کرده متفاوت است و به خاطر سبک هنری گسترده و تغییرات افسار گسیختهای که در تصویر اعمال میکند متاسف نیست. این موضوع برای کسانی که با سبک طراحی ONE آشنایی دارند یا اقتباس استودیو Madhouse از One-Punch Man را دیدهاند نباید آنچنان جدید باشد، اما یوزورو تاچیکاوا نهایت بهره را از این مسئله برده و با استفادهی حداکثری از پتانسیل سبک خاص ONE، انیمیشنی را در Mob Psycho 100 به بیننده عرضه میکند که گاها باید آن را با الفاظی همچون سایکدلیک و تجربی توصیف کنیم.
انیمه در زمینی بایر که حالا به صحنهی نبردی سهمگین شده آغاز میشود. انواری بنفش و آبی به رقص درمیآیند و به دور پیکر شعله ور شخصی ترسناک با چهرهای نامشخص میپیچند. حالا زمان ورود دلیل احتمالی خشم او فرا رسیده؛ هیولاهایی عظیم الجثه با اشکال مختلف او را در حلقهی خود محاصر میکنند، اما این مبارز کسی نیست که به این سادگیها تسلیم شود. دراینمیان اعدادی روی صفحه نمایان میشوند که به سرعت به سمت ۱۰۰ در حال حرکت هستند. این مبارز کسی نیست جز شیگئو کاگیاما و این اعداد نوید جنون او را میدهند.
اندکی بعد راوی ما را با دنیای اثر آشنا میکند: «افرادی وجود دارند که هر روز در حال مبارزهاند تا ردی از نور را در میان تاریکی بتابانند. مردم این اشخاص را «سایکیک» مینامند.» موب یکی از این سایکیکهاست؛ درواقع قویترین آنهاست. بله، Mob Psych 100 بهجای اینکه بخواهد داستان قوی شدن یک شخصیت را به بیننده نشان دهد، یک شخصیت بسیار بسیار قدرتمند را از همان اول به داستان وارد میکند. شخصیت اصلیهای بسیار قوی و به اصطلاح OP یکی دیگر از امضاهای آثار ONE بهشمار میروند، اما این بار ماجرا کمی فرق دارد و قدرت عظیم شیگئو یا همان موب مثل سایتاما صرفا برای مقاصد کمدی و دهن کجی به استانداردهای ژانر شونن در داستان گنجانده نشده است. از خم کردن قاشق گرفته تا جن گیری، موب هر کاری که از یک سایکیک بربیاید را میتواند انجام دهد، اما این قدرتها تنها بعد شخصیتی او نیست.
کلمهی Mob را میتوان «سیاهی لشکر» و «شخصیت پس زمینهای» ترجمه کرد و چه عبارتی بهتر از این برای توصیف شخصیت قهرمان ما؟ در زمانهایی که هنوز میزان استرس درونی موب به ۱۰۰ نرسیده، یعنی غالب اوقات، موب یک دانش آموز بی سروصدا و گوشه گیر است که حضورش تقریبا توسط همه نادیده گرفته میشود. او بیش از حد عادی و خنثی است و این را حتی در ظاهرش با آن چشمان بی حس و مدل موی کاسهای میتوان به وضوح دید. این زندگی دوگانهی موب به پایهی اصلی داستان بدل میشود؛ با وجود نبردهای متعدد نفس گیر در Mob Psycho 100، تضاد و کشمکش دو طرف شخصیت موب، جذابترین جدال در این انیمه است.
در این انیمه شخصیت ریگن آراتاکا پیش از موب معرفی میشود. با وجود آنکه زمان حضور ریگن در قاب تصویر به اندازهی موب نیست، اما این شخصیت اگر از موب جذابتر و تاثیرگذارتر نباشد، چیزی هم از او کم ندارد. ریگن یک سایکیک خود خوانده است که از انجام کارهای ماورا الطبیعه، یا بهتر بگوییم، از تظاهر به انجام کارهای ماور الطبیعه امرار معاش میکند. از تکنیکها و قدرتهای ذهنی بیشمار ریگن میتوان به ماساژ، پاشیدن نمک و فتوشاپ اشاره کرد. ریگن موب را متقاعد میکند که سطح قدرتهایش آنقدر بالاست که وی حتی توانایی احساس آنها را ندارد و با همین حقه او را به کار کردن زیر دست خود وامیدارد. موب که حالا از ریگن در ذهن خود یک الگو ساخته، او را به استادی خود میپذیرد و با هدف کنترل قدرتهای درونیاش، اوقات خود بعد از مدرسه را در دفتر کوچک او میگذراند.
شیمی فوقالعادهی موب و ریگن بهعنوان زوج مرکزی داستان، از جذابیتهای اصلی این انیمه تلقی میشود
ریگن طرف مقابل و مکمل موب است. موب بسیار قدرتمند است، اما بویی از روابط اجتماعی و جذابیت نبرده است؛ در سوی دیگر اما ریگن با وجود اینکه از نظر قدرت سایکیک فرقی با یک آدم معمولی ندارد، از شخصیتی کاریزماتیک برخوردار است و استاد تظاهر و شستشوی مغزی بهشمار میرود. شیمی فوقالعادهی این دو شخصیت بهعنوان زوج مرکزی داستان، از جذابیتهای اصلی Mob Psycho 100 تلقی میشود؛ تضاد ریگن و موب ضمن خلق صحنههای کمدی متعدد، بهعنوان اهرمی محرک در داستان حاضر است و نقشی اساسی را در پویایی هر دو شخصیت ایفا میکند. نقش تکمیل کنندی ریگن و موب برای هم دیگر، فقط به این مسائل کلی و مهم خلاصه نمیشود و حتی در بخشهای ریز داستان و ساب پلاتهای انیمه نیز دیده میشود؛ برای مثال، همانطور که موب در خیلی از مواقع ریگن را از خطرهای جدی نجات میدهد، مواقعی هم پیش میآید که اعتماد به نفس کاذب ریگن و حتی ناآگاهی او از میزان وخامت اوضاع، موب و سایرین را از مهلکه آزاد میکند.
درست مثل One-Punch Man، در این انیمه هم بخش زیادی از کمدی به بیان قهقرایی و آنتی-کلایمکسها متکی است؛ پایانهایی غیرقابل پیشبینی و اغلب ناامید کننده به زنجیرهای از اتفاقات که هیجان و کنجکاوی را در مخاطب شعلهور کرده بودند. برای مثال در One-Punch Man سایتاما دلیل قدرت مخوفش را برنامهی ورزشی سنگین روزانهی خود معرفی کند. این شوخ طبعی خاص ONE در Mob Psycho 100 هدفمندتر از همیشه حضور دارد. موب، که بهلطف قدرتهای ذهنیاش تقریبا شکست ناپذیر است، به خاطر قدرت بدنی پایین در سایر ابعاد زندگی فردی ضعیف بهشمار میرود. پس وقتی از او خواسته میشود به عضویت کلاب ماورا الطبیعهی مدرسه درآید، او طی اشتباهی خوش یمن در کلاب «بدنسازی» که پر است از افرادی قوی هیکل با ظاهری ترسناک اما قلبهایی رئوف عضو میشود؛ همین نمونهی کوچک از آنتی-کلایمکس چندین صحنهی کمدی و اسباب تکامل شخصیتی موب در چند بعد را رغم میزند.
در اغلب انیمههای شونن، با داستانی از مسیر سخت و ناهموار تبدیل شدن به قهرمانی قدرتمند طرفیم. شخصیتها میآیند که محدودیتها را در هم بشکنند و با زور بازو هم که شده آرمانها و اهداف خود را محقق کنند. دراینمیان رابطهای مستقیم بین آرمان و قدرت شخصیتها پیش میآید؛ از نمونههایی همچون «گتلینگ گان» لوفی گرفته در آرک CP9 گرفته، تا «ایالات متحدهی اسمش» آل مایت، آثار شونن هدف شخصی و اجتماعی شخصیتها را به تواناییها و قدرتهایشان گره میزنند و آنها را بهانهای قرار میدهند تا با شکست دشمنانی سرسخت، ترکیبی از رضایت بینندگان و پیشرفت شخصیتی قهرمانان خود را به تصویر بکشند. در Mob Psycho 100 اما داستان طور دیگری است. موب تمام پلههایی را که یک قهرمان انیمهای در طی چندین آرک پشت سر میگذارد را طی کرده، اما در حال جنگیدن نبردی دیگر است. او میخواهد یاد بگیرد چطور با همکلاسها و هم سن و سالان خود ارتباط برقرار کند، چگونه در دنیایی که پر از افرادی است که دروغ میگویند یا دیگران را قربانی منفعت طلبی شخصی خود میکنند زنده بماند و از چه طریقی ضعف بدنی خود در امور روزانه را جبران کند. موانع سر راه موب و نحوهی رویارویی او با آنها دقیقا برعکس آنچه است که معمولا در آثار شونن میبینیم. همین تلاش شیرین و صادقانهی قهرمان ساده و قابل همذاتپنداری ما به یکی از جاذبههای اصلی Mob Psycho 100 بدل میشود.
موب اما در توسعهی شخصیت، آن هم به این خوبی، تنها نیست و برعکس، توجه داستان به تمام شخصیتهای داستان و پویایی ایشان یکی از نقاط قوت Mob Psycho 100 است. در این انیمه، هر شخصیت از اخلاقیات، تمایلات و اهداف شخصی خود برخوردار است؛ دیدگاهها، اولویتها و بعضا ارزشهای این شخصیتها در مسیر دستیابی به اهدافشان یا تحت تاثیر برخوردها و روابطی که با دیگران داشتهاند دستخوش تغییر میشود. این مسئله از افتادن شخصیتها، هر چند با نقشهایی کم رنگ، به دام تک بعدی و غیر واقعی بودن خودداری میکند و باعث میشود بینندگان بیشتر با آنها ارتباط برقرار کنند و نسبت به سرنوشت ایشان کنجکاو باشند.
از آنجایی که این انیمه اهمیت زیادی به توسعهی شخصیتی میدهد، طبیعی است با قسمتهایی روبهرو شویم که کمی از پلات اصلی فاصله گرفته و انتظارات بینندگان از یک انیمهی شونن را نادیده میگیرند. یکی از اولین مبارزات مهم فصل اول انیمه، رویارویی موب با تروکی هانازاوا، یک سایکیک دیگر، است. بیشتر تنش در این زیر داستان نه از زور آزمایی دو شخصیت، که در این پرسش قراردارد؛ موب که در تصمیمش برای خودداری از به کار بردن قدرتهای خود علیه دیگر انسانها و آسیب زدن به ایشان جدی است، چگونه میتواند این نزاع جدی با هانازاوا را به پایان برساند؟ از آنجایی که موب حالا برای بیننده شخصیتی آشناست و دغدغه و درد درونیاش برای کسی که به داستان علاقهمند شده بسیار مهم است، این نبرد از یک زورآزمایی جذاب و پر زرق و برق، به صحنهای ترسناک و هراس انگیز تبدیل میشود؛ هانازاوا بیشتر و بیشتر موب را تحت فشار قرار میدهد و او را تا حد از دست دادن کنترل خود پیش میبرد. درست وقتی که ما نگران قهرمانمان و آرمانهای او هستیم، داستان به ما گوشزد میکند که هانازاوا دلایل خودش را برای این کار دارد و همین نگرش واقع گرایانه و بی طرف، یکی از زیباییهای Mob Psycho است. وجود موب هراسی تازه را در درون هانازاوا بیدار کرده است؛ آشنایی با شخصی که قدرتهایی مشابه دارد، برای هانازاوا یک کابوس تمام عیار است. او متوجه میشود زندگی فوقالعادهای که برای خود فراهم کرده ممکن است هر لحظه از هم فروبپاشد و دنیا دور او نمیچرخد.
اگر به طراحیهای اصلی ONE در Mob Psycho 100 و نسخهی اولیهی اینترنتی One-Punch Man توجه کرده باشید، صراحتا میبینید که در سبک این مانگاکا خبری از پس زمینههای شلوغ و آنچنانی نیست و طراحی مدل پیچیده فدای بیان گرایی، یا اصطلاحا اکسپریونیسم، شده است. این مسئله دست و بال ONE را در پردازش قدرتمند و تأثیرگذار صحنههای دراماتیک و طنزآمیز بسیار باز گذاشته است؛ بیان گرایی سبک طراحی ONE در ترکیب با سادگی مدل شخصیتها باعث شده 100 Mob Psycho به خوبی بتواند زبان بدن و حالت چهره را انعطاف پذیر به کار گیرد و دامنهی بزرگی از احساسات را قدرتمندانه در خود انعکاس دهد. این عنصر مانگا بسیار خوب به انیمه انتقال یافته است؛ سادگی طراحی شخصیتها به انیماتورها این اجازه را داده تا بیشتر روی حرکات و انیمیشن کار کنند و آنچنان نگران حفظ مدل شخصیتها در حالات مختلف نباشند.
بیان گرایی سبک طراحی ONE درکنار سادگی مدل شخصیتها باعث شده Mob Psycho 100 به خوبی بتواند زبان بدن و حالت چهره را انعطاف پذیر به کار گیرد و دامنهی بزرگی از احساسات را قدرتمندانه به نمایش بگذارد
در دست دیگر، استودیو Bones با استفاده به جا و مناسب از سادگی آرت استایل ONE، سبکها و مدیومهای مختلفی در انیمیشن به کار میبرد تا حس نهفته در صحنهها و شخصیتها را تقویت و تجربهای تأثیرگذار و تکان دهنده را به بیننده ارائه کند. برای مثال، در همان نبرد موب و هانازاوا، هنگامی که ناخودآگاه موب بر او غلبه میکند و تصمیم میگیرد که هانازاوا را سر جای خود بنشاند، سیاهی جوهر واری تصویر را در بر میگیرد و سپس چهرهای مخوف درمیان آن نمایان میشود. این تغییر در سبک درست به اندازهی حسی که بیننده دارد مغشوش و نگران کننده است. همین رویه در سایر مواقع نیز به کار گرفته میشود؛ در برخی صحنههای کمدی تغییراتی در حالت یا قرار گیری اجزای چهره احساسات و بازخوردهایی اغراق شده را به بیننده نشان میدهند و در صحنههای جدیتر چهرههای ساده به جزئیات آراسته میشوند تا نمایانگر شور، ثابت قدمی یا اضطراب شخصیتها باشند.
کمتر انیمهای وجود دارد که بتواند به خوبی Mob Psycho 100 آنچنان درامای درگیر کننده و جذابی ارائه کند که باعث شود بینندگان درست به اندازهی سرنوشت دنیای انسانها، به نتیجهی مسابقهی دوی پنج کیلومتر چند بچهی دبیرستانی اهمیت بدهند. Mob Psycho 100 صبورانه شخصیتهای خود را میسازد و مطمئن میشود که هر یک از آنها فرصت خود در مرکز توجهات را بهدست میآورند. ما بینندگان بیشتر از اینکه زمان خود را به تماشای شیرین کاریهای انیماتورها در طراحی نبردهایی نفس گیر بگذرانیم، در ذهن شخصیتها، بهخصوص موب، هستیمو با احساسات، دغدغهها و ارزشهای ایشان آشنا میشویم. همین نکته باعث میشود در برخورد این ارزشها، هنگامی که شخصیتها مجبور به گرفتن تصمیمات سخت میشوند یا دچار درد و رنج میشوند، تنش را در تن خود احساس کنیم و درحالیکه بر لبهی صندلی خود نشستهایم، برای پیروزی پسرک سادهی از خود گذشتهی داستانمان دعا کنیم.
انیمههای مشابه:
One-Punch Man
سایتاما بهعنوان سرگرمی اصلی خود در زندگی ابرقهرمان بودن را انتخاب کرده است. با وجود تمام اعمال قهرمانانه و قدرتهای فرا بشری سایتاما، اما ابر تاریک بزرگی بر زندگی او سایه انداخته است؛ او بیش از اندازه قوی است. این مسئله شاید در نگاه اول آنقدرها هم بد به نظر نیاید، اما سایتاما تنها با یک مشت میتواند هر دشمنی را از پای دربیاورد.
عدم وجود چالش و هیجان در زندگی سایتاما، او را به حالت بی حسی میکشاند. او که اشتیاق و شور خود را به زندگی از دست داده، به تماشای گذر روزها مینشیند، اما اوضاع پس از برخورد اتفاقی او با جنوس، سایبورگی جوان که در پی انتقام است، تغییر میکند. او که حالا بنا به شرایطی تصمیم دارد سرگرمی ابرقهرمان بودن خود را کمی جدیتر دنبال کند، وظیفهی تربیت و راهنمایی جنوس را نیز عهده دار میشود.
The Disastrous Life of Saiki K
داشتن قدرتهای ذهنی و ماورایی آرزوی اغلب انسانهاست، اما این مسئله دربارهی کوسو سایکی صدق نمیکند. از تلپاتی گرفته تا دید ایکس-ری، سایکی از موهبتهای زیادی بهرهمند است، اما آنها را چیزی بیشتر از نفرینهایی دردسرساز نمیداند. از آنجایی که دردسرها و مزاحمتهای این قدرتهای ناخواسته روی هم تلنبار میشوند، تنها آرزوی سایکی بهرهمندی از یک زندگی ساده و بی دردسر است؛ زندگی سادگی که در آن جهل و ندانستن سعادت است.
متاسفانه اما زندگی یک سایکیک با آن سادگی مدنظر سایکی خیلی فاصله دارد. با وجود آنکه او همیشه در تلاش است با پنهان کردن قدرتهای خود از همکلاسیهایش، از مرکز توجهات فاصله بگیرد، اما درنهایت نظر افرادی عجیب، از جمله ریکی نندوی کم هوش و شون کایدو متوهم، را به خود جلب میکند. او که حالا مجبور است با دیوانگی افراد دور و برش دستوپنجه نرم کند، درمییابد دستیابی به زندگی ایده آلش از آنچه که پیشتر میاندیشیده بسیار سختتر است.
Hunter X Hunter
یک شکارچی کسی است که به قصد انجام کارهایی خطرناک و غیر عادی در دنیا سفر میکند. از تعقیب خلافکارها گرفته تا جستوجوی سرزمینهای ناشناخته در پس گنجینههایی گم شده، شکارچیها داستانهای جذابی از ماجراجوییهای خود برای تعریف کردن دارند. گون پسر شکارچی معروفی است که مدتها پیش خانه و کاشانه را در پی رغم زدن ماجراجوییهای خود ترک کرده. گون که فکر میکند روزی میتواند در این مسیر پدر خود را پیدا کند، تصمیم میگیرد در جای پای او قدم گذاشته و خود نیز به یک شکارچی تبدیل شود.
با وجود احتمال پذیرفته شدن پایین و خطر مرگ بالا، گون بعد از تولد ۱۲ سالگی، محل زندگی خود را به قصد شرکت در آزمون شکارچیان ترک میکند. او در این مسیر با کوراپیکای انتقام جو، لئوریوی پول دوست که رویای پزشک شدن را در سر میپروراند و کیلوا که قبل از این به پیشهی آدم کشی مشغول بوده آشنا و دوست میشود. گون و دوستانش سعی میکنند با کمک هم ضمن سربلند بیرون آمدن از این آزمون سخت، اهداف شخصی خود را نیز محقق کنند.
Hinamatsuri
یوشیفومی نیتا یکی از اعضای میانردهی خانوادهی یاکوزای آشیکاواگومی است. زندگی معمولی یوشیفومی وقتی یک دختر جوان از آینده درست روی سرش فرود میآید، دچار آشوب میشود. این دختر بچه جز اسمش، هینا، و این مسئله که از قدرتهای ماورایی برخوردار است، چیزی به خاطر ندارد. نهایتا یوشیفومی با اکراه میپذیرد که از هینا مراقبت کند. بااینحال، ورود هینا زنجیرهای از اتفاقات را رغم میزند که زندگی همهی مردم شهر را تحت تاثیر قرار میدهد. اوضاع وقتی بدتر میشود که دختران بیشتری از آینده به قصد برگرداندن یا کشتن هینا به عصر حاضر میآیند.
نظرات