انیمه Your Lie in April؛ آهنگ عشق

دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ - ۲۳:۰۱
مطالعه 11 دقیقه
دختر زیبا جاپنی در انیمه Your Lie in April با موهای طلایی زیر نور آقتاب
عاشقانه‌ای درباره‌ی موسیقی و پیدا کردن اصواتی که لیاقت شنیدن را داشته باشند. انیمه Your Lie in April به زیبایی نشان می‌دهد که برخورد متفاوت افراد با یک توانمندی ارزشمند، چه‌قدر می‌تواند در زندگی انسان تعیین‌کننده باشد.
تبلیغات
  • عنوان ژاپنی: Shigatsu wa Kimi no Uso/四月は君の嘘
  • اسم فارسی: دروغ آوریل تو
  • براساس مانگایی از نائوشی آراکاوا (Naoshi Arakawa)
  • ژانر: موزیکال، رمانتیک و درام
  • کارگردان: کیویی ایشی‌گورو (Kyōhei Ishiguro)
  • فیلم‌نامه: تاکائو یوشیوکا (Takao Yoshioka)
  • محصول استودیو A-1 Pictures
  • تعداد قسمت‌ها: ۲۲
  • وضعیت: پایان‌یافته
  • پخش: ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ میلادی
  • رده‌ی سنی: PG-13

خلاصه‌ی داستان:

انیمه‌ی Your Lie in April که در ژاپن با نام Kimiuso هم شناخته می‌شود و داخل سایت MyAnimeList رتبه‌ی ۲۵ فهرست برترین انیمه‌های تمام ادوار را کسب کرده است، به یک پیانیست بااستعداد و کاربلد می‌پردازد. او که از کودکی به یادگیری ماشینی این هنر پرداخت و در آن می‌درخشید، همیشه نواختن آهنگ را مثل یک کار سخت شناخت و برای آن جنگید. اما پس از آن که یک فاجعه‌ی احساسی در زندگی وی رخ می‌دهد، همه‌ی تارها پاره می‌شوند و پیانیست برای همیشه پیانو و جهان موسیقی را کنار می‌گذارد.

ولی همان‌گونه که این رابطه بر پایه‌ی احساسات تخریب شد، می‌توان مجددا آن را به کمک احساسات بنا کرد. Your Lie in April در نگاه عمیق به تاثیر دوستی و عشق روی ترمیم شدن زخم‌های کهنه، این پیانیست را در مسیر رستگاری قرار می‌دهد. البته که مسیر جدید هم آسان و بدون چالش نیست. ولی حداقل همزمان با طی کردن آن، هم شخصیت اصلی قصه و هم مخاطب به آرامش درونی بیشتری می‌رسند. Your Lie in April شاید درباره‌ی لمس آرامش در اوج شلوغی باشد.

چند بچه مدرسه ای بامزه در انیمه Your Lie in April

قدم گذاشتن به جهان انیمه‌ای که از لحاظ بصری چشم مخاطب را نوازش می‌دهد، برای مخاطبان پروپاقرص دنیای انیمیشن‌های سرزمین آفتاب تابان اتفاق عجیبی نیست. ولی حتی اگر تا امروز اصلا مخاطب جدی یک انیمه نبوده‌اید، بدون شک می‌توانید لحظه به لحظه‌ی انیمه Your Lie in April را خیره‌شده به تصویر و مشغول ستایش تک‌تک جزئیات بصری ارزشمند آن باشید. پس چه‌قدر خوب که این انیمه اصلا کار مخاطب جدید را سخت نمی‌کند و در کل از یک فصل و ۲۲ قسمت تشکیل شده است.

افرادی که می‌خواهند ریشه‌های داستانی این انیمه را بشاسند، باید مانگا Your Lie in April را بخوانند. البته یک لایت ناول هم برای این سری با نام Your Lie in April - A Six Person Etude در سال ۲۰۱۴ میلادی منتشر شده است. همچنین بعد از این لایت ناول در سال ۲۰۱۵ میلادی خود نویسنده‌ی مانگا اصلی یک مانگا تک‌قسمتی به اسم Shigatsu wa Kimi no Uso: Coda را تقدیم طرفداران کرد. درنهایت هم یک انیمیشن ۲۳ دقیقه‌ای و متشکل از فقط یک قسمت را داشتیم که Moments نام دارد و عده‌ای آن را اپیزود ویژه‌ی انیمه Your Lie in April به حساب می‌آورند. برای تکمیل اطلاعات خود هم باید بدانیم که در نیمه‌ی دوم سال ۲۰۱۶ میلادی، فیلم لایواکشن اقتباسی Your Lie in April در کشور ژاپن ساخته و اکران شد. همان‌گونه که احتمالا خودتان حدس زده‌اید، این لایواکشن هرگز به محبوبیت و شناخته‌شدگی منابع اقتباس خود نرسید.

دستان روی پیانو در انیمه Your Lie in April
انیمه Your Lie in April و نمایش عشق دردناک همزمان به تصویر کشیدن آسمان و پیانو

با اینکه تقریبا همیشه حتی در جهان اغراق‌آمیز انیمه‌ها استفاده‌ی همزمان از چند سبک بصری می‌تواند برای مخاطب آزاردهنده و تا حدی گمراه‌کننده باشد، انیمه Your Lie in April به بهترین شکل ممکن تصویرسازی‌های متفاوت را در دل هم ذوب کرده است. این‌جا نه فقط با حالت چهره‌ی متفاوت چندین و چند شخصیت که با مدل‌های متفاوت انیمیشن‌سازی مواجه می‌شوید که هرکدام به‌نوعی برای روایت داستان ضروری هستند.

در حقیقت آن‌چه که باعث می‌شود تعدد سبک‌های بصری انیمه Your Lie in April، مخاطب ناآشنا با جهان انیمه‌ها را پس نزند این است که پیوند بسیار عمیقی با فیلم‌نامه دارند. این‌جا با انیمه‌ای روبه‌رو می‌شویم که هم بارها و بارها اطلاعات کلیدی را فقط در دل دیالوگ‌های مفصل تحویل مخاطب می‌دهد و هم می‌تواند شدیدا تصویرمحور و مسلط بر داستان‌گویی بصری خطاب شود.

برگ برنده‌ی سازندگان این است که از سبک‌های بصری مختلف انیمه به‌عنوان حروف الفبای یک زبان تصویری بهره می‌برند. در نتیجه همیشه پیش از آن که یک سکانس بخواهد بار احساسی خود را بر مخاطب تحمیل کند یا لحظه‌ای کمدی در فیلم‌نامه زورکی به نظر برسد، تصویر با مخاطب حرف می‌زند، احتمال پذیرش حس‌وحال هر موقعیت توسط او را افزایش می‌دهد و تنوع محصول را حفظ می‌کند. این‌گونه Your Lie in April هم برای مخاطبان قدیمی و جدید مناسب به نظر می‌رسد و هم بخش زیادی از پتانسیل جهان انیمه‌ها را نشان تماشاگر کم‌تجربه می‌دهد.

دختر با موهای بلند مشغول گریه کردن در انیمه عاشقانه و موزیکال

Your Lie in April داستان و داستان‌گویی مناسبی دارد و انواع‌واقسام افراد دارای سلایق متفاوت که گاردی جدی مقابل انیمه‌ها نگرفته‌اند، باید یک بار آن را تماشا کنند. ولی در عین آن که فیلم‌نامه‌ی اثر نقاط قوت پرتعدادی دارد، همه‌ی اجزای قصه‌گویی Your Lie in April از پیوستگی ایده‌آل با یکدیگر برخوردار نیستند. برای نمونه شخصیت‌های فرعی در داستان هرگز پرداخت واقعا عمیقی پیدا نمی‌کنند و بیشتر شبیه بازوهای هل‌دهنده‌ی کاراکترهای اصلی به سمت مسیرهایی مشخص هستند. از آن سو با اینکه انیمه‌ی مورد بحث به موضوعات متفاوتی پرداخته است، همیشه می‌توان تشخیص داد که کدام موارد واقعا دغدغه‌های داستان بوده‌اند و کدام داستانک‌ها صرفا برای شاخ‌وبرگ دادن به Your Lie in April خلق شدند. این یعنی برخلاف کارگردانی و تصویرسازی اثر که از یک هماهنگی کم مثل‌ومانند بهره می‌برد، فیلم‌نامه بعضا کمی بی‌نظم به نظر می‌رسد.

انیمه Your Lie in April راوی یک داستان عاشقانه‌ی شنیدنی است؛ عشقی به مراتب فراتر از علاقه‌ی شدید دو انسان به یکدیگر

هرچند خوش‌بختانه هسته‌ی اصلی داستان مدام انقدر کشش دارد که مخاطب اصلا انیمه را رها نکند و فرصت دیدن بهترین لحظات آن را به خاطر مواجهه با چند لحظه‌ی متوسط از دست ندهد. بالاخره Your Lie in April انیمه‌ای است که می‌تواند از شدت هیجان‌انگیزی نشستن روی صندلی را برای مخاطب سخت کند و در بعضی سکانس‌ها هم به شکلی میخکوب‌کننده دردناک می‌شود و اشک‌ها را جاری می‌سازد. در همین حین، کمدی‌های انیمه‌ی نام‌برده هم ضعیف نیستند و واقعا بیننده را وارد اتمسفر متفاوتی می‌کنند. در نتیجه مثل زندگی واقعی که همیشه ایرادهای خود را دارد اما در بهترین حالت پویایی را از دست نمی‌دهد، Your Lie in April تازه می‌ماند. قبل از آن که بخواهید منتظر شروع بخش اصلی آن بشوید، خود را درگیرشده با داستان می‌بینید و پیش از آن که بخواهید از قصه خسته شوید، باید غمِ پایان یافتن آن را بپذیرید. چرا؟ چون احتمالا به شخصیت‌های اصلی و تغییرات شکل‌گرفته در وجود آن‌ها از صمیم قلب اهمیت می‌دهید.

گربه سیاه با چشمان سبز و براق در انیمه Your Lie in April

یکی از زیبایی‌های شخصیت‌پردازی انیمه‌ی «دروغ آوریل تو» آن‌جایی به چشم می‌آید که متوجه می‌شویم در عین شناخت مفصل این آدم‌های مهم، قرار نیست تمامی رازهای آن‌ها را بدانیم

«دروغ آوریل تو» برخوردی ارزشمند و ویژه با موسیقی دارد. این نکته فقط مرتبط با آلبوم موسیقی متن اورجینال کوتاه فیلم و استفاده‌ی به‌جا و عالی اثر از موزیک‌های کلاسیک نیست. Your Lie in April حتی در طراحی نحوه‌ی ارتباط برقرار کردن قابل لمس بین کاراکترها با محوریت نگاه آن‌ها به هنر ارزشمند موسیقی می‌درخشد. ولی شاید زیباترین جزئیات حاضر در سریال را ثانیه‌هایی تشکیل بدهند که می‌خواهند مخاطب را از این موسیقی دور نگه دارند.

در حقیقت سازنده برخوردی فانتزی با تک‌تک آهنگ‌ها دارد و می‌خواهد قداست، جادویی بودن و دسترسی‌ناپذیری به این موزیک خاص را پررنگ کند. انگار ما همیشه حتی وقتی به زندگی شخصی کاراکترها و تلاش آن‌ها برای خلق یک موزیک عالی می‌نگریم، آن‌چنان در جریان جزئیات انجام این کار نیستیم و رخدادها را با فاصله‌ای واضح تماشا می‌کنیم. در نتیجه انگار هرگز نمی‌دونیم که کم‌نقص‌ترین و شنیدنی‌ترین موسیقی‌ها چگونه خلق شدند و زندگی‌های این افراد را جلو بردند. شاید به همان دلیل که هنوز نمی‌دانیم بیل مری در انتهای فیلم Lost in Translationسوفیا کاپولا چه جمله‌ای را در گوش اسکارلت جوهانسون به زبان آورد.

دختر در حال مرتب کردن اتاق به هم ریخته در انیمه عاشقانه

اما رازآلود بودن بخش‌هایی از قصه متاسفانه کمی هم به آن آسیب می‌زند. زیرا با اینکه سریال همیشه از نظر بصری تماشایی است، گاهی بیشتر از نشان دادن و اثبات کردن، صرفا از شما انتظار پذیرش برخی حرف‌ها را دارد. این مشکل هم در ظاهر از مخاطب اجازه‌ی نظر دادن راجع به برخی از جنبه‌های قصه را می‌گیرد. پس تماشاگر نیز کمی فاصله‌ی خود با اثر را افزایش می‌دهد تا کمتر متوجه نگاه بالا به پایین سازندگان بشود. برای نمونه اگر در جایی از سریال، شخصی نسبتا مهم گفت که انجام کار الف غیرممکن است و داستان هم به این حرف به چشم یک حقیقت انکارناپذیر نگاه می‌کرد، Your Lie in April از شما می‌خواهد که به آن اعتراضی نداشته باشید.

این مسئله خوش‌بختانه متوجه بخش‌های زیادی از اثر نیست و می‌توانیم با آن کنار بیاییم. مخصوصا به این خاطر که قصه‌های عاشقانه‌ی اصلی سریال جذاب و درگیرکننده هستند و همیشه بیننده حتی وقتی از تمامی جنبه‌های داستانی راضی نیست، یک ماجرای مهم و لایق دنبال شدن را در انیمه Your Lie in April می‌شناسد.

دختر ژاپنی در انیمه Your Lie in April

کارگردان انیمه‌ی Your Lie in April چون نقاط قوت اثر خود را شناخته است، وقت زیادی روی اتصال صحیح همه‌ی شخصیت‌های اصلی می‌گذارد. در نتیجه به‌جای اینکه شاهد روابط ۲طرفه و ساده باشیم، یک گروه از روابط دوستانه را می‌بینیم که هرکدام «دوستی» را از جهتی متفاوت و به دلیلی متفاوت می‌شناسند. این وسط موسیقی شبیه طنابی معلق‌شده در هوا می‌ماند که همه‌ی آن‌ها را در یک دایره نگه می‌دارد و باعث از هم نگسستن عشق‌ها و دوستی‌ها می‌شود.

«دروغ آوریل تو» بارها و بارها از تصویرسازی‌هایی استفاده می‌کند که عملا حکم بازتاب یک تصویر دیگر سریال در شرایط زمانی و مکانی متفاوت را دارند. منِ مخاطب هم با دیدن همین لحظات، به همه‌ی این آدم‌ها احترام می‌گذارم و متوجه پویایی و ارزش ارتباط آن‌ها با یکدیگر می‌شوم. کاری که هیچ دیالوگی نمی‌تواند انقدر عالی آن را به سرانجام برساند. زیرا فقط با دیدن این تصاویر درک می‌کنیم که هر شخصیت مهم، این‌جا چگونه در حال کامل کردن تصویر بزرگ اصلی است و چرا داستان نمی‌توانست بدون او شکل بگیرد. شاید سرتاسر Your Lie in April هم همین حقیقت را فریاد می‌زند که انسان‌ها قابل حذف از داستان‌های یکدیگر نیستند.

سه نوجوان میان نورهای طلایی و فضای اغراق آمیز انیمه عاشقانه دروغ آوریل تو
شاید همچنان جاده‌هایی تاریک در مقابل تو قرار داشته باشند. ولی باید باور داشته باشی و به حرکت ادامه بدهی؛ باور کن که ستاره‌ها راه سیاه را روشن می‌کنند. حتی اگر فقط یک‌ذره نور بدهند. می‌دانی؟ همه‌ی ما می‌ترسیم.

قصه‌های مهم را در تمامی مدیوم‌ها باید شنید. مهم نیست که بی‌نقص باشند یا از چند ضعف رنج ببرند. مهم نیست که در انتها آن‌ها را چه‌قدر دوست داشته باشیم. آن‌ها فقط ما را سرگرم نمی‌کنند. بلکه دست تماشاگر را می‌گیرند و او را به مکانی دیده‌نشده می‌رسانند. آیا لزوما این مکان در نگاه ما زیبا خواهد بود؟ نه. آیا حتما با پشت سر گذاشتن این سفر تبدیل به انسان‌های بهتری می‌شویم؟ باز هم نه.

اما در زندگی‌های به تکرار افتاده‌ای که خواه یا ناخواه می‌پذیریم، Your Lie in Aprilها اهمیت زیادی دارند. پشت سر گذاشتن این سفرها اهمیت زیادی دارند. به قول کائوری، موسیقی خود آزادی است. هنر خود آزادی است. شنیدن این قصه و قضاوت کردن آن خود آزادی است. چه کسی حاضر می‌شود در این دنیای مدرن خالی‌شده از انواع‌واقسام آزادی‌ها، آزادی را از دست بدهد؟

موزیسین افتاده جلوی پیانو با کراوات قرمز و پیراهن آبی در انیمه عاشقانه جاپنی

(۳ پاراگراف بعدی مقاله بخش‌هایی از داستان انیمه‌ی سریالی Your Lie in April را اسپویل می‌کنند)

زیبایی اصلی Your Lie in April را شاید در همین بتوان دید که یک قصه‌ی تکراری با محوریت نجات پیدا کردن فردی مشکل‌دار توسط انسانی ایده‌آل را به تصویر نمی‌کشد. مخاطب به این دلیل قصه را باور می‌کند که هر دو شخصیت به اندازه‌ی کافی با سنگ‌های افتاده در مقابل پاهای خود روبه‌رو می‌شوند و چاره‌ای جز جلو رفتن ندارند. Your Lie in April درباره‌ی انسان‌هایی ایراددار است که درکنار یکدیگر نه ایده‌آل که بهتر می‌شوند. آن‌ها بهبود می‌یابند چون ضعف‌های یکدیگر را در آغوش می‌کشند.

به همین خاطر تماشاگر روبه‌روی رشد رویایی چند کاراکتر قرار نمی‌گیرد. بلکه آدم‌هایی باورپذیر و دردکشیده را می‌شناسد که به ما می‌فهمانند در دل روابط اجتماعی و پذیرش یکدیگر می‌توانیم یکدیگر را بهتر کنیم. ما حتی نیازی به نشان دادن بهترین جلوه‌های خود به دیگران نداریم و گاهی اگر فقط همه به ضعف‌های یکدیگر توجه کافی نشان بدهیم، زخم‌های بیشتری را بهبودیافته می‌بینیم. همچنین Your Lie in April ریسکی بزرگ را می‌پذیرد و این پیام‌های زیبا را آغشته به رخدادهای بسیار تلخ می‌کند؛ تا این تلخی‌ها پررنگ‌کننده‌ی روشنایی اصلی قصه برای من و شما باشند.

فضای داستان‌های رمانتیک که به انسان‌های زجرکشیده در سنین خاص می‌پردازند، غالبا می‌خواهد به پشت سر گذاشتن گذشته برسد. به این معنی که پس از نمایش تراژدی می‌گوید شاید شخصیت‌ها روزهای بدی داشتند، ولی از آن‌جا به بعد دیگر مثل پادشاهان و ملکه‌ها زندگی کردند. اما Your Lie in April پیام‌های واقع‌گرایانه خود را دچار این‌گونه دروغ‌های آسیب‌زا نمی‌کند. البته که همچنان اوضاع می‌تواند بد پیش برود. شاید شکست‌های بیشتری در راه باشند. بعید نیست که اتصال دو قطعه به یکدیگر همیشه هم باعث ترمیم آن‌ها نشود. ولی درنهایت نه لبخندهای دو طرف از یاد می‌روند و نه بهترین لحظات زندگی آن‌ها ارزش خود را از دست می‌دهند. حتی اگر لحظات بدی آن‌چنان عالی نباشند.

پسر عینکی مقابل آینه و چمن های سبز طبیعت در انیمه Your Lie in April
کپی لینک

انیمه‌های مشابه Your Lie in April

برخلاف اکثر مواقع که موقع انتخاب محصولات برتر مشابه با یک اثر محبوب، بیشتر به موضوعات مرکزی آن‌ها توجه می‌کنیم، گاهی صرفا باید به زیرژانرهای یک انیمه نگاه بیاندازیم. Your Lie in April خود به خود انقدر انیمه‌ای خاص و تعریف‌شده در چارچوب‌های مشخص است که به‌سادگی می‌توان دست روی دو انیمه‌ی دیدنی دیگر گذاشت که احتمالا بدون مشکل از پس جلب نظر افراد علاقه‌مند به آن برمی‌آیند.

انیمه‌های پیش‌رو هم بار احساسی قدرتمندی دارند، هم شامل اشک‌ها و لبخندها می‌شوند، هم موسیقی در آن‌ها نقشی کلیدی را ایفا می‌کند و هم از گره‌خوردگی سرنوشت برخی افراد به یکدیگر می‌گویند. این وسط اگر می‌توانید از بار موسیقیایی قوی Your Lie in April چشم‌پوشی کنید، احتمالا از فیلم Your Name هم لذت فراوانی می‌برید. زیرا آن ساخته‌ی شدیدا تحسین‌شده‌ی ماکوتو شینکای، یکی از بهترین نمونه‌های پرداختن به انسان‌های متصل به یکدیگر در مدیوم انیمه‌های ژاپنی به حساب می‌آید. فراموش نکنید که این داستان‌ها درباره‌ی اتصالی فراتر از علاقه‌ی شدید دو انسان به یکدیگر می‌گویند و انگار به اشکال متفاوت واقع‌گرایانه و فانتزی، از وجود یک نیروی نامرئی در کل دنیا خبر می‌دهند.

دو انسان در دل جنگل زیر آسمان آبی در انیمه Anohana

Anohana: The Flower We Saw That Day

وقتی یکی از اعضای گروهی از دوستان صمیمی جان خود را از دست می‌دهد، همه‌ی افراد نزدیک به او شدیدا تحت تاثیر قرار می‌گیرند. اما ۱۰ سال پس از این مرگ دردناک، روح دوست صمیمی و از دست رفته بازمی‌گردد. البته فقط رئیس گروه دوستی می‌تواند او را ببیند و به درخواست‌های وی گوش بدهد. می‌پرسید روحِ دوست کشته‌شده پس از این همه وقت چه می‌خواهد که به آن‌جا بازگشته است؟ خودش هم نمی‌داند.

او می‌داند که باید به زندگی پس از مرگ برود. اما چون هیچ خاطره‌ای راجع به چند اتفاق مهم ندارد، نمی‌داند که دقیقا چه مشکلی در دنیای انسان‌های زنده مانع رسیدن او به زندگی پس از مرگ شده است. این‌گونه در مسیر نجات دادن روحی گم‌شده، دوستان زنده‌ی او دور یکدیگر جمع می‌شوند تا بفهمند چگونه می‌توانند این فرد عزیز برای خود را به آرامش ابدی برسانند.

پسر با پیراهن سفید و دختر با بلوز سیاه در انیمه Nodame Cantabile

Nodame Cantabile

دانش‌آموز برتری که چیاکی نام دارد و حرفه‌ای‌ترین پیانیست مدرسه به شمار می‌آید، رویای تبدیل شدن به شخصی مانند اسطوره‌ی خود را در سر می‌پروراند. او می‌خواهد هر طور که ممکن است تبدیل به یک رهبر ارکستر در کلاس جهانی بشود. اما برای پیشرفت بیشتر باید به کلاس‌هایی بین‌المللی رفت؛ کلاس‌هایی که داخل شهرهایی دور از محل زندگی او برگزار می‌شوند. چالش تلخ قرارگرفته در مقابل وی نیز به ترس بی‌پایان او از پرواز گره می‌خورد. هرچند که فارغ از فشار این ترس، او به خاطر یک رخداد تلخ احساسی هم همچنان عذاب زیادی می‌کشد.

آینده برای کسی که کل افراد حاضر در محل تحصیل حسرت تبدیل شدن به او را دارند، خالی و نه‌چندان دوست‌داشتنی جلوه می‌کند. اما پس از آن که او یکی از بدترین روزهای عمر خود را سپری کرد، دختری ناشناس قدم به زندگی این پیانیست می‌گذارد. دختری بااستعداد در نواختن پیانو که البته برخلاف چیاکی، ظاهرا به بی‌نظمی عشق می‌ورزد. ولی این دو که دقیقا انگار متضاد با یکدیگر به نظر می‌آیند، وقتی جرقه بزنند، شاید آتشی تماشایی و سوزان را شعله‌ور سازند.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات