انیمه Kaguya-sama: Love is War؛ نبرد عاشقی در بلوای نوجوانی
مشخصات انیمه:
- عنوان ژاپنی: Kaguya-sama wa Kokurasetai - Tensai-tachi no Renai Zunousen
- ترجمه: Kaguya Wants to Be Confessed To: The Geniuses' War of Hearts and Minds
- اسم فارسی: کاگویا ساما: عشق جنگ است (کاگویا-ساما اعتراف میخواهد: جنگ قلبی و عقلی نابغهها)
- براساس مانگایی از آکا آکاساکا (Aka Akasaka)
- ژانر: عاشقانه، کمدی، مدرسهای، درام، روانشناختی، سینن
- کارگردان: Shinichi Omata فیلمنامه: Yasuhiro Nakanishi
- محصول: استودیو A-1 Pictures
- فصل اول: ۱۲ قسمت ۲۴ دقیقهای
- فصل دوم: ۱۲ قسمت ۲۴ دقیقهای
- وضعیت: دو فصل تمام شده – فصل سوم انیمه برای ۲۰۲۱ تأیید شده است - مانگا ادامه دارد
- پخش: ۱۲ ژانویه تا ۳۰ مارچ ۲۰۱۹ - ۱۱ آوریل تا ۲۷ ژانویه ۲۰۲۰
- رده سنی: PG-13
خلاصهی داستان:
کاگویا شینومیا و میوکی شیروگانه در مقام رئیس و معاون شورای دانشآموزی دبیرستان شوچیین یک زوج تمامعیار بهنظر میرسند. کاگویا دختر خانوادهای ثروتمند و بانفوذ است و میوکی هم بهعنوان رتبهی نخست علمی مدرسه طرفداران زیادی دارد. اگرچه آنها احساسات عاشقانهای نسبت به هم دارند اما چون هر دو مملو از غرور هستند حاضر نمیشوند بهعنوان نفر اول به این علاقهی خود اعتراف کنند، چون این کار را یک شکستِ منجر به بردگی میدانند و برای همین از هوش و مهارت خود برای پیروزی در این نبرد استفاده میکنند تا طرف مقابل را وادار به این کار کنند. برندهی نهایی این تقابل عاشقانه که هر روز ادامه دارد کسی است که با نقشهای دقیق موفق شود بالاخره اعتراف طرف دیگر را بگیرد. درحالیکه این دوئل روزانه با برچسب برد، باخت و مساوی طرفین حاضر در این کشمکش اعتبارسنجی میشود اما این لجبازیِ دوگانه، دستیابی به هدف اصلی را همچنان ناممکن میسازد. همهی اینها برای این است که از نظر آنها در یک رابطهی عاشقانه شخصی که اول عاشق شود بازنده است و تحت سلطهی طرف مقابل قرار میگیرد، پس برای حفظ زندگی پیروزمندانه نباید در این نبرد کوتاه آمد.
ژانر مدرسهای یکی از پرتکرارترین سبکها در دنیای انیمه و مانگا است. بستری که اگر با فانتزیهای جادویی و ماجراهای تخیلی ترکیب نشود قطعا محتوای عاشقانه و کمدی جزو ارکان اصلی آن خواهد بود، بهویژه وقتی قهرمانها در دوران مهم دبیرستان قرار گرفته باشند که با بلوغ فکری و جسمی آنها همراه است. در این حالت تمرکز این آثار به یک سبک زندگی واقعگرایانه معطوف میشود، پس برای جبران آسیب احتمالی ناشی از اغراق موجود در ظاهر و بافت تعریفشدهی این مدیوم نسبتبه واقعیت، که از جهاتی میتواند باعث کاهش اعتمادبهنفس در مخاطب شود، سازندهها سعی میکنند تمرکز اصلی را به پندهای اخلاقی، توجه به آداب اجتماعی و بیان راهکار برای مشکلات خاص این دوران معطوف کنند و این مفاهیم را با ظرافت بین رنگ و نقشِ جذاب موجود در روایت روزمرهی داستان القاء کنند.
بهعبارتی در نمایش زندگی مدرسهای ارزشگذاری اصلی متوجه حرکت در یک مدار اصولی با هدف لذت بردن از زندگی در یک جامعهی متعادل و مترقی است. پس در اغلب موارد افرادی با مشکلات و کمبودهای شخصیتیِ درونی و بیرونی در موقعیتهایی حساس و البته قابللمس معرفی میشوند و سپس راهحلهایی روحیهبخش برای کنار زدن آن ارائه میشود. این رویکرد بهقدری قوی و مؤثر است که برای بینندهی بومی به یک قاعدهی ارزشمند در ناخودآگاه تبدیل میشود و برای مخاطب خارجی هم جدا از این تأثیرگذاری احتمالا با تمایلی فانتزی برای تجربهی این سیستم آموزشی توأم خواهد شد.
انیمهی Kaguya-sama: Love is War هم در گذر از همین مسیر پرتردد با پر و بال دادن به کلیشههای ژانری تلاش میکند قواعد داستانی مختصبهخود را جهت ایجاد تمایز با دیگر ساختههای مشابه بهکار بگیرد. ارتباط عاشقانه در دوران مدرسه با عبور از دوران نوجوانی و درونیات خاص آن دوران در ترکیب با فرهنگ شرقی، سوژهای پرطرفدار در آثار انیمه است که هرچند در کمدیهای مدرسهای شیرهی وجود آن کشیده شده است اما همچنان با ایدههای مختلف فرصت بازیابی پیدا میکند.
در انیمهی کاگویا-ساما بهکمک ایدهی مبارزهی ذهنی دو نابغه کلیشههای ژانری پر و بال تازهای پیدا کرده است
در «کاگویا-ساما: عشق جنگ است»، قبلاز اینکه با یک کمدی عاشقانهی مدرسهای دیگر مواجه باشیم که شرکت در فعالیتهای فوقبرنامهی مدرسه را بهانهای برای ساخت یک داستان روتین حوصلهسربر قرار میدهد، بینندهی جنگ پنهانی میشویم که شناور در احساسات و تفکرات منطقی قهرمانهایش شکل گرفته است. دلیل این رویکرد از همان مقدمهچینی افتتاحیهی انیمه همراه با توضیحات حماسی راوی بیان میشود و تلفیق یک تقابل ذهنی با احساسات عاطفی ریشهی اصلی اتفاقات بعدی را تشکیل میهد. بهعلاوه زبان کمدی این روایت اصلا سطحی و گذرا نیست و بهکمک کیفیت بالای اجزای دیگر خود و البته شوخی با کلیشههای آثار همخانواده به سطح درخشانی رسیده است.
آکا آکاساکا، نویسنده و طراح مانگای کاگویا-ساما، ابتدا یک تم فانتزی و بازی مرگ را برای طرح اصلی داستانش درنظر گرفته بود اما به پیشنهادی مبنی بر وارد شدن به فضای یک کمدی عاشقانهی معمولی با هدف چاپ در هفتهنامهی یانگ جامپ (Weekly Young Jump) عمل کرد و اولین مانگای کمدی-عاشقانهی خود را خلق کرد. آکاساکا انتخاب فضای دبیرستانی را برای این مانگا بهخاطر عدم تجربهی عاطفی شخصی مشابه در دورهی نوجوانی بیان کرده است و برای همین سعی کرده بخشی از آن احساسات را در خیالپردازی دلخواه خود تصاحب کند.
ایدهی آکاساکا در رسیدنبه هدفش خلق دو شخصیت سوندره (Tsundere) است که باوجود علاقهای که نسبت بههم دارند به جنگهایی نهفته در افکار ذهنی خود میپردازند (سوندره اصطلاحی ژاپنی در شخصیتپردازی است که در آن یک کاراکتر ابتدا حالتی سرد و خصمانه دارد و به مرور برخورد دوستانهتری پیدا میکند). کانسپتی که ابتدا تکراری بهنظر میرسد اما اضافه شدن چاشنیهای تلفیقی، چیزی مثل نبردهای ذهنی Death Note در یک تقابل احساسی و عاشقانه، باعث متفاوت شدن آن شده است. دو طرف ماجرا هیچ دافعهای برای بیننده ایجاد نمیکنند و از بروز انگیزهها و عکسالعمل دو طرف میتوان یک نبرد جذاب را شاهد بود. این ارتباط دووجهی بهتدریج وارد مراحل جدیدی میشود و ضمن حضور شخصیتهای انیمه دیگر با روحیات متفاوت، لحظههای خندهدار و سرگرمکنندهی زیادی خلق میشود.
اما دلیل موفقیت انیمهی کاگویا-ساما را باید در پیادهسازی باکیفیت و بینقص اجزای مختلف تشکیلدهندهی آن دانست. دراینبین اتاق شورای دانشآموزی خیلی زود به مکانی موردانتظار برای تعامل کاراکترها، شبیهبه لوکیشنهای سریال فرندز تبدیل میشود، بههرحال این اتاق با یک طراحی ساده، جمعوجور و صمیمی بارها محل اصلی شکلگیری اغلب اتفاقات بهیادماندنی اعضای شورا است، برای همین ورود شخصیتهای اصلی به این محل برای اولین بار ساده گرفته نمیشود و با چرخش دوربین تمام زوایای آن از نظر میگذرد. این اتاق نقطهی تلاقی کاراکترهایی با خصوصیات شخصیتی مختلف است که بهتدریج یک جمع دوستانهی پرتلاطم را شکل میدهند.
آکاساکا اسامی شخصیتهای اصلی داستانش را از افسانهی پرنسس کاگویا (داستان بامبوشکن) برداشته که انتخاب جالبی است زیرا همانطور که پرنسس کاگویا برای راحت شدن از دست خواستگاران خود کارهای غیرممکنی را از آنها طلب کرد و درآخر هم به ماه بازگشت، حالا در بستر کمدی این انیمه هم یک پافشاری لجبازانه باعث یک ناکامی ادامهدار شده است. در قسمت سوم فصل دوم، میان دیالوگهای دونفرهی کاگویا و میوکی حین تماشای ماه و ستارههای آسمان به این همگرایی اشاره میشود، درحالیکه دو طرف برداشتی شخصی از داستان دارند؛ کاگویا از ماه بهعنوان عامل جدایی پرنسس کاگویا متنفر است و میوکی از پایان غمانگیزی که با درکی بهتر از شرایط میتوانست به گونهی دیگری رقم بخورد.
نمایش ذهنیات کاراکترهای اصلی جدا از برجستهسازی نبرد هوش و درایت کاگویا و میوکی، کمدی پررنگی که حاصل تضادهای موقعیتی است ایجاد میکند. بهعلاوه هر وقت شخصیتها بهصورت ذهنی درحال واکاوی موقعیت هستند با تغییر و سادهسازی فضاها تنوع دلپذیری در طول نمایش هر قسمت ایجاد میشود که این افت و خیز به سازندهها برای خلق آرت گرافیکی چشمگیرتر کمک زیادی میکند. هر اپیزود اغلب با سه داستانک اغلب وابسته به خط اصلی داستان پیش میرود که گاهی هم با تیترهایی دووجهی کلید میخورد. از آنجا که اصل کمدی این انیمه هم بر مبنای تضاد میان تمایل ذهنی و قلبی دو شخصیت اصلی بنا شده است، این وزنه با پرتابهای متعدد و متفاوتی به امتیاز مینشیند.
همانند تضاد میان تمایل ذهنی و قلبی کاگویا و میوکی، برقراری ارتباط بین بخشهای کمدی و جدی انیمه هم تعادل خوبی در توالی محتوای آن ایجاد کرده است
بعضی از شوخیها روی همین اصل دوپهلو بودن، سکانسهای طنزآمیزی را شکل میدهد که البته در آنها بااحتیاط مناسبی از وارد شدن به هزلگویی اجتناب شده است. این نکته برای برقراری ارتباط بین بخشهای کمدی و جدی و خراب نشدن حس آنها در انیمهی Kaguya-sama: Love is War موهبتی است، چراکه بخشهای غیرکمدی مهمی در پایان هر فصل آن قرار گرفته که در ادامه به آن هم خواهیم پرداخت. داستان در هر دو فصل روند حسابشدهای پیش میگیرد چراکه هم از نظر کمدی و هم از نظر عاطفی بالانس خوبی در توالی روایت ایجاد میکند. با شکلگیری مقدمهچینیهای لازم، در فصل دوم انیمه لحظههای پرفروغ بیشتری برای اوجگیری قهرمانهای داستان و پیامهای باارزش موردنیاز ژانر مدرسهای به ثبت میرسد.
درادامه بخشهایی از داستان لو میرود
چیکا فوجیوارا در مقام منشی و دستیار شورای دانشآموزی، در نگاه نخست همان شخصیت کلیشهای دختر سرخوش و پرانرژی است که در مواقع لزوم با حضورش بخشی از بار طنز داستان را بهدوش میکشد اما در تعامل با شخصیتهای اصلی که هر کدام درونیات خاص خود را دارند حضور یک کاراکتر بهشدت برونگرا و فعال اهمیت ویژهای پیدا میکند. این پتانسیل درمورد فوجیوارا بهدرستی در طول داستان کشف شده است و بهتدریج او را به عنصری غیرقابل اجتناب تبدیل میکند. نکتهای که در دوبلهی این شخصیت هم به وضوح دیده میشود؛ کُنومی کوهارا با بهکارگیری یک تیپ آشنا در صداپیشگی فوجیوارا همچنان بهشکلی قابل تمایز و گوشنواز هنرنمایی میکند و قطعا این نقش سکوی پرتابی برای این دوبلر جوان خواهد بود. سازندههای انیمه هم جایگاه ویژهی این کاراکتر را درک کردهاند و تیتراژ انتهای قسمت سوم را با یک جی-پاپ اختصاصی و غیرمنتظره با حضور چیکا فوجیوارا ساختهاند. شخصیتی با انعطافپذیری بالا که قرار نیست فقط نقش خنگ جذاب را بازی کند و در موقعیتهای مختلف زیرکی، شیطنت و استعدادهای خاص خود را نمایان میکند.
از طرفی شخصیتهای دیگر هم در موقعیت مناسب بالاخره از حالت دکوری بیرون میآیند و عرض اندام میکنند. هایاساکا بهعنوان یک شخصیت جانبی که همدم و ملازم کاگویا است جزو همان حسرتهای فانتزی است که انیمه برای مخاطب ایجاد میکند. هایاساکا چه در پشتیبانی مستقل و چه در همراهی نزدیک با کاگویا نمونهای فراواقعی با استراتژیهای جالب است که بارها جلب توجه میکند و البته به لزوم همراهی عاطفی یک دختر جوان در خانواده هم میپردازد. این خودنمایی در بخش آهنگسازی هم کم نمیآورد و در مواقع مختلف که از همان تیتراژ ابتدایی قابلذکر است تم هماهنگ و جذابی ارائه میدهد و در جریان انیمه هم بارها این کیفیت ادامه مییابد و حتی در خدمت فضای کمدی داستان بهکار میرود، مثلا در قسمت قسمت دهم فصل دوم استفاده از مراسم سوران بوشی (Sōran Bushi)فرصتی ویژه برای نمایش این ترانه و رقص فولکلوریک ژاپنی در قالبی کمدی ایجاد میکند.
دوبلهی انیمهی کاگویا-ساما مطابق انتظار بخشی قدرتمند و جدانشدنی است. یکی از اجزایی که بعضی انیمهها استفادهی ویژهای از آن دارند حضور یک راوی است که با آبوتاب به شرح و تحلیل وقایع میپردازد. حضور راوی اغلب در انیمههای شونن، مثل جایگاه گزارشگر در آثار ورزشی، برای تزریق هیجان و تحلیل وقایع رایج است. راوی انیمهی Kaguya-sama: Love is War هم جزو همان کلیشههای جذابی است که در آن بازتعریف درخشانی پیدا کرده است. اینجا روای در قامت یک شخصیت جانبی که دانای کل داستان هم حساب میشود واکنشهای مستقل و مختصبه خودش را نسبتبه موقعیتهای مختلف دارد و حتی گاهی هنرنمایی او بهعنوان بخشی از کمدی و هجو مربوطبه یک قسمت قرار میگیرد. مثلا در اپیزود هفتم فصل دوم که تحتتأثیر خواندن داستان عاشقانهی یک مانگای شوجو حتی خود انیمه هم در بخشی جدا به یک بازتعریف پارودی و هجوآمیز در ژانر شوجو تبدیل میشود، ناگهان راوی با صدایی نازک به این سندرم مانگای شوجو دامن میزند. آن وسط هم فوجیوارا طبق معمول، خلاف جهت همه به کار خودش مشغول است تا یک قسمت جذاب دیگر هم در انیمهی کاگویا-ساما شکل بگیرد.
این سبک از هجو کردن ژانرهای انیمه که در اثری مثل گینتاما پرداخت مفصلتری دارد، در اینجا هم کارکرد موفقی از خود بهجا میگذارد. البته ارجاعات دیگری هم در طول انیمه دیده میشود مثلا اولین تیتراژ پایانی انیمه با الهام از اثر کوتاه هایائو میازاکی به اسم On Your Mark ساخته شده است. در فصل دوم ارجاعات بامزهی بیشتری بهچشم میخورد؛ مثلا دکتر متخصص خانوادهی کاگویا در قسمت هشتم فصل دوم بهاسم شوزو تانوما معرفی میشود تا یک شوخی با شخصیت دکتر کنزو تنما در انیمهی Monster شکل بگیرد. یا در قسمت بعد کاراکتر میکو اینو و دوستش را شبیه طراحی شخصیتهای انیمیشن Peanuts مییابیم. در اپیزود چهارم فصل دوم گفتگوی میوکی و فوجیوارا در کلاس به سبک سکانسی مشابه در انیمهی Bakemonogatari بازسازی شده است.
در اپیزود سوم فصل دوم میوکی را روی صندلی سنگی معروف انیمهی آکیرا میبینیم. در اپیزود هشتم فصل دوم جایی که کاگویا و میوکی در انبار گیر افتادهاند، تشریح تأثیر پل معلق در لوکیشنی متعلق به بازی Darks souls به تصویر کشیده شده است. در اپیزود دوم فصل دوم وقتی خواهر میوکی درمورد شلختگی میوکی برای کاگویا تعریف میکند در افکار کاگویا حالت میوکی با ظاهری مثل شخصیت Umaru-chan دیده میشود. البته در اپیزود چهارم فصل اول جایی که کاگویا درمورد کاسپلی با فوجیوارا صحبت میکند هم میتوانید لباس نارنجی اوماروچان را در دست کاگویا ببینید. قطعا مشاهده و کشف این موارد حس خوبی در بیننده ایجاد خواهد کرد.
هجو و ارجاع در انیمه کاگویا-ساما:
سازندهها جانمایی دقیق و برنامهریزی درستی برای اتصال یک کمدی خندهدار به درامی باورپذیر دارند
اما همانطور که اشاره شد داستان برای کنار هم قرار دادن لحظههای عاطفیِ جدی در قالب کمدی روان خود جانمایی دقیقی دارد. مهمترین وجه این اتفاق در انتهای هر فصل انیمه رخ میدهد. در اپیزود یازدهم فصل اول که میوکی و کاگویا مدت زیادی است در تعطیلات یکدیگر را ملاقات نکردهاند، بیاختیار در زمانی یکسان به مدرسه و اتاق شورا برمیگردند اما با هم روبرو نمیشوند. این ندیدن و عبور از نزدیک هم که با دیالوگیهایی همزمان و آرزوی «کاش تعطیلات تابستانی زودتر تمام شود!» نشان داده میشود، با الهام از قهرمانهای انیمههای ماکوتو شینکای پیاده شده است. برای همین نبرد کاگویا و میوکی این بار نتیجهای جز «هیچ» ندارد.
این مقدمه برای رسیدن به فضای اپیزود آخر فصل اول و تماشای هانابی (جشن آتشبازی) انتخاب خوبی است و نشان از برنامهریزی درست سازندهها برای اتصال یک کمدی خندهدار به درامی باورپذیر دارد. درواقع اگر انیمه از موقعیتهای معروف برای پیشرفت داستان استفاده میکند بهقدری این کار را درست و بینقص انجام میدهد که به افزایش کیفیت خودش منجر شود. این ویژگی در فصل دوم انیمه هم حفظ شده است و این بار برای شکل گرفتن این نقطهی تأثیرگذار، درنهایت وارد داستان شخصیت ایشیگامی یو میشویم.
ایشیگامی شخصیتی درونگرا است که در گذشته با یک اشتباه ناخواسته در مدرسه روبهرو شده است. این آرک داستانی، بعداز ماجرای انتخابات شورای دانشآموزی و حضور شخصیت میکو اینو که برای بازیابی اعتمادبهنفس خود تلاش میکرد، دوباره به سمت یک موضوع مهم مربوطبه روانکاوی شخصیتی در این سن حساس میپردازد. اینبار هم میوکی شیروگانه همان کسی است که با تلنگری بهموقع حس نهفته و سرکوب شدهی طرف مقابل خود را بیدار میکند. اگر مناظرهی آگاهانهی میوکی با میکو هنگام سخنرانی انتخاباتی شکل گرفت حالا فلشبک ماجرای تعلیق ایشیگامی و مسئلهی نامهی معذرتخواهی، در آرک فستیوال ورزشی به یکی از اوجهای مطلوب داستان تبدیل میشود و شخصیت نسبتا کمرنگ ایشیگامی را تا حد فوقالعادهای بالا میکشد. ریزهکاریهایی مثل حذف و اضافه شدن جزئیات صورت (در اینجا چشمهای اطرافیان ایشیگامی بهعنوان نمادی از توجه به دیگران) کارکردی مشابه ضربدر خوردن صورت اطرافیان در انیمهی صدای خاموش دارد. درپایان هم موضوع گرفتن یک عکس دستهجمعی و خراب شدن گوشی قدیمی کاگویا تلنگر خوبی به موضوع گذر زمان و امید به ساخت لحظههای خوش تازه میزند.
انیمهی Kaguya-sama: Love is War برای بازسازی کلیشههای موجود در بستر خود شناخت درستی از بهترین لحظههای آثار معروف ژانر داستانیاش دارد، اما چیزی که باعث میشود هنوز مقبولیت خودش را حفظ کند این است که در کنار هم قرار دادن تمام این موارد و استفادهی مجدد از پتانسیل آنها اگر بالاتر از سطح کیفیت و استاندارد نباشد باز هم جزو بهترینها عمل میکند، پس انیمهی «کاگویا-ساما: عشق جنگ است» توانسته با ترکیب اصول ساختاری رایج با ایدههای آشنای دیگر، از دل یک موقعیت مستعمل به امضایی خاص خود دست پیدا کند که در میان سیل انیمههای موفق دیگر همچنان میدرخشد.
تریلر انیمه کاگویا-ساما: عشق جنگ است - آپارات
انیمههای مشابه Kaguya-sama: Love is War:
انیمههای سبک کمدی عاشقانه و البته مدرسهای بهقدری زیاد هستند که خیلی راحت میتوان یک فهرست بلندبالا که هرکدام از جهاتی شبیهبه انیمهی کاگویا-ساما است تهیه کرد، اما انتخاب آثاری که تاحدودی طراوت سوژهی تکرارپذیر خود را بهخوبی حفظ کرده باشند کمی سخت است. مثلا انیمهی Teasing Master Takagi-san از نظر اپیزودیک بودن و تلاش برای مقابله با حملههای طرف مقابل میتواند جزو آثار پیشنهادی مشابه قرار بگیرد اما این برتری اینقدر یکطرفه است که خیلی زود باعث یکنواخت شدن آن میشود. اما اگر انیمهی !Toradora که بهتازگی معرفی شد را دیدهاید و خب بههرحال قبلا هم جزو مخاطبان این آثار بودهاید بهدلیل اینکه انیمه کاگویا-ساما بارها با دستانداختن ژانر خودش پیش میرود، میتوان ارتباط دلچسبی را بین اجزای مختلف سبک داستانگویی آنها کشف کرد.
Monthly Girls' Nozaki-kun
چیو ساکورا یک دختر دبیرستانی بشاش و پرانرژی است که ابراز علاقهاش به اومتارو نوزاکی از جنبهی امضا دادن به یک طرفدار پاسخ داده میشود. اومتارو در کنار تحصیل به طراحی مانگاهای شوجو مشغول است و چیو تصمیم میگیرد بهعنوان دستیار در کنار او فعالیت کند بلکه بالاخره بتواند اومتارو را متوجه احساساتش کند. انیمه «ماهنامه دخترانه نوزاکی» یکی از آثار کلاسیک سبک کمدی رمانتیک است که تعامل بین کاراکترهای آن در بافت هجوآمیز انیمهی کاگویا-ساما هم احساس میشود. در این بین میتوان بعضی از مشکلات و مراحل کار یک طراح مانگا را هم مشاهد کرد که سبک شوجوی اثرش تلفیق بامزهای با محتوای خود انیمه دارد.
Ouran High School Host Club
فوجیوکا هاروهی دختری سختکوش است که با بورسیه تحصیلی وارد دبیرستان اوران شده، جایی که جزو بهترین و گرانترین مدارس ژاپن بهحساب میآید. هاروهی بهصورت اتفاقی وارد اتاق باشگاه مهماننوازی میشود و ناخواسته یک گلدان گرانقیمت را میشکند. اعضای خوشتیپ باشگاه که هاروهی را بهخاطر ظاهر و رفتارش با یک پسر اشتباه میگیرند برای جبران خسارت او را مجبور به عضویت و کار کردن در جمع عجیب و پرزقوبرق آنجا میکنند و این تازه شروع ماجرا است. انیمهی «باشگاه مهمانداری دبیرستان اوران» یک کمدی عاشقانه است که قسمتهای خندهدار آن بر ماجرا سوار است و بهعنوان یک انیمهی مدرسهای در سبک شوجو روند مطلوبی دارد.
Fruits Basket
تورو هوندا بعداز یک تراژدی خانوادگی تصمیم به زندگی در چادر میگیرد اما آنرا در ملک خانوادهی سوما برپا میکند و وقتی این خانواده متوجه وضعیت تورو میشود او را در خانهی خودشان میپذیرند. اما طولی نمیکشد که تورو متوجه راز عجیبی دربارهی این خانواده میشود؛ اینکه اگر توسط جنس مخالف به آغوش کشیده شوند به حیوانات طالعبینی چینی تبدیل میشوند. درکنار کارکرد این عنصر تخیلی، درواقع زندگی با خانوادهی سوما یک ماجراجویی خندهدار و عاشقانه است. «سبد میوه» یک انیمهی کمدی درام در سبک شوجو است که سری اول آن در سال ۲۰۰۱ ساخته شده است و بازسازی آن با جزئیات و کیفیت بیشتر از سال ۲۰۱۹ در حال پخش است. تکنیک روبهرو شدن با دختر مورد علاقه و کوبیدن دست به دیوار که میوکی شیروگانه توصیه میکرد را میتوان در قسمت اول این انیمه هم دید.
My Teen Romantic Comedy SNAFU
هیکیگایا هاچیمان پسری بیانگیزه، خودشیفته و غیراجتماعی است که توجه خاصی به هیجانات عاطفی ندارد. به اعتقاد هاچیمان مفهوم شادی جوانی توهمی بیهوده و عبس است. تا اینکه هاچیمان بهخاطر جواب تمسخرآمیزی که به موضوع آیندهنگرانهی اجتماعی تکلیف مدرسه میدهد با تصمیم معلمش مجبور میشود به عضویت باشگاهی با هدف خدمترسانی برای حل مشکلات دانشآموزان درآید. این اتفاق باعث میشود تا هاچیمان خود را درگیر مشکلات دیگران بیابد. بعداز آشنایی با اعضای دیگر این گروه تضاد بزرگی در رویکرد آنها به مسایل مختلف ایجاد میشود که درونمایههایی روانشناختی را هم از دل موضوعات روزمرهی مدرسهای داستان بیرون میکشد. درک نتایج حاصل از این سبک زندگی درونگرا در محیطی که بروز احساسات نیاز دارد کمی حوصله میخواند، بهخصوص که کمدی هم آنچنان پررنگ نیست اما انیمه بالاخره میتواند نتایج جالبی برای بیننده مشتاق و صبور حاصل کند.