حقایق جالب فیلم Citizen Kane - همشهری کین
اگر بهصورت تصادفی از چهرههای برجسته سینما سؤال کنید که فیلمهای مورد علاقه آنها در تاریخ سینما را کدام فیلمها تشکیل میدهند، بدون شک با یک نام تکراری در جواب تمامی آنها روبهرو خواهید شد و آنهم فیلمی نیست به جز فیلم همشهری کین (Citizen Kane). با اینکه حدود هشت دهه از اکران این فیلم میگذرد ولی فیلم «همشهری کین» همچنان یکی از برجستهترین آثار تاریخ صنعت سینما بهشمار میرود. این فیلم در سال ۱۹۴۱ به کارگردانی و تهیهکنندگی اورسن ولز و نویسندگی هرمن جی. منکویتس بههمراهی خود اورسن ولز توسط استودیو مرکوری پروداکشنز (Mercury Productions) تولید و توسط شرکت RKO Radio Pictures اکران شد. اورسن ولز که مهمترین فرد در تیم سازنده این فیلم تلقی میشود وظیفه هنرنمایی در نقش شخصیت اصلی داستان یعنی چارلز فاستر کین را نیز برعهده داشت تا نام خود را بهعنوان شخص نخست این فیلم در تاریخ سینما جاودانه کند. فیلم Citizen Kane از آن دسته فیلمهایی است که تمام المانهای مورد نیاز برای یک فیلم باکیفیت و ماندگار را در خود جای داده؛ از نوآوریهای بسیار خلاقانه در ساخت آن تا روند داستانی بسیار جذاب که همه و همه شما را در این فیلم غرق خواهد کرد و با تماشای دوباره و دوباره آن بههیچوجه حس خستگی و تکرار را بهشما القا نمیکنند.
بهدلیل اکران جدیدترین فیلم دیوید فینچر یعنی فیلم منک (Mank) که درباره زندگی نویسنده فیلم Citizen Kane، هرمن جی. منکویتس جریان و ارتباط بسیار زیادی با این فیلم کلاسیک دارد تصمیم گرفتیم تا در مقالهای بهبررسی نکات و حقایق جالب فیلم «همشهری کین» بپردازیم؛ حقایقی که شاید از آنها اطلاعی نداشته باشید. با تماشای این فیلم میتوانید با آمادگی بیشتری به استقبال اثر جدید دیوید فینچر یعنی فیلم Mank روید. توجه کنید که برخی از موارد این مقاله که با هشدار اسپویل مشخص شدهاند ممکن است قسمتی از داستان فیلم را برای شما لو دهند، پس پیشنهاد میکنیم اگر نمیخواهید قسمتی از فیلم برای شما لو رود، این موارد مشخص شده را پس از تماشای فیلم مطالعه فرمایید.
۱- توضیحاتی درباره اورسن ولز
اورسن ولز را میتوان یکی از مهمترین چهرههای تاریخ سینما دانست، چرا که برای ساخت فیلم «همشهری کین» و ایفای نقش شخصیت اصلی آن باعث پیشرفت چشمگیر استانداردهای فیلمسازی شد. او در شهر کنوشا در ایالت ویسکانسین متولد و در سال ۱۹۱۹ بهدلیل جدایی والدینش به شیکاگو نقل مکان کرد. او در ۹ سالگی مادر و در ۱۵ سالگی پدر خود را از دست داد و پس از آن موریس برنشتاین بهعنوان قیم او معرفی شد. ولز در اواسط دهه ۳۰ میلادی دو اقتباس نمایشی به نامهای وودو مکبث و جولیوس سزار را تهیه و بهخاطر موفقیت آنها سر زبانها افتاد. وی پس از تجربههای موفق خود در تئاتر به رادیو روی آورد و در نیمه دوم دهه ۳۰ میلادی اولین کار خود را تحت عنوان «پیشرفت زمان» از رادیو CBS در دسترس مخاطبان قرار داد. او همچنین سریال Shadow و آثار اقتباسی دیگری را نیز از رادیو منتشر کرد تا روزبهروز به افرادی که او را میشناختند، اضافه شود. اورسن ولز درنهایت در سال ۱۹۴۱ بهعنوان یکی از با استعدادترین افراد حاضر در رادیو پای به هالیوود گذاشت و کارگردانی فیلم Citizen Kane را برعهده گرفت. او علاوهبر کارگردانی این اثر تهیهکنندگی و نویسندگی آن را هم برعهده داشت و در نقش شخصیت اصلی آن یعنی چارلز فاستر کین بهایفای نقش مشغول شد. او در آن زمان تنها ۲۵ سال سن داشت و موفق شد با ساخت این اثر نام خود را در تاریخ سینما ماندگار کند. فیلم «همشهری کین» نخستین و بدون شک مهمترین فیلم بلند اورسن ولز بهشمار میرود؛ فیلمی که در هنگام اکران با استقبال زیادی روبهرو نشد ولی زمانیکه نامزدی آن در ۹ بخش مختلف جایزه اسکار منتشر گردید به فروش بسیار خوبی دست پیدا کرد.
اورسن ولز پس از فیلم «همشهری کین» دوران کاری خوبی را سپری نکرد. او برای ساخت هر فیلم با مشکلاتی مانند کمبود بودجه، نداشتن آزادی مدنظر خود و دخالت استودیوها در کار او مواجه میشد و پس از گذراندن مدتی کوتاه در اروپا، پس از بازگشت به هالیوود بازهم نتوانست موفقیتهای فیلم Citizen Kane را تکرار کند. نکته جالب درباره ولز این است که او از فیلم «محاکمه» و فیلم «ناقوسهای نیمه شب» بهعنوان بهترین فیلمهای خود یاد میکند. ولز با اینکه دوران کاری موفقی را سپری نمیکرد ولی شخصیت ماندگارش او را به فردی جاودانه تبدیل کرده بود. پس از مرگ اورسن ولز تقریبا تمام چهرههای مهم سینمای جهان از او بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین افراد تاریخ سینما یاد کردهاند و همچنین در نظرسنجی سال ۲۰۰۲ توسط انجمن فیلم بریتانیا او بهعنوان بهترین کارگردان تمام تاریخ انتخاب شد.
۲- ایده نخست اورسن ولز برای فیلم «همشهری کین»
اورسن ولز هنگامی که ایده ساخت فیلم Citizen Kane را در سر داشت تصمیم گرفته بود آن را به یک فیلم بیوگرافی تبدیل کند. او درنظر داشت تا در قالب یک فیلم بیوگرافی، زندگی شخصی و اتفاقات رخ داده برای شخصیت هاوارد هیوز را بهتصویر بکشد. او حتی تا آستانه شروع مراحل ساخت این فیلم پیش رفت و با جوزف کاتن برای ایفای نقش آن شخصیت نیز به توافق رسیده بود. بااینحال ولز پس از صحبتی که با اطرافیان خود داشت از این تصمیم منصرف شد. او دلیل این کار را غیرقابلباور بودن اتفاقات زندگی هاوارد هیوز اعلام کرد. در آن سالها بهدلیل نبودن کمبود تکنولوژی عده زیادی با هاوارد هیوز آشنایی نداشتند و ممکن بود که پس از تماشای فیلم فکر کنند که روند داستانی فیلم براساس فردی واقعی ساخته نشده است. بههمیندلیل اورسن ولز درنهایت تصمیم گرفت که یک داستان غیراقتباسی درباره یک سرمایهدار در حوزه رسانه را بهتصویر بکشد و جوزف کاتن نیز نقش پررنگی در آن داشته باشد.
بهخاطر این موضوع پس از اکران فیلم «همشهری کین» بسیاری معتقد بودند ولز بهصورت نامحسوس زندگی شخص یا اشخاص مهمی در کشور آمریکا را ساخته؛ آنها اعتقاد داشتند که داستان زندگی چارلز فاستر کین شباهت زیادی به زندگی افرادی مانند ویلیام راندولف هرست،ساموئل اینسال و همچنین شخص هاوارد هیوز دارد. اورسن ولز تقریبا در تمام مصاحبههای خود خیلی قاطع این موضوع را انکار و اعلام کرده است که در ساخته او هیچ اقتباسی از زندگی افراد واقعی وجود ندارد. فیلم زندگینامه هاوارد هیوز درنهایت توسط مارتین اسکورسیزی، کارگردان برجسته هالیوود ساخته و لئوناردو دیکاپریو در نقش شخصیت اصلی آن بهایفای نقش پرداخته است؛ ایفای نقشی که بهعقیده بسیاری از منتقدین یکی از بهترین بازیهای دیکاپریو بهشمار میرود.
۳- یکی از دلایل مهم موفقیت این فیلم
زمانیکه اورسن ولز قرارداد خود را برای ساخت فیلم «همشهری کین» امضا و مراحل ساخت آن را آغاز کرد، هیچ اطلاعی از محدودیتهای فیلمسازی در آن زمان نداشت؛ باورتان میشود؟ طبق گفتههای ولز، او نمیدانست که محدودیتهای تصویربرداری، نورپردازی یا حتی جلوههای ویژه چگونهاند. او در مصاحبهای بسیار معروف جملهای بسیار جالب بهکار برد و گفت: «شاید باورتان نشود ولی زمانیکه مراحل ساخت این فیلم را شروع کردیم، اطلاعات من از یک دانشجوی فیلمسازی و سینما برای ساخت یک فیلم سینمایی کمتر بود. من بهقدری اطلاعات کمی داشتم که فکر میکردم اگر بتوانم چیزی را تجسم کنم، اعضای تیم سازنده فیلم میتوانند آن را به واقعیت تبدیل کنند، من در آن زمان بهمعنای واقعی کلمه نادان بودم».
شاید کلمه «نادان» اغراق شده باشد ولی همین اطلاعات کم اورسن ولز بودند که باعث نوآوریهایی بسیار شگفتانگیز در تهیه این فیلم شدند. نوآوریهایی که تا همین امروز در ساخت فیلمهای مختلف شاهد آنها هستیم؛ موضوعاتی درباره روشهای فیلمبرداری، گریم و نورپردازی که در ادامه مقاله بهطور مفصل به آنها خواهیم پرداخت. اگر بخواهیم تنها به یک روش خارقالعاده ولز اشاره کنیم میتوانیم سخنرانی چارلز فاستر کین را مثال بزنیم. زمانیکه کین دربرابر جمعیت زیادی درحال سخنرانی بود، هیچکدام از افراد حاضر در آن مکان واقعی نبودند. ولز از یک عکس متعلقبه سخنرانی یکی از سیاستمداران آمریکایی استفاده کرده که در آن عکس جمعیت زیادی حضور دارند و برای ایجاد توهم متحرک بودن آنها با ایجاد سوراخهای متعدد در عکس و استفاده از نورهای مختلف در پشت عکس، آنها را بهصورت متحرک نشان میدهد. حیرتانگیز نیست؟
۴- نوآوریهای خلاقانه فیلم Citizen Kane (هشدار اسپویل)
اگر قصد داشته باشیم یک نفر را درکنار نام اورسن ولز برای ساخت این شاهکار قرار دهیم، اسم کسی بهجز گرگ تولند به ذهنمان نخواهد آمد؛ فیلمبردار فیلم «همشهری کین» که ایدههای ولز و خودش را بهطور بینظیری به مرحله اجرا درآورد. فیلمبرداری ماندگار این فیلم بهقدری خوب است که هنوز پس از گذشت حدود هشت دهه از ساخت آن همچنان تحلیل و نکات جدیدی از آن استخراج میشود. گرگ تالند در مصاحبهای به گفتوگوی خود با اورسن ولز اشارات جالبی کرد و گفت: «زمانیکه من ولز را ملاقات کردم او با صراحت تمام به من گفت که هیچ چیز از فیلمبرداری یک فیلم سینمایی بلند نمیداند. من در جواب این حرف به او گفتم که این دقیقا دلیلی است که من را مجاب میکند تا فیلمبرداری این فیلم را انجام دهم. اگر تو بهتنهایی این کار را انجام دهی نتیجه چیز متفاوتی میشود و اگر باهم این کار را انجام دهیم یک ساخته قوی از آب درخواهد آمد. من از کار کردن با افرادی که فکر میکنند همه چیز را میدانند خسته شدهام». جمله پایانی صحبتهای تالند بسیار تاملبرانگیز است. نکته جالب درباره این فیلمبردار این بود که او حتی در یک سکانس فیلم حضور کوتاهی داشت؛ خبرنگاری که با کینِ پابهسن گذاشته مصاحبه میکند، گرِگ تالند فیلمبردار این فیلم قلمداد میشود.
اما به نحوه خارقالعاده فیلمبرداری این شاهکار بپردازیم. در ابتدای کار اورسن ولز تمام آزادی عملی که تالند نیاز داشت را به او تقدیم کرد تا بدون هیچ محدودیتی فیلمبرداری این اثر انجام شود. برای نخستین بار در تاریخ سینما در این فیلم از لنزهایی استفاده شده است تا بتواند تصاویری گستردهتر را ضبط کنند. همچنین تالند برای اولینبار در این اثر از تکنیکی تحت عنوان «تمرکز عمیق» یا همان Deep Focus استفاده کرد. تالند با کمک لینوود دان، متخصص جلوههای ویژه توانست روش ترکیب تصاویر مختلف را ابداع کند. برای مثال در صحنهای که شخصیت سوزان الکساندر دست به خودکشی میزند، آن سکانس از یک تصویر ساخته نشده و حاصل ترکیب سه تصویر مختلف روی یکدیگر است؛ روشی که هنوز در سینما با پیشرفت تکنولوژی کاری بسیار سخت بهشمار میرود. از این روش همچنین برای تهیه تصویر بالا استفاده شده است. مثال دیگر در فیلمبرداری استادانه این فیلم نحوه قرارگیری دوربین در برخی سکانسهای آن تلقی میشود. تالند و ولز با کمک یکدیگر حفرههایی در زمین و در صحنههای فیلمبرداری ایجاد کردند تا بتوانند از زاویههای پایینتری تصاویر آن سکانسها را ضبط کنند.
تمام این کارها و حرکات دیگر تیم سازنده این فیلم باعث شدند تا فیلم Citizen Kane همچنان یکی از بهترین فیلمهای ساخته شده در تاریخ سینما باشد. اورسن ولز در مصاحبهای درباره این موضوع گفت: «من برای ساخت این اثر فیلمبرداری را در اختیار داشتم که اصلا به نظرات دیگران اهمیتی نمیداد. هرچقدر روشهای ما نامعمول بودند حرفهای دیگران درباره شکست خوردن این روشها روی ما تاثیری نداشتند و ما کار خودمان را انجام میدادیم. من قبلا هم گفتم که در آن زمان چیزی از فیلمبرداری نمیدانستم و بههمینخاطر هر کاری که تالند انجام میداد را یک روش بدون عیب میدیدم. تنها کمک من به تالند در این جمله خلاصه میشود که من درباره برخی ایدهها و روشها خیالپردازی میکردم و با کمک او آن ایده را عملی میکردیم. باور کنید اگر تالند درکنار من نبود این فیلم پس از گذشت یک ماه فراموش میشد».
۵- ترفندهای بسیار جالب اورسن ولز
سکانسی که شخصیت لیلاند با بازی جوزف کاتن بهدلیل استفاده از نوشیدنی حالت نرمالی نداشت را یادتان است؟ او در آن سکانس تنها یک دیالوگ کوتاه با شخصیت کین برعهده داشت ولی داستان بسیار جالبی درباره آن سکانس وجود دارد. اورسن ولز پیشنهادی به کاتن داد که کاتن برای فیلمبرداری آن دیالوگ نباید میخوابید. کاتن قبل از فیلمبرداری تصاویر آن سکانس حدودا ۳۰ ساعت بیدار ماند تا حالی نامتعادل پیدا کند. کاتن بهخاطر بیخوابی چند جمله از دیالوگهای فیلمنامه را هم فراموش کرده بود و بهجای آنها از جملاتی فیالبداهه استفاده کرد و این جملات هم با تایید ولز به نسخه نهایی فیلم اضافه شدند. تعهد ولز برای هرچه واقعیتر شدن تصاویر فیلم واقعا بینظیر است. سکانسی که او وسایل اتاقش را بهم میریزد و تمام اشیا موجود در اتاق را به سمت در و دیوار پرت میکند حاصل تنها یک برداشت است! او برای این سکانس بههیچوجه نمیخواست برداشت دیگری داشته باشد و گفته بود اگر برداشت اول خوب از آب درنیاید برداشت دومی در کار نخواهد بود؛ یا همان برداشت اول را استفاده خواهیم کرد یا آن سکانس بهکل از فیلمنامه حذف خواهد شد. دست او در حین ایفای نقش در آن سکانس بهخاطر برخورد با یک ظرف زخم میشود که او بدون کوچکترین واکنشی بازی خود را ادامه میدهد و پس از فیلمبرداری آن سکانس با مراجعه به یک مرکز پزشکی دست خود را مداوا میکند.
اورسن ولز هنگام ساخت فیلم Citizen Kane دچار پارگی دست و شکستگی مچ پای خود شد و بهمدت دو هفته با کمک صندلی چرخدار در محل فیلمبرداری فیلم حضور پیدا میکرد
زخمی شدن دست اورسن ولز تنها جراحت او در حین ساخت این فیلم بهشمار نمیرود. در سکانسی که چارلز فاستر کین در راهپله شخصیت گتی را دنبال میکند، اورسن ولز به زمین میافتد و مچ پای او میشکند. ولز پس از این مصدومیت بهمدت دو هفته روی صندلی چرخدار نشست و بهصورت نشسته مراحل ساخت این فیلم را پیش میبرد. همچنین او برای حضور در سکانسهایی که باید روی پاهایش میایستاد از کمکیهای فلزی استفاده میکرد که زیر شلوار او روی پاهایش نصب شده بودند تا بتواند شخصیت کین را بهصورت ایستاده بهتصویر بکشد. ولز برای فیلمبرداری برخی از سکانسهای فیلم از روشهای متعلق به جان فورد استفاده کرده است؛ روشی که در آن فیلمبردار با حرکت دوربین از روی شخصیتهای اصلی روی شخصیتهای کماهمیتتر میرود. ولز به این موضوع اشاره کرد که در هنگام فیلمبرداری فیلم «همشهری کین» بالغبر ۳۰ مرتبه فیلم دلیجان، ساخته جان فورد را تماشا کرده تا این روش را بهخوبی در فیلم خود اجرا کند. یکی دیگر از مثالهای جالب از ایدههای اورسن ولز به یکی از جملات معروف شخصیت کین مربوط میشود. شخصیت چارلز فاستر کین در سکانسی جمله «هر چیزی که از رادیو میشنوید، واقعیت ندارد» را بهزبان میآورد؛ این جمله در حقیقت متعلقبه برنامه «جنگ دنیاها» است که ولز آن را در رادیو اجرا میکرد. کمالگرایی اورسن ولز، تعهد او نسبتبه این اثر و ایدههای بینظیر او و تیم سازنده این فیلم بدون شک یکی از اصلیترین دلایلی قلمداد میشوند که این فیلم همچنان پس از ۸۰ سال قدیمی نشده است.
۶- اعتیاد اورسن ولز و مشکلات این موضوع
قبل از آغاز مراحل ساخت «همشهری کین» اورسن ولز هنوز معروفیت زیادی کسب نکرده بود و افراد زیادی او را نمیشناختند و بههمیندلیل تیم سازنده این فیلم از اعتیاد او به خوردن غذا و نوشیدن قهوه و نوشیدنیهای کافئیندار اطلاعی نداشتند. تنها پس از گذشت چند هفته از آغاز مراحل ساخت این فیلم بود که تقریبا تمام تیم سازنده این اثر از افراط و تفریط ولز آگاه شدند. بنابر گفتههای دستیار اورسن ولز، او در هر روز تقریبا ۳۰ لیوان قهوه میخورد. ۳۰ لیوان قهوه در یک روز اصلا مقدار کمی نیست و بههمیندلیل پس از گذشت یک ماه از فیلمبرداری این فیلم اورسن ولز بهخاطر استفاده زیاد از کافئین دچار مسمومیت غذایی شد. او بهخاطر توصیههای پزشک سعی کرد که نوشیدن قهوه را ترک و بهجای آن به نوشیدن چایی روی آورد. ولز تصور میکرد آماده کردن چایی زمان بیشتری نیاز دارد و بههمینخاطر میتواند مقدار کافئین کمتری مصرف کند ولی داشتن یک دستیار خصوصی این مشکل را نیز از بین برد تا این دفعه نوشیدن چایی برای او مشکلآفرین شود. او در آن مقطع زمانی بهقدری چایی مینوشید که رنگ پوستش کمکم به تیرگی میل کرده بود و پزشکان او را بهاجبار از نوشیدن هرگونه نوشیدنی کافئیندار منع کردند. اعتیاد ولز تنها به نوشیدن قهوه و چایی خلاصه نمیشد. او برای هر وعده غذایی تقریبا دوبرابر حد نرمال و حتی بیشتر غذا میخورد. دستیار او میگوید که وعده غذایی مورد علاقه ولز شامل سه تکه استیک بزرگ بههمراه پیشغذای فراوان بود. او همچنین بههمراه این وعده غذایی تنقلات زیادی را مصرف میکرد تا این موضوع هم برای او به یک مشکل بزرگ تبدیل شود.
۷- گریم فوقالعاده شخصیت کین
گریم اورسن ولز برای ایفای نقش شخصیت مسن چارلز فاستر کین در فیلم Citizen Kane حدود ۹ ساعت زمان میبُرد
موضوع گریم بازیگران در فیلم و سریالهای مختلف یکی از مهمترین بخشهای ساخت آن اثر بهشمار میرود. امروزه با پیشرفت چشمگیر تکنولوژی و وجود روشهای مختلف برای گریم بازیگران باز هم شاهد این هستیم که در برخی فیلمها یا سریالها این موضوع به یک مشکل بزرگ تبدیل شده و سازندگان اثر مجبور به سپری کردن زمان زیادی برای گریم شخصیتهای مختلف در اثر خود میشوند. مشکلاتی که در سال ۲۰۲۰ سازندگان یک فیلم یا سریال با آن دستوپنجه نرم میکنند را سازندگان فیلم Citizen Kane در سال ۱۹۴۰ بهخوبی توانستند حل کنند. در طول فیلم شاهد هنرنمایی اورسن ولز در نقش چارلز فاستر کین در بازههای زمانی مختلف هستیم. ولز باید این شخصیت را در سنین جوانی، میانسالی و پیری بهتصویر میکشید و برای عملی کردن این کار به یک تیم گریم بسیار حرفهای نیاز داشت. ولز برای عملی کردن ایدههای خود مائوریک سیدرمن، یکی از هنرمندان برجسته در زمینه گریم را به تیم سازنده این فیلم اضافه کرد. همانطور که بارها در این مقاله اشاره کردیم اورسن ولز اطلاع زیادی از محدودیتهای فیلمسازی نداشت و بههمینخاطر فکر میکرد بهتصویر کشیدن یک نفر در سنین مختلف کار آسانی خواهد بود که پس از صحبت با سیدرمن متوجه شد که سخت در اشتباه بوده است. این موضوع باز هم روی تصمیم ولز تاثیری نداشت و با کمک سیدرمن روشهایی ابداع کردند تا با کمک گرفتن از آنها بتوانند چهره شخصیت کین را در سنین مختلف بهتصویر بکشند. روشهای سیدرمن در آن زمان بههیچوجه روشهای معمولی بهحساب نمیآمدند. برای مثال او برای گریم چهره شخصیت کین در سنین جوانی از پوست ماهی استفاده کرد تا صورت کین را جوانتر نشان دهد. ولز در مصاحبهای گفت که در زمان ضبط آن سکانسها بارها بهخاطر بوی ماهی حالت تهوع به او دست داده بود ولی با تمام این مشکلات درنهایت کار آنها به سرانجام رسید. اما مشکل اصلی برای بهتصویر کشیدن سالهای پیری چارلز فاستر کین سر راه آنها سبز شد. سیدرمن با استفاده از مواد مختلف توانست صورت ولز را بهبهترین شکل ممکن آماده کند ولی مشکل اصلی آنجا بود که فرایند گریم صورت ولز برای سنین پیری شخصیت کین زمان زیادی نیاز داشت. طبق گفتههای سیدرمن گریم اورسن ولز برای سکانسهای مربوطبه شخصیت مسنِ کین حدود ۹ ساعت زمان نیاز داشت. ولز مجبور بود برای ایفای نقش شخصیت کین در سنین پیری از ساعت ۲:۳۰ بامداد روی یک صندلی بنشیند و سیدرمن کارهای گریم او را انجام دهد تا گریم صورت او برای فیلمبرداری در ساعت ۱۰ صبح آماده باشد.
۸- مشکلات مربوطبه خوانندگی شخصیت سوزان الکساندر (هشدار اسپویل)
شخصیت سوزان الکساندر با ایفای نقش هنرمندانهدوروتی کومینگور یکی از شخصیتهای مهم این فیلم بهشمار میرود که تاثیر بسیار زیادی روی شخصیت چارلز فاستر کین گذاشت. خانم کومینگور با اینکه بازیگری بسیار توانا بود ولی در خوانندگی استعداد زیادی نداشت و نمیتوانست در سکانسهای مربوطبه خوانندگی شخصیت سوزان خودش آن آهنگها را بخواند. بهخاطر کمبود تکنولوژی تیم سازنده فیلم قادر نبود از صدای ضبط شده یک اُپرای قدیمی برای صدای او در آن سکانسها استفاده کند و بههمیندلیل اورسن ولز تصمیم گرفت تا یک خواننده واقعی اُپرا بهصورت زنده در آن سکانسها حضور پیدا کرده و دوروتی کومینگور تنها نقش یک خواننده را ایفا کند. مشکل اصلی جایی بود که در روند داستانی فیلم شخصیت سوزان الکساندر خواننده خوبی تلقی نمیشد و هر خواننده دیگری که تصمیم میگرفت بهجای او آهنگها را اجرا کند باید بهصورت اشتباه و با صدایی خارج از محدوده به اجرای موسیقی مدنظر تیم سازنده فیلم میپرداخت و بهخاطر اشتباه خواندن ممکن بود که این اجرا روی حرفه او تاثیر منفی بگذارد. صدایی که در زمان خوانندگی شخصیت سوزان الکساندر میشنوید مربوطبه یک خواننده بسیار حرفهای اُپرا بهنام ژین فوروارد، از اُپرای سنفرانسیسکواست. البته هویت خانم فوروارد تا سالها بعد از اکران فیلم فاش نشد تا صدای خارج از محدوده او در فیلم تاثیر بدی روی حرفه او از خود بهجای نگذارد. نکته جالب این است که اورسن ولز پس از گذشت سالها از اکران فیلم در مصاحبهای جنجالی اعتراف کرد که افسوس میخورد چرا ماریون دیویس را برای ایفای نقش شخصیت سوزان الکساندر انتخاب نکرد، چراکه در صورت استخدام ماریون دیویس، او قادر بود درکنار ایفای نقش سوزان الکساندر آهنگهای موجود در فیلم را خودش اجرا کند.
۹- حقایق متفرقه فیلم
- دیالوگ پایانی فیلم که شخصیتهای حاضر در آن درباره کلمه غنچه رز (Rosebud) صحبت میکنند در رتبه هفدهم برترین دیالوگهای تاریخ سینما از سوی انجمن سینمای آمریکا قرار گرفته است.
- صورت شخصیت جری تامپسون، گزارشگری که درباره چارلز فاستر کین تحقیق میکند هیچوقت نمایان نمیشود و همیشه در سایه باقی میماند.
- نگاتیوهای اصلی فیلم بهدلیل آتشسوزی در دهه ۷۰ میلادی از بین رفتند.
- در سال ۲۰۰۷ و در یک مزایده ۱۵۶ صفحه از فیلمنامه اصلی این فیلم که اورسن ولز آنها را نوشته بود، با قیمتی حدود ۱۰۰ هزار دلار بهفروش رسیدند.
- هرمن جی منکویتس، نویسنده این فیلم درحالیکه در بیمارستان بستری بود فیلمنامه این اثر را بازنویسی کرد.
- بازیگران بسیاری در این فیلم نخستین حضور سینمایی خود را تجربه کردند؛ جوزف کاتن در نقش لیلاند، اورت اسلون در نقش آقای برنستاین، اگنس مورهد در نقش مری کین و ری کالینز در نقش جیم گتی.
- یکی از سورتمههای استفاده شده در فیلم که روی آن کلمه Rosebud حک شده است در یک مزایده برای فروش قرار گرفت و توسط استیون اسپیلبرگ خریداری شد. کلمه «رزباد» را میتوان یکی از نمادهای تاریخ سینما دانست.
- در سال ۱۹۹۸ انجمن سینمای آمریکا فیلم «همشهری کین» را در صدر بهترین فیلمهای تاریخ قرار داد. این اثر ماندگار در سال ۲۰۰۷ موفق شد این عنوان را نزد خود نگه دارد؛ عنوانی که همچنان در اختیار این فیلم است.
نظر شما همراهان همیشگی سایت زومجی درباره فیلم Citizen Kane چیست؟ اگر شما هم نکته جالبی درباره این اثر ماندگار در ذهن دارین که در این مقاله به آن اشارهای نشده است، آن را با ما و سایر خوانندگان سایت زومجی درمیان بگذارید.
نظرات