آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از Brick تا The Social Dilemma
زومجی در شمارهی ۱۷۲ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» به معرفی آثاری میپردازد که در اولین نگاه کوچکترین شباهتی به یکدیگر ندارند. اما حقیقت آن است که همهی فیلمهای فهرستشده به انسانهایی نگاه میاندازند که مسیر زندگی آنها با یک اتفاق دچار تغییر میشود؛ چه مجبور به کنار آمدن با یک رخداد نگرانکننده و خطرناک باشند و چه گرفتار آفتی به اسم شبکههای اجتماعی شوند و هر شب در تخت خود با سکوت فریاد بزنند.
منهای سازندهی آخرین فیلم قرارگرفته در مقاله که یک مستندساز آیندهدار است، سایر فهرست را آثار کمتر دیدهشدهی فیلمسازهای معروف تشکیل میدهند. همچنین تعلق این فیلمها به سه دههی متفاوت و زیرژانرهای گوناگون نیز باعث میشود که تازهترین معرفی فیلم سینمایی زومجی دربردارندهی سلایق نسبتا متنوعی باشد. بالاخره همهی ما گاهی به شنیدن یک حرف یکسان احتیاج داریم و در عین حال باید آن را به شکل متفاوتی بشنویم.
(The Double Life of Véronique (1991
زندگیهایی که در اوج تفاوت بسیار شبیه به یکدیگر هستند و زندگیهایی که در اوج شباهت ظاهری، بیاندازه با یکدیگر فرق دارند. «زندگی دوگانهی ورونیکا» که از موسیقی متن شنیدنی و ماندگار زبیگنیف پرایزنر بهره میبرد، به انسانهایی با نام یکسان در کشورهای متفاوت میپردازد که گاهی احساس میکنند مرتبط با یکدیگر هستند. نقش هر دوی آنها را نیز ایرنه ژاکوب به شکلی درخشان ایفا میکند. اینگونه فیلم با تمرکز روی دو زندگی به شباهتها و تفاوتهای آنها میپردازد و با جسارت از مخاطب خود سؤال میکند که واقعا چه موردی زندگیهای آنها را انقدر متفاوت کرد؟ مگر نه اینکه هر دو رویا دارند و برای آن رویا میجنگند؟ مگر نه اینکه هر دو لحظات شیرین و تلخ زیادی را پشت سر میگذارند؟ مگر نه اینکه هر دو چهرهای یکسان دارند؟ آیا تفاوت فقط مرتبط با محل زندگی است یا تنها به آدمهایی مربوط میشود که هر روز روبهروی آنها قرار میگیرند؟
فیلم The Double Life of Véronique به نویسندگی کریشتوف کیشلوفسکی و کشیشتف پیسیویچ اثری غمانگیز، بزرگسالانه و تأثیرگذار است که شاید چند قطره اشک ارزشمند را روی گونههای مخاطب بچکاند. شاید چند قطره اشک و تعداد پرشماری از پرسشهای بدون پاسخ مواردی نباشند که در بعضی از لحظات زندگی خود از یک فیلم میخواهیم. ولی گاهی دقیقا خیلی از ما به قرار گرفتن همین پرسشها در ذهن و خیس شدن چشم با همین اشکها احتیاج داریم.
(Collateral (2004
داستان فیلم Collateral از جایی کلید میخورد که مکس با بازی جیمی فاکس قصد به پایان رساندن روز کاری خود بهعنوان یک راننده را دارد و ناگهان فردی خوشتیپ به اسم وینسنت با بازی تام کروز را میبیند. وینستنت حاضر است برای یک سفر ماشینی در شهر با پنج توقف به او ۶۰۰ دلار پول بدهد و مکس هم قطعا میتواند از این پول استفاده کند. ولی وقتی کمی زمان میگذرد، مکس متوجه میشود که نهتنها هر دو آنها حالا تحت تعقیب پلیس هستند، بلکه وینستنت در هرکدام از پنج محل توقف یکی از سفارشهای خود برای قتل یک انسان را به سرانجام میرساند. Collateral که مایکل مان، کارگردان شناختهشدهی هالیوود آن را ساخته است، بازیگران مطرح دیگری چون مارک رافلو، جیسون استاتهام و خاویر باردم را نیز در تیم نقشآفرینها دارد.
مان برای باورپذیرتر ساختن این فیلم به سراغ استفاده از دوربینهایی دیجیتالی رفت که معمولا فیلمهایی همچون Collateral را به کمک آنها نمیسازند؛ تا تصویری از شهر را نمایش بدهد که بسیار به تصویر شهر در چشم انسان نزدیک است. زیرا باور داشت باتوجهبه جریان داشتن بخش قابل توجهی از فیلم در یک تاکسی، مخاطب باید تصویری آشنا از یک شهر مدرن را به تماشا بنشیند تا حضور در آن را باور کند؛ تصویری که شباهت زیادی به تصاویر معمول شهرها در فیلمهای جنایی و درام ندارد. اینگونه Collateral نه فقط با فیلمنامه و اجرای بازیگران که به کمک کارگردانی شما را با شخصیتهایی در ظاهر ساده و در حقیقت پیچیده همراه میکرد تا واقعا ترس یکی از آنها نسبت به گیر افتادن در نقطهای از این شهر مدرن را بفهمید. البته که درنهایت هیچکدام از اینها باعث نشدند که Collateral کشش Heat را داشته باشد. ولی فوقالعاده بودن یک فیلم از فیلمسازی بزرگ نباید عالی بودن اثری دیگر از او را انکار کند.
(Brick (2005
یک پسر تنها و نهچندان قدرتمند که باید به خاطر شخص مورد علاقهی خود قدم به مکانهایی بگذارد که معمولا از آنها دوری میکند. این طرح داستانی عجیبی نیست که بارها آن را در فیلمهای مختلف ندیده باشیم. ولی رایان جانسون سالها قبل از ایجاد یک دودستگی عظیم بین طرفداران Star Wars یا ارائهی یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۱۹ میلادی در قالب Knives Out، توانست همان طرح داستانی ساده را به بهترین شکل ممکن اجرا کند. Brick با بودجهی ۵۰۰ هزار دلاری ساخته شد و هم برای طرفداران فیلمهای نئو-نوآر و هم برای دوستداران فیلمهای مرتبط با گذشتن از دوران بلوغ جذاب بود. این فیلم اولین اثر سینمایی بلند کارگردانیشده توسط رایان جانسون است و با جلب نظرات مثبت به او فرصتی داد تا به ترتیب در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ میلادی با فیلم The Brothers Bloom و فیلم Looper توجهات زیادی را به خود جلب کند. پس عجیب نیست که وقتی آن را با دقت میبینیم، متوجه میشویم که بخش قابل توجهی از تواناییهای او بهعنوان یک فیلمساز را در طول ۱۱۰ دقیقه نمایش میدهد.
Brick بهجای تمرکز روی تعهداتی که آدمها نسبت به یکدیگر دارند، کاراکتر اصلی را خود را در پسا-حادثه به دام میاندازد. بهگونهای که او حتی نداند که آیا مشغول انتقام گرفتن است یا صرفا به شکلی نابخردانه دارد در یک مسیر بیانتها جلو میرود. اینجا باتوجهبه آن که دختر مورد علاقهی شخصیت اصلی در همان ابتدا جان داده است، مسئله دیگر راجع به رابطهی دو نفر نیست. بلکه به یک انسان و تعهد او نسبت به خود میپردازد؛ به اینکه او چگونه با این تلخی شدید کنار میآید. هرچند فیلم برای تکمیل قوس شخصیتی کاراکتر اصلی سراغ برخی روشهای نامرسوم رفته است.
(The Social Dilemma (2020
حریم خصوصی دیگر وجود ندارد. لحظات زیادی در زندگی مدرن هستند که شما را به این باور میرسانند. ولی The Social Dilemma از زبان انسانهایی که در ساخت شبکههای اجتماعی و برخی از مهمترین و مطرحترین وبسایتهای اینترنتی دست داشتهاند، این حقیقت ترسناک را مثل چک بر صورت من و شما میکوبد.
فارغ از تمام مواردی همچون افسردگیهای شدیدی که شبکههای اجتماعی بر برخی از انسانها تحمیل میکنند، متاسفانه هنوز خیلی از ما باور نکردهایم که آنها چهقدر میتوانند جای حقیقت و دروغ را تغییر بدهند. چه میشود اگر پاسخ سوالی که در اینترنت بهدنبال آن میگردید صرفا به این دلیل با سلیقهی شما جور دربیاید که موتور جستوجو دقیقا میداند شما کدام جواب را بیشتر دوست دارید؟ چه میشود اگر تقریبا به ما اثبات بشود که هیچ نفعی در این میزان از استفاده از اینترنت و از آن خطرناکتر، اعتماد به اینترنت وجود ندارد؟
The Social Dilemma شاید دقیقترین منبع موجود برای فهمیدن حقایق قرارگرفته در پس موتورهای جستوجو، شبکههای اجتماعی و بخشهای بسیار پراهمیت دیگر اینترنت نباشد. اما نسبت به اطلاعاتی که اکثر ما از این بخش عظیم زندگی مدرن داریم، شامل دادههای مهمی میشود که با یک تدوین درست و دیدنی مقابل چشم مخاطب قرار میگیرند. ترسناکترین بخش ماجرا هم وقتی از راه میرسد که میفهمید بسیاری از این مضرات حضور زیاد در اینترنت صرفا مشکلات ناخواستهی واردشده به شبکههای اجتماعی نیستند. بلکه بسیاری از این محیطهای آنلاین اصلا با هدف ایجاد همین مشکلات به وجود آمدند تا نتوانیم آنها را رها کنیم؛ تا پیش از دیدن تصاویر جدید از زندگی ۱۰۰ نفر قبل از خواب آرام نگیریم.